پای صحبتهای ترانهسرایی که مبحث «ضد زرد» را به راه انداخته است
افشین یداللهی: این روزها بسیاری از هنرمندان، فالوئرِ فالوئرهایشان شدهاند!
موسیقی ما - مدتها است که در فضای مجازی شاهد رواج سطحینگری در برخورد با موضوعات مختلف از جمله مقولهای به نام «نقد» شدهایم که معمولاً مربوط به افرادی میشود که متعصبانه از یک هنرمند جانبداری میکنند و اگر کسی آثار اسطوره آنها را نقد کند، با سیل توهینها روبهرو میشود. البته شاید بتوان گفت عدم پذیرش نقد ریشه در فرهنگ ایرانیها دارد و برای فرار از نقد شدن، از هنرمندان و اساتید موسیقی اسطورهای ساخته شده که کسی نمیتواند به آن جایگاه نزدیک شود.
حالا نزدیک به دو ماه است که جریان «ضد زرد» تصمیم گرفته با این اتفاق مقابله کند و قصد دارد با انتشار نامهای بخشی از مسئولیت فحاشی طرفداران را متوجه هنرمند بداند. دکتر افشین یداللهی کسی است که این جریان را به راه انداخته و در این باره به سایت «موسیقی ما» میگوید: «هنرمند باید ظرفیت نقد شدن داشته باشد و فکر نکند اگر کسی او را نقد کرد، یعنی دشمن اوست یا حسادت میکند. طرفداران هم اگر طرفدار واقعی هستند، خودشان باید منتقد هنرمند مورد علاقهشان باشند و هر جا دیدند کارش در حال افت کردن است، برای اینکه هنرمند محبوب خود را در اوج نگه دارند، کارهای او را به طور محترمانه و مستدل نقد کنند. حالا اصل نقد، کار کسی است که صاحبنظر باشد، به اصول آشنا بوده و بتواند با دلیل و منطق و بدون تعارف آن هنرمند را نقد کند.»
یداللهی ادامه میدهد: «طرفداران هم باید در نظر داشته باشند که اگر کسی کار هنرمند محبوبشان را نقد کرد، یا باید به صورت مستدل با او وارد گفتگو شوند و در رد نظر منتقد دلایل خود را بیان کنند یا اینکه آن را بپذیرند. اما اینکه بخواهند فحاشی کنند و کار را تا رساندن به فحشهای خانوادگی پیش ببرند، کاری است بر خلاف بدیهیات اخلاقی و عرف جامعه. این فحاشیها تازه جریان اولیه است و بعد از آن وارد مرحلهای میشوند که از یک جایگاه صاحبنظرانه و دلسوزانه شروع به اظهار تأسف میکنند و بعد هم به سمت مسخره کردن طرف پیش میروند.»
شاعر تصانیف ماندگاری چون «مدار صفر درجه»، «وطنم ای شکوه پابرجا»، «میوه ممنوعه» و... میگوید: «این روزها بخشی از فضای هنری تبدیل به بستری برای فحاشی به دیگران شده است. وقتی این همه صحبت از آزادی و دموکراسی میکنیم، باید یاد بگیریم که هر کس آزاد است تا حرفاش را بزند و متقابلاً هم با او برخورد محترمانه شود. حالا اگر هنرمند با توهین طرفداراناش به منتقدین موافق است و شأن او در حدی است که چنین طرفدارانی داشته باشد -که البته بعید میدانم- که هیچ؛ اما اگر نوع هواداری طرفدارانشان برایشان اهمیت دارد، باید برای خودشان، طرفدارانشان، موسیقی و هنرشان ارزش قائل شوند. در این فضا باید مسائل انسانی و اخلاقی جریان داشته باشد، نه فحاشی و کینه و خشمهای انباشه شده درون آدمها.»
