گفتوگو با میلاد عمرانلو رهبر و سرپرست «گروه آوازی تهران»
خارجیها با دهان باز به ما نگاه میكنند
سیداصغر نوربخش: زمانی که ارکستر سمفونیک تهران کنسرت دارد در هیچیک از بخشهای خبری تلویزیون اعلام نمیشود در حالی که ارکستر سمفونیک یک کشور از لحاظ فرهنگی اهمیت بسیار زیادی دارد. از طرفی نوازندگان آن هم دائما باید تنشان بلرزد که اگر قراردادشان تمام شود آیا باز هم قرارداد جدید بسته خواهد شد یا نه. حقوق نوازندگان هم اکثرا بموقع پرداخت نمیشود. چرا در وزارت ارشاد برای این ارکستر ردیف بودجه تعیین نمیشود؟ تا کی باید حقوق اعضای ارکستر سمفونیک تهران از بخش صنفهای دیگر تامین شود؟
ما از سال 1385 كه این گروه فعالیت جدیتری انجام داد، راستش را بخواهید نه. به خاطر اینكه احساس میكردیم ما اول باید در ایران مطرح شویم. متاسفانه هنوز هم مطرح نشدهایم برخلاف آنكه من خیلی دوست دارم در شهرستانها اجرا داشته باشیم چون مطمئنم كه این سبك طرفدارهای زیادی خواهد داشت. دوست داریم سبك ما را در شهرستانها بشناسند. الان در شیراز ما را میشناسند چون در جشنواره فجر كار ما را دیدهاند. من خودم در وهله اول برنامهای كه در ذهنم راجع به این گروه داشتم این بود كه در ایران شهرت و موفقیت نسبی بیاوریم بعد از آن به بخش بینالملل فكر كنیم.
یعنی این پتانسیل را در گروهتان میدیدید؟
در این سبك بله. جالب است كه در فستیوالهای اروپایی كه شركت كردیم از گروه ما استقبال شد و ما را بسیار تشویق میكردند. تعجب هم میكردند كه یك گروه ایرانی چنین برنامه خوبی اجرا میكند چون فكر میكردند كه در ایران محدودیتهای زیادی درباره موسیقی وجود دارد. البته محدودیتها وجود دارد اما نه آنطور كه آنها فكر میكنند. ما در آموزش كمبود داریم، در زمینه آواز حتی كمبود داریم. اما جالب بود كه آن طرف هم این سبك را میپسندند چون من فكر میكردم چون آن طرف این سبك از سالها پیش وجود داشته از ما استقبال نمیكنند. من فكر میكردم فقط در ایران این سبك را دوست دارند اما متوجه شدم كه در جاهای دیگر نیز به کار ما علاقهمند هستند.
محدودیتهایی كه در موسیقی ما وجود دارد، مانند مسائل اقتصادی و...، آیا فاكتور موفقیت برای شما نبوده؟ مثلا نوازنده را حذف كردید، از لحاظ مكان تمرین دستتان بازتر بوده احتمالا، یا اینكه دچار مساله نشان دادن ساز نبودید. اینها كمكتان كرد تا سبكتان را جلو ببرید؟
مشكلی كه در بخش موسیقی ما وجود دارد، ضعف در كار گروهی است. چه در بخشسازی و چه بخش آوازی. من نزدیك به 14 سال است كه كار تقریبا حرفهای انجام میدهم و تجربه كار با گروههای موسیقی ایران و اركستر را داشتهام، مثلا اركستر فرهنگسرای خاوران را خودم تاسیس كردم. میتوانم بگویم كه كار جمعی بسیار سخت است. شاید به خاطر این توضیحاتی كه دادید بشود گفت كه كار كرال آسانتر باشد. بچههای كر از بقیه كمی بیادعاترند. كسانی كه در این زمینه كار میكنند، میدانند كه نمیشود زیاد روی مسائل مالی از این راه حساب باز كرد. اما در گروههای سازی متوقع هست و البته حق هم دارند. هرچند در ایران قشر موزیسین تامین نیستند مگر اینكه چندشغله باشند، اما در اروپا نوازنده مثلا اركستر فیلارمونیك برلین آنقدر تامین است كه حتی فرصت كار دوم را ندارد و تماموقت در اختیار اركستر است. نهایتا شاید هفتهای یك روز در دانشگاه تدریس كند، بنابراین بازدهی كارش بالاست. برای همین حالا شده اركستر فیلارمونیك برلین. بچههای گروه ما تا مدتها به صورت مجانی حضور داشتند و كنسرت میدادند تا اینكه خوشبختانه كمتر از یك سال است كه كمی بازدهی مالی داریم. البته در همین راستا مشكلات بسیاری وجود دارد كه میشود درباره آن صحبت كرد.
چه فاكتوری موجب شد گروه آوازی تهران از مرزها عبور كند و بتواند پشت سر هم موفقیتهای بینالمللی كسب كند؟
نخستین موفقیت بزرگی كه به دست آوردیم در جشنواره موسیقی فجر سال قبل بود. این موفقیت موجب شد نگاهها به سمت گروه ما برگردد و پتانسیل خوبی در ما دیدند. از طرف معاون هنری وزارت ارشاد جناب آقای دكتر ایمانی پیشنهاد شد كه بروید یكی، دو فستیوال رقابتی و جهانی را پیدا كنید و مطرح كنید تا درباره آن برنامهریزی كنیم. فستیوالی در آلمان برگزار میشد كه کارگاه هایی در آن برپا بود اما با توجه به هزینه سنگینش ترجیح دادیم مطرح نكنیم. بعد، بحث مسابقات آسیایی پیش آمد در كرهجنوبی. این فستیوال معتبری بود و ما آن را مطرح كردیم و خدا را شكر با دست پر از جشنواره بازگشتیم، هر چند بیشتر برای كسب تجربه در این فستیوال شركت كرده بودیم.
در آنجا نگاه گروههای دیگر به شما چطور بود؟
با توجه به اینكه ما را نمیشناختند و نخستین حضور یك گروه ایرانی در این فستیوال بود، و با توجه به نمونهكارهایی كه برای آنان فرستاده بودیم، یك روز قبل از افتتاحیه، ما و چند گروه دیگر را به شهر «جین جو» برای برگزاری یك كنسرت بردند، آنجا متوجه شدیم كه چقدر مورد توجه قرار گرفتهایم. همینطور موزیسینها و رهبران گروههای كر دیگر از گروه ما استقبال كردند. شرط شركت در آن فستیوال این بود كه اعضای گروهها از این راه كسب درآمد نداشته باشند، ما هم واجد این شرایط بودیم و ترجیح میدهم كه همواره اینطور باشیم. جالب بود كه رهبران گروههای دیگر از من چند بار پرسیدند كه شما آماتور هستید؟ برای آنها عجیب بود كه گروهی كه از لحاظ مالی آماتور است چقدر وقت گذاشته كه به این سطح رسیده است. البته ما به اندازه یك گروه حرفهای تمرین داریم.
وضع مسابقات در اروپا چطور بود؟
در اسپانیا فقط كشورهای اروپایی شركت كرده بودند و یكی از شرایط حضور در آن، اجرای چند قطعه فولك اروپا بود. با اینكه فستیوال معتبری بود اما جایزه نقدی آن كمی پایینتر از مبلغ جشنواره فجر بود. یعنی اگر قرار بود ما برای كسب جایزه در فستیوال شركت كنیم ترجیح میدادیم در جشنواره موسیقی فجر شركت كنیم. در این فستیوال در بخش كر میكس جایزه اول را به دست آوردیم. بعد از آن به آلمان رفتیم. در اینجا باید بگویم كه من این سبك را از روی یك گروه به نام سوینگل سینگرز گرفتهام. از طریق اینترنت متوجه شدم كه این گروه در آلمان در همان زمان کارگاه دارند. شركت در این كارگاه برایمان مهم بود و با تلاشهایی كه كردیم، توانستیم یك روز در آن شركت کنیم و اتفاق خوبی برای گروه ما بود. اتفاقا چند قطعه از تنظیمات خود این گروه را برایشان اجرا كردیم و آنها خیلی تعجب كردند كه یك گروه از ایران چنین كاری را انجام داده است. چند قطعه از كارهای محلی خودمان را برایشان اجرا كردیم. آنان هم از شنیدن این قطعات لذت بردند. من خوشحالم كه توانستیم موسیقی فولك و محلی خودمان را به یكسری هنرمند حرفهای بشناسانیم تا بدانند در این کشور چه نیروهای بالقوهای در موسیقی وجود دارد. در آن یك روز، یكی از رهبران كر آنجا ابراز تمایل كرد كه كاری از ما بشنود. بعد از اجرای گروه خیلی تعجب كرد و رفت یك عده دیگری را همراه خود آورد و به آنان گفت فكرش را میكردید كه چنین گروهی در ایران باشد؟ بعد از آن برای شركت در یك فستیوال كر به ایتالیا رفتیم. این فستیوال سنگین بود و تعداد شركتكنندگان و كشورهای شركتكننده زیاد بود. رقابت مشكلی بود و ما تا لحظه آخر اصلا نمیتوانستیم فكر كنیم كه مدال میگیریم یا نه. در این فستیوال جایزه نقدی وجود نداشت و مدال را برحسب امتیاز به گروهها میدادند. ممكن بود كه در یك بخش چند گروه مشتركا مدال طلا بگیرند. این موضوع نشان میداد كه این مسابقات سطح بالایی دارد. ما به همراه 2 كشور دیگر مدال طلا را كسب كردیم. در فستیوال اسپانیا ما امتیاز 93 از 100 و در ایتالیا هم امتیاز 23 از 30 را گرفتیم. آنچه در این فستیوال برای ما بسیار مهم و ارزشمند بود تغییر نگاه شركتكنندگان كشورهای دیگر نسبت به ایران بود. رهبری كه از دانمارك آمده بود به ما گفت شما چقدر شغل خوبی دارید، چون فرهنگ ایران را به همه جا میشناسانید. شاید این بزرگترین افتخاری باشد كه یك هنرمند میتواند به دست بیاورد و آن هم شناساندن گوشهای از فرهنگ واقعی مملكتش است.
در صحبتهایتان اشاره كردید كه در جشنواره فجر امسال شركت نخواهید كرد، چرا؟
البته در بخش رقابتی جشنواره فجر شركت نخواهیم كرد. كاری كه باید در ایران انجام میدادیم سال گذشته در جشنواره انجام دادهایم. حضور ما در بخش رقابتی شاید كمكی به این جشنواره نكند. ممكن است این حرف كمی خودخواهانه به نظر برسد اما فكر میكنم حضور ما با توجه به مدالهایی كه در جشنوارههای خارجی به دست آوردهایم موجب تضعیف گروههای جوان دیگر شود. اگر همه گروههای كر خوب ایران در این جشنواره شركت میكردند شاید ما هم در بخش رقابتی شركت میكردیم اما با توجه به تجربه سال گذشته ترجیح میدهیم كه اگر برگزارکنندگان صلاح بدانند در بخش جنبی شركت كنیم.
برای المپیك چین چه برنامههایی دارید؟
با مطالعاتی كه روی این موضوع انجام دادیم متوجه شدیم كه هر گروه تنها در 3 شاخه میتواند شركت كند، در حالی كه ما خودمان را برای شركت در 6 یا 7 بخش آماده كرده بودیم. این مسابقات طی 12 روز و در 20 شاخه كر برگزار میشود، بنابراین میتوان گفت كه در كر چه كارهای زیادی میشود انجام داد كه ما از آنها غافل هستیم. با رایزنیهایی كه با صاحبنظران انجام میدهیم از بین شاخههای فولك، پاپ و معاصر 2 شاخه را انتخاب میكنیم كه به اضافه كر مجلسی در این مسابقات شركت خواهیم كرد.
گروه آوازی تهران همین 17 نفر خواهد بود؟
ما هر كاری كه بخواهیم انجام دهیم همین چند نفر هستیم و گروه یا شخصی اضافه نخواهد شد ولی با تجربیات خوبی كه در كنسرت مردادماه تالار وحدت داشتیم ممكن است كارهایی انجام دهیم. اولا كل این كنسرت را از حفظ اجرا كردیم. 20 قطعه نزدیك به 2 ساعت بدون نت اجرا شد كه كار سختی بود چون حفظ كردن و بدون نت خواندن 20 قطعه در فضاهای مختلف، كار بسیار مشكلی است. در این كنسرت یك مقدار حركت را اضافه كردیم، حركتی كه توسط خود بچهها انجام میشود. فكر میكنم تجربه خوبی است و تا جایی كه محدودیتها اجازه دهد پیش خواهیم رفت.
