![](https://mail.musicema.com/sites/default/files/styles/300/public/orchestra-454512.jpg?itok=v8OvRsvX)
درباره حاشیههای این روزهای موسیقی ایران
حال که همدلی نیست، اندیشه کجاست؟
![](http://dl.musicema.com/upload/Image/neda-entezami.jpg)
[ ندا انتظامی - روزنامهنگار ]
چه اتفاقی برای جامعه خبری و موسیقی ایران افتاده است که هر روز شایعات جدیدی از مسائل اصلی و حاشیهای ارکستر سمفونیک تهران (به رهبری علی رهبری) به گوش میرسد؟ شایعاتی که اول در کانالهای خبری دستبهدست میشود و سرانجام بهعنوان خبر از خبرگزاریهای رسمی سر درمیآورد.
داستان چیست که هنرمندان بر سر قدیمیترین ارکستر سمفونیک ایران با هم نزاع می کنند. هر روز گفتوگو و یادداشتهای افشاگرانهایی از هنرمندان مختلف درباره این ارکستر قدیمی چاپ میشود و در ادامه جوابیه فلان هنرمند و مسئول را به دنبال دارد و این داستانها تا ابد دارد، هیچکس هم خویشتنداری نمیکند و خوراک رسانهها از این مسیر تأمین میشود.
چه اتفاقی افتاده است که هنرمندان نامه نوشتن را نه به مدیرکل دفتر موسیقی یا معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد، بلکه مستقیم به وزیر یا شخص رییسجمهور انتخاب کردهاند؟ و همه از نگرانی وضعیت ارکستر سخن میگویند و گویی نمیدانند که این حاشیههای بی سرانجام بیشتر به ضرر ارکستر سمفونیک و جامعه موسیقی کشور است.
چرا تحمل دیگران، همصنفهای دنیای موسیقی تا این اندازه سخت شده است که هر روز داستان تازهای در مورد موسیقی، جشنواره موسیقی فجر و البته ارکستر سمفونیک تهران برپا میشود. هنرمندان به جان هم افتادهاند و متأسفانه این مسائل نه در پشت پرده، محفلهای خصوصی و دوستانه بلکه در رسانههای جمعی مطرح میشود. با تمام انتقاداتی که به مدیران ردهبالای ارشاد برای ایجاد این فضا و کنارهگیری خودشان از این ماجراها هست، اما سؤال اینجاست که همدلی هنرمندان با یکدیگر کجا رفته است؟ همان همدلی که برای راهاندازی ارکستر سمفونیک تهران بعد از سالها بود؟ هر چه که هست نه تنها صرفا به مدیران دولتی بلکه به خود مدیر هنری ارکستر و هنرمندان موسیقی هم برمیگردد که هر روز به این حاشیهها دامن میزنند.
در مدتی که کار رسانهای انجام دادهام باید اعتراف کنم که هرگز این حجم برخورد هنرمندان با یکدیگر و یا علیه ارکستر را ندیدهام. متأسفانه این برخورد تنها در سطح هنرمندان نیست، بلکه دامنه دعوا گستردهتر شده و حتی پای اهالی رسانه به این میان باز شده است. شاید اهالی رسانه هم به همین اندازه مقصرند.
برخی از اهالی رسانه طرفدار فلان هنرمند هستند و عده دیگر طرفدار فلان هنرمند. در این میان رسالت مطبوعات که همان روشنگری است فراموش شده است. همچنین از یاد رفته هنرمندی که امروز عهدهدار عنوان مهمی در ارکستر است و در حال حاضر محبوب، چگونه با حمایت همین منتقدان به کرسی رهبری نشسته است و یا فراموش شده که هنرمندی که امروز مورد انتقاد رسانهها قرار گرفته، تا چندی پیش چه خدمات ارزنده ایی به موسیقی کشور کرده است. متأسفانه اهالی رسانه هم وارد این بازی شدهاند بدون آنکه پیشینه خبر را به یاد بیاورند. اهالی رسانه همواره مدافع حقوق هنرمندان و ارکسترها بودهاند. اگر امروز ارکستری هست از همت و تلاش همین خبرنگاران است. همانانی که در هر نشست و برنامه ایی، در هر گزارشی و هر خبری از ارکسترها نام بردند و نگذاشتند که این ارکسترها خاموش شوند. خبرنگارانی که با قدرت مسئولان را وادار به پاسخگویی کردند.
سخنم اینجا نه با هنرمندان است که خود صاحباختیار کار خودشان هستند و متأسفانه صلاح کارشان را امروز در این می بینند که با تیغ نقد به جان هم بیفتند. بلکه سخنم با اهالی رسانه است که همواره مدافع حقوق هنرمندان و ارکسترها بوده است.