این روزها سلوک هنری برخی از هنرمندان به گونهای است که معمولاً طرفدارانشان مسیر کاری آنها را تعیین میکنند؛ البته که در وهله اول این مخاطب است که همهچیز را تعیین میکند اما اینکه صرفاً نگاهشان را تمام و کمال به مخاطب بدوزند و اهمیتی برای نقدهای سازنده قائل نباشند، چیزی جز افت آثار و به تکرار افتادن عایدشان نخواهد شد. یداللهی در اینباره میگوید: «این روزها به جای اینکه هنرمندان فالوئر داشته باشند، عملاً فالوئرِ فالوئرهایشان شدهاند! در واقع آنها هستند که سمتوسوی فکری و خطمشی هنرمند را تعیین میکنند و طبق قانون نانوشتهای، این موضوع را جا انداختهاند که فقط هر آنچه ما از آن استقبال میکنیم را بخوان و در مقابل، اگر کسی نقدی به تو وارد کرد، ما با ناسزا جواب او را خواهیم داد.»
جریان «ضد زرد» تاکنون بازخورد گستردهای داشته و در برنامههای تلویزیونی نظیر «هنر پنجم» از شبکهی «شما»، برنامه پربینندهی «خندوانه» از شبکه نسیم، «ساعت 25» شبکه تهران و بسیاری از رسانههای مرجع به آن پرداخته شده است.
در مراحل بعدی، بانیان این کار نامهای تهیه کردهاند که در آن، هنرمندان را در قبال طرفدارانی که به بهانه هواداری از آنها، فحاشی میکنند، مسئول دانسته و حداقل برخورد این هنرمندان را اعلام مخالفت با این نوع طرفدارایها ذکر کرده است؛ در غیر این صورت میبایست قضاوت در مورد نوع موضعگیری هنرمندان را به مردم و جامعه هنری واگذار کرد.
تاکنون هنرمندان موافقت خود را با امضای این نامه اعلام کردهاند و سایر هنرمندان نیز میتوانند به این فهرست بپیوندند. نام هنرمندان گرامی بر اساس حروف الفبا مرتب شده است.
بهنام ابوالقاسم، اکبر آزاد، علیرضا افکاری، مسعود امامی، سعید امیراصلانی، اهورا ایمان، مهدی ایوبی، علیرضا بدیع، مونا برزویی، محمدعلی بهمنی، امیر تودهفلاح، حامد جلیلی، ناصر چشمآذر، حمید حامی، فؤاد حجازی، مانی رهنما، بابک زرین، عباس سجادی، افشین سیاهپوش، حسن علیشیری، سالار عقیلی، صابر قدیمی، علیرضا قربانی، عبدالجبار کاکایی، حمیدرضا گلشن، نیلوفر لاریپور، امیرحسین مساح، محمد معتمدی، علی موثقی، رضا مهدوی، وحید مهراد، مهرداد نصرتی، روزبه نعمتاللهی، افشین یداللهی، حمیدرضا یراقچیان، مهدی یراحی و...
این نامه توسط دکتر یداللهی در اختیار «موسیقی ما» قرار گرفته که در ادامه میتوانید متن آن را عیناً مشاهده کنید:
در تمام جوامع، هر هنرمند به فراخور گسترهی فعالیت و طیف مخاطبیناش، خواه ناخواه نظر شماری از طرفداران و منتقدان را به خود جلب میکند. این جلب توجه تا جایی که به تعریف و تمجید محدود باشد، برای غالب افراد خواستنی است؛ اما بدیهی است که یک اثر هنری -هرچند بسیار قدرتمند و محبوب- هرگز به معنای مطلقِ کلمه، کامل و بینقص نخواهد بود.
اینجاست که تفاوت یک هنرمند مؤلف و صاحب تفکر، با دیگر اقشار فعال در زمینهی هنر مشخص میگردد. یک مؤلف واقعی، همواره خودش نخستین و سختگیرترین منتقد آثار خود بوده و به این نکته واقف است که اثر بینقص وجود ندارد. چنین فردی نهتنها از نقد شدن آثارش توسط منتقدین حرفهای و مخاطبان مطلع رنجیده نمیشود، بلکه به استقبال آن نیز میرود. چرا که به خوبی از این موضوع آگاه است که تعریفِ صِرف و جانبداریِ بیقید و شرط از آثارش توسط دیگران، در بهترین شرایط ممکن، او را در همین نقطه که هست، زمینگیر خواهد کرد و چهبسا موجبات افت کیفیت آثار و افول جایگاه هنری او را نیز فراهم آورد.
