کنسرت حماسی وحید تاج و سلمان سالک روی صحنه رفت
طنین حماسههای عاشقانه سیاوُش در تالار وحدت
موسیقی ما - سهشنبه شب، تالار وحدت میزبان کنسرت عاشقانه و حماسی «داستان سیاوش» به خوانندگی «وحید تاج»، آهنگسازی «سلمان سالک» و روایت «امیر صادقی» - پژوهشگر پیشکسوت و صاحبنام شاهنامه- با اجرای گروه موسیقی «آوای مهربانی» بود که «جمشید عندلیبی»، نوازنده ساز نی هم بعد از سالها، به عنوان نوازنده مهمان در کنار این گروه روی صحنه آمد.
این اجرا که به شاهنامهخوانی و فردوسی اختصاص داده شده بود، به مناسبت بزرگداشت این سخنسرای نامی ایران برگزار شد که شامل بخش اول زندگی سیاوش تا جایی که سودابه عاشق او میشود و به آتش انداختن سیاوش و سالم بیرون آمدن او و اثبات بیگناهیاش در هفت پرده، پرداخته شده بود که «سلمان سالک» سعی کرده بود از تمامی دستگاه های موسیقی در این هفت پرده بهره ببرد. متاسفانه در حدود یک قرنی که موسیقی ایرانی به این شکل سرو سامان گرفته است، آثار موسیقایی مرتبط با حکیم ابوالقاسم فردوسی جایگاهی در هنر ما نداشته و به تعداد انگشتشماری به آن پرداخته شده که به گواهی اهل فن، عموم آنها هم با شکست روبهرو شدهاند. چرا که استفاده از مثنوی در موسیقی ایرانی به خودیخود کار سخت و غیرمتعارفی است که تجربه و تفحص زیادی را طلب میکند.
در اجرا و تلاش ارزشمند شب گذشته، بعد از اولین قطعه که «سرآغاز» نام داشت و براساس ملودی خراسانی با همراهی دوتار و ارکستر نوشته شده بود، «امیر صادقی» که همانند تصاویری که از فردوسی دیدهایم لباس بر تن کرده بود، از میان تماشاگران با خوانش چند بیت حماسی در ستایش فردوسی روی سن آمد و با قرار گرفتن در جای خود، درست در میانهی سن از تماشاگران خواست تا با تشویق مقام فردوسی را ارج نهند.
به گزارش سایت موسیقی ما . قطعه دوم به «آغاز داستان سیاوش» مربوط میشد که از ساز نی برای پیشدرآمد بهره گرفته شده بود و به صورت آواز و تصنیف در دستگاه نوا اجرا شد. بخش سوم که «زادن سیاوش از مادر» را روایت میکرد، بر اساس تصنیفی قدیمی و در مایه بیات ترک نواخته شد؛ یعنی گوشهای که از لحاظ رابطهی فواصل با درآمد، قدری یکنواخت به گوش میرسد. اما وقتی پای زاده شدن یکی از اسطورههای شاهنامه در میان است که بهخودی خود اتفاق مبارک و میمونی است و خود فردوسی هم درباره او میگوید: «بسي برنيآمد برين روزگار/ که رنگ اندر آمد به خرم بهار» -حتی با در نظر گرفتن بخت بد سیاوش و اینکه یکی از مظلومترین اسطورههای شاهنامه بوده است- شاید بهره بردن از این نوع موسیقی که اثری از شادی در آن به چشم نمیخورد، تجربه مناسبی نمیتوانست باشد.
مخاطب موسیقی ایرانی، پیشینه و ذهنیت خاصی از دستگاههای موسیقی دارد. حال اگر قرار باشد موضوعی که ذاتا خجسته است را در این دستگاه بیان کرد، انقدر باید فکر شده این اتفاق بیفتد که مخاطب بتواند از تصویری که از آن دستگاه در ذهنش نقش بسته، دل بکند و فضا و تصویر جدیدی را درک و دریافت کند.
