تکملهای بر اظهار نظر بابک ریاحیپور در مورد خوانندهشدن بازیگرها
بازیگرِ خواننده یا خوانندهی بازیگر؛ کدامیک مسخرهترند؟!
[ میثم یوسفی - ترانهسرا و روزنامهنگار ]
اخیراً بابک ریاحیپور عزیز در مصاحبهای که با سایت «موسیقی ما» در میزگردی با حضور دوستان نوازندهی دیگر داشتند، جملهای گفتهاند که صحبت نکردن در مورد آن شاید بیاحترامی به شعور علاقهمندان جدی موسیقی و هنر باشد.
شاید به خاطر دوستی با بابک عزیز و علاقهی شخصیای که از دیرباز به هنرش داشته و دارم و روزگاری از اصلیترین طرفداران آلبومهای او مثل «آزمون و خطا» بودهام، قرار گرفتن در جایگاهی که سخنی از ایشان را به چالش بکشم، راحت نبود. اما باید هویت و علایق شخصی من کنار برود و فقط در شمایل یک پرسشگر، چند سوال را مطرح و به چند مثال اشاره کنم؛ شاید سوءتفاهمهای عوامانهای که در مورد آمیختگی بعضی هنرها با هم وجود دارد، از بین برود. اگر هم این نظر من اشتباه است، شاید نوشتن چنین یادداشتی فتح بابی باشد برای بررسی تحلیلیتر، علمیتر و دقیقتر نظراتی که بسیاری از طرفداران موسیقی در جامعهی ایران مطرح میکنند و بابک ریاحیپور عزیز در موضعِ یک موزیسین و نوازنده آن را عمومی کرده است.
برویم سر اصل مطلب؛ «ورود بازیگران سینما به عرصه موسیقی، موسیقی ایران را به مسخره کشیده!» این جملهای بود که بابک عزیز در آن مصاحبه در مورد ورود بازیگران سینما به موسیقی بیان کرد و من در ابتدا باید چند سوال را از ایشان بپرسم:
1- صرفاً فقط اینکه کسی بازیگر سینما بوده و آلبوم یا قطعهی موسیقی هم منتشر کرده -بدون نگاه به اثری که خلق کرده- باعث تمسخر موسیقی میشود؟
2- از آمار تولیدات موسیقی در سال خبر دارید؟ از بین این همه اثر، چند درصد قابل دفاع هستند و باعث تمسخر موسیقی نمیشوند؟
3- بعید است با «ویل اسمیت» آشنا نباشید؛ بازیگر، خواننده هیپهاپ، دوبلور و همچنین تهیهکنندهی آمریکایی که در ماه آوریل ۲۰۰۷ هفتهنامه «نیوزویک» از او به عنوان قدرتمندترین بازیگر هالیوود یاد کرد. او چهار بار نامزد جایزه گلدنگلوب، دو بار جایزه اسکار و یک بار نیز برنده جایزه گرمی شده است. توجه کردید بابک جان؟! از خوانندههای تأثیرگذار هیپهاپ در جهان که علاوه بر بازیگری به کار موسیقی روی آوردند و گرمی را هم بردند!
«خولیو ایگلسیاس» را هم که بعید است نشناسید! پدر انریکه که پیشتر از پدر انریکه بودن، یک موزیسین و خوانندهی درجهیک است. خولیو در دوران جوانی بازیکن حرفهای فوتبال بود و دروازهبان تیم رئال مادرید اسپانیا. بعد از مصدومیت، سراغ موسیقی رفت و یکی از تأثیرگذارترین موزیسینهای پاپ تاریخ شد!
«دین مارتین» را هم حتماً میشناسید. خواننده و بازیگر مطرحی که روزگاری آنچنان در هر دو عرصه موفق و پیشرو بود که میگویند «جری لوئیس» شهرت اولیه خود را در کنار «دین مارتین» به دست آورد.
«ژاک برل» بزرگ و افسانهای هم که معرف حضورتان است؛ خواننده، بازیگر و شاعر بزرگ بلژیکی که بسیاری او را به عنوان بزرگترین هنرمند بلژیک در همهی اعصار میشناسند. دوستانی که این یادداشت را میخوانند، اطلاعات بیشتر در مورد تکتک این بزرگان را با یک جستوجوی ساده در ویکیپدیا میتوانند به دست بیاورند.
