ماجرای رضا یزدانی، فرهاد و کارگردان «رضا موتوری»
نقشی که مسعود کیمیایی برای چهره مطرح موسیقی پاپ نوشت
[ امیر بهاری - روزنامهنگار و منتقد موسیقی ]
«رضا یزدانی» اخیراً در نشست خبری کنسرت شب موسیقی فیلمهای مسعود کیمیایی اعلام کرد: «بدونشک تنها کسی که هماکنون میتواند کارهای مرحوم فرهاد را به بهترین شکل اجرا کند، من هستم». رضا یزدانی با افتخار این جمله را اعلام کرده است.
پیش از هر چیز، طرح این نکته ضروری است که در موسیقی پاپ (یا راک یا موسیقیهای پاپیولار اینچنینی) اینکه هنرمند، بهترین مجریِ اثر هنرمند دیگری باشد، فخری ندارد. مثلاً «اریک کلپتون» آثار زیادی را کاور کرده؛ ولی هیچوقت نمیتواند به این افتخار کند که من بهترین کسی هستم که میتواند کارهای مثلاً «جِی.جِی.کِیل» را اجرا کنم. اگر بخواهد ادعا کند -که نکرده و هرگز نمیکند- میگوید من تفسیر شخصی خودم را از فلان قطعه جی.جی.کیل ارائه دادهام.
در عصر ما هنر با بهتر و بدتر یا خوب و بد تعریف نمیشود. این حرفها در ایران بیشتر برآمده از جریانات موسیقی سنتی است که در آن خیر و شر هم وجود دارد. حالا بگذریم از اینکه اگر امروز رضا یزدانی اینگونه از نام «فرهاد» استفاده میکند، به آن جمله مصیبتبار «مسعود کیمیایی» بازمیگردد که چند سال پیش گفت رضا یزدانی فرهاد این زمانه است (نقل به مضمون). با شناختی که از درک و دریافت کیمیایی از موسیقی دارم، این جمله برایم گران تمام شد. گذر زمان دارد به ما نشان میدهد که یا ما از کیمیایی تصویر غلطی داریم، یا او از فرهاد، یا ما از رضا یزدانی یا همه ما از یکدیگر!
حالا سوال این است که آیا ما از رضا یزدانی تصویر غلطی داریم و او واقعاً «فرهاد زمانه» است؟ یعنی اوست که تمامقد پشت تفکر روشنی میایستد و تن به هیچ سازشی نمیدهد؟ اوست که با وسواس غریبی اثر ارائه میکند؟ چند سال پیش گروهی گفتند «سهیل نفیسی» فرهاد زمانه است. این قیاس هم کار درستی نیست؛ اما نفیسی حداقل یک استایل مشخص دارد. مثلاً امکان ندارد سالی بیشتر از یک کنسرت برگزار کند. چون معتقد است هنرمند باید حرفی برای زدن داشته باشد تا روی صحنه برود و خیلی ویژگیهای دیگر که از سهیل نفیسی، یک هنرمند سطح بالا ساخته است. بحث قیاس نیست. حتی میتوان این ادعا را مطرح کرد که در برخی موارد موسیقایی (مثل موسیقی ردیف و موسیقی فولک ایرانی) سهیل نفیسی درک و دریافت عمیقتری در قیاس با فرهاد دارد. اما سهیل نفیسی حداقل یک سلوک روشن دارد که از آن منظر قابل قیاس با فرهاد است؛ مثل حساسیت روی کلمه و کلام.
اما اینکه رضا یزدانی میخواهد خودش را با فرهاد قیاس کند در دو سطح قابل بررسی است؛ یکی اینکه رضا یزدانی خود را در ابعاد شخصیتی و اجتماعی با فرهاد نزدیک میبیند و دوم او خودش و فرهاد را از منظر موسیقایی نزدیک میبیند.
فرهاد -خوب یا بد- منزوی بود. کم حرف میزد. وسواس غریبی داشت. 4 سال پیش، همسرش در گفت وگویی درباره سالهایی که نمیتوانست موسیقی کار کند، میگفت فرهاد به مشارکت اجتماعی باور داشت: «وقتی میديد كسی در خيابان آشغال میريخت، ماسك میزد و دستكش میپوشيد و میرفت خيابان را تميز میكرد.» میگفت فرهاد در انتخابات ریاستجمهوری سال 1380 به شدت مریض بود ولی با هر مشقتی که بود، پای صندوق رفت و رأی داد.
