نقدی بر آلبوم جدید محمد معتمدی و پویا سرایی؛
گاهی سه گاهی ، گاهی نو گاهی کهنه!
موسیقی ما - کوشا وحدتی: چند سالیست که هر روز تعداد کمتری از بزرگان موسیقی ایران را در صحنه میبینیم و برخلاف آن تعداد نامهای جوانانی که شاید بزرگترین دارایی هم اکنون موسیقی ایران هستند روز به روز در حال افزایش است. بیشترین سطح انتظار از همین جوانان وجود دارد. انتظاراتی بعضا ناشدنی! از آنها میخواهیم کاری ارائه کنند که تکراری نباشد ولی منطبق بر اصالتهای موسیقی ایران باشد، نو آورانه باشد ولی از مرزهای نانوشتهٔ موسیقی ایران یک قدم آن طرفتر نرود. انتظار داریم هر جوان بعد از هر اثرش یک مشکاتیان ویا علیزادهٔ جدید شود. به محض اینکه خوانندهای خوب میخواند لقب شچریان چندم را میگیرد و بعد خودمان میگوییم چرا آوازمان تقلیدی شده....
بگذریم....
به تازگی پس از سه سال دوندگی تعدادی از سرمایههای موسیقی ایران توانستند اثری را ارائه کنند که شاید خیلیها منتظر بودند این اثر دریچهای جدید به روی موسیقی ایران باشد. تک تک نامهایی که در این آلبوم نقش داشتند علی رغم جوانی شناخته شده بودند. نوازندههایی نام آشنا که شاید تنها نام آنها دلیلی محکم برای یک بار گوش سپردن به این آلبوم باشد.
جسارت کسی که میخواهد به عنوان اولین اثرش مجموعهای را ارائه دهد که به قول خودش فاکتوری که مد نظرش بوده «شالوده شکنی فرم موسیقی کلاسیک ایرانی است» و به سراغ دستگاه مهجور سهگاه میرود واقعا قابل تحسین است. همین جسارت انتظارها را از او دوچندان میکند. آنچه در این اثر بسیار مشهود است تنظیم و مد گردانیهای بسیار زیبا، جذاب و حساب شدهٔ آهنگساز است که شاید بزرگترین نقطهٔ قوت این اثر نیز محسوب میشود. این اثر علاوه بر اینکه پلی فونیک است حس سردرگمی را به گوش مخاطب مونوفونیک پسند ایرانی منتقل نمیکند. فقط شاید در بعضی قسمتها کار شلوغ به نظر میرسد که میتوان آن را لازمهای دانست برای عبور از یک مرحله به مرحلهٔ دیگر.
در اولین قطعهٔ اثر شاهد پیش درآمدی هستیم نسبتا طولانی. این قطعه علی رغم زیباییهایی که دارد کمی خسته کننده میشود. شاید اگر بسان پرویز مشکاتیان (که بیشک موفقترین آهنگساز ایرانی از لحاظ ساخت پیش درآمدهای جذاب و ماندگار است) آهنگساز این اثر نیز اندکی تنوع ریتمیک به این قطعه میبخشید ویا از لحاظ دینامیک صدایی همانند حسین علیزاده کمی شدت و ضعف در مقدار حجم صدای خارج شده از سازها بوجود میآورد، این یکنواختی از بین میرفت.
بعد از آن شاهد تکنوازی سنتور پویا سرایی هستیم که هم زیباست و هم احساس دارد ولی نه در حد واندازههای عنوان «جادوی سنتورنوازی معاصر».
در سوی دیگر این آلبوم محمد معتمدی قرار دارد. خوانندهای که با بهره گیری از قدرت و احساس صدایش و همکاری با شخصی مثل محمد رضا لطفی بسیار زودتر از دیگران به سطح اول موسیقی ایران رسید. او همچنین در این آلبوم آهنگسازی دو تصنیف را به عهده داشته است.