«آمدن سیاوش از زابلستان» با همراهی سرنا و ارکستر، بخش چهارم این اجرا بود که در دستگاه چهارگاه نواخته شد و حضور ساز سرنا و مشخصا این دستگاه موسیقی، پویایی، انرژی و حس سرخوشانهای-همانطور که از نام و مضمون این بخش برمیآید- به این قسمت داد. «وفات مادر سیاوش» و «عاشق شدن سودابه بر سیاوش» بخشهای بعدی این اجرا بودند. «امیر صادقی» در طول کنسرت، ابتدای هر قطعه را با خوانش قسمتهایی از شاهنامه آغاز میکرد و در ادامه «وحید تاج» به خواندن این مضامین برمیآمد. اما در پرده ششمِ این اجرا که «عاشق شدن سودابه بر سیاوش» نام دارد، صادقی به تنهایی آن را روایت کرد که با موسیقی در این بخش به نوعی برخورد ریتمیک شده بود و موتیف کوتاه و تکرارشوندهای برای این قسمت در نظر گرفته شده بود که کار چندان متعارفی در موسیقی ایرانی نیست.
بخش انتهایی این کنسرت هم به «گذشتن سیاوش از آتش» اختصاص داشت که بر اساس ساقینامه در دستگاه ماهور نواخته شد و «اهورا پارسا» با نواختن تنبور که اصولا ساز شوریدهای است، فضایی از عشق و پاکی بیخلل را به تصویر کشید.
بهروز بیگی: یسنای، سلمان سالک: تار، محمد ثبت راد: تار، عارف چراغیان: تار، اهورا پارسا: دوتار و تنبور، ندا چراغیان: عود، حمیدرضا آفریده: کمانچه، شیدا عبادت دوست: کمانچه، فرشاد رستمی: قیچک، ابراهیم یساولزاده: قانون، امیر رحمانی: سنتور، ارسلان علیزاده: ویلنسل، سیاوش کریمینژاد،: کوبهای، مجید علیزاده: تمبک، محسن کیهاننژاد: سرنا، نوازندگان این اجرا بودند.
«هوشنگ مرادی کرمانی»، «محمدعلی بهمنی» و «افشین یداللهی» از مهمانان این شب بودند.
این اجرا که به شاهنامهخوانی و فردوسی اختصاص داده شده بود، به مناسبت بزرگداشت این سخنسرای نامی ایران برگزار شد که شامل بخش اول زندگی سیاوش تا جایی که سودابه عاشق او میشود و به آتش انداختن سیاوش و سالم بیرون آمدن او و اثبات بیگناهیاش در هفت پرده، پرداخته شده بود که «سلمان سالک» سعی کرده بود از تمامی دستگاه های موسیقی در این هفت پرده بهره ببرد. متاسفانه در حدود یک قرنی که موسیقی ایرانی به این شکل سرو سامان گرفته است، آثار موسیقایی مرتبط با حکیم ابوالقاسم فردوسی جایگاهی در هنر ما نداشته و به تعداد انگشتشماری به آن پرداخته شده که به گواهی اهل فن، عموم آنها هم با شکست روبهرو شدهاند. چرا که استفاده از مثنوی در موسیقی ایرانی به خودیخود کار سخت و غیرمتعارفی است که تجربه و تفحص زیادی را طلب میکند.
در اجرا و تلاش ارزشمند شب گذشته، بعد از اولین قطعه که «سرآغاز» نام داشت و براساس ملودی خراسانی با همراهی دوتار و ارکستر نوشته شده بود، «امیر صادقی» که همانند تصاویری که از فردوسی دیدهایم لباس بر تن کرده بود، از میان تماشاگران با خوانش چند بیت حماسی در ستایش فردوسی روی سن آمد و با قرار گرفتن در جای خود، درست در میانهی سن از تماشاگران خواست تا با تشویق مقام فردوسی را ارج نهند.
