جوابیه علی رهبری به یادداشت هوشنگ کامکار
حقیقتا با بیانصافی و ناعادلانه نوشتهاید
موسیقی ما - در پی انتشار یادداشتی با عنوان "استعفای دیرهنگام (یادداشت هوشنگ کامکار دربارهی علی رهبری و خداحافظیاش از ارکستر سمفونیک تهران)" در سایت موسیقی ما، علی رهبری، رهبر و مدیرهنری سابق ارکستر سمفونیک تهران جوابیهای را جهت انتشار برای سایت موسیقی ما ارسال کرده است، که متن این جوابیه را عینا و بدون تغییر در زیر میخوانید:
آقای کامکار
حقیقتا که شما با بیانصافی و بسیار ناعادلانه نوشتهاید.
شما اگر نامه نوازندگان ارکستر را ببینید حتما خجالت خواهید کشید ومن به ناچار چند ایمیل از آنها را برایتان ضمیمه میکنم.
اما چندی پیش بود که شما فرمودید که ما به هر کشوری که رفتیم آقای رهبری را میشناختند. با این اوصاف شما میفرمایید آیا آقای رهبری میتواند با این شرایط جایی کار کند؟ هفته آینده کنسرت بسیار بزرگی به مناسبت همکاری ۳۶ ساله با ارکستر فیلهارمونیک اسلوواکی خواهم داشت، شما کدام ایرانی را میشناسید که حتی یکبار با حقوق، به ارکسترهای حرفهای در این سطح دعوت شده باشد؟
چرا حالا که دوستان پشت پرده و اسپانسرهای برنامههایتان را به صورت واقعی به مردم معرفی کردهایم عصبانی شدهاید؟ شما عصبانی شدهاید به این علت که اقای رهبری نیازمند بودن در هیچ باندی نیست و تا به حال هم نمیدانستید با ایشون چه بکنید، اکنون امید این را پیدا کردهاید که شاید من به ایران نیایم! نوشتهاید اقای رهبری موسیقیدان خوبی هستند ولی خود بزرگبین هستند!
چه توقعی دارید، آِیا باید خود را پیش کسانی که هیچ تجربهٔ درست و اصولی در مورد ارکستر سمفونیک ندارند کوچک کنم؟ به راستی که نمیدانم منظورتان چه بوده است، چون شما با ما اصلا کاری نداشتهاید که این بزرگی را حس کرده باشید! شما همان کامکاری هستید که چندین بار ایمیلهای زیبایی با قطعاتتان برای من به اتریش فرستادید حالا که دیدید نتیجه نداشته است یک همچنین راه و رسم بیاخلاقی را پیش گرفتهاید.
باید از استادتان آقای «مصطفی پورتراب» بپرسید که در دهها تمرین ارکستر شرکت داشتهاند و به کنسرتها هم آمدهاند که اقای رهبری با نوازندگان چه اخلاقی دارند نه از نوازندگان اخراجی و یا برادرتان که جزو اولین نوازندگانی بودند که با این دیسیپلین و سبک کار نمیتوانستند خودشان را وفق بدهند.
برادری که در تمرینها خسته بودند و طور دیگری عادت به کار داشتند و وقتی با احترام و محبت میپرسیدم چرا دیر آمدهاید و یا چرا غایب بودهاید، میگفتند مسائل شخصی دارم و من هم با احترام با ایشان رفتار میکردم، برادری که نوازندهها میگویند پیش از این هر وقت که تمایل داشتند به ارکستر میآمده و همکاری میکردند و کسی نیز جلودارشان نبود ولیکن با این وجود ما برای ایشان احترام خاصی قائل بودیم و بزرگداشت نیز گرفتیم.
چرا از قول نوازندگانی که با عشق با اقای رهبری ماهها کار کردهاند، نمینویسید؟ شما نمیتوانید بنویسید که این جوانان به چه سطحی رسیدهاند چون اصلا کار انها را ندیدهاید!
جناب استاد کامکار این نوازندگان همان شاگردان خودتان هستند! شما از دفتر موسیقی عصبانی بودید که قرارداد شما را به عنوان عضو شورای ارکستر سمفونیک تهران لغو کرده است و حالا دوباره موقعیتی میبینید که دل بنیاد غیر حرفهای رودکی را به گونهای به امید رسیدن به این آرزو بدست بیاورید!