در ورزش، اگر گروه یا شخص ورزشكاری سهمیه المپیك را به دست آورد برای آنها اردوهای متعددی برپا میشود و سرمایهگذاری زیادی برای آنها میكنند به امید آنكه آن گروه یا شخص در المپیك صاحب مدال شود. میخواهم بدانم درباره گروه موسیقی شما نیز شبیه این كارها صورت گرفته است؟
ابتدا این موضوع را توضیح دهم، ما با مدال طلا و نقرهای كه در كره جنوبی گرفتیم سهمیه حضور در المپیك چین را به دست آوردیم. من فكر میكنم كملطفی نسبت به موسیقی همچنان وجود دارد. هر چقدر بخواهیم خوشبینانه هم به این موضوع نگاه كنیم باز میبینیم كه هنوز نگاه مثبتی به موسیقی وجود ندارد. در 4 ماه گذشته ما 4 مدال جهانی و آسیایی گرفتهایم، این موضوع چه بازتابی در جامعه داشته است؟ چه پوشش خبری مناسبی به این اتفاق هنری داده شده است؟ شما نگاه كنید، اگر یك ورزشكار در هر مسابقهای مدالی به دست بیاورد چه تبلیغاتی برای او میشود اما برای گروه ما در این 4 ماه كه 3 مدال طلا و یك نقره بینالمللی گرفتهایم چه اتفاقی افتاده است؟ همین موضوع دست به نقد را در نظر داشتهباشیم؛ چه تشكر ویژهای از ما بابت كسب این مقامها شده است؟ اینكه برای آینده ما چه كارهایی باید بكنند، بماند. البته من خوشبینانه به آینده نگاه میكنم و امیدوارم كسی پیدا شود كه از ما حمایت كند. ما نه احتیاج به كمپ داریم، نه برپایی اردو. ما باید چند ماه دیگر برای مسابقات ثبتنام كنیم و امیدوارم تا آن موقع وضعیت به این شکل نمانده باشد. از مسابقات كره كه آمدیم مبلغی از طرف وزارت ارشاد در مراسمی كه به عنوان قدردانی از گروه تدارك دیده شده بود، به ما به عنوان هدیه داده شد. هرچند ما توقعی نداشتیم. در همینجا هم از جناب دكتر ایمانی، آقای دكتر خبری و آقای مهندس بابک رضایی تشكر میكنم، اما میخواهم بدانم اگر یك گروه ورزشی چنین مقامی را به دست میآورد در همین حد از آنها حمایت و قدردانی میشد؟ بازتاب خبر موفقیت ما در مقابل موفقیت یك گروه ورزشی تقریبا هیچ است. كدام یك از روزنامههای ما در صفحه اولش این موفقیت را اعلام كرد؟ حتی نشریات هنری هم این كار را نكردند. من توقع داشتم كه حداقل تیتر چهارم، پنجم صفحه یكشان این اتفاق بیفتد اما تنها به یك خبر پنجدرپنج در صفحات آخر بسنده كردند. حتی مجلات تخصصی موسیقی هم اینگونه خبر را بازتاب دادند. متاسفانه ما موزیسینها هوای همدیگر را نداریم. هزینه سفر ما به فستیوالهای اروپا توسط خود گروه پرداخته شد و تنها هزینههای ایاب و ذهاب توسط دفتر موسیقی داده شد. در این سفر هر نفر 4 میلیون تومان از جیب خودش هزینه كرد. این مبلغ برای یك جوان 20 و چند ساله عدد كمی نیست.
حمایت صدا و سیما كه رسانه پرمخاطب و ملی است چهطور؟
یكی، دو مصاحبه با رادیو داشتم و یك كار از گروه حدود 5 دقیقه و فقط یك بار پخش شد. رادیو همانطور كه میدانید مانند گذشته مخاطب ندارد و با وجود اینترنت و ماهواره كمتر به رادیو توجه میشود. در تلویزیون هم با توجه به سیاستهایی كه نسبت به موسیقی وجود دارد بازتاب اخبار ما کمی محال به نظر میرسد. البته یك بار قبل از سفر به كره از طرف شبكه خبر آمدند از تمرین آخر گروه فیلمبرداری كردند و مثل اینكه وقتی ما فرودگاه بودیم آن را پخش كردهاند، اما از بازگشت ما و کسب مدالمان هیچ خبری پخش نشد.
