برنامه یاد بعضی نفرات
 
یکشنبه شب و به همت مجله «بخارا» و علی دهباشی صورت گرفت
تقدیر از استاد عبدالوهاب شهیدی در حضور ابتهاج، شجریان و ظریف
موسیقی ما - یک‌شنبه شب، شب «عبدالوهاب شهیدی» -آهنگساز، خواننده و نوازنده‌ی عود- به همت مجله‌ی «بخارا» به سردبیری «علی دهباشی» با حضور هوشنگ ابتهاج (سایه)، محمدرضا شجریان، هوشنگ ظریف، محمد اسماعیلی و حسن ناهید برگزار شد. «فرهاد فخرالدینی» نیز به این مناسبت پیام داد و در پایان برنامه مجتبی عسگری و علیرضا فریدون‌پور به همراه سامان صادقیان (تار) و شهرام میرجلالی (عود) آواز خواندند.

«عبدالوهاب شهیدی» که حالا نود و سومین سال زندگی‌اش را می‌گذراند، نتوانست حرف چندانی بزند؛ جز اینکه از دیدن سایه و شجریان خوشحال است. او فقط به خواندن این شعر بسنده کرد که «مرغ پَر بشکسته را پرواز نیست/ سینه مجروح را آواز نیست».

«محمدرضا شجریان» در این مراسم به عنوان اولین سخنران «شهیدی» را اعتباری برای موسیقی ایران دانست و گفت: «او دارای منشی بزرگوارانه در موسیقی ما بود. هر جا که او بود، بالاترین عنوان هنری را داشت، چه زمانی که در برنامه‌ی «گل‌ها» اجرا می‌کرد و چه آن هنگام که در جشن هنر شیراز بود، اعتبار او چنان زیاد بود که من همیشه خودم را پشت او پنهان می‌کردم تا کسی مرا نبیند. من همیشه از او یاد گرفتم که رفتار هنری باید چگونه باشد.»

خسروی آواز ایران همچنین از هوشنگ ابتهاج با عنوان «سایه» یاد کرد و توضیح داد که ابتهاج را تنها «سایه» می‌خواند، چون در این نام همه چیز هست و به عنوان دیگری نیاز ندارد: «بارها با سایه درباره‌ی این بزرگمرد صحبت کردیم و ایشان همیشه با احترام از او یاد می‌کرد. زمانی که من رادیو بودم و به خصوص از زمانی که با آمدن سایه، فعالیت‌هایم در آن رسانه بیشتر شد و برنامه‌ی «گل‌های تازه» را اجرا می‌کردم، همیشه فعالیت‌های آقای شهیدی را دنبال می‌کردم که با ارکسترهای مختلف و به خصوص ارکستر استاد پایور، اجرا می‌کردند -استاد بزرگوار پایور، حق بزرگی به گردن من دارند- ایشان البته با ارکستر آقای فخرالدینی و لطفی هم برنامه‌هایی را اجرا می‌کردند. خوب یادم می‌آید در جشن هنر شیراز، همواره شب اول را به ایشان و ارکستر آقای پایور اختصاص می‌دادند و ما نظاره‌گر هنرنمایی‌های ایشان بودیم.»

شجریان همچنین از احترام ویژه‌ی «اسماعیل مهرتاش» نسبت به آقای شهیدی گفت: «آقای مهرتاش، عشق و علاقه‌ی عجیبی به آقای شهیدی داشتند و او را اعتبار «جامعه‌ی باربد» -که خودشان آن را تأسیس کرده بودند و در آنجا در زمینه‌ی موسیقی و تئاتر فعالیت می‌کردند- می‌دانست. هر زمان که پای صحبت‌های ایشان می‌نشستید، با احترام ویژه‌ای از آقای شهیدی یاد می‌کردند و خاطرات بسیار خوبی از ایشان داشتند.»

