برنامه یاد بعضی نفرات
 
این به اصطلاح موسیقی! برای بعضی خواننده‌ها، جز یك دکان برای ارتزاق چیز دیگری نیست
گفت‌و‌گو مفصل سایت موسیقی ما با مانی رهنما خواننده پاپ-کلاسیک:
این به اصطلاح موسیقی! برای بعضی خواننده‌ها، جز یك دکان برای ارتزاق چیز دیگری نیست
موسیقی ما - لی‌لا رضایی: مانی رهنما از آن دسته خوانندگانی است که خودش صدای خود را زندانی کرده است تا هر چیزی را در هرجایی نخواند و بستر ماندگار شدن خود را فراهم کند. او باقی مانده نسلی است که موسیقی را با استادی همچون بابک بیات شناخت وخوانندگی جدی را دستور کار خود قرار داده و به صورت حرفه‌ای در این عرصه فعالیت خود را ادامه داد. او را با صدایی کلاسیک می‌شناسند که با حفظ امضای استاد خود در آثارش حرفهای بسیاری در خوانندگی پاپ کلاسیک برای گفتن دارد. رهنما هم اکنون شاگردانی را در زمینه خوانندگی آموزش می‌دهد تا شاید در آینده پیرو صدا و خوانندگی او باشند.

آخرین آلبومی که از این خواننده منتشر شد، آلبوم «من و تو» بود که به دنبال آن سه آلبوم دیگر را آماده انتشار دارد. «من و تو» فرصت خوبی برای شناساندن قابلیت‌های این خواننده در عرصه آهنگسازی نیز بود با او بدین بهانه گفت‌و‌گو کرده‌ایم:

  • مانی رهنما قابلیت‌های بسیاری در خوانندگی دارد و حتی اگر آهنگسازی هم نکند با صدای خود در دل‌ها جای دارد و مورد توجه اهالی جدی موسیقی قرار دارد. با این همه چرا به ساخت آهنگ روی آورده است؟
من بیشترین دغدغه‌ام در موسیقی آواز خواندن است و ذهنیتم به آواز گرایش بیشتری دارد. ولی به عقیده من خواننده‌ای که با ساز و موسیقی و ساخت آن بیگانه باشد در مراحل مختلف با مشکلات زیادی مواجه خواهد شد. به همین علت و در راستای بالا بردن مهارت‌های آوازی بود که من به موسیقی و نوازندگی روی آوردم.

 بعد از مدتی که پیانو را در سبک کلاسیک دنبال کردم متوجه گرایشم به گذاشتن ملودی روی ترانه‌ها شدم و در ‌‌نهایت تشویق اساتید بزرگی چون بابک بیات و داریوش تقی‌پور و بهرام دهقانیار و...... این کار را در من جدی‌ترکرد. در ‌‌نهایت پس از سال‌ها سیاه مشق به خودم اجازه دادم که پا در این عرصه گذاشته واین ملودی‌ها را منتشر کنم.

 باید بگویم که نتیجه هم از طرف دوستان و هموطنان بسیار مثبت بود. ولی در آخر باید بگویم که من را خواننده‌ای بدانید که‌گاه گداری ذوق ملودی سازی بر او فایق می‌شود. اما با وسواس می‌آید و این ملودی را به شما نشان می‌دهد و می‌گوید: به نطرت این ملودی خوب است؟

  • با این تفاسیر باید از شما به عنوان یک خواننده یاد کرد یا یک آهنگساز؟
خیلی عجیب است به نظر شما که یک خواننده آهنگسازی هم بکند؟ این امر مختص به ایران نیست چرا که هم در ایران و هم در دنیای موسیقی جهان بسیار بودند کسانی که این دو را با هم ارایه می‌کردند و همچنان هر دورا با هم انجام می‌دهند. شاید شما نخواهید باور کنید که من هم توانایی‌هایی دارم و می‌توانم این دو را همزمان با هم و در کنار هم انجام بدهم. اگر این مساله را باور ندارید باید منتظر گذشت زمان بنشینید و ببینید زمان چه کار می‌کند. من جواب کارهای خودم را از مردم و از زمان می‌گیرم.

  • در میان مردم چطور؟ فکر می‌کنید مردم با کدام یک از این زوایای هنری شما ارتباط بهتری برقرار کنند؟
مردم ‌‌نهایت لطف و محبت و توجه را نسبت به هر دوی این‌ها داشته‌اند و همین طور نسبت به خود من. اما فکر می‌کنم چون در زمینه خوانندگی بیشتر شناخته شده‌ام، مردم من را بیش از هر چیزی یک خواننده می‌دانند.

  • با توجه به‌شناختی که از صدای خودتان دارید، ساخت آهنگ برای خودتان بیشتر پاسخگوی نیاز آهنگسازیتان است یا آهنگسازی برای خوانندگان دیگر بیشتر جواب می‌دهد؟
۳ آلبوم با صدای سه هنر جوی آواز در دست انتشار دارم که جواب سوالهای شما در آن و در نظر مردم نهفته است. اما من یک روش دارم و آن این است تا زمانی که روی صدای خواننده‌ای کار نکرده و اشراف نداشته باشم حرکتی انجام نمی‌دهم. چرا که به ماندگاری بیش از هر چیز دیگری اهمیت می‌دهم.

  • از میان آهنگهای که اجرا کرده‌اید، چه از ساخته‌های خودتان و چه از ساخته‌های دیگر آهنگسازان، فکر می‌کنید کدام یک خصلت ماندگار شدن را دارا باشند؟
خصلت ماندگاری در آهنگ‌ها‌‌ همان حماسه‌ای است که من سالهاست به آن عاشقانه مشغول هستم.
من تمام کارهایی را که انجام می‌دهم با هدف ماندگاری است و با این هدف است که بماند. ولی این را هم بگویم که ماندگارشدن در یک اثر فقط مرتبط به هنرمند آن نیست. بلکه در پخش و ارایه به موقع هم هست و در فاکتور‌های دیگر!

  • با این تفاسیر ماندگاری بم اثر از نظر شما المان‌های مشخصی باید داشته باشد، آن المان‌ها و خصلت‌ها چیست؟
به ترتیب، شعر خوب، ملودی خوب، تنظیم خوب و بدون تاریخ مصرف، و بعد گریز از هر گونه مد و مدگرایی در تنظیم و ترانه، همچنین آماده بودن ذهنیت کلی جامعه در پذیرش آثار عمیق و با محتوا، دیگر اینکه همسو بودن سیستم شرکت‌های دولتی و غیردولتی در تبلیغ موسیقی عمیق و با محتوا، و در پخش و ارایه صحیح آثار در سیستم رسانه‌ای کشور!

