برنامه یاد بعضی نفرات
 
با حضور بزرگان فرهنگ و هنر و برگزار شد:
رونمایی از سه آلبوم موسیقی ایرانی در «شب خلیل»
موسیقی ما - میرویم دنبال استاد بهمنی؛ از شب قبل قرار گذاشتهایم که با هم برویم. یک هفته زودتر، از دفتر «نغمه گشایش» تماس گرفتند و نشانی خواستند که کارت بفرستند... و فرستادند:
 
روی کارت، طراحی زیبایی از خلیل خندان خودنمایی میکند؛ در حالی که نیاش را مهربانانه و مصمم در دستانش گرفته است؛ انگار خواسته باشد فروتنانه با چشمهایش بگوید: «امروز نوبت من است که حکایت کنم... و حکایت را تازه کنم». تصویر را که میبینم، ناخودآگاه یاد روزی میافتم که همراه آقایان محمد سلمانی(غزلسرای نام‌آشنای معاصر) و سیدعباس سجادی برای سرسلامتی خدمت خانواده استادکسائی رسیدیم. بهت بود و بغض و آه... بهسختی میشد نفس کشید... و عکسهای استاد و فرزند جوانش... عکسهایی که بیرحمانه گوشهی پذیرایی ایستاده بودند و اصرار داشتند محرومشدن موسیقی ایرانی را به رخ بکشند. آنروز وقتی که آقاجواد ـ به مهر ـ برای بدرقه آمدند، گفتم که سالها پیش توی همین خانه، استاد بزرگ در حالی که روی تخت نقاهت پس از جراحی خوابیده بودند برای من و یکی از دوستانم (دو تا جوان سادهی معمولی مشتاق از همین مردم عاشق) سهتار نواختند که دست خالی نرفته باشیم... .
 
داخل کارت نوشته شده: «او همانند موسیقی بیکلام بود؛ حرفی نمیزد اما تاثیرش را میگذاشت» و فکر میکنم هر کسی میتواند حتی فقط با دیدن عکس خلیل، این جمله را باور کند. متن دعوت این است: «به نام خداوند هنرآفرین / هنرمند ارجمند و میهمان گرامی، حضور مهرانگیز شما را در شبی با یاد و خاطرهی «مهندس محمدخلیل کسائی»1 و در جمع نامآوران موسیقی ملی ایران ارج مینهیم. با تقدیم مهر / محمدجواد کسائی2 / موسسه فرهنگی هنری نغمه گشایش» و صفحهی روبهروی کارت، رخدادی خوش را نوید میداد: «رونمایی از سه آلبوم موسیقی: 1ـ در سکوت باغ3؛ تار: جلیل شهناز / نی: حسن کسائی 2ـ در سکوت مهتاب4؛ سهتار: محمدجوادکسایی 3ـ آفتاب در نیستان5؛ نی: محمدخلیل کسائی». دو صفحهی روبهرو؛ انگار تلخ و شیرین زندگی! و بعد هم گاه و جای برنامه: «هتل اسپیناس پالاس... جمعه ـ ششم اسفند 1395 / ساعت 7بعدازظهر / تالار ایوان».
 
خیابانهای تهران خلوتتر از تخمین ماست و کمی زودتر میرسیم. استادبهمنی میگوید کمی قدم بزنیم تا ساعت، هفت شود. چند قدمی که برمیداریم با جناب بیژن بیژنی روبهرو میشویم و درودها آغاز میشوند. کنار آبنمای هتل، داریم تهران زیر پا را تماشا میکنیم که محمود سیدهندی ـ نوازنده و آهنگساز جوان اصفهانی ـ را می‌بینیم و متوجه میشویم که دیگرانی از بزرگان و مهمانان، پیش از ما رسیدهاند. وارد لابی که میشویم محمدتقی سعیدی ـ خواننده کمنظیر و سهتارنواز برجسته اصفهانی ـ را میبینیم. علیاصغر شاهزیدی، منوچهر غیور و هاشم احمدوند هم میرسند. کلید «3» آسانسور را که میزنم، علی جهاندار را هم میبینم که وارد لابی میشود.
 