محمد معتمدی در توضیحات آلبوم از نسل جوان سخن گفته و از تلاشش برای برقراری ارتباط میان آنها و موسیقی ایران. بیش از نیمی از مدت زمان آلبوم را آوازهای آن تشکیل میدهد. برای من که در میان نسل جوان زندگی میکنم این یک امر اثبات شده است که این نسل نمیتواند با آوازهای موسیقی ایران ارتباط برقرار کند و آن را خسته کننده و خواب آور میخواند. متاسفانه اکثر توجه آهنگسازان و خوانندگان جوان موسیقی ایران برای نو آوری (به جز چند مورد خاص) معطوف به قسمت ریتمیک موسیقی بوده و آوازهای امروز ما نسبت به آوازها نسلهای قبل اهالی موسیقی ایران تقریبا بیتغییر باقی ماندهاند! در همین اثر وقتی از چهار مضراب وارد آواز میشوی احساس میکنی در یک روند نسبتا نامعقول از یک اثر نو آورانه وارد یک مجموعهٔ کاملا سنتی شدهای که شاید بتوان این را یک نقطهٔ ضعف تلقی کرد. هرکدام از دوستان جوان من که نسبتا با موسیقی اصیل ناآشنا هستند، این اثر را گوش کردند از خسته کننده بودن آوازهای آن نالیدند و به نظر من لازم است برای نو آوری همانقدر که به قسمتهای ریتمیک کار توجه میشود به آوازهای آن نیز توجه کرد.
آواز اول این مجموعه شاید بدلیل تغییر نابهنگام مبداء گام اجرایی در حین آن (که شاید حتی لزومی هم برایش احساس نمیشود) کمی کمتر با مخاطب ارتباط برقرار میکند ولی آواز دوم آن، هم در قسمت اول (بدون همراهی ساز) وهم در قسمت دوم (ریتمیک) واقعا زیباست. احساس بینظیر صدای هزار رنگ معتمدی و همراهی بجای گروه لحظاتی بسیار دلپذیر را برای شنونده فراهم میکند.
تصنیفها نیز از کیفیت قابل قبولی برخوردارند که شاید باز هم بتوان اجرای خوب گروه وتنظیم زیبای آهنگساز وصدای دلنشین خواننده را از دلایل آن دانست.
به هر حال با توجه به مشکلات بسیار زیادی که بر سر راه جوانان موسیقی ایران وجود دارد گاهی سه گاهی را میتوان نقطهٔ شروع بسیار خوبی برای پویا سرایی دانست. امید است روز به روز شاهد انتشار آلبومهایی از این قبیل در جهت پیشبرد موسیقی اصیل باشیم.
بگذریم....
به تازگی پس از سه سال دوندگی تعدادی از سرمایههای موسیقی ایران توانستند اثری را ارائه کنند که شاید خیلیها منتظر بودند این اثر دریچهای جدید به روی موسیقی ایران باشد. تک تک نامهایی که در این آلبوم نقش داشتند علی رغم جوانی شناخته شده بودند. نوازندههایی نام آشنا که شاید تنها نام آنها دلیلی محکم برای یک بار گوش سپردن به این آلبوم باشد.
جسارت کسی که میخواهد به عنوان اولین اثرش مجموعهای را ارائه دهد که به قول خودش فاکتوری که مد نظرش بوده «شالوده شکنی فرم موسیقی کلاسیک ایرانی است» و به سراغ دستگاه مهجور سهگاه میرود واقعا قابل تحسین است. همین جسارت انتظارها را از او دوچندان میکند. آنچه در این اثر بسیار مشهود است تنظیم و مد گردانیهای بسیار زیبا، جذاب و حساب شدهٔ آهنگساز است که شاید بزرگترین نقطهٔ قوت این اثر نیز محسوب میشود. این اثر علاوه بر اینکه پلی فونیک است حس سردرگمی را به گوش مخاطب مونوفونیک پسند ایرانی منتقل نمیکند. فقط شاید در بعضی قسمتها کار شلوغ به نظر میرسد که میتوان آن را لازمهای دانست برای عبور از یک مرحله به مرحلهٔ دیگر.
در اولین قطعهٔ اثر شاهد پیش درآمدی هستیم نسبتا طولانی. این قطعه علی رغم زیباییهایی که دارد کمی خسته کننده میشود. شاید اگر بسان پرویز مشکاتیان (که بیشک موفقترین آهنگساز ایرانی از لحاظ ساخت پیش درآمدهای جذاب و ماندگار است) آهنگساز این اثر نیز اندکی تنوع ریتمیک به این قطعه میبخشید ویا از لحاظ دینامیک صدایی همانند حسین علیزاده کمی شدت و ضعف در مقدار حجم صدای خارج شده از سازها بوجود میآورد، این یکنواختی از بین میرفت.
بعد از آن شاهد تکنوازی سنتور پویا سرایی هستیم که هم زیباست و هم احساس دارد ولی نه در حد واندازههای عنوان «جادوی سنتورنوازی معاصر».
