گفتوگو با آهنگساز برجسته ایران درباره اتفاقات اخیر ارکستر ملی
فردین خلعتبری: ارکستر ملی جای یک تجربه آوانگارد است
موسیقی ما – سالِ 77 که «فرهاد فخرالدینی» - آهنگساز بزرگ و رهبرِ پیشکسوت- ارکستر موسیقی ملی ایران را با حمایتِ «علی مرادخانی» - مدیر وقتِ دفتر موسیقی- راهاندازی کرد، امیدهای بسیاری زنده شد؛ امید به آنکه یکی از مهمترین چهرههای هنری که وارثِ «صبا» بود، بارِ دیگر جریانِ نویی را در موسیقی ایران ایجاد کند. اولین اجرای ارکستر را همه به یاد دارند، «محمدرضا شجریان» - خوانندهی بزرگ ایران- در باغِ عفیفآباد قطعات را بر اساس ترانههایی از بیژن ترقی خواند. بعدها اما این راه ادامه نیافت، فخرالدینیِ بزرگ افتاد در سیکلِ مداومِ حیات و عدمِ حیات، تمام تلاشش باید صرفِ امور اداری میشد. نوازندگان بیمه شوند، حقوق بگیرند، بودجهی ارکستر برسد، بر ای کنسرتها کسی باشد که تبلیغ کند و هزار اتفاقِ دیگر. او بعد از مدتها از این ارکستر رفت؛ هرچند که امتیازش برای همیشه به نامش ماند. ارکستر چند سالی تعطیل شد تا رسید به رهبری «بردیا کیارس». این بار هم بزرگانِ بسیار آمدند، حسین علیزاده و فردین خلعتبری با همراهی محسنرجبپور؛ اما حیاتِ آن ارکستر هم دیری نپایید تا دوباره، فخرالدینی با امید بسیار بیاید و دوباره آش همان آش شود و کاسه همان کاسه و او برود. «فریدون شهبازیان» هم کار چندانی از پیش نبرد؛ مشکلات همان بود که بود؛ همان دغدغهها و همان دلنگرانیها. حالا اما «سهراب کاشف» و «نادر مشایخی» به عنوان رهبرِان مهمان برای این ارکستر فعالیت میکنند؛ اما سرنوشتِ ارکستر بعد از این همه مدت چه خواهد شد؟ «فردین خلعتبری» مناسبترین گزینه برای بررسی حیاتِ ارکستر سمفونیک است؛ او از آن آهنگسازانِ روشنفکری است که همواره اعتراض دارد؛ اما نه اینکه یک گوشه بنشیند و فقط اعتراض کند و غر بزند. او هر جا که توانسته کاری کرده و حالا هم با امیدوار ی بسیار از این میگوید که این ارکستر میتواند بارِ دیگر به جریانِ پویای موسیقی بدل شود.
- *آقای خلعتبری به نظر میرسد آن اتفاقی که در ارکستر موسیقی ملی در دههی 70 رخ داد، ادامهی روند و نگاهی است که «روحالله خالقی» در دههی 30 شمسی بنیان نهاد و نوعی موسیقی ارکسترال را شکل داد که معروفترینش همان، موسیقی گلهاست، با این تفاوت که آن ارکستر، جریانی پویا در موسیقی ایران بود و ارکستر ملی در این سالها، دورههایی داشت که کمتر توانست به این مهم دست پیدا کند. نگاهِ شما به این روند چیست؟
باید دربارهی ارکستر ملی واقعیتهایی را بررسی کنیم. زمانیکه موسیقی مجلسی و ارکسترالِ ایران با مدیریت آقای «خالقی» به چرخهی موسیقی ایرانی وارد شده بود؛ ارکستری وجود داشت که آهنگسازان و خوانندگانی که در زمانِ خودشان، بهترینها بودند در این ارکستر حضور داشتند و فعالیت میکردند و به همین خاطرآن موسیقی نهتنها جزیی از حیاتِ موسیقی بوده که بخش مهم و غیرِ قابل انکاری نیز بوده است. میتوان گفت آن موسیقی جزو جداییناپذیر از جریان فرهنگیِ موسیقی ایران بوده است.
