برای برطرف کردنِ نیازهای تکنیکالِ یک نوازندۀ امروزیِ عود
«حمید خوانساری» کتاب «مبانی عودنوازی» را منتشر کرد
موسیقی ما - «حمید خوانساری» -نوازنده و مدرس عود و تار- کتاب «مبانی عود نوازی» را منتشر کرد؛ این کتاب برای آموزش ساز عود (بربط) از سطح مقدماتی تنظیم و تدوین و به همراه یک سی دی صوتی منتشر شده است. «خوانساری» در این اثر با وام گیری از برخی قطعات و دروسِ کُتب آموزشی تار و سه تار هنرستانِ موسیقی و استفاده از دُروسی که بیشتر برای آموزش موسیقی نگاشته شده اند را به همراه قطعاتی از موسیقی نواحیِ ایران که به لحاظ سیّال بودن نغمات آن، بستر مناسبی برای درک مقامهای ایرانی است، آورده است؛ همچنین در کنار این قطعات ساختههایی نوتر و کاربردیتر، مخصوص عود قرار داده که نیازهای تکنیکالِ یک نوازندۀ امروزیِ عود را برطرف کند.
این نوازندهی عود همچنین برای سهولت هنرآموزان، برخی از قطعات مهم را در دو گسترۀ صوتیِ متفاوت و مناسب برای عود نت نویسی کرده تا هنرجویان با بیش از یک فرم انگشت گذاری برای یک قطعه و دستگاه یا آواز آشنا شوند.
در مقدمهی این کتاب آمده است: «عود یا بربط، بی شک از تاثیرگذارترین سازهای موسیقی ایران از ابتدای تاریخ مکتوب و مستند ماست. گستردگی این ساز، اما فراتر از ایران و خاستگاهِ آن که خاورمیانه است رفته و تقریبا تمامی کشورهای عرب و ترک زبان و سرزمین های دور دست شمال آفریقا همچون تونس، الجزایر، مراکش، لیبی و سودان و همسایگان شمالی ایران مانند آذربایجان، ارمنستان و حتی کشوری مانند یونان را نیز شامل میشود؛ در طی صدها سال این ساز با تغییر کمی نسبت به سازهای دیگر به همان شکل باستانی خود باقی مانده و ده ها انشعاب دیگر را نیز باعث شده است. کُتُبِ بر جای مانده از دوران پیشین، که در آنها سخن از موسیقی به میان آمده، همگی نشان از آن دارند که این ساز منبع مرجعی برای بیشترِ دانشمندان و موسیقی شناسان عهد قدیم، از برای تبیین و توضیح در باب موسیقی بوده است؛ آثار مکتوبی نظیر: موسیقی کبیرِ فارابی، مروج الذهبِ مسعودی، الاغانیِ ابوالفرج اصفهانی و بسیاری از کتبِ مهم دوران پس از اسلام گواهی بر این مدعاست. »
در ادامهی این مقدمه آمده است: «شاید اگر در دوران احیای موسیقی ملی و سازهای قدیم ایران، نوازندگیِ عود نیز هم دوره با دوران شکوفاییِ نوازندگیِ تار و سه تار و سنتور و کمانچه احیا می شد، موسیقی ایرانی روندی و مسیری دیگر می یافت و سیطرۀ امروزه آن بسیار گسترده تر می نُمود. چه بسا در مَمالک همجوار، تاثیر آن را به عینه مشاهده می کنیم. در کشورهای عرب و ترک زبان، عود نقش بسیار ویژه ای را ایفا می کند. نوع نغمه پردازی، همسو شده با شیوۀ نواختِ عود و صدای مَخملینِ آن