نقد صریح و بیپرده، برای بخش وسیعی از جامعهی ما موضوع جدیدی نیست و ظرفیت پذیرش آن نیز وجود دارد. چندانکه سالهاست این رویه به شکل جدی و حتی در قالب برنامههای تلویزیونیِ زنده و پُرمخاطبی مثل «نود» (در زمینهی فوتبال) و «هفت» (در زمینهی سینما) جریان پیدا کرده و میزان تأثیر آن، بر هیچکس پوشیده نیست؛ ولی متأسفانه موسیقی، از این قافله عقب مانده است.
اینکه طرفداران، به شخصیت محبوبشان تحت هر شرایطی ابراز علاقه کنند و هواداریشان بیقید و شرط باشد، میتواند طبیعی باشد؛ اما این نیز بدیهی است که موفقیت، استعداد و محبوبیت یک فرد، دلیل موجهی بر تبرّی او از خطا و غیرقابل نقد بودن آثارش نخواهد بود.
شاید این به شکل یک عادت در آمده باشد که هرگاه نقدی منتشر میشود که در آن اشاراتی مستدل، محترمانه و بیتعارف، نسبت به نقاط ضعف یک اثر مندرج است، صدها و گاهی هزاران نفر از هواداران هنرمندِ نقد شده، به صفحات مجازی هجوم بیاورند و برای احقاق حقِ -به زعم آنها ضایع شدهی- هنرمند محبوبشان، با ادبیات شخصی خود (که غالباً خالی از منطق و گاهی بسیار موهن است) به جان منتقد اثر بیُفتند و او را که متهم به غرضورزی شده، از انواع ناسزاها بینصیب نگذارند. بدونشک مسئولیت این لشگرکشیهای اینترنتی متوجه هنرمندانی که مورد طرفداری واقع شدهاند، نیست.
این تحرکات اکثراً خودجوش هستند و تا جایی که به اعلام هواداری و تأکید بر «خوب و بینقص» بودن هنرمند مذکور محدود باشند، جای اعتراضی نسبت به آنها وجود ندارد؛ اما زمانی که به یک موج اهانت و فحاشی مستمر و دامنهدار تبدیل میشوند، آنجاست که هنرمند در قبال هواداراناش مسئول خواهد بود. همانطور که مثلاً باشگاههای ورزشی در صورت توهین و رفتار دور از تمدن تماشاگرانشان به پرداخت و تن دادن به انواع جریمهها و محدودیتها محکوم میشوند.
کمترین انتظار از هر هنرمند این است که در صورت مشاهدهی چنین رفتار و امواجی، در درجهی اول با همصدا شدن با آنها، خود به این جریان دامن نزند و در مرحلهی بعد، ضمن اعلام در صفحات مجازی خود و سایتهای مرجع، هواداراناش را به آرامش دعوت کند.
این برخورد حتی به معنای پذیرفتنِ نقد مخالف نخواهد بود؛ بلکه تنها دعوت به برخورد متمدنانه و منطقی با شخصی است که در مورد یک اثر هنری، موضع و نظرش مخالف ماست.
ما «امضاکنندگان» این نامه بر این باوریم که:
یک هنرمند همانطور که از داشتن هواداران خوب و پرشمار، بهرهی اجتماعی و مادی به حقی میبرد، بهتر است در قبال رفتارهای دور از شأن و غیراخلاقیِ گروهی و فراگیرِ بخشی از هواداراناش نیز احساس مسئولیت کند.
بهجاست هر هنرمند و فعال عرصهی هنر، پس از مطالعهی این نامه، با تأيید یا رد آن، موضع شفاف خود را در مورد رفتارهای توهینآمیز هواداران در مقابل نظرات مخالف و نقدهای مستدل و محترمانه مشخص نماید و در این مرحله، قضاوت به عهدهی مردم، جامعهی هنری و زمان خواهد بود.
