با آهنگسازی حسام اینانلو؛
آلبوم «در آیینه اوهام» منتشر شد
موسیقی ما - آلبوم موسیقی «در آیینه اوهام» به آهنگسازی حسام اینانلو و نوازندگی همایون نصیری توسط شرکت آوای خورشید روانه بازار نشر شد. این آلبوم تازه انتشار یافته شامل سه بخش دشتی، اصفهان و افشاری می شود.
همچنین، در «در آیینه اوهام» حسام اینانلو (کمانچه)، ترگل خلیفی (رباب) و همایون نصیری (سازهای کوبه ای بندیر، کوزه، دهل و جیم بی) را می نوازند.
بر این اساس، از همایون نصیری نیز به تازگی آلبوم گروه دارکوب به سرپرستی و آهنگسازی اش منتشر شده است.
سید علیرضا میرعلی نقی:· با این آلبوم,سومین گام مطمعن حسام اینانلو (با همیاری دوستان هنرمندش) برای رسیدن به افق آرمانی شخصی او بر شمرده میشود.این گام یک تریوی (سه نوازی) را نقش زده است.با قالب دلخواه و تکنیک های مورد نیازش,که نه کپی از روی شابلون فرنگی است، و نه در محدوده ی تنگ سنت موسیقی تکصدایی،حبس شده است.موسیقی است قطعا ریشه دار و احتمالا آینده دار، و در آن ، سازها به شکل "ابزاری" مطرح نیستند، بلکه به طرزی"ابرازی" مطرحند.
· محتوای این آلبوم "ساز- محور"است، و حاوی دوری گزیدنی غیر شعاری از ابتلای مرسوم خواننده سالاری،ابتلایی که از کهنه ترین موانع رشد ایده های موسیقایی در این ملک است.در واقع ، می توان گفت که این کار گفت و گوی "ساز"ی (بخوانید:بی کلام دو خواننده) رباب و کمانچه به همراهی سازهای کوبه ای (دهل و جیم بی و بندیر و کوزه) است.توجه خاص به نقش شاخص اوزان الوان در اجراها وفاصله گیری آگاهانه از کلیشه های ردیف ، از امتیازهای این گفت و گوی بدیع،سیال و پراحساس است.
· در این گفت وگو ، سازهای ملودیک ، هر کدام به اقتضای مطلب ، لحن و لحجه ای "انتخابی" دارند.رباب ، با نوازندگی ظریف و چیره دستانه ی ترگل خلیقی،ازلحجه ی موسیقی فارسی افغانی دور میشود و به لحجه ی فارسی رسمی (ادبی/کلاسیک/غیر بومی) نزدیک می شود.برای این کار در ساختمان رباب نیز دخل و تصرف هایی شده، و چرا نشود؟غرض ، موزه داری نیست،آفرینشگری و بیان آزاد در راهی دراز و بی مرز است.در کمانچه نوازی، از ویبره های بسیط (wide vibration) در جای خود بهره گرقته شده، گاه نقش های جلوه سازانه (effective) میگیرد.در بخش های آوازی ، برای تنوع از کمانچه ی آلتو استفاده شده است.
اگر از ساز ملودیک ، صداهایی شبه کوبه ای شنیده می شود ، قرینه ی آن در بهره گیری های شبه ملودیک در اجرای سازهای کوبه ای نیز قابل شنیدن است.مثل تک ضربه هایی که در پایان بخش های آوازی می شنویم و در دستورزبان این موسیقی زیبای بی نیاز از کلام ، مثل نقطه های پایانی آخر بندها و جمله ها عمل میکند.سعی مولفین جوان و خلاق این آلبوم،این بوده که ملودی را اصل ، وریتم را در خدمت آن قرار دهند.حرکتی تازه که اگر با تجربه های اندیشیده شده و فراوان ، غنی شود ،شاید برای نوآوری های آینده راهگشا باشد.مگر نه اینکه گنجینه ی ریتم های ناشناخته و ترکیبات بی نهایتشان ،اولین بخش های مهم و مفقود از بدنه ی تحلیل رفته ی موسیقی قدیم ماست؟!
