جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
موج آهنگ‌سازی برای بانوان خواننده
آهنگ‌سازی یا فروش هنر؟
[ در حاشیه آلبوم «دمی با دوست» به آهنگ‌سازی سعید فرج‌پوری و خوانندگی طاهره فلاحتی ]







[ بیتا یاری]

موسیقی ما - با تمامی محدودیت‌هایی که برای شنیده شدن صدای بانوان وجود دارد اما خوانندگان زن به این نتیجه رسیده‌اند که هر چند امکان فعالیت برایشان به عنوان تک خوان با موانعی روبروست اما به کمک بستر ارتباطات و دنیای وب می‌توان بر کمی از محدودیت‌ها غلبه کرد لذا از تکاپو نیافتاده‌اند و در تلاشند که حتی شده یک آلبوم را با آهنگ‌سازان مطرح ضبط نموده و به نوعی صدای ناشنیده خود را بی‌واسطه به گوش مخاطبین برسانند.


زنان خواننده در خارج از کشور می‌توانند کنسرت‌هایی را برگزار نمایند اما ضبط آواز به صورت استودیویی آن‌هم با آهنگ‌هایی که اختصاصاً برای آن‌ها ساخته شده به اندازه کافی توجیه کننده است همچنین جایگاه ویژه ای در جذب مخاطب دارد. مخاطبی که شاید در کنسرت‌ها امکان حضور نیابد و از فیلم کنسرت‌ها لذتی نبرد اما با صدای ضبط شده می‌تواند ساعت‌های زیادی را سپری نماید.

از طرف دیگر با آنکه در ابتدا آهنگ‌سازان مطرح رغبتی به آهنگ‌سازی برای بانوان نشان نمی‌دادند و با توجه به اینکه درون کشور می‌توانست موقعیت‌شان به خطر افتد و یا برای همیشه ممنوع الکار شوند بنابراین حتی اگر اثری می‌ساختند آن‌را رسانه ای نمی‌کردند. اما در یکسال گذشته اتفاقات به گونهٔ دیگری رقم خورده! حالا دیگر آهنگ‌سازان رسما اعلام کننده و ای بسا سعی بر پیشی گرفتن از یکدیگر در اهنگ‌سازی برای خوانندگان زن دارند.

سودای مطرح کردن خواننده شاید روزگاری می‌توانست موقعیتی برای آهنگ‌سازان فراهم نماید و اسم آن‌ها را بر سر زبان‌ها اندازد اما وقتی‌که اهنگ‌سازان مطرح برای خوانندگان نه چندان قوی و بعضا با صداهای گوش آزار به تولید اثر می‌پردازند دیگر نمی‌توان آن‌را هنر نامید چرا که به تجارت و فروش اعتبار هنری که در روزگار گذشته کسب کرده‌اند بیشتر شبیه است؛ و بسی جای تاسف که این هنرمندان چوب حراج بر آبرو و عزت بدست آورده خود زده‌اند و در کنار آن نسلی بدآواز را مدعی خوانندگی می‌نمایند!

اگر روزگاری کلنل وزیری به دنبال خواننده ای زن می‌گشت تا آنرا تربیت نماید در نهایت بانو روح انگیز حاصل این تلاش‌ها شد که تصنیف‌های زیبایی از او برجا مانده و یا مرتضی نی داوود که به قمر تعلیم آواز داد و برایش سال‌ها آهنگ‌سازی نمود و یا هایده که ماحصل کشف استاد تجویدی بود! اما در این روزگار تهی شده از هنر اصیل که از زمین به آسمان می‌بارد، روزگار وانفسایی که هنر زیر انواع و اقسام فشارها قرار دارد و بدترین ستم‌ها به هنر موسیقی شده است شگفتی از هنرمندان شناخته شده است که در به قهقرا کشاندن موسیقی نقش آفرینی می‌نمایند.

سعید فرج پوری را بارها با گروه دستان دیده‌ایم و آهنگ‌سازی های او را در این گروه ستوده‌ایم همراهی او با خوانندگان مطرحی چون شجریان و ناظری را بارها شاهد بوده‌ایم و تک‌نوازی‌های زیبای او را مشتاقانه دنبال کرده‌ایم و جز تحسین بر لبانمان کلامی نیاورده ایم اما هنگامی‌که آلبوم «دمی با دوست» را شنیدیم تنها توانستیم سر به نشانه تاسف تکان دهیم. تاسف از آهنگ‌سازی که قدر و منزلت خود را نمی‌داند و برای هر ناپخته و فالش خوانی آهنگ می‌سازد و هنر و تجربه خود را حراج می‌کند!

هر چقدر صدای نازیبای خواننده در این آلبوم گوش آزار است و فالش‌های آشکار او در حین آواز نشان از ضعف و ناپختگی خواننده دارد، بیشتر شنونده و اهالی فن را متقاعد می‌نماید که این خواننده نه تنها برای به روی صحنه رفتن راه درازی را در پیش دارد که مختصات خوانندگی و اجرای صحنه ای را ندارد.

طاهره فلاحتی نه صدایی خاص و منحصر به فرد دارد که بتوان برای همکاری و معرفی او تعجیل داشت و نه صاحب تکنیک آوازخوانی صحیح است که بتوان دلیل قانع کننده ای برای آهنگ‌سازی فرج پوری یافت.

