به بهانه مناقشات اخیر در خصوص شب موسیقی فیلم مسعود کیمیایی
احترام به قانون یا مرام و معرفت؟
[ حسین قلیپور - پژوهشگر هنر ]
1) چندی پیش اسفندیار منفردزاده آهنگساز مقیم خارج از کشور در پیامی اعتراضی به مسعود کیمیایی، خواستار آن شد که آثار تألیفشده توسط او از کنسرت اجرای موسیقی فیلمهای کیمیایی حذف شوند. کیمیایی در پاسخ به منفردزاده، از خود سلب مسئولیت کرد و برگزارکنندگان را مسئول اجرا یا عدم اجرای این آثار دانست. تهیهکنندهی این کنسرت نیز در نشست مطبوعاتی این برنامه دو راهبرد در پیش گرفت. یکی اینکه تأکید داشت که از نظر قانونی آنها در زمینهی اجرای این آثار محق هستند؛ چرا که سیسال از اجرای اولیهی آنها گذشته و بازخوانی یا اجرای دوبارهشان بلامانع است و دیگر اینکه با وجود نکتهی قبل، به دنبال جلب رضایت مؤلفان خواهند بود.
***
2) میدانیم که کشور ما هنوز هم عضو کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری نشده است؛ معاهدهای بینالمللی در خصوص حق تکثیر و تألیف که در سال 1866 (1265 شمسی) در سوئیس تصویب شده و با وجود عضویت کشورهایی چون باربادوس، بلیز، بنین، بوتسوانا، چاد و 160 کشور دیگر، ایران هنوز عضو این کنوانسیون نشده؛ دلیل آن هم روشن است! ما بیش از آنکه تولیدکنندهی علم، فرهنگ و محصولات مرتبط باشیم، مصرفکنندهی آنیم و از این رو، انگیزهی پیوستن به این کنوانسیون را که در جهت حفظ حقوق مولف فعالیت میکند، نداریم و در صورت عضویت باید هزینههای بسیاری برای بیقانونیها و کپیکاریهای فراوانمان بپردازیم!
***
3) قانون داخلی در مورد «کپیرایت» وجود دارد که با عنوان «قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان» شناخته میشود. این قانون داخلی علیرغم وجود ابهاماتی در آن در زمینهی حفظ حقوق مولف، موارد روشن و واضحی هم دارد. به طور خاص اگر بخواهیم موضوع فوق را بررسی کنیم، ذیل ماده دوم این قانون آثار مورد حمایت آورده شدهاند که مورد دوم «شعر و ترانه و سرود و تصنیف که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد» و مورد چهارم «اثر موسیقی که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد» با مورد بررسی ما تطابق دارد و آن را مشمول این قوانین میکند. مورد مهمتر اینکه در این قانون حقوق معنوی و مادی از هم تفکیک شدهاند. مادهی چهارم این قانون تأکید دارد «حقوق معنوی پدیدآورنده محدود به زمان و مکان نیست و غیرقابل انتقال است».
***
4) مسألهی بسیار مهمی که مدنظر تهیهکنندهی محترم برنامه در محق بودن اجرای بیاجازه از مولف بوده، موضوع فصل سوم این قانون است. مادهی 12 تأکید دارد «مدت استفاده از حقوق مادی پدیدآورنده موضوع این قانون که به موجب وصایت یا وراثت منتقل میشود، از تاریخ مرگ پدیدآورنده سی سال است و اگر وارثی وجود نداشته باشد یا بر اثر وصایت به کسی منتقل نشده باشد، برای همان مدت به منظور استفاده عمومی در اختیار وزارت فرهنگ و هنر قرار خواهد گرفت.»
به نظر میرسد مادهی 16 این قانون برخی را دچار اشتباه کرده باشد.
«ماده 16: در موارد زیر، حقوق مادی پدیدآورنده از تاریخ نشر یا عرضه به مدت سی سال مورد حمایت این قانون خواهد بود: 1) اثرهای سینمایی یا عکاسی 2) هرگاه اثر متعلق به شخص حقوقی باشد.»