حالا سوال من این است که این عزیزان هم موسیقی را به سخره گرفتند؟ یعنی صرفاً حضورشان در دو حیطهی هنری باعث تمسخر میشود یا خروجیشان مهم است؟ شاید مهمترین جمله را در مورد این چیزها «خولیو»ی بزرگ در پاسخ به سوال خبرنگاری گفته باشد: «راستش را بخواهید، من نه از فوتبال چیزی میدانم و نه از موسیقی.» در واقع او بیشتر از آنکه در مورد فوتبال یا موسیقی صحبت کند، فوتبالیست و موزیسین موفقی بود و این مردم بودند که بعد از مواجهه با بازی یا موسیقیاش او را قضاوت میکردند؛ نه با مواجهه با عناوین «بازیکن فوتبال» و «خواننده»!
4- در سرزمین خودمان از نمونههای بسیارِ قبل از انقلاب و هنرمندان و خوانندههای موفق تاریخ موسیقی پاپ -که بعضیها حتی پیشتر از خوانندگی بازیگر بودهاند- که بگذریم، در سالهای اخیر نمونههایی مثل «مهران مدیری» و «حامد بهداد» را داریم که بعید است فعالیتهایشان در موسیقی تمسخرآمیز باشد. مهران مدیری در سال 79 آلبومی با موسیقی «بابک بیات» و «فردین خلعتبری» منتشر کرد که متأسفانه بسیار مهجور ماند؛ اما بازگشت دوباره به آن، نشانگر تواناییهای بینظیرش در موسیقی است. فعالیتهای جسته و گریختهای که بعد از این آلبوم داشت، گاهی رشکبرانگیز بود و گاهی در حد یک تجربه باقی ماند. اما بعید است همکاری با بابک بیات، فردین خلعتبری و مهیار علیزاده، از جهت تمسخر موسیقی باشد.
اگر از همکاریهای مدیری و حامد بهداد با همایون نصیری و گروه دارکوب هم بگذریم، قطعهی «سرو چمان» که حامد بهداد چند سال پیش آن را اجرا کرد را دوستان منتقد و موزیسین بهتر میتوانند ارزشگذاری کنند تا من! یک قطعهی بسیار شنیدنی در گسترهی پاپ-راک که بیانگر تواناییهای فوقالعادهی حامد بهدادِ خواننده هم هست.
جز اینها، اخیراً شما در آلبوم «عکس زمستونی تهران» با بنده و کامران تفتی همکاری داشتهاید. فارغ از ارزشهای هنری و غیرهنری این آلبوم، وقتی هنرمند عزیزی مثل بابک ریاحیپور نوازندهی اصلی گیتارباس چنین آلبومی هست، اگر حرکت ما در جهت تمسخر موسیقی بوده، شما هم دستی در این مسخرگی دارید. میدانم که فقط به خاطر نیاز مالی در این آلبوم حاضر نبودید، چون همکاری با هنرمندهای عزیزی که پشت سرشان در کنسرتها ساز میزنید، از نظر مالی شما را نیازمند نخواهد کرد.
بابک عزیز! وضعیت موسیقی در این سرزمین آنقدر اسفبار است که با این تیترسازیها و زدنِ همدیگر چیزی درست نمیشود که هیچ، در زمین آنهایی بازی میکنیم که بیشتر از مفهوم، معنا، هنر و اثر به دنبال تیتر هستند. همانهایی که با مردهباد و زندهبادشان من و شما را از فکر و حرکت بازخواهند داشت.