در سوی دیگر این آلبوم محمد معتمدی قرار دارد. خوانندهای که با بهره گیری از قدرت و احساس صدایش و همکاری با شخصی مثل محمد رضا لطفی بسیار زودتر از دیگران به سطح اول موسیقی ایران رسید. او همچنین در این آلبوم آهنگسازی دو تصنیف را به عهده داشته است.
محمد معتمدی در توضیحات آلبوم از نسل جوان سخن گفته و از تلاشش برای برقراری ارتباط میان آنها و موسیقی ایران. بیش از نیمی از مدت زمان آلبوم را آوازهای آن تشکیل میدهد. برای من که در میان نسل جوان زندگی میکنم این یک امر اثبات شده است که این نسل نمیتواند با آوازهای موسیقی ایران ارتباط برقرار کند و آن را خسته کننده و خواب آور میخواند. متاسفانه اکثر توجه آهنگسازان و خوانندگان جوان موسیقی ایران برای نو آوری (به جز چند مورد خاص) معطوف به قسمت ریتمیک موسیقی بوده و آوازهای امروز ما نسبت به آوازها نسلهای قبل اهالی موسیقی ایران تقریبا بیتغییر باقی ماندهاند! در همین اثر وقتی از چهار مضراب وارد آواز میشوی احساس میکنی در یک روند نسبتا نامعقول از یک اثر نو آورانه وارد یک مجموعهٔ کاملا سنتی شدهای که شاید بتوان این را یک نقطهٔ ضعف تلقی کرد. هرکدام از دوستان جوان من که نسبتا با موسیقی اصیل ناآشنا هستند، این اثر را گوش کردند از خسته کننده بودن آوازهای آن نالیدند و به نظر من لازم است برای نو آوری همانقدر که به قسمتهای ریتمیک کار توجه میشود به آوازهای آن نیز توجه کرد.
آواز اول این مجموعه شاید بدلیل تغییر نابهنگام مبداء گام اجرایی در حین آن (که شاید حتی لزومی هم برایش احساس نمیشود) کمی کمتر با مخاطب ارتباط برقرار میکند ولی آواز دوم آن، هم در قسمت اول (بدون همراهی ساز) وهم در قسمت دوم (ریتمیک) واقعا زیباست. احساس بینظیر صدای هزار رنگ معتمدی و همراهی بجای گروه لحظاتی بسیار دلپذیر را برای شنونده فراهم میکند.
تصنیفها نیز از کیفیت قابل قبولی برخوردارند که شاید باز هم بتوان اجرای خوب گروه وتنظیم زیبای آهنگساز وصدای دلنشین خواننده را از دلایل آن دانست.
به هر حال با توجه به مشکلات بسیار زیادی که بر سر راه جوانان موسیقی ایران وجود دارد گاهی سه گاهی را میتوان نقطهٔ شروع بسیار خوبی برای پویا سرایی دانست. امید است روز به روز شاهد انتشار آلبومهایی از این قبیل در جهت پیشبرد موسیقی اصیل باشیم.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : چهارشنبه 3 آبان 1391 - 00:00
دیدگاهها
دوستان می دونید روزنامه آرمان مطلبتون رو به فاصله ی یک روز بدون این که اسمی از سایت به عنوان منبع ببره منتشر کرده؟ اینم آدرس نگاه کنید تا باورتون بشه:
http://www.armandaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=158&pageno=9
بعضی از مقاله های دیگشون هم به نظرم از همین سایت برداشتن.
به نظرم اگه مطالب رو خودتون بهشون ندادین بهتره اعتراض کنید تا از این به بعد حقوق این سایت خوب و زحمتکش رو رعایت کنن.
سلام. یکی از تصنیف های این آلبوم حدود 80 درصد به تصنیفی که جناب افتخاری در یکی از آلبوم هایش به آهنگ سازی کیانی نژاد خوانده نزدیک است: سوزد مرا ، سازد مرا ، در آتش اندازد مرا ...................جالبه که هر دو در سه گاه خوانده اند و مقدمه ی تصنیف بسیار شبیه همدیگرند.......
البته آواز های اثر و قطعات بدون کلام عالی هستند ولی تصانیف متاسفانه زیاد موفق نبوده اند. جواب آواز نیز در حد و اندازه های آواز نیستند. بطور کلی اگر سه گاه نبود و اگر آوازهای معتمدی نبود گاهی سه گاهی آلبومی می شد مثل بسیاری از آلبومهای فراموش شده گاه به گاهی !!!!
نوشته ی نسبتا خوبی بود .
به نظرم بیشتر از آواز ها جواب آواز ها ایراد داشتند
افزودن یک دیدگاه جدید