- *اما چهرههای بسیاری نیز در این سالها در ارکستر فعالیت کردند که جزو بهترین آهنگسازان، نوازندگان و رهبران بودهاند.
در این میان یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه، در آن زمان ارکستر هم تولید محتوا داشت و هم عرصهای برای عرضه. «رادیو» فرصتِ مناسبی برای عرضهی این نوع موسیقی بود و به همین خاطر شنیدنِ این موسیقی، برای مردم به یک عادت تبدیل شده بود. در آن روزگار، بعضی از مردم به دنبالِ موسیقیهای پاپیولار بودند و بسیاری دیگر دنبالِ موسیقیهای نو. این موسیقیِها در دهههای 30 و 40 داشت شکلِ نویی پیدا میکرد و در دههی 50 به اوجی رسید که جزو فرهنگِ شنیداری مردم بوده است.
- *این جریان بعد از انقلاب تداوم پیدا کرد؟
بله! هیچوقت این جریانِ تولید قطع نشد. بسیاری از آهنگسازان در این سالها، متاثر از آن چیزی که در زمانِ آقای خالقی وجود داشت، به خلقِ اثر پرداختند و آثاری را ضبط کردند و اگر لیستی از آثار تهیه کنید، میبینید آهنگسازانِ دهههای اخیر نیز هم دغدغهی این ماجرا را داشتهاند هم مخاطبانِ خودشان را.
- *مثل چه کسانی؟
اشاره میکنم به آهنگ سازانی مثلِ فریدون شهبازیان، فرهاد فخرالدینی، کامبیز روشنروان، هوشنگ کامکار، حسین علیزاده و آقای اسماعیل واثقی و دیگر آهنگسازانی که این موسیقی را دنبال کردند.
- *نقش ارکستر موسیقی ملی در این میان چه بوده است؟
دورانی که ارکستر ملی در دههی 70 دوباره پا میگیرد، تصور این است که قرار است بارِ دیگر آن حیاتِ معنوی تکرار شود و به این تمایلاتِ آهنگسازی سامانی دهد، وقتی ارکستر ملی تشکیل شد، شورایی داشت که قرار بود این شورا برنامهریزِ آن باشد و در آغاز آن، به طور قطع بهترین خوانندهی کشور یعنی آقای شجریان در آن خواندند. ایشان هم عضوِ این شورا بودند و هم خوانندهاش.
- *و چه اتفاقی افتاد که در طول سالها، مر جعیت این موسیقی در ارکستر تغییر کرد؟
ارکستر بیشتر از اینکه بخواهد به عنوانِ یک نهادِ موسیقایی فعالیت کند، تبدیل شد به یک موقعیت اداری موسیقی.
- *منظورتان را واضحتر بیان میکنید؟
یعنی رهبرانِ ارکستر، باید تمام تلاششان را میکردند تا بتوانند این ارکستر را حفظ و اداره کنند و اگر واقعبینانه نگاه کنیم، آن حیاتِ موسیقایی تغییر شکل داد. اگر ارکستر در زمانِ آقای خالقی موسیقی پیشرویی را ارایه میداد، بعد از سالها این جنبهی پیشتازی و پیشرویی از بین رفت، چون هر گروهی که آمد و شاید مهمترینشان خود آقای فخرالدینی بودند، باید تلاش میکرد تا با چنگ و دندان، ماهیتِ ارکستر را حفظ کند و به زحمتِ بسیار افتادند.
