مراسم مجازی بزرگداشتِ «علی مرادخانی» با حضور سیدمحمد بهشتی، عباس آخوندی، عبدالحسین مختاباد و حمیدرضا نوربخش برگزار شد
مردی که مدیر نبود، رفیق بود
موسیقی ما- مراسم مجازی «شب علی مرادخانی» با حضور تعداد زیادی از مسئولان و هنرمندان از جمله احمد مسجد جامعی، سیدمحمد بهشتی، عباس آخوندی، عبدالحسین مختاباد و حمیدرضا نوربخش به صورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای این برنامه، «بهرام جمالی» (مدیر سابق انجمن موسیقی) از خصوصیات اخلاقی علی مرادخانی گفت و توضیح داد: «ایشان در کارش به نظمی درونی رسیده بود و در زمان درست تصمیم درست میگرفت و به درستی هم آن را اجرا میکرد. هرکس با زنده یاد مرادخانی یک برخورد هم داشت از ارتباط عاطفی با او میگفت و اینها وجه تمایز ایشان با خیلیهاست.»
در ادامه برنامه «سید محمد بهشتی» مدیرعامل سابق بنیاد فارابی، درگذشت علی مرادخانی را تسلیت گفت و درباره تاثیر او بر وضعیت موسیقی کشور گفت: «مرادخانی را جزو ده مدیر فرهنگی برتر کشور میدانم و به نظرم جای او به راحتی پر نمیشود. مرداخانی کار را با دلش انجام میداد و موسیقی هم را تا به آخر عمر ترک نکرد. او با حوزه موسیقی اهلیت داشت و به موسیقی مبتلا شده بود. فقدان مرادخانی قابل جبران نیست و همه هنرمندان بزرگ با او خاطره دارند. ایشان در دههی شصت جزو مجموعه کسانی بود که عرصهی سینما را پیش میبرد و پیش از ما در عرصه فعالیت و مدیریت حضور داشت و اولین دوره جشنواره موسیقی فجر را هم او راه انداخت. او سینمای بعد از انقلاب در راه اندازی کرد و در ارتقای آن نقش ویژه داشت، اما نسبت او با موسیقی با هیچ چیز قابل قیاس نیست.»
«ابوالقاسم خوشرو» (معاون اسبق هنری) نیز پس از تسلیت به خانواده مرادخانی، خطاب حاضران گفت: «یکی از عاملانِ احداثِ مرکز باغ فردوس علی مرادخانی بود. من سال ۶۸ در دولت خاتمی سمت داشتم و از ایشان دعوت کردم. که او تفالی به قرآن زد و گفت: «این کار سخت است اما امر خیری در آن است و کارها تا به آخر خوب پیش میرود. در نهایت آقای مرادخانی آمد و برنامهای تنظیم شد. مرادخانی موسیقی مقامی را جمع آوری شد و این کار تا ضبط و مستندسازی پنج سال طول کشید. البته استاد بیانی و درویشی هم بودند و کمک میکردند تا اینکه گنجینهای برای موسیقی باقی ماند.»
خوشرو ادامه داد: «علی با قرآن ارتباط خوبی داشت. یادم میآید در سال ۶۵ به کشورِ چین رفتیم و دولت اجازه داد ایران به مناطق مسلماننشین این کشور بروند. جالب اینکه آنجا فارسی و سعدی و حافظ به بچهها درس میدهند. طی این اتفاق علی مرادخانی و من در مسجدی بودیم و علی پشت میکروفون رفت و قرآن خواند. فضای عجیبی ایجاد شده بود و مردم گریه میکردند، تا اینکه آمدند و از ادامه مراسم جلوگیری کردند.»
حسین سیدزاده (مدیرعامل صندوق اعتباری هنر) نیز درباره مرادخانی و خصوصیات او دقایقی صحبت کرد و گفت: «هیچ چیز جای علی مرادخانی را نمیگیرد. من چند نفر را برای الگو در کارم انتخاب کردم که یکی از آنها آقای مرادخانی بود. همان اول فهمیدم او کار فرهنگی را با ماهیت فرهنگی انجام میداد و رفتارهایش تعارف نبود. او همه چیز را با تمام وجود میگفت و میشنید و برای من الهام بخش بود. امیدوارم داغ او از دلم نرود. او وارسته و رشید بود و همچین انسانی آدم را بلند میکند.»
