سرپرست گروه «دگردیس» در گفتگو با «موسیقی ما» از راک ایرانی، آلبوم «شیدایی درون» و اوضاع موسیقی سخن گفت
فرشاد رمضانی: موسیقی ایران خیلی یکنواخت و مونوپل شده است
موسیقی ما - انتشار برخی آلبومهای موسیقی در ایران، صبر ایوب و عمر نوح میطلبد. «شیدایی درون» از همین آلبومها است. اثری که خالقش ده سال به پای آن نشست تا در نهایت آلبومش همان گونه که هست و بدون آنکه دستخوش تغییر شود و از زیر تیغ بگذرد، منتشر شود. با سابقهترها او را از نوازندگی اش روی استیج با گروههای نوپای دهه هفتاد و البته حضور در گروه «کاوه یغمایی» میشناسند و میگویند در ایران او اولین کسی است که پس از انقلاب، با گیتار بیس روی استیج رفته است. با «فرشاد رمضانی» که به تازگی دو آلبوم با آهنگسازی کاوه یغمایی و بصیر فقیه نصیری را در یک مجموعه با عنوان «شیدایی درون» منتشر کرده، از آلبومش، راک ایرانی و اوضاع موسیقی ایران حرف زدیم.
دلیل دیگر، ممیزیهایارشاد بود. بعد از این سالها، تغییراتی در مرکز موسیقی صورت گرفته و فکر میکنم خیلی عالی بوده و در حال انجام کارهایی هستند که تا 6 ماه پیش حتی فکرشان را هم نمیکردیم و از این بابت به آنها تبریک میگویم. اما زمانی که من شروع به کار کردم، دستورالعملها و چارچوبهایی برای شوراهای مختلف از جمله شورای شعر مشخص شده بود که من را اذیت میکرد؛ اما هیچگاه کوتاه نیامدم و حاضر به هیچگونه تغییری نشدم و صبر کردم تا پروژهی «دگردیس» سرنوشت خود را تعیین و مشخص کند که چه اتفاقی قرار است برایش رخ دهد؛ اصلاً آیا قرار است به عنوان یک کار مجوزدار و رسمی و کار نویی که تا به حال در موسیقی ایران اتفاق نیفتاده راهش را پیدا کند یا نه که خوشبختانه این اتفاق افتاد. هرچند مقداری طولانی شد، اما «دگردیس» نهایتاً آنطور که میباید منتشر شد.
آخرین باری که به آنجا مراجعه کردم، بسیار آزردهخاطر و دلگیر بودم و خواستم پروندهام را تحویل دهند و گفتم من هم آثار را در اینترنت منتشر میکنم تا جوانان ایرانی گوش دهند. گفتند تو قطعات دیگری هم داری، قید آن دو قطعه را بزن. متذکر شدم که دو قطعهای که شما از آنها ایراد گرفتهاید، از قویترین و بهترین قطعات من هستند. بههرحال پای شعرها ایستادم و از آنها دفاع کردم و خوشبختانه دوستان شورا متقاعد شدند و بالاخره موفق به گرفتن مجوز شدم. خوشبختانه برای موسیقی درگیری چندانی نداشتم. زمانی که مجوز شعرهایم را گرفتم و به اصطلاح به خوان دوم که مجوز موسیقی بود راه پیدا کردم، استاد «.......» توصیههایی به من کردند. با شناختی که از من داشتند، میدانستند آدمی نیستم که دست به هر کاری بزنم و مطمئن بودند کاری که ارائه میدهم، حتماً کار خاصی خواهد بود. به کمک راهنماییهای ایشان بود که مجوز موسیقی را به راحتی گرفتم. سه سال پیش موفق به دریافت مجوز شدم و از سال 90 به بعد مسائلی پیش آمد که مجبور شدم دست نگه دارم تا در محلهی پخش هم اتفاقی که «دگردیس» لازم دارد برایش رخ دهد و در نهایت کار توسط «آوای باربد» پخش شد.
دلیل این گرایش چیزی جز این نیست که روی جلد مجلات و یا در سایتهای مختلف، عکس خوانندهها را میبینند و غریزهای به نام «شهرتطلبی» در آنها تحریک میشود. اینها یکسری مسائل کاملاً ظاهری و بیارزش هستند که گریبان موسیقی ما را گرفتهاند؛ چه در سبک پاپ و سایر سبکها. من این را صددرصد منفی میدانم و امیدوارم که جوانان بیشتر به این گرایش پیدا کنند که بفهمند اساساً موسیقی گوش کردن چیست و موسیقی خوب چه موسیقیای است. همهی سبکها باید وجود داشته باشند، اما در شرایط کاملاً برابر. الان بازار موسیقی پاپ داغ است و آثارش تیراژ چندصد هزار نسخهای دارند و در پخش مویرگی موفق هستند.
باید شرایط به گونهای باشد که یک موزیسین کلاسیک هم همان امکانات را در اختیار داشته باشد. حال اگر توانست فروش لازم را داشته باشد، که ناز شستاش! در غیر اینصورت مشکل خودش است. ولی میبایست این امکانات و رفاه برای تمامی سبکهای موسیقی وجود داشته باشد. به طور مثال، منِ مخاطب و خانوادهام تصمیم میگیریم که اگر هفتهی قبل به سینما یا تئاتر رفتیم، این هفته به سراغ موسیقی برویم. حال بررسی میکنیم که در چه سالنهایی برنامه موسیقی هست و در هر کدام چه کاری ارائه میشود و در نهایت مثلاً تصمیم میگیریم که امشب موسیقی پاپ گوش کنیم.
این امکانات باید برای همه فراهم شود و مخاطب باید حق انتخاب داشته باشد، نه اینکه توسط شبکههای مافیایی که اصلاً پیچیده هم نیستند، این قضیه کاملاً روی یکسری موسیقی سوددِه متمرکز شده و در واقع ویترین محدود و منحصر به تعدادی خاص شود. باید به مردم احترام گذاشت. کالایی که قابلیت دارد تولید شود، پشت ویترینها و گیشهها قرار داده شود تا مردم انتخاب کنند.
میخواهم بدانم آیا آقایان بابت این همه سود و بهرههای مالی، نباید خمس و زکاتی بپردازند و چند جوانی که پشتوانه مالی ندارند ولی توانایی ارائه کار خوب را دارند و میتوانند در حد خود مخاطب جذب کنند و همانها هستند که میتوانند موجب دگردیسی در موسیقی ما بشوند را حمایت کنند؟ مردم ما از تکرار «قربانت بروم»، «فدایت شوم»، و «من خیلی غمگینم»ها خسته شدهاند. سوژهی همهی ترانههای ما شده خیانت و داستانهای عشقی آبکی! همان اتفاقی که در دههی اخیر برای سینمای ما افتاده است. تِم اصلی همه داستانها مثلثهای عشقی است.
باید با اعتماد به نفس، تکیه بر تواناییها و با خیال راحت کار کرده و چیزی به موسیقی ایران اضافه کنند. نسل ما نسلی بود که اینترنت، سیدی، ماهواره و... نداشت و وسایل ارتباطجمعی هم فضای باز و آزادی نداشتند تا بسیاری از اتفاقات رقم بخورد و شرایط فراهم نبود تا خیلی چیزها را زودتر فرا بگیریم. کتاب و منبع آموزشی مناسبی وجود نداشت. با هزار مصیبت یک برگ نُت از موسیقی مورد علاقهمان پیدا و شروع به تمرین میکردیم! خود من وقتی میخواستم کاری را کاور کنم، آنقدر نوار کاست را جلو و عقب میکردم که چند بار کلید دستگاه پخش شکست! تکنولوژی در حال پیشرفت است و چیزی هم نمیتواند جلویش را بگیرد و این خیلی خوب است. بچههای نسل جدید باید از این مسئله استفاده کنند و با این امکانات از مصیبتهایی که ما کشیدهایم، مصون بمانند.
خاطرم هست که دو-سه سال درگیر یکی از تکنیکهای «استنلی کلارک» بودم و برایم عجیب و سوالبرانگیز بود. تا اینکه یک شب که خسته بودم و گیتارم کوک برنمیداشت، خیلی اتفاقی هنگام کار با گوشی کوک یکی از سیمها، متوجه آن مسئله شدم و پس از کشفش گریه کردم. فکرش را بکنید سه سال ذهن من درگیر یک نکتهی بسیار ساده بود. در حالی که اگر استاد خوبی داشتم، کتابی در اختیارم بود و یا اینترنتی وجود داشت، سه سال جلوتر نیازم را بر طرف کرده بودم. اما بههرحال همان حس و حال لذتبخش بود. آن گریه هم به خاطر تاسف از نداشتن امکانات بود و هم به خاطر خوشحالی از اینکه خودم کشفش کردهام!
