یادداشت هوشنگ کامکار دربارهی علی رهبری و خداحافظیاش از ارکستر سمفونیک تهران
استعفای دیرهنگام
[ هوشنگ کامکار - آهنگساز و سرپرست گروه کامکارها ]
آقای رهبری، رهبر ارکستر خوبی است، ایشان را از اردوهای رامسر که ویولون ایرانی میزدند، میشناسم و بعدها - همان زمان که در ارکستر «ژونس موزیکال» من پوپیتر اول ویولون بودم- به خارج از کشور رفتند و تجاربی آموختند که شرح آن دوران و فعالیتهایشان در مصاحبههای فراوانی که تا به امروز داشتهاند، به کرات آمده و تمام مردم از آن آگاهند. قبل از آمدن ایشان به ایران، من و ارسلان – برادرم- کمکهای زیادی کردیم تا ایشان برای رهبری ارکستر سمفونیک دعوت شوند و همهی مسوؤلین از این ماجرا و جزییات آن آگاهند. پس از ورودشان به ایران و در جلسهی معارفه با نوازندگان، ایشان صحبتهای زیادی کرد، ولی در آن میان، یک نوازنده به شدت از رهبری انتقاد و مشکلات او را یادآور شد . مسالهای که با ناراحتی من همراه شد و به آن نوازنده تذکر دادم؛ اما متاسفم که امروز دریافتم، انتقاداتِ او کاملا درست بود و آن زمان ما متوجهی این مسایل نبودیم. اشکال آقای رهبری در موسیقیدان بودن او نیست، بلکه در خود بزرگبینی و خودخواهی زیاده از حد اوست. به گفتهی خودش ایشان هیچ موسیقیدانِ دیگری را قبول ندارند و حرف هیچ کس را گوش نمیدهند. در همان اوایل از من دعوت شد که در شورای ارکستر باشم؛ اما پس از چند جلسه که شورا با حضور رهبری شکیل شد؛ ایشان بدون اطلاع من و دیگران، شورا را شخصا منحل کرد و بعد از این اتفاق، من اعلام کردم زمانی به ارکستر سمفونیک برمیگردم که به طور رسمی از من عذرخواهی شود.
از جمله اشکالات دیگر او تحقیر و تمسخر نوازندگان است که به تدریج سبب شد تا اکثر حرفهای ها استعفا دهند یا توسط ایشان اخراج شدند. دخالت در هر کاری حتی نظافت ساختمان و موارد دیگری که ربطی به ارکستر نداشت، مانند امور اداری و مالی بنیاد، تنظیم برنامهها و دعوت از خارجیها و کنسرتها بدون هماهنگی با امکانات مالی بنیاد، قول اجرای کنسرت در هر هفته بدون بررسی دقیق شرایط و اینکه بنیاد بودجهای دارد که دستمزد هر اجرای «رهبر» که تاکنون بخش زیادی از آن نیز به یورو پرداخت شده است را دارد؟ اعلام لیست بزرگی از آهنگسازان ایرانی برای اجرا و تولید سیدی آثار برای پخش در شرکت ناکسوس بدون اطلاع قبلی و موافقت آهنگسازان و نکتهی قابل بحث اینکه نیز تاکنون هیچ اثری از آهنگسازان ایرانی توسط ناکسوس منتشر نشده است. اعلام برنامهی «مهر تا مهر» و سپس «فروردین تا فروردین» بدون در نظر گرفتن شرایط بنیاد.
از دیگر نکات قابل بحث در بررسی کارنامهی یک سالهی ایشان، این است که برخلاف قول اولیه و مسخره کردن رهبران قبلی به این بهانه که آثار سطح پایین و مناسبتی اجرا کردهاند، خودشان چندین بار این کار را انجام دادند و لابد اگر فعالیت ایشان ادامه مییافت، به اجرای آثار شاگردان آهنگسازی کلاسهای موسیقی هم میرسید! از مشکلات دیگر، بزرگ نشان دادن نوازندگان و رهبران خارجی - که اغلب در کشورهای خود معمولی بودند- در مقابل نوازندگان حرفهای ایرانی است و جلوه دادن حضور آنان در ایران به عنوان واقعهای بسیار مهم و تاریخی است.