در‌‌نهایت داشتن بستری مناسب و خالی از هر گونه سلیقه‌ای رفتار‌کردن با هنر موسیقی از طرف مسولان و متولیان کشور.

  • به نظر می‌رسد در آخرین آلبوم خود یعنی «من و تو» به نوعی به تکرار کارهای گذشته پرداخته‌اید و در واقع تکرار مکررات کرده‌اید. در این زمینه چه دفاعی از خودتان دارید؟
من از قطعاتم دفاع می‌کنم نه از خودم. چون دوست ندارم چنین برخوردی با آن‌ها بشود. آن‌ها نه تنها تکرار مکررات نیستند، بلکه به نوعی تازه و بدیع هم هستند. در قطعه «من وتو» در اشاره به جدی‌ترین مشکل این روز‌های جامعه که‌‌ همان طلاق عاطفی بین همسران است به انتخاب ترانه آن به خودم نمره قابل قبولی می‌دهم. در قطعه «خونه» به ترانه، ملودی و تنظیم نمره عالی به خودم می‌دهم.

در «چه سلامی» ترانه بسیار زیبا و درست و ملودی و تنظیم کاملا در راستای اجرای خوب حرکت می‌کند.
در «بد آوردم» ملودی، ترانه وتنظیم بسیار چفت و منسجم در ارایه زیبا‌ترین معنای انسانیت که‌‌ همان صبر در زندگی و نگه داشتن کانون مقدس عشق است، حرکت کرده است.

برای ارایه یک کار الکترونیکی که آواز هم در آن نقش مهمی دارد قطعه «نه ساده نیست» خود نمایی می‌کند.
لطافت ترانه «نگاهت می‌کنم» در کنار تنظیم هوشمندانه و پر‌تکنیک نیکان همیشه مرا سربلند نگه می‌دارد.
 «تاوان» با تنظیم و استفاده درست از ساز باربد بیات عزیز در کنار شعر زیبای سهراب پهلوان یک مثلث زیبا را تشکیل می‌دهد.

و در آخر، در قطعه «فردا که شد» ترانه بابک صحرایی و روند درست ساخت ملودی این فرصت را به من داد که نوع جدیدی از خواندن را به همه علاقه‌مندان ارایه کنم که تنظیم خوب نیکان قسمت طلایی داستان بود.

  • به عنوان یکی از خواننده‌های پیشکسوت با آهنگسازان و تنظیم‌کنندگانی چون بابک بیات و از میان جوان‌تر‌ها با کسی همچون داریوش تقی‌پور همکاری کرده‌اید. تنظیم‌های این آلبوم و کلا ویژگی‌های آن‌ها چه امتیازی نسبت به کارهای گذشته‌تان با این افراد دارد؟
نیکان در دهه دوم تا سوم زندگی‌اش و در سال ۲۰۱۲ دارد با دغدغه موسیقی درست، زندگی می‌کند و من پس از بار‌ها ارزیابی در کارهایی که خودم به ایشان دادم به این نتیجه رسیدم که این آلبوم را با هم و به صورت یک تیم کار کنیم و دیدیم که به همه ثابت شد که ایشان چه توانایی‌هایی دارند.

  • تولید هر آلبوم جدید را با چه ایده‌ای آغاز می‌کنید که این آلبوم نیز از آن مستثنی نیست؟
با توجه به توان روز و دارایی در زمینه ترانه و شعر و وحدت کلی یک آلبوم با این نیت که در بازار جایی را به درستی پر کند که عشقم را به اجرا برای مردم به بهترین نحو ممکن پوشش بدهد یک آلبوم را طوری شروع می‌کنم که قطعاتش در معنا و ملودی و تنظیم در یک تعادل کامل باشند.

  • کارهای شما به نوعی با خواص ارتباط بیشتری برقرار می‌کند تا عوام، برای مردم عادی فکری نکرده‌اید؟
من از مردم دوری نکرده و نمی‌کنم ولی به علت احترام عمیقی که به هموطنان عزیزم دارم تا از صحت یک اثر اطمینان کامل پیدا نکنم به دستشان هیچ آلبومی را نمی‌دهم. حالا اگه این عشق به سروران گاهی ما را از آن‌ها دور می‌کند، ملالی نیست بیشتر توی اقیانوس عشقشان شنا می‌کنم بیشتر تمرین می‌کنم و بیشتر صبر! تا اینکه روزی بالاخره با هم، هم فرکانس شویم تا روزی که سرورانم نوکر خودشان را در قالب یک خواننده ببینند، تا اینکه روزی از نظر خودشان یک خواننده محسوب شوم. آن موقع است که می‌کرفون اگر دستم بگیرم خیلی چیز‌ها را به بعضی از هنر‌ستیزان ثابت می‌کنم. آن موقع با اسلحه آواز و محبت مردم آوازه‌خوانی این سبک دوباره به این جغرافیا برمی‌گردد. دوباره می‌شود ملودی‌های زیبا و بر‌آمده از دل نت‌ها را شنید نه نوحه و مرثیه و....

  • شما جزو معدود خواننده‌هایی هستید که دغدغه زیاد کار کردن و آلبوم منتشر کردن را ندارید. نمی‌ترسید به یکباره از حافظه‌ها پاک شوید؟
هنرمندی که با عشق به مخاطب نفس می‌کشد، زمان درست کار‌کردن از‌‌ همان هم‌وطنانش الهام می‌گیرد. مردم ما خیلی نجیب و با معرفت و با محبتن نه به خاطر داشتن این مردم هیچ وقت از هیچ چیزی نباید ترسید.

  • برای چنین چیزی چه کار کرده‌اید؟
فکر کردم، رمان خوندم، سکوت کردم، نظاره کردم، خندیدم و برگشتم!

  • انتقادی به شرایط کنونی جامعه موسیقی ندارید؟
شعری از زنده یاد شاملو جواب کامل این سوال است:
مرا پرنده‌ای بدین دیار هدایت نکرده بود
من خود از این تیره خاک
رسته بودم
چون پونه خودرویی
که بی‌دخالت جالیزبان
از رطوبت جوباره ئی
این چنان است که کسان
مرا از آن گونه می‌نگرند
که نان از دست رنج ایشان می‌خورم
و آنچه به گند نفس خویش آلوده می‌کنم
هوای کلبه ایشان است.
حال آنکه
چون ایشان بدین دیار فراز آمدند
آن
که چهره و دروازه برایشان گشود
من بودم!

