مشکل کجاست؟
8 ماه است که مدیر دفتر موسیقی نداریم
موسیقی ما - اکنون هشت ماه است که مدیر دفتر موسیقی نداریم. بعد از آنکه محمدعلی خبری بعد از یک سال مدیریت در این دفتر، به قول برخیها "برکنار" و به قول برخی دیگر "مستعفی" شد، علی ترابی شد سرپرست دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
در همان ایام بود که حرف و حدیثهای فراوانی درباره افراد درنظر گرفته شده در این سمت مطرح شد. علی مرادخانی و رضا مهدوی که اولی، چهارده سال مدیریت این دفتر را در دولتهای قبلی برعهده داشت و دومی هم سالیان سال مدیرکل دفتر موسیقی حوزه هنری بود، برای این سمت نامزد شدند. احتمال حضور علی مرادخانی از همان ابتدا به دلیل عدم همسویی او با مدیران ارشاد، بعید به نظر میرسید. اما رضا مهدوی تا مدتها به عنوان مهمترین گزینه این سمت مطرح بود. آدمهای دیگری همچون ابراهیم داروغهزاده مدیر سابق موسسه رسانههای تصویری، بابک رضایی مدیرعامل انجمن موسیقی ایران و یک آهنگساز جوان که مدتی در معاونت هنری، زیاد دیده میشد، برای مدیریت دفتر موسیقی مطرح شدند و بعد از یاد رفتند. علی ترابی سرپرست هشت ماهه دفتر موسیقی هم که پیش از این معاون دو مدیر قبلی بود نیز با اطمینان کامل از عدم مدیر شدناش خبر داده بود.
اما جالب اینجا است که طی این هشت ماه، دفتر بی مدیر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به لحاظ صدور مجوز کنسرت، یکی از پرکارترین و پرترافیکترین دوران خود را سپری کرده است. همچنین مجوز انتشار آلبومهای زیادی نیز در این دوره به تولیدکنندگان اعطا شد و هر چند برخی از کنسرتگزاران و تولیدکنندگان آثار موسیقایی، همچنان از روند صدور مجوزها گلهمند بودند اما انصافا، سرعت و کمیت صدور مجوزها، نسبت به گذشته بسیار بالاتر بود.
با این اوصاف، این شائبه در ذهن شکل میگیرد که مدیر دفتر موسیقی یک شخصیت صوری و غیرتاثیرگذار است و دستورات از جای دیگری صادر میشود. پس میتوان نتیجه گرفت که اصولا مدیریت در عرصه موسیقی، جای دیگر و جدا از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام میشود. البته یک نتیجه دیگر هم شاید از این بحث بتوانیم بگیریم؛ مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یک سد راه برای انجام اتفاقات موسیقایی است.
اگر به اتفاقات موسیقایی هشت ماه گذشته نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که برنامههای بسیار خوبی در حوزه موسیقی برگزار شده است؛ برگزاری کنسرتهای متعدد توسط کیهان کلهر به همراه گروهاش و همچنین اردال ارزنجان ترک در تالار وحدت و شیراز، حضور چند رهبر خارجی در ارکستر سمفونیک تهران، انتشار آلبومهای مختلف و بعضا درخور موسیقی که آخریناش همین "محاق" به آهنگسازی هوشنگ کامکار بود، ترافیک بالای کنسرت در سالنهای مختلف و ... . آیا واقعا مدیر دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اتفاقات موسیقایی کشور یک سد و مانع است؟ امیدواریم که اینگونه نباشد.
