کارگاه ترانه بابک صحرایی با حضور مانی رهنما برگزار شد
مانی رهنما: هیچ نوسترآداموسی نمیتواند یک هفته آینده سرزمین ما را پیشبینی کند!
موسیقی ما - کارگاه ترانه بابک صحرایی در روز اول مرداد ۱۳۹۴ با حضور مانی رهنما به عنوان مهمان ویژه برگزار شد. در این جلسه مانی رهنما ضمن شنیدن و تحلیل ترانههای هنرجویان، درباره بعضی از مسائل روز موسیقی نیز صحبت کرد.
به گزارش «موسیقی ما»، در ابتدای جلسه بابک صحرایی درباره مانی رهنما گفت: «از سال ۱۳۸۰ تصمیم گرفتم که ترانههایم را برای اجرا به دست خوانندهها و آهنگسازها بسپارم. در بهار سال ۱۳۸۰ از طریق دوست مشترکی برای اولین بار مانی رهنما را دیدم. یادم هست مانی رهنما همان لحظه سلام کردن به من گفت: «شما ترانهسرایی؟» من به شدت تعجب کردم. چون مانی برای اولین بار بود که من را می دید و آن زمان من هیچ ترانه اجرا شده یا منتشر شدهای نداشتم که بخواهد از این طریق من را بشناسد. با همان تعجب گفتم: «بله. از کجا متوجه شدید؟» که مانی گفت: «چشمهای ترانهسراها با بقیه مردم فرق دارد و از نگاه کردنشان معلوم میشود که ترانهسرا هستند.»
بابک صحرایی در ادامه توضیح داد: «به این ترتیب رابطه من با مانی رهنما آغاز شد. من تعدادی ترانه به او دادم. او از بین ترانهها یکی را انتخاب کرد و گفت: «بیت ششم و هفتم این ترانه که نوشتی «مهتاب با شب راه نیومد/ خزون که کوتاه نیومد/ چشمات که بارونی شدن/ ابرا که زندونی شدن» را دوست دارم. با این دو بیت یک ترانه دیگر برای من بنویس.» من مابقی ترانه را کنار گذاشتم و بر اساس این دو بیت ترانه جدیدی برای او نوشتم. منتها آلبومی که آن زمان مانی رهنما در دست تولید داشت، بنا به دلایلی تولیدش متوقف شد و مدتی بعد این ترانه با موسیقی استاد بابک بیات توسط «حامی» عزیز اجرا شد.»
مانی رهنما در ادامه خاطرهای که بابک صحرایی تعریف کرد، گفت: «حلقه تولید، یک قسمت بزرگ و مهم دارد به اسم تهیهکننده و بعد از آن انتشار و ارائه. ما زحمت میکشیم و با تلاش زیاد کاری را تولید میکنیم. اما اگر تهیهکنندهای نباشد، روند ارائه و انتشار کارها با مشکل مواجه میشود. آن زمان بابک صحرایی به عنوان یک ترانهسرای قدرتمند تازه وارد عرصه موسیقی شده بود و باید کارش در زمان مناسبی تولید و منتشر میشد. من از اینکه این ترانه که اسمش «همگریه» است، توسط حامی عزیز اجرا شد، بسیار خوشحال شدم و به نظرم موفقیت این ترانه پیروزی درخشانی برای حامی جان و بابک عزیز بود.»
بابک صحرایی نیز در تکمیل این صحبتها گفت: «مانی رهنما یک روز در همان اوایل آشناییمان به من گفت: «چرا ترانههایت را به بابک بیات نمیدهی؟» گفتم: «بابک بیات کجا و من کجا؟ او اسطوره موسیقی است و من تازه وارد این عرصه شدهام.» مانی گفت: «من اطمینان دارم که بابک بیات از ترانههایت خوشش میآید. بیا این شماره بابک بیات بهش زنگ بزن و نگو که من شمارهاش را به تو دادهام.» اگر مانی این اعتماد به نفس را به من نداده بود، من شاید هیچوقت با آقای بیات تماس نمیگرفتم و آنهمه اتفاقهای مهمی که در همکاری با استاد بیات برای من به وجود آمد، هیچوقت به انجام نمیرسیدند و شاید مسیر هنری من شکل دیگری پیدا میکرد.»
