کنسرت شهرام ناظری و گروه کامکار به نفع زلزلهزدگان برگزار شد
جادوی موسیقی برای دلهایی که لرزید
موسیقی ما- شهرام ناظری این بار هم سنگِ تمام گذاشت. غربِ ایران که لرزید، دلِ ایران لرزید و دلِ شوالیهی آواز هم. برایشان قطعه خواند، حمایتش را اعلام کرد و همراه با گروهِ موسیقی «کامکارها» کنسرتِ خیریه گذاشت تا بزرگترین موسیقیدانانِ ایرانی همدردی خود را با مصیبتزدگان اعلام کنند و پس از مدتها در همراهی با یکدیگر مخاطبان را به جشنِ موسیقیای دعوت کنند که سالها در انتظارش بودند.
این کنسرت مهمانانِ ویژهای داشت. «علی مرادخانی» - معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- و «فرزاد طالبی» - رییس دفتر موسیقی- هم آمده بودند و مایسترو چکناواریان که حضورش با استقبالِ گرمِ مردم همراه شد و بسیاری دیگر از چهرههای هنری. «شهرام ناظری» و گروه کامکارها که این بار تنها نسلِ اولِ آنها بودند روی صحنه آمدند و کنسرت را با «لاله بهار» شروع کردند. «لالهبهار» با شعری از ملکالشعرای بهار را سالها پیش ناظری با آهنگسازی «پرویز مشکاتیان» و همراهی گروه عارف خوانده بود و حالا به عنوانِ اولین قطعه در این کنسرت به اجرادرآورد. در «لالهی بهار» اردشیر هم حضور داشت و کمانچه مینواخت و در این کنسرت هم کمانچهاش را باز او زد. شوالیهی آوازِ ایران در این کنسرت، سرحال و سرزنده بود. این را میشد از صحبتهایش میانِ کنسرت هم مشاهده کرد.
اما «به کجا چنین شتابان» بر اساسِ شعری از «شفیعی کدکنی» هم دومین قطعهای بود که شوالیه خواند. او این قطعه را در کنسرتِ «بهیاد بم» هم خوانده بود؛ کنسرتی که همراه با گروه عارف و زندهیاد مشکاتیان برای زلزلهزدگان خوانده بود و حالا بارِ دیگر آن را خواند. بعد از این قطعه بود که استادِ آوازِ ایرانی با حاضرانِ در کنسرت و همچنین آنانی که به صورتِ اینترنتی برنامه را میدیدند، سخن گفت: «واقعا سپاسگزارم از این حس انسانی و روحی که در مردم به وجود آمد. ملت ایران در مقاطع خاص نشان داده که وقتی می خواهد و تصمیم به کاری می گیرد، جلو میرود و کاری میکند کارستان. حرکتهایی از این دست همیشه اتحاد ملی را نشان می دهد بنابراین از همه شما ممنونم، از تمام مردم که عاشقانه به کمک مردم سلحشور و ستمدیده کُرد آمدند تشکر می کنم.»
او همچنین از این گفت که مقدماتِ برگزاری این کنسرت بسیار سریع آماده شده است: «من فردا عازم سفری هستم که از یک سالِ قبل از طرفِ دولت آلمان برنامهریزی شده است و دو هفته ایران نیستم؛ به دوستان گفتم که این کنسرت را بعد از آن سفر برگزار کنیم، اما فکر کردیم که ممکن است در آن زمان این حال دیگر وجود نداشته باشد و بهتر ایت قبل از آن این کار را انجام دهیم، از همین رو تصمیم به اجرای این کنسرت گرفتیم؛ زیرا این کمترین کاری بود که میتوانستیم انجام دهیم؛ هر چند که ممکن است به خاطرِ اینکه تمریناتِ منسجمی انجام دادیم، ضعفهایی در برنامه وجود داشته باشد؛ من گروه «کامکارها» را از قدیم می شناسم؛ گروهی که از نظر تکنیکی و اخلاقی نمونه هستند از همین رو بلافاصله با آنها برای برپایی این کنسرت تماس گرفتم و آنها نیز پذیرفتند. به هر حال از شما به جهت این استقبال خوب تشکر می کنم و سپاسگزارم از اینکه در چنین شرایطی ما را تنها نگذاشتید و حس میهن دوستی و وطن دوستی در شما وجود دارد، این موضوع یکی از سرمایه های بزرگ است که باید قدردان آن باشیم.»
