ترانهسرای باسابقه از تجربه جدیدش در عرصه بازیگری تئاتر میگوید
نیلوفر لاریپور: زندگی من بر مبنای نظر دیگران نبوده است و نخواهد بود
موسیقی ما - «نیلوفر لاریپور» پس از سالها فعالیت حرفهای در عرصه ترانه و شعر این روزها تجربه جدیدی را در هنر پشت سر میگذارد. او به عنوان بازیگر در نمایش «مرگ فیدل» به نویسندگی و کارگردانی «آرش سنجابی» حضور دارد و طی روزهای اخیر بازی او روی صحنه تئاتر مورد توجه قرار گرفته است. همین اتفاق بهانهای بود تا دقایقی را با این چهره باسابقه عرصه شعر و ترانه همکلام شویم. او در گفتگو با «موسیقی ما» از ابعاد این تجربه جدید و همچنین احتمال ادامه حضورش در عرصه بازیگری گفت:
*اگر اشتباه نکنم پیش از این تئاتر تجربه بازیگری نداشتید. درست است؟
سال 74 در تئاتر «چیستا یثربی» بازی کرده بودم و تا امروز تجربه دیگری نداشتم و حتی به این مقوله فکر هم نکرده بودم.
*پس چه شد که در «مرگ فیدل» ایفای نقش را پذیرفتید؟
آقای «آرش سنجابی» کارگردان کار هستند و قرار بود «سپیده گلچین» که از دوستان من است در این تئاتر بازی کند اما این اتفاق رخ نداد. ایشان در جلساتی که با آقای سنجابی داشتند من را پیشنهاد دادند و دلیلش را نمیدانم! آقای سنجابی هم پذیرفتند و باز هم دلیلش را نمیدانم! زمانی هم که نمایشنامه را خواندم فهمیدم که یک کار سخت است و پذیرفتم اما خودم هم دلیلش را نمیدانم! اتفاقات بر پایه شهود رخ داد و هیچکدام از ما دلیل منطقی نداشتیم و این اتفاق رخ داد و خودم راضی هستم. آنطور که میگویند اعضای گروه و تماشاچیان هم راضی هستند و از این بابت خوشحالم.
*شما با چنین فضاهایی غریبه نبودید اما روند آمادهسازی و تمریناتی که داشتید چقدر طول کشید؟ و اینکه سخت بود؟
سخت بود چون این تئاتر پرفورمنس و کار بدن دارد. برای من که چنین کارهایی را انجام نداده بودم سخت بود اما اتفاقات خوبی رخ داد. حدوداً یک ماه و نیم تمرین داشتیم ولی کار آماده شد و برای من اتفاق جذابیتی است. چون توانایی را در خودم کشف کردم که پیش از این سراغ نداشتم. پروژه مرگ فیدل باعث شد بیشتر به تواناییهای خودم فکر کنم.
*شخصیت شما در این نمایش چیست؟
این تئاتر در ژانر رئالیسم جادویی است و ما یک سری جن هستیم. کل تئاتر روایت جدیدی از اتفاقات تاریخی توسط تعدادی جن است. در حقیقت ما تاریخ را با نگاه خودمان که انسانی نیست و شاید فراتر از انسان باشد تشریح میکنیم و هیچکدام از ما اسم نداریم. وقتی نمایشنامه را میخواندم حس میکردم شاید بیننده متوجه اتفاقات نشود ولی وقتی روی صحنه رفت و اجراها شکل منطقی به خودش گرفت دیدم که رضایت در میان مخاطبان وجود دارد. در این تئاتر روایتهای تاریخی از زبان جنها بیان میشود و مخاطبان با این موضوع ارتباط برقرار کردند. من اعتقاد دارم برای نشاندن مخاطب پای یک اثر هنری و علاقهمند کردن او حتماً نباید یک اثر قابل هضم و ساده به او بدهیم. باید اثری را پیشروی خودش داشته باشد که بتواند همه نوع مخاطبی را اقناع کند و بارزترین ویژگی مرگ فیدل همین است که مخاطب عام و خاص با آن ارتباط برقرار میکنند.
