به مناسبت بازپخش این سریال از شبکه «آیفیلم»؛ گفتوگو با آهنگساز «مختارنامه»
امیر توسلی: حمله به موسیقی مختارنامه یک بحث انحرافی است
میثم یوسفی - امیر توسلی پیش از این هم سابقه کار تلویزیونی داشت. اما شاید هرکسی اولین بار شنید که موسیقی سریالی با عظمت مختار نامه را قرار است این آهنگساز جوان کار کند متعجب شد. مخصوصا وقتی پیش از آن اسامی مختلفی مثل فرهاد فخرالدینی، مجید انتظامی، کارن همایونفر و ... برای ساخت موسیقی این سریال کاندیدا بودند. با اینهمه خروجی کار طوری بود که انتقادات به موسیقی کمتر شد و در عوض مسائل حاشیهای مثل انتقاد امام جمعه مشهد به استفاده از صدای زن در تیتراژ پایانی یا شکایت محسن شریفیان از امیر توسلی برای استفاده از تحقیقات موسیقیاییاش در زمینه موسیقی بوشهر در این سریال مطرح شد. حالا شاید همه این حواشی کمرنگتر شده و یا حل شده اند و فرصت خوبیست تا گفتوگو با امیر توسلی در مورد موسیقی «مختارنامه» و حاشیههایش را بازنشر کنیم.
با توجه به اینکه وقتی ساخت موسیقی «مختارنامه» را آغاز کردی هنوز تدوین نهایی صورت نگرفته بود، بر اساس تدوین اولیه مبنای موسیقی را چیدی یا با صحبت با کارگردان و خواندن فیلمنامه به تم و موتیف اصلیات رسیدی؟
تلفیقی از هر دو بود. صحبت های طولانیای با آقای میرباقری داشتیم، بیش از سه ماه هم سر صحنه بودم در شاهرود. در طول آن مدت صحبت میشد و یکسری اتودها همانجا زده میشد. یکسری رافکات هم از مجموعه دیدم. بعد شروع کردم به صورت جدی کار کردن.
چقدر طول کشید تا تمهای اصلی کار دربیاید؟
از استارت ما تا مدتی که فاینکات انجام میشد حدودا یکسال. در آن یک سال من روی فانکات کار نمیکردم و تمها را کمکم آماده میکردم. تمهای شخصیتها، تمهای موقعیتی و تمهای جغرافیایی.
قبل از شما آهنگسازان دیگری هم قرار بود این سریال را کار کنند، حتی بعضی از این آهنگسازان قدیمی اتودهایی هم زده بودند. چطور شد نهایتا امیر توسلی به عنوان یک آهنگساز جوان برای «مختارنامه» انتخاب شد؟
آقای میرباقری تصمیم گرفته بود با یک آهنگساز جوان کار کند. می خواست این ریسک را بکند و با کی آهنگسازی جوان کار کند. همانطور که گفتی صحبتهایی هم با افراد دیگری شده بود که من وارد آن مقوله نمیشوم. بعد صحبتش شد که یکسری اتود زده بشود. گویا دوستان دیگری هم همانطوری که گفتی اتودهایی هم زده بودند. آقای میرباقری از بین اتودها کار من را پسندیدند. این موضوع در سه مرحله اتفاق افتاد و در نهایت به این نتیجه رسیدند که من را برای موسیقی «مختارنامه» انتخاب کنند.
دلیل تغییر خواننده تیتراژ ابتدایی در طول سریال چه بود؟
در سه قسمت اول تیتراژ ابتدایی به صورت گروه کر اجرا میشد. اما در ادامه باتوجه به ضرورت داستانی و ورود به قصه «مختارنامه» با مشورا با آقای میرباقری تصمیم گرفتیم تکخوان داشته باشیم. اسم خواننده اکبر سلطانعلیست که به صورت تکخوان کار را اجرا کردند. ایشان یک موزیسین بومی اهل شاهرود هستند.