سطحینگری و قضاوت همدیگر با عناوین و نه با آثار، آفتِ هنر امروز است و متأسفانه رفتاری که بسیارانی در مورد حضور بازیگران در عرصهی موسیقی دارند، در امتداد همین سطحینگریها است. همیشه هم سوال من این بوده که چرا سینماگران و طرفدارانشان هیچوقت نگفتند که فیلم بازی کردنِ خوانندهها آفتِ سینما یا سبب تمسخر بازیگری است؟
در همین سالهای اخیر، دوستان بسیاری مثل حمید خندان، حمید عسکری، شادمهر عقیلی، زانیار خسروی، بنیامین بهادری، فرزاد فرزین و... را به یاد داریم که به عرصهی بازیگری هم وارد شدند و هر کدام تجارب متفاوتی در این عرصه داشتند که عمدتاً هم ناموفق بود. با این همه، گاهی فکر میکنم شاید اگر «کریستف رضاعی»، آهنگساز عزیز در فیلم تحسین شدهی «در دنیای تو ساعت چند است؟» بازی نمیکرد، یا اگر «فائقه آتشین» بازیگر اصلی «در امتداد شب» نبود، سرنوشت این فیلمها چنین نمیشد! بازی «زانیار» عزیز در «برف روی کاجها» هم اگر به تحسینِ زانیارِ بازیگر نرسید، از زانیارِ هنرمند چیزی نکاست و باعث ناسزایی هم نشد.
5- اینها همه تجاربی است که تا اتفاق نیفتد، نمیتوان در موردش صحبت کرد و بعد از پدید آمدنشان هم میتوان فرد به فرد و اثر به اثر تحلیلشان کرد. شاید به نظر من فعالیت موسیقیاییِ فلان بازیگر بسیار مبتذل باشد و بازیِ فلان خواننده بسیار درجه یک. در بخشِ اینترتیمنتِ ماجرا، وقتی این هنرمندان عنوان و هوادارانشان را از گسترهای به گسترهای دیگر میآورند، مورد توجه هستند؛ اما در ارزشگذاریِ فنی و هنری، این عنوان از بین میرود و فقط هنر و اثر است که امکان تحلیل دارد. حالا اگر در این میان بنا باشد به تأثیرات جامعهشناختی این رفتوآمدهای هنری بپردازیم، نیاز به سرفصل دیگری است. هرچند بعید میدانم جملهی شما و کامنتها و صحبتهای بسیارانی که فقط به خاطر بازیگر بودن یک نفر میگویند «اَه فلانی هم خوند» مبنای هنری یا جامعهشناختی داشته باشد و بیشتر یک ریاکشن لحظهای و هیجانی است!
باز هم برای روشن شدن موضعم لازم است بگویم که فکر میکنم جملهی شما در آن میزگرد، بیشتر از هیجانتان بود تا تحلیل. چون میدانم انسان بیکینه و بیغرضی هستید و اگر تحلیلی دقیق در مورد آفتی به اسم خواننده/بازیگرها دارید، شاید نوشتن این یادداشت و مطرح کردن این سوالات باعث شود به آن تحلیل دست پیدا کنیم. با مهر و احترام.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 14 فروردین 1395 - 15:17
دیدگاهها
به بازی خوب کارن همایونفر در فیلم اسب حیوان نجیبی است هم اشاره نکردید
یادم میاد آقای ریاحی پور بعد از همکاری با بهرام رادان در آلبوم روی دیگر هم به انتقاد از این آلبوم پرداخته بود. الان هم به نوعی همین کار رو کرده.
من روی سخنم با آقای ریاحی پور هست. اینکه ایشون با پروژه هایی همکاری میکنند و براشون ساز میزنند و بعد همون پروژه ها رو انتقاد میکنن باعث ایجاد نوعی بی اعتمادی در شنونده میشه. اگه کار ، کار خوبی نیست چرا ایشون با اون ها همکاری میکنه ؟
در ضمن به نظر من اگر انتقادی به یک کار هست این انتقاد به تک تک عوامل اون کار برمیگرده اما آقای ریاحی پور خودش رو مستقل میدونه و از بقیه ی عوامل انتقاد میکنه.
میثم عزیز
اولا اینجا ایرانه! همه ادعای همه چیز رو دارن در حالی که تو کار خودشونم موفق نیستن!
دوما نمونه های خارجی که گفتید انگشت شمارن و واقعا هم موفق هستن. خیلی کم بوده خواننده ای که جدی بازیگری کنه و برعکس (به صورت حرفه ای) و موفق نباشه
سوما تجربه های داخلی رو ببنید. درسته که خود خواننده هامون چیز خاصی برای ارائه ندارن و همچنین بازیگرامون. ولی نمونه موفقی از ورود مستمر و موفق این دو صنف به فعالیت همدیگه سراغ دارین؟
چهارما. انتقاد ریاحی پور انتقاد خیلی هاست. اینکه شما دست به قلم و نقد بردید محترمه. ولی کاش گزاره هاتون کلی تر بودن تا پاسخگویی به شخصی که مثل هر کس دیگری فقط نظر شخصی خودش رو در مورد این موضوع بیان کرده
پنجما امیدوارم که شما انقدر که دست به قلم میبرید برای نقد ، توی کار ترانه سرایی هم جدیت به خرج بدید و موفق باشید!