  • فکر می‌کنید در این میان موسیقی سنگین شما جایی داشته باشد؟ وقتی این همه موسیقی مصرفی و یک بار صرف در جامعه موسیقی شنیده می‌شود فکر می‌کنید مردم به شنیدن آثاری با صدای شما علاقه‌ای از خود نشان بدهند؟
همیشه که نمی‌شود فست‌فود خورد. غذای کلاسیک را همه دوست دارند ولی حتی خیلی‌ها فست فود را دوست ندارند. این هم استعاره‌ای برای جواب شما، موسیقی یک بار مصرف! خودتان بهترین اشاره را کردید. من هم با شما هستم وتوی تیم فکری شما!

  • با وجود اینکه خوانندگان پاپ-کلاسیک گریزی نیز به موسیقی‌های دم دستی‌تر زده‌اند شما پایتان را فرا‌تر نگذاشته‌اید. چرا؟ همین برای شما کافی است که یک عده مخاطب منحصر و خاص داشته باشید؟
یک عده را خوب بیان کردید. به نظر من هر یک مخاطب موسیقی با محتوا معادل هزار نفر مخاطب موسیقی کم محتواست، یادتان نرود.

این‌ها اینقدر با شعورند که بعضا من بیشتر وقت‌ها جا می‌خورم و بیشتر وقت‌ها یاد می‌گیرم و اگه در میان این عده سری تو سر‌ها در، در دراز مدت، بیلیت‌ات برده است. چون این‌ها خط دهنده موسیقی در میان عوام هستند.

  • به مخاطبان جدید‌تر نیز اندیشیده‌اید؟
صد در صد! همیشه به گسترش و انتقال نوع تفکر و موسیقی ساخته شده‌ام به همه دوستان و هم میهنان عزیزم هستم و در این راستا از هیچ کوششی و تغییر هنجاری دریغ نمی‌کنم. ولی در راه کسب توجه مخاطبان جدید هیچ‌گاه هویتم را نادیده نمی‌گیرم و هیچگاه باور‌هایم را از یاد نمی‌برم.
در حقیقت من همیشه به فکر مخرج مشترک گرفتن بین نظر مخاطبان جدید و تفکرات خودم هستم. موفقیت در این راه باز هم به زمان نیاز دارد.

  • برای جذب آن‌ها چه کرده‌اید؟
به آن‌ها تا آنجا که می‌شود، نزدیک شدم و به حرف‌هایشان، دغدغه‌هایشان ونظرات و کلا جهان بینیشان دقت کردم. خیلی متفاوت از نسل من فکر می‌کنند ولی همگرایی این دو نسل دور از ذهن نیست.

اصولا همیشه عرف روز جامعه در همه دهه‌ها به یک نقطه برمی گردد و آن سنت است. فقط لهجه‌ها و نوع بیان آن کار، لباس دیگری به خودش می‌گیرد. این را می‌شود در یک مثال ساده و در بازگشت بعضی مد‌های قدیمی پوشش و لباس به مد روز یافت. با کمی تغییر در ترجمه مفاهیم ثابت موسیقی می‌شود به این جوانان دوست داشتنی نسل چهارم بعد از انقلاب نزدیک شد و خاطره ساخت.

  • در شرایط سختی که معرفی یک خواننده و بقا او کار راحتی نیست چگونه سرپا مانده‌اید؟
اتفاقا در سبکی که من انتخاب کردم راحت‌تر می‌شود به سرپا ماندن امیدوار بود.

  • چرا؟ این سبک که مخاطب چندانی ندارد؟
چون اسلوب و قاعده دارد و به قول معروف جا دست دارد. خیلی سنگین است ولی اگر تکنیکش را بدانی راحت بلند می‌شود. فقط صبر و ایمان می‌خواهدکه اینجای کار سخت است.

شما این نگرانی را درکسانی جستجو کنید که با استفاده از کارهای کاور کشورهای یونان و ترک و عرب ویا با سوء استفاده از تم‌های نوحه و روضه پا به این عرصه گذاشتند.

  • به این‌ها انتقاد دارید؟
نمی‌توان گفت انتقاد این‌ها ولی واقعا هیچ برنامه و هدف مشخصی را دنبال نمی‌کنند. این به اصطلاح موسیقی!! برایشان جز یک دکان برای ارتزاق چیز دیگری نیست و مثل کبک می‌مانند. هنوز ندیدند که مردم کاملا سره از ناسره را تشخیص می‌دهند.

  • در زمینه کنسرت فعالیت جدید خواهید داشت؟ چرا که شما خود را چندان درگیر برنامه ریزی برای کنسرت نمی‌کنید.
با انتشار آلبوم «من و تو» با همت دوست عزیزم اشکان یوسفی و با کار مستقیم و مداوم تهیه کننده خوبمان علی اوجی در آینده بسیار نزدیک در تدارک نوع جدیدی از هم اجرایی موسیقی و تصویر در یکی از سالنهای کشورمان هستیم.

این قول مسجلی ایست که من از طرف خودم و علی اوجی و تهیه کننده این برنامه که اسمش فعلا محفوظ می‌ماند و بهنام رهنما به عنوان سرپرست گروه و همه نوازندگان گروه با تصویر سازان خاص این برنامه به همه سرورانم و آنهایی که ما باور کردند می‌دهم.

  • در روزهایی که موسیقی راه فراری است از روزمرگی به دنیایی دیگر، آیا از این راه به امرار معاش هم فکر می‌کنید؟
در دنیای پهناور و رویایی و صد البته جدی موسیقی اگه شما بیست و چهار ساعت را هم به کار مشغول باشید کم است. نه اینکه هر بیست و چهار ساعت را به اجرا مشغول باشید، بلکه شما باید آن کسی باشید که ساعت‌های زیادی را به تجسم کارش اختصاص می‌دهد (به وجود آوردن چیزی از عدم) و نیاز به تفکر دارد. تفکر نیاز به مطالعه و رویا دارد و این یعنی غوطه ور بودن در جهان ذهنیات و واقعیات و آوا‌ها.

  • نمی‌فهمم. یعنی چه؟ بالاخره پول‌سازی می‌کنید از آن یا نه؟
این یعنی بله من خنیاگر، یا صدا پیشه، آوازه خوان و آوا‌ساز این دورانم و جز در ازای ارایه آواز و موسیقی پولی از جایی در نمی‌‌آورم.

اگر تقسیمات روز را به بیش از بیست‌وچهار تغییر دادند لطفا من را خبر کنید چون حتی در آن لحظه شاید در رویای ساخت یک آوا و یا خواندن یک ملودی غرق باشم.