به گزارش سایت موسیقی ما . قطعه دوم به «آغاز داستان سیاوش» مربوط میشد که از ساز نی برای پیشدرآمد بهره گرفته شده بود و به صورت آواز و تصنیف در دستگاه نوا اجرا شد. بخش سوم که «زادن سیاوش از مادر» را روایت میکرد، بر اساس تصنیفی قدیمی و در مایه بیات ترک نواخته شد؛ یعنی گوشهای که از لحاظ رابطهی فواصل با درآمد، قدری یکنواخت به گوش میرسد. اما وقتی پای زاده شدن یکی از اسطورههای شاهنامه در میان است که بهخودی خود اتفاق مبارک و میمونی است و خود فردوسی هم درباره او میگوید: «بسي برنيآمد برين روزگار/ که رنگ اندر آمد به خرم بهار» -حتی با در نظر گرفتن بخت بد سیاوش و اینکه یکی از مظلومترین اسطورههای شاهنامه بوده است- شاید بهره بردن از این نوع موسیقی که اثری از شادی در آن به چشم نمیخورد، تجربه مناسبی نمیتوانست باشد.
مخاطب موسیقی ایرانی، پیشینه و ذهنیت خاصی از دستگاههای موسیقی دارد. حال اگر قرار باشد موضوعی که ذاتا خجسته است را در این دستگاه بیان کرد، انقدر باید فکر شده این اتفاق بیفتد که مخاطب بتواند از تصویری که از آن دستگاه در ذهنش نقش بسته، دل بکند و فضا و تصویر جدیدی را درک و دریافت کند.
«آمدن سیاوش از زابلستان» با همراهی سرنا و ارکستر، بخش چهارم این اجرا بود که در دستگاه چهارگاه نواخته شد و حضور ساز سرنا و مشخصا این دستگاه موسیقی، پویایی، انرژی و حس سرخوشانهای-همانطور که از نام و مضمون این بخش برمیآید- به این قسمت داد. «وفات مادر سیاوش» و «عاشق شدن سودابه بر سیاوش» بخشهای بعدی این اجرا بودند. «امیر صادقی» در طول کنسرت، ابتدای هر قطعه را با خوانش قسمتهایی از شاهنامه آغاز میکرد و در ادامه «وحید تاج» به خواندن این مضامین برمیآمد. اما در پرده ششمِ این اجرا که «عاشق شدن سودابه بر سیاوش» نام دارد، صادقی به تنهایی آن را روایت کرد که با موسیقی در این بخش به نوعی برخورد ریتمیک شده بود و موتیف کوتاه و تکرارشوندهای برای این قسمت در نظر گرفته شده بود که کار چندان متعارفی در موسیقی ایرانی نیست.
بخش انتهایی این کنسرت هم به «گذشتن سیاوش از آتش» اختصاص داشت که بر اساس ساقینامه در دستگاه ماهور نواخته شد و «اهورا پارسا» با نواختن تنبور که اصولا ساز شوریدهای است، فضایی از عشق و پاکی بیخلل را به تصویر کشید.
بهروز بیگی: یسنای، سلمان سالک: تار، محمد ثبت راد: تار، عارف چراغیان: تار، اهورا پارسا: دوتار و تنبور، ندا چراغیان: عود، حمیدرضا آفریده: کمانچه، شیدا عبادت دوست: کمانچه، فرشاد رستمی: قیچک، ابراهیم یساولزاده: قانون، امیر رحمانی: سنتور، ارسلان علیزاده: ویلنسل، سیاوش کریمینژاد،: کوبهای، مجید علیزاده: تمبک، محسن کیهاننژاد: سرنا، نوازندگان این اجرا بودند.
«هوشنگ مرادی کرمانی»، «محمدعلی بهمنی» و «افشین یداللهی» از مهمانان این شب بودند.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 - 13:38
افزودن یک دیدگاه جدید