کاظمی (مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) نیز در ادامه مراسم به این نکته اشاره کرد که: «من سالها با مرادخانی همکاری داشتهام و حال پس از فوتش، به فرهنگ و هنر مملکت تسلیت میگویم. سبک مدیریتی مرادخانی ویژه بود و باید مورد تحلیل قرار گیرد. او تحولگرا و آیندهنگر بود. ارکستر ملی زمانی تشکیل شد که او چنین نیازی را در مخاطب احساس میکرد. مرادخانی در تاسیس خانه موسیقی و ایجاد آن نقشی موثر داشت. او آرامشی داشت که در مدیریتش نمود پیدا کرده بود. نکته دیگر اینکه مدیریت او تدام داشت و چهل سال بدون گسست حضور موثر او گویای همین استمرار است. او از موسیقی پاپ حمایت کرد و بر روند آن نظارت داشت. کمیتهای تشکیل شد و مرادخانی برای انجام امور پاپ در راس آن حضور داشت.»
محمد مرادخانی فرزند زنده یاد علی مرادخانی نیز دقایقی با کابران صحبت کرد و گفت: «خوشحالم که همه دوستان پدر را اینجا میبینم و کمتر احساس تنهایی میکنم. او جز پدر بودن رفیق من بود و خیلی لحظهها حس میکردم با رفیق نزدیکم حرف میزنم. پدرم کارش را با دقت انجام میداد و آن را دوست داشت. او میگفت من در مقابل افراد جامعه وهنرمندان مسئولم. اهالی تئاتر و حوزه مد و لباس و سینما به موزه میآمدند و بابا را میدیدند و با او حرف میزدند.»
«احمد محیط طباطبایی» یکی دیگر از مدیران اسبق کشور و رییس کمیتههای ملی موزههای ایران و فعال حوزه تاریخ و میراث فرهنگی نیز در مراسم یادبود مرادخانی حضور داشت و از زاویهای دیگر به او پرداختک «موزهی موسیقی، اولین موزهی کامل موسیقی ایران است و همه اینها را مرادخانی رقم زد. او از وجود مهندسان کاربلد و ابزار نوین بهره برد. توجه او به موسیقی فراتر از ساز بود. پس از موزه موسیقی تهران، موزههای دیگری در کشور تاسیس شده و راس همه اینها موزه موسیقی تهران بوده که علی مرادخانی آن را تاسیس کرده است.»
احمد مسجد جامعی نیز از شجاعت وافر علی مرادخانی در انجام امور گفت: «او در مدیریت از پایگاه اجتماعی و مدنی و حوزه اجرا عدول نکرد. یادم هست در جشنواره اوینیون شرکت میکردیم و موسیقی مقامی بزرگان اجرا شد که مسبب آن مرادخانی بود. خاطرم هست که گروهی این اتفاق را مطلوب نمیدیدند. حضور آن گروههای محلی در جشنوارهای جهانی، کار شجاعانهای بود و باعث توجه به ایران شد. معرفی موسیقی محلی به عنوان موسیقی ایران کار شجاعانه علی مرادخانی بود.»
مسجد جامعی سپس از نحوه ارائه مجوزها و در دهههای قبل و از زمانی گفت که مرادخانی مدیر بود و امور مربوطه شجاعانه انجام میداده است: «در دوره مرادخانی رییس جمهور و مسئولان و هیئت وزیران آمدند و گزیدهای از جشنواره موسیقی فجر را دیدند و این حرکت نگاه مسئولان به موسیقی را تغییر داد و دلیل این اتفاق هم علی مرادخانی بود. او مسببِ اجرای سمفونی «خسوف» شد که رویدادی آیینی بود و درباره امام حسین و یارانش تا شب یازدهم محرم روی صحنه رفت. این اتفاق در زمانی میافتاد که محدودیتها زیاد بود. سمفونی هم شیوهای جا افتاده نبود. زمانی که سمفونی اجرا شد با فضایی عجیب مواجه شدیم. حتی یکی ار رسانهها مطلب تندی نوشت. ۵ شب اجرا رفتیم و پس از آن راه باز شد و سمفونیهای دیگر هم اجرا شدند. مدیریت فرهنگی شجاعت میخواهد و این شجاعت در مرادخانی بود. او راههای بسیاری را هموار کرد.»