در مراحل فیلمبراداری که در شاهرود بودید کشفشان کردی؟
بله در مرحله فیلمبرداری صدای ایشان را شنیدم و خیلی دوست داشتم. با آقای میرباقری صحبت کردم و خود ایشان هم پینهاد کردند که خوب است. به توافق رسیدیم و ایشان کار را خواند.
سریال موتیفهایی دارد که در قسمتهای مختلف تکرار میشود. مثلا وقتی وارد مکه میشویم «لبیک اللهم لبیک» را با موسیقی میشنویم یا وقتی به کابوسهای مختار میرویم موسیقی مشخصی را میشنویم. در مورد اینها را با چه المانهایی انتخاب کردی؟
اینها همه علامتگذاری شدهاند. در واقع من آمدهام در قالب کلیشههای متفاوت و متداول یکسری کارهای نو انجام دادهام. اما یکجاهایی همان کلیشهها را هم رعایت کردهام. به هرحال درچنین سریالهایی باید نشانهگذاری بکنیم در موسیقی. وقتی وارد فضای مکه میشویم هم جغرافیا عوض میشود و هم به لحاظ معنایی اتفاقات متفاوتی داریم. در کوفه همینطور و جاهای دیگر. من فکر کردم بهترین چیز مثلا برای مرود به مکه این «اللهم لبیک» است که مربوط به مناسک حج است. بر اساس آن یک ملودی ساختم و به این شکل و به شکل کرال آن را میشنوید. درجاهای مختلف با لحنهای مختلف با تغییراتی بسته با فضایی که وارد مکه میشویم از آن استفاده میکنیم. این اتفاقات در نقاط دیگر هم میافتد.
از تم بومی آن مناطق چقدر استفاده کردی؟
این کار را نکردم.
به هر حال حال و هوای موسیقی عربی میتواند در چنین سریالهایی خیلی کمک کند.
تم عربی در کار هست. با توتفقی که با آقای میرباقری داشتیم من مبنای موسیقی «مختارنامه» را موسیقی عربی قرار ندادم، بلکه در اجرا سعی کردم کمی لحن عربی داشته باشیم. ولی در نقاطی، مخصوصا وقتی وارد فضای حجاز میشویم موسیقی عربی میشود. ولی در سایر نقاط موسیقی از موسیقیهای بومی خودمان گرفته شده است. مثلا من از موسیقی خراسان استفاده کردم، از موسیقی بوشهر استفاده کردم، از موسیقی لری استفاده کردم. از مناطق مختلفمان و موسیقیهای آنها استفاده کردم اما هیچچیزی را به صورت مشخص استفاده نکردم. یعنی گرتهبرداری کردم و یک اجرای خیلی بهروزی از چیزی که داشتم را انجام دادم. به لحاظ آنالیز موسیقیایی اگر تخصصی برخورد شود یلی ملموس است، اما همین جوری شاید شنیده نشود که فلان تم لحن خراسانی دارد یا فلان تم، بومی جنوب است. اینها به دلیل شکل اجرا خیلی مشخص خودشان را نشان نمیدهد. در واقع من سعی کردم به ملودیها لحن عمومي تر و جهانیتری بدهم. برای اینکه اگر در جای دیگر دنیا هم موسیقی قرار است شنیده شود، شنونده با آن احساس قرابتی بکند و در عین حال برایش چیز جدیدی باشد.
این موسیقیهای بومی که گفتی و موسیقی جهانی که مد نظرت است در کجا به هم میرسند و نقطه اشتراکشان چیست؟
در نحوه اجرا آمدهام به لحاظ موسیقیایی یک نقاطی را حفظ کردهام که خیلی شاخصه بوده است. مثلا شما در موسیقی خراسانی فلان حرکت ملودیک، فلان شکل گام، فلان تونالیته و مدالیته را داری. من آمدهام نقاطی از آن را حذف کردهام. نتی را که به قول خودمان خیلی تابلو بود خراسانیست حذف کردهام و به جایش نتی را گذاشتهام که لحن خراسانی را یک ذره از آن میگیرد ولی این طرف و آن طرفش همان حال خراسانی را دارد. مجموعه اینها وقتی در کنار هم قرار میگیرند، درست است که موسیقی نقاط مختلف است، ولی چون شاخصههای مهمشان ازشان گرفته شده است، به نظر میرسد شخصیت واحدی دارد. دلیلش هم شکل اجرا و شکل آرانژمان موسیقیست.