راستی شما در چند تمرین ارکستر سمفونیک شرکت داشتهاید تا ببینید اقای رهبری با این ۷۵ نفر چه رفتاری دارد؟
شما که خودتان را جزو علاقهمندان ارکستر سمفونیک میدانید چرا به همراه چند نفر دیگر از دوستانتان به کنسرتهای ارکستر سمفونیک نیامدهاید؟
زمانی که من از اکادمی موسیقی وین بالاترین مدال اهنگسازی را دریافت کرده بودم و قطعه «نوحهخوان» را نوشته بودم، همان زمانی که شما در ارکستر ما ویولن مینواختید و من ۳ سال رهبر شما بودم، شما از اهنگسازی حتی صحبت هم نمیکردید و فکر هم نمیکردید با من روزی اینطور حرف بزنید. شما که دوستدار ما بودید چطور شد که به ناگهان دشمن ما و دوست بنیاد رودکی شدهاید؟
حالا که دیدید اقای رهبری دوستان اسپانسری شما را در رسانهها معرفی کرده است میخواهید از این آب گل الود ماهی بگیرید. شما با ما اصلا هیچ ارتباطی نداشتهاید که بفهمید من خودبزرگ بین هستم یا خیر.
در یک مورد حق دارید که من حتما خود کوچک بین نیستم! در سخنانتان میفرمایید اقای رهبری را از اردوی رامسر میشناسم سپس در ارکسترشان نوازندگی میکردم بعد ایشان رفتند و تجربههایی به دست آوردند. نمینویسید ایشان را در سن ۲۵ سالگی از اتریش به ایران دعوت کردند و رییس هنرستانی بودند که شما در آن درس میخواندید، زمانی که اقای رهبری ۳ سال تمام رییس استادانی واقعی چون پایور، حنانه، مسعودیه، استوار، دهلوی، شهنازی، پورتراب و دهها استاد دیگر بودند و همه وهمه به ایشان احترام میگذاشتند.
نگفتهاید همان سالی که ایشان ما را ترک کردند مدال طلای مسابقات جهانی رهبری ارکستر در فرانسه را برای کشور ایران بدست اوردند!
نگفتهاید ایشان را فورا به بزرگترین ارکسترهای سمفونیک دنیا مانند برلین، وین، پاریس آمستردام توکیو تورونتو وبیش از ۱۰۰ ارکستر دیگر دعوت کردند.
نمیگویید ۱۲ سال در پایتخت اروپا مدیر ارکستر فیلارمونیک بروکسل بودند و بعد از ان در پراگ، مالاگا و زاگرب هم مدیر بودند.
نمیگویید اقای رهبری تنها رهبری ایرانی است که به این درجات رسیده است.
نمیگویید اقای رهبری از همه موقعیتهای کاریش چشم پوشی کرد و به مملکت خود آمد تا خدمت کند.
نمیگویید علی رهبری ۳۷ سال پیش برای اولین بار آثار آهنگسازان ایرانی را در نورنبرگ آلمان ضبط کرد و برای اولین بار به بازار بین المللی وارد کرد.
نمیگویید وقتی آقای رهبری چند ماه پیش قطعات اهنگسازان ایرانی را برای شرکت ناکسوس ضبط میکرد، شما حتی به برادرتان اجازه هم ندادید قطعهای برای ضبط بفرستد و شما خود نیز ناراحت بودید که چرا درکنار چند تن دوستان دیگر نیستید و درعوض نامتان کنار بیش از ۱۷۰ اهنگساز ایرانی قرار گرفته است. آهنگسازانی که همگی بدون چشم داشت مالی آثار خود را به ارکستر تقدیم نمودند و لازم به بیان است که به صورت غیرمستقیم بنده متوجه شدم که شما پیش از ضبط اثرتان فرمودید که بنیاد رودکی اول باید تماس گرفته و مسائل مالی را با شما حل کند.
حالا چه کسی خود بزرگ بین است؟
طرز نوشتن شما شبیه به افرادی است که در این شهر خود را بزرگتر از آنی میدانند که هستند.
آقای کامکار
حقیقتا که شما با بیانصافی و بسیار ناعادلانه نوشتهاید.
شما اگر نامه نوازندگان ارکستر را ببینید حتما خجالت خواهید کشید ومن به ناچار چند ایمیل از آنها را برایتان ضمیمه میکنم.