ابتداییترین و آسیبرسانترین مسئلهای که وجود دارد این است که برخی، ما راکِرها را به چشم شیطانپرست نگاه میکنند. باور کنید در میان راکرها، آدمهای معتقد و متدیّنی سراغ دارم که کمتر در جامعه نظیر آنها را میبینید. کدامیک از ما شیطانپرستیم یا خون میخوریم؟! متأسفم که مزخرفاتی از این دست زیاد است. این بدترین و مهلکترین ضربهای بوده که در ایران به ما راکرها خورده است. شاید این اتفاقات در آن سوی مرزها بیفتد؛ آن هم راک نیست، بلکه در برخی از زیرشاخههای راک مثلاً متال است که باز هم شاید در برخی گروههایشان این اتفاقات بیفتد. این سیاستگذاریای بوده که با ایجاد چالشهایی، ذهن جوانهایشان را از مسائل اساسی منحرف کنند. در میان ارزشهایی که این موسیقی دارد، آنها به نوعی ضدارزش تبدیل شدهاند. اگر فیلم «........» را ببینید، متوجه میشوید که موسیقی راک چه هدفی دنبال میکند. خیلی مسائل را سیاستگذاران به صورت زیرپوستی و مرموزانه به این سبک از موسیقی القا کردهاند تا آن را تحت تسلط خود بگیرند و با آشفته کردن ذهنها، از آنچه برای خودشان زیانبار بوده پیشگیری کنند.
این اتفاقی بوده که در آنسوی مرزها افتاده است. ما در کشوری مذهبی زندگی میکنیم و با این مسئله به شکل اغراقآمیز و نادرستی برخورد شده است. سوابق ریز همهی ما موزیسینها در دست مسئولین موجود است. کدامیک از ما در چنین جلساتی شرکت داشته و یا روابطی با این گروهها داشتهایم؟ کدامیک از ما در فضای مجازی که کاملاً هم تحت نظارت است، صحبتی در این زمینه کردهایم؟ مشخص است که اصلاً دغدغهی ما مزخرفات اینچنینی نیست. چرا که اعتقادات مذهبی در دل ما وجود دارد و هیچکسی نمیتواند آن را از ما بگیرد
- * فلسفهی انتخاب نام «دگردیس» برای گروهتان چه بود؟
- * لطفاً از روند تولید شیدایی درون 1 و 2 بگویید.
- * انتخاب اشعار این مجموعه بر چه اساسی صورت گرفت؟
- * عدهای معتقدند کلام فارسی به سختی روی موسیقی راک مینشیند. آیا شما هم با این مسئله مواجه بودید؟
- * شاید مهمترین سوالی که ممکن است در مورد مجموعه «شیدایی درون» مطرح شود این است که چرا پروسهی دریافت مجوز این آلبوم اینقدر طولانی شده است؟ یک دهه زمان بسیار زیادی است!
دلیل دیگر، ممیزیهایارشاد بود. بعد از این سالها، تغییراتی در مرکز موسیقی صورت گرفته و فکر میکنم خیلی عالی بوده و در حال انجام کارهایی هستند که تا 6 ماه پیش حتی فکرشان را هم نمیکردیم و از این بابت به آنها تبریک میگویم. اما زمانی که من شروع به کار کردم، دستورالعملها و چارچوبهایی برای شوراهای مختلف از جمله شورای شعر مشخص شده بود که من را اذیت میکرد؛ اما هیچگاه کوتاه نیامدم و حاضر به هیچگونه تغییری نشدم و صبر کردم تا پروژهی «دگردیس» سرنوشت خود را تعیین و مشخص کند که چه اتفاقی قرار است برایش رخ دهد؛ اصلاً آیا قرار است به عنوان یک کار مجوزدار و رسمی و کار نویی که تا به حال در موسیقی ایران اتفاق نیفتاده راهش را پیدا کند یا نه که خوشبختانه این اتفاق افتاد. هرچند مقداری طولانی شد، اما «دگردیس» نهایتاً آنطور که میباید منتشر شد.