علی خوشرو (سفیر اسبق ایران) نیز در مراسم حضور داشت و درباره مرادخانی صحبت کرد: «من ارتباط نزدیکی با علی نداشتم، اما سی سال رفاقت کردیم. او مسیر زندگی و هنر را به هم بافت. سی سال عشق او به هنر و موسیقی قابل تحسین است و از روح بلند و روحیه نازک اندیشش خبر میدهد و من از این روحیه لطیف و روح بلند او لذت بردم. در سالهای گفتگوی تمدنها ارتباط نزدیکی با علی داشتم. او میگفت موسیقی زبان مشترک دنیاست و موسیقی را به کشورها شناساند. من در سویس و استرالیا سفیر بودم و این فعالیتهای او را میدیدم. برای او رمز اتصال قومها و کشورها موسیقی و سازها بودند. در موسیقی مقامی همه کشور جستجو میکرد. رابطه او با هنرمندان بسیار خوب بود. او آنها را ارج مینهاد و مشکلاتشان را حل میکرد.»
عباس سجادی (یکی از همکاران علی مرادخانی در دستگاههای فرهنگی کشور) نیز درباره مرادخانی جملاتی را بیان کرد: «استاد من علی مرادخانی، رشته تشبیح اهالی فرهنگ و هنر بود. او بیش از آنکه زبان باشد، گوش بود. هنر او درست شنیدن بود و مدیریت هنر شنیدن یعنی موسیقی را به عهده داشت. گوش او در موسیقی قوی بود و هوش بسیار بالایی داشت.»
کامبیز نوروزی هم در مراسم حضور داشت و گفت: «امشب مطالب جدید و جالبی از مرادخانی شنیدم. او یکی از افراد برجسته جریانی از مدریت فرهنگی در کشور ماست. او فرهنگ را در جایگاه خودش میدید. او دوره درخشانی را پایه گذاشت و نهالی که کاشته در حال رشد است. تمرکز او روی هنری مغضوب بود که همان موسیقی است و این نگاه ضد موسیقی همچنان وجود دارد. مرادخانی برای رشتههای دیگر هنر زحمت بسیار کشیده است و یکی از چهره درخشان نسل خودش است. او تاثیرش را گذاشت و رفت. همچنان که نام سیف الله داد و دیگران باقی مانده است. عمر باقی مانده این نسل دراز باد.»
حمیدرضا نوربخش هم در مراسم حضور داشت و درباره علی مرادخانی توضیحاتی داد: «با حضور مرادخانی در سال ۶۹ خانه موسیقی هم زنده شد. دوره انتصاب ایشان برای هنرمندان بزرگی چون استاد شجریان و دیگران مشکلاتی ایجاد شده بود که آن مشکلات را حل کرد. مرادخانی باعث شد اغلب هنرمندان به فعالیت باز گردند و خیلی زود صمیمتی ایجاد شد وهنرمندان با دفتر موسیقی نیز ارتباط گرفتند. هیچکس از مرادخانی ناراحت نمیشد و همه به او اعتماد میکردند و اگر او نمیتوانست کاری کند، ناراحت نمیشدند چون میدانستند تلاشش را کرده است. استاد شجریان همیشه با مجموعههای مدیران فاصله داشت و تنها کسی که با او ارتباط خوبی داشت اقای مرادخانی بود. شجریان هیچوقت از مرادخانی مجوز نگرفت اما از او ناراحت نبود. علی مرادخانی از مجوزی که میداد دفاع و حمایت میکرد. این روحیه در همه مدیران نیست و عواقبی هم دارد. او با مدیران مافوقش هم رابطه جالبی داشت. مهندس کاظمی و مرادخانی با کمکهای بسیار باعث تاسیس خانه موسیقی شدند. ما در همه این سالها از وجود آقای مرادخانی که بین همه جامعه هنری حلقه وصل بودند، بهره بردیم. او تا روز آخر از خانواده هنرمندان تازه فوت شده سراغ میگرفت. من همیشه این رفتار را تحسین میکردم و عاطفه را در وجود او میدیدم که موج میزند.»