امیدواریم با احساس مسئولیت، همراهی، فرهنگسازی و تعامل سازندهی هنرمندان، منتقدین و هنردوستان، شاهد اصلاح این معضل فرهنگی، ارتقاء فرهنگ نقد و نقدپذیری، تثبیت جایگاه ضروری منتقد حرفهای و بهتَبَع آن بهبود روزافزون کیفیت آثار هنری باشیم.
حالا نزدیک به دو ماه است که جریان «ضد زرد» تصمیم گرفته با این اتفاق مقابله کند و قصد دارد با انتشار نامهای بخشی از مسئولیت فحاشی طرفداران را متوجه هنرمند بداند. دکتر افشین یداللهی کسی است که این جریان را به راه انداخته و در این باره به سایت «موسیقی ما» میگوید: «هنرمند باید ظرفیت نقد شدن داشته باشد و فکر نکند اگر کسی او را نقد کرد، یعنی دشمن اوست یا حسادت میکند. طرفداران هم اگر طرفدار واقعی هستند، خودشان باید منتقد هنرمند مورد علاقهشان باشند و هر جا دیدند کارش در حال افت کردن است، برای اینکه هنرمند محبوب خود را در اوج نگه دارند، کارهای او را به طور محترمانه و مستدل نقد کنند. حالا اصل نقد، کار کسی است که صاحبنظر باشد، به اصول آشنا بوده و بتواند با دلیل و منطق و بدون تعارف آن هنرمند را نقد کند.»
یداللهی ادامه میدهد: «طرفداران هم باید در نظر داشته باشند که اگر کسی کار هنرمند محبوبشان را نقد کرد، یا باید به صورت مستدل با او وارد گفتگو شوند و در رد نظر منتقد دلایل خود را بیان کنند یا اینکه آن را بپذیرند. اما اینکه بخواهند فحاشی کنند و کار را تا رساندن به فحشهای خانوادگی پیش ببرند، کاری است بر خلاف بدیهیات اخلاقی و عرف جامعه. این فحاشیها تازه جریان اولیه است و بعد از آن وارد مرحلهای میشوند که از یک جایگاه صاحبنظرانه و دلسوزانه شروع به اظهار تأسف میکنند و بعد هم به سمت مسخره کردن طرف پیش میروند.»
شاعر تصانیف ماندگاری چون «مدار صفر درجه»، «وطنم ای شکوه پابرجا»، «میوه ممنوعه» و... میگوید: «این روزها بخشی از فضای هنری تبدیل به بستری برای فحاشی به دیگران شده است. وقتی این همه صحبت از آزادی و دموکراسی میکنیم، باید یاد بگیریم که هر کس آزاد است تا حرفاش را بزند و متقابلاً هم با او برخورد محترمانه شود. حالا اگر هنرمند با توهین طرفداراناش به منتقدین موافق است و شأن او در حدی است که چنین طرفدارانی داشته باشد -که البته بعید میدانم- که هیچ؛ اما اگر نوع هواداری طرفدارانشان برایشان اهمیت دارد، باید برای خودشان، طرفدارانشان، موسیقی و هنرشان ارزش قائل شوند. در این فضا باید مسائل انسانی و اخلاقی جریان داشته باشد، نه فحاشی و کینه و خشمهای انباشه شده درون آدمها.»
این روزها سلوک هنری برخی از هنرمندان به گونهای است که معمولاً طرفدارانشان مسیر کاری آنها را تعیین میکنند؛ البته که در وهله اول این مخاطب است که همهچیز را تعیین میکند اما اینکه صرفاً نگاهشان را تمام و کمال به مخاطب بدوزند و اهمیتی برای نقدهای سازنده قائل نباشند، چیزی جز افت آثار و به تکرار افتادن عایدشان نخواهد شد. یداللهی در اینباره میگوید: «این روزها به جای اینکه هنرمندان فالوئر داشته باشند، عملاً فالوئرِ فالوئرهایشان شدهاند! در واقع آنها هستند که سمتوسوی فکری و خطمشی هنرمند را تعیین میکنند و طبق قانون نانوشتهای، این موضوع را جا انداختهاند که فقط هر آنچه ما از آن استقبال میکنیم را بخوان و در مقابل، اگر کسی نقدی به تو وارد کرد، ما با ناسزا جواب او را خواهیم داد.»