ضمن پرسش و پاسخ بین هنرجویان و مانی رهنما، بحث حضور مانی رهنما در عرصه تدریس و آموزش خوانندگی طی بیش از ده سال گذشته مطرح شد که بابک صحرایی در این باره گفت: «مانی رهنما در ۱۵، ۱۰ سال گذشته بهترین استاد آواز در موسیقی ما بوده. استاد بیات همیشه میگفت «مانی مهندس صداست». مانی رهنما از دو وجه یکی تکنیک و قدرت خوانندگیاش و دیگری تواناییاش در آموزش، منحصربهفرد است و من کسی را سراغ ندارم که در امر آموزش خوانندگی در سطح مانی رهنما قرار داشته باشد. هر خواننده خوبی لزوماً معلم خوبی نیست. یادم هست 7 سال پیش زمانی که مجله «ترانه ماه» را منتشر میکردم، مانی مجموعه مقالاتی درباره بهداشت صدا و مباحث مربوط به آموزش خوانندگی را جمعآوری و ترجمه کرده بود که من نزدیک به یک سال به صورت سلسلهمقاله چاپ میکردم. این یک نمونه کوچک از پژوهشهای مانی رهنما در مبحث آموزش خوانندگی است.»
مانی رهنما همچنین در پاسخ به سوال هنرجویان درباره معیارهایش برای انتخاب ترانه گفت: «همه ما تجربیات زندگیمان را دنبال میکنیم. من ترانههایی را دنبال میکنم که فرکانسهایی از تجربیات زندگیام را در آنها پیدا کنم. از طرف دیگر سالم بودن و درست بودن شعر خیلی برایم مهم است. درون هر کار هنری یک چیزی هست که اصلاً نمیشود توصیفاش کرد. اسمش «آن» است و این «آن» یا «ناگهان» را نمیشود شرح داد. همیشه دنبال این «آن» و لحظه درخشان در شعرها هستم.»
مانی رهنما در توضیح اینکه چه ترانهای به نظرش خوب و ارزشمند است گفت: «یکی از مشخصههای ترانه خوب این است که سوژه جدیدی را مطرح کند و تکرار مکررات نباشد. تجربه نشان داده ترانههایی که سوژه بکرتری دارند، زودتر مورد توجه قرار میگیرند. در حال حاضر این اتفاق بسیار کم به چشم میخورد. مخصوصاً در مورد دوستانی که تازه شروع کردهاند؛ چون معمولاً تحت تأثیر ترانهسراهای مطرح قرار دارند و خیلی وقتها میبینی که مثلاً شعر بابک صحرایی یا شخص دیگری را دارند تکرار میکنند. ترانهسراها باید از این مسأله فرار کنند و ضمن علاقه به ترانهسراهای شاخص، خودشان باشند و جهانبینی خودشان را داشته باشند. ترانهسرا باید جهان درستی برای ترانهاش ترسیم کند. مثل یک فیلمنامهنویس که وقتی فیلمنامهای مینویسد، تمام ساختار قصهاش ارتباطهای درستی دارند. ترانه نباید دور از ذهن باشد و یا دچار پراکندهگویی باشد. ترانه باید تکلیفش با خودش و مخاطبش مشخص باشد.»
بابک صحرایی در جریان جلسه از مانی رهنما به عنوان خوانندهای مؤلف یاد کرد و گفت: «مانی رهنما خوانندهای صاحب اندیشه است. شعر را به خوبی میشناسد، آهنگساز بسیار خوب و توانمندی است و قلم خوبی دارد. فارغ از علاقهای که به مانی دارم و دوستی بین ما، مانی رهنما را در کنار اینکه از بهترین خوانندههای ماست، جزو بهترین آهنگسازهای موسیقی ایران میدانم.»