او در ادامه یک قطعهی کردی خواند و از حضورِ مهمانانِ کنسرتش تشکر کرد و بعد از آن از «رویا نونهالی» خواست تا روی صحنه بیاید. بازیگرِ پیشکسوتِ سینما و تلویزیون، پس از حضور در صحنه از مخاطبان خواست تا به صورتِ ایستاده اساتیدِ روی صحنه را تشویق کنند. او آن وقت در سخنانی گفت: «وقتی نان نیست و ترسی هست حتما تصمیمهای بزرگی می گیریم و همه نتیجه آن را می بینیم، خیلی از کارها مثل مسکن است؛ حالا هموطنان کُرد ما امکانات اولیه مثل چادر و پتو را دارند؛ اما درد بزرگی دارند. روزها، ماه ها و سال ها می گذرد و این درد آشکارتر می شود و آن هنگام تصمیم بزرگتری لازم است. می توانم بگویم که این دعوت به کنسرت یک دعوت بسیار عجیب و جادویی بود. به عبارتی ما برای محقق شدن تصمیم بزرگی که بزرگان گرفته بودند دعوت شده بودیم.»
پس از آن قطعاتی مثل «شیدا شدم»، «عاشقی پیداست از زاری دل» و «راست بگو نهان مکن» اجرا شد. «ناظری» پس از اجرای این قطعات این بیت را خواند که مولانا میگوید: «باده خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای، بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن» و بعد ادامه داد: «مولانا گاهی اوقات در اشعارش گریزی می زند و ضرب المثلی را بیان می کند که توجه ها به آن جلب شود. برای مثال به کار بردنِ کلمهی «خربزه» در غزل متداول نیست؛ اما او به کار میبرد تا یادآور شود که دنیا ارزش دروغ گفتن ندارد؛ هر چند که همهامان ناگزیر گاهی این کار را انجام دادهایم.»
او سپس به انتخابِ قطعاتِ این برنامه پرداخت: «هنگامی که تصمیم گرفتیم این کنسرت را اجرا کنیم نمی دانستیم باید چه قطعاتی را اجرا کنیم و ابتدا فکر می کردیم باید قطعات ماتم زا اجرا کنیم اما بعد فکر کردیم بهتر است قطعات کمی شاد باشد تا دلِ هموطنانِ کردمان لااقل برای لحظاتی آرام بگیرد؛ ضمن اینکه فرهنگِ کرد در دلِ خودش زرم و بزم دارد، هرچند نگرانِ واکنشها بودیم؛ به هر حال متاسفانه ما گاهی عادتهای منفی را پیدا کرده ایم. البته تقصیر ما هم نیست چون روی مسیر درست مدنی جلو نرفته ایم با این وجود ملت ایران همچنان اصالتهایش را حفظ کرده است.»
وی در ادامه چند قطعه کردی و یک قطعه کرمانشاهی را نیز اجرا کرد. پایان بخش این کنسرت اجرای قطعه «ای ایران ای مرز پر گهر» بود که ناظری و کامکارها در اجرای آن سنگ تمام گذاشتند و تمامِ سه هزار نفرِ توی سالن به صورتِ ایستاده آنان را همراهی کردند. در طول اجرای این کنسرت بزرگمهر حسین پور نقاشی درباره زلزله کرمانشاه کشید که عواید حاصل از فروش این نقاشی هم به زلزله زدگان کرمانشاه تعلق می گیرد.