برگزاری کنسرت توسط بسیاری از هنرمندان تراز اول موسیقی کشور در خارج از کشور و عدم تمایل آنها برای اجرا در داخل، تولید و انتشار آلبومهای متعدد موسیقی بهخصوص در حوزه پاپ با محتوا و کیفیت نازل، احساس بیثباتی توسط هنرمندان موسیقی در بازار کار و تولید، ورشکستگی بسیاری از موسسات تولیدکننده آثار موسیقایی، اوضاع نابهنجار آموزش موسیقی، نبود سالن مناسب برای اجرای موسیقی در سراسر کشور، برگزاری جشنوارههای ضعیف و بیاثر موسیقی و نبود برنامهریزی مشخص و مدون برای این برنامهها؛ از جمله مشکلاتی است که همچنان عرصه موسیقی ما به آن دچار است. دبیر جشنواره بینالمللی فجر؛ آقای حسن ریاحی، نزدیک به یک ماه است که به این سمت منصوب شده، اما ما تا برگزاری این جشنواره تنها سه ماه فرصت داشتهایم. آیا این زمان اندک، برای برگزاری جشنوارهای که ادعای بینالمللیشدن دارد، مناسب است؟
به سادگی، قابل پیشبینی است که چند گروه مشخص و تکراری داخلی به همراه چند گروه از کشورهای اطراف که سابقه نهچندان درخشانی در کارشان دارند، به حضور در این جشنواره دعوت خواهند شد و بدون آنکه اتفاق خاصی برای موسیقی ما بیفتد، با همراهی هزاران انتقاد و گلایه به پایان خواهد رسید و البته کک هیچ مدیری هم از این انتقادها و گلایهها نخواهد گزید. اما به هر حال یکسری از دوستان سودهای خود را در خلال گرفتن بودجههای دولتی و برگزاری کنسرتهای پاپ در بخش جنبی جشنواره، خواهند برد و ... بگذریم از این حرفهای تکراری.
هنر موسیقی، هنری است که همواره در همه شئون زندگی مردم دنیا حضور داشته است. از مذهب تا کار، از مرهم تنهایی تا ایجاد همگرایی و وحدت، موسیقی نقشی مستقیم و انکارناپذیر داشته است. این هنر، بیشتر رابطهاش را با نسل جوان داشته و دارد. ایران ما هم که کشوری جوان و برنا است جوانانی دارد که با موسیقی رابطهای تنگاتنگ و نزدیک دارند. از نوحهسراییها و مداحیها گرفته تا ترانههای حماسهگون و شورانگیز و نشاط آور. اما همه ما میدانیم که وضعیت این هنر، آنطور که باید در کشور ما مناسب نیست و جایگاه درستاش را هنوز پیدا نکرده است.
آقای شاهآبادی معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بارها و بارها از طرحهای مختلف در بهبود این حوزه خبر داده و چند باری هم انتخاب مدیر دفتر موسیقی را در "هفته آینده" گوشزد کرده است. امروز چند ماهی از آن "هفته آینده"های موعود گذشته، ولی هیچ خبری و اثری از به وقوع پیوستن آن وعدهها و وعیدها نیست که نیست.
ارتش آمریکا برای مقابله با طالبان از موسیقی استفادههای فراوانی کرده است. باندهای غولپیکر پخش صدا، بر اتومبیلهایی سوار و به نزدیکیهای محل حضور طالبان انتقال داده میشد. سپس آهنگهایی در سبک موسیقی "متال" از آن پخش میشد. طالبان که میانهای با موسیقی در مبتدیترین شکلاش را هم ندارند با شنیدن نواهای نامانوس سبک "متال" به مرز جنون میرسیدند و تعادل فکری خود را از دست میدادند. در این شرایط زمینه شکست و حتی تسلیم داوطلبانهشان فراهم میشد. این موضوع، نشان میدهد که موسیقی، صرفا یک هنر برای تسکین روان یا پر کردن اوقات فراغت و از این قبیل مسائل نیست، بلکه همانطور که موسیقی خوب، روح انسان را جلا میدهد، موسیقی بد هم آن را خراش خواهد داد و گاهی به بیراهه خواهد برد.
امروز با وجود رسانههای مختلف مولتیمدیا و شیوع سریع آنها در جامعه ما، نمیتوانیم نقش و حضور هنر موسیقی را نادیده انگاریم. چه بخواهیم و چه نخواهیم، موسیقی در ذهن و روان جامعه جریان خواهد داشت. اما چه خواهد بود که این حضور، حضوری با تاثیرگذاری مثبت و ارتقادهنده باشد و بس. مدیران محترم مرتبط با حوزه موسیقی، بهتر است به جای ارائه طرحهای مختلف و عملی نکردن آنها، چند طرح اولویتدار را پیگیری کنند و به سرانجام برسانند و این قافله سرگشته موسیقی را از بیابانهای دور بیبرنامهگی بازگردانند. انشاءالله که چنین باشد.
منبع:
برنا
تاریخ انتشار : شنبه 27 آذر 1389 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید