گفت و گو با علیرضا طباطبایی درباره مسترکلاس «هسلر» و فعالیتهای گروه آریان؛
«آریان» و «رجب پور» جدایی ناپذیرند!
موسیقی ما - آرتین ولی الهی: برگزاری مسترکلاس درامز در تهران با حضور یک چهره بین المللی (کلاوس هسلر)، اتفاقی بود که در هفته های گذشته مورد توجه اهالی موسیقی واقع شد. به این بهانه، گفت و گویی با «علیرضا طباطبایی»، نوازنده درامز و عضو گروه آریان - که نقش مهمی در برگزاری این برنامه داشت - ترتیب دادیم و با او درباره کلاوس هسلر، نوازندگی درامز در ایران و همچنین فعالیت های گروه آریان گپ زدیم:
* در ابتدا از شکل گیری مسترکلاس «کلاوس هسلر» و ویژگی های ایشان برایمان بگویید.
من مدتها دنبال این کار بوده ام که بتوانم ایشان را جذب کنم تا بیایند. این باعث افتخار ماست که ایشان دعوتمان را قبول کرده است. ایشان علاوه بر اینکه نوازنده بین المللی خوبی است، استاد و مدرس فوق العاده عالی ای است. برای من مهم بود که کسی را نیاوریم که فقط برای ما ساز بزند و ما هاج و واج بمانیم! این مد نظرم بود که یکی باشد که بتواند واقعاً با ما کار کند و در حقیقت به ما چیزهای جدید یاد بدهد و خدا را شکر این اتفاق افتاد و بچه ها همه راضی هستند. آقای هسلر شاگرد آقای «جیم چپین» بوده اند که سال 2009 فوت شدند. خود آقای «جیم چپین» شاگرد آقای «سنفورد مولر» بوده است. الان متدی به نام متد «مولر» در بین درامرها معروف است که متدی قدیمی است ولی حدود پنج یا شش سال است که دوباره روی کار آمده و درامرها با آن کار میکنند که با متد قدیمی ای که خود من نوازندگی میکردم خیلی فرق دارد و در واقع یک متد خیلی خاص است که حتماً باید توسط یک استاد تدریس شود.
* آیا در سبک خاصی ازموسیقی است؟
نه، اصلاً. مربوط به فیزیک نواختن درامز است که عمدهاش این است که وقتی دارید درامز می نوازید، کاملاً ریلکس باشید...
* پس در واقع بحث تکنیک است و خیلی به سبک موسیقیایی خاصی ربط ندارد؟
نه، اصلاً ربطی به سبک ندارد و در همهی سبک ها کاربرد دارد. من یک مثال می گویم تا روشن شود که اصلاً نفس مولر چیست. شما می توانید تصور کنید کسی که در آهنگری کار میکند، وقتی پتک میزند فقط برای از پایین به بالا بردن پتک در واقع عضله میگذارد و از بالا به پایین پتک را روی سندان رها میکند و این دقیقاً همان چیزی است که مولر در درامز صحبتش را میکند و می گوید شما فقط در یک جهت، در جهت پایین به بالا، عضله بگذارید و از بالا به پایین دست خود را رها کنید؛ چیزی که خیلی از بچه ها آن را نمی دانند و چون همه خودآموز بودند، اصولاً فکر می کنند که درامزدن، درام «زدن» است و باید آن را بزنند! در حالی که این نواختن با تکنیک مولر، متد روز دنیا است که همه دارند تدریس می کنند.
* چه شد که آقای هسلر را برای این کارگاه انتخاب کردید؟
ببینید جیم چپین شاگرد کم نداشته است. ایشان دور دنیا را گشته و شاگردهای زیادی داشت و سعی کرده «مولر» را به همه برساند. ولی آقای کلاوس هسلر یک سر و گردن بالاتر است و خود آقای چپین می گوید من خودم کسی را نمیشناسم که از آقای هسلر نسبت به مولر نزدیک تر باشد. یعنی در حقیقت می شود گفت که آقای هسلر مستقیما دارد همان راه آقای مولر و جیم چپین را ادامه می دهد و این برای ما خیلی مهم بود.
* یعنی مورد تأیید خود اقای چپین است؟
صد درصد مورد تأیید او است و بهترین شاگرد او بوده است. این برای ما خیلی مهم بود که ما اگر قرار است واقعا استادی بیاوریم که در ایران مولر تدریس بکند، مولرِ دستِ اول را به ما تدریس کند. این برای من خیلی مهم است.
* سوالی برای من وجود دارد و آن اینکه نوازنده هایی که الان آمدهاند، بالاخره سال ها درامز زدند و در واقع دستشان تربیت شده است. واقعاً اگر روند غلطی باشد با کلاسهای این چنینی اصلاح می شود؟
مطمئناً همینطور است. شما ببینید خدا را شکر دسترسی ما الان خیلی بهتر شده، در اینترنت شما فوق العاده زیاد فیلم دارید؛ یک بار «مولر» را سرچ کنید و ببینید چقدر فیلم در رابطه با مولر است و کسانی که در مورد مولر صحبت و تدریس میکنند چقدر هستند؛ چقدر کتاب در این مورد است. ولی فیلم و دی وی دی هیچ وقت نمی تواند شما را در حرکت، تصحیح کند و این دقیقاً موردی است که می گویید و دیگر اینکه هنوز هم ساز در مملکت ما سینه به سینه پیش می رود؛ یعنی مثلاً شما اگر بخواهید طبل کار کنید به طور مثال می روید در خراسان و نزد یک استاد بزرگ این کار، آموزش میبینید. اصلا نت و این حرف ها نیست و به شما می گوید من می زنم، گوش بده و عین همان را بزن و این حالت انتقال سینه به سینه هنوز وجود دارد.
موضوع این است که من می خواهم این را بیشتر بگویم که واقعاً این دی وی دی ها، این آموزش هایی که در اینترنت است، این کتاب هایی که زیاد هم هست، اگر قرار بود آنطور که باید مفید باشد الان همه ما باید مولر را حفظ بودیم که این اتفاق نیافتاده است؛ چون این ضعف را دارد که آنها نمی توانند شما را تصحیح کنند و فقط به شما نشان میدهند.
ما با آوردن یک استاد از نزدیک خواستیم مطمئن باشیم که این در واقع سینه به سینه است؛ این یعنی استاد دارد جلوی شما می نوازد و شما متوجه می شوید که داستان چیست. حالا چون من مدرس مولر هستم، خودم هم خیلی تلاش می کنم که مولر اینجا جا بیفتد و بچه ها بتوانند بدون فشار ساز بزنند با مولر و با این سیستم آشنا شوند؛ با لهجه روز نواختن ساز آشنا شوند. کسی را آوردیم که دستِ اول دارد این کار را انجام میدهد و من مطمئن هستم که دیدن همچین استادی از نزدیک به آیندهی آنها خیلی کمک میکند و در حقیقت یک انگیزه خیلی خوبی برای تمرین های بعدی است.
برای ما خیلی مهم بود که یک استاد بینالمللی در این سطح به ایران بیاید و ببیند که اینجا چه امکاناتی دارد، چه بچه های علاقهمندی دارد، چه جوانهایی دارد که واقعا دنبال این مسائل هستند و وارد این قضایا می شوند و هزاران سوال دارند. اما آیا می شود از اینترنت سوال پرسید؟ آیا می شود از آن کسی که در دی وی دی آموزش می دهد سوال کرد؟ نمی شود. این خیلی برای ما مهم بود که کسی را بیاوریم که واقعا بتواند سوال بچه ها را جواب بدهد
* اولین بار است که این اتفاق می افتد؟
بله، کاملاً اولین بار بوده که یک همچین استادی در این سطح را به ایران میآوریم. انشاءالله می خواهیم این برنامه را ادامه بدهیم. با خود آقای هسلر هم صحبتهایی کردیم و ایشان خیلی راغب هستند که دفعه دیگر که می آیند حتماً با بیسیست خود بیاید که یک تحول عظیم در نوازندگی ایران از این بابت اتفاق خواهد افتاد.
چیزی که در حقیقت اصل موسیقی، آن موسیقی را که ما به عنوان پاپ، راک و ... در نظر میگیریم که در بین نوازنده های جوان ما هم باب است و ما همه از آنجا شروع می کنیم، عمدهی چیزی که در وهله اول پایه و اساس آن را تشکیل می دهد، درامز و بیس آن است. حالا بماند سبک هایی مثل جاز و لاتین که خیلی حرفهای و خاص هستند. خوشبختانه ما فعلاً در قضیه درامز توانستیم آقای هسلر را بیاوریم و با صحبتی که با ایشان کردیم و خودشان هم خیلی راغب بودند، اگر دفعه دیگر بتوانند با بیسیست خود بیایند آن وقت می توانیم بیسیست ها را هم اینجا داشته باشیم تا این همنوازی بیس و درامز با همدیگر کمی چفت شود. اگر بتوانیم کاری کنیم که این اتفاق در ایران بیافتد که آن پایه اصلی گروه به یک استاندارد بینالمللی برسد، مطمئن باشید که ما چیزی از نظر گیتاریست، کیبوردر و خواننده کم نداریم و اینها در نهایت فوق العاده بهتر خواهد شد و پیشرفت خیلی زیادی در این قضیه نیز خواهیم داشت.
* طی صبحتهایی که با آقای هسلر داشتید، نظرشان در مورد ایران و نوازنده های ایرانی چه بوده است؟
من کلاً به شما بگویم که هیچ کدام از اساتید در این سطح تا به حال به ایران نیامدهاند. من چون خودم رفت و آمد زیادی به آنجا دارم و خودم را در اروپا و مخصوصاً در آلمان به روز می کنم، خیلی دنبال این بوده ام که اساتید را به ایران بیاورم. اما متاسفانه ذهنیتی که در این اساتید وجود دارد، همان ذهنیتی است که از اخبار و تلویزیون کسب می کنند که ایران این مشکل ها را دارد و مبادا به ایران برویم و برای ما مشکلی از این بابت پیش بیاید و...
خیلی دنبال این قضیه بودم متاسفانه واقعاً کسی را پیدا نکردم که اینقدر با ما همکاری کند و اینقدر آمادگی این را داشته باشد که این کار را انجام دهد. در حقیقت از هر دو طرف ما یک کاری را برای اولین بار انجام دادهایم که تجربه ای باشد هم برای بچه های ایران هم برای اساتید و مدرسین خارجی.
* در مورد تفاوت ورک شاپ و مسترکلاس هم توضیح دهید.
فرق ورک شاپ با مسترکلاس این است که ورک شاپ خیلی عمومی است و مناسب همه سطوح است، چه کسی که سطحش پایین باشد و چه کسی که سطحش بالا باشد، چه کسی که حرفهای است و چه کسی که آماتور است و در واقع عمومیت دارد و هر سبکی می تواند از آن استفاده کند. اما در مسترکلاس، کاری که آقای هسلر می کند همان موضوعاتی که در ورک شاپ معرفی کردند و یک مقداری کار کردند و نظر بچه ها را به این نکات خیلی مهم جلب کردند. برای علاقهمندان ویژه خیلی جزئیتر و عمیقتر همان را کار می کنند، ضمن اینکه گواهینامه بینالمللیِ خودشان - نه چیزی که ما در اینجا چاپ کرده باشیم - را به شاگردان می دهند.
* این گواهینامه چه ارزش و اهمیتی خواهد داشت؟
به هر حال برای ما درامر ها متاسفانه هیچ چیزی نیست، ما مدرسه درامز نداریم، دانشگاه درامز نداریم؛ یعنی خود من هم که شخصاً نزدیک به سی سال است درامز می زنم، به غیر از آن مدارکی که جاهای دیگر گرفتم می توانم به جرات بگویم هیچ مدرکی ندارم! اگر کسی به من بگوید چه سازی می زنی و من بگویم سی سال است که درامز می زنم، مثلاً اگر بگوید مدرکت چیست و از کجا بدانم نوازنده ای، این خودش خیلی خوب است که یک گواهینامه ای هست که نشان می دهد من همچین کلاسی را برداشته ام، چنین جایی رفته ام و در چنین چیزی شرکت کرده ام. این یک امتیاز خیلی مفید است.
* آقای هسلر نظر خاصی در مورد بچه های ایران نداشتند؟
راستش را بخواهید این سوال شما را برای روز آخر گذاشتم. چون دوست داشتم که خودش کاملاً ببیند و نخواهد این سوال در ذهنش باشد و ببیند. خوشبختانه روز دوم خودش به من چیزهایی گفت که خیلی خوشحال کننده بود؛ از اینکه چقدر بچه ها علاقهمندند، چقدر بچه ها خوب هستند و چقدر سوال ها عالی است. یکی از دغدغه های بزرگ ما این بود که بچه ها سوالی نکنند که وقت کلاس هدر برود یا در حقیقت سوالی باشد که خیلی واضح است و از حد ایشان خیلی پایین تر باشد که میتوانستند مثلاً از من هم بپرسند. خوشبختانه خود آقای هسلر نظرش این بود که فوقالعاده سوال خوب بود و خیلی حرفهای بود و از هر لحاظ واقعاً خوشش آمده است و صحبتی که من می خواستم در حقیقت بکنم خود ایشان جلوتر گفت که من به فکر آیندهی این قضیهام که بتوانیم بیسیست، پرکاشنیست، درامرهای دیگر را به ایران بیاوریم. جالب اینجاست که دوستان ایشان قبل از اینکه آقای هسلر به ایران بیایند می گفتند «می خواهی بروی تهران؟! چه جالب! حتما برو و ببین چه خبر است ؛ ما خیلی دوست داریم درباره ایران بدانیم و بتوانیم برویم» و در حقیقت این چیزی بود که او به من گفت و من از این بابت خیلی خوشحالم.
* چقدر می توان در مورد عملی شدن این اتفاق در آینده امیدوار بود؟
خیلی زیاد.