در این کنسرت «هوشنگ کامکار» مثل همیشه مدیر هنری گروه بود و اردشیر کامکار (کمانچه)، ارسلان کامکار (عود)، بیژن کامکار (رباب)، پشنگ کامکار (سنتور)، ارژنگ کامکار (تنبک)، قشنگ کامکار (ُهتار)، اردوان کامکار (سنتور)، سیاوش ناظری (دف)، امیرناصر رنجبر (کمانچه آلتو) نواختند و «محمد حسین توتونچیان» برگزار کنندهی کنسرت بود.
این کنسرت مهمانانِ ویژهای داشت. «علی مرادخانی» - معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- و «فرزاد طالبی» - رییس دفتر موسیقی- هم آمده بودند و مایسترو چکناواریان که حضورش با استقبالِ گرمِ مردم همراه شد و بسیاری دیگر از چهرههای هنری. «شهرام ناظری» و گروه کامکارها که این بار تنها نسلِ اولِ آنها بودند روی صحنه آمدند و کنسرت را با «لاله بهار» شروع کردند. «لالهبهار» با شعری از ملکالشعرای بهار را سالها پیش ناظری با آهنگسازی «پرویز مشکاتیان» و همراهی گروه عارف خوانده بود و حالا به عنوانِ اولین قطعه در این کنسرت به اجرادرآورد. در «لالهی بهار» اردشیر هم حضور داشت و کمانچه مینواخت و در این کنسرت هم کمانچهاش را باز او زد. شوالیهی آوازِ ایران در این کنسرت، سرحال و سرزنده بود. این را میشد از صحبتهایش میانِ کنسرت هم مشاهده کرد.
اما «به کجا چنین شتابان» بر اساسِ شعری از «شفیعی کدکنی» هم دومین قطعهای بود که شوالیه خواند. او این قطعه را در کنسرتِ «بهیاد بم» هم خوانده بود؛ کنسرتی که همراه با گروه عارف و زندهیاد مشکاتیان برای زلزلهزدگان خوانده بود و حالا بارِ دیگر آن را خواند. بعد از این قطعه بود که استادِ آوازِ ایرانی با حاضرانِ در کنسرت و همچنین آنانی که به صورتِ اینترنتی برنامه را میدیدند، سخن گفت: «واقعا سپاسگزارم از این حس انسانی و روحی که در مردم به وجود آمد. ملت ایران در مقاطع خاص نشان داده که وقتی می خواهد و تصمیم به کاری می گیرد، جلو میرود و کاری میکند کارستان. حرکتهایی از این دست همیشه اتحاد ملی را نشان می دهد بنابراین از همه شما ممنونم، از تمام مردم که عاشقانه به کمک مردم سلحشور و ستمدیده کُرد آمدند تشکر می کنم.»
او همچنین از این گفت که مقدماتِ برگزاری این کنسرت بسیار سریع آماده شده است: «من فردا عازم سفری هستم که از یک سالِ قبل از طرفِ دولت آلمان برنامهریزی شده است و دو هفته ایران نیستم؛ به دوستان گفتم که این کنسرت را بعد از آن سفر برگزار کنیم، اما فکر کردیم که ممکن است در آن زمان این حال دیگر وجود نداشته باشد و بهتر ایت قبل از آن این کار را انجام دهیم، از همین رو تصمیم به اجرای این کنسرت گرفتیم؛ زیرا این کمترین کاری بود که میتوانستیم انجام دهیم؛ هر چند که ممکن است به خاطرِ اینکه تمریناتِ منسجمی انجام دادیم، ضعفهایی در برنامه وجود داشته باشد؛ من گروه «کامکارها» را از قدیم می شناسم؛ گروهی که از نظر تکنیکی و اخلاقی نمونه هستند از همین رو بلافاصله با آنها برای برپایی این کنسرت تماس گرفتم و آنها نیز پذیرفتند. به هر حال از شما به جهت این استقبال خوب تشکر می کنم و سپاسگزارم از اینکه در چنین شرایطی ما را تنها نگذاشتید و حس میهن دوستی و وطن دوستی در شما وجود دارد، این موضوع یکی از سرمایه های بزرگ است که باید قدردان آن باشیم.»