  •  برخی از انتخاب‌هایتان شاید از سر رفاقت‌ها باشد. این به کارتان ضرر نمی‌رساند؟
من با کسانی رفاقت نمی‌کنم که دور از ذهنیات من باشند و اگر کاری در جهت رفاقت انجام بدهم به این معنی نیست که در خلاف جهت اعتقادم قدم برداشتم.

  • نقدهایی هم به آلبومتان شد. با آن‌ها موافقید؟
از این همه محبت و توجه و باور یاران و هموطنان عزیزم شوکه و شکر گذار پروردگارو ممنون عزیزانم.

  • نقد حرفه‌ای در این میانه جایگاه مشخصی دارد؟
نه. چرا که معتقدم می‌تواند خیلی بهتر از این‌ها باشد. ولی اگر جغرافیای حسد و توهم کمی دور‌تر از این صنعت بود، می‌شد که از خود هنرمندان طراز اول این هنر خواست که آثار را نقد کنند که چیزی برای مخاطب و مولف هر دو داشته باشد.

منتفدی را که خودش مولف نیست بعضا شاید آنی بوده که می‌خواسته هنرمند بشود و نشده و حالا شده منتقد!
بعضی مواقع دیده‌ام از این نوع افراد ولی به طور کل در هر صنعت و صنف همه جور آدمهایی مشغول به کارهستند که نمی‌توان به آن‌ها خرده گرفت.

  • منتقدین با شعور هم کم نیستند می‌خواهید بدانید چه کسانی هستند؟
باید سبقه این افراد را دنبال کنید و ببیند که خود از چه سطحی از دانش در این زمینه برخوردارند. باید دید آیا خودشان هیچگاه توانسته‌اند یک نت سالم را به صدا در بیاورند یا خیر.

  • رو در رو هم به انتقادتان می‌پردازند؟
کاش حداقل این گونه بود. اخیرا شخصی که خودش را معرفی نمی‌کرد وقت و بی‌وقت و‌گاه و بیگاه برام پیامک‌هایی از نقطه نظراتش می‌فرستاد که توقع داشت من شبانه روز پاسخگوی نقد‌هاش باشم و جالب است که وقتی پس از بار‌ها توجهی رو که در انجام وظیفه هر هنرمندی می‌دانم به ایشان کرده و نظرم را بیان کردم دیدم ایشان خودش را از همه هنر موسیقی بالا‌تر و مجاز به بیان افکار با صدای بلند در مورد همه می‌داند. آن وقت است که در می‌مانم چه باید بگویم. این هم یک جورش است حتما....!

  •  این نقد‌ها اصلا تاثیری در کارکرد خواننده‌ها و عوامل تولید یک آلبوم دارند؟
 کاری به بقیه ندارم ولی خودم کاری را ارایه می‌کنم که به آن اعتقاد دارم. نقد روی من خیلی کم می‌تواند تاثیر بگذارد. به ظاهر سرتکان می‌دهم و می‌گویم بله لحاظ می‌شود ولی در باطن این کار را نمی‌کنم.

  • شاید برخی از نقد‌ها واقعا بتواند کمکی به پیشرفت موسیقیتان بکند.
من قبل از انتشار و در مقطع انتخاب بار‌ها در مقطع ساخت بی‌شمار و در زمان ارایه و تاثیر به دفعات نقد‌ها را در نظر می‌گیرم و بعد آن کار را ادیت، پالایش و نهایتا اجرا می‌کنم.
روش من این است که در مورد دوستان همکارم نمی‌دانم و در معنای واقعی کلمه و دور از فاکتور زمان انتقاد به اندازه خود اثر یا بیشتر می‌تواند اهمیت داشته باشد در بالا‌تر بردن سطح آگاهی مخاطب و مولف.

  • گویا آلبومهایی را قرار است روانه بازار موسقی کنید.
بله آلبوم بعدی کاملا نقطه دغدغه‌های من بهنام و بابک صحرایی عزیز و سجاد ایران‌نژاد با پیدایش تهیه‌کننده‌ای به نام علی اوجی است که به نظر من بعد‌ها صفحات تاریخ موسیقی پاپ ایران اسمش را همطراز موزیسین‌ها بزرگ این رشته قرار خواهد داد.

آن روز که علی درگفتمانش با اشکان یوسف‌پور قرار حمایت از من و یاران عزیزم را گذاشتند کردند من را از اتاق کوچک تدریس آواز در سنین جوانی به صحنه وسیع اجرا در روزهای تجربه کشاندند و گذاشتند که برای کسانی که من را مانی رهنما کردند انجام وظیفه کنم که هموون سروران خوبم مردمند هستند!

  • چشم انداز موسیقی ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید. موسیقی به جای خوش ختم می‌شود یا باید عطایش را به لقایش بخشید؟
شما خیلی راحت درباره معشوق ما‌‌ همان عطیه‌ای الهی که نامش موسیقی است حرف می‌زنید. خدا نکند که موسیقی عطایی درش نباشد ولی اگر نباشد و اگر لقایی هم نداشته باشد یک چیز دارد و آن آوا ست.

  • در آخر؟
تن‌ها صداست که می‌ماند
در آخر از دوست هنرمندم نیکان بابت تمام دلسوزی‌های به جایش و تمام تلاش‌های به بار نشسته‌اش تشکر می‌کنم. من و علی و اشکان که نتوانستیم از خجالتش در بیاییم اول خداوند بزرگ بعد این نازنین سروران خوب جواب زحماتش را دادند. ممنون!
همچنین از تمام ترانه سرایان خوب مجموعه «من و تو» مخصوصا بابک صحرایی و افشین مقدم و زهرا عاملی و... تشکر می‌کنم.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 10 دی 1391 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