محمدرضا شجریان، از «عبدالوهاب شهیدی» به عنوان «پیشکسوت و پیر دیر» نام برد و آرزو کرد: «امیدوارم که همیشه سایه‌ی ایشان و همچنین «سایه»ی عزیز -که حق بزرگی به گردن شعر و موسیقی دارد- بر سر ما مستدام باشد. من به همراه سایه و لطفی کارهای بسیار خوبی انجام دادیم. هر زمان که سه نفری در کنار هم قرار گرفتیم، نتیجه‌ی کار قابل تأمل بود. جای آقای لطفی این روزها بسیار خالی است. یاد او همواره به خیر باشد. او بسیار زود از میان ما رفت و من هیچ‌وقت باور نمی‌کردم که هنرمندی چون او تا این اندازه زود از میان ما برود. به همین خاطر امیدوارم سال‌های زیاد سایه‌ی بزرگانی چون «شهیدی» و «ابتهاج» بر سر ما باشد تا هنرمندان امروز از آنان استفاده کنند و هنرمندان جوان نیز قدرشان را بدانند.» او همچنین از «علی دهباشی» که با دستان خالی و بدون سرمایه مجله‌ی «بخارا» را زنده نگاه داشت، تشکر کرد.

در ادامه «هوشنگ ظریف» -نوازنده‌ای که شجریان او را مردی محجوب و کم‌حرف لقب داد که تمام حرف‌هایش را با سازش می‌زند- از «شهیدی» گفت؛ از نظمش در تمرینات و دقت‌اش در خواندن: «شهیدی همیشه سعی می‌کرد آوازش را با دقت بسیار زیادی بخواند که مطلوب هر آهنگسازی بود. من با او برنامه‌های زیادی اجرا کردم که همگی‌شان با استقبال بسیار زیادی مواجه می‌شد و بعد از پایان کنسرت، همه از ایشان اجرای تصنیف «زندگی» را می‌خواستند؛ همان‌طور که از شجریان می‌خواستند «مرغ سحر» را اجرا کند.»

او همچنین درباره‌ی دوست و همکار قدیمی خود گفت: «ما خاطرات زیادی با استاد شجریان و استاد شهیدی داشتیم. به خوبی به یاد دارم که ضبط با جناب شهیدی کار لذت‌بخشی بود و گرفتاری‌های مرسوم ضبط زنده در آن زمان را نداشت؛ چرا که استاد شهیدی بدون وقفه و درست و اصولی می‌خواندند و من امیدوارم جوان‌ها بتوانند از آن برنامه‌ها به خوبی استفاده کره و موسیقی ما را زنده نگه دارند.»

نوازنده بی‌بدیل تار ادامه داد: «تار مادر سازهای ایرانی است. من از سن 7-8 سالگی تارنوازی استاد مجد را از رادیو شنیدم و شیفته آن شدم. از زمانی هم که هنرستان موسیقی توسط زنده‎یاد روح‌الله خالقی افتتاح شد، به هنرستان رفتم. خاطرم هست که در بدو ورود، ایشان از من پرسیدند که به چه سازی علاقه داری و وقتی جواب مرا شنیدند، علت علاقه‌ام به تار را جویا شدند که من به برنامه‌های استاد مجد در رادیو اشاره کردم و ایشان مرا به کلاس موسی‌خان مجد فرستادند. در دوره لیسانس هم نزد علی‌اکبرخان شهنازی آموزش دیدم و هر زمان که از خارج مهمانی می‌آمد، آقای خالقی مرا مأمور می‌کردند تا برایشان تار بزنم.»

هوشنگ ظریف با ابراز گلایه از شیوه تارنوازی نوین گفت: «متأسفم که می‌بینم امروزه آن شیوه در نوازندگی تار از بین رفته و جای خود را به آکروبات داده و من جسارتاً می‌گویم بعضی نوازندگان تار انگار دارند کباب سیخ می‌کنند! این درست نیست. این ساز مادر سازهای ایرانی است و باید اصالت شیوه نوازندگی آن را حفظ کنیم. ان‌شاءالله سایه اساتید بزرگواری مثل جناب شهیدی بر سر این موسیقی مستدام باشد تا چشم و چراغ جوانان در این راه باشند.»

احمد موقتیان هم نقل قول‌هایی از «جلال‌الدین همایی» در رثای شهیدی داشت و صدای او را با «امیرنصر سامانی» مقایسه کرد. او همچنین به ذکر خاطره‌ای از «امام موسی صدر» پرداخت: «امام موسی صدر زمانی که از لبنان به ایران بازگشت، به دیدن استاد شهیدی رفتند؛ چون می‌گفتند سازی که شهیدی می‌نوازد، ساز دل است. ایشان همیشه برای آقای شهیدی شعری از حافظ را می‌‌خواندند و می‌گفتند که ایشان مصداق بارز این شعر است: «منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن/ منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن».