او در ادامه یک قطعهی کردی خواند و از حضورِ مهمانانِ کنسرتش تشکر کرد و بعد از آن از «رویا نونهالی» خواست تا روی صحنه بیاید. بازیگرِ پیشکسوتِ سینما و تلویزیون، پس از حضور در صحنه از مخاطبان خواست تا به صورتِ ایستاده اساتیدِ روی صحنه را تشویق کنند. او آن وقت در سخنانی گفت: «وقتی نان نیست و ترسی هست حتما تصمیمهای بزرگی می گیریم و همه نتیجه آن را می بینیم، خیلی از کارها مثل مسکن است؛ حالا هموطنان کُرد ما امکانات اولیه مثل چادر و پتو را دارند؛ اما درد بزرگی دارند. روزها، ماه ها و سال ها می گذرد و این درد آشکارتر می شود و آن هنگام تصمیم بزرگتری لازم است. می توانم بگویم که این دعوت به کنسرت یک دعوت بسیار عجیب و جادویی بود. به عبارتی ما برای محقق شدن تصمیم بزرگی که بزرگان گرفته بودند دعوت شده بودیم.»
پس از آن قطعاتی مثل «شیدا شدم»، «عاشقی پیداست از زاری دل» و «راست بگو نهان مکن» اجرا شد. «ناظری» پس از اجرای این قطعات این بیت را خواند که مولانا میگوید: «باده خاص خوردهای نقل خلاص خوردهای، بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن» و بعد ادامه داد: «مولانا گاهی اوقات در اشعارش گریزی می زند و ضرب المثلی را بیان می کند که توجه ها به آن جلب شود. برای مثال به کار بردنِ کلمهی «خربزه» در غزل متداول نیست؛ اما او به کار میبرد تا یادآور شود که دنیا ارزش دروغ گفتن ندارد؛ هر چند که همهامان ناگزیر گاهی این کار را انجام دادهایم.»
او سپس به انتخابِ قطعاتِ این برنامه پرداخت: «هنگامی که تصمیم گرفتیم این کنسرت را اجرا کنیم نمی دانستیم باید چه قطعاتی را اجرا کنیم و ابتدا فکر می کردیم باید قطعات ماتم زا اجرا کنیم اما بعد فکر کردیم بهتر است قطعات کمی شاد باشد تا دلِ هموطنانِ کردمان لااقل برای لحظاتی آرام بگیرد؛ ضمن اینکه فرهنگِ کرد در دلِ خودش زرم و بزم دارد، هرچند نگرانِ واکنشها بودیم؛ به هر حال متاسفانه ما گاهی عادتهای منفی را پیدا کرده ایم. البته تقصیر ما هم نیست چون روی مسیر درست مدنی جلو نرفته ایم با این وجود ملت ایران همچنان اصالتهایش را حفظ کرده است.»
وی در ادامه چند قطعه کردی و یک قطعه کرمانشاهی را نیز اجرا کرد. پایان بخش این کنسرت اجرای قطعه «ای ایران ای مرز پر گهر» بود که ناظری و کامکارها در اجرای آن سنگ تمام گذاشتند و تمامِ سه هزار نفرِ توی سالن به صورتِ ایستاده آنان را همراهی کردند. در طول اجرای این کنسرت بزرگمهر حسین پور نقاشی درباره زلزله کرمانشاه کشید که عواید حاصل از فروش این نقاشی هم به زلزله زدگان کرمانشاه تعلق می گیرد.
در این کنسرت «هوشنگ کامکار» مثل همیشه مدیر هنری گروه بود و اردشیر کامکار (کمانچه)، ارسلان کامکار (عود)، بیژن کامکار (رباب)، پشنگ کامکار (سنتور)، ارژنگ کامکار (تنبک)، قشنگ کامکار (ُهتار)، اردوان کامکار (سنتور)، سیاوش ناظری (دف)، امیرناصر رنجبر (کمانچه آلتو) نواختند و «محمد حسین توتونچیان» برگزار کنندهی کنسرت بود.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 آبان 1396 - 16:10
افزودن یک دیدگاه جدید