اینکه از موسیقی عربی بگذری و از فرم متداول موسیقی برای سریالهای تاریخی هم عبور کنی، ریسک نبود؟
شاید بود اما آقای میرباقری برای همین من را انتخاب کردند. چون اگر آن حال و هوایی که در کارهای تاریخی و مذهبی سراغ داریم را میخواستند در تجربههای قبلیشان با جناب فخرالدینی بهترین نمونهاش را داشتند و ایشان هم بهترین گزینه هم برای آن موسیقی بودند. نگاه من به این موسیقی در تیتراژها کاملا مشخص است. فکر میکنم به لحاظ تخصصی موسیقایی در تیتراژها مسیر را اعلام میکنم. یعنی وقتی که مثلا در تیتراژ آخر آن لالایی میآید تبدیل به شکل دیگری میشود، دوباره لالایی میآید و دوباره تبدیل به شکل دیگری میشود، میگویم که موسیقی من چنین حالتی را در طول کار خواهد داشت. یعنی من از موسیقی مقامی، از موسیقی بومی خودمان استفاده میکنم اما در آن تغییراتی به وجود میآورم، مسیرش را عوض میکنم و دوباره برمیگردم به آن مسیرو یا تیتراژ اول مجموعهای از موسیقی نواحی ایران است. از چندین جغرافیای بومی رد میشویم و در نهایت به موسیقیای میرسیم که شاید مال ایران نیست. یعنی تم اصلی موسیقی مختار از لحاظ ساختار یک تم کاملا غیرایرانیاست که میتواند ایرانی هم باشد، لحن عربی هم دارد. یعنی همهجایی می تواند باشد.
به لالایی اشاره کردی، ما در موسیقی جنوبی چیزی به اسم شروهخوانی داریم که به خوبی منطبق بر واقعه عاشوراست، یا در مناسبات نمایشیمان چیزی به اسم «سیاوشان» داریم که به تعزیه ختم میشود. من گهگاهی در موسیقی مختارنامه گریزهایی به این موسیقیها میبینم. مخصوصا در تیتراژها.
بله در تیتراژ اول شعری که خوانده میشود جزو شروهخوانیهاست، «مرثیه علی اکبر» بوده و این آمده تبدیل شده به این حالت. این تم اصلی از موسیقی شروهخوانی گرفته شده است. یا لالایی تیتراژ پایانی هم از همین دست است. من خیلی سعی کردم استفاده کنم از این گنجینه غنیای که در موسیقی ما هست، منتها برداشت شخصی خودم را از این موسیقی داشتهام. آمدهام موسیقی را با آنچیزی که فکر میکردم درست است این شکلی را که میبینید به وجود آوردهام.
تا امروز مثل دیگر اتفاقات فرهنگی در این سرزمین سریال «مختارنامه» هم از گزند حاشیههای سیاسی، مذهبی و اجتماعی در امان نمانده است و گذشته از این حاشیههایی هم در بستر موسیقیاییاش داشتیم که جنبه رسانهای هم پیدا کرد. در مورد این حواشی هم صحبت میکنی؟
در بخض خط قرمزها و ... من پیشنهاداتی داشتم که این موسیقی بود. موسیقی که آماده شد من ارائه کردم و دیگر بخشهای شرعی و بخشهایی که به قول شما سیاسی و اجتماعی میشود از گستره تخصص من خارج است. من به عنوان یک موزیسین کارم را طوری که تشخیص میدادم درست است انجام دادم.