با تشکر
نظر آقای ریاحی پور درسته
ایشون قطعا از این استاد که این مطلبو نوشتن،در موسیقی صاحب نظرتر هستن مخصوصا در موسیقی ایران
ایشون گویا خیلی بهشون برخورده
اولا دوست عزیزی که به خودت فشار آوردی معلومه که برای دیده شدن هر ریسمانی رو چنگ میزنی
بعداشم اونایی رو که نام بردی با کدوم بازیگری که وارد خوانندگی شده داری مقایسه میکنی؟؟؟
محمد رضا هدایتی؟؟ رضا گلزار؟؟ بهداد یا کامران تفتی یا اشکان خطیبی؟؟
کدومشون تونستن بین مردم محبوب بشن(محبوب نه معروف)
خواننده شدن اینقد آسون هم نیست که با استفاده از شهرت قبلی بخونی و همه خوششون بیاد.
شما سطح سواد فهم خودتو از موسیقی نشون دادی
پس نمیخواد موزیسن بزرگی مثل بابک رو به چالش بکشی
هر کسی را بهر کاری ساخته اند
موسیقی از شما بعیده که همچین چیزایی رو میزاری
خوانندگان تاپ ما تو بخش پاپ کمتر از 10 نفر هستن که بین مردم محبوبیت دارن و واقعا هم کار بلدن
و اینا تلاش میکنن برای بزرگ شدن موسیقی در عوض دوستانی که ماشالا همه خوانندن میان گند میزنن به همه چی
اینو همیشه گفتم که صدای خوب مبنا بر خواننده خوب بودن نیست
موسیقی ما تایید لطفا
یا حق
من هم ترانه های اقای یوسفی رو دوست دارم هم نوازندگی بی نقص استاد ریاحی پور ولی به نظرم آقای یوسفی فقط به این دلیل که یه جورایی مدیریت هنری آلبوم کامران تفتی رو بر عهده داشتن و بار اصلی ترانه روی دوش ایشون بود این یادداشت رو نوشتن که نه از بازیگران تازه خواننده شده بلکه از شخص خودشون دفاع کنن
تازه اینکه چیزی نیست ... شما آقای پژمان جمشیدی رو نگاه کن! فوتبالیست که بوده چندتا هم آهنگ داده بیرون که واقعاً اجراش چیزی از کریس مارتین کم نداشت ..خخخخخخخ .... ولی خدایی بازیگریش از خیلی از بازیگرای الان بهتر بود
ایشون خیلی منطقی توی این یادداشت صحبت کردن و با آوردن دلیل و نمونه دارن میگن جمله ی "ورود بازیگرا به موسیقی ، موسیقی ایران رو به مسخره کشیده" یک حکم کلی هست و باید فرد به فرد و اثر به اثر هنر رو بررسی کرد و درباره ی اون قضاوت کرد . بله خوندن بعضی بازیگرا ممکننه مزخرف باشه و خوندن بعضی دیگر خیلی عالی ، چنانکه بازی بعضی خواننده ها هم ممکنه مزخرف باشه و بعضی خوب. به صرف اینکه در حال کار تو عرصه ی دیگه ای از هنر هستند چرا نباید عرصه ی دیگری رو امتحان کنند؟ اگر کارشون خوب از آب دربیاد، آیا احساس خطر می کنن یا چه دلیل دیگه ای داره؟ یه مثال در سطح دیگه میتونه بازیگری پژمان جمشیدی باشه، اگر خوب بازی کنه و اگر بتونه همپای بازیگرای دیگه اجرای خوبی از خودش نشون بده چرا "نباید" این کار رو بکنه؟ مگه آدم چند بار زندگی می کنه که نخواد کاری رو که توانایی انجامش رو داره صرفا به این دلیل که سابقا به چیز دیگه ای شهرت داشته انجام نده؟ گذر زمان خودش نشون میده که این رفت و آمدها موفقیت آمیز بوده برای اون فرد یا نه. اما هیچ عرصه ای ملک شخصی هیچ کسی نیست که بخواد تعیین تکلیف بکنه برای حضور یا عدم حضور افراد توی اون عرصه
به نظر من بازیگرایی مثل اشکان خطیبی و حامد بهداد تونستن تو این مدت کار های خوبی بسازن و از نظر موسیقی کیفیت خوبی رو ارائه دادن. حالا اینکه استقبال مردم چه قدر بوده ، اون دیگه یه بحث دیگست ...