- *این ارکستر سه دورهی مختلف داشت. دورانِ آقای «فخرالدینی» و بعد تعطیلی ارکستر و پس از آن، دورانی که «بردیا کیارس» رهبری آن را برعهده داشت و ارکستر به صورتِ شورایی اداره میشد و بار دیگر تعطیلی و سپس حضورِ آقای شهبازیان. یعنی معتقدید در هر سه دوران، ارکستر چنین فضایی داشته است؟
همهی این افراد که آمدند، بسیار دلسوزانه رفتار کردند؛ اما آن چیزی که ماحصلِ ماجرا بود؛ یک موسیقی پیشروی تاثیرگذار که به عرصهی عمومی برسد نبود و تنها ارکستری بود که حیات داشت. البته طبیعی است برای اینکه کاری را انجام دهیم، باید حیاتِ اولیهای وجود داشته باشد؛ اما من معتقدم باید آن نوع موسیقی که اصلا قرار نیست شکلِ موزهای پیدا کند و قرار است موسیقی نو و آوانگاردی باشد، هدفِ ارکستر ملی باشد و برای این منظور اشتباه است اگر فکر کنیم آدمهای جوانی باید وارد شوند که کاری را تجربه کنند، همانطور که اشتباه است تنها از وجودِ آدمهای قدیمی بهره بگیریم که استخوان خرد کردهی این عرصه باشند و بخواهند تا افکارِ خودشان را به ظهورِ دوبارهای برسانند. این نیاز است که نسلهای مختلفِ موسیقی با یکدیگر همراه شوند و به فکر موسیقی آوانگاردِ ایرانی باشند.
- *موسیقی آوانگارد ایرانی یعنی چه موسیقیای؟
موسیقیای که موسیقی ایرانی و موسیقی دستگاهی ایران را با یک نگاه نو و آوانگارد تعریف کند. در این سالها ما شاهدِ ظهور آهنگسازانی مثلِ حسین علیزاده، محمدرضا درویشی و دیگران بودهایم، آهنگسازانی که نگاهشان فراتر از نگاهِ ردیفی به موسیقی دستگاهی بوده است و آثاری تولید کردهاند که اگرچه میل به سمتِ یک نوع آوانگارد داشته است، در عینِ حال آثار پیشینیان را نیز حفظ کرده است. ما باید آثار آهنگسازانی مثل خالقی و تجویدی را حفظ و طبقهبندی کنیم. باید رپرتوارهای مختلف از موسیقیهای دههی 30 و 40 تا 50 و 60 و سپس دهههای 70 و 80 را جمعآوری کنیم و در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم موسیقی ارکستر ملی به سمتی میرود که میتواند تداوم داشته باشد.
- *آخر مساله همینجاست: «تداوم». ما در همین سالها هم مشکلات بسیاری داشتهایم و چند دوره تعطیلی ارکستر.
به عقیدهی من هم میتواند تداوم داشته باشد و هم مرجعیت. حتما باید بزرگانِ موسیقی و کسانی که هم برای ردیف زحمت کشیدهاند و هم کار فکری و اجرایی کردهاند، در یک شورایی حضور داشته باشند که این شورا جنبهی نظارتی داشته باشد. این شورا باید مثلِ یک جریانِ ایدئولوژیک برای موسیقی فعالیت کند و تمام اتفاقات ارکستر را زیر نظر داشته باشد و به دنبال موسیقی جدید باشد. باید آن اتفاقاتی که آهنگسازانی مثل احمد پژمان، استوار، حنانه و ... رقم زدهاند، جمعآوری و درجهبندی کرده و ارکستر را تشکیل دهیم و به دنبالِ موسیقی نوی ایرانی باشیم.
- *نبود رپرتوار همواره یکی از دغدغههای رهبران این ارکستر بوده است. خب آثار محدود است و سالهاست که از عمرِ این ارکستر میگذرد.
در ارکستر موسیقی گلها و ارکستر مجلسی کنار کارِ اجرایی، خلق و تولید اثر نیز اتفاق میافتاد، یعنی همزمان محتوا تولید میشد که ارکستر ملی هماکنون چنین امکانی ندارد؛ آن زمان این چرخه وجود داشت، این آثار در رادیو پخش میشد و مردم میشنیدند و بهترین خوانندگانِ و بهترین آهنگسازانِ آن دوران جمع بودند و همین باعث میشد که این تولیدات حالت مرجع داشته باشند. حالا باید کاری کرد که آن موقعیت مرجع بوادنِ ارکستر ملی را بار دیگر تجدید شود.