فرهاد با مشکلات مالی عدیدهای دست و پنجه نرم میکرد، ولی از اصول خود کوتاه نیامد. فکر میکنم منش زندگی او تفاوتهای آشکاری با سلوک اجتماعی رضا یزدانی داشته و دارد. سعید دبیری از بازماندگان دوران طلایی موسیقی پاپ ایران اخیراً در مصاحبهای با روزنامه شرق درباره فرهاد گفت: «با اینکه مشکل دارویی داشت، اما من از فرهاد چیزهایی دیدهام که شاید فقط در قصهها بشنوید. فرهاد استغنای روحی عجیبی داشت؛ یعنی تا اندازهای بیپول بود که پول سیگارش را از مادرش میگرفت اما حاضر نبود در کلوپهای شبانه بخواند. حتی زمانی که صاحب کلوپ پارک ارم، چک سفید امضا آورد تا فرهاد در آنجا مشغول شود، قبول نکرد.»
یکی از مهمترین ویژگیهای فرهاد این بود که وارد عرصهای نمیشد که در آن تبحری ندارد و شما رضا یزدانی را در فیلم درجه سه «طهران، تهران» -که ظاهراً پژوهشی برای آن نشده و تصویر بهشدت غلطی از موسیقی زیرزمینی ایران ارائه میدهد- نگاه کنید. حتی اگر بپذیریم خواننده خوبی است، ولی بازیگر نیست؛ هرچند با اصرار دارد این کار را ادامه میدهد. فرهاد اهل این داستانها نبود.
اما در مورد موسیقی؛ کلمات برای فرهاد ارزش غریبی داشتند. در طول این همه سال فعالیت، بیش از 30 قطعه اجرا نکرد. «شفیعی کدکنی»، «احمد شاملو»، «شهیار قنبری»، «ایرج جنتیعطایی» و «خوان رامون خیمِنِز» از جمله شاعرانی بودند که او آثارشان را خواند. در مورد اجرا حساسیت داشت و بهرغم تمام نامهربانیها و کارشکنیها در معدود کنسرتهای بعد از انقلاباش نشان داد خواننده نکتهسنج و دقیقی است. چنین ادراکی از موسیقی رضا یزدانی استنباط نمیشود. اصلاً دو دیدگاه متفاوت دارند. فرهاد فارغ از بسیاری مسائل حاشیهای بود و خودش را هیچ وقت ستاره نمیدید اما رضا یزدانی رویکرد متفاوتی دارد.
یزدانی در گفتگو با شماره 34 ماهنامه «تجربه» (بهمن 1393) میگوید: «من معتقدم آرتیستی که بناست سوپراستار یا استار شود، باید یک پکیج کامل باشد، از لحاظ پوشش، از لحاظ ظاهر، از لحاظ حرفزدن و رفتارش. همهچیزش در کنار هنری که دارد و آن حواشی همیشگی باید درست باشد. نمیشود که شما فقط صدای خوب داشته باشی یا فقط سیمای خوب داشته باشی، فقط خوب لباس بپوشی. همه اینها باید کنار هم باشد و من از آن اول سعی بر این داشتم که بتوانم از هر کدام از اینها درستتریناش را انجام بدهم. حالا اینکه چقدر موفق شدهام دیگر قضاوتش با دیگران است.» جالب اینکه وقتی مصاحبهکننده میگوید این رویه سلوک یک راکر نیست و بیشتر شبیه کارهایی است که کتی پری و پاریس هیلتون میکنند و بعید است که راجر واترز یا دیوید گیلمور برای یک کنسرت چند بار لباس عوض کنند، یزدانی پاسخ میدهد: «خب آنها (دیوید گیلمور یا راجر واترز) که یک تیشرت مشکی میپوشند و خلاص... ولی برای من مهم است که مثلاً در آنتراکت برنامه لباسم را عوض کنم. برای اینکه دوست دارم در نیمی از برنامه مخاطبم مرا با یک لباس دیگر ببیند و عکسهایش متفاوت شود! به نظر من جذابیت خودش را دارد و من این کار را میکنم.»
ادبیات کلام (لیریک) برای فرهاد اهمیت والایی داشت. ایدئولوژی فرهاد نوستالژیای کوچه و خیابانهای تهران نبود. نظرگاه اجتماعی و موسیقایی روشنی داشت و هیچگاه خلاف آن حرکتی انجام نداد. زندگی او با تمام شهرت و محبوبیت و مقبولیتش، رنگِ موسیقیاش بود. نمیدانم شاید به جای همه این حرفها بهتر است به موزه فرهاد مراجعه کنیم و به کتابخانه باقیمانده از او نگاهی بیاندازیم.