دوست عزیز جناب میثم یوسفی !
سلام !
با اینکه بعید می دونم این جوابیه رو سایت موسیقی ما که مدت هاست براشون می نویسم اما هرگز و هرگز نقدها و صحبت های بنده رو ( چون حقیقت هست و چون من آدم معروفی مثل شما نیستم ) منتشر نمی کنند ، اکسپت بکنند ؛ اما من باز هم می نویسم !
عرایضم رو در کمال احترام و بدون هیچ غرضی عرض می کنم چون شما بنده رو نمی شناسید
اما من جناب عالی رو چرا .
تا اونجایی که شمارو می شناسم و در جلسات شعر و ترانه و فضای مجازی دیدمتون بسیار زیاد اهل ادعا کردن و صحبت کردن در مورد همه چیز هستید ! همه چیز یعنی تمام چیزهایی که در اون ها تخصصی ندارید ولی در موردشون نظر می دید و چالش می کنید و خودتون رو صاحب نظر می دونید !
دوست جوان ، به نظرم کسوت و سن و سال و هنر و تجربه هنرمندی مثل آقای ریاحی پور ( که البته بدانید و درجریان باشید اصلا بنده را نمی شناسند و هیچ رابطه ای بین من و ایشون نیست و من نظر شخصیم رو می نویسم و ایشون کاملا بی اطلاعند ) اون قدر زیاد هست که ترانه سرای جوانی مثل شما ، به هیچ عنوان این حق و اجازه رو به خودش نده که اینطور قلم به نقد و تحلیل صحبت های یک بزرگتر و پیشکسوت برداره ، اون هم اینقدر تند و تیز و نصیحت گرانه !
دوما : گلایه و صحبت های تخصصی و درست ایشون سطحی نیست دوست عزیز و اتفاقا بسیار هم ریشه داره و نقد و گلایه تمامی اهالی هنر ( هم موسیقی هم سینما حتی شاید رشته های دیگر هم ) هست و به نظرم بهتره شما احترام بزرگترهاتون رو بیشتر حفظ کنید دوست عزیز!
سوما : یادتون باشه اتفاقاتی که در هرجای دنیا جز ایران می افته ، اصلا قابل مطابقت با ایران و فضای کثیف و مثلثی شکل ( مافیایی ) موسیقی و هنر ایران ما نیست !
اینجا مملکتیه که هنرمنداش پکیج ِ ( شعر و موزیک و تنظیم ( اونم فقط توسط یه سری آدمای همیشگی ) می فروشن ترکی 10 میلیون و 20 میلیون و ... !
اینجا مملکتیه که ترانه سراها و آهنگ ساز ها و تنظیم کننده هاش ، واسه یه ترانه 1 میلیون و 3 میلیون و 5 میلیون و 10 میلیو ن تومن هزینه می گیرن ، البته بدونه هیچ پیشینه ای و صرفا برای اینکه مثلا یه ترک با آقای ابی کار کردن یا مثلا با آقای یا خانومه ایکس و ایگرگ کار کردن یا در نهایت چون که معروفند ! جالب تر اینجاست این بنده خداها زورشون به اون آدمای معروفی که باهاشون کار میکنند نمیرسه که حقشون رو بگیرن و البته اون آدمای معروفم همچین پولایی نمیدن بهشون ، بعد به جاش میان با اون سابقه آهنگی که کار کردن با فلانی ؛ این طوری پول در میارن و پول میگیرن از ملت !
در اطلاع صحبت های من قطعا هستید اگرم دوست دارید بیشتر بازش کنم براتون ؟ !