· در توضیح کارکتر ریتمیک آلبوم "در آیینه ی اوهام" باید ازاصطلاح تازه ای استفاده کرد:
اوزان جمع شونده(گرده هم آمده) که اساس ساخت موسیقی این اثرهنری همین نکته است.باید افزود ساخت قطعات ضربی ، بر اساس کاراکتر مضرابی رباب بوده است.کاراکتری که در آن صدای مضراب راست ،توفق دارد؛و اضافه بر نوع سنتی آن، نوع جدید آن ،به اصطلاح "پاز"(pedalize مثل فشردن پدال پیانو و رها کردن طنین سیم های آن)نیز در کار است.
در آلبوم"در آیینه ی اوهام"برای رسیدن به بیانی هنری و بدیع بسیاری آشنایی زدایی ها (defamilirization)را آزموده شده تا به ترکیبی دلپسند و به هنجار برسد.این اثر با آمیزه ای ازایده های صرفا موسیقایی و ایده هایی اصالتا تصویری، شکل گرفته است.دور نمای منظره ی بیابان های خشک و تفدیده ی این سرزمین کهن،با واحه های اندک و بادهای داغ و سوزانش،از لابه لای صداها در ذهن شنونده تداعی می شود.
· محتوای آلبوم بر حسب نوع فضای نغمگی از سه قسمت 1.کرد بیات-دشتی 2.بیات اصفهان 3.افشاری تشکیل میشود.در همنوازی کمانچه و رباب و کوبه ای ها ،رباب دانسته و سنجیده به عنوان" صدای هدف " و نقطه ی تمرکز انتخاب شده است.سازی اصالتا غیر فارسی ، از رده ی سازی زهی-زخمه ای که با مضرابی از جنس شاخ گوزن نواخته میشود.
· تکنیک های تعریف شده و رپرتوار اختصاصی دو عامل الزامی برای ماندگاری هنری- فرهنگی هر ساز ملودیک است که رباب موسیقی فارسی نیز در ابتدای شکل گیری و تمایز از دیگر سازهای زهی- زخمه ای است.در این آلبوم ، نوازندگی رباب گاه نقش های جلوه سازانه نیز دارد و شخصیت دلنشین صدای آن را به علاقه مندان موسیقی معرفی می کند.به خصوص در بخش دوم ( بخش اصفهان) که موسیقی در مجموع حالت جلوه سازانه دارد و سازها نیز بر همین انگیزه به صدا درآمده اند.
رباب مورد استفاده در این کار،حاوی سیم های نایلونی(به عنوان وترهای "خواننده") و سیم های فلزی (به عنوان وترهای" واخوان") است؛ که در این اجرا،از سیم های واخوان نیز صدایی نمایان شنیده می شود.بگذریم از اینکه ممکن است در اجرای صحنه ای سنوریته ای تا حدی متفاوت از رباب بشنویم،چرا که بهره گیری آگاهانه از تکنیک های صدابرداری در این آلبوم نیز جایگاه ویژه ی خود را داشته ؛ که فضای صوتی مورد نظر نغمه پردازان را حفظ کرده و به گوش مخاطب برساند.
نغمه های هر کدام از بخش های آلبوم"در آیینه ی اوهام" ماهیت انتخابی خود را دارند.گاه کلاسیک (مثل قطعه ی"یاد" ساخته ی استاد بهاری) و گاه آشنا زدا و غافلگیر کننده(مثل آواز افشاری که در فضای نغمات موسیقی منطقه ی ترکمن شنیده می شود) و گاه رام و متعارف (مثل بیات اصفهان) ؛ ونشان از آزادی اندیشه و خیال هنری در مولفین آن دارد.این آزادی در آوازها مشخص تر حس می شود؛آوازهایی که طرح کلی آن از قبل وجود داشته ، ولی تولد و شکل نهایی آن بر اساس اتفاقات درونی نوازندگان در استودیو صورت گرفته ولحظه های جذاب در آن اندک نیستند...
