علی قمصری مهمانی کوچک را به صحنه برد
کنسرتی با نگاه آوانگارد
موسیقی ما - «پدرم در تعطیلات تابستانی مرا به یک سیمپیچ کولر که نوازندهی قابلی بود سپرد که در ازای یادگرفتن سهتار وردستش سیمپیچی کنم. مغازهای دوبلکس بود، طبقهی پایین سیمها با نظم هندسی بهدور موتور کولر پیچیده میشد و طبقهی بالا روی کاناپهای نوستالژیک، سیمهای دیگر مرتعش میشدند. این مکان شاید سرچشمهی آوانگاردترین ملودیهایی که ساختم نبود، اما قدرت و اعتماد به نفس زیادی در انتخاب راههای تازه به من داد. آقای گلدوزان مردی بود که سر ساعت 7 تا 13، طبقهی پایین اوستاکار بود و سپس به مدت دلخواه بنا به مودش تنبور و سهتار را به روش عجیبی به من درس میداد. میگفت استادش خانمی هستند در جنگلهای گرگان و من هم باور میکردم، اینطوری قصه جذابتر میشد. الان هم باور میکنم. باید مرد میشدم، چارهای نبود... این کنسرت را با تمام نگاه آوانگارد حاکم بر آن به آقای گلدوزان هنرمندی با دستهای همیشه روغنی در کولرسازی باغ فیض تقدیم میکنم و امیدوارم بتوانم برای دعوت به کنسرت پیدایشان کنم.»
این را «علی قمصری» چند هفتهای مانده به برگزاری کنسرتش نوشت. حالا «امید»ش محقق شده است و آقای «گلدوزان» - هنرمندی با دستهای همیشه روغنی- مهمانِ ویژهی کنسرتی است که یک «مهمانی کوچک» است و البته حالا بدل به مهمانی بزرگی شده است. جمعه شب، سومین اجرای این برنامه انجام شد و گروه امشب هم میزبان مخاطبانشان هستند و این در حالی است که قرار است بعد از پایان جشنوارهی موسیقی جوان، بار دیگر به مدت دو شب پذیرای مخاطبانشان باشند و آنان را به مهمانی کوچکی که به قولِ میزبانش فضایی محاورهای، صمیمی و بدون تکلف دارد، دعوت کنند. «پوریا اخواص» به همراه «هاله سیفیزاده» و «بهرخ شوروزی» به همراه نوازندگانی چون زکریا یوسفی، کامران منتظری، علیرضا عقیقی و علی جولایی دیگر میزبانانِ این مهمانی کوچک بودند.
جمعه شب، مهمانی با یک سازبندی ساده: «دو تار، دیوان، سازهای کوبهای و بمتار» آغاز شد. ساز و آوازی به صورت «بداهه» با غزلی از شیخ سخن با مطلع : «چشم که بر تو میکنم چشم حسود میکنم/ شکر خدا که باز شد دیده بخت روشنم/ هرگزم این گمان نبد با تو که دوستی کنم/ باورم این نمیشود با تو نشسته کاین منم» اجرا شد. علی قمصری خود با نواختن تار، آواز «پوریا اخواص» را همراهی کرد. «مهمانی کوچک» اولین همکاری میان این دو موزیسین است. به نظر میرسد «علی قمصری» به همکاری با خوانندگان متفاوت علاقهی بسیاری دارد؛ این را میشود از تعداد خوانندگانی که در این سالها با او همکاری داشتهاند، متوجه شد.