نیز، عضو جدایی ناپذیرِ ارکستر های موسیقی کلاسیکِ آن ممالک؛ تاثیر بسیار پر رنگ عود را در موسیقی اروپا نیز بوضوح می توان مشاهده نمود. ساز لوت که نشات گرفته از عود می باشد و احتمالا پس از جنگ های صلیبی به موسیقی غرب راه پیدا کرده، نشانگر همین واقعیت است که عود در ازمنه قدیم در مقایسه با دیگر آلات موسیقی ساز کاملی محسوب می شده است که به همین خاطر مورد قبول طبایع و فرهنگ های مختلف قرار گرفته. در ایران متاسفانه نوع و شیوه ای از نواختن عود باستانیِ مان بر جای نمانده است. شاید بتوان روزی با همّتِ پژوهشگران آن را احیا کرد که البته شاید کاربردی به جز دستمایۀ تحقیقاتی بودن، برای پژوهندگانِ موسیقی نخواهد داشت. وظیفه فعلی ما نیز این است که این نقصان بزرگ تاریخی را با بهره گیری از تمامی عناصر قابل دسترس جبران کنیم و عود نوازی در ایران را به سمت جایگاهی رفیع تر سوق دهیم. در کشورهای همجوار نیز این مسیر با بهره گیری از سازهای ملیِ همان ملل هموار تر شده است. همانند عودنوازی در ترکیه که به نوعی وام دارِ ساز تنبورِ دسته بلندِ ترکی است که سابق بر این، نقش پر رنگی در موسیقی کلاسیک این کشور داشته است. بنابراین ما نیز می توانیم از این توفیق کناره نجوییم و از سازهای ارزشمند و پیشرفتۀ ایرانی در این جهت بهره ببریم. سازی مانند تار که از مشتقاتِ همین ساز عود است. متاسفانه در زمان تاسیس هنرستان موسیقی و دهه ها بعد از آن، التفات و توجهی در خور به ساز عود نشده، از این رو، هم اکنون که نیاز به وجود این ساز، به علت گستره صوتی مناسب و متفاوتی که نسبت به دیگر سازهای ایرانی دارد در هر گروه موسیقی ایرانی به شدت احساس می شود، نگارنده دست به گردآوری این مجموعه زده و با وام گیری از برخی قطعات و دروسِ کُتب آموزشی تار و سه تار هنرستانِ موسیقی و استفاده از دُروسی که بیشتر برای آموزش موسیقی نگاشته شده اند، تالیف بزرگان موسیقی آن دوره، از جمله روح الله خالقی، موسی معروفی، نصرالله زرین پنجه، کتاب پیش رو را مُزَیّن کردم. از آنجا که نوازندگان و اساتید قدیم، به سرچشمه ناب موسیقی ایرانی بسیار نزدیک تر از ما بوده و جانِ کلام را بی واسطه و بسیار شیواتر درک کرده بودند، لذا قطعا گردآوری مجموعه ای درخورِ آموزش به هنرجویانِ موسیقی ایرانی، بی حضور آثار ایشان، خالی از لطف می بود. همچنین قطعاتی از موسیقی نواحیِ ایران که به لحاظ سیّال بودن نغمات آن، بستر مناسبی برای درک مقام های ایرانی فراهم میکند.»
این نوازندهی عود همچنین برای سهولت هنرآموزان، برخی از قطعات مهم را در دو گسترۀ صوتیِ متفاوت و مناسب برای عود نت نویسی کرده تا هنرجویان با بیش از یک فرم انگشت گذاری برای یک قطعه و دستگاه یا آواز آشنا شوند.
