گفتوگوی جذاب علی پهلون و سیروان خسروی
سیروان خسروی: تهیهکنندهام میخواست آلبوم من در مقابل آلبوم بنيامين نفروشد و مثلاً حال مرا بگيرد!/ علی پهلوان: ما شانس آوردهايم كه با رجبپور اوکیایم
موسیقی ما - حمید منبتی و میثم یوسفی: قبل از رسیدن به این تركیب دو نفره، تركیبهای دیگری را هم آزمایش كردیم كه حالا به علتهای مختلفی به نتیجه نرسیدیم. یا آن آدمها حاضر نبودند كنار نفر دیگر بنشینند، یا با آن طرف حرفی برای گفتن نداشتند و یا... چیزی كه در جامعة موسیقی ما اصلاً موضوع عجیب و غریبی به شمار نمیرود!
با این حال رسیدیم به تركیب علی پهلوان (خواننده گروه آریان) و سیروان خسروی (تنظیمكننده و خواننده)؛ پهلوان كه قرار است پس از مدتها به همراه گروه آریان در دهه اول آذر كنسرت بزرگی داشته باشند و سیروان هم (تا ساعاتی قبل از این مصاحبه) قرار بود اولین كنسرتش را در روزهای آخر آبان و اول آذر برگزار كند كه علیرغم تمرینهای فراوان گروه، كنسرت لغو شد و دلایلش را در حین بحث میخوانید.
قرار بود گفتوگو به صورت دیالوگی بین علی و سیروان باشد و من و میثم هم تا جایی كه لازم نباشد در آن دخالت نكنیم. هر چند كه دوستان اولش از این كه حرفی برای گفتن نداشته باشند میترسیدند، اما آنقدر حرف در حرف آمد كه وقت و نوار كم آوردیم تا حرف! اگر هم فكر میكنید ما كم در بحث دخالت كردهایم، سخت در اشتباهید! چون حتی صاحب كافهای كه گفتوگو در آنجا برگزار شد (كافهای در یكی از پاساژهای روبهروی پارك ساعی) هم گهگاه به بحث میپیوست چه برسد به ما!
در این 2 ساعت حرفهای خوبی درباره بیزینس و مافیای موسیقی زده شد كه یك جورهایی درددل اكثر خوانندگان موسیقی است. كمی هم راجع به خود موسیقی و آلبومهای اخیر صحبت كردیم و البته حواشی موسیقی پاپ در ایران.
گفتوگوی ما یك مهمان ویژه هم داشت: «زانیار» برادر سیروان كه مهمان ناخوانده ما بود كه بیشتر گوش داد و بعضی جاها با حرفهایش در بحث شركت كرد. اما به دلایلی «خسرویها» نمیخواستند عكسشان در كنار هم چاپ شود!
علی: سیروان، میخواهم برای شروع، همین سؤالی كه قبل از شروع گفتوگو ازت پرسیدم را بپرسم. ما سر تمرین بودیم كه علیرضا میرآقا [نوازنده ترومپت و پركاشن و خواننده پاپ] را دیدم... حالا تو میتوانی بپرسی كه اصلا علیرضا میرآقا آنجا چه كار میكرد كه خودش نكتهایست! علیرضا آمد گفت سیروان كنسرت دارد، من هم خوشحال شدم. حتی مثل اینكه تمرینهای شما را هم دیده بود و میگفت خیلی خوب است و دل ما را هم حسابی برد!
تا اینكه چند وقت بعد خبر رسید كه كنسرت سیروان لغو شده! گفتیم ای بابا چه شد؟ دوباره سر تمرین قبلی ما علیرضا گفت كنسرت اجرا میشود. حالا باز از زبان خودت دارم میشنوم كه اجرا نمیشود! ماجرا چیست؟
سیروان: راستش ما 4 ماه است كه داریم منظم تمرین میكنیم. اول قرار بود سیام مهر و اول آبان در برج میلاد باشد كه به دلیل كوتاهی تهیهكننده (ایران گام و آقای حسینخانی) این اتفاق نیفتاد. دوباره قرار شد یك ماه بعد در سالن اریكه ایرانیان برگزار شود كه باز به دلیل كوتاهیهای مشكوك ایشان، همه زحمتهای ما به هدر رفت.
علی: شما مجبورید با آقای حسینخانی كار كنید؟ یعنی چون آلبومتان را منتشر كرده، امتیاز كنسرت هم مال اوست؟
سیروان: همان اتفاقی كه برای آلبوم «شوك» فرزاد فرزین و خیلیهای دیگر افتاد، برای من هم تكرار شد. من هم مجبورم كنسرت این آهنگها را فقط با این تیم اجرا كنم.
علی: فكر كنم همه تقریباً همین وضع را دارند. یعنی ما هم اگر بخواهیم جدا از محسن رجبپور (ترانه شرقی) كنسرت بدهیم، نمیشود. چون امتیاز آلبوم مال اوست. مگر این كه یك آلبوم دیگر منتشر كنیم و در كنسرت هم فقط همان را اجرا كنیم!
سیروان: اكثر خوانندهها الان به نوعی با این مافیا درگیرند. تازه من شانس آوردهام كه این اتفاق سر آلبوم دومام افتاده...
علی: ما هم شانس آوردهایم كه با رجبپور okایم، هر 4 تا آلبوممان را او منتشر كرده و كنسرتها را هم خودش برگزار میكند.
سیروان: این مشكل برای من بوده، برای فرزاد فرزین بوده، برای خیلیهای دیگر بوده كه نمیتوانند اعتراض كنند. حالا خدا را شكر وضعیت من جوری است كه برایم خیلی مهم نیست و نهایتاً كنسرت نمیدهم! اما خیلی از خوانندههای دیگر هستند كه قراردادهای تركمانچایتر از من دارند و خیلی هم معروفاند و اعتراضی هم نمیتوانند بكنند.
علی: آلبوم اولات را كی منتشر كرده؟
سیروان: آوای باربد. یعنی الآن همه همینجوری قرارداد میبندند؟ همراه امتیاز آلبوم، امتیاز كنسرت را هم واگذار میكنند؟
سیروان: 90 درصد اینجوری است. یعنی حتی اگر اسم «كنسرت» را هم نیاورند، جوری قرارداد را میبندند كه بعداً متوجه میشوی امتیاز همه چیز را واگذار كردهای! چون شركتها تجربه این كار را چند برابر بیشتر از خوانندهها دارند و خواننده تا بخواهد این چیزها را متوجه شود، 40 سالش شده! اما شركت در این مدت پولش را درآورده و میرود سراغ خواننده بعدی!
علی: آوای باربد مشكلی با این نداشت كه تو با ایران گام كنسرت بگذاری؟
سیروان: نه.
علی: یك كم توضیح میدهی كه چه جوری این اتفاق میافتد؟ آخر این كه میگویی خیلی باعقل جور درنمیآید. چون آن شركت میتواند از قبل كنسرت توپول دربیاورد. مگر كسی از پول بدش میآید؟
سیروان: اكثر صاحبان این شركتها كه تخصص موسیقی ندارند. فقط با همدیگر چشم و همچشمی دارند كه بگویند فلان خواننده معروف مال من است! اینها تفریحشان مونوپل كردن یكسری خواننده مطرح است. یعنی به خاطر این كلكل حاضرند از سود مالیشان چشمپوشی كنند! یعنی میگویند من از تو خوشم نمیآید، برایت كنسرت نمیگذارم، وِلات هم نمیكنم كه بروی با یك نفر دیگر كنسرت بگذاری!
علی: حالا من بگویم علیرضا میرآقا سر تمرین ما چه كار میكرد. برزو (نوازنده پركاشن ما) یكهو غیبش زده بود! ما هِی تمرین میگذاشتیم، برزو میگفت میآیم اما نمیآمد! سرش شلوغ شده بود. آخه برزو هم [بعد از پیام صالحی] رفته تو كار مبل! كلاً فكر كنم آریان بشود مبل! (خنده) خلاصه برزو گفت من نمیرسم بیایم. گفتم خب این را از اول میگفتی! تا اینكه یك روز سر تمرین علیرضا میرآقا به طور اتفاقی وارد استودیو شد و همانجا مُچاش را گرفتم و گفتم علیرضا با ما [پركاشن] میزنی؟ گفت آره. شبیه قصه خالهسوسكه شد كه توی خیابان همدیگر را پیدا كردیم! (خنده جمع) یك اجرای دستگرمی اسپانسری هم فعلاً با علیرضا رفتهایم. هنوز هم نمیدانیم تكلیف برزو چیست، اما فعلاً حرفی از جدا شدناش از آریان نیست.
ماجرای نینف و سفرش به آمریكا چی شد؟
علی: راستش ... نینف را در كنسرت میبینید!
سیروان: فیلماش را دیگر؟!
علی: حالا دیگر! شاید در حال ارگ زدن نبینید، ولی میبینیدش! به جایش كی را آوردهاید؟
علی: شهاب حسینی. البته نه آن شهاب حسینی هنرپیشه!
سیروان، بَند تو چه كسانی بودند؟
سیروان: دیگر چیزی كه كنسل شده حرفش را نزنیم بهتر است. ولی گروه خیلی خوبی بود از حرفهایترین نوازندگانی كه در ایران هستند.
علی: من هم تعریفاش را خیلی شنیدم.
اگر موافقید یك كم برویم توی بحث موزیك، سیروان بگوید نظرش راجع به آریان چیست، علی نظرش را درباره سیروان بگوید. لطفاً تعارف هم نكنید!
علی: من اتفاقاً خودم به سیروان SMS زدم كه چرا آلبومت نیست. چون تبلیغاتش را دیده بودم كه قرار بود با آلبوم بنیامین بیاید، آلبوم بنیامین آمده بود، من 3-2 جا رفتم سر زدم دیدم آلبوم تو هنوز نیامده. كه جواب دادی فردا میآید و من همان فردا رفتم گرفتم. من در این آلبوم 3 تا كار را خیلی میپسندم و به روحیات من میخورد.
سیروان: آرامهایش؟
علی: دقیقاً 2 تا آرامهایش، به خصوص خود قطعه «ساعت 9» به علاوه «زندگی همین امروزه» كه مرا یاد «Have a Nice Day» بون جووی میاندازد. نمیگویم كپی آن است، ولی حال و هوایش مرا یاد آن آهنگ میاندازد و خیلی دوستش دارم. این جزو CDهایی است كه در ماشینم دارمش و گوشاش میكنم، به خصوص همان 3 آهنگ را.
سیروان: سومی را نگفتی كه!
علی: سومی هم تِرك 2 است.
سیروان: «امروز میخوام بهت بگم».
علی: آره، همان كه ترانهسرا ندارد!
سیروان: ترانه مكرم است دیگر! اما چون ممنوعالكار بوده، اسمش را نزدهایم!
علی: آخه من این جزئیات آلبومها را میخوانم و هر وقت به چنین جای خالیهایی برمیخورم میفهمم كه ماجرا چه بوده!
سیروان تو چطور؟
علی: آلبوم چهارم ما را كه اصلاً خود سیروان میكس و مسترینگ كرده!
سیروان: آره، همهاش را حفظ شدهام دیگر!
از اول آریان را دنبال میكردی یا فقط چون قرار شد این آلبوم را میكس كنی، با آن درگیر شدی؟
سیروان: آلبوم اول آریان كه منتشر شد، من تازه درگیر ضبط آلبوم اولم بودم كه البته به چند سال بعد موكول شد. ولی به هر حال آن دوران آلبومها را پیگیری میكردم، الآن هم این كار را میكنم. آن موقع برای همه خیلی جالب بود كه یك گروهی از دخترها و پسرها آمدهاند و همه كارهایشان را هم خودشان تولید میكنند. آلبوم دومشان هم كه دیگر منفجر كرد! آن تِرك اولش را هم من خیلی دوست دارم [پرواز]. مخصوصاً بیساش را. بعد از آلبوم دوم آریان بود كه دیگر مثل قارچ گروههای این مدلی رویید! پارت، گپ، 1+6 ...
علی: خود رجبپور گروه «داتیس» را زد....
سیروان: آره، خیلی گروهها بودند، اما هیچ كدامشان تبدیل به اتفاق نشدند. چون هر چیز موفقی اولیاش جذاب است و از آن به بعد لوث میشود. به نظرت الآن آریان هنوز سرپاست؟
علی: سرپاست؟! (خنده)چون مدتهاست كه اجرا نداشته و ...
سیروان: به نظر من الآن آریان در دورهای افتاده كه كنسرتهایشان میتواند موفق باشد.
چون دیگر فضای موزیك و سلیقه مردم عوض شده، اما چون گروه پرطرفداری هستند، كنسرتهایشان جواب میدهد. لزومی هم ندارد كه یك گروه بخواهد با عوض شدن فضای موسیقی، هی موسیقیاش را تغییر دهد. در خارج هم خوانندههای بزرگ یك Fan Base دارند كه هر وقت كنسرت بگذارند این طرفداران ثابت میآیند. اما الآن در بازار بلایی سر آلبومها میآید كه آنها را نابود میكند. تا 6-5 سال قبل مردم آلبوم میخریدند. اما الآن همه آلبومها كپی و دانلود میشوند.
علی: این بلا كه در همه جای دنیا هست و مختص ایران فقط نیست.
سیروان: كاریش نمیشود كرد. چرا كه در ایران قانونی نداریم كه این كپیكنندگان غیرمجاز را مجازات كند. ما خودمان این حرف را همیشه میزدیم. اما از وقتی در سینما این مشكل به راحتی حل شد، نمیتوانیم قبول كنیم كه چرا در موسیقی جلوی این كار را نمیگیرند.
سیروان: در موسیقی به نظرم یك دستهایی در پشت پرده هست كه نگذارند این اتفاق بیفتد. مسئله این نیست كه نتوانند (چون درباره فیلمها ثابت شد كه میتوانند)، ظاهراً مسئله این است كه نمیخواهند!