***
زمانی كه گروه آوازی تهران پیریزی شد آیا شما در فكر جهانیبودن كارتان و موفقیت در بیرون از مرزها بودید؟ نگاهتان به این مسائل در آن زمان چطور بود؟ما از سال 1385 كه این گروه فعالیت جدیتری انجام داد، راستش را بخواهید نه. به خاطر اینكه احساس میكردیم ما اول باید در ایران مطرح شویم. متاسفانه هنوز هم مطرح نشدهایم برخلاف آنكه من خیلی دوست دارم در شهرستانها اجرا داشته باشیم چون مطمئنم كه این سبك طرفدارهای زیادی خواهد داشت. دوست داریم سبك ما را در شهرستانها بشناسند. الان در شیراز ما را میشناسند چون در جشنواره فجر كار ما را دیدهاند. من خودم در وهله اول برنامهای كه در ذهنم راجع به این گروه داشتم این بود كه در ایران شهرت و موفقیت نسبی بیاوریم بعد از آن به بخش بینالملل فكر كنیم.
یعنی این پتانسیل را در گروهتان میدیدید؟
در این سبك بله. جالب است كه در فستیوالهای اروپایی كه شركت كردیم از گروه ما استقبال شد و ما را بسیار تشویق میكردند. تعجب هم میكردند كه یك گروه ایرانی چنین برنامه خوبی اجرا میكند چون فكر میكردند كه در ایران محدودیتهای زیادی درباره موسیقی وجود دارد. البته محدودیتها وجود دارد اما نه آنطور كه آنها فكر میكنند. ما در آموزش كمبود داریم، در زمینه آواز حتی كمبود داریم. اما جالب بود كه آن طرف هم این سبك را میپسندند چون من فكر میكردم چون آن طرف این سبك از سالها پیش وجود داشته از ما استقبال نمیكنند. من فكر میكردم فقط در ایران این سبك را دوست دارند اما متوجه شدم كه در جاهای دیگر نیز به کار ما علاقهمند هستند.
محدودیتهایی كه در موسیقی ما وجود دارد، مانند مسائل اقتصادی و...، آیا فاكتور موفقیت برای شما نبوده؟ مثلا نوازنده را حذف كردید، از لحاظ مكان تمرین دستتان بازتر بوده احتمالا، یا اینكه دچار مساله نشان دادن ساز نبودید. اینها كمكتان كرد تا سبكتان را جلو ببرید؟
مشكلی كه در بخش موسیقی ما وجود دارد، ضعف در كار گروهی است. چه در بخشسازی و چه بخش آوازی. من نزدیك به 14 سال است كه كار تقریبا حرفهای انجام میدهم و تجربه كار با گروههای موسیقی ایران و اركستر را داشتهام، مثلا اركستر فرهنگسرای خاوران را خودم تاسیس كردم. میتوانم بگویم كه كار جمعی بسیار سخت است. شاید به خاطر این توضیحاتی كه دادید بشود گفت كه كار كرال آسانتر باشد. بچههای كر از بقیه كمی بیادعاترند. كسانی كه در این زمینه كار میكنند، میدانند كه نمیشود زیاد روی مسائل مالی از این راه حساب باز كرد. اما در گروههای سازی متوقع هست و البته حق هم دارند. هرچند در ایران قشر موزیسین تامین نیستند مگر اینكه چندشغله باشند، اما در اروپا نوازنده مثلا اركستر فیلارمونیك برلین آنقدر تامین است كه حتی فرصت كار دوم را ندارد و تماموقت در اختیار اركستر است. نهایتا شاید هفتهای یك روز در دانشگاه تدریس كند، بنابراین بازدهی كارش بالاست. برای همین حالا شده اركستر فیلارمونیك برلین. بچههای گروه ما تا مدتها به صورت مجانی حضور داشتند و كنسرت میدادند تا اینكه خوشبختانه كمتر از یك سال است كه كمی بازدهی مالی داریم. البته در همین راستا مشكلات بسیاری وجود دارد كه میشود درباره آن صحبت كرد.