* چه کسانی در برگزاری این کارگاه به شما کمک کردند؟
من میخواهم این را حتماً تاکید کنم که با پشتوانه و حمایت شرکت سرنا و آقایان سعید خورزنی و سعید کزازی (مدیران شرکت سُرنا) کار را پیش بردیم. به هر حال من دست تنها نمی توانستم هیچ کاری کنم؛ با تیموُرکی که داریم و با پشتوانه شرکت سرنا مخصوصا آقای خورزنی توانستیم این کار را انجام دهیم و انشاءالله حتماً ادامه هم خواهد داشت.
ضمناً از آقایان امیر اسدخواه، سینا نجفلو، حمید رحمانی و آشور مرادیان هم تشکر می کنم. یک تشکر ویژه از مغز متفکر درامرهای ایران آقای «آرش پژندمقدم» دارم که با ترجمه فوقالعاده خوب و عالی به ما کمک کردند. از آقای کیوان شکوه و اساتیدی که به اینجا آمدند و با ما بودند خیلی تشکر می کنم؛ بدون آنها و بدون بچهها مخصوصاً آنهایی که آمده اند و در این کلاس ها شرکت کردند این امر محقق نمی شد.
* گویا از اتفاقاتی که امسال برایتان افتاده خیلی راضی هستید و موفقیت هایی داشته اید...
بله، امسال برای من سال خیلی موفقی بود. اول از همه من موفق شدم که برای اولین بار گردهمایی نوازندگان درامز ایران را برگزار کنم. تا به حال سه بار این گردهمایی ها را برگزار کردیم و توانستیم بچههای علاقهمند را دور هم جمع کنیم و با هم صحبت کنیم تا نوازندگان یکدیگر را بشناسند، تبادل اطلاعات و تجربه صورت بگیرد. از نظر من این خود جزء بزرگترین کارهایی است که توانستیم امسال انجام دهیم که باز هم تاکید میکنم این کار با حمایت آقای خورزنی و شرکت سُرنا اتفاق افتاده است که فوقالعاده است. در واقع ما هستهای را تشکیل دادهایم که میتوانیم با همدیگر تبادل اطلاعات داشته باشیم و همکاری کنیم و از همدیگر یاد بگیریم.
دومین موفقیت من در امسال، ارائه دو دیویدی تخصصی برای آموزش درامز بوده است که اولین فیلمهای فارسی زبان در رابطه با تخصص درامز است. یکی از این فیلمها خیلی بیسیک است و در رابطه با این موضوع صحبت می کند که چطور ساز درامز را باید از جعبه آن خارج کرد که این برای نوآموزانی که بالاخره ساز را در یک جعبه خریدند خیلی مفید و کارساز است؛ و اینکه چگونه ساز را در بیاورند، چگونه سَرهم کنند و بچینند، چطور کوک کنند و چگونه با مترونوم کار کنند، چگونه از گوش خود مراقبت کنند که اذیت نشود؛ نکتههای فوقالعاده بیسیک و کلیدی است که در نواختن درام خیلی مهم است. یعنی بچه ها در واقع از روز اول متوجه میشوند که چه کار کنند. این فیلم اول واقعاً چکیده نزدیک به سی سال تجربه و مطالعات شخصی خودم است که نهایتاً توانستیم با پشتوانه شرکت سُرنا این دو فیلم را هم مجوزش را بگیریم و منتشر کنیم. فیلم دوم خیلی پیشرفته است؛ یعنی برای فیلم دوم در حقیقت احتیاج به یک گرید از نوازندگی دارید که بتوانید از آن استفاده کنید؛ این فیلم بر مبنای یک کانسپتی است که استاد خودم آقای «دانیل مسینا» آن را درآلمان به من آموخته است و این کانسپت به گونهای است که در حقیقت شما اگر اصل آن را داشته باشید، می توانید بالغ بر هزار رقم آن را گسترش دهید؛ فقط کافی است اصل آن کانسپت جا بیفتد. من سعی کردهام بیستوهشت اپیزود را در آن فیلم نشان دهم و سیستمهای ریتمیک ساز درامز را معرفی کنم؛ برای اینکه امروزه، خلاقیت در نواختن ساز خیلی مهم است ولی در قدیم اینطور نبوده است؛ در قدیم وقتی می خواستند نواختن سازی را آموزش دهند الگوهای ریتم را در جلوی شما میگذاشتند و شما شروع به نوازندگی از روی آن الگوها می کرید. این سازوکار را میتوان با آموزش زبان مقایسه کرد؛ شما اگر بخواهید زبان انگلیسی را یاد بگیرید در حقیقت باید از روی راهنما این را بیاموزید؛ یعنی شما فقط یاد گرفتهاید که جملات خاصی را بگویید و این دقیقاً مشابه سیستم قدیم بوده است. سیستم جدید این گونه است که به شما گرامر را میآموزد و شما خود باید بتوانید جمله بندی کنید که در فیلم دوم من ضمن معرفی کلیه سیستمها، با کانسپتی که آقای دانیل مسینا به من دادهاند سعی کردم که خیلی ساده نشان دهم چگونه می شود یک تمرینات روزمرهای برای نوازندگی بهتر و خلاقیت بیشتر داشت که این فیلم دوم بیستوهشت تمرین روزانه برای گرم کردن دستها دارد.
موفقیت سوم آوردن آقای هسلر به ایران بود که شش ماه وقت گذاشتیم که این شش ماه وقت گذاشتن مستلزم این بود که من کلیه کارهایی که در زمینه موسیقی پاپ میکردم و همکاری هایم با گروهها و خواننده ها را کنار بگذارم. با توجه به اینکه من نوازنده گروه آریان هستم و این گروه در حال حاضر چندان فعال نیست، این فرصت داشتم که کار کنم.
* در آینده فعالیتتان به عنوان نوازنده در گروه های موسیقی به ویژه آریان را دنبال خواهید کرد یا خیر؟
من تصمیم گرفتم که با خواننده دیگری کار نکنم. البته این امر کاملاً یک تصمیم شخصی بود و اصلاً ربطی به این نداشت که مثلاً من با خوانندهای مشکلی دارم. من برای آنها احترام قائل می شوم و همیشه گفتم که واقعاً افتخار من بود که با دوستان خواننده و نوازندههای دیگر مخصوصاً نسل جدید کار میکنم و از این بابت فوقالعاده خوشحال هستم و صرفاً بابت یک تصمیم شخصی به این نتیجه رسیدم که از این به بعد فقط با گروه آریان موزیک زنده اجرا کنم که گروه خودم است.
* چه شد که چنین تصمیمی گرفتید؟
یکی از دلایلم این بوده که واقعاً به جوانها و نسلهای جدید مخصوصاً در ساز خودم مقداری زمینه دهیم و این عرصه را برای آنها باز بگذاریم که بیایند و آماده شوند؛ الان در نسل جوان ما نوازنده های فوقالعاده ای را داریم که خیلی هم پیگیر و بهروز هستند و دائماً در اینترنت و در ارتباط با نوازندههای دنیا هستند. اینها نیز باید بیایند و قرار نیست فقط این عرصه در قبضه ما باشد. نه این طور نیست. واقعاً یکی از دلایل من هم این بوده که ما کمی عقب بکشیم تا این بچهها بیایند.
* متاسفانه این روحیه، چندان در موزیسین های پاپ ما وجود ندارد و بیشتر شعارگونه است...
بالاخره باید جا بیافتد. حرف شما کاملاً درست است. مسئلهای که یکی از دغدغههای بزرگ من است این است که همهی ما دستبهدست هم دهیم و فرهنگ احترام به پیشکسوت رادر نوازندههایمان باب کنیم. ما به هر حال مدیون بزرگانی چون آقایان عین الله کیوان شکوه، بهروز پرتوی و خیلی های دیگر هستیم که شعلهی این ساز را در مدت سختی که هر آن ممکن بود با باد کوچکی خاموش شود، برای ما روشن نگه داشتند. آنها این شعله را روشن نگه داشتند که ما توانستیم این آتش را دوباره روشن کنیم و این برای من خیلی مهم است که بچههای جوان این احترام را داشته باشند.
* اینکه آقای کیوان شکوه که خودشان از اساتید با سابقه و برجسته هستند در این کارگاه حضور داشتند هم نکته جالبی بود.
من واقعاً از آقای کیوان شکوه تشکر میکنم که با سن بالایی که دارند و احترام زیادی که من نسبت به ایشان قائل هستم، همیشه در تمام گردهماییهای ما شرکت کردند و همچنان دنبال یادگیری هستند و این از همه مهمتر است. بزرگی گفته که بیسوادی در قرن حاضر این نیست که شما نتوانید بخوانید و بنویسید، بیسوادی در قرن حاضر به این تعریف میشود که شما دیگر نتوانید چیزهایی که یاد گرفته بودید را دور بریزید و چیزهای جدید یاد بگیرید؛ این یعنی بیسوادی. آقای کیوان شکوه همچنان در این سن پیگیر هستند و پشت ما را گرم میکند و به ما دلگرمی می دهد.
* از اوضاع و برنامه های گروه آریان برایمان بگویید.
امسال چهاردهمین سال تولد گروه آریان بود و از طرف هواداران جشنی هم گرفته شده بود که از آنها تشکرمیکنم. هواداران فوقالعاده خوبی داریم که واقعا سرمایهای برای ما محسوب میشوند و ما هم خیلی دوستشان داریم و همیشه این را گفتم. در مورد آریان باید بگویم که مجوز آلبوم پنجم صادر شده است و طبق صحبتهایی که شرکت ترانه شرقی انجام داده، احتمالا تا چند هفته دیگر منتشر می شود و بعد از آن ما باید با گروه برنامهریزی کنیم که تمرینها و اجراهایمان را شروع کنیم.
* ظاهراً یک اصطکاکهایی بین اعضای آریان و ترانه شرقی به وجود آمده است...
منظورتان چیست؟!
* اینکه مشکلات و گلههایی بوده و اعضای گروه دلخوری هایی از محسن رجب پور داشته اند...
به هر حال طی چهارده سال کار کردن، همیشه گلههایی به وجود میآید. همیشه این بوده و چیزی که هست این است که اعضای این گروه چهارده سال با همدیگر هستند. گروه آریان مانند یک خانواده است و ما واقعاً همانند یک خانوادهایم که هیچ یک از ما بدون دیگری نمیتواند کاری کند و هیچ کداممان کار نخواهد کرد. محسن رجبپور جزئی از این خانواده است و اصلاً شما نمیتوانید محسن رجبپور را از آریان و آریان را از محسن رجبپور جدا کنید. به هر حال در یک خانواده هم همیشه اختلاف نظر وجود دارد و این اختلافنظر همیشه بوده و همیشه هم با دور هم نشستن و با شور کردن این مشکلات را حل کرده ایم و من مطمئنم که این ها نیز حل خواهد شد و ما به زودی دوباره برنامههایمان را همچون گذشته برای هوادارانمان خواهیم داشت و همچنان با ترانه شرقی خواهیم بود.
* این تاخیر طولانی در انتشار آلبوم، صدمه ای به آن وارد نمی کند؟
ببینید، یک مشکلی که الان شاید مقداری برجستهتر شده است و ربطی هم به ترانه شرقی ندارد این است که من نظرم این است که موسیقی پاپ مثل یک روزنامه است و شما وقتی روزنامه را خواندید آن را کنار میگذارید و این ماهیت موسیقی پاپ است و در مقایسه با موسیقیهایی مثل پینک فلوید، مثل این است که شما یک کتاب اعلای حافظ داشته باشید و در کتابخانه خود بگذارید و هر از چندی نگاهی به آن میکنید و دوباره سرجایش قرار میدهید و همیشه این کار را انجام میدهید؛ موسیقی پاپ این حالت را ندارد و در حقیقت شبیه روزنامه است و متعلق به همان روز و همان دوره است. یک سال و نیم پیش آلبوم ما آماده شده است و برای مجوز تحویل دادهایم متاسفانه به هر دلیلی که من اصلاً نمیدانم چیست، یک سالونیم طول کشیده است که این مجوز صادر شود و الان یکی از مشکلات برجسته ما که دور هم می نشینیم این است که تنظیمها و صداها برای یک سالونیم پیش است و به قول معروف بیات شده است و این یکی از آن مشکلاتی است که کلی هزینه و وقت صرف آن شده است. آقای پهلوان، آقای صالحی و دوستانمان همه زحمت کشیدهاند و الان کمی دل چرکین هستیم که چکار باید کنیم واقعاً الان چه باید کنیم وقتی این قضیه اینقدر طولانی شده است.
* چه پیش بینی ای در مورد بازتاب آلبوم در بازار دارید؟
من امیدوارم این آلبوم هم مثل چهار آلبوم قبل جای خودش را در بین هواداران باز کند؛ ما خیلی دوست داریم که آلبومِ بهروز داده باشیم اما این مشکلات بوده و هست. امیدوارم اگر در آلبوم پنجم کموکاستی وجود دارد، بتوانیم آن را در اجراهای زنده آریان که همیشه به نظر من بهترین اجراهای زنده بوده، جبران کنیم.
* در تاخیری که به وجود آمد محسن رجبپور را مقصر میدانید؟
هیچکس نمیتواند در مورد خانواده خود بد بگوید. ما یک خانوادهایم و من مطمئن هستم که آقای رجبپور هم همانقدر دلسوز بوده که آقای پهلوان، آقای صالحی، خانم فرنژاد و همهی ما بودهایم. حتی نینف عزیز هم که دلم خیلی برایش تنگ شده است که هم از لحاظ نوازندگی و هم از لحاظ تنظیم یکی از بهترینهاست و چقدر شخصیت دوستداشتنی دارد؛ او الان دو سه سالی است که در امریکاست، ولی همانقدر دغدغه داشته که منی که در تهران بودم یا آقای رجبپور که مستقیم در این قضیه دست داشته است... این نظر کلی من است و من فکر می کنم که آقای رجبپور هم کم نگذاشته است و حتماً دنبال این قضایا بوده ولی به هر حال مشکلات بوده و هست و همچنان با همهی این مشکلات ما توانستیم کار را پیش ببریم.