سیروان: مثل این است كه شما یك جنس دزدی را بگذاری پشت ویترین و قیمت رویش بگذاری، تازه تبلیغش را هم بكنی! تنها چیزی كه در ایران اینجوری است موسیقی است.
علی: نمیدانم سیروان، شاید دلیلش این است كه اصلاً این را محصول نمیدانند! ما یك مشكل فرهنگی داریم. مثلاً تو را میبینند و بهت میگویند: «بابا یه دونه از اون CDات به ما بده دیگه!» نمیگوید كه من 2 سال مردهام تا این آلبوم درآمده، شب نخوابیدهام، بدبختی كشیدهام و ... یا توی رویت به خودت میگویند: «یه دونه از روی این رایت كن به ما بده!»
سیروان: یا اینكه: «رو موبایلت نداری بلوتوث كنی؟!» روی سایت خود من خیلیها نوشته بودند كه ما هرچه به این در و آن در زدیم نتوانستیم آهنگهای تو را با كیفیت خوب روی اینترنت پیدا كنیم. لطفاً لینك كیفیت خوباش را روی سایت بگذارید! آدم میماند به اینها چه بگوید.
اینها احتیاج به فرهنگسازی دارد. مثل همان قضیه فیلمها یا بستن كمربند ایمنی است. كافی است 6 ماه سخت بگیرند و متخلفان را جریمه كنند تا درست شود.
علی: البته دانلود فیلم هم سخت است.
زانیار: الآن فیلمها را 1500 تومن میفروشند و مردم برایشان جا افتاده كه نسخه اصل و با كیفیت را با قیمت مناسب بخرند. ولی انگار در موسیقی طرف زورش میآید چنین پولی را بدهد. یك مسئله تأثیرگذار هم تكنولوژی MP3 است. وقتی طرف یك سیدی MP3 را كه 20-15 تا آلبوم موسیقی دارد میخرد 1500-2000 تومان، زورش میآید همین قدر پول را برای یك آلبوم بدهد.
علی: ده بار پیش آمده كه به خود من خواستهاند این CDها را بفروشند. مثلاً میزنند به شیشه ماشین میگویند MP3 منصور، معین، آرین (تازه آریان هم نه، آرین!!) آن یكی دیگر شاهكار بود كه میگفت بیا «آرین 5» بهت بدهم! گفتم من كلاً 4 تا خواندهام، تو چطوری پنجمی را داری؟! (خنده جمع)
سیروان: این در همه جای دنیا هست، منتها فرقش با ایران این است كه اینجا قانونی است!
علی: البته معضل بزرگ ما اینترنت شده استها!
سیروان: حالا اینترنت را میگوییم نمیشود جلویش را گرفت، ولی اینها را كه میشود جمع كرد. اصلاً مركز فروش موسیقی ایران شده در پمپ بنزینها!
زانیار: این هم مثل همان موضوع كمربند است. ممكن است در كوچهپسكوچهها مردم كمربند ایمنیشان را نبندند، اما در اتوبان لااقل میبندند. من هم میگویم جلوی مغازهها و دستفروشها را بگیریم، اینترنت پیشكش!
سیروان: در شهرستانها كه مغازه سری اول را میخرد، بعد از آن یكی را نگه میدارد، هی از روی همان كپی میكند میفروشد. حالا بیا ثابت كن!
علی: ما در آلبوم چهارم، لگد محكم را از شهرستانها خوردیم! هیچ حرفی هم نمیشود زد. خیلیها اصلاً ویدئوهای ما را ندیدهاند. یكی میپرسید حالا شما اصلاً با كریس دیبرگ خواندهاید یا صدایش را برداشتهاید میكس كردهاید؟! گفتم بابا فیلمش هست. این نگاه در بین تهیهكنندهها هم باب شده. ما یك گزارشی برای شماره نوروز رفتیم كه نتایجش حیرتآور بود. دیدیم نه تنها فروش لیبلی و اینسرتی (درصدی) آلبومها باب شده كه اینجوری به خواننده و صاحب اثر چیزی نمیرسد (به غیر از همان درصد فروش)، بلكه الآن خیلی از شركتها علاوه بر تمام هزینههای انتشار آلبوم كه از خواننده میگیرند، 15-10 میلیون هم اضافه میگیرند تا آلبومش را منتشر كنند!
علی: اصولاً در این سیستم دلالها همیشه برندهاند و تولیدكننده همیشه بازنده!
سیروان: برخلاف این چیزی كه میگویند به نظرم بیزینس موسیقی پاپ خیلی هم سودآور است. و گرنه آدمهای این كار میرفتند سراغ آن كاری كه سود بیشتری دارد، میرفتند پفك میفروختند! همه تهیهكنندهها هم همیشه مینالند و سر هنر منت میگذارند كه ما به خاطر هنر داریم ضرر میكنیم! این ترفند تهیهكنندههاست كه همیشه بگویند ما با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه میداریم تا پول تولیدكنندهها را ندهند! روز به روز هم دارند بزرگتر میشوند و مافیایشان هم گستردهتر میشود.
علی: ما در خارج هم همین بساط را داشتیم. میرفتیم كنسرت، از چند روز قبل Sold out میشد، بعد برنامهگذار كنسرت خارجی میآمد با ابروهای گرهخورد و قیافه داغون كه من ضرر كردم! گفتم اگر تو با سالن پر ضرر كردهای، ابلهی! مشكل از خودت است! این نالیدن، روال بازار است، ربطی به موسیقی ندارد. به هر كس بگویی وضع بازار چطور است، میگوید: خراب آقا، خراب!
ما زمانی كه داشتیم با كریس دیبرگ ضبط میكردیم، دو تا اتفاق جالب افتاد. یكی اینكه «پرینس» آلبوم جدیدش را لای روزنامه منتشر كرد! یك روزنامهای داشتند كه 5/1 میلیون نسخه تیراژ داشت، تبلیغ كردند كه فردا آلبوم جدید پرینس ضمیمه این روزنامه است، مجانی! اما از آنطرف یك قرارداد تور بست. 150 اجرا كه از همان لحظه بلیتهایش به فروش میرفت و تمام درآمد او از این راه بود.
سیروان: آنجا هم همین ماجراهاست. مثلاً همین «پرینس» ظاهراً اسمش متعلق به كمپانی سونی بود. وقتی كه قراردادش را با سونی فسخ كرد، سونی حتی اسم او را هم ازش گرفت و پرینس 5-4 سال با یك اسم دیگر (یك حرف یونانی) فعالیت میكرد. تا اینكه توانست پس از چند سال دادگاه و ... اسمش را پس بگیرد. كلاً تفاوت ایران با جاهای دیگر دنیا این است كه در آنجا یك شركت میتواند یك آدم را از توی جوب بردارد و ظرف یك ماه تبدیل كند به یك سوپراستار! اما در ایران برعكس است: یك شركت میآید دست میگذارد روی فلان سوپراستار و میتواند ظرف یك ماه بیندازدش توی جوب! (خنده جمع) تخصص اصلیشان در این است!
علی، آن موضوع دیگری كه گفتی سر كریس دیبرگ پیش آمد، چه بود؟
علی: آهان، یك اتفاق بامزه سر دانلود افتاد. یكی از بچهها آمد گفت این آلبوم جدید كریس دیبرگ است. گفتم ایول، بگذار بهش تبریك بگویم. همان موقع ایمیل زدم كه مبارك باشد و از این حرفها. جواب داد كه آلبوم من بیرون نیامده كه، یك ماه دیگر میآید! (خنده جمع) و من خوردم توی دیوار! نمیدانستم چه بگویم. آلبوم را به همه جای دنیا فرستاده بودند كه همزمان در كل اروپا منتشر شود. در اوكراین یكی آلبوم را بلند كرده و گذاشته بود روی اینترنت! فكر كن ما یك ماه قبل از انتشار رسمی آلبوم، آن را شنیده بودیم! تنها كاری كه كردم این بود كه گفتم این آدرس سایت است، برو جلویش را بگیر! كلی ضایع شدیم! البته من توضیح دادم كه چون كار تو به طور رسمی اینجا نمیآید، ما دانلود كردیم كه ببینیم چه خواندهای!
سیروان: آره آنها هم ممكن است این مشكلات را داشته باشند، اما با این تفاوت كه صنعت موسیقی روی كنسرت میچرخد. كنسرتهای آنها آنقدر منظم است كه همه خرجشان را از آن درمیآورند.
علی: شبكههای تلویزیونی هم خیلی مهماند، كلیپ دارند. اما اینجا …؟! اگر به شبكه ماهوارهای كلیپ بدهی ممنوعالكار میشوی!
سیروان: خیلیها اصلاً فكر میكنند آنها كه كلیپ دارند، مجازند!
علی: الآن اكثر كسانی كه كارشان گرفته، آنهایی هستند كه كارشان به صورت غیرمجاز گرفته، بعد تهیهكننده دیده طرف موفق بوده، گفته بیا من برایت مجوز بگیرم. اصلاً غیر از این الآن نداریم. رضا صادقی، بنیامین، حمید عسكری، محسن یگانه و …
سیروان: تهیهكننده سریع میآید یك قرارداد تركمانچای با طرف میبندد كه من پارتی دارم، میتوانم تو را مجاز كنم، خواننده هم فكر میكند چقدر خوشبخت است كه از زیرزمین آمده روی زمین. اما نمیداند كه این اول بدبختی و استثمار اوست و از آن به بعد عملاً زندگیاش مال تهیهكننده است! خواننده هم رویش نمیشود بیاید به مردم بگوید این جور كه شما فكر میكنید نیست و من بدبخت و بیچارهام!
علی: مثل فیلم «هنرپیشه» بود!
سیروان: خوانندهها اگر اینها را بگویند، جوانترها این طوری به دام نمیافتند. اما كسی نمیگوید. به نظرم خود موزیسینها باید بیشتر هوای همدیگر را داشته باشند. همانطور كه تهیهكنندهها در ظاهر به خون هم تشنهاند، اما حسابی دستشان توی یك كاسه است! به قول معروف گوشت هم را میخورند، اما استخوان هم را دور نمیریزند! سایه هم را با تیر میزنند، ولی اگر لازم باشد با هم دست به یكی میكنند تا یك نفر را نابود كنند. من ممكن است با خیلی خوانندهها رابطه خوبی نداشته باشم، اما میگویم جلوی تهیهكننده دلیلی ندارد كه خودمان زیرآب همدیگر را بزنیم.
پس این ماجرای درگیری اخیر تو با بنیامین چه بود؟
سیروان: راستش دلیل آن مصاحبه بنیامین را من نفهمیدم.
علی: دلیل آن مصاحبه را هیچكس نفهمید! من خواندم نفهمیدم چرا، بعد دیدم یك عده همین جوری دارند جواب میدهند! (خنده) یعنی، حامد بهداد، یغما گلرویی و … تعجب كردم. چون بنیامین همین جوریش حرفی نمیزند، حالا نمیدانم چه شده كه اینجوری …
سیروان: من یك مسائلی را پشت صحنه دخیل میدانم. چون بنیامین یك سوپراستار است و هنوز نتوانسته كنسرت بدهد!
علی: خب چه ربطی دارد؟ تو هم نتوانستهای كنسرت بدهی. لااقل به من گیر میداد!
سیروان: بنیامین در آن مصاحبه بیشتر خودش را خراب كرده بود. این كه بگوید مثلاً سرایدار ساختمان ما سیروان را نمیشناسد، خب مثلاً كه چه؟ این خوب است؟ البته محسن رجبپور میگفت بنیامین منظورش این بوده كه موسیقی سیروان نسبت به من موسیقی خاصتری است!
سیروان: اینكه توجیه است. چون گفته بود آلبوم سیروان را هركس خریده، خواسته ببیند این رقیب بنیامین كیست و بعدش سرخورده شده!
حالا آلبوم كدامتان بیشتر فروخت؟
سیروان: بنیامین كه قطعاً بیشتر فروخته، اما نه در آن حدی كه اینقدر شلوغش كنند.
اصلاً چه شد كه شما با هم آلبومهایتان را منتشر كردید؟
سیروان: اول اینكه اگر شماره مجوزهای ما را ببینی، تنها 4-3 تا شماره با هم اختلاف دارد، یعنی ارشادی كه مدتها به كسی مجوز نمیداده، در اردیبهشت، یكهو ظرف چند روز به هر دوی ما مجوز میدهد! دوم اینكه من بدم نمیآمد این اتفاق بیفتد. من با بنیامین كاری ندارم، بیشتر به خاطر محسن رجبپور بود. یك سال و نیم پیش گفت كه آلبومهای ما به هم نخورد، گفتم من اتفاقاً دوست دارم این اتفاق بیفتد!
یعنی تو با رجبپور كَل داشتی؟
سیروان: یك همچین چیزی! از طرف دیگر فكر میكنم حسینخانی هم بدش نمیآمد كه با این كار هم به رجبپور لطمه بزند و هم مرا نابود كند، از دید خودش. به این خاطر كه حتی یك عدد پوستر برای كار من سفارش نداد. تمام پوسترها، استندها، آگهی همشهری و … همه را من از جیب خودم دادم!
چرا؟
چون حسینخانی میخواست آلبوم من در مقابل آلبوم بنیامین نفروشد و مثلاً حال مرا بگیرد!
زانیار: این جوری شد كه ما پوسترها را شبانه پخش كردیم! (خنده)
سیروان: آره، بنیامین گفته بود اینها شبانه پوستر پخش میكردهاند! آخه مگه شبنامه است؟!
چه قدر برای آلبوم پول گرفتی؟ ایران گام كه میگوید رقم خیلی خوبی گرفتهای.
سیروان: نه، مثل این است كه تو میخواهی خانهات را 30 میلیون رهن بدهی. بعد اشتباهی میروی 50 میلیون میفروشی، در حالیكه خیال میكردی 50 میلیون رهن دادهای! پیش خودت میگویی ایول چه مشتری خوبی، بعد میفهمی حواست نبوده و به جای اینكه رهن بدهی فروختهای! آنهم نه مثلاً با 500 میلیون، با 50 میلیون! تهیهكنندهها خیلی زرنگاند.