چه فاكتوری موجب شد گروه آوازی تهران از مرزها عبور كند و بتواند پشت سر هم موفقیتهای بینالمللی كسب كند؟
نخستین موفقیت بزرگی كه به دست آوردیم در جشنواره موسیقی فجر سال قبل بود. این موفقیت موجب شد نگاهها به سمت گروه ما برگردد و پتانسیل خوبی در ما دیدند. از طرف معاون هنری وزارت ارشاد جناب آقای دكتر ایمانی پیشنهاد شد كه بروید یكی، دو فستیوال رقابتی و جهانی را پیدا كنید و مطرح كنید تا درباره آن برنامهریزی كنیم. فستیوالی در آلمان برگزار میشد كه کارگاه هایی در آن برپا بود اما با توجه به هزینه سنگینش ترجیح دادیم مطرح نكنیم. بعد، بحث مسابقات آسیایی پیش آمد در كرهجنوبی. این فستیوال معتبری بود و ما آن را مطرح كردیم و خدا را شكر با دست پر از جشنواره بازگشتیم، هر چند بیشتر برای كسب تجربه در این فستیوال شركت كرده بودیم.
در آنجا نگاه گروههای دیگر به شما چطور بود؟
با توجه به اینكه ما را نمیشناختند و نخستین حضور یك گروه ایرانی در این فستیوال بود، و با توجه به نمونهكارهایی كه برای آنان فرستاده بودیم، یك روز قبل از افتتاحیه، ما و چند گروه دیگر را به شهر «جین جو» برای برگزاری یك كنسرت بردند، آنجا متوجه شدیم كه چقدر مورد توجه قرار گرفتهایم. همینطور موزیسینها و رهبران گروههای كر دیگر از گروه ما استقبال كردند. شرط شركت در آن فستیوال این بود كه اعضای گروهها از این راه كسب درآمد نداشته باشند، ما هم واجد این شرایط بودیم و ترجیح میدهم كه همواره اینطور باشیم. جالب بود كه رهبران گروههای دیگر از من چند بار پرسیدند كه شما آماتور هستید؟ برای آنها عجیب بود كه گروهی كه از لحاظ مالی آماتور است چقدر وقت گذاشته كه به این سطح رسیده است. البته ما به اندازه یك گروه حرفهای تمرین داریم.
وضع مسابقات در اروپا چطور بود؟
در اسپانیا فقط كشورهای اروپایی شركت كرده بودند و یكی از شرایط حضور در آن، اجرای چند قطعه فولك اروپا بود. با اینكه فستیوال معتبری بود اما جایزه نقدی آن كمی پایینتر از مبلغ جشنواره فجر بود. یعنی اگر قرار بود ما برای كسب جایزه در فستیوال شركت كنیم ترجیح میدادیم در جشنواره موسیقی فجر شركت كنیم. در این فستیوال در بخش كر میكس جایزه اول را به دست آوردیم. بعد از آن به آلمان رفتیم. در اینجا باید بگویم كه من این سبك را از روی یك گروه به نام سوینگل سینگرز گرفتهام. از طریق اینترنت متوجه شدم كه این گروه در آلمان در همان زمان کارگاه دارند. شركت در این كارگاه برایمان مهم بود و با تلاشهایی كه كردیم، توانستیم یك روز در آن شركت کنیم و اتفاق خوبی برای گروه ما بود. اتفاقا چند قطعه از تنظیمات خود این گروه را برایشان اجرا كردیم و آنها خیلی تعجب كردند كه یك گروه از ایران چنین كاری را انجام داده است. چند قطعه از كارهای محلی خودمان را برایشان اجرا كردیم. آنان هم از شنیدن این قطعات لذت بردند. من خوشحالم كه توانستیم موسیقی فولك و محلی خودمان را به یكسری هنرمند حرفهای بشناسانیم تا بدانند در این کشور چه نیروهای بالقوهای در موسیقی وجود دارد. در آن یك روز، یكی از رهبران كر آنجا ابراز تمایل كرد كه كاری از ما بشنود. بعد از اجرای گروه خیلی تعجب كرد و رفت یك عده دیگری را همراه خود آورد و به آنان گفت فكرش را میكردید كه چنین گروهی در ایران باشد؟ بعد از آن برای شركت در یك فستیوال كر به ایتالیا رفتیم. این فستیوال سنگین بود و تعداد شركتكنندگان و كشورهای شركتكننده زیاد بود. رقابت مشكلی بود و ما تا لحظه آخر اصلا نمیتوانستیم فكر كنیم كه مدال میگیریم یا نه. در این فستیوال جایزه نقدی وجود نداشت و مدال را برحسب امتیاز به گروهها میدادند. ممكن بود كه در یك بخش چند گروه مشتركا مدال طلا بگیرند. این موضوع نشان میداد كه این مسابقات سطح بالایی دارد. ما به همراه 2 كشور دیگر مدال طلا را كسب كردیم. در فستیوال اسپانیا ما امتیاز 93 از 100 و در ایتالیا هم امتیاز 23 از 30 را گرفتیم. آنچه در این فستیوال برای ما بسیار مهم و ارزشمند بود تغییر نگاه شركتكنندگان كشورهای دیگر نسبت به ایران بود. رهبری كه از دانمارك آمده بود به ما گفت شما چقدر شغل خوبی دارید، چون فرهنگ ایران را به همه جا میشناسانید. شاید این بزرگترین افتخاری باشد كه یك هنرمند میتواند به دست بیاورد و آن هم شناساندن گوشهای از فرهنگ واقعی مملكتش است.