در مقدمهی این کتاب آمده است: «عود یا بربط، بی شک از تاثیرگذارترین سازهای موسیقی ایران از ابتدای تاریخ مکتوب و مستند ماست. گستردگی این ساز، اما فراتر از ایران و خاستگاهِ آن که خاورمیانه است رفته و تقریبا تمامی کشورهای عرب و ترک زبان و سرزمین های دور دست شمال آفریقا همچون تونس، الجزایر، مراکش، لیبی و سودان و همسایگان شمالی ایران مانند آذربایجان، ارمنستان و حتی کشوری مانند یونان را نیز شامل میشود؛ در طی صدها سال این ساز با تغییر کمی نسبت به سازهای دیگر به همان شکل باستانی خود باقی مانده و ده ها انشعاب دیگر را نیز باعث شده است. کُتُبِ بر جای مانده از دوران پیشین، که در آنها سخن از موسیقی به میان آمده، همگی نشان از آن دارند که این ساز منبع مرجعی برای بیشترِ دانشمندان و موسیقی شناسان عهد قدیم، از برای تبیین و توضیح در باب موسیقی بوده است؛ آثار مکتوبی نظیر: موسیقی کبیرِ فارابی، مروج الذهبِ مسعودی، الاغانیِ ابوالفرج اصفهانی و بسیاری از کتبِ مهم دوران پس از اسلام گواهی بر این مدعاست. »
در ادامهی این مقدمه آمده است: «شاید اگر در دوران احیای موسیقی ملی و سازهای قدیم ایران، نوازندگیِ عود نیز هم دوره با دوران شکوفاییِ نوازندگیِ تار و سه تار و سنتور و کمانچه احیا می شد، موسیقی ایرانی روندی و مسیری دیگر می یافت و سیطرۀ امروزه آن بسیار گسترده تر می نُمود. چه بسا در مَمالک همجوار، تاثیر آن را به عینه مشاهده می کنیم. در کشورهای عرب و ترک زبان، عود نقش بسیار ویژه ای را ایفا می کند. نوع نغمه پردازی، همسو شده با شیوۀ نواختِ عود و صدای مَخملینِ آن نیز، عضو جدایی ناپذیرِ ارکستر های موسیقی کلاسیکِ آن ممالک؛ تاثیر بسیار پر رنگ عود را در موسیقی اروپا نیز بوضوح می توان مشاهده نمود. ساز لوت که نشات گرفته از عود می باشد و احتمالا پس از جنگ های صلیبی به موسیقی غرب راه پیدا کرده، نشانگر همین واقعیت است که عود در ازمنه قدیم در مقایسه با دیگر آلات موسیقی ساز کاملی محسوب می شده است که به همین خاطر مورد قبول طبایع و فرهنگ های مختلف قرار گرفته. در ایران متاسفانه نوع و شیوه ای از نواختن عود باستانیِ مان بر جای نمانده است. شاید بتوان روزی با همّتِ پژوهشگران آن را احیا کرد که البته شاید کاربردی به جز دستمایۀ تحقیقاتی بودن، برای پژوهندگانِ موسیقی نخواهد داشت. وظیفه فعلی ما نیز این است که این نقصان بزرگ تاریخی را با بهره گیری از تمامی عناصر قابل دسترس جبران کنیم و عود نوازی در ایران را به سمت جایگاهی رفیع تر سوق دهیم. در کشورهای همجوار نیز این مسیر با بهره گیری از سازهای ملیِ همان ملل هموار تر شده است. همانند عودنوازی در ترکیه که به نوعی وام دارِ ساز تنبورِ دسته بلندِ ترکی است که سابق بر این، نقش پر رنگی در موسیقی کلاسیک این کشور داشته است. بنابراین ما نیز می توانیم از این توفیق کناره نجوییم و از سازهای ارزشمند و پیشرفتۀ ایرانی در این جهت بهره ببریم. سازی مانند تار که از مشتقاتِ همین ساز عود است. متاسفانه در زمان تاسیس هنرستان موسیقی و دهه ها بعد از آن، التفات و توجهی در خور به ساز عود نشده، از این رو، هم اکنون که نیاز به وجود این ساز، به علت گستره صوتی مناسب و متفاوتی که نسبت به دیگر سازهای ایرانی دارد در هر گروه موسیقی ایرانی به شدت احساس می شود، نگارنده دست به گردآوری این مجموعه زده و با وام گیری از برخی قطعات و دروسِ کُتب آموزشی تار و سه تار هنرستانِ موسیقی و استفاده از دُروسی که بیشتر برای آموزش موسیقی نگاشته شده اند، تالیف بزرگان موسیقی آن دوره، از جمله روح الله خالقی، موسی معروفی، نصرالله زرین پنجه، کتاب پیش رو را مُزَیّن کردم. از آنجا که نوازندگان و اساتید قدیم، به سرچشمه ناب موسیقی ایرانی بسیار نزدیک تر از ما بوده و جانِ کلام را بی واسطه و بسیار شیواتر درک کرده بودند، لذا قطعا گردآوری مجموعه ای درخورِ آموزش به هنرجویانِ موسیقی ایرانی، بی حضور آثار ایشان، خالی از لطف می بود. همچنین قطعاتی از موسیقی نواحیِ ایران که به لحاظ سیّال بودن نغمات آن، بستر مناسبی برای درک مقام های ایرانی فراهم میکند.»
تاریخ انتشار : شنبه 27 مرداد 1397 - 12:42
افزودن یک دیدگاه جدید