آخه یك داستانی باید پشت این ماجرا باشد كه طرف نخواهد آلبوم خودش بفروشد. خیلی منطقی نیست.
سیروان: گفتم كه بیشتر یك بازی است. مثل آبراموویچ كه چلسی برایش fun است. فلان ستاره جهان را میخرد میآورد مینشاند روی نیمكت، چرا؟ چون دلش میخواهد این ستاره مال او باشد و او هم با نیمكتنشین كردن آن ستاره تفریح میكند! از همان سال 76 هم همین حرفها بود.
همان زمان هم این ماجرای قرارداد تركمانچای را درباره شادمهر و … میگفتند. اما هنوز خوانندهها درس نگرفتهاند.
سیروان: چون خیلی رسانهای نشد.
علی: به خاطر اینكه ما در ایران نمیخواهیم سوپراستار داشته باشیم. در دنیا میآیند یكی را گنده میكنند، تا یك عده از كنارش نان بخورند. اما در ایران اینجوری نیست…
در ایران یكی را هی گنده میكنند كه وقتی خورد زمین بیشتر بخندند!
علی: در دنیا وقتی تو بزرگ شوی، Agent میگیری، اما در ایران تو كارمند آن طرف میشوی!
سیروان: دقیقاً. Agent میشود رئیس تو.
علی: این اشكال سیستم اینجاست.
سیروان: در دنیا یك آدم را از صفر به جایی میرسانند، در ایران میآیند آن كسی كه خودش به یك جایی رسیده را لجنمال میكنند، از كنارش پول درمیآورند و خودش را نابود میكنند!
علی: شانس ما این بود كه محسن رجبپور سرش درد میكرد برای كارهای جدید.
سیروان: همه چیز شانسی است دیگر، حساب و كتاب ندارد. ممكن است با یكی طرف شوی كه دعوایتان شود و نتوانید با هم كنار بیایید.
علی: البته مشكل ما چیز دیگری است. مشكل ما این است كه تعدادمان زیاد است، رقمی كه وارد گروه میشود، میپكد! هیچی تهش نمیماند.
آن زمان میگفتی كه رقمی كه بابت آلبوم چهارم آریان گرفتی...
علی: ... رقمی كه بابت آلبوم چهارم آریان گرفتم، حقوق دو ماه و نیم كارمندی (مهندسی)ام است! دو سال رویش وقت گذاشتهام و ...
سیروان: چند روز پیش داشتیم با زاینار حساب میكردیم كه اگر در این دو آلبوم قبلی، فكر كنیم همه ملودیها و تنظیمها، میكس و مسترینگ و صدابرداری و ... از آسمان افتاده، تهش 3-2 میلیون اگر مانده باشد!
زانیار: یعنی اگر میخواستیم پول ملودی و تنظیم و ... به كسی در حد سیروان بدهیم، الآن 20 میلیون بدهكار بودیم!
علی: ما هم شانس آوردیم كه كارها را خودمان میسازیم. البته مشكل ما كار گروهی است كه تقسیم میشود – وگرنه 12 سانس كنسرت در تهران رقم خوبی میشود، اما برای خواننده تك. من كه پول خواننده تك نمیگیرم.
شاهكارش كنسرت چند سال قبل در گلف كلاب دوبی بود كه هر كس سن آن كنسرت را میدید، فكاش میافتاد، اما من از آن كنسرت سیصد هزار تومان گرفتم! رقم وقتی به آریان میآید، حداقل یك صفرش میپرد! چون 11-10 نفریم دیگه! آلبوم هم كه آنطور...
سیروان: من اینجوری بهت بگویم كه اگر همین آلبومم را روی سایتام میگذاشتم چند برابر برایم سود داشت. لااقلش این بود كه آقا بالاسر نداشتم و در عوض امتیاز آهنگها مال خودم بود، كنسرت میگذاشتم ازش پول درمیآوردم.
میتوانستی حتی برای سایت آگهی بگیری.
علی: ما اخیراً یك سینگلی ساختهایم برای سازمان ملل و گذاشتهایم روی سایت، 666 هزار هیت و 28 گیگابایت دانلود داشتهایم.
سیروان: اتفاق بدتر این است كه تهیهكنندهها دارند كاری میكنند كه از كنسرت هم پولی به خواننده نرسد.
علی: اوه اوه، این دیگر خیلی بد است. چه جوری؟
سیروان: همینجوری كه گفتم دیگر. امتیازش مال اوست...
علی: میگوید باید پول بدهی تا بگذارم اجرایش كنی؟
زانیار: كاش این را میگفت.
علی: همه جای دنیا همین كار را میكنند.
سیروان: میگوید نه برایت كنسرت میگذارم، نه میگذارم بروی با كس دیگری كنسرت بگذاری!
علی: آخه كنسرت برایش درآمد دارد. این خیلی عجیب است!
سیروان: حاضر است از این بگذرد كه پس فردا خواننده دیگری برایش شاخ نشود!
علی: خدا را شكر كه ما از این مشكلات نداریم. مشكل ما همان است كه گفتم. از طرف دیگر، آریان مال اجرای زنده است. سیروان هم آن اول گفت. اما یك وقت كنسرت ما یك سال و نیم گیر میكند. شرایط مملكت جوری است كه ممكن است 2 سال اصلاً بهت سالن برای كنسرت ندهند. بعد از آنطرف یكهو در كنسرت باز میشود و 50 نفر با هم كنسرت میگذارند!
با این تفاسیر، علی كه مهندس است، سیروان هم كه برای زیرزمینیها و روزمینیها تنظیم میكند و پول درمیآورد. دیگر اصلاً برای چی میخوانید؟
علی: فكر میكنی غیرمجازها الآن وضعشان از ما بدتر است؟ الآن كلاً خالتورها و غیرمجازها وضعشان خیلی خوب است. الآن سیروان برای مهدی اسدی یك آهنگ تنظیمكرده و او برای هر عروسی یا مهمانی كه میرود، 7-6 میلیون پول میگیرد!
زانیار: سیروان روی 2 آلبوم 8 سال وقت گذاشته، اما مهدی اسدی با همان دو آهنگی كه سیروان برایش تنظیم كرده، به اندازه 80 سال پول درآورده!
علی: (خنده) راست میگویی!
سیروان: آدمهایی كه كار مجاز میكنند، سخت است برایشان كه از همه چیز بگذرند و مثلاً بروند مسافركشی. چون زحمت این كار را كشیدهاند، سالها دنبال مجوز دویدهاند و ...
الآن همه موزیسینها شغل دوم و سوم دارند.
سیروان: ما دیگر مثلاً موفقترین خوانندگان پاپایم و وضعمان این است، وای به حال بقیه.
علی: گروه ما هم همه همینجوری هستند. آن یك سال و نیمی كه ما تعطیل شدیم كه اصلاً فاجعه بود. یعنی حتی آن كوچولوههمان هم (كه از پدرش پول میگرفت) رفت سركار! بعد سن و سال ما دارد میرود بالا! من تا چند وقت دیگر موهای سرم سفید میشود، بعد بیایم برای تین ایجرها بخوانم؟!
سیروان: فقط همین خوانندههای تك و توكی كه تلویزیون ساپورتشان میكند وضعشان خوب است.
علی: مگر آنها درآمد دارند؟
سیروان: آره، احسان خواجهامیری در همین یكی دو سال اقلاً 3 میلیارد درآورده!
علی: خب احسان 350 تا اجرا رفته كه اقلاً 300 تایش ارگانی بوده!
سیروان: جالب اینجاست كه ضعیفترین خوانندهها هم با تلویزیون كار میكنند و بیشترین پول را درمیآورند.
علی: البته احسان به نظر من اینجوری نیست و خوب میخواند.
سیروان: حالا او استثناء!
زانیار: شما حساب كن آریان 1 و 2 اگر دو سال از تلویزیون پخش میشد، هر شب این سریال، آن برنامه، عید نوروز، عید غدیر شما را میبردند در تلویزیون بخوانید، الآن آریان اینجا بود؟
علی: نه خب، خیلی فرق میكرد. منتها به نظر من الآن روی دست همه اینها، بچههای خالتورند كه حسابی دارند پول درمیآورند.
سیروان: آن یك شغل است، تو میتوانی انتخاب كنی بروی یا نروی. اما من حاضرم بروم تلویزیون به شرطی كه آن كاری كه میخواهم را بكنم. نكته اینجاست كه شما میتوانی انتخاب كنی خالتور بروی یا نه، ولی نمیتوانی انتخاب كنی تلویزیون بروی یا نه!
علی: این منطقی است.
سیروان: تو خالتور میروی؟ حاضری بروی؟
علی: نه.
زانیار: این یك رقابت نابرابر است.
علی: با وجود تمام این احوالات، اگر ما دستمان در كنسرت گذاشتن باز بود، خیلی فرق میكرد. اینكه ما بدانیم كنسرت امشبمان كنسل نمیشود، یا میتوانیم برای ششماه، یك سال آینده برنامه بگذاریم، روزگارمان غیر از این بود. اما كل مدیریت استراتژیك ما 6 ماه آیندهاش مشخص نیست، چه برسد به موسیقی و كنسرت!الآن برای اولین بار است كه حمید عسكری و آریان 20 روز قبل از كنسرتشان دارند بلیت میفروشند. این اصلاً سابقه نداشته، چون مجوز كنسرت نهایتاً یك هفته قبل از اجرا صادر میشد همیشه!
حالا به خاطر این كه قرار است كمی فضا را بازتر كنند این اتفاقات هم میافتد.
علی: الآن تنها دلخوشی ما به یكسری هوادار پر و پا قرص است كه در همه شرایط با ما هستند. در آن كنسرت باشگاه انقلاب معروف كه كنسل شد، خیلیها میگفتند ما نمیآییم پولمان را پس بگیریم! كه ما گفتیم آقا بیایید، كار ما از این حرفها خرابتر است!
زانیار: تازه راجع به CD كه گفتیم خوب است، كنسرت كه بگذاری هر كس ببیندت میگوید 3 تا بلیت واسه ما بگذار! 15 تا باید بدهی به ارشاد، 20 تا سالن، 50 تا تهیهكننده و... پس چه ماند؟!
علی: اصلاً جالب است كه در همه جای دنیا ردیف اول كنسرت مال Super fanهاست، اما در ایران عموما یكسری آدم غریبه آن جلو نشستهاند كه دارند با سگرمههای درهم چپچپ نگاهت میكنند!
در آن كنسرت كریس دیبرگ كه من رفته بودم یك كار جالبی كرده بود كه ماها كه بلیت VIP داشتیم وسط سالن بودیم و آن جلو هواداران دوآتشه بودند كه شلوغ میكردند و بهش انرژی میدادند! بلیت كنسرت لندن مایكل جكسون را هم من داشتم كه مُرد! برای VIPهای آن كنسرت میگویند لیموزین میفرستند دنبال طرف!
سیروان: آقا خیلی دِپ زدیم دیگه! (خنده جمع)
آره، یك كم بحث را موسیقاییترش كنیم. راجع به ترانههای آلبوم سیروان (كه خیلیها میگویند نسبت به پارامترهای دیگرش مثل ملودی و تنظیم و ... ضعیفتر است) حرف بزنیم و تنظیمهای جدید آریان كه بعد از رفتن نینف، خود علی آهنگ را تنظیم میكند.
علی: من توی راه كه میآمدم داشتم راجع به این فكر میكردم كه كارهای اول و دوم آریان خیلی «دِلی»تر بود. به محض اینكه كار اول را منتشر میكنی، میآیند خِفتات را میچسبند كه این كار را بكن، این كار را بكن. این «اینكار را بكن»ها دیوانهات میكند و باعث میشود از همه چیزهایی كه در ذهن داشتهای دورت كند. من احساس میكنم از آلبوم سوم، دیگر ما كار دلمان را نمیكنیم. همهاش نگاهمان به منتقدین است، به تهیهكننده است، به مردم است، این جوری از دلمان دور شدهایم. گاهی من حتی با رجبپور اختلاف داشتهام كه میگفته فلانآهنگ را اصلاً دربیاوریم از آلبوم. اما من گفتهام: «بابا بذار یه آهنگ هم به دل من باشه!» مثل «ساحل» آلبوم 4، «شاپرك» آلبوم 3 و … این آهنگهایی كه من خودم دوست دارم. یا باید بقیه را ول كنی و بگویی من كار خودم را میكنم، كه در اینصورت اگر آلبومه گیر كند، همه میگویند تقصیر تو بود! اینجوری آدم گیر میكند. یكی میگفت چرا در كارتان كمانچه ندارید؟! یك نفر یك آهنگ Rave خفن آورده بود كه یك ربع فقط «دوبس دوبس» میكرد: میگفت چرا عین این نمیسازید؟!ماجرای كبكه و كلاغه است!
علی: آره. حالا من درباره سیروان هم فكر میكنم همین دردسرها را دارد. من احساس میكنم سیروان مایل به راك است. بعد یك جاهایی میآید با پاپ امروزی قاطی میشود و آنوقت من فكر میكنم نه سیروان شده، نه آنها. این وسط گیر كرده. سیروان، تو با تهیهكنندههای این 2 تا آلبوم سر این چیزها درگیر بودهای؟
سیروان: نه خوشبختانه. من كاری كه خواستهام را كردهام. شاید در آلبوم اول بگویم دلم نمیخواست آن آهنگ شش و هشت را بخوانم، ولی در آلبوم دوم از هیچ آهنگی پشیمان نیستم. چون این یك مجموعهایست كه در كنار هم كامل است و سیلقه مرا نشان میدهد. به همین خاطر است كه همیشه از سینگل بدم میآمده و دلم نمیخواهد مردم با یك آهنگ دربارهام قضاوت كنند.
سر بحث شعر هم من قبول ندارم كه اینها چرند است یا غلط دارد. آره، ولی آن جوری كه تو میخواهی سر تنظیم و ... با بقیه پوززنی كنی، سر شعر نمیتوانی.