چه بهتر است اگر نقدی به شرایط موجود ارکسترها و موسیقی هست با ادبیات منصفانه و درست بیان شود. پیش داوری کردن، دادن القاب و بیان خاطراتی که در جلسات گفتوگو با هنرمندان داشتهایم در حد مطرح کردن در شبکه های اجتماعی هم نیست، چه برسد به اینکه بخواهیم بر اساس آن ها فضای موجود ارکستر را نقد کنیم.
چه بخواهیم و چه نخواهیم بدنه موسیقی کشور ضعیف است، خانه موسیقی یا صنف موسیقی بی اعتبار و محل دلخوری هنرمندان است و جایگاهی ندارد که مشکلات هنرمندان را درون سازمان حل کند، گردش اقتصادی موسیقی ناچیز است، لغو کنسرتها و ناامنی فضای موسیقی، هنرمندان را آزرده کرده است. پس بهتر است که خودمان تیشه به ریشه این درخت کهن نزنیم. چراکه فردا همین هنرمندان منتقد، قطعاتشان برای اجرا در اختیار رهبر ارکستر میگذارند و در نهایت همه با هم دست در دست عکس یادگاری میگیرند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 11 اردیبهشت 1395 - 11:43
دیدگاهها
با یکی به نعل و با یکی به میخ زدن در رسانه کاری از پیش نمی رود.
البته باید گفت آن سالها که شما در حال نوشتن گزارش یک تئاتر عروسکی بودید؛ روزنامه نگاران دیگری هم بودند که روابط و همکاری تاریخی موزیسین ها را پیگیری می کردند و به روابط و زد و بندها آشنایی کامل دارند.
به همین دلیل باید هم امروز این مسایل را دقیق افشا کنند و برای شما عجیب باشد. چرا که شما به این حوزه ها نا آشنا بودید و هستید. چون اصولا در رزومه شما، کار جدی و روشنگرانه ای آن هم در روزنامه همشهری وجود ندارد و بعد هم که مدیر روابط عمومی آقای مرادخانی در معاونت هنری شدید و به طور کلی کنار رفتید.
راستی اینگونه به روی منبر رفتن شما ناشی از همکاریتان با معاونت هنری نیست که روحیه پدرخواندگی دارند و شما نیز با این مطلب دارید همان روحیه را به شکل ناشیانه و دون کیشوت وار نشان می دهید؟
چه دفاع جانانه ای از آقای مرادخانی با انداختن مشکلات به گردن وزیر ارشاد کردید خانم.
مشکلات جامعه موسیقی ما از باند مافیایی است که اتفاقا آقای مرادخانی هم آن را حمایت می کند!
چرا ادرس غلط می دهید و جامعه خبری را شریک ایجاد فضای اشفته ای می کنید که مافیای موسیقی و البته حمایت مدیر شما از انها به وجود اورده است؟
اهالی رسانه از تخلفات خانه موسیقی و زدو بندهای مالی جشنواره فجر و کوتاهی های معاونت هنری و مشکلاتی که مافیای موسیقی برای مایسترو علی رهبری ایجاد کردند ، اگر بنویسند آیا ایراد است ؟
یا همانند شما فقط اخبار رسمی مدیران را بدون کنکاش منتشر کنند؟
نکند چون شما فرق جایگاه رسانه را با روابط عمومی هنوز نمی دانید اینگونه حکم صادر می کنید؟
خود شما بهتر بود بگی ماجرای بی سروصدا رفتنتون از پست روابط عمومی معاونت هنری چه بود؟! وقتی شفاف نیستید فضای شایعه زیاد میشه و جای دلخوری نمیمونه .
خانم، تا حالا چه کاری جدی و مفیدی از شما در حوزه موسیقی منتشر شده که خود را مجاز به وعظ اهالی رسانه می دانید؟ و یا چقدر مقبولیت در بین همکاران سالهای گذشته خود دارید که آنها را نصیحت می کنید؟
شما اگر سمتی در معاونت هنری داشتید نباید خود را در جایگاهی بدانید که به کسی پند و اندرز بدهید.
درود بر شما خانم. تحلیلتان کاملا درست است. علاوه بر معاون هنری و مشاوران عجیبش، که حتما مقصر هستند، اهل رسانه هم باید هوشمندانه تر رفتار کنند.
ادای دینتان به اهالی رسانه که به حق باعث از سر گرفتن کار ارکسترها شدند ستودنی است.