چراکه تحریرهای چکشی، درشت و پر غلط او که به خاطر ضعف تکنیک، هر یک به صورت دندانه های از هم گسیخته و تیز بر گوش شنونده فرو می‌رود و واژه‌ها و آواز را زشت می‌سازد. لازم نیست شما حرفه ای در آواز باشید تا متوجه این فالشی‌ها شوید بلکه هر شنونده ای که گوشش کمی با آواز آشنا باشد متوجه این ایرادات می‌شود. پس دلایل فرج پوری که بیشتر از نیم عمرش را در موسیقی سپری کرده برای این همکاری با خواننده تازه کار که آوازخوانی صحیح را هنوز بلد نیست هیچ توجیهی جز انگیزه های مالی آهنگ‌سازی نمی‌تواند داشته باشد و با این کار بسی جای تاسف که باید گفت به فروش هنرش روی آورده است که بی تاثیر در تنزل جایگاه او در بین طرفداران موسیقی اصیل نخواهد بود.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 18 آبان 1392 - 08:08

دیدگاه‌ها

دوشنبه 20 آبان 1392 - 10:53

براي من شنونده آنچه مهم است اين است كه خانم فلاحتي خودش ده سال شاگرد خانم پريسا يكي از بهترينهاي موسيقي اصيل بوده و با توجه به همكاريهاي كنسرتي آقاي فرجپور از طرف ايشان به وي معرفي شده اند. همچنين خانم فلاحتي خودش به كار تدريس موسيقي ايراني هم در خارج از كشور مشغول است. براي من كسي مثل پريسا و نظرش مهم است نه با عرض شرمندگي نظر منتقد محترم و تحميل آن براي مايي كه اطلاع چنداني از چند و چون ماجرا نداريم.
جور و جفايي كه به هر دليل بر صداي زنان مي شود بر كسي پوشيده نيست.

دوشنبه 20 آبان 1392 - 13:31

شما آنچنان پرکینه و بی منطق نوشته اید که نوشتارتان بی ارزش است. من به عنوان یک نوازنده تار با موسیقی اصیل مان آشنا هستم. آنچه من از این آلبوم شنیدم فاقد مشکل تکنیکی است اینکه شما صدای خواننده را دوست ندارید به خودتان مربوط است ولی اینکه کسی مثل شما به خود زحمت می دهد و آلبومی را نقد می کند که برای مخاطبان در دسترس نیست نشان ازعلاقمندی خاصتان به این کار است !!!! اگر من نیز مثل شما بنویسم می گویم که شما نیز نقد را گند زدید.من با یکی از شاگردان پریسا کار می کنم به گفته خانم پریسا ایشان در طی سالیان تدریسشان هیچ شاگردی مانند طاهره فلاحتی نداشته اند.

چهارشنبه 22 آبان 1392 - 22:30

خیلی بهتر و محترمانه تر میتونستید از استاد فرجپوری انفقاد کنید،ایشون اگه شنیده باشید سالها با خواننده های خوب رن هم کار کردن!ربطی به دوره ی حاضر نداره!!

شنبه 25 آبان 1392 - 19:49

سلام وخسته نباشید به نویسنده محترم و دست اندرکاران سایت موسیقی ما. در نهایت احترام به گرداندگان سایت نقدی جدی دارم. این متن که نشان می دهد نگارنده اش دانسته هایی از موسیقی دارد، سرشار از غلط های نگارشی است. از آنجا که اشکالات بسیار است من تنها به دو نمونه اشاره می کنم. جمله اول 76 کلمه است. برای نگاشتن جمله ای 76 کلمه ای به توان ادبی بسیار بالایی نیاز است. از همان کلمات اولیه جمله اول می توان حس کرد که این توان شامل حال نویسنده متن نمی شود؛« با تمامی محدودیت‌هایی که برای شنیده شدن صدای بانوان وجود دارد اما خوانندگان زن به این نتیجه رسیده‌اند که هر چند امکان فعالیت برایشان به عنوان تک خوان با موانعی روبروست اما ....» جمله با همه آسمان ریسمان بافتنش در نهایت منطق مشخصی ندارد حتی مرجع افعال مشخص نیست. دوم اینکه یکمرتبه در پاراگرافت ششم از ضمیر ما استفاده می شود! و بعد دوباره لحن جمله های پیشین از سر گرفته می شود. این یک غلط فاحش نوشتاری است. جدای از اینکه چنین متنی را نمی توان نقد یا تحلیلی جدی دانست، سوال مهمتر این است چرا یک مخاطب موسیقی سنتی که خانم فلاحتی و آقای فرجپوری را می شناسد (یعنی حداقلی از موسیقی می داند) باید به چنین ادبیات ضعیف و شکننده ای اطمینان کند؟

چهارشنبه 29 آبان 1392 - 03:35

من به این خانم ...کاری ندارم. ولی موسیقی ما چرا این نوشته های نادرست را منتشر می کند. آقای فرج پوری از اساتید و هنرورزان کشورمان است که کاری ارزشمند و قدمی بزرگ برداشته است. خانم طاهره فلاحتی را نمی شناحتم مثلی است معروف که مشت نشاته ی خروار است از سه قطعه تصنیف و آوازی که از این آلبوم شنیدم آنچه من توان گقت این است:
وقتی از هنر وزیبایی بی بهره باشیم چه سخت است پذیرش هنرآفرینی در دیگران و چه ساده است سرکوب آن. این کار نه فالشی درش است ونه خامی. صدای پرقدرت وگرم وبسیار متفاوت این بانورا نمی توان با این زشتیها پوشاند.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود آهنگ‌سازی یا فروش هنر؟ | موسیقی ما