عباس آخوندی (وزیر راه و شهرسازی) یکی دیگر از میهمانان برنامه نیز گفت: «من به عنوان یک ارباب رجوع میتوانم صحبت کنم نه اهل فن. با توجه به علائق فرهنگی نیاز بود که مشورت کنم. قرار بود در بحث ورود امام مراسم را باشکوهتر برگزار کنیم و با ایشان مشورت کردیم. او زمانی که مشورت میکرد کار را رها نمیکرد و تا به آخر پای کار میایستاد. علی مرادخانی را از صمیم قلب دوست داشتم و در کارها میتوانستم به او تکیه کنم. از خداوند برای او آرزوی رحمت دارم. »
عبدالحسین مختاباد (موسیقیدان و خواننده موسیقی ایرانی) دیگر میهمان برنامه درباره علی مرادخانی و فعالیتهایش گفت: «اواخر دهه شصت با مرادخانی دوست شدم و حلقه ارتباط ما زنده یاد سلمانیان در حوزه هنری بود. برای اوستا در موزه هنرهای معاصر کنسرت داشتم و وقتی تمام شد، مرادخانی گفت بیا دفتر کارت دارم. رفتم و گفت چرا نوار بیرون نمیدهی و باید نوار منتشر کنی که «تمنای وصال» منتشر شد. مرادخانی، آقای خوشرو، سلمانیان و مرتضی کاظمی مدیر نبودند و با ما رفیق بودند. بهترین آثار موسیقی دهه هفتاد تا اواسط دهه منتشر شدند که حاصل تلاشهای مرادخانی و دیگر مدیران بود.»
مختاباد در پایان صحبتهایش گفت: «زمانی که مرادخانی دوباره به عرصه مدیریت برگشت دیگر نشد کاری کند، چون قطار از ریل خارج شده بود. آخرین دیدارم با مرادخانی اسفند ۱۳۹۹ بود. ماهانه با هم تماس داشتیم. گفت چرا پیش من نمیآیی. گفتم کروناست و برای شما خطرناک است گفت بلند شو بیا.»
در ابتدای این برنامه، «بهرام جمالی» (مدیر سابق انجمن موسیقی) از خصوصیات اخلاقی علی مرادخانی گفت و توضیح داد: «ایشان در کارش به نظمی درونی رسیده بود و در زمان درست تصمیم درست میگرفت و به درستی هم آن را اجرا میکرد. هرکس با زنده یاد مرادخانی یک برخورد هم داشت از ارتباط عاطفی با او میگفت و اینها وجه تمایز ایشان با خیلیهاست.»
در ادامه برنامه «سید محمد بهشتی» مدیرعامل سابق بنیاد فارابی، درگذشت علی مرادخانی را تسلیت گفت و درباره تاثیر او بر وضعیت موسیقی کشور گفت: «مرادخانی را جزو ده مدیر فرهنگی برتر کشور میدانم و به نظرم جای او به راحتی پر نمیشود. مرداخانی کار را با دلش انجام میداد و موسیقی هم را تا به آخر عمر ترک نکرد. او با حوزه موسیقی اهلیت داشت و به موسیقی مبتلا شده بود. فقدان مرادخانی قابل جبران نیست و همه هنرمندان بزرگ با او خاطره دارند. ایشان در دههی شصت جزو مجموعه کسانی بود که عرصهی سینما را پیش میبرد و پیش از ما در عرصه فعالیت و مدیریت حضور داشت و اولین دوره جشنواره موسیقی فجر را هم او راه انداخت. او سینمای بعد از انقلاب در راه اندازی کرد و در ارتقای آن نقش ویژه داشت، اما نسبت او با موسیقی با هیچ چیز قابل قیاس نیست.»