بابک صحرایی ادامه داد: «مانی رهنما هیچ وقت تابع جریانات و هیجانات بازار موسیقی نبوده. نه که بیتوجه به مخاطب باشد، به جریانها و هیجانهای کاذب موجود در بازار موسیقی بیتوجه بوده و این اتفاق، بسیار مهم است. تجربه نشان داده خوانندههایی که تابع هیجانهای لحظهای بازار موسیقی هستند، عمر طولانی مدتی ندارند. یعنی دوران موفقیتشان کوتاه است.»
بابک صحرایی در تعمیم این بحث به وضعیت ترانه گفت: «ما در ترانه هم مدام شاهد این اتفاق بودهایم که بخشی از جامعهی ترانه همیشه تابع هیجانات بازار موسیقی است. یعنی اینکه یک فرم از ترانه در مقطعی مورد توجه بازار موسیقی قرار میگیرد و بعد از آن ترانهسراهای بسیاری میآیند و برای تکرار موفقیت چند ترانه بازاری، به کپی کردن آن نوع از نوشتار میپردازند. این اتفاق در ده پانزده سال گذشته بارها تکرار شده و همیشه هم ترانهسراهایی که به تقلید از دیگران میپردازند، با ناکامی در این عرصه مواجه میشوند.»
مانی رهنما درباره وضعیت بازار موسیقی ایران گفت: «باید قبول کنیم که موسیقی در کشور ما بیشتر حالت تصادف دارد. یعنی نمیتوانی موفقیت و یا عدم موفقیت کاری را پیشبینی کنی. کلاً در سرزمین ما پیشبینی جایگاهی ندارد، چون همهچیز تصادفی پیش میآید. من فکر میکنم هیچ نوستراداموسی نمیتواند یک هفته آینده سرزمین ما را پیشبینی کند. به همین خاطر بزرگترین ریسمانی که میشود به آن چنگ زد، قلب و دل خود آدم است. از طرف دیگر، علم و آگاهی لازم را باید کسب کنیم. ببینیم جامعه چه نوع ادبیاتی را بیشتر درک میکند و میپسندد و چه سلیقهای دارد. این اتفاق یعنی جلب توجه جامعه بسیار سخت است و اصلاً کار راحتی نیست.»
مانی رهنما در پاسخ به یکی از هنرجویان درباره وضعیت تنظیم در موسیقی ایران و اینکه آیا تنظیم یک قطعه عمر مشخصی دارد یا نه گفت: «وقتی تنظیمهای امروز را با تنظیمهای اسفندیار منفردزاده و واروژان و بابک بیات مقایسه میکنم، باید بگویم برای وضعیت تنظیم در موسیقی امروز متأسفم. البته با صرفنظر از اسمهای معدودی که خوب کار میکنند.»
بابک صحرایی نیز درباره این بحث گفت: «در پاسخ به این سوال که آیا تنظیم یک قطعه موسیقی عمر مشخصی دارد یا نه، به ساختار آن تنظیم بستگی دارد. اگر تنظیم الکترونیک باشد، پاسخ مثبت است؛ چون صداها و افکتهای مورد استفاده در موسیقی الکترونیک لحظه به لحظه در حال به روز شدن هستند و به همین خاطر یک تنظیم الکترونیک که امروز انجام میشود، قطعاً شش ماه یا یک سال آینده صداها و افکتهایش به نسبت روز، کهنه و قدیمی شدهاند. به این نکته هم باید اشاره کنم که ما در ایران موسیقی الکترونیک به معنای واقعی نداریم. موسیقی الکترونیک فقط چیدن یکسری افکت و صدا و سمپل در کنار یکدیگر نیست. در مورد تنظیمهای مبتنی بر سازهای زنده و ارکسترال، اما پاسخ به این سوال منفی است. یعنی اینگونه تنظیمها عمرشان محدودیتی ندارد؛ چون صدای ساز زنده کهنه نمیشود. پیانو صدسال پیش هم همین صدا را داشته و صدسال دیگر هم صدایش همین است. صدای ویلن دویست سال دیگر هم همین صدای امروزش است. به همین خاطر همیشه این بحث وجود دارد که موسیقی درست و ماندگار، موسیقی همراه با سازهای زنده است. در موسیقی الکترونیک اما یک صدا و افکتی که امروز بسیار زیبا و مدرن و جذاب است، یک سال یا دو سال دیگر ممکن است مایه خنده و تمسخر یک تنظیم الکترونیک باشد. البته موسیقی الکترونیک به معنای واقعی و اصولیاش بسیار ارزشمند است و مزایا و محسنات ویژه و مخصوص به خودش را دارد.»