محمدجواد کسائی، در ورودی تالار و لیلی کسائی کمی جلوتر به خوشامدگویی ایستادهاند. دورنمای تالار میگوید که تعدادی از بزرگان و دیگر مهمانان، پیش از ما رسیدهاند. چهرههای فخری ملکپور، فرهاد فخرالدینی و حسن ناهید دور یکی از میزها می‌درخشد. شهرام میرجلالی را هم میبینم.
جلوی سالن، سمت چپ، جایگاه قرار گرفته و جلوی آن روی سه تابلوی بزرگ، چهرههای استاد حسن کسائی، استاد جلیل شهناز و زنده‌یاد محمدخلیل کسائی پیش روست؛ آنسوتر، درست وسط سن، صفحهی بزرگی هست که قرار است تصاویر برنامه روی آن نشان داده شود؛ و سمت راست، سه عدد سهپایه نقاشی که روی آنها با پارچه پوشانده شده است و قاعدتا باید مربوط به آیین رونمایی باشد.
 
کمی که میگذرد متوجه حضور علیاکبر شکارچی میشوم. محمد اسماعیلی هم -ساده و افتاده- میآید. بعد، صدیق تعریف و داوود آزاد از راه میرسند. فریدون شهبازیان و فضلالله توکل، چهرههای شاخص دیگری هستند که به جمع می‌پیوندند و کمکم زمان پذیرایی پایان مییابد تا اصل برنامه شروع شود.
 
سیدعباس سجادی که پشت تریبون میایستد، دل خیلیها قرص میشود که برنامه، درست و حرفهای اجرا خواهد شد. او پس از یادآوری نقش پررنگ خانواده کسائی در هنر موسیقی ایرانی، اقرار میکند که در چنین شبی نامبردن از حاضران، کار سختیست و پوزش میخواهد که نام کسی را نمیبرد. بعد هم حاضران را به دیدن یک فیلم دعوت میکند؛ فیلمی که با قابی پر از سبزی بوتههای نی آغاز میشود. قرار است فیلم، شناختنامهی تصویری کوتاهی از محمدخلیل کسائی باشد؛ شناختنامهای که روایت آن از سال1351 آغاز میشود (بهدنیاآمدن خلیل در خانهنی ایران) و با نقل زانوزدن خلیل پای درس بزرگانی چون زندهیادان منوچهر قدسی (ادیب و شاعر گرانسنگ) و نصرالله معین (خوشنویس بزرگ) پیش میرود. هر چه روایت پیش میرود، چشمهای حاضران، بارانیتر میشود... و شانههای دوستان و دوستداران خلیل، میلرزد و می‌لرزد و میلرزد... ؛ جایی با دیدن عکسی از او، جایی با شنیدن صدای سازش و جاهای دیگری با شنیدن گفتههای بزرگانی چون فخری ملک‌پور، فضلالله توکل، حسین عمومی، علیاصغر شاهزیدی، نادر گلچین، حسن ناهید، شهرام ناظری، علی جهاندار و...؛ گفتههایی که از سوختن خرمن نی خبر میدهند؛ از فروافتادن درخت نوثمری که سراپا امید و روشنی بوده است. و این گفتهها از زبان و حنجره صداپیشگان بزرگی چون نصرالله مدقالچی بسیار تاثیرگذار است.
مرور توفیقات علمی، ورزشی و اجرایی مهندس محمدخلیل کسائی بخش دیگری از فیلم را تشکیل میدهد.
سیدعباس سجادی پس از حضور پشت جایگاه، از تلاشهای سازنده فیلم، مهرداد دفتری میگوید و نوید میدهد که مستند بسیار زیبایی درباره استاد حسن کسائی هم از سوی این فیلمساز در حال آمادهسازی است؛ و سپس از میزبان نشست برای سخنگفتن دعوت میکند تا فراز بعدی نشست به سخنان محمدجواد کسائی اختصاص یابد؛ کسی که نهتنها به عنوان یک برادر، بلکه به عنوان یک همنواز، یک همکار، یک پژوهشگر موسیقی، یک دوست و یکی از امیدبستگان به هنر خلیل، هنوز ردّ پررنگی از بهت و ناباوری رفتن او را بر چهره دارد. محمدجواد کسائی بعد از مقدمه، به گروهی از هنرمندان موسیقی اشاره میکند که در سنین جوانی و در اوج باروری کوچ کردهاند. و از ناملایماتی میگوید که به این هنرمندان تحمیل شده و آنها را ناتمام گذاشته است. انگار اگرچه این داغ، برای او و دلبستگان هنر، داغ بزرگتریست اما داغ تازهای نیست... که گفت: ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم. محمدجواد کسائی پس از خوشامدگویی به سایر مهمانان از چند تن از بزرگان نام میبرد که یکییکی برمیخیزند و بزرگداشت حاضران را سپاس میگویند.