حسن ناهید نوازنده‌ی پیشکسوت نی هم که این روزها به علت بیماری قلبی و همچنین مشکلات دندان‌هایش، دیگر نمی‌تواند ساز بزند، خیلی کوتاه از شهیدی گفت: «من 50 سال شاگرد ایشان بودم و در همه‌ی این سال‌ها بسیار از او آموختم و همچنان می‌دانم که چیزهای بسیاری برای آموزش به دیگران دارد.»

«هوشنگ ابتهاج» (ه.الف.سایه) مثل همیشه نمی‌خواست سخن بگوید. سرانجام که راضی به این کار شد و میان تشویق‌های پیاپی حاضران پشت میکروفون رفت، شهیدی را یکی از شریف‌ترین هنرمندانی دانست که به عمر خویش دیده است. شاعر مغرور البته آن هنگام که از شهیدی گفت، بغضش هم گرفت: «من چیزی برای گفتن ندارم که در شأن کسی چون شهیدی باشد. قبل از آنکه او را از نزدیک بشناسم، با صدایش و کارش در «گل‌های رنگارنگ» آشنا بودم و به‌خصوص برنامه‌ی داغستانی لری را بسیار دوست داشتم. او برای من تصویر همان هنرمندی بود که همیشه آرزویش را داشتم. انسانی باشرافت و بی‌طمع و عقده‌هایی که همه‌ی ما داریم و آن را پنهان می‌کنیم. کسی مثل «شهیدی» می‌توانست سرمشق خیلی از جوانان هنرمند باشد؛ اما سرنوشت‌اش امکان این را نداد. با این حال من نگران نیستم چون او صفایی دارد که در هیچ نیروی جوانی‌ای نیست.»

او همچنین با همان لحن خاص خودش ادامه داد: «من دلم می‎خواست اینجا اهل فن اشاره‎ای می‎کردند به نوازندگی آقای شهیدی. من شاید صلاحیت کامل نداشته باشم برای این حرف، اما تا جایی که شنیده‌ام، ایشان تنها کسی بودند که عود ایرانی می‎زدند. این ساز همیشه خودش را به نوازنده‎ها تحمیل می‎کرد، با لهجه غلیظ عربی. آقای شهیدی در کنار آوازشان مهارتی در نوازندگی عود داشتند. امشب مثل این که خیلی دارد به اختصار می‎گذرد. در شأن شهیدی بیش از این حرف‎هاست. شهیدی همیشه برای من عزیز بوده، همیشه من می‎توانستم به عنوان یک هنرمند به او تکیه کنم، به اخلاق هنری، به اخلاق انسانی‎اش. او می‎توانست بیش از این سرمشق هنرمندان باشد. روزگار مساعدت نکرد. سال‎هایی که هنوز امکان کار هنری درخشان برایش فراهم بود، برکنار ماند. حیف... همین حالا به خودم فشار آوردم که از ایشان نپرسم: «آقای شهیدی هنوز عود می‎زنی؟ با نوای عودت می‎خوانی؟» نمی‎شود نخواند. آن صدق و صفایی که در هنر هست به هزار نیروی جوانی می‎چربد.»

در پایان مراسم پیام «فرهاد فخرالدینی» قرائت شد که در بخشی از آن آمده بود: «در زمانی که در کشورمان به موسیقی توجه کافی نمی‎شود، این اقدام جنابعالی در بزرگداشت یکی از چهره‎های درخشان موسیقی ملی ما شایسته تقدیر و سپاس فراوان است. خواهشمند است مراتب ارادت اینجانب را خدمت استاد عبدالوهاب شهیدی و دیگر استادان حاضر در جلسه ابراز فرمایید.»

استاد عبدالوهاب شهیدی در سال ۱۳۳۹ با برنامه «گل‌ها» شروع به فعالیت و همکاری در رادیو کرد و تا سال ۱۳۵۷ در بسیاری از این برنامه‌ها شرکت داشت. او همچنین چندین بار در برنامه‌های جشن هنر شیراز شرکت کرد و در این برنامه‌ها با استادانی چون جلیل شهناز، فرامرز پایور، اصغر بهاری، حسین تهرانی، رحمت‌الله بدیعی، حسن ناهید و محمد اسماعیلی همکاری کرد. عبدالوهاب شهیدی با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه از فعال‌ترین هنرمندان این برنامه بوده و در فهرست هنرمندان با بیش‌ترین اجرا (رتبه سوم) قرار دارد.