دو نکته در این میان مطرح میشود: اول اینکه این ماده درباره صرفاً حقوق مادی مؤلف مطرح شده و در مورد حقوق معنوی پیشتر در ماده چهارم قانون به تصریح محدودیت زمانی و مکانی برداشته شده است. دوم اینکه در برگرفتن موسیقی فیلم در ماده 16 که به طور کلی اثرهای سینمایی را مورد بحث قرار داده، نیاز به تفسیر حقوقی دارد. بنابراین کافی بود این قانون به طور کامل خوانده شود و نه برخی از آن با تفسیر به رأی نقل شود.
***
5) پس تا اینجا به صراحت میتوان گفت قطعاً اجرای مجدد آثار منفردزاده نیازمند اجازهی اوست و اجرای آن در این کنسرت تخلفی آشکار میتوانسته باشد؛ چرا که حقوق معنوی او تا ابد برایش محفوظ است. از طرفی تخطی از این قانون نیز مطابق قانون، مجازات خاص خود را دارد. ماده 23 تأکید میکند:
«ماده 23: هرکس تمام یا قسمتی از اثر دیگری را که مورد حمایت این قانون است، به نام خود یا به نام پدیدآورنده بدون اجازه او یا عامداً به شخص دیگری غیر از پدیدآورنده نشر یا پخش یا عرضه کند، به حبس تأدیبی از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.»
***
6) حالا که در کشوری مشغول فعالیت هنری هستیم که عضویت در کنوانسیون برن را نپذیرفته و قانون نیمبندی در خصوص حقوق مؤلف دارد، اگر قرار باشد همین قانون محدود را هم با توجیه غیرمنطقی به نفع خود تفسیر کنیم و صدای کسی هم در نیاید، تفاوتاش با نداشتن قانون چیست؟ این آثار از کنسرت مذکور حذف شدهاند؛ اما این رفتارها و گفتارها چه پیامی برای فعالان عرصه موسیقی دارد؟ در فضای بیقانونی است که هرکس به خودش اجازه میدهد خود قانونگذار و مجری قانون باشد و سکوت و گذشتن از کنار این مسائل، ترجیح اکثریت فعالان هنری است؛ چرا که بیخطرتر است. اما باید از خود بپرسیم آیا همین بیقانونی که تیتر اول اخبار هنری و موسیقی میشود و موارد مشابهاش هم کم نیستند، اعتماد به نفس دزدان بیشمار هنری را افزایش نمیدهد و برای آنها حاشیهی امن فراهم نمیکند؟ از ماست که بر ماست ...
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 17 مرداد 1394 - 13:12
دیدگاهها
کاملا درست گفتید جناب قلی پور . بعضی از شرکتها در ایران خود را آگاه و مطلع قلمداد میکنند اما در واقع کمترین اطلاعات هنری و حقوقی را دارند . باید از وزارت ارشاد پرسید که چگونه میشود چنین افرادی صاحب شرکت و موسسه میشوند ؟! درصورتی که کلی فارغ التحصیلان موسیقی بیکارند؟!
نویسندهی محترم،
همه ما خواهان نگهداشت حق معنوی پدید آورندگان هستیم، اما توجه داشته باشید که بسیاری از مباحثه ها و جدلها میان هنرمندان به دلیل نبود قانون کپی رایت در ایران است. کاش همین یک قانون ناقص نبود که چه بسیار دوستی ها را به دشمنی بدل کرده. کسانی که این قانون را جهانی نوشته اند، بندهای مختلف آن را در نظر گرفته اند و با جدلهای گوناگونی که میان پدید آوردندگان اثر هنری بروز و ظهور میکند آشنایی دارند.
در قانون مالکیت معنوی (کپی رایت) بخشی دارد به نام made for hire یعنی اگر شما آهنگسازی را برای کاری به خدمت بگیرید و حقوقش را بپردازید، آن کار و آن موزیک مال شماست نه آهنگساز. به این معنا که قرارداد میان کارفرما و آهنگساز میتواند به گونه ای نوشته شود، که مالک آن آهنگساز نباشد.
مسئله work made for hire در جهان به قدری واضح است که تنها کافیست آن را در اینترنت جستجو کنید. منظورم این است که بهتر است با چند و چون قوانیتی که البته در ایران هم نیست آشنا باشید، سپس از قرارداد نوشته شده میان دوفرد آگاه باشید، بعد نام افراد را به عنوان ناقضان آن بیاورید.
سپاس
https://en.wikipedia.org/wiki/Work_for_hire
افزودن یک دیدگاه جدید