خیلی از سوالای بیمزه و ساده گزارشگر بدم اومد ! یعنی چی ؟ به اندازه کافی آقای رهنما طرفدار دارن که خسته شدن از این همه آلبومهای یکنواخت و تو خالی و منتظرند ایشون یه آلبوم روانه بازار کنه... موسیقی شکر خدا مثل سینما نیست که آدما با ظاهر و بزک های مختلف بیانو وقتی پیر شدن یا از چهره افتادند هواداراشونم از دست بدن و فقط هم بخاطر این ظاهر و ستاره شدن بزور بچشم بیان ! اونایی که تو موسیقی مثل سینما میانو با کمی جذابیت و بقول خود استاد کاور کردن آثار خارجی/ و فقط هیجان کوتاه مدت گل میکنن باید نگران باشن ! من قسم میخورم که فقط هشت سالم بود وقتی قطعه آی آدمها که بر ساحل نشسته شادو خندانید...عاشق این کار شدم و تا سال پیش هم نتونسته بودم این قطعرو دانلود کنم داشته باشم گوش کنم ! همون سالها آلبوم اول مانی رهنما که حتی راجع به اعتیاد بود اومد اما بابک بیات و ملودیهاشو همون کوچیکیام دوستداشتم و با آقای رهنما همخونی میکردم...
بعدها شناختم بیشتر شد اما خوشحالم از اول موسیقی سالم و ماندگار گوش میکردم و
چه سوالیه ؟ استاد بیاتی که مرحوم شده و خیلیای دیگه مثل فروغی و ... که مرحوم شدن چون نیستند از خاطرمون رفتند ؟ پس مانی رهنما دیر به دیر هم آلبوم داشته باشه همه یادشونه چون ماندگاره . شما میتونی آلبومهای رهنمارو با "نام ببرم دردسره" هرکی..... حتی محمد اصفهانی مقایسه کنی؟ محمد اصفهانی چقدر بیراهه رفت و صداشو حیف کرد ؟ میخواین به زوووووور آقای رهنما هم از خط فکر ی خودش خارج کنید ؟ هیچوقت نمیتونید.همچین کاریرو با خیلیا شد . مثل لهراسبی که آثار ملایم و حسی اجرا میکرد الان کنسرتهاش کلابه...انقدر جیغ و سروصدا هست نمیفهمی خواننده چی میگه ! پولتو میریزی دور صدای جیغ مردومو میشنوی و هیچ احترامی هم به خواننده نمیذارن متاسفانه !
خوشحالم این روزها حضور پررنگ تری داره .
کاش همون تنظیم قطعه های نه ساده نیست و منو تو هم نداشت حتییییییی !

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

ضمنا عامه مرد سطح سلیقشونو ارتقا بدن ! موسیقی بخونن تا خوبو بدو تشخیص بدن کاری که همه جای دنیا میشه همه موسیقیرو تا حدی بلدند و میفهمند.. سطح سلیقرم با پخش زورکی یکسری آثار خاص فقط از تلوزیون و رادیو هم نمیشه بالا برد

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

با تمام احترامی که برای خانم شیدا قائلم حداقل این موضوع مشخصه که اگر آلبومهای امروز ما تکرار آلبومهای دیروزه خیلی از آلبومهای این سبک «پاپ-کلاسیک» تکرار آلبومهای خیلی قدیمی ماست...

حتی سبک الکترونیکی هم که استفاده میشه سالهای سال پیش توسط یکی از آهنگسازان برجسته و نام آشنا معرفی شد و الان دیگه در مقابل تنظیمهای امروزی حرفی برای گفتن نداره...

مثلا ایشون به ترانه «چه سلامی» نمره عالی میدن!
خوب مشخصا این ترانه از لحاظ تکنیک و به قولی روی کاغذ ترانه خوبیه
اما آیا حرف جدیدی داشت؟آیا حس جدیدی منتقل کرد؟اصلا چند نفر توی این مملکت میتونن با جمله ی «چه سلامی چرا انقدر تاخیر کردی» ارتباط برقرار کنن؟
اون هم از ترانه سرایی که یک بار با خدا چای نوشیده!

به نظرم اصولا موسیقی پاپ در هر سطحی به شدت مصرفیه و انقدر سریع پیشرفت میکنه که دیگه برای ما معنی نداره که ده سال دیگه پسران ما بیان و گوش کنن «چرا انقدر تاخیر کردی...!» یا «آرزوهام حروم شدن تو قهر این دقیقه ها» اونم زمانی که موسیقی الکترونیک و راک و جاز و... موسیقی ایران رو تسخیر کردن و روز به روز این موسیقی سراغ فضاهای جدیدتر میره

اگر هم مدتی چند ترانه به خصوص برای ما به شدت موندگار شدن و این سبک خوندن و انتخاب ترانه تبدیل به یک سبک فاخر شدید دلیلش سکوت 20 ساله داخل کشور و مجبور بودن ما به تکرار مکرراتمون بود...
وگرنه اگر این فضا برای یک آلبوم (که عمر مفیدش 1 تا 2 سال هست) 20 سال جزو پلی لیست بودن رو به ارمغان نمی اورد اصلا موسیقی فاخر و ماندگار برای ما معنایی نداشت و چیزی که برای ما مهم بود کمک به یک واژه بود...موسیقی! بدون هیچ پیشوند و پسوند و دسته بندی بیخود و خشکی

پنجشنبه 5 اردیبهشت 1392 - 14:44
shaham

vaghean harfe jalebi zadi man bist sale tamame musico ziro ru kardam ta be estelah befahmam raze mandegari in asar chi bude alan fahmidam damet garm

95.211.137.85
سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

مانی رهنما کاملاً صاحب سبک و جریان سازه.مهمتر از همه مقلد نیست.کارهای مانی رهنما با داریوش تقی پور رو خیلی دوست دارم.به خصوص دو تا کار ایشون در آلبوم بغض رو که بی نظیرن(فضای راک دارن).به نظر من مانی اگر به اون فضاهای اعتراضی و حماسی مثل آلبوم بغض یا حتی مرسدس و اعتراض دوباره رجوع کنه خیلی موفق خواهد بود.در هر صورت فکر می کنم خیلی از آثار مانی رهنما در گذشته و در حال حاضر مهجور موندن.گرچه معتقدم همین الان هم با وجود اینکه سطح فرهنگ شنوایی عوام پایین اومده ولی کارهای خوب هم بیشتر از دهه ی هفتاد و اوایل دهه ی هشتاد شنیده خواهند شد و جای امیدواری داره.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

با سلام.من هم مثل شما از طرفداران پر و پا قرص مانی رهنما هستم و معتقدم که ایشون ذره ای از مسیر موسیقی صحیح و فاخری که باهاش کارشو شروع کرد فاصله نگرفته.
منتها با اون بخش از صحبتهاتون مخالفم که می گید اصفهانی بیراهه رفت.محمد اصفهانی هم هیچ گاه از مسیر درست خارج نشد و هنوز که هنوزه در همون خط موسیقی فاخر و متعهد داره فعالیت می کنه.با تشکر.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

من به عنوان یک جوان نسل جدید که 20 سال از آقای رهنما کوچیکترم،می خوام بگم که من با کمال افتخار 10-15 سال عقب تر از موسیقی امروز حرکت می کنم.آلبومهایی که من روزها گوش میدم آثار حدود 10 الی 15 سال پیش موسیقی پاپه.آلبومهایی مثل آخرین غزل،فصل پرواز،تموم شد ترانه،بغض،دو نیمه ی رویا،حسرت،فاصله،ماه غریبستان و... و در یک کلام آثار پیشگامان موسیقی پاپ پس از انقلاب.کسانی مثل محمد اصفهانی،مانی رهنما و حامی.
دلیلش هم یه چیزه،اثری که فاخر باشه برای همیشه ماندگار میشه و من اکنون در سال 1391 با کمال علاقه به اون آهنگها گوش میدم.آهنگهایی مثل شاهپر،حرمت،پرنده،سقوط،قاب عکس،نازلی،تموم شد ترانه،بغض،پاییز و ... از مانی رهنما.آهنگهایی که ماندگارند و هیچ گاه از حافظه ی موسیقی کشور ما پاک نمی شوند.