پیاده سازی گفت و گو: علی اکبر اکبری
* در ابتدا از شکل گیری مسترکلاس «کلاوس هسلر» و ویژگی های ایشان برایمان بگویید.
من مدتها دنبال این کار بوده ام که بتوانم ایشان را جذب کنم تا بیایند. این باعث افتخار ماست که ایشان دعوتمان را قبول کرده است. ایشان علاوه بر اینکه نوازنده بین المللی خوبی است، استاد و مدرس فوق العاده عالی ای است. برای من مهم بود که کسی را نیاوریم که فقط برای ما ساز بزند و ما هاج و واج بمانیم! این مد نظرم بود که یکی باشد که بتواند واقعاً با ما کار کند و در حقیقت به ما چیزهای جدید یاد بدهد و خدا را شکر این اتفاق افتاد و بچه ها همه راضی هستند. آقای هسلر شاگرد آقای «جیم چپین» بوده اند که سال 2009 فوت شدند. خود آقای «جیم چپین» شاگرد آقای «سنفورد مولر» بوده است. الان متدی به نام متد «مولر» در بین درامرها معروف است که متدی قدیمی است ولی حدود پنج یا شش سال است که دوباره روی کار آمده و درامرها با آن کار میکنند که با متد قدیمی ای که خود من نوازندگی میکردم خیلی فرق دارد و در واقع یک متد خیلی خاص است که حتماً باید توسط یک استاد تدریس شود.
* آیا در سبک خاصی ازموسیقی است؟
نه، اصلاً. مربوط به فیزیک نواختن درامز است که عمدهاش این است که وقتی دارید درامز می نوازید، کاملاً ریلکس باشید...
* پس در واقع بحث تکنیک است و خیلی به سبک موسیقیایی خاصی ربط ندارد؟
نه، اصلاً ربطی به سبک ندارد و در همهی سبک ها کاربرد دارد. من یک مثال می گویم تا روشن شود که اصلاً نفس مولر چیست. شما می توانید تصور کنید کسی که در آهنگری کار میکند، وقتی پتک میزند فقط برای از پایین به بالا بردن پتک در واقع عضله میگذارد و از بالا به پایین پتک را روی سندان رها میکند و این دقیقاً همان چیزی است که مولر در درامز صحبتش را میکند و می گوید شما فقط در یک جهت، در جهت پایین به بالا، عضله بگذارید و از بالا به پایین دست خود را رها کنید؛ چیزی که خیلی از بچه ها آن را نمی دانند و چون همه خودآموز بودند، اصولاً فکر می کنند که درامزدن، درام «زدن» است و باید آن را بزنند! در حالی که این نواختن با تکنیک مولر، متد روز دنیا است که همه دارند تدریس می کنند.
* چه شد که آقای هسلر را برای این کارگاه انتخاب کردید؟
ببینید جیم چپین شاگرد کم نداشته است. ایشان دور دنیا را گشته و شاگردهای زیادی داشت و سعی کرده «مولر» را به همه برساند. ولی آقای کلاوس هسلر یک سر و گردن بالاتر است و خود آقای چپین می گوید من خودم کسی را نمیشناسم که از آقای هسلر نسبت به مولر نزدیک تر باشد. یعنی در حقیقت می شود گفت که آقای هسلر مستقیما دارد همان راه آقای مولر و جیم چپین را ادامه می دهد و این برای ما خیلی مهم بود.
* یعنی مورد تأیید خود اقای چپین است؟
صد درصد مورد تأیید او است و بهترین شاگرد او بوده است. این برای ما خیلی مهم بود که ما اگر قرار است واقعا استادی بیاوریم که در ایران مولر تدریس بکند، مولرِ دستِ اول را به ما تدریس کند. این برای من خیلی مهم است.
* سوالی برای من وجود دارد و آن اینکه نوازنده هایی که الان آمدهاند، بالاخره سال ها درامز زدند و در واقع دستشان تربیت شده است. واقعاً اگر روند غلطی باشد با کلاسهای این چنینی اصلاح می شود؟
مطمئناً همینطور است. شما ببینید خدا را شکر دسترسی ما الان خیلی بهتر شده، در اینترنت شما فوق العاده زیاد فیلم دارید؛ یک بار «مولر» را سرچ کنید و ببینید چقدر فیلم در رابطه با مولر است و کسانی که در مورد مولر صحبت و تدریس میکنند چقدر هستند؛ چقدر کتاب در این مورد است. ولی فیلم و دی وی دی هیچ وقت نمی تواند شما را در حرکت، تصحیح کند و این دقیقاً موردی است که می گویید و دیگر اینکه هنوز هم ساز در مملکت ما سینه به سینه پیش می رود؛ یعنی مثلاً شما اگر بخواهید طبل کار کنید به طور مثال می روید در خراسان و نزد یک استاد بزرگ این کار، آموزش میبینید. اصلا نت و این حرف ها نیست و به شما می گوید من می زنم، گوش بده و عین همان را بزن و این حالت انتقال سینه به سینه هنوز وجود دارد.
موضوع این است که من می خواهم این را بیشتر بگویم که واقعاً این دی وی دی ها، این آموزش هایی که در اینترنت است، این کتاب هایی که زیاد هم هست، اگر قرار بود آنطور که باید مفید باشد الان همه ما باید مولر را حفظ بودیم که این اتفاق نیافتاده است؛ چون این ضعف را دارد که آنها نمی توانند شما را تصحیح کنند و فقط به شما نشان میدهند.
ما با آوردن یک استاد از نزدیک خواستیم مطمئن باشیم که این در واقع سینه به سینه است؛ این یعنی استاد دارد جلوی شما می نوازد و شما متوجه می شوید که داستان چیست. حالا چون من مدرس مولر هستم، خودم هم خیلی تلاش می کنم که مولر اینجا جا بیفتد و بچه ها بتوانند بدون فشار ساز بزنند با مولر و با این سیستم آشنا شوند؛ با لهجه روز نواختن ساز آشنا شوند. کسی را آوردیم که دستِ اول دارد این کار را انجام میدهد و من مطمئن هستم که دیدن همچین استادی از نزدیک به آیندهی آنها خیلی کمک میکند و در حقیقت یک انگیزه خیلی خوبی برای تمرین های بعدی است.
برای ما خیلی مهم بود که یک استاد بینالمللی در این سطح به ایران بیاید و ببیند که اینجا چه امکاناتی دارد، چه بچه های علاقهمندی دارد، چه جوانهایی دارد که واقعا دنبال این مسائل هستند و وارد این قضایا می شوند و هزاران سوال دارند. اما آیا می شود از اینترنت سوال پرسید؟ آیا می شود از آن کسی که در دی وی دی آموزش می دهد سوال کرد؟ نمی شود. این خیلی برای ما مهم بود که کسی را بیاوریم که واقعا بتواند سوال بچه ها را جواب بدهد
* اولین بار است که این اتفاق می افتد؟
بله، کاملاً اولین بار بوده که یک همچین استادی در این سطح را به ایران میآوریم. انشاءالله می خواهیم این برنامه را ادامه بدهیم. با خود آقای هسلر هم صحبتهایی کردیم و ایشان خیلی راغب هستند که دفعه دیگر که می آیند حتماً با بیسیست خود بیاید که یک تحول عظیم در نوازندگی ایران از این بابت اتفاق خواهد افتاد.