فکر میکنی این ایرادات اصلا میتواند به موسیقی وارد شود؟
نه. من فکر میکنم اصلا برداشت این شکلی از این موسیقی برداشت درستی نیست. در واقع یک بحث انحرافیست. به دلیل اینکه من فکر میکنم هیچ آدمی با شنیدن این آوای محزون لالایی که مرثیه علی اصغر هست، چیزی غیر از این چیزی که مدنظر ماست برداشت کند. هدفی که ما دنبال میکنیم یک هدف معناگرایانه است و اگر کسی دنبال چیزی غیر از این برود به نظر من اهداف دیگری را دنبال میکند. وارد این بحثها نمیشوم اما در عامه مردم و در بخشهای زیادی از خواص هم همین کارکرد را داشته و کسی نمی تواند با شنیدند این احساسی غیر از احساسی که قرار است مختارنامه منتقل کند، داشته باشد که یک مفهوم عاشوراییست...
قضیه شکایت محسن شریفیان و... چطور؟
مباحث دیگری هم که بوده باز مباحث انحرافی بوده. چون یکسری بحث حقوقی مطرح شده و همه این بحثها هم تمام شده رفته. چون من مجوز قانونی داشتم برای استفاده از این اثر و مجوز کتبی و توافق داشتم با ناشر و صاحب اثر. توافق کتبی کردیم و حق استفاده از این اثر به من واگذار شد. منتها هیچ جای دنیا اینطوری نیست که مثلا تو نامه ات را بگیری دستت که آی مردم من حق استفاده از این اثر را دارم. خب حتما حق استفاده را دارم که این کار را کردهام. یا اگر کسی آن را مطرح میکند اول باید بپرسد آقای فلانی شما حق استفاده از این اثر را داشتی؟ قبل از اینکه توی خبرگزاریها یا روزنامه مطرح کنند. راه دیگرش هم این است که بروند شکایت کنند و به صورت حقوقی پیگیری شود و وقتی بنده را محکوم کردند بیایند رسانه ای کنند. به نظر این کارهای اخلاقی نبود. این شکل برخورد شکل خیلی غیرمنصفانهای بود. قضیه هم آنقدر روشن بود که من مسئله ای نداشتم و هیچ جوابی هم تا نقطهای ندادم، چون کسی که حسابش پاک است از محاسبه باکی ندارد! به هرحال خود من هم یک هنرمندم و حقوق معنوی اثر برام حائز اهمین است. هیچوقت به خودم اجازه نمیدهم بیایم اثر کسی را به اسم خودم استقاده کنم، حقوق مادیاش هم همینطور.
بحث نیامدن اسم در تیتراژ چطور؟
یک مشکلی وجود داشت و آن نیامدن اسم آقایی به نام محسن شریفیان بود. من طبق توافقی که با آقای موسوی داشتم آنچه که در سیدی منتشر شده که توی بازار بود را عینا در تیتراژ ذکر کردم. بعدا ادعاهایی که شد ادعاهایی بود که در جلد سیدی نبود. اسم آقای شریفیان به عنوان محقق در جلد سیدی نیامده بود و این مشکل من نبود. اینها مباحثی بود که بعدا هم حل شد و من اسم آقای شریفیان را هم به لحاظ وجدانی، چون خودم را مسئول میدانستم بعدا ذکر کردم در سریال. با صحبتی که با ایشان داشتم ماجراهایی که در پس قضیه بود را گفت و حل شد.
فرشاد فزونی مشاور شما در این پروژه بود؟
من از فرشاد در بخشهایی کمک گرفتم. در بخشهایی که فرشاد خیلی متخصص است در آن. برای یک فرمی از موسیقی از او کمک گرفتم.
میتوانی بگویی دقیقا چه بخشهایی؟ چون قبل از این فرشاد را به عنوان یک موزیسین راک میشناختیم و حضورش در این سریال جالب بود.