سیروان: من این پوززنی را بیشتر از هركس با خودم دارم! ولی به نظرم آلبومهایی كه الآن میآیند از نظر شعر ضعیف یا نهایتاً متوسطاند. اما ترانههای من اقلاً متوسط روبه بالا هستند. حالا نمیخواهم اسم ببرم. خیلیها از بیرون گود به قضیه نگاه میكنند.
علی: ما یك بار با یكی مصاحبه داشتیم، گفت چرا شما اینقدر ترانههای امیدبخش میخوانید؟! گفتم چه بخوانیم؟ شما اگر از این سبك خوشت نمیآید، برو چیز دیگری گوش كن. من دلم میخواهد از این چیزها شعر بگویم.
فرق شما با سیروان این است كه زبان شما زبان استعاریتری است ولی كلام سیروان كلام سادهایست.
علی: من در همین آهنگ آخرمان «صدای پای امید» (كه برای برنامه جهانی غذای سازمان ملل) خواندیم، شعرم را خیلی تلخ شروع كردم: «هر روز و هر جا هزارون گرسنه / با چشمایی معصوم و پاك …» بعضی از هواداران ما جا خورده بودند كه: توقع نداشتیم از شما. من گفتم این ماجرایش فرق میكند. وقتی از تلخی میخواهیم بگوییم، زبانی غیر از این نمیشود استفاده كرد. اما باز از اواسط آهنگ شعر را میآورم در همین فضای آریان: «مث پرندهای كه میتونه / توی روزای سخت زمونه / خودشو بزنه به آب و آتیش / تا به لونه غذا برسونه…» شعر و ملودی باید روی هم چفت شوند. در «ساعت 9» به نظرم اینها چفت شدهاند.
زانیار: مهمتر از همه چفت شدن اینها با صدا و كاراكتر خواننده است. همان «وایسا دنیا»ی رضا صادقی را كه سیروان تنظیم كرده، خودش نمیتواند بخواند، اصلاً با صدای او سازگار نیست.
علی: در تنظیم هم همین را میشود گفت. یك وقت تو زیر یك آهنگ فقط یك گیتار میزنی و میبینی چه قدر جواب داد، در حالیكه خیلیها ممكن است بگویند تو كاری نكردهای!نمونهاش الآن جلوی رویمان است، البته پوسترش: لئونارد كوهن! در آثارش ممكن است كار عجیب و غریبی نكند، اما میلیونها عاشق دارد.
علی: هر كسی كاراكتر صدایی خودش را دارد. «طفره نرو» را زانیار خوانده جواب داده، اما اگر سیروان میخواند ممكن بود خوب نمیشد.
زانیار: مسئله بعدی حق انتخاب است. ما كه نمیتوانیم برای كار سیروان بدهیم علی معلم یا یغما گلرویی شعر بگوید! نمیگویم اینها بدندها، نه! ولی مثلاً یغما برای سیروان چه شعری میتواند بگوید؟مثل فرید احمدی و بنیامین.
زانیار: آن ترانهها كه به نظرم واقعاً مزخرفاند!
سیروان: «من تورو، تو منو، من تورو، تو منو»....
زانیار: «من تورو دوست دارمت»...«كجای دنیای»!
سیروان: اینها همه اشتباهند دیگر!
علی: فرید احمدی به نظر همه، ترانهسرای خیلی خوبی است، یكی دو شعر عالی دست بنیامین دارد كه فوقالعادهاند و من چندبار به بنیامین گفتهام اینها را بده به من!
زانیار: مثل «گل یاس» شادمهر.
سیروان: اما در آن آلبوم ترانه چندان خوبی ندارد.
زانیار: حالا اسم نیاورید، ولی یكی از آلبومهایی كه همین چند روز پیش منتشر شده، ترانههایش را روی كاغذ بنویسید تا ببینید نه وزن دارد، نه قافیه، نه معنی!
علی: یك روز ما در استودیو نشسته بودیم، یك خانمی آمد گفت این شعرها چیه میخوانید؟ من چند تا شعر بهت میدهم اینها را بخوان! مطلع این شعر را من به شما میگویم، خودتان قضاوت كنید: «كافه تعطیله، بد مستی نكن!» حالا آریان رو تصور كنید كه میخواهد این شعر را بخواند! (خنده جمع) بیشتر به درد رضا یزدانی میخورد.
علی: این قالبها به زور چفت نمیشوند. از آنطرف یك دختری از كانادا یك ایمیل برای من فرستاد كه شد: «تو یعنی نمنم بارون» و همان لحظه كه اینترنت هنوز وصل بود، با گیتار ملودیاش را ساختم!آنوقت بنیامین هم ممكن است بگوید «كجای دنیای» در این آهنگ جواب داده پس درست است!
من میگویم آخه این جواب هم نداده.
سیروان: تازه ما در ترانههایمان حتی در همین حد هم اشتباه نداریم.
زانیار: من كه نگفتهام چون برادر توام باید شعر مرا بخوانی! در همین آلبوم 3-2 تا ترانه داشتم كه بعداً شعرهای بهتری به دستمان رسید و ترانههای من را روی آهنگ حذف كردیم و آنها را گذاشتیم جایش. چون واقعاً بهتر بود.
سیروان: من یك اخلاقی دارم كه همیشه خودزنی میكنم! یعنی اولین كسی كه میزند توی سر كار خودم، خودمام! كارم را خودم نقد میكنم و تمام تلاشم را میكنم كه بهترینها را انتخاب كنم.
علی: در گروه ما كه این بدتر است! خودزنی؟
علی: كاش خودزنی بود! 10 نفر میآیند میزنند توی سرت، هر كس یك نظری میدهد. البته ترانههای شما الآن نسبت به آلبومهای اول خیلی بهتر شدهاند.
علی: آره، ما در آلبوم اول بعضی ترانههایمان غلط داشت. مثل «مادر»، «یاس كبود» و ... كه مشكل قافیه دارند. مشكل دیگر موسیقی ما، تلفیق شعر و ترانه است. مثلاً شادمهر در آهنگ «تقدیر» میخواند: «تو با خودت هم دشمنی» و این را جوری میگوید كه «همدشمن» شنیده میشود.
علی: در ترانههای ماندگار ایران هم داریم: «برای كوچ شب [فاصله] هنگام وحشت»، از آن بزرگتر «از خون جوا [فاصله] نان وطن» و ... سیروان یادت هست كه یكبار قبلا با هم گپ میزدیم و به این نتیجه رسیدیم كه جای یك نشریه جدی كه بدون هیچ نگاه جانبدارانهای به موسیقی درست برسد كم است؟
سیروان: هنوز یكی از انتقادات اصلی كه به موسیقی وارد است همین مطبوعات موسیقیاند. مطبوعات موسیقی سنتی كه كاری به موسیقی پاپ ندارند و چند نشریهای كه به موسیقی پاپ میپردازند عمدتا زردند. همهشان حول یكسری روابط دوستانه و با محوریت نان به هم قرض دادن یا حال یكی را گرفتن پیش میروند. همیشه مطبوعات نقش خیلی مهمی را در اطلاعرسانی به مردم دارند، چرا باید خوانندهای كه فقط صرفا با یك آهنگ معروف شده است به عنوان سوپراستار معرفی كنند. مگر سوپراستار شدن به همین راحتی است؟
به نظر من ما به جز شادمهر سوپراستاری در موسیقیمان نداشتهایم. در سینما هم الان فقط به محمدرضا گلزار میشود سوپراستار گفت.
سیروان: خب همین است دیگر. هیچچیزی سرجایش نیست. به خوانندهای كه خیلی كارش درست و خوب است، هیچجا بهایی داده نمیشود، اما بعضیها كه یك آهنگ ضعیف در بازار دارند، از طریق همین مطبوعات ساپورت میشوند.
علی: خیلیها هستند كه اصلا آهنگی هم ندارند و ساپورت میشوند. كسانی كه آلبومشان یا اسمشان را بعدا هم نمیشنوی. هر سری توی این مجلات كلی اسم میبینی كه قرار است آلبومشان منتشر شود، اما هیچكدام منتشر نمیشوند، یا اگر هم این اتفاق بیفتد كسی آلبومشان را نمیشنود. واقعا 90 درصد این آلبومها منتشر هم نمیشوند.
سیروان: همینطوری میشود كه یك خوانندهای را عین بادكنك باد میكنند، در حالی كه تویش خالی است و با یك سوزن كوچك خواهد تركید. برای همین هم همه موسیقی ما شده است شهرت. البته این یكی از دلایلش است. این بیسوادی در همهجای مملكت موج میزند. هم مردم موسیقی را نمیشناسند و هم منتقد باسواد موسیقی خیلی كم داریم.
سیروان: همین است. واقعا اینكه شما چقدر پرفروشی یا طرفدار داری معیار این نیست كه تو خوبی یا نیستی. من قبلا بارها هم گفتهام، هنر معیارهای خودش را دارد. مردم ما باید بفهمند كه اگر كسی كلیپ میدهد و كسی نمیتواند، اگر كسی كنسرت میگذارد و كسی نمیتواند، دلیلی برای خوب یا بد بودن هیچ كدام نیست. من فكر میكنم خیلی از اهالی این مطبوعات اگر رفیق بازی و... نكنند بهخاطر همینچیزی كه گفتی یا نظر كارشناسی ندارند و یا به یك آدم ضعیف معروف میچسبند كه هم او را الكی بزرگ كنند و هم خودشان الكی بزرگ شوند.یكی از دلایلش این است كه ما معمولا اهل حذفیم و آدمهایی هم كه توی موسیقی هستند را به همین دلیل حذف میكنیم و نمیگوییم كه همه دركنار هم باشند.
علی: بگذارید یك چیز خندهدار بگویم كه مال 10 سال پیش است، اولین مصاحبهی روزنامهای آریان بود. ما با بچهها رفتیم توی دفتر یك روزنامه، مصاحبه به خوبی انجام شد و طرف آخرش برگشت گفت: خوب الان شادمهر را بكوبید. همهمان از تعجب كج و كوله شدیم. گفتیم چرا؟ ما كه شادمهر را دوست داریم. گفتند سیاست ما این است و رییسمان گفته كه شادمهر را بكوبید. گفتیم خوب تو بگو، در موردش مقاله بنویس، چرا ما دخالت كنیم؟ حرف نزدیم و آمدیم بیرون.
سیروان: خب شاید یكبار جواب تلفن آن خبرنگار را نداده بود و اینطوری شده بود. همهاش همین است.
علی: این وسط میدانی روشنفكر هم چه كسی میشود؟ آنكه هرچه مردم میپسندند را بكوبد.
سیروان: آخ دقیقا. یا آنچیز ضعیفی كه كسی خوشش نمیآید را الكی به عنوان شاهكار معرفی كند. مثلا من قبول دارم كه ساسیمانكن برای خودش پدیدهایست. اما اینكه بیایی بگویی ساسی مانكن خوب است و بقیه بدند چون عرضه ندارند و كارشان نمیگیرد و نمیتوانند مردم را شاد كنند یعنی چی؟ این دیگر بد است! واقعا این است؟
علی: به یارو میگویند نظرت راجع به فوتبال چیست. میگوید: فوتبال هم شد بسكتبال؟ (خنده جمع) یكی از دوستان من هست كه شش و هشت گوش میكند، حالا به او بگو برو «ساعت نه» سیروان را گوش كن. گوش میكند و میگوید: خوب كه چی؟!
علی، با این ده، دوازده سالی كه از پیدایش آریان گذشته فكر میكنی در آینده هم همینطوری ادامه بدهید یا سرو شكل گروه با توجه به تغییر روحیات خودتان و بالا رفتن سن خود و مخاطبانتان عوض خواهد شد؟
علی: همین الان هم یك كم این اتفاق افتاده است. الان آلبوم اول را با این آخری مقایسه كنی سن و سال رفته بالا و حتی این دو ترك آخر را اگر گوش كنی. مثلا «عید اومد بهار اومد» را اكثر آنهایی كه بالای سی سال داشتند پسندیدند. خوب این خیلی فرق میكند با «گل یاسم تویی...» یا صدای پای امید خیلی فرق میكند با این...
تجربهی تنظیم برای اولینبار چطور بود؟
علی: خیلی با ترس و لرز اینكار را انجام دادم.
تنظیم خوبی هم نبود.
علی: خوب این نظر تو بود. (خنده) من خودم دوستش داشتم. من اگر دوستش نداشتم كه كار نمیكردم.سیروان تو اینكار را شنیدهای؟ نظرت در مورد تنظیمش چیست؟
سیروان: خب این كار آخری از «گل اومد بهار اومد» بهتر بود. ولی خوب نینف چیز دیگری بود. توضیح واضحات است دیگر، انتظاری كه از نینف میرود هم همین است كه بهتر باشد.
علی: به نظر من كنترپوئنها و زیر صداهایی كه نینف استفاده میكند واقعا عالیست. من هیچوقت كنترپوئن به خوبی كار نینف نشنیدهام! ولی خود من تا بهحال دست به كیبورد نزده بودم و به قول نیما وارسته مثل پای مرغ آكورد گرفته بودم!
خوب حالا چیكار كنیم؟ حرفی مانده؟
سیروان: باز هم میخواهی جنجالیاش بكنیم؟ تو خطرناكی، مصاحبههای قبلی هرچی گفتم را چاپ كردی. (خنده)
علی: به خودمان گیر بدهیم، نه، به حمید گیر بدهیم. حمید تو اصلا خبرنگاری؟ (خنده) سیروان، حمید هم همینطوری است ها! هرچه میگویی مینویسد.
سیروان: خوب پس اینها جفتشان همینطوریاند. (خنده)
علی: حالا سیروان از نظر خودت بهترین تنظیم آلبومت كدام بود؟
زانیار: از نظر من كه «باور كن زندگی همین امروزه» و «ساعت 9».
یكی را بگو.
زانیار: «باور كن زندگی همین امروزه».
سیروان: یكی سخت است، چون سه سبك مختلف است. یكی «باور كن زندگی هیمن امروزه» كه خیلی سخت بود، واقعا پدرم در اومد. یكیش «دلم گرفته» و یكی هم از بین «امروز میخوام بهت بگم» و «ساعت نه».