مانی رهنما در ادامه بحث وضعیت تنظیم به نکته مهمی اشاره کرد: «ما در حال حاضر نوازنده خوب بسیار کم داریم، با صرفنظر از تعدادی معدود از نوازندههای خوب و حرفهای، نوازندهای را سراغ نداریم که روزی دو ساعت تمرین شخصی برای پیشرفت نوازندگیاش انجام بدهد و این مسأله یک فاجعه است. اکثر نوازندهها فقط به فکر این هستند که یک چیزی بزنند و پولشان را بگیرند و بروند. این نسل جدیدی که دارند وارد موسیقی میشوند، به نظرم قویتر خواهند بود. این نسلی که الان نوجوان هستند و طی سالهای آینده به عنوان نوازنده حرفهای در موسیقی حضور خواهند داشت.»
مانی رهنما در پایان جلسه به درخواست هنرجویان پای پیانو نشست و ۴ قطعه اجرا کرد. از این میان دو قطعه به نامهای «بودای مرده» و «زخمی تاریخ» با ترانههای بابک صحرایی جزو قطعههای منتشر نشده او بودند که قرار است در آلبوم جدید این خواننده منتشر شوند.
به گزارش «موسیقی ما»، در ابتدای جلسه بابک صحرایی درباره مانی رهنما گفت: «از سال ۱۳۸۰ تصمیم گرفتم که ترانههایم را برای اجرا به دست خوانندهها و آهنگسازها بسپارم. در بهار سال ۱۳۸۰ از طریق دوست مشترکی برای اولین بار مانی رهنما را دیدم. یادم هست مانی رهنما همان لحظه سلام کردن به من گفت: «شما ترانهسرایی؟» من به شدت تعجب کردم. چون مانی برای اولین بار بود که من را می دید و آن زمان من هیچ ترانه اجرا شده یا منتشر شدهای نداشتم که بخواهد از این طریق من را بشناسد. با همان تعجب گفتم: «بله. از کجا متوجه شدید؟» که مانی گفت: «چشمهای ترانهسراها با بقیه مردم فرق دارد و از نگاه کردنشان معلوم میشود که ترانهسرا هستند.»
بابک صحرایی در ادامه توضیح داد: «به این ترتیب رابطه من با مانی رهنما آغاز شد. من تعدادی ترانه به او دادم. او از بین ترانهها یکی را انتخاب کرد و گفت: «بیت ششم و هفتم این ترانه که نوشتی «مهتاب با شب راه نیومد/ خزون که کوتاه نیومد/ چشمات که بارونی شدن/ ابرا که زندونی شدن» را دوست دارم. با این دو بیت یک ترانه دیگر برای من بنویس.» من مابقی ترانه را کنار گذاشتم و بر اساس این دو بیت ترانه جدیدی برای او نوشتم. منتها آلبومی که آن زمان مانی رهنما در دست تولید داشت، بنا به دلایلی تولیدش متوقف شد و مدتی بعد این ترانه با موسیقی استاد بابک بیات توسط «حامی» عزیز اجرا شد.»
مانی رهنما در ادامه خاطرهای که بابک صحرایی تعریف کرد، گفت: «حلقه تولید، یک قسمت بزرگ و مهم دارد به اسم تهیهکننده و بعد از آن انتشار و ارائه. ما زحمت میکشیم و با تلاش زیاد کاری را تولید میکنیم. اما اگر تهیهکنندهای نباشد، روند ارائه و انتشار کارها با مشکل مواجه میشود. آن زمان بابک صحرایی به عنوان یک ترانهسرای قدرتمند تازه وارد عرصه موسیقی شده بود و باید کارش در زمان مناسبی تولید و منتشر میشد. من از اینکه این ترانه که اسمش «همگریه» است، توسط حامی عزیز اجرا شد، بسیار خوشحال شدم و به نظرم موفقیت این ترانه پیروزی درخشانی برای حامی جان و بابک عزیز بود.»