*در نمایشنامه اعمال نظر نداشتید؟
نه. من در هیچ زمینهای نظر ندادم چون احساس میکنم در این فضا یک ابزار در دست کارگردان و سایر عوامل هستم و باید کار خودم را به بهترین شکل انجام بدهم. ورود به شاخههای دیگری که به من مربوط نیست فقط ابراز نظر بیهوده است. آرش سنجابی که نویسنده و کارگردان این نمایش است به خوبی ادبیات میداند و کتابها و ترجمههای زیادی دارد که منتشر شده است.
*شاید این مصاحبه که منتشر شود با کامنتهایی همراه شود که برخی بگویند چرا شما که ترانهسرا و شاعر هستید وارد عرصه بازیگری شدهاید. حرفی که درباره چهرههای مطرح هر حوزه که وارد حوزه دیگر میشوند به گوش میرسد. در این زمینه پاسخ شما چیست؟
من فکر میکنم هر کسی ممکن است در زمینههای دیگر تواناییهایی داشته باشد که بخواهد بروز دهد. گاهی در حوزه شعر اعتراض میکنیم چرا که خیلیها ورود کردند اما چهرههای موفق کمتر دیدیم. ورود به هر عرصه اتفاق بدی نیست اما اینکه بتوانید کار خوب انجام دهید مهم است. از سوی دیگر زندگی من هم بر مبنای نظر دیگران نبوده است و نخواهد بود. کسی خودش را در یک جای عمومی در معرض نظر دادن قرار میدهد نباید ناراحت شود و مردم همیشه درباره همه بخشهای زندگی ما نظر میدهند. به هرحال توصیه من این است که قبل از خواندن یا شنیدن و یا دیدن یک اثر هنری صرفاً به این دلیل که یک شخص از حرفه دیگری وارد شده است نظر ندهند.
این اولین کار من است و احساس میکنم هنوز آن رهایی که لازمه بازیگری است را ندارم. اما حسن تئاتر این است که هر روز میتوانید یک اجرای جدید از خودتان ارائه کنید و در آن تکرار وجود ندارد.
*پس مثلاً نسبت به ورود بازیگران یا فوتبالیستها و ... به عرصه موسیقی موضع ندارید؟
هر کسی باید کاری که میخواهد را انجام دهد اما من همیشه با این موضوع مشکل دارم که چرا خوبها نیستند و درجه سه یا چهارها خودنمایی میکنند؟ من اعتقاد دارم آدمهای درجه سه یا چهار هم باید باشند تا افراد درجه یک خودشان را نشان دهند و اگر قرار باشد همه در یک سطح باشند فایدهای ندارد. من میگویم چرا آدمهای درجه یک ترانه محو یا ممنوعالفعالیت هستند و آدمهای ضعیف خودنمایی میکنند؟ در خوانندگی هم عملاً خوانندگان خوب ما در انزوا هستند ولی گروههایی از افراد بازار را قبضه کردهاند و ذهن جوان مخاطب را بیمار میکنند. اگر همه حضور داشته باشند آن موقع مردم میتوانند انتخاب کنند و در همه جای دنیا اینطور است.
*علاقه دارید که پس از این پروژه باز هم در زمینه بازیگری فعالیت کنید؟
بازیگری تئاتر نسبت به ترانه حس خوبی به من میدهد چون ارتباط چشم در چشم با مخاطب دارید و هر روز منتظر یک اتفاق جدید هستید. باید هرچه که بلد هستید را بگویید و فراموش نکنید و درست انجام دهید. شاید این یک اتفاق در بخشی از زندگی من باشد و شاید هم اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم دامه بدهم. همچنین به نظر من تئاتر مظلومترین هنر است چون هر اثر هنری پس از اتمام تولید و نمایش آن باز هم باقی میماند ولی تئاتر در روز آخرش تمام میشود و این هنر، جوانمرگ است.