همچنین، در «در آیینه اوهام» حسام اینانلو (کمانچه)، ترگل خلیفی (رباب) و همایون نصیری (سازهای کوبه ای بندیر، کوزه، دهل و جیم بی) را می نوازند.
بر این اساس، از همایون نصیری نیز به تازگی آلبوم گروه دارکوب به سرپرستی و آهنگسازی اش منتشر شده است.
- شناسایی کوتاهی از یک تریوی بلند ایرانی
سید علیرضا میرعلی نقی:· با این آلبوم,سومین گام مطمعن حسام اینانلو (با همیاری دوستان هنرمندش) برای رسیدن به افق آرمانی شخصی او بر شمرده میشود.این گام یک تریوی (سه نوازی) را نقش زده است.با قالب دلخواه و تکنیک های مورد نیازش,که نه کپی از روی شابلون فرنگی است، و نه در محدوده ی تنگ سنت موسیقی تکصدایی،حبس شده است.موسیقی است قطعا ریشه دار و احتمالا آینده دار، و در آن ، سازها به شکل "ابزاری" مطرح نیستند، بلکه به طرزی"ابرازی" مطرحند.
· محتوای این آلبوم "ساز- محور"است، و حاوی دوری گزیدنی غیر شعاری از ابتلای مرسوم خواننده سالاری،ابتلایی که از کهنه ترین موانع رشد ایده های موسیقایی در این ملک است.در واقع ، می توان گفت که این کار گفت و گوی "ساز"ی (بخوانید:بی کلام دو خواننده) رباب و کمانچه به همراهی سازهای کوبه ای (دهل و جیم بی و بندیر و کوزه) است.توجه خاص به نقش شاخص اوزان الوان در اجراها وفاصله گیری آگاهانه از کلیشه های ردیف ، از امتیازهای این گفت و گوی بدیع،سیال و پراحساس است.
· در این گفت وگو ، سازهای ملودیک ، هر کدام به اقتضای مطلب ، لحن و لحجه ای "انتخابی" دارند.رباب ، با نوازندگی ظریف و چیره دستانه ی ترگل خلیقی،ازلحجه ی موسیقی فارسی افغانی دور میشود و به لحجه ی فارسی رسمی (ادبی/کلاسیک/غیر بومی) نزدیک می شود.برای این کار در ساختمان رباب نیز دخل و تصرف هایی شده، و چرا نشود؟غرض ، موزه داری نیست،آفرینشگری و بیان آزاد در راهی دراز و بی مرز است.در کمانچه نوازی، از ویبره های بسیط (wide vibration) در جای خود بهره گرقته شده، گاه نقش های جلوه سازانه (effective) میگیرد.در بخش های آوازی ، برای تنوع از کمانچه ی آلتو استفاده شده است.
اگر از ساز ملودیک ، صداهایی شبه کوبه ای شنیده می شود ، قرینه ی آن در بهره گیری های شبه ملودیک در اجرای سازهای کوبه ای نیز قابل شنیدن است.مثل تک ضربه هایی که در پایان بخش های آوازی می شنویم و در دستورزبان این موسیقی زیبای بی نیاز از کلام ، مثل نقطه های پایانی آخر بندها و جمله ها عمل میکند.سعی مولفین جوان و خلاق این آلبوم،این بوده که ملودی را اصل ، وریتم را در خدمت آن قرار دهند.حرکتی تازه که اگر با تجربه های اندیشیده شده و فراوان ، غنی شود ،شاید برای نوآوری های آینده راهگشا باشد.مگر نه اینکه گنجینه ی ریتم های ناشناخته و ترکیبات بی نهایتشان ،اولین بخش های مهم و مفقود از بدنه ی تحلیل رفته ی موسیقی قدیم ماست؟!