رضا یزدانی خواننده بااستعدادی است. چهره مطرحی است و این روزها کار و بارش سکه است. اینکه خودش را هموزنِ فرهاد میبیند، بیش از اینکه برآمده از منویات خودش باشد، نقشی است که مسعود کیمیایی برای او تعریف کرده است. مسعود کیمیایی چه بخواهد و چه نخواهد، کلامش سند است و گاهی اوقات آنقدر سند بزرگی است که میتواند به یک استار و طرفداران پُرشمارش این توهم را بدهد که او هنرمندی با استایلی همچون فرهاد است. یک ستاره هم میتواند هنرمندی برجسته باشد، اما نه با شرایطی که فضای موسیقی در ایران دارد و نه با جهانبینی و سلوک فعلی این خواننده. البته تاکید میکنم این یادداشت نظر شخصی من است و لزوما نظر سایر دست اندرکان سایت شاید این نباشد.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 12 مرداد 1394 - 10:54
دیدگاهها
سرتاسر مغلطه بود این به اصطلاح نقد!!!!!!
به کلمه ی( زمانه) توجه نکردین یعنی؟؟ زمانه یعنی بسته به زمانی ک اون خواننده در اون مقطع داره فعالیت میکنه... حالا ورداشتین دارین خود فرهاد رو تو اون زمان با همه اون خوبیاش با چیه رضا مقایسه میکنین؟؟ اشغال جم کردن و گرفتن پول سیگارشو دارین با صدای یزدانی مقایسه میکنین؟؟ این مفهوم مغلطه اس!!
از نظر صدا بله!! شاید استایل یا نحوه زندگی ایشون ک فک نکنم به امثال من و شما ربطی پیدا کنه با فرهاد زمین تا اسمون فرق کنه! فک کنم شما ب عنوان یه روزنامه نگار معنیه قیاس مع الفارق رو بلد باشین..
ولی مطمئن باشین از نظر صدا خود ایشونن ک فرهاد زمانه ان.. نه سهیل نفیسی ای ک با یک بار کنسرت گذاشتن تو سال شمارو وادار ب توهم خواننده بودن ایشون کرده.. هنرمند کارش هنره و اینا هم جزیی از کارشه و باید عرضه کنه.. مث اینکه بگیم راننده تاکسی چون برا ماشینش ارزش قایله پس هفته ای یه بار مسافر کشی کنه..
امیدوارم درک کنین
تنها کسی ک کنسرتش نقد ( بخوانید تخریب ) میشه رضا یزدانیه!
تنها کسی ک حرفایی ک میزنه و برا شما گرون تموم میشه رضا یزدانیه!!
تنها کسی ک مصاحبه با سایت شمارو صلاح نمیدونه رضا یزدانیه!!
تنها سایتی ک ب شعرای سیگار پشت سیگار و یا شلیک کن رفیق و رفت ک رفت شعرای ضعیفی اطلاق میکنه سایت شماس!!
و یکی از کسایی ک به جشنواره شما نمیادم خود رضا یزدانیه!!
من و امثال بنده فقط تاسف میخوریم ب حال سایتتون
هاهاااا...