این نظر شخصی منه.من وضعیت فعلی موسیقی پاپ رو نمی پسندم.در شرایط فعلی آهنگ فاخر کمتر پیدا میشه.در این شرایط اگر نسل جدید مخاطبان موسیقی مثل من به عقب برگردند و به آثار حدود 15 سال پیش گوش بدهند معنی موسیقی فاخر و متعهد رو می فهمند،سطح توقع موسیقیایی جامعه بالا می ره و اوضاع موسیقی پاپ مجددا به سامان می رسه.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

کاملا با نظر خانوم شیدا موافقم مانی رهنما و حامی ماندگار میشن در این دروره ای که همه البوم ها یکنواخت شدن و کاور و یه خواننده کارهاش وشعر شو خودش میگه موزیک از همسایه ش و تنظیم از برادرش انتظاری بیشتر نباید داشت به خدا یک تراک از کار هایی که حامی تولید می کنه ساختن ش و با این حجم صدا بیروون دادن خیلی خیلی کار سختی یه خودم تجربه ش کردم اما حامی بازم با این سختی های زیاد و با این همه نامهربونی بازم پر تلاش به کارش ادامه میده کی گفته حامی و مانی رهنما طرفدار ندارن طرفدار حامی من هستم که یکی از ناراحتی هام از خدمت رفتن گوش ندان به اهنگ های حامی بود طرفدار حامی منم که حتی زنگ گوشی موبایل م هم از اهنگ های حامی یه با اون صبح از خواب بیدار میشم و شب باهاش می خوابم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

مردم عادی سلیقه شون بالا ببرن موسیقی خوب گوش بدن چرا حامی و مانی باید با جریان بازار حرکت کنند حامی تو یکی از مصاحبه هاش چنین گفت من اصلا کارهایی که داخل ایران تولید میشه گوش نمی کنم من با کسانی کار میکنم که همه گرایش به موسیقی دارن و ان موسیقی است ن ان چیزی که امروز خواننده های امروزی اسم شو گذاشتن موسیقی. حامی گفت من دنبال گوش مردم نیستم یعنی سعی میکنم مردم را دنبال خودم بکشم تا اینکه دنبال سلیقه ی مردم برم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

کاملا باهاتون موافقم.به شخصه همه ی آهنگهای مانی رهنما رو دوست دارم اما اون آهنگهایی که حماسی،اعتراضی و متمایل به راک هستند،به خصوص تنظیمهای داریوش تقی پور،به نظر من فوق العاده تراند.صدای مانی رهنما به فضای راک و اعتراضی شدیدا می خوره.امیدوارم باز هم وارد اون فضا بشه.
از جمله ی آهنگهایی که توی این فضا کار شدن و من به شدت دوستشون دارم:آخرین غزل،شاهپر،حرمت،سقوط(عاشق این آهنگم)،مرگ ماهیها،مرثیه،اعتراض،بغض و پاییز(که فوق العاده عالی کار شدن)،طلای رو سیاه و ...

مثلا در مورد آهنگ بغض،فضایی راک که با حسی مبهم شروع میشه،آهنگ به شکلی گیج کننده و در فضایی مبهم جلو میره و سپس با ریتم گیتار آهنگ وارد فضای اصلی خودش میشه و وقتی که شنونده کاملا آماده شد صدای سنگین مانی شنونده رو میخکوب می کنه:ای تو برایم همه کس.................
یا آهنگ پاییز که یک عاشقانه ی تلخ و اعتراضی است و شنونده رو به فضایی سنگین و جدی می بره و با یک جمله ی تلخ به پایان می رسه:تو خسته بودی از من،من از گلایه سرشار/وقتی که می شکستم،گفتی خدا نگهدار
واقعا این آهنگها رو نمیشه با زبون توصیف کرد.دستش درد نکنه.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

واقعا به داشتن هچین هنرمندایی افتخار میکنم واز شنیدن صدا و موسیقیشون لذت می برم

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

واقعا خوشحال شدم که سایتتون با مانی رهنما مصاحبه کرد .
در زمونه ای که وسعت صدای ایران و سلطان احساس شده لقب خواننده های یک بار مصرف ، از سایتی مثل شما که خیلی هم به فکر موسیقی خوب نیست این مصاحبه ها واقعا جای تقدیر داره .
به عنوان یک مخاطب موسیقی برای چندمین بار ازتون خواهش میکنم این روند رو ادامه بدید و اجازه ندید که بی سوادان و حبابان موسیقی رو فرا بگیرن .
با تشکر

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

واقعا ممنونم .
ازتون خواهش میکنم به این روند ادامه بدید .
امثال مانی رهنما باعث پیشرفت موسیقی ما هستن .
به موسیقی های یک بار مصرف با عدم انعکاس اخبارشون امون ندید .
ما هم حمایتتون میکنیم .
مرسی

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

واقعا به نظر شما آلبومهای تنها ماندم ، هفت سین ، ماه غریبستان ، نون و دلقک و حتی فاصله.. که هرکدوم در دوره خودشون خاطرم هست بسیار پرفروش و محبوب شدند و پشت به پشت هم بهترین آلبومهای زمان خود شدند با آلبوم بی واژه قابل قیاسند ؟ قبول ندارید آقای آهنگساز که آخرا بسیار با محمد اصفهانی کار کرد با ساخت تیتراژهای یکنواختش کارهای اصفهانی رو خسته کننده و ضعیف کرد حتی سلیقه محمد اصفهانی عزیز رو هم تغییر داد ؟ باورم نمیشد اون آهنگهای سبک ترکیه رو در آلبومش بشنوم ! بعد از فوت استاد بیات و همکاری نکردن محمد اصفهانی با بزرگان موسیقی و حتی جوان با استعدادی چون بهروز صفاریان به عقیده من مدیریت درست در آثارش رو از دست داد . میگم صفاریان چون فوق العاده مدیریتش در زمان و ساخت موسیقی تحسین برانگیزه !
شما قطعه غم غفلت رو گوش کن ببین صدای این خواننده احیا نشده بعد انتخاب درست همکاری ؟
با اینهمه اینروزا به دکتر اصفهانی گرانقدر هم امیدوار شدم وقتی برگشت به اصل خودش و علیرضا کهن دیری و بهروز صفاریان و ترانه های ناب رو انتخاب کرد