«ابوالقاسم خوشرو» (معاون اسبق هنری) نیز پس از تسلیت به خانواده مرادخانی، خطاب حاضران گفت: «یکی از عاملانِ احداثِ مرکز باغ فردوس علی مرادخانی بود. من سال ۶۸ در دولت خاتمی سمت داشتم و از ایشان دعوت کردم. که او تفالی به قرآن زد و گفت: «این کار سخت است اما امر خیری در آن است و کارها تا به آخر خوب پیش میرود. در نهایت آقای مرادخانی آمد و برنامهای تنظیم شد. مرادخانی موسیقی مقامی را جمع آوری شد و این کار تا ضبط و مستندسازی پنج سال طول کشید. البته استاد بیانی و درویشی هم بودند و کمک میکردند تا اینکه گنجینهای برای موسیقی باقی ماند.»
خوشرو ادامه داد: «علی با قرآن ارتباط خوبی داشت. یادم میآید در سال ۶۵ به کشورِ چین رفتیم و دولت اجازه داد ایران به مناطق مسلماننشین این کشور بروند. جالب اینکه آنجا فارسی و سعدی و حافظ به بچهها درس میدهند. طی این اتفاق علی مرادخانی و من در مسجدی بودیم و علی پشت میکروفون رفت و قرآن خواند. فضای عجیبی ایجاد شده بود و مردم گریه میکردند، تا اینکه آمدند و از ادامه مراسم جلوگیری کردند.»
حسین سیدزاده (مدیرعامل صندوق اعتباری هنر) نیز درباره مرادخانی و خصوصیات او دقایقی صحبت کرد و گفت: «هیچ چیز جای علی مرادخانی را نمیگیرد. من چند نفر را برای الگو در کارم انتخاب کردم که یکی از آنها آقای مرادخانی بود. همان اول فهمیدم او کار فرهنگی را با ماهیت فرهنگی انجام میداد و رفتارهایش تعارف نبود. او همه چیز را با تمام وجود میگفت و میشنید و برای من الهام بخش بود. امیدوارم داغ او از دلم نرود. او وارسته و رشید بود و همچین انسانی آدم را بلند میکند.»
کاظمی (مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) نیز در ادامه مراسم به این نکته اشاره کرد که: «من سالها با مرادخانی همکاری داشتهام و حال پس از فوتش، به فرهنگ و هنر مملکت تسلیت میگویم. سبک مدیریتی مرادخانی ویژه بود و باید مورد تحلیل قرار گیرد. او تحولگرا و آیندهنگر بود. ارکستر ملی زمانی تشکیل شد که او چنین نیازی را در مخاطب احساس میکرد. مرادخانی در تاسیس خانه موسیقی و ایجاد آن نقشی موثر داشت. او آرامشی داشت که در مدیریتش نمود پیدا کرده بود. نکته دیگر اینکه مدیریت او تدام داشت و چهل سال بدون گسست حضور موثر او گویای همین استمرار است. او از موسیقی پاپ حمایت کرد و بر روند آن نظارت داشت. کمیتهای تشکیل شد و مرادخانی برای انجام امور پاپ در راس آن حضور داشت.»
محمد مرادخانی فرزند زنده یاد علی مرادخانی نیز دقایقی با کابران صحبت کرد و گفت: «خوشحالم که همه دوستان پدر را اینجا میبینم و کمتر احساس تنهایی میکنم. او جز پدر بودن رفیق من بود و خیلی لحظهها حس میکردم با رفیق نزدیکم حرف میزنم. پدرم کارش را با دقت انجام میداد و آن را دوست داشت. او میگفت من در مقابل افراد جامعه وهنرمندان مسئولم. اهالی تئاتر و حوزه مد و لباس و سینما به موزه میآمدند و بابا را میدیدند و با او حرف میزدند.»
«احمد محیط طباطبایی» یکی دیگر از مدیران اسبق کشور و رییس کمیتههای ملی موزههای ایران و فعال حوزه تاریخ و میراث فرهنگی نیز در مراسم یادبود مرادخانی حضور داشت و از زاویهای دیگر به او پرداختک «موزهی موسیقی، اولین موزهی کامل موسیقی ایران است و همه اینها را مرادخانی رقم زد. او از وجود مهندسان کاربلد و ابزار نوین بهره برد. توجه او به موسیقی فراتر از ساز بود. پس از موزه موسیقی تهران، موزههای دیگری در کشور تاسیس شده و راس همه اینها موزه موسیقی تهران بوده که علی مرادخانی آن را تاسیس کرده است.»