*علاقهای به حضور در مدیوم سینما یا تلویزیون برای بازیگری دارید؟
من از هفده هجده سالگی در تلویزیون کار میکردم و پیشنهادهایی برای این موضوع داشتم. الان در پاسخ این سوال شما میگویم نه ولی من هیچ وقت در زندگی، نه قطعی نمیگویم چون شاید یک زمان در شرایطی چنین فعالیتی را بپذیرم. اما هدف زندگی من کار بازیگری نیست و در تلویزیون هم کار خوبی تولید نمیشود. بازیگری هنری است که باید در جوانی به آن وارد شوید و یک عمر مفید دارد و تمام میشود و برای سن من صرفاً به عنوان یک تجربه به آن نگاه میکنم.
*اگر اشتباه نکنم پیش از این تئاتر تجربه بازیگری نداشتید. درست است؟
سال 74 در تئاتر «چیستا یثربی» بازی کرده بودم و تا امروز تجربه دیگری نداشتم و حتی به این مقوله فکر هم نکرده بودم.
*پس چه شد که در «مرگ فیدل» ایفای نقش را پذیرفتید؟
آقای «آرش سنجابی» کارگردان کار هستند و قرار بود «سپیده گلچین» که از دوستان من است در این تئاتر بازی کند اما این اتفاق رخ نداد. ایشان در جلساتی که با آقای سنجابی داشتند من را پیشنهاد دادند و دلیلش را نمیدانم! آقای سنجابی هم پذیرفتند و باز هم دلیلش را نمیدانم! زمانی هم که نمایشنامه را خواندم فهمیدم که یک کار سخت است و پذیرفتم اما خودم هم دلیلش را نمیدانم! اتفاقات بر پایه شهود رخ داد و هیچکدام از ما دلیل منطقی نداشتیم و این اتفاق رخ داد و خودم راضی هستم. آنطور که میگویند اعضای گروه و تماشاچیان هم راضی هستند و از این بابت خوشحالم.
*شما با چنین فضاهایی غریبه نبودید اما روند آمادهسازی و تمریناتی که داشتید چقدر طول کشید؟ و اینکه سخت بود؟
سخت بود چون این تئاتر پرفورمنس و کار بدن دارد. برای من که چنین کارهایی را انجام نداده بودم سخت بود اما اتفاقات خوبی رخ داد. حدوداً یک ماه و نیم تمرین داشتیم ولی کار آماده شد و برای من اتفاق جذابیتی است. چون توانایی را در خودم کشف کردم که پیش از این سراغ نداشتم. پروژه مرگ فیدل باعث شد بیشتر به تواناییهای خودم فکر کنم.
*شخصیت شما در این نمایش چیست؟
این تئاتر در ژانر رئالیسم جادویی است و ما یک سری جن هستیم. کل تئاتر روایت جدیدی از اتفاقات تاریخی توسط تعدادی جن است. در حقیقت ما تاریخ را با نگاه خودمان که انسانی نیست و شاید فراتر از انسان باشد تشریح میکنیم و هیچکدام از ما اسم نداریم. وقتی نمایشنامه را میخواندم حس میکردم شاید بیننده متوجه اتفاقات نشود ولی وقتی روی صحنه رفت و اجراها شکل منطقی به خودش گرفت دیدم که رضایت در میان مخاطبان وجود دارد. در این تئاتر روایتهای تاریخی از زبان جنها بیان میشود و مخاطبان با این موضوع ارتباط برقرار کردند. من اعتقاد دارم برای نشاندن مخاطب پای یک اثر هنری و علاقهمند کردن او حتماً نباید یک اثر قابل هضم و ساده به او بدهیم. باید اثری را پیشروی خودش داشته باشد که بتواند همه نوع مخاطبی را اقناع کند و بارزترین ویژگی مرگ فیدل همین است که مخاطب عام و خاص با آن ارتباط برقرار میکنند.
*در نمایشنامه اعمال نظر نداشتید؟
نه. من در هیچ زمینهای نظر ندادم چون احساس میکنم در این فضا یک ابزار در دست کارگردان و سایر عوامل هستم و باید کار خودم را به بهترین شکل انجام بدهم. ورود به شاخههای دیگری که به من مربوط نیست فقط ابراز نظر بیهوده است. آرش سنجابی که نویسنده و کارگردان این نمایش است به خوبی ادبیات میداند و کتابها و ترجمههای زیادی دارد که منتشر شده است.