چیزی که در حقیقت اصل موسیقی، آن موسیقی را که ما به عنوان پاپ، راک و ... در نظر میگیریم که در بین نوازنده های جوان ما هم باب است و ما همه از آنجا شروع می کنیم، عمدهی چیزی که در وهله اول پایه و اساس آن را تشکیل می دهد، درامز و بیس آن است. حالا بماند سبک هایی مثل جاز و لاتین که خیلی حرفهای و خاص هستند. خوشبختانه ما فعلاً در قضیه درامز توانستیم آقای هسلر را بیاوریم و با صحبتی که با ایشان کردیم و خودشان هم خیلی راغب بودند، اگر دفعه دیگر بتوانند با بیسیست خود بیایند آن وقت می توانیم بیسیست ها را هم اینجا داشته باشیم تا این همنوازی بیس و درامز با همدیگر کمی چفت شود. اگر بتوانیم کاری کنیم که این اتفاق در ایران بیافتد که آن پایه اصلی گروه به یک استاندارد بینالمللی برسد، مطمئن باشید که ما چیزی از نظر گیتاریست، کیبوردر و خواننده کم نداریم و اینها در نهایت فوق العاده بهتر خواهد شد و پیشرفت خیلی زیادی در این قضیه نیز خواهیم داشت.
* طی صبحتهایی که با آقای هسلر داشتید، نظرشان در مورد ایران و نوازنده های ایرانی چه بوده است؟
من کلاً به شما بگویم که هیچ کدام از اساتید در این سطح تا به حال به ایران نیامدهاند. من چون خودم رفت و آمد زیادی به آنجا دارم و خودم را در اروپا و مخصوصاً در آلمان به روز می کنم، خیلی دنبال این بوده ام که اساتید را به ایران بیاورم. اما متاسفانه ذهنیتی که در این اساتید وجود دارد، همان ذهنیتی است که از اخبار و تلویزیون کسب می کنند که ایران این مشکل ها را دارد و مبادا به ایران برویم و برای ما مشکلی از این بابت پیش بیاید و...
خیلی دنبال این قضیه بودم متاسفانه واقعاً کسی را پیدا نکردم که اینقدر با ما همکاری کند و اینقدر آمادگی این را داشته باشد که این کار را انجام دهد. در حقیقت از هر دو طرف ما یک کاری را برای اولین بار انجام دادهایم که تجربه ای باشد هم برای بچه های ایران هم برای اساتید و مدرسین خارجی.
* در مورد تفاوت ورک شاپ و مسترکلاس هم توضیح دهید.
فرق ورک شاپ با مسترکلاس این است که ورک شاپ خیلی عمومی است و مناسب همه سطوح است، چه کسی که سطحش پایین باشد و چه کسی که سطحش بالا باشد، چه کسی که حرفهای است و چه کسی که آماتور است و در واقع عمومیت دارد و هر سبکی می تواند از آن استفاده کند. اما در مسترکلاس، کاری که آقای هسلر می کند همان موضوعاتی که در ورک شاپ معرفی کردند و یک مقداری کار کردند و نظر بچه ها را به این نکات خیلی مهم جلب کردند. برای علاقهمندان ویژه خیلی جزئیتر و عمیقتر همان را کار می کنند، ضمن اینکه گواهینامه بینالمللیِ خودشان - نه چیزی که ما در اینجا چاپ کرده باشیم - را به شاگردان می دهند.
* این گواهینامه چه ارزش و اهمیتی خواهد داشت؟
به هر حال برای ما درامر ها متاسفانه هیچ چیزی نیست، ما مدرسه درامز نداریم، دانشگاه درامز نداریم؛ یعنی خود من هم که شخصاً نزدیک به سی سال است درامز می زنم، به غیر از آن مدارکی که جاهای دیگر گرفتم می توانم به جرات بگویم هیچ مدرکی ندارم! اگر کسی به من بگوید چه سازی می زنی و من بگویم سی سال است که درامز می زنم، مثلاً اگر بگوید مدرکت چیست و از کجا بدانم نوازنده ای، این خودش خیلی خوب است که یک گواهینامه ای هست که نشان می دهد من همچین کلاسی را برداشته ام، چنین جایی رفته ام و در چنین چیزی شرکت کرده ام. این یک امتیاز خیلی مفید است.
* آقای هسلر نظر خاصی در مورد بچه های ایران نداشتند؟
راستش را بخواهید این سوال شما را برای روز آخر گذاشتم. چون دوست داشتم که خودش کاملاً ببیند و نخواهد این سوال در ذهنش باشد و ببیند. خوشبختانه روز دوم خودش به من چیزهایی گفت که خیلی خوشحال کننده بود؛ از اینکه چقدر بچه ها علاقهمندند، چقدر بچه ها خوب هستند و چقدر سوال ها عالی است. یکی از دغدغه های بزرگ ما این بود که بچه ها سوالی نکنند که وقت کلاس هدر برود یا در حقیقت سوالی باشد که خیلی واضح است و از حد ایشان خیلی پایین تر باشد که میتوانستند مثلاً از من هم بپرسند. خوشبختانه خود آقای هسلر نظرش این بود که فوقالعاده سوال خوب بود و خیلی حرفهای بود و از هر لحاظ واقعاً خوشش آمده است و صحبتی که من می خواستم در حقیقت بکنم خود ایشان جلوتر گفت که من به فکر آیندهی این قضیهام که بتوانیم بیسیست، پرکاشنیست، درامرهای دیگر را به ایران بیاوریم. جالب اینجاست که دوستان ایشان قبل از اینکه آقای هسلر به ایران بیایند می گفتند «می خواهی بروی تهران؟! چه جالب! حتما برو و ببین چه خبر است ؛ ما خیلی دوست داریم درباره ایران بدانیم و بتوانیم برویم» و در حقیقت این چیزی بود که او به من گفت و من از این بابت خیلی خوشحالم.
* چقدر می توان در مورد عملی شدن این اتفاق در آینده امیدوار بود؟
خیلی زیاد.
* چه کسانی در برگزاری این کارگاه به شما کمک کردند؟
من میخواهم این را حتماً تاکید کنم که با پشتوانه و حمایت شرکت سرنا و آقایان سعید خورزنی و سعید کزازی (مدیران شرکت سُرنا) کار را پیش بردیم. به هر حال من دست تنها نمی توانستم هیچ کاری کنم؛ با تیموُرکی که داریم و با پشتوانه شرکت سرنا مخصوصا آقای خورزنی توانستیم این کار را انجام دهیم و انشاءالله حتماً ادامه هم خواهد داشت.
ضمناً از آقایان امیر اسدخواه، سینا نجفلو، حمید رحمانی و آشور مرادیان هم تشکر می کنم. یک تشکر ویژه از مغز متفکر درامرهای ایران آقای «آرش پژندمقدم» دارم که با ترجمه فوقالعاده خوب و عالی به ما کمک کردند. از آقای کیوان شکوه و اساتیدی که به اینجا آمدند و با ما بودند خیلی تشکر می کنم؛ بدون آنها و بدون بچهها مخصوصاً آنهایی که آمده اند و در این کلاس ها شرکت کردند این امر محقق نمی شد.
* گویا از اتفاقاتی که امسال برایتان افتاده خیلی راضی هستید و موفقیت هایی داشته اید...
بله، امسال برای من سال خیلی موفقی بود. اول از همه من موفق شدم که برای اولین بار گردهمایی نوازندگان درامز ایران را برگزار کنم. تا به حال سه بار این گردهمایی ها را برگزار کردیم و توانستیم بچههای علاقهمند را دور هم جمع کنیم و با هم صحبت کنیم تا نوازندگان یکدیگر را بشناسند، تبادل اطلاعات و تجربه صورت بگیرد. از نظر من این خود جزء بزرگترین کارهایی است که توانستیم امسال انجام دهیم که باز هم تاکید میکنم این کار با حمایت آقای خورزنی و شرکت سُرنا اتفاق افتاده است که فوقالعاده است. در واقع ما هستهای را تشکیل دادهایم که میتوانیم با همدیگر تبادل اطلاعات داشته باشیم و همکاری کنیم و از همدیگر یاد بگیریم.
دومین موفقیت من در امسال، ارائه دو دیویدی تخصصی برای آموزش درامز بوده است که اولین فیلمهای فارسی زبان در رابطه با تخصص درامز است. یکی از این فیلمها خیلی بیسیک است و در رابطه با این موضوع صحبت می کند که چطور ساز درامز را باید از جعبه آن خارج کرد که این برای نوآموزانی که بالاخره ساز را در یک جعبه خریدند خیلی مفید و کارساز است؛ و اینکه چگونه ساز را در بیاورند، چگونه سَرهم کنند و بچینند، چطور کوک کنند و چگونه با مترونوم کار کنند، چگونه از گوش خود مراقبت کنند که اذیت نشود؛ نکتههای فوقالعاده بیسیک و کلیدی است که در نواختن درام خیلی مهم است. یعنی بچه ها در واقع از روز اول متوجه میشوند که چه کار کنند. این فیلم اول واقعاً چکیده نزدیک به سی سال تجربه و مطالعات شخصی خودم است که نهایتاً توانستیم با پشتوانه شرکت سُرنا این دو فیلم را هم مجوزش را بگیریم و منتشر کنیم. فیلم دوم خیلی پیشرفته است؛ یعنی برای فیلم دوم در حقیقت احتیاج به یک گرید از نوازندگی دارید که بتوانید از آن استفاده کنید؛ این فیلم بر مبنای یک کانسپتی است که استاد خودم آقای «دانیل مسینا» آن را درآلمان به من آموخته است و این کانسپت به گونهای است که در حقیقت شما اگر اصل آن را داشته باشید، می توانید بالغ بر هزار رقم آن را گسترش دهید؛ فقط کافی است اصل آن کانسپت جا بیفتد. من سعی کردهام بیستوهشت اپیزود را در آن فیلم نشان دهم و سیستمهای ریتمیک ساز درامز را معرفی کنم؛ برای اینکه امروزه، خلاقیت در نواختن ساز خیلی مهم است ولی در قدیم اینطور نبوده است؛ در قدیم وقتی می خواستند نواختن سازی را آموزش دهند الگوهای ریتم را در جلوی شما میگذاشتند و شما شروع به نوازندگی از روی آن الگوها می کرید. این سازوکار را میتوان با آموزش زبان مقایسه کرد؛ شما اگر بخواهید زبان انگلیسی را یاد بگیرید در حقیقت باید از روی راهنما این را بیاموزید؛ یعنی شما فقط یاد گرفتهاید که جملات خاصی را بگویید و این دقیقاً مشابه سیستم قدیم بوده است. سیستم جدید این گونه است که به شما گرامر را میآموزد و شما خود باید بتوانید جمله بندی کنید که در فیلم دوم من ضمن معرفی کلیه سیستمها، با کانسپتی که آقای دانیل مسینا به من دادهاند سعی کردم که خیلی ساده نشان دهم چگونه می شود یک تمرینات روزمرهای برای نوازندگی بهتر و خلاقیت بیشتر داشت که این فیلم دوم بیستوهشت تمرین روزانه برای گرم کردن دستها دارد.
موفقیت سوم آوردن آقای هسلر به ایران بود که شش ماه وقت گذاشتیم که این شش ماه وقت گذاشتن مستلزم این بود که من کلیه کارهایی که در زمینه موسیقی پاپ میکردم و همکاری هایم با گروهها و خواننده ها را کنار بگذارم. با توجه به اینکه من نوازنده گروه آریان هستم و این گروه در حال حاضر چندان فعال نیست، این فرصت داشتم که کار کنم.
* در آینده فعالیتتان به عنوان نوازنده در گروه های موسیقی به ویژه آریان را دنبال خواهید کرد یا خیر؟
من تصمیم گرفتم که با خواننده دیگری کار نکنم. البته این امر کاملاً یک تصمیم شخصی بود و اصلاً ربطی به این نداشت که مثلاً من با خوانندهای مشکلی دارم. من برای آنها احترام قائل می شوم و همیشه گفتم که واقعاً افتخار من بود که با دوستان خواننده و نوازندههای دیگر مخصوصاً نسل جدید کار میکنم و از این بابت فوقالعاده خوشحال هستم و صرفاً بابت یک تصمیم شخصی به این نتیجه رسیدم که از این به بعد فقط با گروه آریان موزیک زنده اجرا کنم که گروه خودم است.
* چه شد که چنین تصمیمی گرفتید؟
یکی از دلایلم این بوده که واقعاً به جوانها و نسلهای جدید مخصوصاً در ساز خودم مقداری زمینه دهیم و این عرصه را برای آنها باز بگذاریم که بیایند و آماده شوند؛ الان در نسل جوان ما نوازنده های فوقالعاده ای را داریم که خیلی هم پیگیر و بهروز هستند و دائماً در اینترنت و در ارتباط با نوازندههای دنیا هستند. اینها نیز باید بیایند و قرار نیست فقط این عرصه در قبضه ما باشد. نه این طور نیست. واقعاً یکی از دلایل من هم این بوده که ما کمی عقب بکشیم تا این بچهها بیایند.
* متاسفانه این روحیه، چندان در موزیسین های پاپ ما وجود ندارد و بیشتر شعارگونه است...
بالاخره باید جا بیافتد. حرف شما کاملاً درست است. مسئلهای که یکی از دغدغههای بزرگ من است این است که همهی ما دستبهدست هم دهیم و فرهنگ احترام به پیشکسوت رادر نوازندههایمان باب کنیم. ما به هر حال مدیون بزرگانی چون آقایان عین الله کیوان شکوه، بهروز پرتوی و خیلی های دیگر هستیم که شعلهی این ساز را در مدت سختی که هر آن ممکن بود با باد کوچکی خاموش شود، برای ما روشن نگه داشتند. آنها این شعله را روشن نگه داشتند که ما توانستیم این آتش را دوباره روشن کنیم و این برای من خیلی مهم است که بچههای جوان این احترام را داشته باشند.