خود من گرایش موسیقیاییام راک بوده اما الان دارم «مختارنامه» کار میکنم. فرشاد توانایی زیادی برای کارهای مختلف موسیقیایی دارد و با توجه به چیزهایی که از او شنیده و دیده بودم ازش کمک گرفتم. فرشاد شکلی از موسیقی پست مدرن را خیلی خوب کار میکند که ترکیبش با کاری که من انجام میدهم ترکیب خیلی خوبیست و جواب داد. مثلا در قسمت هفدهم جایی که کار فرشاد خیلی مشخص بود، بخشهاییست که جنگ وهب نصرانیست در واقعه کربلا.
با توجه به اینکه وقتی ساخت موسیقی «مختارنامه» را آغاز کردی هنوز تدوین نهایی صورت نگرفته بود، بر اساس تدوین اولیه مبنای موسیقی را چیدی یا با صحبت با کارگردان و خواندن فیلمنامه به تم و موتیف اصلیات رسیدی؟
تلفیقی از هر دو بود. صحبت های طولانیای با آقای میرباقری داشتیم، بیش از سه ماه هم سر صحنه بودم در شاهرود. در طول آن مدت صحبت میشد و یکسری اتودها همانجا زده میشد. یکسری رافکات هم از مجموعه دیدم. بعد شروع کردم به صورت جدی کار کردن.
چقدر طول کشید تا تمهای اصلی کار دربیاید؟
از استارت ما تا مدتی که فاینکات انجام میشد حدودا یکسال. در آن یک سال من روی فانکات کار نمیکردم و تمها را کمکم آماده میکردم. تمهای شخصیتها، تمهای موقعیتی و تمهای جغرافیایی.
قبل از شما آهنگسازان دیگری هم قرار بود این سریال را کار کنند، حتی بعضی از این آهنگسازان قدیمی اتودهایی هم زده بودند. چطور شد نهایتا امیر توسلی به عنوان یک آهنگساز جوان برای «مختارنامه» انتخاب شد؟
آقای میرباقری تصمیم گرفته بود با یک آهنگساز جوان کار کند. می خواست این ریسک را بکند و با کی آهنگسازی جوان کار کند. همانطور که گفتی صحبتهایی هم با افراد دیگری شده بود که من وارد آن مقوله نمیشوم. بعد صحبتش شد که یکسری اتود زده بشود. گویا دوستان دیگری هم همانطوری که گفتی اتودهایی هم زده بودند. آقای میرباقری از بین اتودها کار من را پسندیدند. این موضوع در سه مرحله اتفاق افتاد و در نهایت به این نتیجه رسیدند که من را برای موسیقی «مختارنامه» انتخاب کنند.
دلیل تغییر خواننده تیتراژ ابتدایی در طول سریال چه بود؟
در سه قسمت اول تیتراژ ابتدایی به صورت گروه کر اجرا میشد. اما در ادامه باتوجه به ضرورت داستانی و ورود به قصه «مختارنامه» با مشورا با آقای میرباقری تصمیم گرفتیم تکخوان داشته باشیم. اسم خواننده اکبر سلطانعلیست که به صورت تکخوان کار را اجرا کردند. ایشان یک موزیسین بومی اهل شاهرود هستند.
در مراحل فیلمبراداری که در شاهرود بودید کشفشان کردی؟
بله در مرحله فیلمبرداری صدای ایشان را شنیدم و خیلی دوست داشتم. با آقای میرباقری صحبت کردم و خود ایشان هم پینهاد کردند که خوب است. به توافق رسیدیم و ایشان کار را خواند.