احمد مسجد جامعی نیز از شجاعت وافر علی مرادخانی در انجام امور گفت: «او در مدیریت از پایگاه اجتماعی و مدنی و حوزه اجرا عدول نکرد. یادم هست در جشنواره اوینیون شرکت میکردیم و موسیقی مقامی بزرگان اجرا شد که مسبب آن مرادخانی بود. خاطرم هست که گروهی این اتفاق را مطلوب نمیدیدند. حضور آن گروههای محلی در جشنوارهای جهانی، کار شجاعانهای بود و باعث توجه به ایران شد. معرفی موسیقی محلی به عنوان موسیقی ایران کار شجاعانه علی مرادخانی بود.»
مسجد جامعی سپس از نحوه ارائه مجوزها و در دهههای قبل و از زمانی گفت که مرادخانی مدیر بود و امور مربوطه شجاعانه انجام میداده است: «در دوره مرادخانی رییس جمهور و مسئولان و هیئت وزیران آمدند و گزیدهای از جشنواره موسیقی فجر را دیدند و این حرکت نگاه مسئولان به موسیقی را تغییر داد و دلیل این اتفاق هم علی مرادخانی بود. او مسببِ اجرای سمفونی «خسوف» شد که رویدادی آیینی بود و درباره امام حسین و یارانش تا شب یازدهم محرم روی صحنه رفت. این اتفاق در زمانی میافتاد که محدودیتها زیاد بود. سمفونی هم شیوهای جا افتاده نبود. زمانی که سمفونی اجرا شد با فضایی عجیب مواجه شدیم. حتی یکی ار رسانهها مطلب تندی نوشت. ۵ شب اجرا رفتیم و پس از آن راه باز شد و سمفونیهای دیگر هم اجرا شدند. مدیریت فرهنگی شجاعت میخواهد و این شجاعت در مرادخانی بود. او راههای بسیاری را هموار کرد.»
علی خوشرو (سفیر اسبق ایران) نیز در مراسم حضور داشت و درباره مرادخانی صحبت کرد: «من ارتباط نزدیکی با علی نداشتم، اما سی سال رفاقت کردیم. او مسیر زندگی و هنر را به هم بافت. سی سال عشق او به هنر و موسیقی قابل تحسین است و از روح بلند و روحیه نازک اندیشش خبر میدهد و من از این روحیه لطیف و روح بلند او لذت بردم. در سالهای گفتگوی تمدنها ارتباط نزدیکی با علی داشتم. او میگفت موسیقی زبان مشترک دنیاست و موسیقی را به کشورها شناساند. من در سویس و استرالیا سفیر بودم و این فعالیتهای او را میدیدم. برای او رمز اتصال قومها و کشورها موسیقی و سازها بودند. در موسیقی مقامی همه کشور جستجو میکرد. رابطه او با هنرمندان بسیار خوب بود. او آنها را ارج مینهاد و مشکلاتشان را حل میکرد.»
عباس سجادی (یکی از همکاران علی مرادخانی در دستگاههای فرهنگی کشور) نیز درباره مرادخانی جملاتی را بیان کرد: «استاد من علی مرادخانی، رشته تشبیح اهالی فرهنگ و هنر بود. او بیش از آنکه زبان باشد، گوش بود. هنر او درست شنیدن بود و مدیریت هنر شنیدن یعنی موسیقی را به عهده داشت. گوش او در موسیقی قوی بود و هوش بسیار بالایی داشت.»
کامبیز نوروزی هم در مراسم حضور داشت و گفت: «امشب مطالب جدید و جالبی از مرادخانی شنیدم. او یکی از افراد برجسته جریانی از مدریت فرهنگی در کشور ماست. او فرهنگ را در جایگاه خودش میدید. او دوره درخشانی را پایه گذاشت و نهالی که کاشته در حال رشد است. تمرکز او روی هنری مغضوب بود که همان موسیقی است و این نگاه ضد موسیقی همچنان وجود دارد. مرادخانی برای رشتههای دیگر هنر زحمت بسیار کشیده است و یکی از چهره درخشان نسل خودش است. او تاثیرش را گذاشت و رفت. همچنان که نام سیف الله داد و دیگران باقی مانده است. عمر باقی مانده این نسل دراز باد.»