- * دلیل مشخصی برای عدم اعطای مجوز به اثر شما وجود داشت؟ به اشعار مجوز نمیدادند یا با موسیقی مشکل داشتند یا مشکل دیگری وجود داشت؟
آخرین باری که به آنجا مراجعه کردم، بسیار آزردهخاطر و دلگیر بودم و خواستم پروندهام را تحویل دهند و گفتم من هم آثار را در اینترنت منتشر میکنم تا جوانان ایرانی گوش دهند. گفتند تو قطعات دیگری هم داری، قید آن دو قطعه را بزن. متذکر شدم که دو قطعهای که شما از آنها ایراد گرفتهاید، از قویترین و بهترین قطعات من هستند. بههرحال پای شعرها ایستادم و از آنها دفاع کردم و خوشبختانه دوستان شورا متقاعد شدند و بالاخره موفق به گرفتن مجوز شدم. خوشبختانه برای موسیقی درگیری چندانی نداشتم. زمانی که مجوز شعرهایم را گرفتم و به اصطلاح به خوان دوم که مجوز موسیقی بود راه پیدا کردم، استاد «.......» توصیههایی به من کردند. با شناختی که از من داشتند، میدانستند آدمی نیستم که دست به هر کاری بزنم و مطمئن بودند کاری که ارائه میدهم، حتماً کار خاصی خواهد بود. به کمک راهنماییهای ایشان بود که مجوز موسیقی را به راحتی گرفتم. سه سال پیش موفق به دریافت مجوز شدم و از سال 90 به بعد مسائلی پیش آمد که مجبور شدم دست نگه دارم تا در محلهی پخش هم اتفاقی که «دگردیس» لازم دارد برایش رخ دهد و در نهایت کار توسط «آوای باربد» پخش شد.
- * پس اینکه پس از این سالها «شیدایی درون» منتشر شده، به دلیل انعطاف مسئولین ارشاد است نه تغییری که شما ایجاد کردید. درست است؟
- * تولید این اثر را با چه هدف و پیشزمینهی ذهنیای آغاز کردید؟
- * پس با کپی از آثار خارجی مخالفید؟
- * و این دقیقاً موضوعی است که بسیاری از کارشناسان موسیقی از آن گلهمند هستند و در واقع دردی است که گریبان موسیقی ما را گرفته.
- * نظرتان درباره گرایش تعداد زیادی از جوانان به سمت خوانندگی چیست؟ از طرفی اینکه به فعالیت هنری گرایش پیدا کردهاند، شاید مثبت باشد و از طرف دیگر، پایین آمدن کیفیت آثار تولیدی میتواند به عنوان بُعد منفی آن تلقی شود. شما این مسئله را چطور ارزیابی میکنید؟
دلیل این گرایش چیزی جز این نیست که روی جلد مجلات و یا در سایتهای مختلف، عکس خوانندهها را میبینند و غریزهای به نام «شهرتطلبی» در آنها تحریک میشود. اینها یکسری مسائل کاملاً ظاهری و بیارزش هستند که گریبان موسیقی ما را گرفتهاند؛ چه در سبک پاپ و سایر سبکها. من این را صددرصد منفی میدانم و امیدوارم که جوانان بیشتر به این گرایش پیدا کنند که بفهمند اساساً موسیقی گوش کردن چیست و موسیقی خوب چه موسیقیای است. همهی سبکها باید وجود داشته باشند، اما در شرایط کاملاً برابر. الان بازار موسیقی پاپ داغ است و آثارش تیراژ چندصد هزار نسخهای دارند و در پخش مویرگی موفق هستند.
باید شرایط به گونهای باشد که یک موزیسین کلاسیک هم همان امکانات را در اختیار داشته باشد. حال اگر توانست فروش لازم را داشته باشد، که ناز شستاش! در غیر اینصورت مشکل خودش است. ولی میبایست این امکانات و رفاه برای تمامی سبکهای موسیقی وجود داشته باشد. به طور مثال، منِ مخاطب و خانوادهام تصمیم میگیریم که اگر هفتهی قبل به سینما یا تئاتر رفتیم، این هفته به سراغ موسیقی برویم. حال بررسی میکنیم که در چه سالنهایی برنامه موسیقی هست و در هر کدام چه کاری ارائه میشود و در نهایت مثلاً تصمیم میگیریم که امشب موسیقی پاپ گوش کنیم.
این امکانات باید برای همه فراهم شود و مخاطب باید حق انتخاب داشته باشد، نه اینکه توسط شبکههای مافیایی که اصلاً پیچیده هم نیستند، این قضیه کاملاً روی یکسری موسیقی سوددِه متمرکز شده و در واقع ویترین محدود و منحصر به تعدادی خاص شود. باید به مردم احترام گذاشت. کالایی که قابلیت دارد تولید شود، پشت ویترینها و گیشهها قرار داده شود تا مردم انتخاب کنند.