از بین كارهایی كه برای بقیه انجام دادی؟
سیروان: كار مهدی اسدی بود. یك كار جدید زدهام برای عماد و رامین كه خیلی دوستش دارم. كار زانیار هم خوب بود.
«وایسا دنیا»؟
سیروان: آن هم خوب بود اما از كارهایی كه دوست دارم...
زانیار: آلبوم امیر یگانه.
سیروان: آره! آن هم آلبوم خوبی بود. آلبوم امیر یگانه، بهنام صفوی... اكثر كارهایی كه زدهام را دوست دارم.
ولی یك چیزی هست كه همه میگویند سیروان روی كارهای خودش بیشتر از بقیه وقت میگذارد. چون خودت هم خواننده هستی اگر این واقعیت نباشد، نگرانیاش هست كه نكند كار آسات را به دیگران ندهی و برای خودت بگذاری.
سیروان: ولی اینطوری نبوده. خودتان میبینید كه اینطوری نبوده.
علی: همینی كه میگویی میخواهی با خودت پوززنی بكنی باعث میشود بگویی چون سیروانم اینجایش را هم این طوری بكنم و این فكر را هم ایجاد میكند. ولی واقعا سیروان كارش را بلد است. مثلا «طفره نرو» یك كار شش و هشت است اما با همه شش و هشتهایی كه تا الان بوده فرق دارد.
سیروان: میبینی كه برای خودم نزدهام. (خنده)
آقا دیگر اواخر مصاحبه است. یك كم به هم گیر بدهید! علی به دماغ سیروان، سیروان به گوش علی ... !
سیروان: ما با یك نفر خوبیم، دعوایمان نینداز كه علیه هم بیانیه بدهیم!
زانیار: كنسرت ما كه كنسل شد، ولی علی جان لطفاً 20 تا بلیت مهمان كنسرت آریان را برای ما بگذار كنار! (خنده جمع)
با این حال رسیدیم به تركیب علی پهلوان (خواننده گروه آریان) و سیروان خسروی (تنظیمكننده و خواننده)؛ پهلوان كه قرار است پس از مدتها به همراه گروه آریان در دهه اول آذر كنسرت بزرگی داشته باشند و سیروان هم (تا ساعاتی قبل از این مصاحبه) قرار بود اولین كنسرتش را در روزهای آخر آبان و اول آذر برگزار كند كه علیرغم تمرینهای فراوان گروه، كنسرت لغو شد و دلایلش را در حین بحث میخوانید.
قرار بود گفتوگو به صورت دیالوگی بین علی و سیروان باشد و من و میثم هم تا جایی كه لازم نباشد در آن دخالت نكنیم. هر چند كه دوستان اولش از این كه حرفی برای گفتن نداشته باشند میترسیدند، اما آنقدر حرف در حرف آمد كه وقت و نوار كم آوردیم تا حرف! اگر هم فكر میكنید ما كم در بحث دخالت كردهایم، سخت در اشتباهید! چون حتی صاحب كافهای كه گفتوگو در آنجا برگزار شد (كافهای در یكی از پاساژهای روبهروی پارك ساعی) هم گهگاه به بحث میپیوست چه برسد به ما!
در این 2 ساعت حرفهای خوبی درباره بیزینس و مافیای موسیقی زده شد كه یك جورهایی درددل اكثر خوانندگان موسیقی است. كمی هم راجع به خود موسیقی و آلبومهای اخیر صحبت كردیم و البته حواشی موسیقی پاپ در ایران.
گفتوگوی ما یك مهمان ویژه هم داشت: «زانیار» برادر سیروان كه مهمان ناخوانده ما بود كه بیشتر گوش داد و بعضی جاها با حرفهایش در بحث شركت كرد. اما به دلایلی «خسرویها» نمیخواستند عكسشان در كنار هم چاپ شود!
علی: سیروان، میخواهم برای شروع، همین سؤالی كه قبل از شروع گفتوگو ازت پرسیدم را بپرسم. ما سر تمرین بودیم كه علیرضا میرآقا [نوازنده ترومپت و پركاشن و خواننده پاپ] را دیدم... حالا تو میتوانی بپرسی كه اصلا علیرضا میرآقا آنجا چه كار میكرد كه خودش نكتهایست! علیرضا آمد گفت سیروان كنسرت دارد، من هم خوشحال شدم. حتی مثل اینكه تمرینهای شما را هم دیده بود و میگفت خیلی خوب است و دل ما را هم حسابی برد!
تا اینكه چند وقت بعد خبر رسید كه كنسرت سیروان لغو شده! گفتیم ای بابا چه شد؟ دوباره سر تمرین قبلی ما علیرضا گفت كنسرت اجرا میشود. حالا باز از زبان خودت دارم میشنوم كه اجرا نمیشود! ماجرا چیست؟
سیروان: راستش ما 4 ماه است كه داریم منظم تمرین میكنیم. اول قرار بود سیام مهر و اول آبان در برج میلاد باشد كه به دلیل كوتاهی تهیهكننده (ایران گام و آقای حسینخانی) این اتفاق نیفتاد. دوباره قرار شد یك ماه بعد در سالن اریكه ایرانیان برگزار شود كه باز به دلیل كوتاهیهای مشكوك ایشان، همه زحمتهای ما به هدر رفت.
علی: شما مجبورید با آقای حسینخانی كار كنید؟ یعنی چون آلبومتان را منتشر كرده، امتیاز كنسرت هم مال اوست؟
سیروان: همان اتفاقی كه برای آلبوم «شوك» فرزاد فرزین و خیلیهای دیگر افتاد، برای من هم تكرار شد. من هم مجبورم كنسرت این آهنگها را فقط با این تیم اجرا كنم.
علی: فكر كنم همه تقریباً همین وضع را دارند. یعنی ما هم اگر بخواهیم جدا از محسن رجبپور (ترانه شرقی) كنسرت بدهیم، نمیشود. چون امتیاز آلبوم مال اوست. مگر این كه یك آلبوم دیگر منتشر كنیم و در كنسرت هم فقط همان را اجرا كنیم!
سیروان: اكثر خوانندهها الان به نوعی با این مافیا درگیرند. تازه من شانس آوردهام كه این اتفاق سر آلبوم دومام افتاده...
علی: ما هم شانس آوردهایم كه با رجبپور okایم، هر 4 تا آلبوممان را او منتشر كرده و كنسرتها را هم خودش برگزار میكند.
سیروان: این مشكل برای من بوده، برای فرزاد فرزین بوده، برای خیلیهای دیگر بوده كه نمیتوانند اعتراض كنند. حالا خدا را شكر وضعیت من جوری است كه برایم خیلی مهم نیست و نهایتاً كنسرت نمیدهم! اما خیلی از خوانندههای دیگر هستند كه قراردادهای تركمانچایتر از من دارند و خیلی هم معروفاند و اعتراضی هم نمیتوانند بكنند.
علی: آلبوم اولات را كی منتشر كرده؟
سیروان: آوای باربد. یعنی الآن همه همینجوری قرارداد میبندند؟ همراه امتیاز آلبوم، امتیاز كنسرت را هم واگذار میكنند؟
سیروان: 90 درصد اینجوری است. یعنی حتی اگر اسم «كنسرت» را هم نیاورند، جوری قرارداد را میبندند كه بعداً متوجه میشوی امتیاز همه چیز را واگذار كردهای! چون شركتها تجربه این كار را چند برابر بیشتر از خوانندهها دارند و خواننده تا بخواهد این چیزها را متوجه شود، 40 سالش شده! اما شركت در این مدت پولش را درآورده و میرود سراغ خواننده بعدی!
علی: آوای باربد مشكلی با این نداشت كه تو با ایران گام كنسرت بگذاری؟
سیروان: نه.
علی: یك كم توضیح میدهی كه چه جوری این اتفاق میافتد؟ آخر این كه میگویی خیلی باعقل جور درنمیآید. چون آن شركت میتواند از قبل كنسرت توپول دربیاورد. مگر كسی از پول بدش میآید؟
سیروان: اكثر صاحبان این شركتها كه تخصص موسیقی ندارند. فقط با همدیگر چشم و همچشمی دارند كه بگویند فلان خواننده معروف مال من است! اینها تفریحشان مونوپل كردن یكسری خواننده مطرح است. یعنی به خاطر این كلكل حاضرند از سود مالیشان چشمپوشی كنند! یعنی میگویند من از تو خوشم نمیآید، برایت كنسرت نمیگذارم، وِلات هم نمیكنم كه بروی با یك نفر دیگر كنسرت بگذاری!
علی: حالا من بگویم علیرضا میرآقا سر تمرین ما چه كار میكرد. برزو (نوازنده پركاشن ما) یكهو غیبش زده بود! ما هِی تمرین میگذاشتیم، برزو میگفت میآیم اما نمیآمد! سرش شلوغ شده بود. آخه برزو هم [بعد از پیام صالحی] رفته تو كار مبل! كلاً فكر كنم آریان بشود مبل! (خنده) خلاصه برزو گفت من نمیرسم بیایم. گفتم خب این را از اول میگفتی! تا اینكه یك روز سر تمرین علیرضا میرآقا به طور اتفاقی وارد استودیو شد و همانجا مُچاش را گرفتم و گفتم علیرضا با ما [پركاشن] میزنی؟ گفت آره. شبیه قصه خالهسوسكه شد كه توی خیابان همدیگر را پیدا كردیم! (خنده جمع) یك اجرای دستگرمی اسپانسری هم فعلاً با علیرضا رفتهایم. هنوز هم نمیدانیم تكلیف برزو چیست، اما فعلاً حرفی از جدا شدناش از آریان نیست.
ماجرای نینف و سفرش به آمریكا چی شد؟
علی: راستش ... نینف را در كنسرت میبینید!
سیروان: فیلماش را دیگر؟!
علی: حالا دیگر! شاید در حال ارگ زدن نبینید، ولی میبینیدش! به جایش كی را آوردهاید؟
علی: شهاب حسینی. البته نه آن شهاب حسینی هنرپیشه!
سیروان، بَند تو چه كسانی بودند؟
سیروان: دیگر چیزی كه كنسل شده حرفش را نزنیم بهتر است. ولی گروه خیلی خوبی بود از حرفهایترین نوازندگانی كه در ایران هستند.
علی: من هم تعریفاش را خیلی شنیدم.
اگر موافقید یك كم برویم توی بحث موزیك، سیروان بگوید نظرش راجع به آریان چیست، علی نظرش را درباره سیروان بگوید. لطفاً تعارف هم نكنید!
علی: من اتفاقاً خودم به سیروان SMS زدم كه چرا آلبومت نیست. چون تبلیغاتش را دیده بودم كه قرار بود با آلبوم بنیامین بیاید، آلبوم بنیامین آمده بود، من 3-2 جا رفتم سر زدم دیدم آلبوم تو هنوز نیامده. كه جواب دادی فردا میآید و من همان فردا رفتم گرفتم. من در این آلبوم 3 تا كار را خیلی میپسندم و به روحیات من میخورد.
سیروان: آرامهایش؟
علی: دقیقاً 2 تا آرامهایش، به خصوص خود قطعه «ساعت 9» به علاوه «زندگی همین امروزه» كه مرا یاد «Have a Nice Day» بون جووی میاندازد. نمیگویم كپی آن است، ولی حال و هوایش مرا یاد آن آهنگ میاندازد و خیلی دوستش دارم. این جزو CDهایی است كه در ماشینم دارمش و گوشاش میكنم، به خصوص همان 3 آهنگ را.
سیروان: سومی را نگفتی كه!
علی: سومی هم تِرك 2 است.
سیروان: «امروز میخوام بهت بگم».
علی: آره، همان كه ترانهسرا ندارد!
سیروان: ترانه مكرم است دیگر! اما چون ممنوعالكار بوده، اسمش را نزدهایم!
علی: آخه من این جزئیات آلبومها را میخوانم و هر وقت به چنین جای خالیهایی برمیخورم میفهمم كه ماجرا چه بوده!
سیروان تو چطور؟
علی: آلبوم چهارم ما را كه اصلاً خود سیروان میكس و مسترینگ كرده!
سیروان: آره، همهاش را حفظ شدهام دیگر!
از اول آریان را دنبال میكردی یا فقط چون قرار شد این آلبوم را میكس كنی، با آن درگیر شدی؟
سیروان: آلبوم اول آریان كه منتشر شد، من تازه درگیر ضبط آلبوم اولم بودم كه البته به چند سال بعد موكول شد. ولی به هر حال آن دوران آلبومها را پیگیری میكردم، الآن هم این كار را میكنم. آن موقع برای همه خیلی جالب بود كه یك گروهی از دخترها و پسرها آمدهاند و همه كارهایشان را هم خودشان تولید میكنند. آلبوم دومشان هم كه دیگر منفجر كرد! آن تِرك اولش را هم من خیلی دوست دارم [پرواز]. مخصوصاً بیساش را. بعد از آلبوم دوم آریان بود كه دیگر مثل قارچ گروههای این مدلی رویید! پارت، گپ، 1+6 ...
علی: خود رجبپور گروه «داتیس» را زد....
سیروان: آره، خیلی گروهها بودند، اما هیچ كدامشان تبدیل به اتفاق نشدند. چون هر چیز موفقی اولیاش جذاب است و از آن به بعد لوث میشود. به نظرت الآن آریان هنوز سرپاست؟
علی: سرپاست؟! (خنده)چون مدتهاست كه اجرا نداشته و ...
سیروان: به نظر من الآن آریان در دورهای افتاده كه كنسرتهایشان میتواند موفق باشد.
چون دیگر فضای موزیك و سلیقه مردم عوض شده، اما چون گروه پرطرفداری هستند، كنسرتهایشان جواب میدهد. لزومی هم ندارد كه یك گروه بخواهد با عوض شدن فضای موسیقی، هی موسیقیاش را تغییر دهد. در خارج هم خوانندههای بزرگ یك Fan Base دارند كه هر وقت كنسرت بگذارند این طرفداران ثابت میآیند. اما الآن در بازار بلایی سر آلبومها میآید كه آنها را نابود میكند. تا 6-5 سال قبل مردم آلبوم میخریدند. اما الآن همه آلبومها كپی و دانلود میشوند.