هرچی خوبی فرهاد مهراد داشتو جم کردین یجا بعد گفتین خب ای ملت نگا کنین فرهاد اینارو داشت یزدانی نداشت !!! مشارکت اجتماعیه فرهاد چ ربطی ب استایل و صدای رضا داره؟؟؟ بعد این ک کسی ک کلا خبری ازش نیستو گفتین چون کم احرا میکنه پس یعنی بهتر از یزدانیه دیگه اوج مسخره بازیه... طرف ازین راه داره پول درمیاره خب باید کار کنه .... حالا یکی وضع خانوادش خوبه کمتر کار میکنه خب طبیعتا کمیتو میاره پایین کیفیت میره بالا
ولی یزدانی جزو معدود هنرمنداییه ک برا پولی ک بابت کنسرتش میگیره کلی دکورو اینا مییذاره نه مث خیلیا ک با اینور اونور کردن میکروفن و بازوهای ورزیدشون توهم اجرا دارن.. یعنی هم کیفیتو رعایت کرده هم کمیت
این مقاله انتشارش دودش تو چشم خودت میره سایت عزیز
درک استایل کاری یزدانی برا شماها سخته.. همینه که سعی دارین با همه چیو قاطی کردن به نتیجه خودتون برسین
فرهاد زمانه ما یزدانی نباشه کی باشه؟؟ اقایونی ک وقتی ب اوج اهنگاشون میرسن تو اجرای زنده نفسشون در نمیاد؟؟ کاملا از رو حب و بغض بود تخریبتون
اصولا اشتباهه که کسی رو جای کسی ببینیم
اما بر فرض این ماجرا نبظر من این چاووشیه که شبیه به فرهاده
آدمی با سلوک خاص خود که تن به هر اجرا و هر اقدامی نمی ده تا جایی که مهرجویی بزرگ هم نمی تونه باعث بشه کاری رو برای بار دوم انجام بده
جالبه ک عده ای ب اصلاح هوادار از این ک گفته میشه رضا یزدانی فرهاد نیس شاکی میشن
عزیزان هر کسی باید خودش باشه، اون وقت ب جایی میرسه ک میگن فلانی "رضا یزدانی" زمانه ـس
ک متاسفانه در مورد رضا یزدانی با این خطی مشی ک انتخاب کرده صدق نخواهد کرد
صدای رضا یزدانی صدای ترانه اجتماعی و اعتراضیه
و یغما گلرویی ب خوبی این مساله رو تشخیص داد و ب محض اینکه دید خط مشی رضا تغییر کرده راه خودش رو جدا کرد
جالب اینجاس ک کالبدهایی مث خواننده نوستالژی رو هم از دوره همکاری با یغما وام گرفته
با تمام وسعت صدای رضا یزدانی و تمام یونیک بودن صداش
متاسفانه از وقتی ک همکاریش رو با یغما و طرز فکر مشابه یغما خاتمه داد ، "رضا یزدانی تمام شد"
نقد خوبی بود ولی نقدی در جواب به آن حرف رضا یزدانی نیست به هیچ وقت...آقای یزدانی اصلا منظورش این نبوده که مثل فرهادم او گفته است خوانش من به خوانش فرهاد نزدیک است و می توانم آن اثار را بازخانی کنم آن هم فقط خوانش نه موسیقی...موسیقی آن ها از زمین تا آسمان با هم متفاوت است...چه برسد به زندگی شخصی و سلوک...کاملا مشخص بود می خواستید نقدی بنویسید و با این ربط دادن ها می خواستید افراد بیش تری آن را بخوانند....
"بدونشک تنها کسی که هماکنون میتواند کارهای مرحوم فرهاد را به بهترین شکل اجرا کند، من هستم"
این معنیش چیه؟ یعنی من فرهاد زمانه ام!؟
از نظر من معنیش اینه که من خوب میتونم اشعار فرهاد رو اجرا کنم، حرف بی ربطی هم نیست، ایشون از نظر نوع اجرا و تاکید بر کلام به سبک مرحوم فرهاد نزدیک هستند و اجرای ایشون از کارهای فرهاد قابل قبوله. حتما اگر از خودشون سوال می کردید خیلی راحت تر این شبهه حل می شد
کجا صحبت از مرام و فکر فرهاد شده؟ چرا اصولا باید مقایسه ای بین زندگی اجتماعی، شخصیت و آثار این دو نفر صورت بگیره؟
آقای نویسنده! ترانه فیلم طهران تهران یکی از تاثیرگذارترین ترانه های اجتماعی بعد از انقلاب در ایرانه که آدمهای بسیاری باهاش زندگی کردن... در این وانفسای آثار بی ارزش و بی مایه و عاشقانه های سطحی رضا یزدانی با سبک و آثار متفاوت و ترانه هایی که میخونه جایگاه خودش رو اثبات کرده، در عین حال شخصیت اجتماعی و استایل خودش رو هم داره، حالا بعضی ها مثل شما نمی پسندند، ولی دلیلی هم برای اظهار اون در قالب یک مقاله وجود نداره
چند وقت پیش این سایت خبری از محسن چاوشی گذاشت که حاضر نشده با آقای مهرجویی در سنتوری 2 همکاری کنه، و بعد از اون سیل مطالب و تحلیل ها درباره این موضوع رو آغاز کردید...بدون آن که اصل مطلب یعنی نظر و دیدگاه جناب چاووشی و دلایل عدم همکاریشون اصلا مطرح بشه...مطالب سایت شما متاسفانه داره به سمت "زرد شدن" پیش میره، این رنگ و لعاب های شبه روشنفکری هم نمیتونه ماهیت زرد موضوعاتی رو که بهش می پردازید پوشش بده
از جهت گیری درباره هنر و هنرمند بپرهیزید، موضوعاتی رو انتخاب کنید که دغدغه ای داشته باشند و مطرح کردنشون تاثیری بذاره و مسائل رو با منطق و مستدل بررسی کنید، اگر تمایل دارید که اعتبار این سایت رو حفظ کنید. این رو به عنوان یکی از مخاطبان شما درخواست می کنم.
