جشنواره سى وهفتم فیلم فجر - نگاهی به موسیقی فیلم های بنفشه آفریقایی و جمشیدیه
روایتهایی از آرامش و خشم
- بنفشه آفريقايی؛ آبرنگهایی با پیانو
ويولن سل که دوست همیشگی پیانوی اوست، نقش پررنگی در قصه دلانگیز و آرام "بنفشه آفريقايی" دارد و در عین حال غربت شخصیت اصلی و تصمیم عجیبش را برای نگهداری از همسر سابق، همچنین تنهایی و شرمندگی آقا فریدون (رضا بابک) را نمایندگی میکند. آهنگساز با انتخاب هر سازی در موسیقی خلوتش چند نشان را زده است.
تصاویر شمال و رنگ کردن پشمها و گیاهان سرسبز و کوچهای که از آن غریبههایی که هرکدام داستانی دارند با چتر در حال گذرند، همه با موسیقی آبرنگی یزدانیان رنگیتر و جاندارتر شدهاند. پيانو و هارپسيكورد این نقش موجوار را برای موسیقی انتخاب کردهاند. با اینکه آهنگساز در "بنفشه آفريقايی" از تکنیکهای موسیقی فیلم هم استفاده کرده اما آن را در چنگ خود درآورده و بومی خود کرده است.
موسيقي "بنفشه آفريقايی" در درجه اول براي شكوه (فاطمه معتمدآریا) نوشته شده است، برای حال و هوای ميانسالی و آرامشی که از پس سالها سختی و حرف آن را یافته. جایی در فیلم میگوید: "آدمها در اين سن به داشتههايشان فكر میكنند" و این جملهای است که میتوان موسیقی را به آن نسبت داد. موسیقی یزدانیان کمترین قصد و غرضی برای خودنمایی ندارد و در عین حال همچون خوابی دلانگیز که بعد از بیدار شدن همچنان به یاد میماند و توانایی بلند شدن را از آدم سلب میکند عمل میکند. در موقعیتهای حساس هم همچون زمانی که صحبت از ازدواج ثريا و فريدون میشود، موسیقی برای شنیده شدن خودکشی نمیکند. روال عادیاش را ادامه میدهد با کمی تاکید که توجه کنید اتفاقی تا حدودی مهم در حال رخ دادن است. هنگ درام که ساز آرام با صدایی اساطیری است هم به کمک آهنگساز آمده و در کنار پيانو رفتن آقا فریدون را موسیقایی میکنند. دونوازی آخر فیلم، حتما نمایش مسیر طولانی است که شکوه و فریدون با هم پیمودهاند و حالا در واپسین سالهای عمر، در آرامشی مثالزدنی این مسیر را که به مرگ یکی و ماندن یکی دیگر ختم میشود میپیمایند.
- جمشيديه؛ صداهای یک ذهن آشفته
اصلیترین ویژگی موسیقی "جمشیدیه" ساخت موسیقی از دریچه ذهن پریشان ترانه (سارا بهرامی) است. فضای غالب موسیقی فضای آمبیانتی است که همه صداهای شهری در آن شنیده میشود. انگار تمام این ساندترک ملهم از مونولوگ آخر ترانه در دادگاه است؛ از رنجی که بابت خشم مفرطی که در جامعه شعله میکشد، از حس تهدید، از شنیدن کلمات رکیک و به خطر افتادن آرامشش کشیده. موسیقی برای این ذهن آسیبدیده، ذهن در معرض خشونت نوشته شده، ذهنی که با خشم محاصره شده است. اما به همان اندازه که ذهن ترانه و در پی آن ذهن امیر(حامد كميلی) آشفته است و به هردری میزنند تا خودشان را از کابوس و مرگ نجات دهند، موسیقی هم آشفته است. موسیقی خط سیر مشخصی را طی نمیکند، از موسیقی شهری تا آواهای زنانهای که همراه با اشکهای همسر مقتول (پانتهآ بهرام) شنیده میشود و فازش از اساس با کلیت موسیقی این فیلم در تضاد است، رفت و برگشت ممتد زهیها که ماشینها و آدمها و عبورهای سریع و واکنشهای سریعتر را به ذهن متبادر میکند، تلخی، عصبیت، حرکت خشک آرشهها روی ویولنسل. همه اینها فضایی است که هر روز ما در حال تجربه آن هستیم، شخصیتهای "جمشیدیه" هم زندگیشان تحت تاثیر آن قرار گرفته است، اما اگر قرار باشد موسیقی هم ترجمان صرف این فضای تلخ باشد از روح و روان مخاطب چه میماند؟ اصلا قرار است موسیقی با شنوندهاش چه کند؟ در پی چیست؟ قرار است فیلم را دیدنیتر کند یا ندیدنیتر؟ قرار است رنج را قابل تحملتر کند و قابل فهمتر یا مخاطب را فراری بدهد؟ به نظرم شناخت بالای خلعتبری درباره درون و ذهن شخصیتها به او کمتر اجازه داده تا به مخاطب و شناختی که او از زوایای دیگر شخصیت میتواند پیدا کند بپردازد. خلعتبری آهنگسازی است اهل فلسفه و تفسیر که خودش قدرت تحلیل بسیار بالایی در زمینههای داستانی و مخاطبشناسی دارد. بنابراین دلیل دیگری نمیتوانم جستجو کنم برای این شیوۀ آهنگسازی که در "جمشیدیه" اتخاذ کرده جز اینکه شناخت عمیق او نسبت به شخصیتها به اوغلبه کرده و آن خلعتبری که ما همیشه سراغ داشتهایم نمانده.
از معدود لحظاتی که موسیقی سرجای خودش آمده زمانی است که خانم چاركچی (پانته آ پناهىها) در حال صحبت کردن با بچههایش برای گذشتن از خون پدرشان است. موسيقی تماتيك و ملوديك خوبی که سانتی مانتال نيست اما ارتباط خوبی با شنونده برقرار میکند. تنها نکتهای که میماند، دلیل بهرهگیری از آواهای مردانه و زنانه است که هیچ توجیهی در این فضا ندارد و آدم شک میکند که این موسیقی را فردین خلعتبری نوشته باشد. همچنانکه فالانژ بودن کار عبثی است و تعریف کردن آدمها فقط در یک نقشِ مشخص کاری است بس ابلهانه اما ظاهرا در "جمشیدیه" اصرار بر تعریف کردن نقشهای جدیدی که چندان باورپذیر و دلنشین نیستند برای آدمها وجود داشته از بهرام عظیمی قاضی، تا فردین خلعتبری نویسنده، تا کیومرث پوراحمد بازیگر تا بهرنگ تنکابنی بازپرس.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 23 بهمن 1397 - 09:01
افزودن یک دیدگاه جدید