اما چندی پیش بود که شما فرمودید که ما به هر کشوری که رفتیم آقای رهبری را میشناختند. با این اوصاف شما میفرمایید آیا آقای رهبری میتواند با این شرایط جایی کار کند؟ هفته آینده کنسرت بسیار بزرگی به مناسبت همکاری ۳۶ ساله با ارکستر فیلهارمونیک اسلوواکی خواهم داشت، شما کدام ایرانی را میشناسید که حتی یکبار با حقوق، به ارکسترهای حرفهای در این سطح دعوت شده باشد؟
چرا حالا که دوستان پشت پرده و اسپانسرهای برنامههایتان را به صورت واقعی به مردم معرفی کردهایم عصبانی شدهاید؟ شما عصبانی شدهاید به این علت که اقای رهبری نیازمند بودن در هیچ باندی نیست و تا به حال هم نمیدانستید با ایشون چه بکنید، اکنون امید این را پیدا کردهاید که شاید من به ایران نیایم! نوشتهاید اقای رهبری موسیقیدان خوبی هستند ولی خود بزرگبین هستند!
چه توقعی دارید، آِیا باید خود را پیش کسانی که هیچ تجربهٔ درست و اصولی در مورد ارکستر سمفونیک ندارند کوچک کنم؟ به راستی که نمیدانم منظورتان چه بوده است، چون شما با ما اصلا کاری نداشتهاید که این بزرگی را حس کرده باشید! شما همان کامکاری هستید که چندین بار ایمیلهای زیبایی با قطعاتتان برای من به اتریش فرستادید حالا که دیدید نتیجه نداشته است یک همچنین راه و رسم بیاخلاقی را پیش گرفتهاید.
باید از استادتان آقای «مصطفی پورتراب» بپرسید که در دهها تمرین ارکستر شرکت داشتهاند و به کنسرتها هم آمدهاند که اقای رهبری با نوازندگان چه اخلاقی دارند نه از نوازندگان اخراجی و یا برادرتان که جزو اولین نوازندگانی بودند که با این دیسیپلین و سبک کار نمیتوانستند خودشان را وفق بدهند.
برادری که در تمرینها خسته بودند و طور دیگری عادت به کار داشتند و وقتی با احترام و محبت میپرسیدم چرا دیر آمدهاید و یا چرا غایب بودهاید، میگفتند مسائل شخصی دارم و من هم با احترام با ایشان رفتار میکردم، برادری که نوازندهها میگویند پیش از این هر وقت که تمایل داشتند به ارکستر میآمده و همکاری میکردند و کسی نیز جلودارشان نبود ولیکن با این وجود ما برای ایشان احترام خاصی قائل بودیم و بزرگداشت نیز گرفتیم.
چرا از قول نوازندگانی که با عشق با اقای رهبری ماهها کار کردهاند، نمینویسید؟ شما نمیتوانید بنویسید که این جوانان به چه سطحی رسیدهاند چون اصلا کار انها را ندیدهاید!
جناب استاد کامکار این نوازندگان همان شاگردان خودتان هستند! شما از دفتر موسیقی عصبانی بودید که قرارداد شما را به عنوان عضو شورای ارکستر سمفونیک تهران لغو کرده است و حالا دوباره موقعیتی میبینید که دل بنیاد غیر حرفهای رودکی را به گونهای به امید رسیدن به این آرزو بدست بیاورید!
راستی شما در چند تمرین ارکستر سمفونیک شرکت داشتهاید تا ببینید اقای رهبری با این ۷۵ نفر چه رفتاری دارد؟
شما که خودتان را جزو علاقهمندان ارکستر سمفونیک میدانید چرا به همراه چند نفر دیگر از دوستانتان به کنسرتهای ارکستر سمفونیک نیامدهاید؟
زمانی که من از اکادمی موسیقی وین بالاترین مدال اهنگسازی را دریافت کرده بودم و قطعه «نوحهخوان» را نوشته بودم، همان زمانی که شما در ارکستر ما ویولن مینواختید و من ۳ سال رهبر شما بودم، شما از اهنگسازی حتی صحبت هم نمیکردید و فکر هم نمیکردید با من روزی اینطور حرف بزنید. شما که دوستدار ما بودید چطور شد که به ناگهان دشمن ما و دوست بنیاد رودکی شدهاید؟
حالا که دیدید اقای رهبری دوستان اسپانسری شما را در رسانهها معرفی کرده است میخواهید از این آب گل الود ماهی بگیرید. شما با ما اصلا هیچ ارتباطی نداشتهاید که بفهمید من خودبزرگ بین هستم یا خیر.