- *از چه راهی، وقتی بودجهای نیست؟
من معتقدم نیستم که مشکل، بودجه است. اتفاقا ارکستر ملی در دورهی اخیر، یک سازمانِ اداری بسیار خوبی داشته است و ساختار اداری و مالی ارکستر بسیار بهتر شده است و با توجه به اتفاقاتی که در ردیف بودجه افتاده است، ارکستر ملی موقعیت خوبی دارد برای اینکه قوام مالی داشته باشد. مشکل بزرگ اینجاست که باید به دوستانِ آهنگساز (چه قدیمیها و چه آهنگسازان جوان) سفارش داد. من معتقد نیستم که آهنگسازان پا به سن گذاشته دیگر نمیتوانند بنویسند، هنوز آقای پژمان، روشنروان، هوشنگ کامکار و فرهاد فخرالدینی در حالِ خلق هستند و بخشی از این محتوا باید توسط اینها تهیه شود و یک بخشی از ماجرا باید به سمتِ موسیقی نوی ایرانی برود.
- *موسیقی نوی ایرانی را تعریف میکنید؟
وقتی میگوییم موسیقی نوی ایرانی شامل انواع مختلف موسیقی ایرانی است . در این سه دوره، موسیقی خوانندهمحور بوده است در صورتی که میتوانسته این اتفاق رخ ندهد و موسیقی سازی نیز اهمیت داشته باشد؛ از آن طرف فکر نکنیم اگر تعداد مخاطب برایمان مهم باشد، ممکن است به راه نادرستی برویم. باید حیاتِ هنری پیشگام وجود داشته باشد و آثاری به ظهور برسد که هم به لحاظ هنری ارزش والایی داشته باشد و هم به سلیقهی شنیداری مردم کمک و آن را متحول کند. علاوه بر آن، نباید دغدغههای آهنگسازانِ پیشرو را نادیده نگیریم؛ باید شورایی متشکل از آهنگسازان با نگاههای متفاوت وجود داشته باشد. هم موسیقی قدیمی و حالتِ موزهای باید حفظ شود و هم موسیقیهای نو. در حواشی ارکستر ملی، میتواند اتفاقات خوبی رخ دهد؛ از جمله تولید تحلیلی و تاریخی موسیقی. باید اتفاقاتی که آهنگسازان مختلف نوشتهاند، آنالیز شود.
- *تصور ما از ارکستر ملی، ارکستری است که مدام آثار قدیمی یا خاطرهانگیز را اجرا کند و شما مدام از حرکتِ نو و موسیقی آوانگارد میگویید.
ارکستر ملی جای تجربهی یک کار آوانگارد هست و اگر این نگاه را نداشته باشیم باید آثار امتحان شده را بارها اجرا کنیم و در این روند، ارکستر ملی به جای آنکه جایِ تجربهی آدمهای پیشرو شود، مکانی برای تجربهاندوزی جوانانی میشود که قرار است که خودشان را در یک عرصهی موسیقی امتحان شده، معرفی کنند. اگر سراغِ نگاه پیشروی موسیقی باشیم، طیفِ وسیعی از آهنگسازان از جمله احمد پژمان، حسین علیزاده، آقای مهران روحانی و دیگر آهنگسازانِ موسیقی مدرن ایرانی و طیفی که نزدیک به ایشان هستند و حتی کسی مثلِ آقای علیرضا مشایخی، میتوانند برای مخاطبِ، موسیقی ایرانی را با یک نگرش دیگر ارایه دهند. در این صورت ارکستر ملی هم مرجعیت پیدا میکند و مخاطبِ خاص انبوده.