در صحبتهایتان اشاره كردید كه در جشنواره فجر امسال شركت نخواهید كرد، چرا؟
البته در بخش رقابتی جشنواره فجر شركت نخواهیم كرد. كاری كه باید در ایران انجام میدادیم سال گذشته در جشنواره انجام دادهایم. حضور ما در بخش رقابتی شاید كمكی به این جشنواره نكند. ممكن است این حرف كمی خودخواهانه به نظر برسد اما فكر میكنم حضور ما با توجه به مدالهایی كه در جشنوارههای خارجی به دست آوردهایم موجب تضعیف گروههای جوان دیگر شود. اگر همه گروههای كر خوب ایران در این جشنواره شركت میكردند شاید ما هم در بخش رقابتی شركت میكردیم اما با توجه به تجربه سال گذشته ترجیح میدهیم كه اگر برگزارکنندگان صلاح بدانند در بخش جنبی شركت كنیم.
برای المپیك چین چه برنامههایی دارید؟
با مطالعاتی كه روی این موضوع انجام دادیم متوجه شدیم كه هر گروه تنها در 3 شاخه میتواند شركت كند، در حالی كه ما خودمان را برای شركت در 6 یا 7 بخش آماده كرده بودیم. این مسابقات طی 12 روز و در 20 شاخه كر برگزار میشود، بنابراین میتوان گفت كه در كر چه كارهای زیادی میشود انجام داد كه ما از آنها غافل هستیم. با رایزنیهایی كه با صاحبنظران انجام میدهیم از بین شاخههای فولك، پاپ و معاصر 2 شاخه را انتخاب میكنیم كه به اضافه كر مجلسی در این مسابقات شركت خواهیم كرد.
گروه آوازی تهران همین 17 نفر خواهد بود؟
ما هر كاری كه بخواهیم انجام دهیم همین چند نفر هستیم و گروه یا شخصی اضافه نخواهد شد ولی با تجربیات خوبی كه در كنسرت مردادماه تالار وحدت داشتیم ممكن است كارهایی انجام دهیم. اولا كل این كنسرت را از حفظ اجرا كردیم. 20 قطعه نزدیك به 2 ساعت بدون نت اجرا شد كه كار سختی بود چون حفظ كردن و بدون نت خواندن 20 قطعه در فضاهای مختلف، كار بسیار مشكلی است. در این كنسرت یك مقدار حركت را اضافه كردیم، حركتی كه توسط خود بچهها انجام میشود. فكر میكنم تجربه خوبی است و تا جایی كه محدودیتها اجازه دهد پیش خواهیم رفت.
