یادداشتی از سید ابوالحسن مختاباد؛
نگاهی به جشن خانه موسیقی در سال ۹۰
موسیقی ما- سیدابوالحسن مختاباد: دوازدهمین جشن خانه موسیقی در سه شب متوالی در تالار وحدت برگزار شد و به کار خود پایان داد.نگارنده ضمن ارج نهادن به تلاشهای هیئت مدیره نکاتی را در باره این جشن و کلیت برگزاری آن میآورم که امیدوارم مورد عنایت و توجه هیئت مدیره قرار بگیرد.بیان این نکات به معنای کمانگاشت تلاش تیم برگزاری این جشن نیست، بلکه این اعتقاد نگارنده است که وقتی قرار است جشنی از سوی یک نهاد صنفی برگزار شود(آن هم در دوازدهمین سال تاسیس)، طبیعی است که ایرادات و مشکلات آن باید کمتر از برگزاری جشنی باشد که به فرض یک نهاد دولتی قرار است آن را برگزار کند.
دلیل آن هم این است که آن نهاد صنفی به موضوع مورد برگزاری اشراف کاملی دارد و لذا باید تمامی جوانب آن را مورد عنایت قرار دهد و از کمترین نقصی برخوردار باشد.
اول: جشن خانه موسیقی قاعدتا باید در نهم مهرماه برگزار شود. روزی که خود خانه موسیقی در سالهای اولیه تاسیس آن را به عنوان روز موسیقی در ایران(همزمانی با تولد ابونصر فارابی)پیشنهاد داد و متاسفانه مورد تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار نگرفت، اما هیئت مدیرههای اول به این جمعبندی رسیده بودند که با برگزاری جشن در این روز ،حداقل باور روز موسیقی را در اهالی موسیقی جا بیندازند که متاسفانه به جز یکی دو دوره ،عملا خودشان به این قرار پایبندی نشان ندادند. در چند دوره اخیر که عملا این روز از سوی خود خانه موسیقی هم به فراموشی سپرده شد
.دوم: ترکیب هیئت داوران در بخش انتخاب آلبوم موسیقی عمدتا از کادر مرکزی و هیئت مدیره و یا شورای عالی خانه موسیقی است. در بخش سنتی که تقریبا سه عضو هیئت مدیره و دو عضو شورای عالی(آقای ظریف مشاور شورای عالی است) عضو داوری هستند و در بخش ارکسترال هم تنها ارسلان کامکار از این ترکیب بیرون است.این در حالی است که در سال گذشته این ترکیب به عکس بود، یعنی تقریبا هیچ یک از اعضای هئیت مدیره جزو داوران نبودند. این نکته را از این بابت میآوردم چون که خانه موسیقی مشکل بزرگی به نام مشارکت نکردن اعضاء را در کارنامه کاری خود دارد (از 11 هزار عضو کمتر از هزار نفر در مجامع عمومی نه گانه شرکت کردند)، به جاست که با دعوت از افرادو پیشکسوتانی خارج از چارچوب هیئت مدیره در ترکیب داوری، شائبه انحصار بسیاری از کارها در دست هیئت مدیره را از دست منتقدانی چون من بگیرند.
سوم: هیئت داوران بخش کتاب بیانیهای منتشر کردو دلایل خود بر انتخاب را توضیح داد. اما هیئت داوران بخش موسیقی نه. دوگانگی در یک جشنواره به چه معناست؟ اگر قرار است بیانیهای داده شود، که تمامی بخشها باید موظف به این کار باشند و اگر نه که هیچ بخشی نباید چنین کاری را انجام دهد تا شائبه رفتارهای دوگانه برای مخاطبان و به خصوص اعضای خانه موسیقی پیش نیاید.اگر چه شخص نگارنده اعتقاد دارد یک نهاد صنفی باید ارزیابی خود از سطح و کیفیت تولیدات سالانه را ارائه کند. این گونه مخاطبان در می یابند که چرا فلان خواننده دوم و فلانی اول شده است و ... این حدس نگارنده است، با توجه به تجربه چهار سال بازرسی در خانه موسیقی، که امیدوار است درست نباشد،و آن این که اصولا دستاندرکاران بخش موسیقی هیچ آییننامهای برای ارزیابی کارها نداشتند و جا دارد برای سالهای بعد آییننامهای برای ارزیابی کارها نوشته شود و فراخوان یک جشنواره نشود آییننامه همان جشنواره؟
چهارم: مراسم اختتامیه از جمله ضعیفترین بخشهای این جشن به شمار میرفت.جدای از غلطهای تایپی و جاافتادگیها در بروشور اختتامیه، هنگام معرفی برگزیدگان هم هیچ ذوق و سلیقهای به کار گرفته نشده بود. حتی دستاندرکاران اجرایی این قدر به خودشان زحمت ندادند که وقتی هر کاری را معرفی میکنند، حداقل سیثانیه از آن اثر را برای حاضران پخش کنند تا جماعت و شنوندگان دریابند که چه اثری برنده شده است.نکته جالب توجه اینکه وقتی برندگان بخش ارکسترال معرفی می شدند، موسیقی زیرصدای نماآهنگ مورد نظر سنتی بود. این همه کج سلیقگی!؟ شاید دوستان بگویند که کارها با شتاب صورت گرفته بود، ولی این توجیه برای جشن اول و دوم و حتی بخش مسابقه سالهای اول و دوم قابل قبول است و نه جشن دوازدهم (که البته جشن دوازدهم هم نیست،بلکه جشن دوازهمین سالگرد است و یکی دو سال اصولا جشنی برگزار نشد و عنوان بروشور اختتامیه هم از این نظر محل ایراد اساسی است) و سومین دوره رقابتی. کارها هم به صورت آلبوم بود و با توجه به اینکه اکثر داوران هم در ترکیب هیئت مدیره بودند، توجیه اینکه وقتی نداشتیم بیمعناست. مگر این که خود هیئت مدیره کار را در دقیقه نود سامان داده باشد که باز برای جشن دوازدهم!؟ایرادی بزرگ به شمار میرود.