علی: این بلا كه در همه جای دنیا هست و مختص ایران فقط نیست.
سیروان: كاریش نمیشود كرد. چرا كه در ایران قانونی نداریم كه این كپیكنندگان غیرمجاز را مجازات كند. ما خودمان این حرف را همیشه میزدیم. اما از وقتی در سینما این مشكل به راحتی حل شد، نمیتوانیم قبول كنیم كه چرا در موسیقی جلوی این كار را نمیگیرند.
سیروان: در موسیقی به نظرم یك دستهایی در پشت پرده هست كه نگذارند این اتفاق بیفتد. مسئله این نیست كه نتوانند (چون درباره فیلمها ثابت شد كه میتوانند)، ظاهراً مسئله این است كه نمیخواهند!
سیروان: مثل این است كه شما یك جنس دزدی را بگذاری پشت ویترین و قیمت رویش بگذاری، تازه تبلیغش را هم بكنی! تنها چیزی كه در ایران اینجوری است موسیقی است.
علی: نمیدانم سیروان، شاید دلیلش این است كه اصلاً این را محصول نمیدانند! ما یك مشكل فرهنگی داریم. مثلاً تو را میبینند و بهت میگویند: «بابا یه دونه از اون CDات به ما بده دیگه!» نمیگوید كه من 2 سال مردهام تا این آلبوم درآمده، شب نخوابیدهام، بدبختی كشیدهام و ... یا توی رویت به خودت میگویند: «یه دونه از روی این رایت كن به ما بده!»
سیروان: یا اینكه: «رو موبایلت نداری بلوتوث كنی؟!» روی سایت خود من خیلیها نوشته بودند كه ما هرچه به این در و آن در زدیم نتوانستیم آهنگهای تو را با كیفیت خوب روی اینترنت پیدا كنیم. لطفاً لینك كیفیت خوباش را روی سایت بگذارید! آدم میماند به اینها چه بگوید.
اینها احتیاج به فرهنگسازی دارد. مثل همان قضیه فیلمها یا بستن كمربند ایمنی است. كافی است 6 ماه سخت بگیرند و متخلفان را جریمه كنند تا درست شود.
علی: البته دانلود فیلم هم سخت است.
زانیار: الآن فیلمها را 1500 تومن میفروشند و مردم برایشان جا افتاده كه نسخه اصل و با كیفیت را با قیمت مناسب بخرند. ولی انگار در موسیقی طرف زورش میآید چنین پولی را بدهد. یك مسئله تأثیرگذار هم تكنولوژی MP3 است. وقتی طرف یك سیدی MP3 را كه 20-15 تا آلبوم موسیقی دارد میخرد 1500-2000 تومان، زورش میآید همین قدر پول را برای یك آلبوم بدهد.
علی: ده بار پیش آمده كه به خود من خواستهاند این CDها را بفروشند. مثلاً میزنند به شیشه ماشین میگویند MP3 منصور، معین، آرین (تازه آریان هم نه، آرین!!) آن یكی دیگر شاهكار بود كه میگفت بیا «آرین 5» بهت بدهم! گفتم من كلاً 4 تا خواندهام، تو چطوری پنجمی را داری؟! (خنده جمع)
سیروان: این در همه جای دنیا هست، منتها فرقش با ایران این است كه اینجا قانونی است!
علی: البته معضل بزرگ ما اینترنت شده استها!
سیروان: حالا اینترنت را میگوییم نمیشود جلویش را گرفت، ولی اینها را كه میشود جمع كرد. اصلاً مركز فروش موسیقی ایران شده در پمپ بنزینها!
زانیار: این هم مثل همان موضوع كمربند است. ممكن است در كوچهپسكوچهها مردم كمربند ایمنیشان را نبندند، اما در اتوبان لااقل میبندند. من هم میگویم جلوی مغازهها و دستفروشها را بگیریم، اینترنت پیشكش!
سیروان: در شهرستانها كه مغازه سری اول را میخرد، بعد از آن یكی را نگه میدارد، هی از روی همان كپی میكند میفروشد. حالا بیا ثابت كن!
علی: ما در آلبوم چهارم، لگد محكم را از شهرستانها خوردیم! هیچ حرفی هم نمیشود زد. خیلیها اصلاً ویدئوهای ما را ندیدهاند. یكی میپرسید حالا شما اصلاً با كریس دیبرگ خواندهاید یا صدایش را برداشتهاید میكس كردهاید؟! گفتم بابا فیلمش هست. این نگاه در بین تهیهكنندهها هم باب شده. ما یك گزارشی برای شماره نوروز رفتیم كه نتایجش حیرتآور بود. دیدیم نه تنها فروش لیبلی و اینسرتی (درصدی) آلبومها باب شده كه اینجوری به خواننده و صاحب اثر چیزی نمیرسد (به غیر از همان درصد فروش)، بلكه الآن خیلی از شركتها علاوه بر تمام هزینههای انتشار آلبوم كه از خواننده میگیرند، 15-10 میلیون هم اضافه میگیرند تا آلبومش را منتشر كنند!
علی: اصولاً در این سیستم دلالها همیشه برندهاند و تولیدكننده همیشه بازنده!
سیروان: برخلاف این چیزی كه میگویند به نظرم بیزینس موسیقی پاپ خیلی هم سودآور است. و گرنه آدمهای این كار میرفتند سراغ آن كاری كه سود بیشتری دارد، میرفتند پفك میفروختند! همه تهیهكنندهها هم همیشه مینالند و سر هنر منت میگذارند كه ما به خاطر هنر داریم ضرر میكنیم! این ترفند تهیهكنندههاست كه همیشه بگویند ما با سیلی صورت خودمان را سرخ نگه میداریم تا پول تولیدكنندهها را ندهند! روز به روز هم دارند بزرگتر میشوند و مافیایشان هم گستردهتر میشود.
علی: ما در خارج هم همین بساط را داشتیم. میرفتیم كنسرت، از چند روز قبل Sold out میشد، بعد برنامهگذار كنسرت خارجی میآمد با ابروهای گرهخورد و قیافه داغون كه من ضرر كردم! گفتم اگر تو با سالن پر ضرر كردهای، ابلهی! مشكل از خودت است! این نالیدن، روال بازار است، ربطی به موسیقی ندارد. به هر كس بگویی وضع بازار چطور است، میگوید: خراب آقا، خراب!
ما زمانی كه داشتیم با كریس دیبرگ ضبط میكردیم، دو تا اتفاق جالب افتاد. یكی اینكه «پرینس» آلبوم جدیدش را لای روزنامه منتشر كرد! یك روزنامهای داشتند كه 5/1 میلیون نسخه تیراژ داشت، تبلیغ كردند كه فردا آلبوم جدید پرینس ضمیمه این روزنامه است، مجانی! اما از آنطرف یك قرارداد تور بست. 150 اجرا كه از همان لحظه بلیتهایش به فروش میرفت و تمام درآمد او از این راه بود.
سیروان: آنجا هم همین ماجراهاست. مثلاً همین «پرینس» ظاهراً اسمش متعلق به كمپانی سونی بود. وقتی كه قراردادش را با سونی فسخ كرد، سونی حتی اسم او را هم ازش گرفت و پرینس 5-4 سال با یك اسم دیگر (یك حرف یونانی) فعالیت میكرد. تا اینكه توانست پس از چند سال دادگاه و ... اسمش را پس بگیرد. كلاً تفاوت ایران با جاهای دیگر دنیا این است كه در آنجا یك شركت میتواند یك آدم را از توی جوب بردارد و ظرف یك ماه تبدیل كند به یك سوپراستار! اما در ایران برعكس است: یك شركت میآید دست میگذارد روی فلان سوپراستار و میتواند ظرف یك ماه بیندازدش توی جوب! (خنده جمع) تخصص اصلیشان در این است!
علی، آن موضوع دیگری كه گفتی سر كریس دیبرگ پیش آمد، چه بود؟
علی: آهان، یك اتفاق بامزه سر دانلود افتاد. یكی از بچهها آمد گفت این آلبوم جدید كریس دیبرگ است. گفتم ایول، بگذار بهش تبریك بگویم. همان موقع ایمیل زدم كه مبارك باشد و از این حرفها. جواب داد كه آلبوم من بیرون نیامده كه، یك ماه دیگر میآید! (خنده جمع) و من خوردم توی دیوار! نمیدانستم چه بگویم. آلبوم را به همه جای دنیا فرستاده بودند كه همزمان در كل اروپا منتشر شود. در اوكراین یكی آلبوم را بلند كرده و گذاشته بود روی اینترنت! فكر كن ما یك ماه قبل از انتشار رسمی آلبوم، آن را شنیده بودیم! تنها كاری كه كردم این بود كه گفتم این آدرس سایت است، برو جلویش را بگیر! كلی ضایع شدیم! البته من توضیح دادم كه چون كار تو به طور رسمی اینجا نمیآید، ما دانلود كردیم كه ببینیم چه خواندهای!
سیروان: آره آنها هم ممكن است این مشكلات را داشته باشند، اما با این تفاوت كه صنعت موسیقی روی كنسرت میچرخد. كنسرتهای آنها آنقدر منظم است كه همه خرجشان را از آن درمیآورند.
علی: شبكههای تلویزیونی هم خیلی مهماند، كلیپ دارند. اما اینجا …؟! اگر به شبكه ماهوارهای كلیپ بدهی ممنوعالكار میشوی!
سیروان: خیلیها اصلاً فكر میكنند آنها كه كلیپ دارند، مجازند!
علی: الآن اكثر كسانی كه كارشان گرفته، آنهایی هستند كه كارشان به صورت غیرمجاز گرفته، بعد تهیهكننده دیده طرف موفق بوده، گفته بیا من برایت مجوز بگیرم. اصلاً غیر از این الآن نداریم. رضا صادقی، بنیامین، حمید عسكری، محسن یگانه و …
سیروان: تهیهكننده سریع میآید یك قرارداد تركمانچای با طرف میبندد كه من پارتی دارم، میتوانم تو را مجاز كنم، خواننده هم فكر میكند چقدر خوشبخت است كه از زیرزمین آمده روی زمین. اما نمیداند كه این اول بدبختی و استثمار اوست و از آن به بعد عملاً زندگیاش مال تهیهكننده است! خواننده هم رویش نمیشود بیاید به مردم بگوید این جور كه شما فكر میكنید نیست و من بدبخت و بیچارهام!
علی: مثل فیلم «هنرپیشه» بود!
سیروان: خوانندهها اگر اینها را بگویند، جوانترها این طوری به دام نمیافتند. اما كسی نمیگوید. به نظرم خود موزیسینها باید بیشتر هوای همدیگر را داشته باشند. همانطور كه تهیهكنندهها در ظاهر به خون هم تشنهاند، اما حسابی دستشان توی یك كاسه است! به قول معروف گوشت هم را میخورند، اما استخوان هم را دور نمیریزند! سایه هم را با تیر میزنند، ولی اگر لازم باشد با هم دست به یكی میكنند تا یك نفر را نابود كنند. من ممكن است با خیلی خوانندهها رابطه خوبی نداشته باشم، اما میگویم جلوی تهیهكننده دلیلی ندارد كه خودمان زیرآب همدیگر را بزنیم.
پس این ماجرای درگیری اخیر تو با بنیامین چه بود؟
سیروان: راستش دلیل آن مصاحبه بنیامین را من نفهمیدم.
علی: دلیل آن مصاحبه را هیچكس نفهمید! من خواندم نفهمیدم چرا، بعد دیدم یك عده همین جوری دارند جواب میدهند! (خنده) یعنی، حامد بهداد، یغما گلرویی و … تعجب كردم. چون بنیامین همین جوریش حرفی نمیزند، حالا نمیدانم چه شده كه اینجوری …
سیروان: من یك مسائلی را پشت صحنه دخیل میدانم. چون بنیامین یك سوپراستار است و هنوز نتوانسته كنسرت بدهد!
علی: خب چه ربطی دارد؟ تو هم نتوانستهای كنسرت بدهی. لااقل به من گیر میداد!
سیروان: بنیامین در آن مصاحبه بیشتر خودش را خراب كرده بود. این كه بگوید مثلاً سرایدار ساختمان ما سیروان را نمیشناسد، خب مثلاً كه چه؟ این خوب است؟ البته محسن رجبپور میگفت بنیامین منظورش این بوده كه موسیقی سیروان نسبت به من موسیقی خاصتری است!
سیروان: اینكه توجیه است. چون گفته بود آلبوم سیروان را هركس خریده، خواسته ببیند این رقیب بنیامین كیست و بعدش سرخورده شده!
حالا آلبوم كدامتان بیشتر فروخت؟
سیروان: بنیامین كه قطعاً بیشتر فروخته، اما نه در آن حدی كه اینقدر شلوغش كنند.
اصلاً چه شد كه شما با هم آلبومهایتان را منتشر كردید؟
سیروان: اول اینكه اگر شماره مجوزهای ما را ببینی، تنها 4-3 تا شماره با هم اختلاف دارد، یعنی ارشادی كه مدتها به كسی مجوز نمیداده، در اردیبهشت، یكهو ظرف چند روز به هر دوی ما مجوز میدهد! دوم اینكه من بدم نمیآمد این اتفاق بیفتد. من با بنیامین كاری ندارم، بیشتر به خاطر محسن رجبپور بود. یك سال و نیم پیش گفت كه آلبومهای ما به هم نخورد، گفتم من اتفاقاً دوست دارم این اتفاق بیفتد!
یعنی تو با رجبپور كَل داشتی؟
سیروان: یك همچین چیزی! از طرف دیگر فكر میكنم حسینخانی هم بدش نمیآمد كه با این كار هم به رجبپور لطمه بزند و هم مرا نابود كند، از دید خودش. به این خاطر كه حتی یك عدد پوستر برای كار من سفارش نداد. تمام پوسترها، استندها، آگهی همشهری و … همه را من از جیب خودم دادم!