در بخش اول گروه کوچک «مهمانی کوچک» موسیقی کاملا سنتی را اجرا کردند، در این میان البته با وجود پایبندی آهنگساز به موسیقی اصیل، تصانیف فرمی تازه داشتند و پلیریتم در آنان محسوس بود. «قمصری» پیش از این دربارهی بخشهای مختلف این کنسرت به «موسیقی ما» گفته بود: «در تصنیف مولانا از ریتمهای بلوز استفاده کردهام. ریتم فقط با زمانبندی سرو کار دارد به همین خاطر هویت مدال تحت تاثیرش قرار نگرفته است. در بخش سوم کنسرت هم که بخش مفصلتری است فضای تازهٔ مدالی است که از التقاط دو دستگاه مختلف تشکیل شده است و کاملا کوک سازها در آن نامتعارف است. برخلاف کوک متعارف ساز و ما با تصنیفی روی شعری از اخوان ثالث شروع میکنیم که حالت روایی دارد و فضایی را از نشستن یک فرد در کنار میز ترسیم میکند و معاشرتی که با خودش دارد. این بخش بلافاصله به تصنیفی با شعری از گروس عبدالمکیان وصل میشود. شاید در برخورد اول آهنگسازی این شعرها برای یک آهنگساز غیرممکن باشد؛ تصنیف «زیبای وحشی» را بر اساس شعری از مشیری اجرا میکنیم و این پیشزمینهای برای روایت دیالوگوار وداستانی است.»
تصنیف «نرگس بیمار» از ساختههای «مرتضی نیداوود» «هم تن، هم جان» از مولانا، سمت دور/ سوی آه از سید مهدی موسوی، میخانهی خاموش، نقطه، زیبای وحشی و افسانهی خاموش از جمله قطعات اجرایی این برنامه بودند. «قمصری» در چند تجربهاش از حضور خوانندگان زن بهره برده است؛ اما تاکید دارد که بگوید این خوانندگان – هاله سیفیزاده و بهرخ شوروزی- همآوا هستند نه همخوان؛ البته نوشتن خطوط ملودی متفاوت برای این خوانندگان هم نشانهی بارزی است بر اینکه اینان همخوانی نمیکنند. اگرچه خود قمصری در میانهی کنسرت آرزو کرد ای کاش شرایط به گونهای شود که دیگر از واژهی «همخوان» استفاده نشود. در این میان البته نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که «تالار رودکی» حالا یکی از حرفهای ترین، آرامترین یا شاید هم بسامانترین سالنی است که میتوان با خیال آسوده در آن برنامه اجرا کرد یا به دیدن برنامهای نشست.
در مجموع قمصری با همراهی پوریا اخواص تجربه تازه و موفق دیگری را پشت سر گذاشتند که با استقبال خوب مخاطبان هم همراه بود و این کنسرت برای دومین بار تمدید شده است.
این را «علی قمصری» چند هفتهای مانده به برگزاری کنسرتش نوشت. حالا «امید»ش محقق شده است و آقای «گلدوزان» - هنرمندی با دستهای همیشه روغنی- مهمانِ ویژهی کنسرتی است که یک «مهمانی کوچک» است و البته حالا بدل به مهمانی بزرگی شده است. جمعه شب، سومین اجرای این برنامه انجام شد و گروه امشب هم میزبان مخاطبانشان هستند و این در حالی است که قرار است بعد از پایان جشنوارهی موسیقی جوان، بار دیگر به مدت دو شب پذیرای مخاطبانشان باشند و آنان را به مهمانی کوچکی که به قولِ میزبانش فضایی محاورهای، صمیمی و بدون تکلف دارد، دعوت کنند. «پوریا اخواص» به همراه «هاله سیفیزاده» و «بهرخ شوروزی» به همراه نوازندگانی چون زکریا یوسفی، کامران منتظری، علیرضا عقیقی و علی جولایی دیگر میزبانانِ این مهمانی کوچک بودند.