پنجم: برخی از برگزیدگان اصولا نیامدند که این نکته حتی مورد طنز وطعنه مجری مراسم هم قرار گرفت که برخی از بزرگان را به صحنه دعوت کرده بود و در آن بخش کسی نیامد و حتی هماهنگی نشد که فردی به نمایندگی بیاید که بیش از این آبروریزی نشود، این نکته در بخش ناشران بیشتر به چشم میآمد، چرا که آنها تا نیم ساعت قبل در جنب همین مراسم غرفه داشتند و حاضر بودند، اما به جز یک تن بقیه برای دریافت جایزه و لوح به صحنه نیامدند.بعد از مراسم نگارنده دریافت به دلیل آنکه برای ناشران کارت دعوتی هم ارسال نشد، برخی از ناشران برگزیده در مقابل چنین برخوردی آزرده شدند و حضور نیافتند.نکته مثبت مراسم اختتامیه انتخاب گروهنوازی چهارتن از چهرههای نامی تکنوازی موسیقی سنتی بود. بهداد بابایی، اردشیر کامکار، اسداللهی و کامبیز گنجهای با اجرایی حرفهای نشان دادند که موسیقی سنتی کیفیت و استاندارد بالایی دارد و دانش و تکنیک و بصیرت در اجرا میتواند تماشاگران را بر صندلیهایشان بخشکاند.
ششم: انتخاب 12 بانوی اهل موسیقی و تقدیر از آنها کار قابل ستایشی است ،اما ملاک های این انتخاب چیست؟ و أیا خانه موسیقی و هیئت مدیره آن بعد 12 سال نباید به این جمعبندی برسد که آییننامهای برای تقدیر از چهره های موسیقی داشته باشند و بتوانند از انتخابشان دفاع کنند.برای نمونه چرا جای چهرههایی چون بهناز ذاکری، سیمین آقارضی، شیدا جاهد، پری ملکی و آذر هاشمی و.... در میان این نامها نیست؟
دلیل آن هم این است که آن نهاد صنفی به موضوع مورد برگزاری اشراف کاملی دارد و لذا باید تمامی جوانب آن را مورد عنایت قرار دهد و از کمترین نقصی برخوردار باشد.
اول: جشن خانه موسیقی قاعدتا باید در نهم مهرماه برگزار شود. روزی که خود خانه موسیقی در سالهای اولیه تاسیس آن را به عنوان روز موسیقی در ایران(همزمانی با تولد ابونصر فارابی)پیشنهاد داد و متاسفانه مورد تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار نگرفت، اما هیئت مدیرههای اول به این جمعبندی رسیده بودند که با برگزاری جشن در این روز ،حداقل باور روز موسیقی را در اهالی موسیقی جا بیندازند که متاسفانه به جز یکی دو دوره ،عملا خودشان به این قرار پایبندی نشان ندادند. در چند دوره اخیر که عملا این روز از سوی خود خانه موسیقی هم به فراموشی سپرده شد
.دوم: ترکیب هیئت داوران در بخش انتخاب آلبوم موسیقی عمدتا از کادر مرکزی و هیئت مدیره و یا شورای عالی خانه موسیقی است. در بخش سنتی که تقریبا سه عضو هیئت مدیره و دو عضو شورای عالی(آقای ظریف مشاور شورای عالی است) عضو داوری هستند و در بخش ارکسترال هم تنها ارسلان کامکار از این ترکیب بیرون است.این در حالی است که در سال گذشته این ترکیب به عکس بود، یعنی تقریبا هیچ یک از اعضای هئیت مدیره جزو داوران نبودند. این نکته را از این بابت میآوردم چون که خانه موسیقی مشکل بزرگی به نام مشارکت نکردن اعضاء را در کارنامه کاری خود دارد (از 11 هزار عضو کمتر از هزار نفر در مجامع عمومی نه گانه شرکت کردند)، به جاست که با دعوت از افرادو پیشکسوتانی خارج از چارچوب هیئت مدیره در ترکیب داوری، شائبه انحصار بسیاری از کارها در دست هیئت مدیره را از دست منتقدانی چون من بگیرند.