جریان «ضد زرد» تاکنون بازخورد گستردهای داشته و در برنامههای تلویزیونی نظیر «هنر پنجم» از شبکهی «شما»، برنامه پربینندهی «خندوانه» از شبکه نسیم، «ساعت 25» شبکه تهران و بسیاری از رسانههای مرجع به آن پرداخته شده است.
در مراحل بعدی، بانیان این کار نامهای تهیه کردهاند که در آن، هنرمندان را در قبال طرفدارانی که به بهانه هواداری از آنها، فحاشی میکنند، مسئول دانسته و حداقل برخورد این هنرمندان را اعلام مخالفت با این نوع طرفدارایها ذکر کرده است؛ در غیر این صورت میبایست قضاوت در مورد نوع موضعگیری هنرمندان را به مردم و جامعه هنری واگذار کرد.
تاکنون هنرمندان موافقت خود را با امضای این نامه اعلام کردهاند و سایر هنرمندان نیز میتوانند به این فهرست بپیوندند. نام هنرمندان گرامی بر اساس حروف الفبا مرتب شده است.
بهنام ابوالقاسم، اکبر آزاد، علیرضا افکاری، مسعود امامی، سعید امیراصلانی، اهورا ایمان، مهدی ایوبی، علیرضا بدیع، مونا برزویی، محمدعلی بهمنی، امیر تودهفلاح، حامد جلیلی، ناصر چشمآذر، حمید حامی، فؤاد حجازی، مانی رهنما، بابک زرین، عباس سجادی، افشین سیاهپوش، حسن علیشیری، سالار عقیلی، صابر قدیمی، علیرضا قربانی، عبدالجبار کاکایی، حمیدرضا گلشن، نیلوفر لاریپور، امیرحسین مساح، محمد معتمدی، علی موثقی، رضا مهدوی، وحید مهراد، مهرداد نصرتی، روزبه نعمتاللهی، افشین یداللهی، حمیدرضا یراقچیان، مهدی یراحی و...
این نامه توسط دکتر یداللهی در اختیار «موسیقی ما» قرار گرفته که در ادامه میتوانید متن آن را عیناً مشاهده کنید:
***
در تمام جوامع، هر هنرمند به فراخور گسترهی فعالیت و طیف مخاطبیناش، خواه ناخواه نظر شماری از طرفداران و منتقدان را به خود جلب میکند. این جلب توجه تا جایی که به تعریف و تمجید محدود باشد، برای غالب افراد خواستنی است؛ اما بدیهی است که یک اثر هنری -هرچند بسیار قدرتمند و محبوب- هرگز به معنای مطلقِ کلمه، کامل و بینقص نخواهد بود.
اینجاست که تفاوت یک هنرمند مؤلف و صاحب تفکر، با دیگر اقشار فعال در زمینهی هنر مشخص میگردد. یک مؤلف واقعی، همواره خودش نخستین و سختگیرترین منتقد آثار خود بوده و به این نکته واقف است که اثر بینقص وجود ندارد. چنین فردی نهتنها از نقد شدن آثارش توسط منتقدین حرفهای و مخاطبان مطلع رنجیده نمیشود، بلکه به استقبال آن نیز میرود. چرا که به خوبی از این موضوع آگاه است که تعریفِ صِرف و جانبداریِ بیقید و شرط از آثارش توسط دیگران، در بهترین شرایط ممکن، او را در همین نقطه که هست، زمینگیر خواهد کرد و چهبسا موجبات افت کیفیت آثار و افول جایگاه هنری او را نیز فراهم آورد.