سریال موتیفهایی دارد که در قسمتهای مختلف تکرار میشود. مثلا وقتی وارد مکه میشویم «لبیک اللهم لبیک» را با موسیقی میشنویم یا وقتی به کابوسهای مختار میرویم موسیقی مشخصی را میشنویم. در مورد اینها را با چه المانهایی انتخاب کردی؟
اینها همه علامتگذاری شدهاند. در واقع من آمدهام در قالب کلیشههای متفاوت و متداول یکسری کارهای نو انجام دادهام. اما یکجاهایی همان کلیشهها را هم رعایت کردهام. به هرحال درچنین سریالهایی باید نشانهگذاری بکنیم در موسیقی. وقتی وارد فضای مکه میشویم هم جغرافیا عوض میشود و هم به لحاظ معنایی اتفاقات متفاوتی داریم. در کوفه همینطور و جاهای دیگر. من فکر کردم بهترین چیز مثلا برای مرود به مکه این «اللهم لبیک» است که مربوط به مناسک حج است. بر اساس آن یک ملودی ساختم و به این شکل و به شکل کرال آن را میشنوید. درجاهای مختلف با لحنهای مختلف با تغییراتی بسته با فضایی که وارد مکه میشویم از آن استفاده میکنیم. این اتفاقات در نقاط دیگر هم میافتد.
از تم بومی آن مناطق چقدر استفاده کردی؟
این کار را نکردم.
به هر حال حال و هوای موسیقی عربی میتواند در چنین سریالهایی خیلی کمک کند.
تم عربی در کار هست. با توتفقی که با آقای میرباقری داشتیم من مبنای موسیقی «مختارنامه» را موسیقی عربی قرار ندادم، بلکه در اجرا سعی کردم کمی لحن عربی داشته باشیم. ولی در نقاطی، مخصوصا وقتی وارد فضای حجاز میشویم موسیقی عربی میشود. ولی در سایر نقاط موسیقی از موسیقیهای بومی خودمان گرفته شده است. مثلا من از موسیقی خراسان استفاده کردم، از موسیقی بوشهر استفاده کردم، از موسیقی لری استفاده کردم. از مناطق مختلفمان و موسیقیهای آنها استفاده کردم اما هیچچیزی را به صورت مشخص استفاده نکردم. یعنی گرتهبرداری کردم و یک اجرای خیلی بهروزی از چیزی که داشتم را انجام دادم. به لحاظ آنالیز موسیقیایی اگر تخصصی برخورد شود یلی ملموس است، اما همین جوری شاید شنیده نشود که فلان تم لحن خراسانی دارد یا فلان تم، بومی جنوب است. اینها به دلیل شکل اجرا خیلی مشخص خودشان را نشان نمیدهد. در واقع من سعی کردم به ملودیها لحن عمومي تر و جهانیتری بدهم. برای اینکه اگر در جای دیگر دنیا هم موسیقی قرار است شنیده شود، شنونده با آن احساس قرابتی بکند و در عین حال برایش چیز جدیدی باشد.
این موسیقیهای بومی که گفتی و موسیقی جهانی که مد نظرت است در کجا به هم میرسند و نقطه اشتراکشان چیست؟
در نحوه اجرا آمدهام به لحاظ موسیقیایی یک نقاطی را حفظ کردهام که خیلی شاخصه بوده است. مثلا شما در موسیقی خراسانی فلان حرکت ملودیک، فلان شکل گام، فلان تونالیته و مدالیته را داری. من آمدهام نقاطی از آن را حذف کردهام. نتی را که به قول خودمان خیلی تابلو بود خراسانیست حذف کردهام و به جایش نتی را گذاشتهام که لحن خراسانی را یک ذره از آن میگیرد ولی این طرف و آن طرفش همان حال خراسانی را دارد. مجموعه اینها وقتی در کنار هم قرار میگیرند، درست است که موسیقی نقاط مختلف است، ولی چون شاخصههای مهمشان ازشان گرفته شده است، به نظر میرسد شخصیت واحدی دارد. دلیلش هم شکل اجرا و شکل آرانژمان موسیقیست.