سوم: هیئت داوران بخش کتاب بیانیهای منتشر کردو دلایل خود بر انتخاب را توضیح داد. اما هیئت داوران بخش موسیقی نه. دوگانگی در یک جشنواره به چه معناست؟ اگر قرار است بیانیهای داده شود، که تمامی بخشها باید موظف به این کار باشند و اگر نه که هیچ بخشی نباید چنین کاری را انجام دهد تا شائبه رفتارهای دوگانه برای مخاطبان و به خصوص اعضای خانه موسیقی پیش نیاید.اگر چه شخص نگارنده اعتقاد دارد یک نهاد صنفی باید ارزیابی خود از سطح و کیفیت تولیدات سالانه را ارائه کند. این گونه مخاطبان در می یابند که چرا فلان خواننده دوم و فلانی اول شده است و ... این حدس نگارنده است، با توجه به تجربه چهار سال بازرسی در خانه موسیقی، که امیدوار است درست نباشد،و آن این که اصولا دستاندرکاران بخش موسیقی هیچ آییننامهای برای ارزیابی کارها نداشتند و جا دارد برای سالهای بعد آییننامهای برای ارزیابی کارها نوشته شود و فراخوان یک جشنواره نشود آییننامه همان جشنواره؟
چهارم: مراسم اختتامیه از جمله ضعیفترین بخشهای این جشن به شمار میرفت.جدای از غلطهای تایپی و جاافتادگیها در بروشور اختتامیه، هنگام معرفی برگزیدگان هم هیچ ذوق و سلیقهای به کار گرفته نشده بود. حتی دستاندرکاران اجرایی این قدر به خودشان زحمت ندادند که وقتی هر کاری را معرفی میکنند، حداقل سیثانیه از آن اثر را برای حاضران پخش کنند تا جماعت و شنوندگان دریابند که چه اثری برنده شده است.نکته جالب توجه اینکه وقتی برندگان بخش ارکسترال معرفی می شدند، موسیقی زیرصدای نماآهنگ مورد نظر سنتی بود. این همه کج سلیقگی!؟ شاید دوستان بگویند که کارها با شتاب صورت گرفته بود، ولی این توجیه برای جشن اول و دوم و حتی بخش مسابقه سالهای اول و دوم قابل قبول است و نه جشن دوازدهم (که البته جشن دوازدهم هم نیست،بلکه جشن دوازهمین سالگرد است و یکی دو سال اصولا جشنی برگزار نشد و عنوان بروشور اختتامیه هم از این نظر محل ایراد اساسی است) و سومین دوره رقابتی. کارها هم به صورت آلبوم بود و با توجه به اینکه اکثر داوران هم در ترکیب هیئت مدیره بودند، توجیه اینکه وقتی نداشتیم بیمعناست. مگر این که خود هیئت مدیره کار را در دقیقه نود سامان داده باشد که باز برای جشن دوازدهم!؟ایرادی بزرگ به شمار میرود.
پنجم: برخی از برگزیدگان اصولا نیامدند که این نکته حتی مورد طنز وطعنه مجری مراسم هم قرار گرفت که برخی از بزرگان را به صحنه دعوت کرده بود و در آن بخش کسی نیامد و حتی هماهنگی نشد که فردی به نمایندگی بیاید که بیش از این آبروریزی نشود، این نکته در بخش ناشران بیشتر به چشم میآمد، چرا که آنها تا نیم ساعت قبل در جنب همین مراسم غرفه داشتند و حاضر بودند، اما به جز یک تن بقیه برای دریافت جایزه و لوح به صحنه نیامدند.بعد از مراسم نگارنده دریافت به دلیل آنکه برای ناشران کارت دعوتی هم ارسال نشد، برخی از ناشران برگزیده در مقابل چنین برخوردی آزرده شدند و حضور نیافتند.نکته مثبت مراسم اختتامیه انتخاب گروهنوازی چهارتن از چهرههای نامی تکنوازی موسیقی سنتی بود. بهداد بابایی، اردشیر کامکار، اسداللهی و کامبیز گنجهای با اجرایی حرفهای نشان دادند که موسیقی سنتی کیفیت و استاندارد بالایی دارد و دانش و تکنیک و بصیرت در اجرا میتواند تماشاگران را بر صندلیهایشان بخشکاند.
ششم: انتخاب 12 بانوی اهل موسیقی و تقدیر از آنها کار قابل ستایشی است ،اما ملاک های این انتخاب چیست؟ و أیا خانه موسیقی و هیئت مدیره آن بعد 12 سال نباید به این جمعبندی برسد که آییننامهای برای تقدیر از چهره های موسیقی داشته باشند و بتوانند از انتخابشان دفاع کنند.برای نمونه چرا جای چهرههایی چون بهناز ذاکری، سیمین آقارضی، شیدا جاهد، پری ملکی و آذر هاشمی و.... در میان این نامها نیست؟
منبع:
خبرآنلاین
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 مهر 1390 - 00:00
دیدگاهها
از بس که به موسیقی کم لطف هستیم. چه برسد به پاپ.مدیریتها قربانی نمیشوند این هنرمندان اند که قربانی اند
افزودن یک دیدگاه جدید