در یک مورد حق دارید که من حتما خود کوچک بین نیستم! در سخنانتان میفرمایید اقای رهبری را از اردوی رامسر میشناسم سپس در ارکسترشان نوازندگی میکردم بعد ایشان رفتند و تجربههایی به دست آوردند. نمینویسید ایشان را در سن ۲۵ سالگی از اتریش به ایران دعوت کردند و رییس هنرستانی بودند که شما در آن درس میخواندید، زمانی که اقای رهبری ۳ سال تمام رییس استادانی واقعی چون پایور، حنانه، مسعودیه، استوار، دهلوی، شهنازی، پورتراب و دهها استاد دیگر بودند و همه وهمه به ایشان احترام میگذاشتند.
نگفتهاید همان سالی که ایشان ما را ترک کردند مدال طلای مسابقات جهانی رهبری ارکستر در فرانسه را برای کشور ایران بدست اوردند!
نگفتهاید ایشان را فورا به بزرگترین ارکسترهای سمفونیک دنیا مانند برلین، وین، پاریس آمستردام توکیو تورونتو وبیش از ۱۰۰ ارکستر دیگر دعوت کردند.
نمیگویید ۱۲ سال در پایتخت اروپا مدیر ارکستر فیلارمونیک بروکسل بودند و بعد از ان در پراگ، مالاگا و زاگرب هم مدیر بودند.
نمیگویید اقای رهبری تنها رهبری ایرانی است که به این درجات رسیده است.
نمیگویید اقای رهبری از همه موقعیتهای کاریش چشم پوشی کرد و به مملکت خود آمد تا خدمت کند.
نمیگویید علی رهبری ۳۷ سال پیش برای اولین بار آثار آهنگسازان ایرانی را در نورنبرگ آلمان ضبط کرد و برای اولین بار به بازار بین المللی وارد کرد.
نمیگویید وقتی آقای رهبری چند ماه پیش قطعات اهنگسازان ایرانی را برای شرکت ناکسوس ضبط میکرد، شما حتی به برادرتان اجازه هم ندادید قطعهای برای ضبط بفرستد و شما خود نیز ناراحت بودید که چرا درکنار چند تن دوستان دیگر نیستید و درعوض نامتان کنار بیش از ۱۷۰ اهنگساز ایرانی قرار گرفته است. آهنگسازانی که همگی بدون چشم داشت مالی آثار خود را به ارکستر تقدیم نمودند و لازم به بیان است که به صورت غیرمستقیم بنده متوجه شدم که شما پیش از ضبط اثرتان فرمودید که بنیاد رودکی اول باید تماس گرفته و مسائل مالی را با شما حل کند.
حالا چه کسی خود بزرگ بین است؟
طرز نوشتن شما شبیه به افرادی است که در این شهر خود را بزرگتر از آنی میدانند که هستند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 18 اسفند 1394 - 08:49
دیدگاهها
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یارب.....سالهای دور چقدر کامکارها رو دوست داشتم و الان.با نظرها و نقدهای عجیب هریک از برادران درباره.یانی.علی رهبری.پرویز مشکاتیان.لوریس چکناواریان و حتی شهرام ناظری.که همزبان بودند.از این برادران به استثنای اردشیر خان کامکار فاصله گرفتم
اگر حمایت هوشنگ کامکار و ارسلان کامکار نبود اقای رهبری ارکستری در اسفند ماه پارسال به رهبری شما شکل نمیگرفت . دقیقا به خاطر دارم شما خودتان هم در کنسرت ها اشاره کردین که شب اولی که به ایران امدید با اولین کسی که پاسی از شب تماس گرفتید و ایشان همان موقع نزد شما امد وبرای جمع شدن اعضا ارکستر شما را راهنمایی کرد ارسلان کامکار بود . اقای رهبری 35 سال تمام امثال شما امدند و رفتند . اما این ارسلان کامکار به عنوان کنسرت مایستر و همنسلانشان در ارکستر بودند که با عشق این ارکستر را نگاه داشتند . اتفاقا شما نبودید من بیشتر کنسرت هارا چه قبل از شما و چه بعداز شما به عنوان شنونده و بیننده حضور داشتم . کیفیت فنی کوک سازهای بادی برنجی و.... تغییری انچنان محسوس نداشت ولی شما اننچنان تبلیغ میکردین انگار ارکستر برلین را رهبری میکنید. در طول این یکسال 50% نوازندگان مداوم در حال تغییر بودند کجای دنیا با چنین ترکیب شناوری ارکستر حرفه ای تشکیل شده شما هم همش متاسفانه دنبال حاشیه هستید.ایدین احمدی نژاد پدرام فریوسفی علی جعفری و.....خیلی از بهترین ها به خاطر پول نرفتند همه میدانیم انها عاشق این ارکستر هستند دلیلش رفتار شماست استاد.کاش اصلا استاد کامکار که از بزرگان موسیقی هستند و در افتخار افریدن برای این مملکت از شما هیچ کمتر رحمت نکشیده هیچ چیز به شما نمیگفتند . شما خیلی مغرور و یک دنده هستید.