اینکه از موسیقی عربی بگذری و از فرم متداول موسیقی برای سریالهای تاریخی هم عبور کنی، ریسک نبود؟
شاید بود اما آقای میرباقری برای همین من را انتخاب کردند. چون اگر آن حال و هوایی که در کارهای تاریخی و مذهبی سراغ داریم را میخواستند در تجربههای قبلیشان با جناب فخرالدینی بهترین نمونهاش را داشتند و ایشان هم بهترین گزینه هم برای آن موسیقی بودند. نگاه من به این موسیقی در تیتراژها کاملا مشخص است. فکر میکنم به لحاظ تخصصی موسیقایی در تیتراژها مسیر را اعلام میکنم. یعنی وقتی که مثلا در تیتراژ آخر آن لالایی میآید تبدیل به شکل دیگری میشود، دوباره لالایی میآید و دوباره تبدیل به شکل دیگری میشود، میگویم که موسیقی من چنین حالتی را در طول کار خواهد داشت. یعنی من از موسیقی مقامی، از موسیقی بومی خودمان استفاده میکنم اما در آن تغییراتی به وجود میآورم، مسیرش را عوض میکنم و دوباره برمیگردم به آن مسیرو یا تیتراژ اول مجموعهای از موسیقی نواحی ایران است. از چندین جغرافیای بومی رد میشویم و در نهایت به موسیقیای میرسیم که شاید مال ایران نیست. یعنی تم اصلی موسیقی مختار از لحاظ ساختار یک تم کاملا غیرایرانیاست که میتواند ایرانی هم باشد، لحن عربی هم دارد. یعنی همهجایی می تواند باشد.
به لالایی اشاره کردی، ما در موسیقی جنوبی چیزی به اسم شروهخوانی داریم که به خوبی منطبق بر واقعه عاشوراست، یا در مناسبات نمایشیمان چیزی به اسم «سیاوشان» داریم که به تعزیه ختم میشود. من گهگاهی در موسیقی مختارنامه گریزهایی به این موسیقیها میبینم. مخصوصا در تیتراژها.
بله در تیتراژ اول شعری که خوانده میشود جزو شروهخوانیهاست، «مرثیه علی اکبر» بوده و این آمده تبدیل شده به این حالت. این تم اصلی از موسیقی شروهخوانی گرفته شده است. یا لالایی تیتراژ پایانی هم از همین دست است. من خیلی سعی کردم استفاده کنم از این گنجینه غنیای که در موسیقی ما هست، منتها برداشت شخصی خودم را از این موسیقی داشتهام. آمدهام موسیقی را با آنچیزی که فکر میکردم درست است این شکلی را که میبینید به وجود آوردهام.
تا امروز مثل دیگر اتفاقات فرهنگی در این سرزمین سریال «مختارنامه» هم از گزند حاشیههای سیاسی، مذهبی و اجتماعی در امان نمانده است و گذشته از این حاشیههایی هم در بستر موسیقیاییاش داشتیم که جنبه رسانهای هم پیدا کرد. در مورد این حواشی هم صحبت میکنی؟
در بخض خط قرمزها و ... من پیشنهاداتی داشتم که این موسیقی بود. موسیقی که آماده شد من ارائه کردم و دیگر بخشهای شرعی و بخشهایی که به قول شما سیاسی و اجتماعی میشود از گستره تخصص من خارج است. من به عنوان یک موزیسین کارم را طوری که تشخیص میدادم درست است انجام دادم.
فکر میکنی این ایرادات اصلا میتواند به موسیقی وارد شود؟
نه. من فکر میکنم اصلا برداشت این شکلی از این موسیقی برداشت درستی نیست. در واقع یک بحث انحرافیست. به دلیل اینکه من فکر میکنم هیچ آدمی با شنیدن این آوای محزون لالایی که مرثیه علی اصغر هست، چیزی غیر از این چیزی که مدنظر ماست برداشت کند. هدفی که ما دنبال میکنیم یک هدف معناگرایانه است و اگر کسی دنبال چیزی غیر از این برود به نظر من اهداف دیگری را دنبال میکند. وارد این بحثها نمیشوم اما در عامه مردم و در بخشهای زیادی از خواص هم همین کارکرد را داشته و کسی نمی تواند با شنیدند این احساسی غیر از احساسی که قرار است مختارنامه منتقل کند، داشته باشد که یک مفهوم عاشوراییست...