- * با شما کاملاً موافقم. اما نکتهای در این میان وجود دارد که مخاطب، خیلی از هنرمندان و در واقع سبکها را نمیپذیرد و طبعاً با یک سری سبکها ارتباط بیشتری برقرار میکند و این نکته در اینکه کمیت موسیقی مصرفی بیشتر است، تأثیر زیادی دارد. یعنی سلیقهی بسیاری از مخاطبین به آن سمت است و بخش عمدهای از موزیسینها و تولیدکنندههای ما هم به دنبال تأمین سلیقهی مخاطب هستند.
میخواهم بدانم آیا آقایان بابت این همه سود و بهرههای مالی، نباید خمس و زکاتی بپردازند و چند جوانی که پشتوانه مالی ندارند ولی توانایی ارائه کار خوب را دارند و میتوانند در حد خود مخاطب جذب کنند و همانها هستند که میتوانند موجب دگردیسی در موسیقی ما بشوند را حمایت کنند؟ مردم ما از تکرار «قربانت بروم»، «فدایت شوم»، و «من خیلی غمگینم»ها خسته شدهاند. سوژهی همهی ترانههای ما شده خیانت و داستانهای عشقی آبکی! همان اتفاقی که در دههی اخیر برای سینمای ما افتاده است. تِم اصلی همه داستانها مثلثهای عشقی است.
- * چه کسی را مقصر اصلی این اتفاق میدانید؟
- * اشاره کردید که قصد ارائهی «پرشین راک» را داشتید. پیش از شما چه کسانی «پرشین راک» ارائه کردند که شما از آنها الگو یا تاثیر گرفتید؟
- * تا چه حد توانستهاید به خواستههایتان در ارائه پرشین راک برسید و آن اِلِمانهایی که مدنظرتان بوده را لحاظ کنید؟
- * پس رضایت کامل دارید؟
- * در صحبتمان به نسلهای مختلف موسیقی راک در ایران اشاره شد. نسل جدید را چطور میبینید؟
باید با اعتماد به نفس، تکیه بر تواناییها و با خیال راحت کار کرده و چیزی به موسیقی ایران اضافه کنند. نسل ما نسلی بود که اینترنت، سیدی، ماهواره و... نداشت و وسایل ارتباطجمعی هم فضای باز و آزادی نداشتند تا بسیاری از اتفاقات رقم بخورد و شرایط فراهم نبود تا خیلی چیزها را زودتر فرا بگیریم. کتاب و منبع آموزشی مناسبی وجود نداشت. با هزار مصیبت یک برگ نُت از موسیقی مورد علاقهمان پیدا و شروع به تمرین میکردیم! خود من وقتی میخواستم کاری را کاور کنم، آنقدر نوار کاست را جلو و عقب میکردم که چند بار کلید دستگاه پخش شکست! تکنولوژی در حال پیشرفت است و چیزی هم نمیتواند جلویش را بگیرد و این خیلی خوب است. بچههای نسل جدید باید از این مسئله استفاده کنند و با این امکانات از مصیبتهایی که ما کشیدهایم، مصون بمانند.
خاطرم هست که دو-سه سال درگیر یکی از تکنیکهای «استنلی کلارک» بودم و برایم عجیب و سوالبرانگیز بود. تا اینکه یک شب که خسته بودم و گیتارم کوک برنمیداشت، خیلی اتفاقی هنگام کار با گوشی کوک یکی از سیمها، متوجه آن مسئله شدم و پس از کشفش گریه کردم. فکرش را بکنید سه سال ذهن من درگیر یک نکتهی بسیار ساده بود. در حالی که اگر استاد خوبی داشتم، کتابی در اختیارم بود و یا اینترنتی وجود داشت، سه سال جلوتر نیازم را بر طرف کرده بودم. اما بههرحال همان حس و حال لذتبخش بود. آن گریه هم به خاطر تاسف از نداشتن امکانات بود و هم به خاطر خوشحالی از اینکه خودم کشفش کردهام!