نقد صریح و بیپرده، برای بخش وسیعی از جامعهی ما موضوع جدیدی نیست و ظرفیت پذیرش آن نیز وجود دارد. چندانکه سالهاست این رویه به شکل جدی و حتی در قالب برنامههای تلویزیونیِ زنده و پُرمخاطبی مثل «نود» (در زمینهی فوتبال) و «هفت» (در زمینهی سینما) جریان پیدا کرده و میزان تأثیر آن، بر هیچکس پوشیده نیست؛ ولی متأسفانه موسیقی، از این قافله عقب مانده است.
اینکه طرفداران، به شخصیت محبوبشان تحت هر شرایطی ابراز علاقه کنند و هواداریشان بیقید و شرط باشد، میتواند طبیعی باشد؛ اما این نیز بدیهی است که موفقیت، استعداد و محبوبیت یک فرد، دلیل موجهی بر تبرّی او از خطا و غیرقابل نقد بودن آثارش نخواهد بود.
شاید این به شکل یک عادت در آمده باشد که هرگاه نقدی منتشر میشود که در آن اشاراتی مستدل، محترمانه و بیتعارف، نسبت به نقاط ضعف یک اثر مندرج است، صدها و گاهی هزاران نفر از هواداران هنرمندِ نقد شده، به صفحات مجازی هجوم بیاورند و برای احقاق حقِ -به زعم آنها ضایع شدهی- هنرمند محبوبشان، با ادبیات شخصی خود (که غالباً خالی از منطق و گاهی بسیار موهن است) به جان منتقد اثر بیُفتند و او را که متهم به غرضورزی شده، از انواع ناسزاها بینصیب نگذارند. بدونشک مسئولیت این لشگرکشیهای اینترنتی متوجه هنرمندانی که مورد طرفداری واقع شدهاند، نیست.
این تحرکات اکثراً خودجوش هستند و تا جایی که به اعلام هواداری و تأکید بر «خوب و بینقص» بودن هنرمند مذکور محدود باشند، جای اعتراضی نسبت به آنها وجود ندارد؛ اما زمانی که به یک موج اهانت و فحاشی مستمر و دامنهدار تبدیل میشوند، آنجاست که هنرمند در قبال هواداراناش مسئول خواهد بود. همانطور که مثلاً باشگاههای ورزشی در صورت توهین و رفتار دور از تمدن تماشاگرانشان به پرداخت و تن دادن به انواع جریمهها و محدودیتها محکوم میشوند.
کمترین انتظار از هر هنرمند این است که در صورت مشاهدهی چنین رفتار و امواجی، در درجهی اول با همصدا شدن با آنها، خود به این جریان دامن نزند و در مرحلهی بعد، ضمن اعلام در صفحات مجازی خود و سایتهای مرجع، هواداراناش را به آرامش دعوت کند.
این برخورد حتی به معنای پذیرفتنِ نقد مخالف نخواهد بود؛ بلکه تنها دعوت به برخورد متمدنانه و منطقی با شخصی است که در مورد یک اثر هنری، موضع و نظرش مخالف ماست.
ما «امضاکنندگان» این نامه بر این باوریم که:
یک هنرمند همانطور که از داشتن هواداران خوب و پرشمار، بهرهی اجتماعی و مادی به حقی میبرد، بهتر است در قبال رفتارهای دور از شأن و غیراخلاقیِ گروهی و فراگیرِ بخشی از هواداراناش نیز احساس مسئولیت کند.
بهجاست هر هنرمند و فعال عرصهی هنر، پس از مطالعهی این نامه، با تأيید یا رد آن، موضع شفاف خود را در مورد رفتارهای توهینآمیز هواداران در مقابل نظرات مخالف و نقدهای مستدل و محترمانه مشخص نماید و در این مرحله، قضاوت به عهدهی مردم، جامعهی هنری و زمان خواهد بود.
امیدواریم با احساس مسئولیت، همراهی، فرهنگسازی و تعامل سازندهی هنرمندان، منتقدین و هنردوستان، شاهد اصلاح این معضل فرهنگی، ارتقاء فرهنگ نقد و نقدپذیری، تثبیت جایگاه ضروری منتقد حرفهای و بهتَبَع آن بهبود روزافزون کیفیت آثار هنری باشیم.