سخنران بعدی لیلی کسائی است؛ دختر یگانه استاد حسن کسائی و نقاش زبردست؛ هنرشناس آگاهی که با بیانی تاثیرگذار، از خلیل میگوید؛ از خلیل پیش از کوچ پدر و از خلیل پس از رفتن استاد؛ و به زیبایی سخنانش را با مصراعهایی از مثنوی درباره نی، بند به بند پیش میبرد. سپس سخنان خلیل در مراسم چهلم پدر را بازگو میکند و نهایتا به مادر میرسد و بر او درود میفرستد.

فضلالله توکل که انگار از حضور بانوی بزرگ خانواده کسائی در سالن خبر نداشته از جا بلند میشود و نزد او میرود و ادب تمام به جا میآورد تا سایر حاضران هم به بزرگداشت بزرگواری او ابراز ادب کنند.

سخنران بعدی، سیدعلیرضا میرعلینقیست که از امیدهای ناامیدش به خلیل میگوید و از باور ناباور کوچ او که پس از نزدیک به ده ماه، هنوز شکل نگرفته است.

نفر بعدی که باید سخن بگوید، محمدتقی سعیدیست؛ کسی که بیش از یک دهه در محضر استاد جلال تاج اصفهانی و بیش از سه دهه در مکتب استاد حسن کسائی زانو زده و با زیر و بم موسیقی ایرانی آشنا شده است. خود او پیش از هر چیز به دو یار مکتبیاش اشاره میکند؛ علی‌اصغر شاهزیدی و منوچهر غیوری. سپس با یک خاطره ادامه میدهد؛ سفر استاداحمد عبادی به اصفهان و حضورش در منزل استادکسائی؛ «استاد کسائی چند شعر خواندند و خودشان هم سهتار نواختند. استادعبادی گفتند که شناختهشدن شما به عنوان استاد نوازنده نی باعث شده استادیتان در آواز و سهتار در سایه قرار گیرد.» شاگرد سپیدموی استاد کسائی، سپس به لحن خاص استادش در آواز اشاره میکند؛ «بعضی بیتها و اشعار بود که ورد زبان ایشان بود و در غم و شادی زمزمه میکردند» و دهان به آواز میگشاید تا باز هم چشمها بارانی شود؛ استادانه و تازه؛ در بیقراری محض موسیقی؛ «گر بماندیم زنده، بردوزیم جامهای کز فراق چاک شده / ور بمردیم، عذر ما بپذیر؛ ای بسا آرزو که خاک شده». جان و جگر من که این بیت را سالها پیش از زبان مرادم حسین منزوی شنیدهام، افروختهتر میسوزد. و ادامه میدهد: «ز گل آنچنان که سرخی نرود به سعی باران / نتوان به اشک شستن ز تو رنگ بیوفایی / به برون خرام و تیری به تفرجی رها کن / که ستادهاند جمعی پی بختآزمایی». و اوج آواز در نهایت زیبایی به فرود میرسد.

در بخش پایانی برنامه، قرار است پرده از روی سه زیبای تازهرخ برگرفته شود. بانو رضوان مجلسی (همسر بزرگوار و گرامی استادکسائی)، بانو فخری ملکپور (نوازنده نامدار پیانو و شاگرد برجسته مرتضیخان محجوبی)، حسن ناهید (نوازنده نامی نی و یکی از خوشنامترین هنرمندان موسیقی)، محمدجواد کسائی، علیرضا شهناز (فرزند استاد جلیل شهناز) و حمید اسفندیاری(مدیر موسسه فرهنگی هنری نوخسروانی باربد) 6 روی سن میروند و سه متن ارزشمند و تازه موسیقایی را به حاضران معرفی میکنند تا شب روشن خلیل با امید و روشنی، به فرداها پیوند بخورد.
نکته قابل توجه این مراسم، حضور تقریبا بی‌رنگ رسانه‌ها، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران موسیقی در این نشست بود؛ با اینکه تعداد قابل‌توجهی از آنها رسما به این آیین دعوت شده بودند! ... و باید دلایل دورافتادن مردم از موسیقی درست و ارزشمند را در همین نشانه‌ها جست‌وجو کرد. 
 