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

شما میتونید آلبومها موفق و پشت به پشت پرفروش محمد اصفهانی از ابتدا رو با بیواژه مقایسه کنید حتی با برکت ؟ تنها ماندم ، ماه غریبستان ، هفت سین ، نون و دلقک و حتی فاصله ..؟
بعد از فوت استاد بیات و همکاری نکردم با بزرگان موسیقی و همکاری با یک آهنگسازی که بیشتر اوقات کارهاش یکنواختند و من شخصا با دینگ اول میفهمم اون ساخته " از قضیه امضا گذشته " .. و مدام تیتراژهای ضعیف .. از مسیر خارج شد ! آلبوم بیواژه و سبک ترکیه ای و ترانه های سطحی باور نکردنی بود برام .
شما اثر غم غفلت رو گوش کن ببین ایشون دوباره احیا نشده ؟ بهروز صفاریان جوانه اما کم کسی نیست در مدیریت و ساخت موسیقی فوق العاده تحسین برانگیزه ...
به همکاریها و کارهای جدید محمد اصفهانی امیدوار شدم و معتقدم به اصل خودش برگشته با انتخابهای درست در آهنگسازی ، و ترانه ..

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

ممنون از شما دوست گرامی
اما
من نمیگم تک تک ترانه ها و آثار ایشون عالیه بینقصه یا تماما با سلیقه من همخونی داره . مسلما انسانها متفاوتند و سلایقشون هم فرق داره اما از لحاظ تکنیک و احساس راه درستی رو پیش گرفتند که به دل میشینه
اما خیلیا مدام رنگ عوض میکنند و خود واقعیشون نیستند و به هر دری میزنند تا "همه نوع" مخاطب رو راضی نگه دارند .
معتقدم این روش درستی نیست و آدم باید در هر کاری خود واقعیش باشه و قرار هم نیست همه ی دنیا تاییدت کنند یا همه ی کسانی که تاییدت میکنند، تمام کارهاتو تایید کنند !
ببینید یک اثر ماندگار هنری بخاطر احساسش ماندگار میشه و همینکه فقط یکنفر بتونه باهاش ارتباط برقرار کنه برای خالق اثر میتونه کافی باشه و همینکه سالهای سال در ذهن فرد باشه " چه کتاب و مطالعه مکرر اون چه شنیدن موسیقی ، چه تماشای یک تابلو نقاشی و.." خودش نعمت بزرگیه . حالا به هر دلیلی . سکوت بیست ساله ، ایجاد نوستالژی یا یاد خاطرات... موضوع ماندگار شدنه اثره که درش حس واقعی یک هنرمند جریان داره نه یک کار لحظه ای و بی اندیشه که عوامل تهیه هیچ حس مشترکی نداشته باشند و فقط همکار باشن !
ا

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

منم مثل شما از سنین پایین با همین آهنگا آشنا شدم و باهاشون "بزرگ" شدم!

با صحبتاتون در مورد محمد اصفهانی هم موافقم. آلبوم آخرشون به جز "باور نکن" می تونم بگم هیچی نداشت!

و بازم موافقم که "نه ساده نیست" و "من و تو" مناسب مانی رهنما نیست. ولی به نظرم جزئی از برنامه مانی برای جذب مخاطب جدید باشه.

ولی مانی رهنما کسی نیست که با سوال های یه مصاحبه کننده از خط فکری خودش خارج بشه!
فرق مانی با امثال خشایار اعتمادی تو همین چیزاس وگرنه خشایار هم با بابک بیات کار کرد و چه آلبوم خوبی هم ازشون منتشر شد!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

درباره موضوع رنگ عوض کردن با شما کاملا هم نظرم :)

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

اون آهنگ ((فردا که شد)) واقعا یه شاهکاره از همه نظر. این اولین آهنگی بود که از این خواننده گوش کردم.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

حالا آلبومت فروش نرفته چرا به شخصیت های دیگه تیکه میندازی ؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

به نظر من این آلبوم ضعیف بود. چه از لحاظ شعر چه از لحاظ تسلط خواننده بر فضاهای جدید برای خودش. ترانه ی نگاهت می کنم هم تکرار مکررات روزبه بمانی بود. دقیقن کپی ترانه ی به من چیزی بگو شاید هنوزم فرصتی باشه که خشایار اعتمادی خونده. من و تو اصلن ارتباطی به طلاق عاطفی نداشت. من در آلبوم چیزای دیگه ای شنیدم و اینجا حرفای دیگه ای میشنوم...برای مانی رهنما آرزوی موفقیت دارم. و امیدوارم هرچیزی رو در جای خودش بخونه. چون متاسفانه ایشون از معدود خوانندگان نسل قبل هستن که آهنگاشونو تو سایتها میذارن.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

تورو به خدا یکی بگه موسیقی فاخر معناش چیه؟ کت و شلوار پوشیدن و به سبک دهه ی پنجاه خوندن؟ رو استیج خشک وایسادن و اخم کردن؟ چسبوندن خود به یاد مرحوم بابک بیات؟ و از اون اسم و رسم گرفتن؟یا شعرهای یکنواخت و نخ نما و مونتاژی رو با آهنگ های شبیه به خاطره های موسیقایی گره زدن و مثل حامی و مانی رهنما همش کار یکنواخت بیرون دادن؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

این نشون میده حامی خواننده ی مردمی نیست. حامی هنوز هم داره اون سبکی رو دنبال میکنه که خوانندگان و آهنگسازان دهه های قبل براش زحمت کشیدن. و هیچوقت ندیدم که در آلبوم ها نوآوری داشته باشه . آیا با بازخوانی ترانه ی ماهی دلتنگ بدون اجازه ی شاعر و یا خوندن آلبوم بوی خوب گندم می خوان مردمو دنبال خودشون بکشونن؟

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

تنظیم بدون تاریخ مصرف جود نداره. شاید دیرتر کهنه بشن اما آثاری وجود ندارن و نداشتن که تنظیمشون ابدی بوده باشه. ضمنن تو این آلبوم آقای رهنما به مدگرایی پرداختن و نتیجه خوب نشده