بابک صحرایی نیز در تکمیل این صحبتها گفت: «مانی رهنما یک روز در همان اوایل آشناییمان به من گفت: «چرا ترانههایت را به بابک بیات نمیدهی؟» گفتم: «بابک بیات کجا و من کجا؟ او اسطوره موسیقی است و من تازه وارد این عرصه شدهام.» مانی گفت: «من اطمینان دارم که بابک بیات از ترانههایت خوشش میآید. بیا این شماره بابک بیات بهش زنگ بزن و نگو که من شمارهاش را به تو دادهام.» اگر مانی این اعتماد به نفس را به من نداده بود، من شاید هیچوقت با آقای بیات تماس نمیگرفتم و آنهمه اتفاقهای مهمی که در همکاری با استاد بیات برای من به وجود آمد، هیچوقت به انجام نمیرسیدند و شاید مسیر هنری من شکل دیگری پیدا میکرد.»
ضمن پرسش و پاسخ بین هنرجویان و مانی رهنما، بحث حضور مانی رهنما در عرصه تدریس و آموزش خوانندگی طی بیش از ده سال گذشته مطرح شد که بابک صحرایی در این باره گفت: «مانی رهنما در ۱۵، ۱۰ سال گذشته بهترین استاد آواز در موسیقی ما بوده. استاد بیات همیشه میگفت «مانی مهندس صداست». مانی رهنما از دو وجه یکی تکنیک و قدرت خوانندگیاش و دیگری تواناییاش در آموزش، منحصربهفرد است و من کسی را سراغ ندارم که در امر آموزش خوانندگی در سطح مانی رهنما قرار داشته باشد. هر خواننده خوبی لزوماً معلم خوبی نیست. یادم هست 7 سال پیش زمانی که مجله «ترانه ماه» را منتشر میکردم، مانی مجموعه مقالاتی درباره بهداشت صدا و مباحث مربوط به آموزش خوانندگی را جمعآوری و ترجمه کرده بود که من نزدیک به یک سال به صورت سلسلهمقاله چاپ میکردم. این یک نمونه کوچک از پژوهشهای مانی رهنما در مبحث آموزش خوانندگی است.»
مانی رهنما همچنین در پاسخ به سوال هنرجویان درباره معیارهایش برای انتخاب ترانه گفت: «همه ما تجربیات زندگیمان را دنبال میکنیم. من ترانههایی را دنبال میکنم که فرکانسهایی از تجربیات زندگیام را در آنها پیدا کنم. از طرف دیگر سالم بودن و درست بودن شعر خیلی برایم مهم است. درون هر کار هنری یک چیزی هست که اصلاً نمیشود توصیفاش کرد. اسمش «آن» است و این «آن» یا «ناگهان» را نمیشود شرح داد. همیشه دنبال این «آن» و لحظه درخشان در شعرها هستم.»
مانی رهنما در توضیح اینکه چه ترانهای به نظرش خوب و ارزشمند است گفت: «یکی از مشخصههای ترانه خوب این است که سوژه جدیدی را مطرح کند و تکرار مکررات نباشد. تجربه نشان داده ترانههایی که سوژه بکرتری دارند، زودتر مورد توجه قرار میگیرند. در حال حاضر این اتفاق بسیار کم به چشم میخورد. مخصوصاً در مورد دوستانی که تازه شروع کردهاند؛ چون معمولاً تحت تأثیر ترانهسراهای مطرح قرار دارند و خیلی وقتها میبینی که مثلاً شعر بابک صحرایی یا شخص دیگری را دارند تکرار میکنند. ترانهسراها باید از این مسأله فرار کنند و ضمن علاقه به ترانهسراهای شاخص، خودشان باشند و جهانبینی خودشان را داشته باشند. ترانهسرا باید جهان درستی برای ترانهاش ترسیم کند. مثل یک فیلمنامهنویس که وقتی فیلمنامهای مینویسد، تمام ساختار قصهاش ارتباطهای درستی دارند. ترانه نباید دور از ذهن باشد و یا دچار پراکندهگویی باشد. ترانه باید تکلیفش با خودش و مخاطبش مشخص باشد.»