در ورزش، اگر گروه یا شخص ورزشكاری سهمیه المپیك را به دست آورد برای آنها اردوهای متعددی برپا میشود و سرمایهگذاری زیادی برای آنها میكنند به امید آنكه آن گروه یا شخص در المپیك صاحب مدال شود. میخواهم بدانم درباره گروه موسیقی شما نیز شبیه این كارها صورت گرفته است؟
ابتدا این موضوع را توضیح دهم، ما با مدال طلا و نقرهای كه در كره جنوبی گرفتیم سهمیه حضور در المپیك چین را به دست آوردیم. من فكر میكنم كملطفی نسبت به موسیقی همچنان وجود دارد. هر چقدر بخواهیم خوشبینانه هم به این موضوع نگاه كنیم باز میبینیم كه هنوز نگاه مثبتی به موسیقی وجود ندارد. در 4 ماه گذشته ما 4 مدال جهانی و آسیایی گرفتهایم، این موضوع چه بازتابی در جامعه داشته است؟ چه پوشش خبری مناسبی به این اتفاق هنری داده شده است؟ شما نگاه كنید، اگر یك ورزشكار در هر مسابقهای مدالی به دست بیاورد چه تبلیغاتی برای او میشود اما برای گروه ما در این 4 ماه كه 3 مدال طلا و یك نقره بینالمللی گرفتهایم چه اتفاقی افتاده است؟ همین موضوع دست به نقد را در نظر داشتهباشیم؛ چه تشكر ویژهای از ما بابت كسب این مقامها شده است؟ اینكه برای آینده ما چه كارهایی باید بكنند، بماند. البته من خوشبینانه به آینده نگاه میكنم و امیدوارم كسی پیدا شود كه از ما حمایت كند. ما نه احتیاج به كمپ داریم، نه برپایی اردو. ما باید چند ماه دیگر برای مسابقات ثبتنام كنیم و امیدوارم تا آن موقع وضعیت به این شکل نمانده باشد. از مسابقات كره كه آمدیم مبلغی از طرف وزارت ارشاد در مراسمی كه به عنوان قدردانی از گروه تدارك دیده شده بود، به ما به عنوان هدیه داده شد. هرچند ما توقعی نداشتیم. در همینجا هم از جناب دكتر ایمانی، آقای دكتر خبری و آقای مهندس بابک رضایی تشكر میكنم، اما میخواهم بدانم اگر یك گروه ورزشی چنین مقامی را به دست میآورد در همین حد از آنها حمایت و قدردانی میشد؟ بازتاب خبر موفقیت ما در مقابل موفقیت یك گروه ورزشی تقریبا هیچ است. كدام یك از روزنامههای ما در صفحه اولش این موفقیت را اعلام كرد؟ حتی نشریات هنری هم این كار را نكردند. من توقع داشتم كه حداقل تیتر چهارم، پنجم صفحه یكشان این اتفاق بیفتد اما تنها به یك خبر پنجدرپنج در صفحات آخر بسنده كردند. حتی مجلات تخصصی موسیقی هم اینگونه خبر را بازتاب دادند. متاسفانه ما موزیسینها هوای همدیگر را نداریم. هزینه سفر ما به فستیوالهای اروپا توسط خود گروه پرداخته شد و تنها هزینههای ایاب و ذهاب توسط دفتر موسیقی داده شد. در این سفر هر نفر 4 میلیون تومان از جیب خودش هزینه كرد. این مبلغ برای یك جوان 20 و چند ساله عدد كمی نیست.
حمایت صدا و سیما كه رسانه پرمخاطب و ملی است چهطور؟
یكی، دو مصاحبه با رادیو داشتم و یك كار از گروه حدود 5 دقیقه و فقط یك بار پخش شد. رادیو همانطور كه میدانید مانند گذشته مخاطب ندارد و با وجود اینترنت و ماهواره كمتر به رادیو توجه میشود. در تلویزیون هم با توجه به سیاستهایی كه نسبت به موسیقی وجود دارد بازتاب اخبار ما کمی محال به نظر میرسد. البته یك بار قبل از سفر به كره از طرف شبكه خبر آمدند از تمرین آخر گروه فیلمبرداری كردند و مثل اینكه وقتی ما فرودگاه بودیم آن را پخش كردهاند، اما از بازگشت ما و کسب مدالمان هیچ خبری پخش نشد.
منبع:
وطن امروز
تاریخ انتشار : سه شنبه 3 آذر 1388 - 00:00
دیدگاهها
متاسفم براي خودم كه اركستر اين مملكت از همه مظلوم تره براي تبليغ يا تحقيق درباره موضوعات مذهبي بودجه ميليوني و اهميت زيادي ميدن ولي اركستر ملي ... استغفرالله
سلام
لطف کنید و 1 خبری از امید حاجیلی بگیرید ...
سایتش که آپدیت نشده و انگار نمیشه ...
آلبوم جدید کنسرت ممنون منتظرم
فقط میتونم بگم متاسفم
کاش قطعاتی را برای دانلود از این گونه موسیقی روی سایت میگذاشتین چون جایی دیگه یافت نمیشه و ...
افزودن یک دیدگاه جدید