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:49

کمی دیره ولی من برای شما میگم.
نه، موسیقی فاخر به این معنا نیست.
موسیقی فاخر به معنای یک ترکیب هنری است که احساس و علم رو در کنار هم داره. در واقع دلیل ماندگاری و از اون مهمتر اثرگذاری یک اثر هنری بیان احساسی است که از ذهنی کارکشته و خلاق بیرون میاد. من همیشه بهترین مثال در عالم هنر رو مجسمه سازی میدونم، موسیقی های امروز تکه سنگهایی هستند که با 4 5 تا چکش سر هم میانو به عنوان مجسمه به مردم ارائه میشن.
چیزی به نام وجدان باید در کنار یک هنر مند باشه که در کنار هنر"ب"ندان امروزی نیست. به شخصه چیزی به نام پاپ رو بی محتواترین نوع موسیقی میدونم چون "در یک کاست پاپ در واقع مهم نیست که یکی کلاسیک باشه یکی پاپ خالی باشه یکی پاپ کلاسیک باشه یا راک باشه و ... چون اصلا خود سازنده هم نمیدونه چی میخواد بسازه، و فقط مهم اینه که مردم صداشو بشنون حتی اگر صدا نداشته باشه."
کاری که مانی یا حامی انجام میدند پاپ کلاسیکه، نوعی کلاسیک که امروزه سعی داره با مخاطب عام طرف بشه.
و این کار خیلی سختیه.
به هر حال امثال من حرف زیاد برای گفتن داریم.
به جامعه ای که داریم خوب نگاه کن. اونوقت میبینی که مردم مثل چیزای دیگه توی گوش دادن به موسیقی هم "بدصلیقه و بی اندیشه" شدن.
در پشت یک قطعه فاخر اندیشه وجود داره.
امیدوارم مفهوم موسیقی فاخر و غیر فاخر رو رسونده باشم.

شنبه 19 اسفند 1391 - 01:11

نحوه ی خوندن مانی رهنما و حامی حقیقتایه کلاس آموزشی هست.فقط اجراهای زندشونو با دیگران مقایسه کنید.مثلا مانی توی مهر 91 مرسدس رو طوری خوند که کاملا قدرت خوانندگیشو به رخ بکشه.وقتی اجراهای زندشونو واسه کسائی که تا حالا ندیدن میزارم همه بدون استثنا میگن چه صدائی داره ولی حیف که شعراشون و بعضی آهنگاشون به یادموندنی نیست...عاشق قطعه مرسدس از مانی هستم وهر روز صبح با اجرای پیانوی این قطعه از بابک بیات ازخواب بیدار میشم و قطعه پرواز حامی در سمفونی ایثار هم خیلی به دلم میشینه.این اهنگ هم توانائی حامی رو نشون میده یا خداحافظ از آلبوم فقط نگاه میکنم

سه شنبه 20 فروردین 1392 - 23:59

با نظر امیر و شیدا کاملا موافقم.به نظر من حامی و مانی راز ماندگار شدن رو میدونن و اینکه کسایی که اینها رو گوش میدن واقعا طرفدار هستن نه شنونده.من هنوز که هنوزه البوم دو نیمه رویا یا فصل پرواز وتموم شد ترانه و فقط نگاه میکنم و... رو هر روز با لذت دارم گوش میدم.و به نظرم نیازی هم نیست که همیشه همه ی مردم عوام اینها رو گوش بدن چون این عزیزان همیشه طرفدارای خودشونو دارن

چهارشنبه 21 فروردین 1392 - 00:01

با نظر امیر و شیدا کاملا موافقم.به نظر من حامی و مانی راز ماندگار شدن رو میدونن و اینکه کسایی که اینها رو گوش میدن واقعا طرفدار هستن نه شنونده.من هنوز که هنوزه البوم دو نیمه رویا یا فصل پرواز وتموم شد ترانه و فقط نگاه میکنم و... رو هر روز با لذت دارم گوش میدم.و به نظرم نیازی هم نیست که همیشه همه ی مردم عوام اینها رو گوش بدن چون این عزیزان همیشه طرفدارای خودشونو دارن

چهارشنبه 21 فروردین 1392 - 00:02

با نظر امیر و شیدا کاملا موافقم.به نظر من حامی و مانی راز ماندگار شدن رو میدونن و اینکه کسایی که اینها رو گوش میدن واقعا طرفدار هستن نه شنونده.من هنوز که هنوزه البوم دو نیمه رویا یا فصل پرواز وتموم شد ترانه و فقط نگاه میکنم و... رو هر روز با لذت دارم گوش میدم.و به نظرم نیازی هم نیست که همیشه همه ی مردم عوام اینها رو گوش بدن چون این عزیزان همیشه طرفدارای خودشونو دارن

شنبه 24 فروردین 1392 - 10:40

یه سوال مهم برام پیش اومده....
چرا این روزها سوالات مطروحه توسط خبرنگاران، اکثرا یک "تیپ" یا یک "مسیر" دارند؟!
خلاقیت و دانش تخصصی برای خبرنگار دو امر مهم هستند...... من انتظار داشتم وقتی مصاحبه ای اینطور مفصل با آقای رهنما به عمل اومده؛ وقتی کسی تونسته زمان ارزشمند ایشون رو به اصطلاح به دست بیاره و به خودش اختصاص بده، مصاحبه بسیار پر و پیمان و آموزنده و روشنگر از آب دربیاد..... این اسمش گفتگو بود و حرفها همون حرفهای سایر گفتگوها....
در ضمن.... مدتهاست این درد در همۀ زمینه های به اصطلاح خبرنگاری امروز به چشم می خوره.
یک عالمه سوال آماده می کنی اما همیشه دو در بسته وجود داره: 1) کو کارت خبرنگاریت؟! هنرمند مورد نظر حاضر نیست با کسی که صرفا به دنبال پاسخ سوالات خودش می گرده گفتگو کنه. 2) هنرمند مورد نظر بی اندازه مغرور می باشند و شما و دانشِ شما را از بالا نگاه می کنند و اصلا گفتگو و پرسش و پاسخی مقدور نیست.....
تا اوضاع جامعۀ خبرنگاری ما این باشه، گمان نکنم کسی که به عنوان یک محقق مستقل فعالیت می کنه بتونه به پاسخی برای هیچکدوم از سوالات مهم خودش برسه....
ایام به کام

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود این به اصطلاح موسیقی! برای بعضی خواننده‌ها، جز یك دکان برای ارتزاق چیز دیگری نیست | موسیقی ما