اواخر اسفند ماه قرارداد ایشان طبق اعلام بنیاد تمام میشود؛ ولی با فرار به جلو استعفا میدهند؛ سوال این است که چرا چند ماه پیش که مشکلات مالی و قراردادی نوازندگان وجود داشت و هنوز هم هست، استعفا ندادند؟ و چرا امروز که دو روز مانده به پایان قراردادشان، آن هم در نامهای به وزیر استعفا میدهند؟ مگر آقای وزیر با او قرارداد امضا کردهاند؟ ایشان جزو عوامل بنیاد رودکی بودند؛ ابتدا باید به آقای جمالی – مدیر عامل بنیاد- یا در نهایت آقای مرادخانی – معاون هنری - استعفا میدادند؛ حال با این شرایط استعفا را باید آقای وزیر قبول یا رد کنند نه آقای مرادخانی که شما به ایشان ظاهرا یک هفته مهلت دادهاید تا قراردادتان را تمدید کنند. آیا بهتر نبود چندین ماه پیش برای بستن قرارداد نوازندگان یک هفته مهلت و بعد استعفا میدادید، نه اینکه امروز یک یا دو روز مانده به پایان قرادادتان؟
آقای رهبری یک هفته صبر هم دردی را دوا نمیکند. اگر ارکستر دیگری وجود داشت و ارگان دیگری هم شما را قبول کنند که رهبری کنید همین آش است و همین کاسه. بهتر است سر قولهای خودتان محکم بمانید؛ زیرا به قول خودتان آدم جدیای هستید . چندی پیش گفتید اگر قرارداد نوازندگان بسته نشود دیگر رهبری ارکستر نخواهید کرد و گفتید این بار استعفا نمیدهید، مگر بیرونتان کنند، این صحبتها و قولهای ضد و نقیص را مردم فراموش نمیکنند. اخیرا اشاره کردهاید که ارکستر سمفونیک به افراد غیر حرفهای سپرده شده است؛ شما که به گفتهی خودتان 6 بار مدیریت هنری ارکسترهای کشورهای مختلف را از جمله ارکستر مالاگا را به عهده داشتهاید، اکنون یک سال است که مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران بودهاید، آیا خدایی ناخواسته شما غیر حرفهای هستید؟
از آن طرف به این نکته توجه کنید که دلیلی ندارد کارمندان اداری و مالی و رییس بنیاد رودکی، همگی آهنگساز و رهبر ارکستر یا موسیقیدان باشند. به اطلاع میرساند که بنیاد رودکی وظایف دیگری غیر از موسیقی در هنرهای دیگر هم دارد، اکنون که قرارداد شما به پایان رسیده است، بنیاد رودکی اعلام کرده که شما اگر مایل بودید میتوانید به عنوان رهبر مهمان همراه دیگر رهبران ایرانی و گاه رهبران خارجی ارکستر را هدایت کنید و کل ارکستر به صورت شورایی اداره شود نه فقط یک نفر.
در پایان این شبهه پیش نیاید که این سخنان من به خاطر اجرا نشدن آثار من است؛ همه من را در مورد عدم علاقه به تبلیغات و شهرتطلبی میشناسند، ولی میدانید که در لیست پیشنهادی ایشان من و ارسلان – برادرم- جزو اولین آهنگسازانی بودیم که میتوانستیم آثار ارایه کنیم و ایشان در این باره اظهار تمایل کرده بودند؛ اما با وجود آماده بودن نتها که در ملاقات حضوری هم با شما مطرح شد؛ به دلایلی حاضر به این کار نشدیم؛ بالاخره بهتر است که آقای رهبری بپذیرند به عنوان رهبر مهمان ارکستر سمفونیک تهران را رهبری کنند و ارکستر به صورت شورایی اداره شود.
از دیگر نکات قابل بحث در بررسی کارنامهی یک سالهی ایشان، این است که برخلاف قول اولیه و مسخره کردن رهبران قبلی به این بهانه که آثار سطح پایین و مناسبتی اجرا کردهاند، خودشان چندین بار این کار را انجام دادند و لابد اگر فعالیت ایشان ادامه مییافت، به اجرای آثار شاگردان آهنگسازی کلاسهای موسیقی هم میرسید! از مشکلات دیگر، بزرگ نشان دادن نوازندگان و رهبران خارجی - که اغلب در کشورهای خود معمولی بودند- در مقابل نوازندگان حرفهای ایرانی است و جلوه دادن حضور آنان در ایران به عنوان واقعهای بسیار مهم و تاریخی است.