بسیار عالی. ممنون از نقد خوبتون. حرف دل خیلی ها رو زدید جناب بهادری.
بهاری جان شما هم اسمت میفته سر زبونا .. نیازی ب این کارا نیس عزیز جان!
نکته ای که خیلی برام جالبه استفاده از لقب "سلطان" برای این خوانندست...مطمئنم "هیچ کدوم از طرفدارهای ایشون نمیدونن که این لقب که ترجمه KING هست اصولا لقبیه که برای موزیسین های "خیلی بزرگ" سبک جَز و بلوز بکار میرفته و افرادی نظیر بابی بولدن، فردی کپارد، لویی آرمسترانگ و الینگتون صاحب این عنوان از سوی مردم شدن که برای نمونه نفر آخر 12 باااااار برنده جایزه گرمی بوده. حالا نمیدونم کجای این لقب به ایشون یا سبک موزیکش میخوره..دوستان راهنمایی کنن ممنون میشم.
در پایان هم باید گفت موزیک پاپ موزیکی برای مردم عوامه و در ایران هم متاسفانه به نازل ترین نوعش ارائه میشه...خیلی انتظاری از طرفداران موزیک پاپ- مردم عوام- نمیشه داشت که بتونن کیفیت موزیک رو تشخیص بدن. تنها انتظاری که ازشون میره و من خودم به کرررااااااات شاهدش بودم هواداری کورکورانه و بدون دانش و منطقه.
ضمنا تیتر خبر عوض شده...
هیچکس نمیتونه فرهاد باشه !!!
من چندان موسیقی رضا یزدانی رو دنبال نمی کنم، اما به نظرم صحبت ایشون به معنی این نبوده که خودش رو مثل فرهاد میدونه، در واقع اشاره به توانایی در اجرای آثار فرهاد بوده.و فکر می کنم بزرگ کردن یک مطلب ساده و بعد اینطور بهش پرداختن چندان جالب نیست.
فرهاد خواننده بزرگی بوده، اما شاید اگر الان و در سال 93 زندگی می کرد، ترانه های متفاوتی رو انتخاب می کرد یا اجرای متفاوتی داشت...به هر حال هنرمند فرزند زمانه خودشه
در کل با احترام به نویسنده، مطلب زیاد جالبی نبود
ای جونم رضا (کرت کوبین ایران)
والا تا موقعی ک فرهاد زنده بود سیگار کشیدنشو علم کرده بودین که ای وای اینه الگوی جوونای ما؟؟
الانم ک اینجوری میگین
حقا ک مرده پرستین
این همه داد و بیداد که فلانی فرهاد زمانه است یا نه به نظر من بی معنیه(چه از طرف نویسنده این مقاله چه از طرف خود یزدانی یا کیمیایی)
اولا هیچ انسانی مثل کس دیگه ای نمیشه
شاید یزدانی بالاتر از فرهاد باشه (یا پایینتر) اما هیچ وقت فرهاد نمیشه و بر عکس
محک موسیقی فقط زمان ه و بس،نمیشه الان راجع به اثرگذاری یا کاریزمای یزدانی قضاوت کرد
فرهاد قدمت کاراش به 40-50 سال قبل بر میگرده(و انصافا گذر زمان جایگاهشو تصدیق کرده)
با سلام و عرض خسته نباشید؛
صحبت های اخیر این خواننده جوان که جناب بهاری از منظر نقد بدان پرداخته اند، بی شباهت با مصاحبه ها و کل اتفاقاتی که نسل حاضر و "جوان" عرصه ی موسیقی انجام می دهند نیست. یک نفر ادعای فرهاد بودن می کند، یک نفر خود را طلایه دار موسیقی معاصر ایران قلمداد می کند، یک نفر خود را بهنرین به شمار می آورد و ....
آنچه بدیهی به نظر می رسد "اپیدمی شدید خود متفاوت نمود دادن، توهم روشن فکری، کاریزما طلبی، جذب مخاطب به هر شکل، عقده گشایی به طرق مختلف، در عرصه ماندن به هر قیمتی، سبقت گرفتن از رقیب و ...هزار و یک سودای دیگر در سر داشتن است."