جناب یوسفی عزیز در فضای بدبوی موسیقی و هنر ما که پر از مافیا سالاری و رابطه سالاریه و استعداد و تجربه و هنر و شخصیت و شعور هنرمندا ها هیچ جایگاهی نداره صحبت های شما خنده دار و بچه گانه و کاملا جانب دارانس !
مملکت ما جاییه که هنرش ؛ مدت هاست شده دست آویز ِ کثیفی فقط برای بازار و برای پول در آوردن و هنرمندهای واقعیش مدت هاست که گوشه نشین و ساکت شدند و بلندگوی ( فقط منم که خوبم ) قورت ندادند و دارند توی تنهایی هاشون می سوزند !
شما قبلا هم به ترانه سراهای فرزاد فرزین اتهام زده بودید برادر ؛ که شما از ترانه من کپی برداری کردید ! الان هم صحبت آقای ریاحی پور رو به خودتون گرفتید و چالش مطرح شدن می کنید اما واقعا نمی دونم
به چه قیمتی !
توی این فضای کثیف اینطور حق به جانب صحبت کردن اصلا نمی گنجه برادر!
بله ! هستند ستاره هایی مثل شادمهر عقیلی در سینما و حامد بهداد عزیز در موسیقی یا پژمان جمشیدی که استعداد داشتند و خوش درخشیدند اما ؛ صحبت جناب ریاحی پور دردودل تمام اهالی فن هست که این سنت اولا از بیخ غلط هست ، چرا که هرکسی را بهر کاری ساختند ( مگر اسطوره ها و ستاره ها و نوابغ که در همه جای دنیا انگشت شمارند و مثال زدیم ) و بهتره که هرکسی سرجای خودش باشه !
در ضمن اگر در دنیا از این اتفاقات می افته ؛ افراد از نظر سطح سواد و علم و تجربه و هنر و استعداد در درجه عالی قرار می گیرند و بعد وارد عرصه میشن، نه مثل ایران ما که هرکسی فقط به دلیل رابطه هاش یا شهرتش روی کار میاد که نمونه هاش رو هم می شناسید و لازم به اسم بردن نیست!
این اپیدمی و مریضی که هرکس چون معروف هست هرکاری دلش میخواد باید بکنه و میتونه بکنه چون فقط چون معروفه ، اصلا صحیح و منطقی و قابل قبول نیست دوست عزیز ! وسلام !
امیدوارم موفق و به دور از غرور باشید و اینقدر چپ و راست دیگران رو نقدهای شخصی نکنید و تحمل پذیرش نظرات دیگران رو بیشتر داشته باشید و نقدهای تخصصی رو به اهلش واگذار کنید !
اقای یوسفی تونستن به موفقیت اقایی تفتی اشاره کنن نه بلکه به هنرمندانی اشاره کردن که هیچ ارتباطی با ایشون نداشتن بله قبل انقلاب هنرمندانی بودن که در این زمینه موفق شدن ولی مشخصه که هدف اونا فرق داشت تو دو دهه گذشته چه ابزار خوانندگی داشته باشی چه نداشته باشی این کار مد شده حتی بیشتر بازیگری بهش بها داده میشه اما واقعا کدوم یکی از بازیگرها تونستن تغییر بزرگی تو موسیقی بدن هیچ بجز اینکه خودشون رو لوس کردن همین البته نا گفته نماند این مخاطب هنرمنده که مسیر یه ارتیست رو هموار میکنه نه خودش که بدبختانه در ایران مخاطبان موسیقی کوچیکترین اگاهی در مورد اثاری که گوش میدن ندارن و کورکورانه از موضوع دفاع میکنن به قاطع میتونم بگم حداقل 90 درصد مخاطب موسیقی پاپ در ایرانی به همین شکله. امروز مافیایه موسیقی به پول فکر میکنه و شخص به ظاهر هنرمند به شهرت...واقعا خوبه که یه نفر بتونه تو هر حرفه ای موفق باشه ولی به چه قیمتی... اخر حرفم اینه واقعا اقای یوسفی خودت رو کوچیک کردی نه به عنوان یه ترانه سرا بلکه به عنوان یه روزنامه نگار
افزودن یک دیدگاه جدید