اواخر اسفند ماه قرارداد ایشان طبق اعلام بنیاد تمام میشود؛ ولی با فرار به جلو استعفا میدهند؛ سوال این است که چرا چند ماه پیش که مشکلات مالی و قراردادی نوازندگان وجود داشت و هنوز هم هست، استعفا ندادند؟ و چرا امروز که دو روز مانده به پایان قراردادشان، آن هم در نامهای به وزیر استعفا میدهند؟ مگر آقای وزیر با او قرارداد امضا کردهاند؟ ایشان جزو عوامل بنیاد رودکی بودند؛ ابتدا باید به آقای جمالی – مدیر عامل بنیاد- یا در نهایت آقای مرادخانی – معاون هنری - استعفا میدادند؛ حال با این شرایط استعفا را باید آقای وزیر قبول یا رد کنند نه آقای مرادخانی که شما به ایشان ظاهرا یک هفته مهلت دادهاید تا قراردادتان را تمدید کنند. آیا بهتر نبود چندین ماه پیش برای بستن قرارداد نوازندگان یک هفته مهلت و بعد استعفا میدادید، نه اینکه امروز یک یا دو روز مانده به پایان قرادادتان؟
آقای رهبری یک هفته صبر هم دردی را دوا نمیکند. اگر ارکستر دیگری وجود داشت و ارگان دیگری هم شما را قبول کنند که رهبری کنید همین آش است و همین کاسه. بهتر است سر قولهای خودتان محکم بمانید؛ زیرا به قول خودتان آدم جدیای هستید . چندی پیش گفتید اگر قرارداد نوازندگان بسته نشود دیگر رهبری ارکستر نخواهید کرد و گفتید این بار استعفا نمیدهید، مگر بیرونتان کنند، این صحبتها و قولهای ضد و نقیص را مردم فراموش نمیکنند. اخیرا اشاره کردهاید که ارکستر سمفونیک به افراد غیر حرفهای سپرده شده است؛ شما که به گفتهی خودتان 6 بار مدیریت هنری ارکسترهای کشورهای مختلف را از جمله ارکستر مالاگا را به عهده داشتهاید، اکنون یک سال است که مدیر هنری ارکستر سمفونیک تهران بودهاید، آیا خدایی ناخواسته شما غیر حرفهای هستید؟
از آن طرف به این نکته توجه کنید که دلیلی ندارد کارمندان اداری و مالی و رییس بنیاد رودکی، همگی آهنگساز و رهبر ارکستر یا موسیقیدان باشند. به اطلاع میرساند که بنیاد رودکی وظایف دیگری غیر از موسیقی در هنرهای دیگر هم دارد، اکنون که قرارداد شما به پایان رسیده است، بنیاد رودکی اعلام کرده که شما اگر مایل بودید میتوانید به عنوان رهبر مهمان همراه دیگر رهبران ایرانی و گاه رهبران خارجی ارکستر را هدایت کنید و کل ارکستر به صورت شورایی اداره شود نه فقط یک نفر.
در پایان این شبهه پیش نیاید که این سخنان من به خاطر اجرا نشدن آثار من است؛ همه من را در مورد عدم علاقه به تبلیغات و شهرتطلبی میشناسند، ولی میدانید که در لیست پیشنهادی ایشان من و ارسلان – برادرم- جزو اولین آهنگسازانی بودیم که میتوانستیم آثار ارایه کنیم و ایشان در این باره اظهار تمایل کرده بودند؛ اما با وجود آماده بودن نتها که در ملاقات حضوری هم با شما مطرح شد؛ به دلایلی حاضر به این کار نشدیم؛ بالاخره بهتر است که آقای رهبری بپذیرند به عنوان رهبر مهمان ارکستر سمفونیک تهران را رهبری کنند و ارکستر به صورت شورایی اداره شود.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 17 اسفند 1394 - 10:46
دیدگاهها
کاش به کم لطفی این آقا به پروفسور صهبایی نیز اشاره ای میداشتید جناب کامکار.
آقای کامکار شما بیشتر به فکر منافع خودتون هستید که به هر طریقی در شورای ارکستر باشید که هم منافع مالی داشته باشید و هم ارکستر رو در انحصار داشته باشید که هر وقت تصمیم گرفتید کاراتونو اجرا کنند. آهنگسازای جوان از نظر شما شاگرد بچه مدرسه ای محسوب میشن؟ این توهین نیست؟
هم میخوایید تو خانه موسیقی همه کاره باشید هم تو ارکستر . این زیاده خواهی نسیت؟
فکر نمیکنید وقت شما سر اومده؟
آقای کامکار نقد شما نقد سالمی نیست. نقد یکسویه است.