بابک صحرایی در جریان جلسه از مانی رهنما به عنوان خوانندهای مؤلف یاد کرد و گفت: «مانی رهنما خوانندهای صاحب اندیشه است. شعر را به خوبی میشناسد، آهنگساز بسیار خوب و توانمندی است و قلم خوبی دارد. فارغ از علاقهای که به مانی دارم و دوستی بین ما، مانی رهنما را در کنار اینکه از بهترین خوانندههای ماست، جزو بهترین آهنگسازهای موسیقی ایران میدانم.»
بابک صحرایی ادامه داد: «مانی رهنما هیچ وقت تابع جریانات و هیجانات بازار موسیقی نبوده. نه که بیتوجه به مخاطب باشد، به جریانها و هیجانهای کاذب موجود در بازار موسیقی بیتوجه بوده و این اتفاق، بسیار مهم است. تجربه نشان داده خوانندههایی که تابع هیجانهای لحظهای بازار موسیقی هستند، عمر طولانی مدتی ندارند. یعنی دوران موفقیتشان کوتاه است.»
بابک صحرایی در تعمیم این بحث به وضعیت ترانه گفت: «ما در ترانه هم مدام شاهد این اتفاق بودهایم که بخشی از جامعهی ترانه همیشه تابع هیجانات بازار موسیقی است. یعنی اینکه یک فرم از ترانه در مقطعی مورد توجه بازار موسیقی قرار میگیرد و بعد از آن ترانهسراهای بسیاری میآیند و برای تکرار موفقیت چند ترانه بازاری، به کپی کردن آن نوع از نوشتار میپردازند. این اتفاق در ده پانزده سال گذشته بارها تکرار شده و همیشه هم ترانهسراهایی که به تقلید از دیگران میپردازند، با ناکامی در این عرصه مواجه میشوند.»
مانی رهنما درباره وضعیت بازار موسیقی ایران گفت: «باید قبول کنیم که موسیقی در کشور ما بیشتر حالت تصادف دارد. یعنی نمیتوانی موفقیت و یا عدم موفقیت کاری را پیشبینی کنی. کلاً در سرزمین ما پیشبینی جایگاهی ندارد، چون همهچیز تصادفی پیش میآید. من فکر میکنم هیچ نوستراداموسی نمیتواند یک هفته آینده سرزمین ما را پیشبینی کند. به همین خاطر بزرگترین ریسمانی که میشود به آن چنگ زد، قلب و دل خود آدم است. از طرف دیگر، علم و آگاهی لازم را باید کسب کنیم. ببینیم جامعه چه نوع ادبیاتی را بیشتر درک میکند و میپسندد و چه سلیقهای دارد. این اتفاق یعنی جلب توجه جامعه بسیار سخت است و اصلاً کار راحتی نیست.»
مانی رهنما در پاسخ به یکی از هنرجویان درباره وضعیت تنظیم در موسیقی ایران و اینکه آیا تنظیم یک قطعه عمر مشخصی دارد یا نه گفت: «وقتی تنظیمهای امروز را با تنظیمهای اسفندیار منفردزاده و واروژان و بابک بیات مقایسه میکنم، باید بگویم برای وضعیت تنظیم در موسیقی امروز متأسفم. البته با صرفنظر از اسمهای معدودی که خوب کار میکنند.»