- *ارکستر ملی امکانِ رسیدن به این مخاطب خاصِ انبوه را دارد؟
ما باید به مخاطبِ خاصِ انبوه برسیم. مخاطب خاص کم تعداد، خیلی خوب است، اما مخاطب خاصِ انبوه، میتواند همان موسیقیای را عرضه کند که زمانِ ارکستر آقای خالقی وجود داشته است. شنیدنِ موسیقیای که در دههی 30 شکل میگیرد و در دههی 40 ادامه پیدا میکند، در اواخر این دهه به یک عادت عمومی تبدیل میشود و میتوان از آن به عنوان یک محرک فرهنگی یاد کرد. من معتقدم ارکستر ملی میتواند عامل وحدت موزیسینهای ما شود و آدمها درباهی این موسیقی حرف بزننند و حتی با یکدیگر بجنگند. در این سالها افکارِ بسیاری از آهنگسازانِ ما در تقابل بوده است؛ اما خوشبختانه موسیقیشان در تقابل همدیگر نبوده و به نوعی در تداوم همدیگر قرار داشته است. به همین خاطر است که ما انقطاع نسلی نداشتهایم. جالب اینجاست که بخشی از این موسیقیها هنوز ادامه دارد و هنوز مردم (چه عامه و چه روشنفکران) به آن علاقهمند هستند. هنوز آثار خالقی و تجویدی برای بسیاریها در این مملکت شنیدنی است و هنوز مردمی هستند که به دنبال شنیدنِ آثار نویی از این جریان موسیقی هستند و به همین خاطر نمیشود آن را انکار کرد. بیایید و این موسیقی را انکار نکنیم؛ بهجای آن در دو دستهی موسیقی سازی و آوازی آثاری را طبقهبندی کنیم و اصلاحاتی را در پارتیتورها انجام دهیم و در کتابخانه بگذاریم و در عینِ حال که به تولید محتوا فکر میکنیم، آثاری را سفارش دهیم تا با بهترین خوانندگان کشور اجرا شود؛ اگر بهترین خوانندگان، نوازندگان و آهنگسازان با ارکستر ملی کار کنند، آن حیات بار دیگر به صورت طبیعی شکل میگیرد، در این سالها حیاتِ آن به صورت گلخانهای بوده است، در حالیکه در طبیعتِ موسیقی، حیات باید به صورتِ طبیعی باشد.
- *آقای خلعتبری شما بسیار امیدوار هستید و این در حالی است که پیش از این شما یکبار برای احیای این ارکستر تلاش کردید و به ثمر نرسید. به هر حال خیلی هم نمیشود به سیستم دولتی امیدوار بود.
سیستم ارکستر ملی همیشه دولتی بوده است؛ اما در دورههایی بسیار خوب عمل کرده است؛ این موسیقی در همهی دنیا نیاز به حمایتهای دولتی دارد. چون اگر قرار باشد به ورطهی استقلال مالی برسد، بیم آن میرود که وارد چرخهی موسیقی بازاری شود. در تمام دنیا نیز این اتفاق میافتد و بودجهی فعالیت از شهرداری ها و منابع خاصی تامین میشود، این موسیقی باید تداوم داشته باش. موضوع فلرهنگی را نباید با موضوعات اقتصادی قاطی کرد. وقتی شما میخواهید یک کار خاص مثلِ پروژههای تحقیقاتی باید از جایی حمایت شود. ضمن آنکه اثر اقتصادی فقط محدود به آن دوران خاص نمیشود، برای مثال در زمانِ آقای خالقی، بودجهای درنظر گرفته شده بود؛ اما تاثیراتش تا همین امروز وجود دارد.
- *اما میبینیم که در این سالها مشکلاتِ بسیاری وجود داشته است و با تغییر یک مدیر، همه چیز به هم ریخته است.
میشود با یک برنامهریزی درست، کاری کرد که ارکستر هم حیات مادی داتشه باشد و هم حیاتِ معنوی و تا زمانی که آهنگسازان جوانی این نوع موسیقی را پی میگیرند، چرا نباید امیدوار بود؟
منبع:
سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : چهارشنبه 22 خرداد 1398 - 15:14
افزودن یک دیدگاه جدید