عبدالوهاب شهیدی در اجرای آوازهای محلی نیز پیشرو بوده است. تصنیف معروف «زندگی» با مطلع «اون نگاه گرم تو» از این هنرمند در زمره محبوب‌ترین تصنیف‌های قدیمی است. او علاوه بر آواز فعالیت‌های هنری دیگری نیز داشته که در جای خود اهمیت بالایی دارند. مثل عود نوازی منحصر به فرد یا اجرای آوازهای محلی.

در میان آثار او به‌ویژه در برنامه‌های «گل‌ها» ترانه‌ها و آوازهای محلی بسیار زیادی توسط او خوانده شده‌اند. خود تصنیف «زندگی» نیز مربوط به آهنگ و آوازی محلی بر روی شعری از هما میرافشار است که در دستگاه ماهور با تنظیم فرامرز پایور اجرا شده و تصنیف‌های دیگری مثل «یار بی‌وفا»، «آی سوزه» و... هم‌چنین وی قطعات قدیمی معروفی از جمله آثار عارف قزوینی را نیز اجرا کرده که از میان آن‌ها می‌توان به تصنیف‌های «گریه را به مستی بهانه کردم» (در آلبوم قدیمی حرف) و «گریه کن که گر سیل خون گریی...» اشاره کرد.

«موسیقی ما» این افتخار را دارد که پیش از این در سال 1392 و در جریان «اولین جشن سالانه موسیقی ما» در سن 91 سالگی از استاد عبدالوهاب شهیدی تقدیر کند و اولین تندیسِ طلاییِ تاریخِ جشن‌های موسیقی ما با دستان مرحوم دکتر صادق طباطبایی، مرحوم علی هاشمی و دکتر جواد مجابی به این استاد بی‌بدیل آواز و عودنوازی ایرانی اهدا شود. در آن مراسم همچنین همایون شجریان با اهدای گل و بوسه‌ای که بر دست استاد شهیدی زد، لحظات ماندگاری را در تاریخ موسیقی معاصر ایران ثبت کرد.
منبع: 
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 - 15:45

دیدگاه‌ها

دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 - 15:00

این رسانه مثلا ملی هیچوقت اینها رو نشون نمیده افسوس و صد افسوس. کاش روزی صدا و سیما از این مدیران خالی شود و آدم حسابی ها بیایند کاش

دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 - 18:53

واقعاً حضرت سایه در ایران تشریف دارند چه سعادتی

سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 - 13:54

استاد ابتهاج هيچ وقت مغرور نبودند

چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 - 16:07

استاد شجریان و سایه در آغوش یکدیگر....
آه این سخت سیاه آنجنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند....

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

باز آی دلبرا که دلم بیقرار توست....

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

نشسته ام درانتظار این سواربی غبار...

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

هوشنگ ابتهاج...نشود فاش کسی آنچه میان من وتوست

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

در کوچه سار شب ☆جاودانه ست☆

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

بسترم صدف خالی یک تنهاییست.و تو چون مروارید گردن اویز کسان دگری

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

ای عشق همه بهانه از توست...

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

جان و جانان ❤️❤️ نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار/ دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند ...

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

درود بربی بدیلان موسیقی ایرانی

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

در این سرای بی کسی، کسی به در نمیزند / به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

احسنت،به استاد گرانمایه،افتخار گیلان زمین(رشت) استاد هوشنگ ابتهاج،فخر زمان

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

درود بر استاد هوشنگ ،ابتهاج عزیز و استاد شجریان بزرگ ❤?❤?❤?❤?❤?

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

واقعا سایه و شجریان و لطفی اسطوره های تاریخ موسیقی ایرانن♡♡♡

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

عالی تر از عالی ..

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

سر سايه جان سلامت??????

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

درود بر استاد شهیدی، استاد شجریان و استاد ابتهاج

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

احسنت به بزرگان ایران زمین.درود

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

Mardane bozorge ruzegar, khoda negahdaretun bashe..

پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 18:48

عاشقتم مرد بزرگ پارس ????

جمعه 25 اردیبهشت 1394 - 19:15

هوشنگ ابتهاج

شنبه 26 اردیبهشت 1394 - 15:05

عاشقتونم استاد شجریان

دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 - 22:13

درود بر اساتید بی بدیل

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود تقدیر از استاد عبدالوهاب شهیدی در حضور ابتهاج، شجریان و ظریف | موسیقی ما