· در توضیح کارکتر ریتمیک آلبوم "در آیینه ی اوهام" باید ازاصطلاح تازه ای استفاده کرد:
اوزان جمع شونده(گرده هم آمده) که اساس ساخت موسیقی این اثرهنری همین نکته است.باید افزود ساخت قطعات ضربی ، بر اساس کاراکتر مضرابی رباب بوده است.کاراکتری که در آن صدای مضراب راست ،توفق دارد؛و اضافه بر نوع سنتی آن، نوع جدید آن ،به اصطلاح "پاز"(pedalize مثل فشردن پدال پیانو و رها کردن طنین سیم های آن)نیز در کار است.
در آلبوم"در آیینه ی اوهام"برای رسیدن به بیانی هنری و بدیع بسیاری آشنایی زدایی ها (defamilirization)را آزموده شده تا به ترکیبی دلپسند و به هنجار برسد.این اثر با آمیزه ای ازایده های صرفا موسیقایی و ایده هایی اصالتا تصویری، شکل گرفته است.دور نمای منظره ی بیابان های خشک و تفدیده ی این سرزمین کهن،با واحه های اندک و بادهای داغ و سوزانش،از لابه لای صداها در ذهن شنونده تداعی می شود.
· محتوای آلبوم بر حسب نوع فضای نغمگی از سه قسمت 1.کرد بیات-دشتی 2.بیات اصفهان 3.افشاری تشکیل میشود.در همنوازی کمانچه و رباب و کوبه ای ها ،رباب دانسته و سنجیده به عنوان" صدای هدف " و نقطه ی تمرکز انتخاب شده است.سازی اصالتا غیر فارسی ، از رده ی سازی زهی-زخمه ای که با مضرابی از جنس شاخ گوزن نواخته میشود.
· تکنیک های تعریف شده و رپرتوار اختصاصی دو عامل الزامی برای ماندگاری هنری- فرهنگی هر ساز ملودیک است که رباب موسیقی فارسی نیز در ابتدای شکل گیری و تمایز از دیگر سازهای زهی- زخمه ای است.در این آلبوم ، نوازندگی رباب گاه نقش های جلوه سازانه نیز دارد و شخصیت دلنشین صدای آن را به علاقه مندان موسیقی معرفی می کند.به خصوص در بخش دوم ( بخش اصفهان) که موسیقی در مجموع حالت جلوه سازانه دارد و سازها نیز بر همین انگیزه به صدا درآمده اند.
رباب مورد استفاده در این کار،حاوی سیم های نایلونی(به عنوان وترهای "خواننده") و سیم های فلزی (به عنوان وترهای" واخوان") است؛ که در این اجرا،از سیم های واخوان نیز صدایی نمایان شنیده می شود.بگذریم از اینکه ممکن است در اجرای صحنه ای سنوریته ای تا حدی متفاوت از رباب بشنویم،چرا که بهره گیری آگاهانه از تکنیک های صدابرداری در این آلبوم نیز جایگاه ویژه ی خود را داشته ؛ که فضای صوتی مورد نظر نغمه پردازان را حفظ کرده و به گوش مخاطب برساند.
نغمه های هر کدام از بخش های آلبوم"در آیینه ی اوهام" ماهیت انتخابی خود را دارند.گاه کلاسیک (مثل قطعه ی"یاد" ساخته ی استاد بهاری) و گاه آشنا زدا و غافلگیر کننده(مثل آواز افشاری که در فضای نغمات موسیقی منطقه ی ترکمن شنیده می شود) و گاه رام و متعارف (مثل بیات اصفهان) ؛ ونشان از آزادی اندیشه و خیال هنری در مولفین آن دارد.این آزادی در آوازها مشخص تر حس می شود؛آوازهایی که طرح کلی آن از قبل وجود داشته ، ولی تولد و شکل نهایی آن بر اساس اتفاقات درونی نوازندگان در استودیو صورت گرفته ولحظه های جذاب در آن اندک نیستند...
منبع:
تاریخ انتشار : دوشنبه 6 دی 1389 - 00:00
افزودن یک دیدگاه جدید