منبع:
اختصاصي سایت موسيقي ما
تاریخ انتشار : شنبه 24 مرداد 1394 - 15:45
دیدگاهها
ایده ی خوبیه باید حمایت بشه
من به جز یکی دو نفر اسم شاخصی رو ندیدم.اگه نقد می کنید بکنید ولی خواهشا توهین نکنید و اگر خواننده ای نقاط قوت هم داشت بگید و فقط تخریب نکنید آقایان نقد را با تخریب اشتباه گرفته و هر چی دلشان می آید به خواننده محبوبمان می گویند و بعد می گویند چرا تعصب دارید و از این حرفا.و افراد شاخص باید نقد کنند نه کسی مثل مجری هنر پنجم که از خواننده بزرگی مثل محسن یگانه بدون هیچ اطلاعی تخریب می کنه کارهای خواننده بزرگی مثل محسن یگانه باید توسط افراد بزرگ نقد ونه تخریب بشه.بعضا در نقد ها سلیقه های خودشان را وارد می کنند که این درست نیست اگر محسن یگانه از ترانه های خود استفاده می کنه دلیل بر ضعفش نیست و بعضی ها که خود را به آب آتش می زنند که حداقل یه ترانه برای محسن بگویند و وقتی می بینند نمیتوانند شروع به تخریب کرده و اسم آن را نقد می گذارند.(موسیقی ما تایید کن)
جای اسم خیلی ها خالی !!!!!!!!!!..................
فقط در خواست. دارم کاش این دهه ۷۰تایه و ۸۰تای لطفا کمی بقول استاد یدالهی ادب. باد بکیرند که واقا ابن جامعه با این طذز حرف زدن تا سف بار و تامل برانکیز. باید. بیشتر حالت بسبار بیسار. بیادبانه هم دارد و دعوا تویط کارسنایتن فکر ایاسی شود . بقول ایتاتید تیغ این رپزها دیت زنگی. مست . متایفم با این جامعه لسیار پرخاسو و یبار بسبلر بیادب.در هیج کجا دینا به چنبن ژرز گذاستن کامنت با لحتی بسبار بی ادبانه بذ خورد نکردم جز د ر ایران . دهه نود
نویسنده چرا به خودش اجازه داده که بنویسه:« عدم پذیرش نقد ریشه در فرهنگ ایرانیها دارد »؟؟
اینکه یه شخصی نقدی رو نمی پذیره یا نقدپذیر نیست یا اون نقد واقعا نقد نیست
آخه چه ربطی به ایرانی و فرهنگ ایرانی داره؟؟؟؟؟؟؟
اگر بدون نقاب و بدون قرض باشه این جریان که واقعا عالیه اما با سابقه ای که در ذهن من مونده از خیلی از دوستان هنوز باور بی قرض بودن این جریان برام سخته. اما از ابتدا هم موافق نقد و برخورد درست بودم و خواهم بود.
ای بابا چقدر شلوغش میکنید . این بابا نویسنده متن یک حرف درست حسابی و از روی دموکراسی زده و میگه اخلاق رو رعایت کنید . اینهمه صغرا و کبرا چیدن برای چیه ؟! بخدا جا برای همه تو این دنیا هست . فقط کافیه اهل دل و کار باشی .
اول سلام کنیم بهتره.
من کاملا با آقای حجت نوری موافقم.دوستان ترانه سرا فرق تخریب. و نقد رو نمیدونن...
من یه پیشنهاد بهتر دارم و اون اینکه جامعه ترانه سرایی هم باید به طور کامل مورد نقد و بررسی قرار بگیره.اصلا ترانه سراها طرز صحبت و ادبیات شون درست نیست..واقعا وای به حال جامعه ترانه سرایی...
بهتره نقد رو از خودتون شروع کنید خانم ها و آقایان ترانه سرا
شماهایی که حرفه تون مثلا با ادب و ادبیات سر وکار داره.....!