جمعه شب، مهمانی با یک سازبندی ساده: «دو تار، دیوان، سازهای کوبهای و بمتار» آغاز شد. ساز و آوازی به صورت «بداهه» با غزلی از شیخ سخن با مطلع : «چشم که بر تو میکنم چشم حسود میکنم/ شکر خدا که باز شد دیده بخت روشنم/ هرگزم این گمان نبد با تو که دوستی کنم/ باورم این نمیشود با تو نشسته کاین منم» اجرا شد. علی قمصری خود با نواختن تار، آواز «پوریا اخواص» را همراهی کرد. «مهمانی کوچک» اولین همکاری میان این دو موزیسین است. به نظر میرسد «علی قمصری» به همکاری با خوانندگان متفاوت علاقهی بسیاری دارد؛ این را میشود از تعداد خوانندگانی که در این سالها با او همکاری داشتهاند، متوجه شد.
در بخش اول گروه کوچک «مهمانی کوچک» موسیقی کاملا سنتی را اجرا کردند، در این میان البته با وجود پایبندی آهنگساز به موسیقی اصیل، تصانیف فرمی تازه داشتند و پلیریتم در آنان محسوس بود. «قمصری» پیش از این دربارهی بخشهای مختلف این کنسرت به «موسیقی ما» گفته بود: «در تصنیف مولانا از ریتمهای بلوز استفاده کردهام. ریتم فقط با زمانبندی سرو کار دارد به همین خاطر هویت مدال تحت تاثیرش قرار نگرفته است. در بخش سوم کنسرت هم که بخش مفصلتری است فضای تازهٔ مدالی است که از التقاط دو دستگاه مختلف تشکیل شده است و کاملا کوک سازها در آن نامتعارف است. برخلاف کوک متعارف ساز و ما با تصنیفی روی شعری از اخوان ثالث شروع میکنیم که حالت روایی دارد و فضایی را از نشستن یک فرد در کنار میز ترسیم میکند و معاشرتی که با خودش دارد. این بخش بلافاصله به تصنیفی با شعری از گروس عبدالمکیان وصل میشود. شاید در برخورد اول آهنگسازی این شعرها برای یک آهنگساز غیرممکن باشد؛ تصنیف «زیبای وحشی» را بر اساس شعری از مشیری اجرا میکنیم و این پیشزمینهای برای روایت دیالوگوار وداستانی است.»
تصنیف «نرگس بیمار» از ساختههای «مرتضی نیداوود» «هم تن، هم جان» از مولانا، سمت دور/ سوی آه از سید مهدی موسوی، میخانهی خاموش، نقطه، زیبای وحشی و افسانهی خاموش از جمله قطعات اجرایی این برنامه بودند. «قمصری» در چند تجربهاش از حضور خوانندگان زن بهره برده است؛ اما تاکید دارد که بگوید این خوانندگان – هاله سیفیزاده و بهرخ شوروزی- همآوا هستند نه همخوان؛ البته نوشتن خطوط ملودی متفاوت برای این خوانندگان هم نشانهی بارزی است بر اینکه اینان همخوانی نمیکنند. اگرچه خود قمصری در میانهی کنسرت آرزو کرد ای کاش شرایط به گونهای شود که دیگر از واژهی «همخوان» استفاده نشود. در این میان البته نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که «تالار رودکی» حالا یکی از حرفهای ترین، آرامترین یا شاید هم بسامانترین سالنی است که میتوان با خیال آسوده در آن برنامه اجرا کرد یا به دیدن برنامهای نشست.
در مجموع قمصری با همراهی پوریا اخواص تجربه تازه و موفق دیگری را پشت سر گذاشتند که با استقبال خوب مخاطبان هم همراه بود و این کنسرت برای دومین بار تمدید شده است.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 7 شهریور 1394 - 14:26
دیدگاهها
واااای تبرییییک میگم به استاد عزیزم، مثل همیشه فوق العاده
سلام
خسته نباشید می گم به آقای قمصری و گروه خوبشون
واقعا لذب بردم شب گذشته
امیدوارم این اجراها بیشتر و بیشنتر بشه
مرسی چه یادداشت خوبی ... تبریک به آقای قمصری و آفرین به تالار رودکی
افزودن یک دیدگاه جدید