حمیدرضا نوربخش هم در مراسم حضور داشت و درباره علی مرادخانی توضیحاتی داد: «با حضور مرادخانی در سال ۶۹ خانه موسیقی هم زنده شد. دوره انتصاب ایشان برای هنرمندان بزرگی چون استاد شجریان و دیگران مشکلاتی ایجاد شده بود که آن مشکلات را حل کرد. مرادخانی باعث شد اغلب هنرمندان به فعالیت باز گردند و خیلی زود صمیمتی ایجاد شد وهنرمندان با دفتر موسیقی نیز ارتباط گرفتند. هیچکس از مرادخانی ناراحت نمیشد و همه به او اعتماد میکردند و اگر او نمیتوانست کاری کند، ناراحت نمیشدند چون میدانستند تلاشش را کرده است. استاد شجریان همیشه با مجموعههای مدیران فاصله داشت و تنها کسی که با او ارتباط خوبی داشت اقای مرادخانی بود. شجریان هیچوقت از مرادخانی مجوز نگرفت اما از او ناراحت نبود. علی مرادخانی از مجوزی که میداد دفاع و حمایت میکرد. این روحیه در همه مدیران نیست و عواقبی هم دارد. او با مدیران مافوقش هم رابطه جالبی داشت. مهندس کاظمی و مرادخانی با کمکهای بسیار باعث تاسیس خانه موسیقی شدند. ما در همه این سالها از وجود آقای مرادخانی که بین همه جامعه هنری حلقه وصل بودند، بهره بردیم. او تا روز آخر از خانواده هنرمندان تازه فوت شده سراغ میگرفت. من همیشه این رفتار را تحسین میکردم و عاطفه را در وجود او میدیدم که موج میزند.»
عباس آخوندی (وزیر راه و شهرسازی) یکی دیگر از میهمانان برنامه نیز گفت: «من به عنوان یک ارباب رجوع میتوانم صحبت کنم نه اهل فن. با توجه به علائق فرهنگی نیاز بود که مشورت کنم. قرار بود در بحث ورود امام مراسم را باشکوهتر برگزار کنیم و با ایشان مشورت کردیم. او زمانی که مشورت میکرد کار را رها نمیکرد و تا به آخر پای کار میایستاد. علی مرادخانی را از صمیم قلب دوست داشتم و در کارها میتوانستم به او تکیه کنم. از خداوند برای او آرزوی رحمت دارم. »
عبدالحسین مختاباد (موسیقیدان و خواننده موسیقی ایرانی) دیگر میهمان برنامه درباره علی مرادخانی و فعالیتهایش گفت: «اواخر دهه شصت با مرادخانی دوست شدم و حلقه ارتباط ما زنده یاد سلمانیان در حوزه هنری بود. برای اوستا در موزه هنرهای معاصر کنسرت داشتم و وقتی تمام شد، مرادخانی گفت بیا دفتر کارت دارم. رفتم و گفت چرا نوار بیرون نمیدهی و باید نوار منتشر کنی که «تمنای وصال» منتشر شد. مرادخانی، آقای خوشرو، سلمانیان و مرتضی کاظمی مدیر نبودند و با ما رفیق بودند. بهترین آثار موسیقی دهه هفتاد تا اواسط دهه منتشر شدند که حاصل تلاشهای مرادخانی و دیگر مدیران بود.»
مختاباد در پایان صحبتهایش گفت: «زمانی که مرادخانی دوباره به عرصه مدیریت برگشت دیگر نشد کاری کند، چون قطار از ریل خارج شده بود. آخرین دیدارم با مرادخانی اسفند ۱۳۹۹ بود. ماهانه با هم تماس داشتیم. گفت چرا پیش من نمیآیی. گفتم کروناست و برای شما خطرناک است گفت بلند شو بیا.»
تاریخ انتشار : جمعه 21 خرداد 1400 - 13:05
افزودن یک دیدگاه جدید