موسیقی و رسالتی که بر عهده ی فعالان این عرصه قرار دارد، بدون شک در بدو امر "ارائه اثر موسیقایی با کیفیت مطلوب و چارچوب مشخص " است. لیکن جریانی که در حال حاضر شاهد آن هستیم و اتفاقا همین نسل جدید مسببان آن هستند؛ پرداختن به حواشی و دور و دورتر شدن از اصل مذکور است. تا جایی که حتی در حوزه ی نقد نیز آثار تولیدی برای به چالش کشیدن کمیاب گردیده است و بیشتر حاشیه سازی ها و ... محل نقد واقع گردیده اند.
به نظر حقیر، نیاز امروز هنر ایران و موسیقی به طور اخص "محوریت اندیشه و نگرش خرد محور" در درجه ی اول و "پرداختن به اصل هنر " در درجه ی بعد است. چنانچه " شناخت دقیق از خود و تعریف خط مشی مشخص کاری " نیز بدان اضافه گردد، دیگر مجالی برای پرداختن به حاشیه و خودنمایی و مسائلی از این دست باقی نخواهد ماند. خروجی هنری هر هنرمند (در ژانر خود) طبیعتا بازتاب جهان بینی و نوع نگرش وی به مقوله ی هنر است و شکل گیری این جهان بینی منوط به مطالعه و تفکر و در یک کلام "آموزش صحیح" است.
ای کاش این میزان "دست و پا زدن برای اثبات خود و توانایی خویش به مخاطب (در هر زمینه ای)" را اندکی کسب تخصص و تکیه بر آن جایگزین گردد.
با تشکر و تقدیم احترام
پاینده باشید.
نقد منصفانه ای بود، آقای یزدانی باید دست از تقلید علنی بردارد و سعی کند سبک خودش را داشته باشد .
هنوز با این فلسفه که عدهایی از کسی دفاع میکنند و به قولی طرفداری میکنند مشکل دارم آخر برادر من، خواهر من چرا بی خود دورو بر کسی جمع میشید و این کارا رو انجام میدید هر کسی به اندازه خودش یک انسانه.
این آقا یا هر کس دیگر چون خودش هست الان اینحاس، اگر موسیقی را دوست دارید فقط از اون لذت ببرید
به دورو بر خودتون نگاه کنید شما کی هستید، این آدم یا هر فرد مورد علاقه شما چه تاثیری بر روی زندگی شما داره، چرا همیشه باید کسی را روی شونههای خودتون حمل کنید. خودتون باشید آزاد و رها تا بتونید راحت حرکت کنید.
بارها و بارها ثابت کردید که با شخص رضا یزدانی مشکل دارید، نقدهای مغرضانه و بی اساس شما دیگه برای کمتر کسی جای شبهه گذاشته که مشکل شخصی با ایشون دارید!!!
رضا یزدانی کی خودش رو با فرهاد مقایسه کرد که شما سعی در ذکر تفاوتها دارید؟؟؟
-اگر سایت شما یک خبرنامه ی تحلیلی درباره موسیقی است پس باید صرفا حرفه افراد رو مد نظر داشته باشید نه زندگی شخصی و توان مالی!
-در ضمن مقایسه دو هنرمندی که در دو دوره ی متفاوت زندگی کردند، از لحاظ شرایط اجتماعی مقایسه بی منطق و غلط است!!!
-زمان فرهاد زمان فریاد و اعتراض آشکار بود زمان بیان آشکار مسایل اجتماعی و مبارزات سیاسی مردم! فکر میکنم حداقل!! باید همگی این نکته رو از کتاب ادبیات دبیرستان به خاطر داشته باشیم که اثر هر هنرمندی وام دار شرایط اجتماعی زمانی است که اون هنرمند در آن زندگی میکند!!! بنابراین ترانه هایی که فرهاد می خوند، به واسطه دغدغه ی اجتماعی اش لحن آشکاری از انتقاد داشت!
-تنها همین جمله شما میتونه نشان دهنده نقد بی اساس و مغرضانه تون باشه:(ایدئولوژی فرهاد، نوستالژی کوچه و خیابان های تهران نبود!!! )
وقتی از ترانه های چند وجهی و عمیقی که رضا یزدانی خونده، فقط مفهوم نوستالژی اون رو درک کردید، (سطحی ترین برداشت ممکن!!!) لطفا درباره ایدئولوژی و هدف ایشون نظر ندید!!!
افزودن یک دیدگاه جدید