شاید به خاطر این حرف من خیلی ها عصبانی بشن ولی به اینم توجه کنید که شاید ندید..چون من منظورم همه ترانه سراها نیستن...یه عده که خودشون رو با کلمه ضد زرد تبرئه میکنن و دارن از طرف دوستان شون حمایت میشن.......و خیلی راحت توهین میکنن به شخصیت افراد...!
والله مع الصابرین.
آقا آرمان عزیز
من که مورد نقد قرار نگرفتم که شما قضاوت می کنید که من نقدپذیر نیستم. خواهش می کنم مخاطب خودتونو فورا متهم به نقدناپذیری نکنید؟؟؟ من خودم به نویسنده نقدی وارد کردم
وقتی واژه ی « ریشه » رو بکار می بریم یعنی اصل اون موضوع. اگه یه رفتار ناپسند در جامعه هست دلیلی بر ریشه داشتن اون در فرهنگ نیست. اگه غیر از این باشه پس دروغ و ربا و .... هم فرهنگ ما ایرانیاست.
دوما: ایراد گرفتن از فرهنگ الباقی ملل و نادیده گرفتن رفتار های غلط در جامعه خودی ( البته نه در فرهنگ اصیل یک ملت) کار کاملا بی خردانه ای هست...
م.ما تایید لطفا
من فکر میکنم اون طرفدارنماها و مردمی که میان و توهین میکنن به هنرمند یا مخالفان یه هنرمند خاص که طرفدارشن یا رول طرفداری رو بازی میکنن اصلا به این حرفا گوش نمیدن و همچنان به همون کار ادامه خواهند داد اما خوبه هنرمندان بزرگ بیانیه بدن و از طرفداران خودشون اینو بخوان که جواب توهین رو با توهین ندن و نادیده بگیرن و نقدهایی که دوست ندارن و یا نظرات آف و پرت و بی پایه رو نادیده بگیرن :) منظورم از این حرف اینه که اون دسته ی بی فرهنگ یا تخریب گران هدفمند رو نمیشه تربیت کرد بلکه فقط باید نادیده گرفت و در عوض بر حمایت فردی بدون هدف پاسخگویی و درگیر شدن با توهین کنندگان تاکید کرد. برای مثال شما در پای یک کار جدید از هنرمندی اسطوره ای تعداد بالایی فحش و کامنت تخریبی میبینین اما کامنتهای تشویقی کمی وجود داره چون مردم عادی فقط به لایک بزنن . نقد هم اگر حرفه ای نیست باید تنها بعنوان یک نظر شخصی تلقی بشه و کسی از طرفداران سعی نکنه واکنش بده . نقدی هم که حرفه ای و بجاست حتما خود هنرمند میتونه براش پاسخی داشته باشه.. اون عده چند ده یا حداکثر چند صد نفره بذاریم وقت خودشونو تلف کنن چون اینها در فضای مجازی است و در کار خوب یک هنرمند نه چیزی اضافه میکنه و نه از کارش چیزی کم میکنه .. منتقد هم اگه واقعا حرفه ای و جدی باشه بنظر من نگران اینجور کامنتها نخواهد بود ...
آرو م باشید دوستان آروم لطفا . هم شما گردانندگان سایت ضدزرد و هم مخاطبان . اقای دکتر یداللهی و دوستان همفکرشان که این سایت رو راه اندازی کردن ؛ باید پیش بینی این قبیل عکس العمل های افراطی رو می کردند و خودشون رو آماده می کردند . 2 ماه که چیزی نیست . چنین حرکت بزرگی اگر قراره به ثمر بشینه و نتیجه بده ؛ خیلی زمان می بره . 2 ماه ؟ واقعا توقع داشتین این حرکت به این عظمت برای پیرایش موسیقی و ترانه ایرانی تو 2 ماه با استقبال حداکثری مواجه بشه و همه ی مخاطبان با شما همسو و هم جهت بشن ؟ آروم باشید دوستان . اندکی صبر لطفا .
افزودن یک دیدگاه جدید