برخی از مسائلی که مطرح فرموده اید صحیح است ولی مسائل را بی طرفانه بیان نفرموده اید.
کدام یک از شماها خود بزرگبینی و خودخواهی زیاده از حد ندارید؟ من هم معتقدم که علی رهبری باید از موسیقدانان هم رتبه خودش کمک می گرفت. اشخاصی مانند احمد پژمان، پورتراب، علیرضا مشایخی، هرمز فرهت، فوزیه مجد، ایرج صهبایی و ... ولی واقعیت این است که کلاس شما به هیچ یک از این اشخاص نمی خورد. به زور رانت و میراث خانوادگی و سابقه برادرتان نمی توانید خودتان را بین این موزیسین های تراز اول ایرانی جا بزنید.
چرا اشاره نمی کنید که در پروژه ضبط آثار آهنگسازان به دلیل اینکه قرار بود آهنگسازی بدون دستمزد آثارشان را در اختیار بنیاد قرار دهند انصراف دادید؟ چرا نمی فرمایید در حالیکه دیگر آهنگسازان همچون مهران روحانی و دیگران فقط برای کمک به پاگرفتن ارکستر و تبلیغ جهانی برای ایران با خلوص نیت آثارشان را در اختیار ارکستر قرار دادند جناب عالی دستمزد میلیونی طلب کردید و بعد که فهمیدید حرفی از پول نیست انصراف دادید؟
فرموده اید تحقیر و تمسخر نوازندگان، اگر شما جای رهبری بودید چه می کردید؟ آیا ارکستر و کار حرفه ای دسیپلین لازم ندارد؟ به نوازنده ای که این چیزها را نمی فهمد می توان گفت حرفه ای؟ شاید شما به یاد نداشته باشید ولی نوازندگان ارکستر دعوای لفظی همسر برادرتان و منوچهر صهبایی را سر همین مسائل به یاد دارند. از برادرتان بپرسید. آیا به نظر شما منوچهر صهبایی هم ایشان را تحقیر کرده بود؟
دانیل بارنبویم و الکساندر رودین و ماریان لاپشانسکی و ... اگر معلم ها و نوازنده های معمولی هستند شما چه هستید؟ به قول سروش رضایی شما که فقط یک هوشنگی. اینکه شما موزیسین های تراز اول جهان را نمی شناسید نشان از چیست؟ آیا رهبر ارکستر مهم جهانی را که دیروز فوت کرد را می شناسید؟ می توانید نام ببرید؟
اجرای آثار آهنگسازان جوان اتفاقا خلاف ادای شما را ثابت می کند که می فرمایید ایشان خود بزرگبین و خودخواه است.
واقعیت این است که منافع تان به خطر افتاده. جایگاه خاصی در بین بزرگان موسیقی ندارید. کاش سکوت می کردید بله گذشت زمان و بالا رفتن سن تان کمک تان می کرد. آن وقت دیگر مجبور نبودید تقارن تاریخی اردوی رامسر و پولت یک و مسافرت خارج کشور را بیاورید و خود را کوچک تر کنید.
درور بر استاد کامکار عزیز
شما فخر این مملکت هستید و امیدوارم در شورا از حضور شما استفاده بشه و وضعیت ارکسترها سر و سامان بگیرد
درود بر خانواده بزرگ کامکارها
خوشحال باشید. به آرزویتان رسیدید. تبریک. توانستید حرفه ای ترین رهبر ارکستر ایرانی را از کشورش فراری دهید. با افتخار در کنار هم به پشت میز شورا هایتان برگردید و نگذارید شاگردان آهنگسازی کلاس های موسیقی که هیچ فارغ التحصیلان موسیقی دانشکده های داخل و خارج در کشورشان نفس بکشند.
جناب کامکار شما یه نگاه به گروه خودتون بندازید، رسما گروه شما رو میشه خالتور خطاب کرد، شما رو چه به نوشتن نقد در مورد آقای رهبری؟
اگر در این بین یک نفر راست و درست بگه کسی نیست جز خانواده ی کامکار ها.اینها هیچ نفعی از بود و نبود علی رهبری نمیبرند.ولی شفاف هستند .مرسی از نقد خوبتون
افزودن یک دیدگاه جدید