درباره مواضعی که اقای هوشنگ کامکار درباره استاد علی رهبری اتخاذ کرده اند لازم است یادداشتی بنویسم و با همه احترامی که همیشه به بزرگترها داشته ام به ایشان نکاتی را به عنوان یک روزنامه نگار که قلم، افکار و صراحتش به هیچ عنوان خریدنی نیست اعلام کنم.
- آقای هوشنگ کامکار با بنده گفتگویی دارند که فایل صوتی آن موجود است که ایشان در ان اعلام می کنند که درباره مسایل و کیفیت و سطح ارکستر سمفونیک صاحب نظر نیستند. اما حالا یک تنه در تریبون خانه موسیقی که این روزها در جشنواره همراهشان بودند نظرات خاصی را ابراز می کنند که البته می توان سمت و سوها را بهتر فهمید و دانست چه کسانی درد موسیقی کلاسیک در ایران دارند و چه کسانی سنگ خود را به سینه می زنند.
-و دوم در همین گفتگویی که ذکر کردم ایشان اعلام می کنند که علی رهبری برای ضبط آثار برادران کامکار باید به آنها پول می پرداخت! پس اقای کامکار لطفا نعل وارونه در این باره نزنید که اسنادتان موجود است.
-شورایی شدن ارکستر سمفونیک تهران مطلوب نظر شماست چرا که خود را در همه ارکان موسیقی دخیل میبینید. و زمانی این شورا امکان پذیر است که چون بردیا کیارس یا صهبایی و شهرداد روحانی که سطح دانش جهانی ندارند بله قربانگوی شما باشند. نه کسی چون علی رهبری که اوازه جهانی دارد و در قله موسیقی کلاسیک نشسته است را مجبور کنیم در شورای با حضور آدمهایی که در اندازه تپه ماهور هم نیستند یکجا قرار بگیرد.
-تاسف می خورم به حال موسیقی مملکتم که این روزها مسایل و فساد آن بدتر از فوتبال است!
لطفا به این دو پاراگراف دقت ویژه بفرمایید:
حالا که دیدید اقای رهبری دوستان اسپانسری شما را در رسانهها معرفی کرده است میخواهید از این آب گل الود ماهی بگیرید. شما با ما اصلا هیچ ارتباطی نداشتهاید که بفهمید من خودبزرگ بین هستم یا خیر.
جناب استاد کامکار این نوازندگان همان شاگردان خودتان هستند! شما از دفتر موسیقی عصبانی بودید که قرارداد شما را به عنوان عضو شورای ارکستر سمفونیک تهران لغو کرده است و حالا دوباره موقعیتی میبینید که دل بنیاد غیر حرفهای رودکی را به گونهای به امید رسیدن به این آرزو بدست بیاورید!
استاد کامکار عزیز! از شما انتظار بیشتری میرود.به جای دفاع از مو سیقیدان از بنیاد ...رودکی حمایت نکنید
اين كه اقايان كامكار بسيار بسيار به فكر مسائل مالي هستن كه شكي نيست...
علی رهبری از دست ندین.... به خدا حیفه...
با رفتن آقای رهبری باید گفت
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی // مردی از خویش برون آید و کاری بکند
افسوس برای از دست دادن این مهره ی ارزشمند و صد افسوس برای دوباره روی کار آمدن افرادی مانند هوشنگ کامکار و همدستانش
افزودن یک دیدگاه جدید