قضیه شکایت محسن شریفیان و... چطور؟
مباحث دیگری هم که بوده باز مباحث انحرافی بوده. چون یکسری بحث حقوقی مطرح شده و همه این بحثها هم تمام شده رفته. چون من مجوز قانونی داشتم برای استفاده از این اثر و مجوز کتبی و توافق داشتم با ناشر و صاحب اثر. توافق کتبی کردیم و حق استفاده از این اثر به من واگذار شد. منتها هیچ جای دنیا اینطوری نیست که مثلا تو نامه ات را بگیری دستت که آی مردم من حق استفاده از این اثر را دارم. خب حتما حق استفاده را دارم که این کار را کردهام. یا اگر کسی آن را مطرح میکند اول باید بپرسد آقای فلانی شما حق استفاده از این اثر را داشتی؟ قبل از اینکه توی خبرگزاریها یا روزنامه مطرح کنند. راه دیگرش هم این است که بروند شکایت کنند و به صورت حقوقی پیگیری شود و وقتی بنده را محکوم کردند بیایند رسانه ای کنند. به نظر این کارهای اخلاقی نبود. این شکل برخورد شکل خیلی غیرمنصفانهای بود. قضیه هم آنقدر روشن بود که من مسئله ای نداشتم و هیچ جوابی هم تا نقطهای ندادم، چون کسی که حسابش پاک است از محاسبه باکی ندارد! به هرحال خود من هم یک هنرمندم و حقوق معنوی اثر برام حائز اهمین است. هیچوقت به خودم اجازه نمیدهم بیایم اثر کسی را به اسم خودم استقاده کنم، حقوق مادیاش هم همینطور.
بحث نیامدن اسم در تیتراژ چطور؟
یک مشکلی وجود داشت و آن نیامدن اسم آقایی به نام محسن شریفیان بود. من طبق توافقی که با آقای موسوی داشتم آنچه که در سیدی منتشر شده که توی بازار بود را عینا در تیتراژ ذکر کردم. بعدا ادعاهایی که شد ادعاهایی بود که در جلد سیدی نبود. اسم آقای شریفیان به عنوان محقق در جلد سیدی نیامده بود و این مشکل من نبود. اینها مباحثی بود که بعدا هم حل شد و من اسم آقای شریفیان را هم به لحاظ وجدانی، چون خودم را مسئول میدانستم بعدا ذکر کردم در سریال. با صحبتی که با ایشان داشتم ماجراهایی که در پس قضیه بود را گفت و حل شد.
فرشاد فزونی مشاور شما در این پروژه بود؟
من از فرشاد در بخشهایی کمک گرفتم. در بخشهایی که فرشاد خیلی متخصص است در آن. برای یک فرمی از موسیقی از او کمک گرفتم.
میتوانی بگویی دقیقا چه بخشهایی؟ چون قبل از این فرشاد را به عنوان یک موزیسین راک میشناختیم و حضورش در این سریال جالب بود.
خود من گرایش موسیقیاییام راک بوده اما الان دارم «مختارنامه» کار میکنم. فرشاد توانایی زیادی برای کارهای مختلف موسیقیایی دارد و با توجه به چیزهایی که از او شنیده و دیده بودم ازش کمک گرفتم. فرشاد شکلی از موسیقی پست مدرن را خیلی خوب کار میکند که ترکیبش با کاری که من انجام میدهم ترکیب خیلی خوبیست و جواب داد. مثلا در قسمت هفدهم جایی که کار فرشاد خیلی مشخص بود، بخشهاییست که جنگ وهب نصرانیست در واقعه کربلا.
منبع:
موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 12 مهر 1396 - 18:28
افزودن یک دیدگاه جدید