چرا؟
چون حسینخانی میخواست آلبوم من در مقابل آلبوم بنیامین نفروشد و مثلاً حال مرا بگیرد!
زانیار: این جوری شد كه ما پوسترها را شبانه پخش كردیم! (خنده)
سیروان: آره، بنیامین گفته بود اینها شبانه پوستر پخش میكردهاند! آخه مگه شبنامه است؟!
چه قدر برای آلبوم پول گرفتی؟ ایران گام كه میگوید رقم خیلی خوبی گرفتهای.
سیروان: نه، مثل این است كه تو میخواهی خانهات را 30 میلیون رهن بدهی. بعد اشتباهی میروی 50 میلیون میفروشی، در حالیكه خیال میكردی 50 میلیون رهن دادهای! پیش خودت میگویی ایول چه مشتری خوبی، بعد میفهمی حواست نبوده و به جای اینكه رهن بدهی فروختهای! آنهم نه مثلاً با 500 میلیون، با 50 میلیون! تهیهكنندهها خیلی زرنگاند.
آخه یك داستانی باید پشت این ماجرا باشد كه طرف نخواهد آلبوم خودش بفروشد. خیلی منطقی نیست.
سیروان: گفتم كه بیشتر یك بازی است. مثل آبراموویچ كه چلسی برایش fun است. فلان ستاره جهان را میخرد میآورد مینشاند روی نیمكت، چرا؟ چون دلش میخواهد این ستاره مال او باشد و او هم با نیمكتنشین كردن آن ستاره تفریح میكند! از همان سال 76 هم همین حرفها بود.
همان زمان هم این ماجرای قرارداد تركمانچای را درباره شادمهر و … میگفتند. اما هنوز خوانندهها درس نگرفتهاند.
سیروان: چون خیلی رسانهای نشد.
علی: به خاطر اینكه ما در ایران نمیخواهیم سوپراستار داشته باشیم. در دنیا میآیند یكی را گنده میكنند، تا یك عده از كنارش نان بخورند. اما در ایران اینجوری نیست…
در ایران یكی را هی گنده میكنند كه وقتی خورد زمین بیشتر بخندند!
علی: در دنیا وقتی تو بزرگ شوی، Agent میگیری، اما در ایران تو كارمند آن طرف میشوی!
سیروان: دقیقاً. Agent میشود رئیس تو.
علی: این اشكال سیستم اینجاست.
سیروان: در دنیا یك آدم را از صفر به جایی میرسانند، در ایران میآیند آن كسی كه خودش به یك جایی رسیده را لجنمال میكنند، از كنارش پول درمیآورند و خودش را نابود میكنند!
علی: شانس ما این بود كه محسن رجبپور سرش درد میكرد برای كارهای جدید.
سیروان: همه چیز شانسی است دیگر، حساب و كتاب ندارد. ممكن است با یكی طرف شوی كه دعوایتان شود و نتوانید با هم كنار بیایید.
علی: البته مشكل ما چیز دیگری است. مشكل ما این است كه تعدادمان زیاد است، رقمی كه وارد گروه میشود، میپكد! هیچی تهش نمیماند.
آن زمان میگفتی كه رقمی كه بابت آلبوم چهارم آریان گرفتی...
علی: ... رقمی كه بابت آلبوم چهارم آریان گرفتم، حقوق دو ماه و نیم كارمندی (مهندسی)ام است! دو سال رویش وقت گذاشتهام و ...
سیروان: چند روز پیش داشتیم با زاینار حساب میكردیم كه اگر در این دو آلبوم قبلی، فكر كنیم همه ملودیها و تنظیمها، میكس و مسترینگ و صدابرداری و ... از آسمان افتاده، تهش 3-2 میلیون اگر مانده باشد!
زانیار: یعنی اگر میخواستیم پول ملودی و تنظیم و ... به كسی در حد سیروان بدهیم، الآن 20 میلیون بدهكار بودیم!
علی: ما هم شانس آوردیم كه كارها را خودمان میسازیم. البته مشكل ما كار گروهی است كه تقسیم میشود – وگرنه 12 سانس كنسرت در تهران رقم خوبی میشود، اما برای خواننده تك. من كه پول خواننده تك نمیگیرم.
شاهكارش كنسرت چند سال قبل در گلف كلاب دوبی بود كه هر كس سن آن كنسرت را میدید، فكاش میافتاد، اما من از آن كنسرت سیصد هزار تومان گرفتم! رقم وقتی به آریان میآید، حداقل یك صفرش میپرد! چون 11-10 نفریم دیگه! آلبوم هم كه آنطور...
سیروان: من اینجوری بهت بگویم كه اگر همین آلبومم را روی سایتام میگذاشتم چند برابر برایم سود داشت. لااقلش این بود كه آقا بالاسر نداشتم و در عوض امتیاز آهنگها مال خودم بود، كنسرت میگذاشتم ازش پول درمیآوردم.
میتوانستی حتی برای سایت آگهی بگیری.
علی: ما اخیراً یك سینگلی ساختهایم برای سازمان ملل و گذاشتهایم روی سایت، 666 هزار هیت و 28 گیگابایت دانلود داشتهایم.
سیروان: اتفاق بدتر این است كه تهیهكنندهها دارند كاری میكنند كه از كنسرت هم پولی به خواننده نرسد.
علی: اوه اوه، این دیگر خیلی بد است. چه جوری؟
سیروان: همینجوری كه گفتم دیگر. امتیازش مال اوست...
علی: میگوید باید پول بدهی تا بگذارم اجرایش كنی؟
زانیار: كاش این را میگفت.
علی: همه جای دنیا همین كار را میكنند.
سیروان: میگوید نه برایت كنسرت میگذارم، نه میگذارم بروی با كس دیگری كنسرت بگذاری!
علی: آخه كنسرت برایش درآمد دارد. این خیلی عجیب است!
سیروان: حاضر است از این بگذرد كه پس فردا خواننده دیگری برایش شاخ نشود!
علی: خدا را شكر كه ما از این مشكلات نداریم. مشكل ما همان است كه گفتم. از طرف دیگر، آریان مال اجرای زنده است. سیروان هم آن اول گفت. اما یك وقت كنسرت ما یك سال و نیم گیر میكند. شرایط مملكت جوری است كه ممكن است 2 سال اصلاً بهت سالن برای كنسرت ندهند. بعد از آنطرف یكهو در كنسرت باز میشود و 50 نفر با هم كنسرت میگذارند!
با این تفاسیر، علی كه مهندس است، سیروان هم كه برای زیرزمینیها و روزمینیها تنظیم میكند و پول درمیآورد. دیگر اصلاً برای چی میخوانید؟
علی: فكر میكنی غیرمجازها الآن وضعشان از ما بدتر است؟ الآن كلاً خالتورها و غیرمجازها وضعشان خیلی خوب است. الآن سیروان برای مهدی اسدی یك آهنگ تنظیمكرده و او برای هر عروسی یا مهمانی كه میرود، 7-6 میلیون پول میگیرد!
زانیار: سیروان روی 2 آلبوم 8 سال وقت گذاشته، اما مهدی اسدی با همان دو آهنگی كه سیروان برایش تنظیم كرده، به اندازه 80 سال پول درآورده!
علی: (خنده) راست میگویی!
سیروان: آدمهایی كه كار مجاز میكنند، سخت است برایشان كه از همه چیز بگذرند و مثلاً بروند مسافركشی. چون زحمت این كار را كشیدهاند، سالها دنبال مجوز دویدهاند و ...
الآن همه موزیسینها شغل دوم و سوم دارند.
سیروان: ما دیگر مثلاً موفقترین خوانندگان پاپایم و وضعمان این است، وای به حال بقیه.
علی: گروه ما هم همه همینجوری هستند. آن یك سال و نیمی كه ما تعطیل شدیم كه اصلاً فاجعه بود. یعنی حتی آن كوچولوههمان هم (كه از پدرش پول میگرفت) رفت سركار! بعد سن و سال ما دارد میرود بالا! من تا چند وقت دیگر موهای سرم سفید میشود، بعد بیایم برای تین ایجرها بخوانم؟!
سیروان: فقط همین خوانندههای تك و توكی كه تلویزیون ساپورتشان میكند وضعشان خوب است.
علی: مگر آنها درآمد دارند؟
سیروان: آره، احسان خواجهامیری در همین یكی دو سال اقلاً 3 میلیارد درآورده!
علی: خب احسان 350 تا اجرا رفته كه اقلاً 300 تایش ارگانی بوده!
سیروان: جالب اینجاست كه ضعیفترین خوانندهها هم با تلویزیون كار میكنند و بیشترین پول را درمیآورند.
علی: البته احسان به نظر من اینجوری نیست و خوب میخواند.
سیروان: حالا او استثناء!
زانیار: شما حساب كن آریان 1 و 2 اگر دو سال از تلویزیون پخش میشد، هر شب این سریال، آن برنامه، عید نوروز، عید غدیر شما را میبردند در تلویزیون بخوانید، الآن آریان اینجا بود؟
علی: نه خب، خیلی فرق میكرد. منتها به نظر من الآن روی دست همه اینها، بچههای خالتورند كه حسابی دارند پول درمیآورند.
سیروان: آن یك شغل است، تو میتوانی انتخاب كنی بروی یا نروی. اما من حاضرم بروم تلویزیون به شرطی كه آن كاری كه میخواهم را بكنم. نكته اینجاست كه شما میتوانی انتخاب كنی خالتور بروی یا نه، ولی نمیتوانی انتخاب كنی تلویزیون بروی یا نه!
علی: این منطقی است.
سیروان: تو خالتور میروی؟ حاضری بروی؟
علی: نه.
زانیار: این یك رقابت نابرابر است.
علی: با وجود تمام این احوالات، اگر ما دستمان در كنسرت گذاشتن باز بود، خیلی فرق میكرد. اینكه ما بدانیم كنسرت امشبمان كنسل نمیشود، یا میتوانیم برای ششماه، یك سال آینده برنامه بگذاریم، روزگارمان غیر از این بود. اما كل مدیریت استراتژیك ما 6 ماه آیندهاش مشخص نیست، چه برسد به موسیقی و كنسرت!الآن برای اولین بار است كه حمید عسكری و آریان 20 روز قبل از كنسرتشان دارند بلیت میفروشند. این اصلاً سابقه نداشته، چون مجوز كنسرت نهایتاً یك هفته قبل از اجرا صادر میشد همیشه!
حالا به خاطر این كه قرار است كمی فضا را بازتر كنند این اتفاقات هم میافتد.
علی: الآن تنها دلخوشی ما به یكسری هوادار پر و پا قرص است كه در همه شرایط با ما هستند. در آن كنسرت باشگاه انقلاب معروف كه كنسل شد، خیلیها میگفتند ما نمیآییم پولمان را پس بگیریم! كه ما گفتیم آقا بیایید، كار ما از این حرفها خرابتر است!
زانیار: تازه راجع به CD كه گفتیم خوب است، كنسرت كه بگذاری هر كس ببیندت میگوید 3 تا بلیت واسه ما بگذار! 15 تا باید بدهی به ارشاد، 20 تا سالن، 50 تا تهیهكننده و... پس چه ماند؟!
علی: اصلاً جالب است كه در همه جای دنیا ردیف اول كنسرت مال Super fanهاست، اما در ایران عموما یكسری آدم غریبه آن جلو نشستهاند كه دارند با سگرمههای درهم چپچپ نگاهت میكنند!
در آن كنسرت كریس دیبرگ كه من رفته بودم یك كار جالبی كرده بود كه ماها كه بلیت VIP داشتیم وسط سالن بودیم و آن جلو هواداران دوآتشه بودند كه شلوغ میكردند و بهش انرژی میدادند! بلیت كنسرت لندن مایكل جكسون را هم من داشتم كه مُرد! برای VIPهای آن كنسرت میگویند لیموزین میفرستند دنبال طرف!
سیروان: آقا خیلی دِپ زدیم دیگه! (خنده جمع)
آره، یك كم بحث را موسیقاییترش كنیم. راجع به ترانههای آلبوم سیروان (كه خیلیها میگویند نسبت به پارامترهای دیگرش مثل ملودی و تنظیم و ... ضعیفتر است) حرف بزنیم و تنظیمهای جدید آریان كه بعد از رفتن نینف، خود علی آهنگ را تنظیم میكند.
علی: من توی راه كه میآمدم داشتم راجع به این فكر میكردم كه كارهای اول و دوم آریان خیلی «دِلی»تر بود. به محض اینكه كار اول را منتشر میكنی، میآیند خِفتات را میچسبند كه این كار را بكن، این كار را بكن. این «اینكار را بكن»ها دیوانهات میكند و باعث میشود از همه چیزهایی كه در ذهن داشتهای دورت كند. من احساس میكنم از آلبوم سوم، دیگر ما كار دلمان را نمیكنیم. همهاش نگاهمان به منتقدین است، به تهیهكننده است، به مردم است، این جوری از دلمان دور شدهایم. گاهی من حتی با رجبپور اختلاف داشتهام كه میگفته فلانآهنگ را اصلاً دربیاوریم از آلبوم. اما من گفتهام: «بابا بذار یه آهنگ هم به دل من باشه!» مثل «ساحل» آلبوم 4، «شاپرك» آلبوم 3 و … این آهنگهایی كه من خودم دوست دارم. یا باید بقیه را ول كنی و بگویی من كار خودم را میكنم، كه در اینصورت اگر آلبومه گیر كند، همه میگویند تقصیر تو بود! اینجوری آدم گیر میكند. یكی میگفت چرا در كارتان كمانچه ندارید؟! یك نفر یك آهنگ Rave خفن آورده بود كه یك ربع فقط «دوبس دوبس» میكرد: میگفت چرا عین این نمیسازید؟!ماجرای كبكه و كلاغه است!