البته انتقادتان هم قابل تامل است. سپاس
خانم انتظامی چه خوب که به دنیای مطبوعات برگشتین. در غیاب قدیمی های مطبوعات، مطالب سخیف منتشر می شود. البته ایراد به شما وارده که به دنیای معاونت قدم گذاشتین. شما همیشه امین اهالی موسیقی بودین. مطالب شما در نقد دوره سیاه اقای شاه ابادی فراموش نمی شود
چرا همه دنبال حاشیه ان؟ مطلب رو بخونید و از مطلب تمجید یا انتقاد کنید راستش وقتی مطلب رو خوندم شاکی شدم. اما کامنت ها رو خوندم دیدم مطلب درستیه همه درگیر شایعه و حاشیه بازی هستن
با پوزش سوژه ايشون تكرارية و پيش از ايشون به شكل تحليلي تَر و جامع تَر اقاي مختاباد در اين يادداشت به چرايي چنين كاري پرداخته بودند.
http://www.khabaronline.ir/detail/524165/weblog/mokhtabad10
از فحوای کامنت ها می توان نتیجه گرفت که کاربرهای عزیز(همان خبرنگارانی که بهشون انتقاد شده) از دست معاون وزیر عصبانی هستند و به اون انتقاد دارند. اما به نظر می رسد یا جرات انتقاد به او را ندارند یا دانشش رو. اهالی محترم رسانه به جای این کارها بد نیست در گزارشی به این بپردازین چرا مرادخانی خودش را اینقدر کنار کشیده و البته چرا عنوان نمی کند که نامه شهداد روحانی چطور سر از فارس درآورده. انهم نامه ایی که امضای وزیر رو داره؟ چرا دستمزد رهبری باز سر از فارس در می اورد؟ یا فیلم تک خوانی اپرای عاشورا باز هم سر از فارس در می اورد ؟ چرا هیچ خبرنگاری نمی پرسه که اقای مرادخانی ایجاد فضای آرام برای هنر و هنرمندان وظیفه شماست؟ اطلاع رسانی اخبار دقیق برعهده شماست تا رسانه ها وارد حاشیه نشوند. شاید بهتر باشه که بگویم ایجاد فضای متشنج به نفع معاون امور هنری است و او پشت این فضا پنهان می شه تا کار خودش رو پیش ببره. چرا هیچکس از مسائل مالی موسسه توسعه هنرهای معاصر و بنیاد رودکی حرف نمی زنه. راستی از ماجرای ساخت و ساز ولنجک خبر دارن و نمی نویسن؟ ساخت و ساز توی محوطه معاونت هنری (همون ساختمون ۵ طبقه نوساز) که یه مدت بازرسی هم بهش ایراد گرفت چی شد؟ چرا خبرنگاری پیگیری نکرد؟
بودجه جشنواره ققنوس به دبیری برادر زن مرادخانی از کجا تهیه می شه؟ تابلوهای خاندان خوشرو و ملانوروزی با پول کجا خریداری می شه؟
دوره قبل هم هنرمندان با هم دعوا می گرفتن ولی معاون وزیر همیشه مورد انتقاد رسانه ها بود برای ایجاد فضای متشنج. اما انگار الان اهل رسانه خوابن، اگر نگیم بی سوادن!
خانم انتظامی یادشون رفته مدیر برنامه های سهراب پورناظری بودند؟!!! روزنامه همشهری دربست دراختیار این خانم و ان اقای مختاباد بود و به هر شکلی هر مخالف عقیده ای نسبت به عقاید خودشان را به باد انتقاد میگرفتند؟! دوره اقای شاه آبادی واقعن تا چه اندازه غیر قابل تحمل بود که انواع حرفها را فقط برای لانسه کردن مرادخانی کاغذ سیاه میکردید؟1 الانه که خیل معترضان جایی را برای دفاع نگذاشتند و میبینید اوضاع چخبراست . حالا حق ندارند چند جمله ای هم اینبار نوبت اینان باشد و سره را از ناسره بشکافند ؟ نکند شما نگرانی مورد استعفای ساختگی خودتان بر ملا شود و همه بفهمند همچنان مورد حمایت معاونت هنری ارشاد هستید؟!!!!!!!
از بودجه ی ۹ برابری که امسال برا ی جشنواره ی فجر به بعضی خبرنگارا دادن که خدای نکرده تاثیری روی دفاعتون نداشته احیانا؟
وای به روزی که همه چی برملا شود خانم انتظامی . بهتر میبود این مدت که سکوت اختیار کردی باز هم دندون رو جیگر میگذاشتی و باز هم حرف نمیزدی . بدانید که ماها هم بعنوان همکار رسانه ای و مطبوعاتی شما چیزهایی میدانیم...
افزودن یک دیدگاه جدید