* اینکه آقای کیوان شکوه که خودشان از اساتید با سابقه و برجسته هستند در این کارگاه حضور داشتند هم نکته جالبی بود.
من واقعاً از آقای کیوان شکوه تشکر میکنم که با سن بالایی که دارند و احترام زیادی که من نسبت به ایشان قائل هستم، همیشه در تمام گردهماییهای ما شرکت کردند و همچنان دنبال یادگیری هستند و این از همه مهمتر است. بزرگی گفته که بیسوادی در قرن حاضر این نیست که شما نتوانید بخوانید و بنویسید، بیسوادی در قرن حاضر به این تعریف میشود که شما دیگر نتوانید چیزهایی که یاد گرفته بودید را دور بریزید و چیزهای جدید یاد بگیرید؛ این یعنی بیسوادی. آقای کیوان شکوه همچنان در این سن پیگیر هستند و پشت ما را گرم میکند و به ما دلگرمی می دهد.
* از اوضاع و برنامه های گروه آریان برایمان بگویید.
امسال چهاردهمین سال تولد گروه آریان بود و از طرف هواداران جشنی هم گرفته شده بود که از آنها تشکرمیکنم. هواداران فوقالعاده خوبی داریم که واقعا سرمایهای برای ما محسوب میشوند و ما هم خیلی دوستشان داریم و همیشه این را گفتم. در مورد آریان باید بگویم که مجوز آلبوم پنجم صادر شده است و طبق صحبتهایی که شرکت ترانه شرقی انجام داده، احتمالا تا چند هفته دیگر منتشر می شود و بعد از آن ما باید با گروه برنامهریزی کنیم که تمرینها و اجراهایمان را شروع کنیم.
* ظاهراً یک اصطکاکهایی بین اعضای آریان و ترانه شرقی به وجود آمده است...
منظورتان چیست؟!
* اینکه مشکلات و گلههایی بوده و اعضای گروه دلخوری هایی از محسن رجب پور داشته اند...
به هر حال طی چهارده سال کار کردن، همیشه گلههایی به وجود میآید. همیشه این بوده و چیزی که هست این است که اعضای این گروه چهارده سال با همدیگر هستند. گروه آریان مانند یک خانواده است و ما واقعاً همانند یک خانوادهایم که هیچ یک از ما بدون دیگری نمیتواند کاری کند و هیچ کداممان کار نخواهد کرد. محسن رجبپور جزئی از این خانواده است و اصلاً شما نمیتوانید محسن رجبپور را از آریان و آریان را از محسن رجبپور جدا کنید. به هر حال در یک خانواده هم همیشه اختلاف نظر وجود دارد و این اختلافنظر همیشه بوده و همیشه هم با دور هم نشستن و با شور کردن این مشکلات را حل کرده ایم و من مطمئنم که این ها نیز حل خواهد شد و ما به زودی دوباره برنامههایمان را همچون گذشته برای هوادارانمان خواهیم داشت و همچنان با ترانه شرقی خواهیم بود.
* این تاخیر طولانی در انتشار آلبوم، صدمه ای به آن وارد نمی کند؟
ببینید، یک مشکلی که الان شاید مقداری برجستهتر شده است و ربطی هم به ترانه شرقی ندارد این است که من نظرم این است که موسیقی پاپ مثل یک روزنامه است و شما وقتی روزنامه را خواندید آن را کنار میگذارید و این ماهیت موسیقی پاپ است و در مقایسه با موسیقیهایی مثل پینک فلوید، مثل این است که شما یک کتاب اعلای حافظ داشته باشید و در کتابخانه خود بگذارید و هر از چندی نگاهی به آن میکنید و دوباره سرجایش قرار میدهید و همیشه این کار را انجام میدهید؛ موسیقی پاپ این حالت را ندارد و در حقیقت شبیه روزنامه است و متعلق به همان روز و همان دوره است. یک سال و نیم پیش آلبوم ما آماده شده است و برای مجوز تحویل دادهایم متاسفانه به هر دلیلی که من اصلاً نمیدانم چیست، یک سالونیم طول کشیده است که این مجوز صادر شود و الان یکی از مشکلات برجسته ما که دور هم می نشینیم این است که تنظیمها و صداها برای یک سالونیم پیش است و به قول معروف بیات شده است و این یکی از آن مشکلاتی است که کلی هزینه و وقت صرف آن شده است. آقای پهلوان، آقای صالحی و دوستانمان همه زحمت کشیدهاند و الان کمی دل چرکین هستیم که چکار باید کنیم واقعاً الان چه باید کنیم وقتی این قضیه اینقدر طولانی شده است.
* چه پیش بینی ای در مورد بازتاب آلبوم در بازار دارید؟
من امیدوارم این آلبوم هم مثل چهار آلبوم قبل جای خودش را در بین هواداران باز کند؛ ما خیلی دوست داریم که آلبومِ بهروز داده باشیم اما این مشکلات بوده و هست. امیدوارم اگر در آلبوم پنجم کموکاستی وجود دارد، بتوانیم آن را در اجراهای زنده آریان که همیشه به نظر من بهترین اجراهای زنده بوده، جبران کنیم.
* در تاخیری که به وجود آمد محسن رجبپور را مقصر میدانید؟
هیچکس نمیتواند در مورد خانواده خود بد بگوید. ما یک خانوادهایم و من مطمئن هستم که آقای رجبپور هم همانقدر دلسوز بوده که آقای پهلوان، آقای صالحی، خانم فرنژاد و همهی ما بودهایم. حتی نینف عزیز هم که دلم خیلی برایش تنگ شده است که هم از لحاظ نوازندگی و هم از لحاظ تنظیم یکی از بهترینهاست و چقدر شخصیت دوستداشتنی دارد؛ او الان دو سه سالی است که در امریکاست، ولی همانقدر دغدغه داشته که منی که در تهران بودم یا آقای رجبپور که مستقیم در این قضیه دست داشته است... این نظر کلی من است و من فکر می کنم که آقای رجبپور هم کم نگذاشته است و حتماً دنبال این قضایا بوده ولی به هر حال مشکلات بوده و هست و همچنان با همهی این مشکلات ما توانستیم کار را پیش ببریم.
پیاده سازی گفت و گو: علی اکبر اکبری
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 دی 1392 - 03:35
دیدگاهها
بی نهایت ممنون بابت مصاحبه
چشم انتظار انتشار هر چه زود تر آلبوم5گروه اریان
ممنون برای مصاحیه خیلی خوب بود برای علیرضا طباطبایی عزیز آرزوی موفقیت روزافزون دارم بابت انگیزه و پشتکارشون واقعا تبریک میگم.
امیدوارم آلبوم پنجم گروه آریان هم هرچه زودتر منتشر بشه...
ممنون برای مصاحبه............
منتظر شروع دوباره فعالیت های آریان بعد از این وقفه طولانی هستیم..............
با اروزی موفقیت برای اقای طباطبایی و گروه اریان
و به امید انتشار هر چه زود تر البوم اریان5 :)
افزودن یک دیدگاه جدید