*شاید این مصاحبه که منتشر شود با کامنتهایی همراه شود که برخی بگویند چرا شما که ترانهسرا و شاعر هستید وارد عرصه بازیگری شدهاید. حرفی که درباره چهرههای مطرح هر حوزه که وارد حوزه دیگر میشوند به گوش میرسد. در این زمینه پاسخ شما چیست؟
من فکر میکنم هر کسی ممکن است در زمینههای دیگر تواناییهایی داشته باشد که بخواهد بروز دهد. گاهی در حوزه شعر اعتراض میکنیم چرا که خیلیها ورود کردند اما چهرههای موفق کمتر دیدیم. ورود به هر عرصه اتفاق بدی نیست اما اینکه بتوانید کار خوب انجام دهید مهم است. از سوی دیگر زندگی من هم بر مبنای نظر دیگران نبوده است و نخواهد بود. کسی خودش را در یک جای عمومی در معرض نظر دادن قرار میدهد نباید ناراحت شود و مردم همیشه درباره همه بخشهای زندگی ما نظر میدهند. به هرحال توصیه من این است که قبل از خواندن یا شنیدن و یا دیدن یک اثر هنری صرفاً به این دلیل که یک شخص از حرفه دیگری وارد شده است نظر ندهند.
این اولین کار من است و احساس میکنم هنوز آن رهایی که لازمه بازیگری است را ندارم. اما حسن تئاتر این است که هر روز میتوانید یک اجرای جدید از خودتان ارائه کنید و در آن تکرار وجود ندارد.
*پس مثلاً نسبت به ورود بازیگران یا فوتبالیستها و ... به عرصه موسیقی موضع ندارید؟
هر کسی باید کاری که میخواهد را انجام دهد اما من همیشه با این موضوع مشکل دارم که چرا خوبها نیستند و درجه سه یا چهارها خودنمایی میکنند؟ من اعتقاد دارم آدمهای درجه سه یا چهار هم باید باشند تا افراد درجه یک خودشان را نشان دهند و اگر قرار باشد همه در یک سطح باشند فایدهای ندارد. من میگویم چرا آدمهای درجه یک ترانه محو یا ممنوعالفعالیت هستند و آدمهای ضعیف خودنمایی میکنند؟ در خوانندگی هم عملاً خوانندگان خوب ما در انزوا هستند ولی گروههایی از افراد بازار را قبضه کردهاند و ذهن جوان مخاطب را بیمار میکنند. اگر همه حضور داشته باشند آن موقع مردم میتوانند انتخاب کنند و در همه جای دنیا اینطور است.
*علاقه دارید که پس از این پروژه باز هم در زمینه بازیگری فعالیت کنید؟
بازیگری تئاتر نسبت به ترانه حس خوبی به من میدهد چون ارتباط چشم در چشم با مخاطب دارید و هر روز منتظر یک اتفاق جدید هستید. باید هرچه که بلد هستید را بگویید و فراموش نکنید و درست انجام دهید. شاید این یک اتفاق در بخشی از زندگی من باشد و شاید هم اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم دامه بدهم. همچنین به نظر من تئاتر مظلومترین هنر است چون هر اثر هنری پس از اتمام تولید و نمایش آن باز هم باقی میماند ولی تئاتر در روز آخرش تمام میشود و این هنر، جوانمرگ است.
*علاقهای به حضور در مدیوم سینما یا تلویزیون برای بازیگری دارید؟
من از هفده هجده سالگی در تلویزیون کار میکردم و پیشنهادهایی برای این موضوع داشتم. الان در پاسخ این سوال شما میگویم نه ولی من هیچ وقت در زندگی، نه قطعی نمیگویم چون شاید یک زمان در شرایطی چنین فعالیتی را بپذیرم. اما هدف زندگی من کار بازیگری نیست و در تلویزیون هم کار خوبی تولید نمیشود. بازیگری هنری است که باید در جوانی به آن وارد شوید و یک عمر مفید دارد و تمام میشود و برای سن من صرفاً به عنوان یک تجربه به آن نگاه میکنم.
منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : دوشنبه 15 بهمن 1397 - 19:48
افزودن یک دیدگاه جدید