- * درباره جایگاه راک در ایران صحبت کنید. به نظر میرسد راک سبکی است که در ایران مهجور افتاده و به لحاظ کمیت مخاطب، در سطح پایینی قرار دارد. موافقید؟
ابتداییترین و آسیبرسانترین مسئلهای که وجود دارد این است که برخی، ما راکِرها را به چشم شیطانپرست نگاه میکنند. باور کنید در میان راکرها، آدمهای معتقد و متدیّنی سراغ دارم که کمتر در جامعه نظیر آنها را میبینید. کدامیک از ما شیطانپرستیم یا خون میخوریم؟! متأسفم که مزخرفاتی از این دست زیاد است. این بدترین و مهلکترین ضربهای بوده که در ایران به ما راکرها خورده است. شاید این اتفاقات در آن سوی مرزها بیفتد؛ آن هم راک نیست، بلکه در برخی از زیرشاخههای راک مثلاً متال است که باز هم شاید در برخی گروههایشان این اتفاقات بیفتد. این سیاستگذاریای بوده که با ایجاد چالشهایی، ذهن جوانهایشان را از مسائل اساسی منحرف کنند. در میان ارزشهایی که این موسیقی دارد، آنها به نوعی ضدارزش تبدیل شدهاند. اگر فیلم «........» را ببینید، متوجه میشوید که موسیقی راک چه هدفی دنبال میکند. خیلی مسائل را سیاستگذاران به صورت زیرپوستی و مرموزانه به این سبک از موسیقی القا کردهاند تا آن را تحت تسلط خود بگیرند و با آشفته کردن ذهنها، از آنچه برای خودشان زیانبار بوده پیشگیری کنند.
این اتفاقی بوده که در آنسوی مرزها افتاده است. ما در کشوری مذهبی زندگی میکنیم و با این مسئله به شکل اغراقآمیز و نادرستی برخورد شده است. سوابق ریز همهی ما موزیسینها در دست مسئولین موجود است. کدامیک از ما در چنین جلساتی شرکت داشته و یا روابطی با این گروهها داشتهایم؟ کدامیک از ما در فضای مجازی که کاملاً هم تحت نظارت است، صحبتی در این زمینه کردهایم؟ مشخص است که اصلاً دغدغهی ما مزخرفات اینچنینی نیست. چرا که اعتقادات مذهبی در دل ما وجود دارد و هیچکسی نمیتواند آن را از ما بگیرد
- * و حرف پایانی؟
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 3 مرداد 1393 - 10:10
دیدگاهها
واقعا برای ساییتون خیلی خیلی متاسفم که چقد بی تفاوت بودید نسبت به وضعیت این روزای اقاقی شکوهی و انژیوپلاستی سختی که پریروز داشتن.واقعا خیلی زشت بود که کوچک تریرن خبری راجع به حال ایشون واتفاقایی که افتاد نذاشتید متاسفم که حال هنر مند کشورتون براتون مهم نیست.میدونم تایید نمیکنید نظرمو ولی خودتون بخونید برامکافیه.
من موسیقی راک رو دوست دارم موسیقی و اشعار به کار رفته در آلبوم ایشان رو هم دوست داشتم اما متاسفانه صدای ایشان غیرقابل تحمل است. کاش در مورد صدای ایشان هم سوال می کردید. مشکل من با موسیقی راک هم همینه که امثال ایشان یا شهرام شعرباف با صدایی فوق العاده ضعیف به موسیقی راک روی می آورند و ادعای روشنفکری هم می کنند
من با نظر علی موافقم همین آقا نمی تونه یه البوم به قول خودش نیناش عرضه کنه چون صداش تو همچین آهنگهایی خیلی تابلو میشه میاد همچین کاری عرضه می کنه جالب اینجاست که قیمت سی دی اورجینال آلبوم ایشون 20 هزار تومان هست!!!!!!!!! و جالب تر اینکه خیلی ها پس از دانلود رایگان اون در سایتهای موسیقی اون رو بلافاصله پاک کردن البته همه خوانندگانی که به نوعی به موسیقی راک گرایش پیدا کردن صدای بدی ندارن مثل رضا یزدانی, هومن جاوید, فرشید اعرابی و شهریار مسرور که همگی صدای نسبتا خوبی برای خواندن دارن اما خوانندگان دیگه ای هم هستن مثل پیمان نیکسار یا هادی پاکزاد یا همون شهرام شعرباف که از کوچکترین توانایی در امر صدا برخوردار نیستند.
واقعا این چند روزه به شدت از دست ساییتون عصبانی و دلگیر هستم
آخه این چه وضعشه ؟ تو این چند روزی که گذشت بد بود از در و دیوار خبر گذاشتین به جز از حال شهرام شکوهی
یه جورایی حس نفرت از سایتتون بهم دست داده یعنی میتونین اینقدر بی تفاوت باشین ؟
فقط میشه به حال شما و کارتون تاسف خورد
چه بی ربط و چه سبک مغزتنخ راچع به هنر مندامون نظر میدن در حالی که مطمعنا هیچی راجع به طرز فکر رمضانی نمیدونن
افزودن یک دیدگاه جدید