بابک صحرایی نیز درباره این بحث گفت: «در پاسخ به این سوال که آیا تنظیم یک قطعه موسیقی عمر مشخصی دارد یا نه، به ساختار آن تنظیم بستگی دارد. اگر تنظیم الکترونیک باشد، پاسخ مثبت است؛ چون صداها و افکتهای مورد استفاده در موسیقی الکترونیک لحظه به لحظه در حال به روز شدن هستند و به همین خاطر یک تنظیم الکترونیک که امروز انجام میشود، قطعاً شش ماه یا یک سال آینده صداها و افکتهایش به نسبت روز، کهنه و قدیمی شدهاند. به این نکته هم باید اشاره کنم که ما در ایران موسیقی الکترونیک به معنای واقعی نداریم. موسیقی الکترونیک فقط چیدن یکسری افکت و صدا و سمپل در کنار یکدیگر نیست. در مورد تنظیمهای مبتنی بر سازهای زنده و ارکسترال، اما پاسخ به این سوال منفی است. یعنی اینگونه تنظیمها عمرشان محدودیتی ندارد؛ چون صدای ساز زنده کهنه نمیشود. پیانو صدسال پیش هم همین صدا را داشته و صدسال دیگر هم صدایش همین است. صدای ویلن دویست سال دیگر هم همین صدای امروزش است. به همین خاطر همیشه این بحث وجود دارد که موسیقی درست و ماندگار، موسیقی همراه با سازهای زنده است. در موسیقی الکترونیک اما یک صدا و افکتی که امروز بسیار زیبا و مدرن و جذاب است، یک سال یا دو سال دیگر ممکن است مایه خنده و تمسخر یک تنظیم الکترونیک باشد. البته موسیقی الکترونیک به معنای واقعی و اصولیاش بسیار ارزشمند است و مزایا و محسنات ویژه و مخصوص به خودش را دارد.»
مانی رهنما در ادامه بحث وضعیت تنظیم به نکته مهمی اشاره کرد: «ما در حال حاضر نوازنده خوب بسیار کم داریم، با صرفنظر از تعدادی معدود از نوازندههای خوب و حرفهای، نوازندهای را سراغ نداریم که روزی دو ساعت تمرین شخصی برای پیشرفت نوازندگیاش انجام بدهد و این مسأله یک فاجعه است. اکثر نوازندهها فقط به فکر این هستند که یک چیزی بزنند و پولشان را بگیرند و بروند. این نسل جدیدی که دارند وارد موسیقی میشوند، به نظرم قویتر خواهند بود. این نسلی که الان نوجوان هستند و طی سالهای آینده به عنوان نوازنده حرفهای در موسیقی حضور خواهند داشت.»
مانی رهنما در پایان جلسه به درخواست هنرجویان پای پیانو نشست و ۴ قطعه اجرا کرد. از این میان دو قطعه به نامهای «بودای مرده» و «زخمی تاریخ» با ترانههای بابک صحرایی جزو قطعههای منتشر نشده او بودند که قرار است در آلبوم جدید این خواننده منتشر شوند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 5 مرداد 1394 - 16:49
دیدگاهها
دمش گرم حرف درستی زده مانی عزیز
راستی تو رو به خدا بگین آلبوم جدید مانی رهنما کی میاد؟
جديدا هر كي ميبينم يا اهنگسازه يا تنظيم كنندست
ما نسل حسرت واروژان هستيم
تنظیم های امروز پاپ بی نهایت افتضاح و مزخرفه! یه مشت بیسواد نشستن پای کامپیوتر و با نرم افزار و vst بازی میکنن....اسم خودشونو گذاشتن تنظیم کننده! واقعا متاسفم
تکنولوژی که باید به بهبودی موسیقی کمک کنه نه اینکه بدتر بشه! در زمان زنده یاد واروژان نه تکنولوژی امروز بود نه امکانات اما تمام اون قطعات صدها سال دیگه هم زنده خواهد ماند، ولی قطعات چرند و فوق العاده ضعیف پاپ امروز بسختی یک سال هم خواهند ماند...در واقع باید بگم هرچه قبل تر می رویم وضع بهتر بوده...حتی دهه هفتاد بهتر از الان بوده...پاپ کاران فعلی اساسا ول معطلن
دمش واقعاگرم
بهترینا
لطفا بگید آلبوم مانی رهنما کی میاد چقدر انتظار D:
آفرین به مانی!
جدا بسیار ملودی های زیبا و درستی داشت البوم من و تو مانی رهنما که من هم شکه شدم ولی صد حیف که گوشهای گره خورده به موسیقی سخیف این چند سال درک تشخیصش رو نداشتن...
ولی اینده قضاوت میکند
باشد که حال به شود...
افزودن یک دیدگاه جدید