1ـ محمدخلیل کسائی متولد سال۱۳۵۱ در «خانه نی ایران»، از سال‌های نوجوانی به فراگیری هنر نی‌نوازی در محضر پدر پرداخت و این فراگیری را تا سال۱۳۹۰ یعنی یک سال قبل از درگذشت استاد ادامه داد. او تحصیلات خود را در دانشگاه صنعتی اصفهان تا مقطع کارشناسی ارشد مهندسی عمران ادامه داد، با رتبه اول فارغ‌التحصیل شد و سال‌ها در زمینه تحصیلی خود به فعالیت موفق پرداخت. زنده‌یاد خلیل کسائی که در عرصه ورزش نیز فعال بود، متاسفانه و در کمال ناباوری، در چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۵ بدون هیچ‌گونه سابقه قبلی، بر اثر ایست قلبی دیده از جهان فروبست.
2ـ محمدجواد کسائی متولد سال۱۳۴۶ در اصفهان از سال۱۳۶۰ نزد استاد کسائی سه‌تارنوازی را آغاز کرد و این فراگیری تا سال۱۳۹۰ ادامه داشت. در طول این سال‌ها، وی علاوه بر فراگرفتن سبک متفاوت و متمایز پدر در نوازندگی سه‌تار، توسط خود استاد کسائی با سبک سایر سه‌تارنوازان از جمله ابوالحسن صبا، عبدالحسین صبا، ارسلان درگاهی، احمد عبادی و علی صبا آشنا شد. محمدجواد کسائی که در زمینه زمین‌شناسی ساختمانی کارشناسی ارشد دارد، از سال۱۳۷۸ به پژوهش و تحلیل در زمینه موسیقی اصیل ایرانی پرداخت که حاصل آن، چند کتاب و ده‌ها مقاله است.
3ـ آلبوم «در سکوت باغ» شامل دو بخش است؛ بخش اول، به تکنوازی نی استادحسن کسائی در مخالف سه‌گاه اختصاص دارد و در بخش دوم، استاد جلیل شهناز و استاد حسن کسائی در آواز افشاری به بداهه‌نوازی پرداخته و لحظات بی‌بدیلی خلق کرده‌اند. قطعات این آلبوم، روز 27 اردیبهشت ۱۳۵۷ در باغ فردوس تهران به پیشنهاد استاد هوشنگ ابتهاج، بدون حضور بیننده و توسط واحد سیار رادیو تلویزیون ملی ایران ضبط شده است.
4ـ «در سکوت مهتاب» مجموعه‌ای‌ست از سه‌تارنوازی‌های محمدجواد کسائی که این مجموعه را «به یاد پدر» نواخته است. در این آلبوم محمود رفیعیان با تنبک و محمدافشارپور با سازهای کوبه‌ای، کسائی را همراهی کرده‌اند و مینا تقی‌زاده، اشعاری از سایه، نادر نادرپور، فریدون مشیری، ناصر نظمی، محمود مشرف آزاد تهرانی، کاظم سادات اشکوری، منوچهر آتشی و شمس لنگرودی را دکلمه کرده است.
5ـ «آفتاب در نیستان» مجموعه‌ای‌ست از نی‌نوازی‌های زنده‌یاد محمدخلیل کسائی در چهار دستگاه «شور»، «ماهور»، «چهارگاه» و «بیات ترک» که به همین ترتیب در آلبوم آمده است.
6ـ ناشر هر سه آلبوم، موسسه نغمه گشایش و حق تولید، تکثیر و توزیع آن نیز در اختیار موسسه نوخسروانی باربد است.
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1395 - 18:15

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود رونمایی از سه آلبوم موسیقی ایرانی در «شب خلیل» | موسیقی ما