علی: آره. حالا من درباره سیروان هم فكر میكنم همین دردسرها را دارد. من احساس میكنم سیروان مایل به راك است. بعد یك جاهایی میآید با پاپ امروزی قاطی میشود و آنوقت من فكر میكنم نه سیروان شده، نه آنها. این وسط گیر كرده. سیروان، تو با تهیهكنندههای این 2 تا آلبوم سر این چیزها درگیر بودهای؟
سیروان: نه خوشبختانه. من كاری كه خواستهام را كردهام. شاید در آلبوم اول بگویم دلم نمیخواست آن آهنگ شش و هشت را بخوانم، ولی در آلبوم دوم از هیچ آهنگی پشیمان نیستم. چون این یك مجموعهایست كه در كنار هم كامل است و سیلقه مرا نشان میدهد. به همین خاطر است كه همیشه از سینگل بدم میآمده و دلم نمیخواهد مردم با یك آهنگ دربارهام قضاوت كنند.
سر بحث شعر هم من قبول ندارم كه اینها چرند است یا غلط دارد. آره، ولی آن جوری كه تو میخواهی سر تنظیم و ... با بقیه پوززنی كنی، سر شعر نمیتوانی.
سیروان: من این پوززنی را بیشتر از هركس با خودم دارم! ولی به نظرم آلبومهایی كه الآن میآیند از نظر شعر ضعیف یا نهایتاً متوسطاند. اما ترانههای من اقلاً متوسط روبه بالا هستند. حالا نمیخواهم اسم ببرم. خیلیها از بیرون گود به قضیه نگاه میكنند.
علی: ما یك بار با یكی مصاحبه داشتیم، گفت چرا شما اینقدر ترانههای امیدبخش میخوانید؟! گفتم چه بخوانیم؟ شما اگر از این سبك خوشت نمیآید، برو چیز دیگری گوش كن. من دلم میخواهد از این چیزها شعر بگویم.
فرق شما با سیروان این است كه زبان شما زبان استعاریتری است ولی كلام سیروان كلام سادهایست.
علی: من در همین آهنگ آخرمان «صدای پای امید» (كه برای برنامه جهانی غذای سازمان ملل) خواندیم، شعرم را خیلی تلخ شروع كردم: «هر روز و هر جا هزارون گرسنه / با چشمایی معصوم و پاك …» بعضی از هواداران ما جا خورده بودند كه: توقع نداشتیم از شما. من گفتم این ماجرایش فرق میكند. وقتی از تلخی میخواهیم بگوییم، زبانی غیر از این نمیشود استفاده كرد. اما باز از اواسط آهنگ شعر را میآورم در همین فضای آریان: «مث پرندهای كه میتونه / توی روزای سخت زمونه / خودشو بزنه به آب و آتیش / تا به لونه غذا برسونه…» شعر و ملودی باید روی هم چفت شوند. در «ساعت 9» به نظرم اینها چفت شدهاند.
زانیار: مهمتر از همه چفت شدن اینها با صدا و كاراكتر خواننده است. همان «وایسا دنیا»ی رضا صادقی را كه سیروان تنظیم كرده، خودش نمیتواند بخواند، اصلاً با صدای او سازگار نیست.
علی: در تنظیم هم همین را میشود گفت. یك وقت تو زیر یك آهنگ فقط یك گیتار میزنی و میبینی چه قدر جواب داد، در حالیكه خیلیها ممكن است بگویند تو كاری نكردهای!نمونهاش الآن جلوی رویمان است، البته پوسترش: لئونارد كوهن! در آثارش ممكن است كار عجیب و غریبی نكند، اما میلیونها عاشق دارد.
علی: هر كسی كاراكتر صدایی خودش را دارد. «طفره نرو» را زانیار خوانده جواب داده، اما اگر سیروان میخواند ممكن بود خوب نمیشد.
زانیار: مسئله بعدی حق انتخاب است. ما كه نمیتوانیم برای كار سیروان بدهیم علی معلم یا یغما گلرویی شعر بگوید! نمیگویم اینها بدندها، نه! ولی مثلاً یغما برای سیروان چه شعری میتواند بگوید؟مثل فرید احمدی و بنیامین.
زانیار: آن ترانهها كه به نظرم واقعاً مزخرفاند!
سیروان: «من تورو، تو منو، من تورو، تو منو»....
زانیار: «من تورو دوست دارمت»...«كجای دنیای»!
سیروان: اینها همه اشتباهند دیگر!
علی: فرید احمدی به نظر همه، ترانهسرای خیلی خوبی است، یكی دو شعر عالی دست بنیامین دارد كه فوقالعادهاند و من چندبار به بنیامین گفتهام اینها را بده به من!
زانیار: مثل «گل یاس» شادمهر.
سیروان: اما در آن آلبوم ترانه چندان خوبی ندارد.
زانیار: حالا اسم نیاورید، ولی یكی از آلبومهایی كه همین چند روز پیش منتشر شده، ترانههایش را روی كاغذ بنویسید تا ببینید نه وزن دارد، نه قافیه، نه معنی!
علی: یك روز ما در استودیو نشسته بودیم، یك خانمی آمد گفت این شعرها چیه میخوانید؟ من چند تا شعر بهت میدهم اینها را بخوان! مطلع این شعر را من به شما میگویم، خودتان قضاوت كنید: «كافه تعطیله، بد مستی نكن!» حالا آریان رو تصور كنید كه میخواهد این شعر را بخواند! (خنده جمع) بیشتر به درد رضا یزدانی میخورد.
علی: این قالبها به زور چفت نمیشوند. از آنطرف یك دختری از كانادا یك ایمیل برای من فرستاد كه شد: «تو یعنی نمنم بارون» و همان لحظه كه اینترنت هنوز وصل بود، با گیتار ملودیاش را ساختم!آنوقت بنیامین هم ممكن است بگوید «كجای دنیای» در این آهنگ جواب داده پس درست است!
من میگویم آخه این جواب هم نداده.
سیروان: تازه ما در ترانههایمان حتی در همین حد هم اشتباه نداریم.
زانیار: من كه نگفتهام چون برادر توام باید شعر مرا بخوانی! در همین آلبوم 3-2 تا ترانه داشتم كه بعداً شعرهای بهتری به دستمان رسید و ترانههای من را روی آهنگ حذف كردیم و آنها را گذاشتیم جایش. چون واقعاً بهتر بود.
سیروان: من یك اخلاقی دارم كه همیشه خودزنی میكنم! یعنی اولین كسی كه میزند توی سر كار خودم، خودمام! كارم را خودم نقد میكنم و تمام تلاشم را میكنم كه بهترینها را انتخاب كنم.
علی: در گروه ما كه این بدتر است! خودزنی؟
علی: كاش خودزنی بود! 10 نفر میآیند میزنند توی سرت، هر كس یك نظری میدهد. البته ترانههای شما الآن نسبت به آلبومهای اول خیلی بهتر شدهاند.
علی: آره، ما در آلبوم اول بعضی ترانههایمان غلط داشت. مثل «مادر»، «یاس كبود» و ... كه مشكل قافیه دارند. مشكل دیگر موسیقی ما، تلفیق شعر و ترانه است. مثلاً شادمهر در آهنگ «تقدیر» میخواند: «تو با خودت هم دشمنی» و این را جوری میگوید كه «همدشمن» شنیده میشود.
علی: در ترانههای ماندگار ایران هم داریم: «برای كوچ شب [فاصله] هنگام وحشت»، از آن بزرگتر «از خون جوا [فاصله] نان وطن» و ... سیروان یادت هست كه یكبار قبلا با هم گپ میزدیم و به این نتیجه رسیدیم كه جای یك نشریه جدی كه بدون هیچ نگاه جانبدارانهای به موسیقی درست برسد كم است؟
سیروان: هنوز یكی از انتقادات اصلی كه به موسیقی وارد است همین مطبوعات موسیقیاند. مطبوعات موسیقی سنتی كه كاری به موسیقی پاپ ندارند و چند نشریهای كه به موسیقی پاپ میپردازند عمدتا زردند. همهشان حول یكسری روابط دوستانه و با محوریت نان به هم قرض دادن یا حال یكی را گرفتن پیش میروند. همیشه مطبوعات نقش خیلی مهمی را در اطلاعرسانی به مردم دارند، چرا باید خوانندهای كه فقط صرفا با یك آهنگ معروف شده است به عنوان سوپراستار معرفی كنند. مگر سوپراستار شدن به همین راحتی است؟
به نظر من ما به جز شادمهر سوپراستاری در موسیقیمان نداشتهایم. در سینما هم الان فقط به محمدرضا گلزار میشود سوپراستار گفت.
سیروان: خب همین است دیگر. هیچچیزی سرجایش نیست. به خوانندهای كه خیلی كارش درست و خوب است، هیچجا بهایی داده نمیشود، اما بعضیها كه یك آهنگ ضعیف در بازار دارند، از طریق همین مطبوعات ساپورت میشوند.
علی: خیلیها هستند كه اصلا آهنگی هم ندارند و ساپورت میشوند. كسانی كه آلبومشان یا اسمشان را بعدا هم نمیشنوی. هر سری توی این مجلات كلی اسم میبینی كه قرار است آلبومشان منتشر شود، اما هیچكدام منتشر نمیشوند، یا اگر هم این اتفاق بیفتد كسی آلبومشان را نمیشنود. واقعا 90 درصد این آلبومها منتشر هم نمیشوند.
سیروان: همینطوری میشود كه یك خوانندهای را عین بادكنك باد میكنند، در حالی كه تویش خالی است و با یك سوزن كوچك خواهد تركید. برای همین هم همه موسیقی ما شده است شهرت. البته این یكی از دلایلش است. این بیسوادی در همهجای مملكت موج میزند. هم مردم موسیقی را نمیشناسند و هم منتقد باسواد موسیقی خیلی كم داریم.
سیروان: همین است. واقعا اینكه شما چقدر پرفروشی یا طرفدار داری معیار این نیست كه تو خوبی یا نیستی. من قبلا بارها هم گفتهام، هنر معیارهای خودش را دارد. مردم ما باید بفهمند كه اگر كسی كلیپ میدهد و كسی نمیتواند، اگر كسی كنسرت میگذارد و كسی نمیتواند، دلیلی برای خوب یا بد بودن هیچ كدام نیست. من فكر میكنم خیلی از اهالی این مطبوعات اگر رفیق بازی و... نكنند بهخاطر همینچیزی كه گفتی یا نظر كارشناسی ندارند و یا به یك آدم ضعیف معروف میچسبند كه هم او را الكی بزرگ كنند و هم خودشان الكی بزرگ شوند.یكی از دلایلش این است كه ما معمولا اهل حذفیم و آدمهایی هم كه توی موسیقی هستند را به همین دلیل حذف میكنیم و نمیگوییم كه همه دركنار هم باشند.
علی: بگذارید یك چیز خندهدار بگویم كه مال 10 سال پیش است، اولین مصاحبهی روزنامهای آریان بود. ما با بچهها رفتیم توی دفتر یك روزنامه، مصاحبه به خوبی انجام شد و طرف آخرش برگشت گفت: خوب الان شادمهر را بكوبید. همهمان از تعجب كج و كوله شدیم. گفتیم چرا؟ ما كه شادمهر را دوست داریم. گفتند سیاست ما این است و رییسمان گفته كه شادمهر را بكوبید. گفتیم خوب تو بگو، در موردش مقاله بنویس، چرا ما دخالت كنیم؟ حرف نزدیم و آمدیم بیرون.
سیروان: خب شاید یكبار جواب تلفن آن خبرنگار را نداده بود و اینطوری شده بود. همهاش همین است.
علی: این وسط میدانی روشنفكر هم چه كسی میشود؟ آنكه هرچه مردم میپسندند را بكوبد.
سیروان: آخ دقیقا. یا آنچیز ضعیفی كه كسی خوشش نمیآید را الكی به عنوان شاهكار معرفی كند. مثلا من قبول دارم كه ساسیمانكن برای خودش پدیدهایست. اما اینكه بیایی بگویی ساسی مانكن خوب است و بقیه بدند چون عرضه ندارند و كارشان نمیگیرد و نمیتوانند مردم را شاد كنند یعنی چی؟ این دیگر بد است! واقعا این است؟
علی: به یارو میگویند نظرت راجع به فوتبال چیست. میگوید: فوتبال هم شد بسكتبال؟ (خنده جمع) یكی از دوستان من هست كه شش و هشت گوش میكند، حالا به او بگو برو «ساعت نه» سیروان را گوش كن. گوش میكند و میگوید: خوب كه چی؟!
علی، با این ده، دوازده سالی كه از پیدایش آریان گذشته فكر میكنی در آینده هم همینطوری ادامه بدهید یا سرو شكل گروه با توجه به تغییر روحیات خودتان و بالا رفتن سن خود و مخاطبانتان عوض خواهد شد؟
علی: همین الان هم یك كم این اتفاق افتاده است. الان آلبوم اول را با این آخری مقایسه كنی سن و سال رفته بالا و حتی این دو ترك آخر را اگر گوش كنی. مثلا «عید اومد بهار اومد» را اكثر آنهایی كه بالای سی سال داشتند پسندیدند. خوب این خیلی فرق میكند با «گل یاسم تویی...» یا صدای پای امید خیلی فرق میكند با این...
تجربهی تنظیم برای اولینبار چطور بود؟
علی: خیلی با ترس و لرز اینكار را انجام دادم.
تنظیم خوبی هم نبود.
علی: خوب این نظر تو بود. (خنده) من خودم دوستش داشتم. من اگر دوستش نداشتم كه كار نمیكردم.سیروان تو اینكار را شنیدهای؟ نظرت در مورد تنظیمش چیست؟
سیروان: خب این كار آخری از «گل اومد بهار اومد» بهتر بود. ولی خوب نینف چیز دیگری بود. توضیح واضحات است دیگر، انتظاری كه از نینف میرود هم همین است كه بهتر باشد.
علی: به نظر من كنترپوئنها و زیر صداهایی كه نینف استفاده میكند واقعا عالیست. من هیچوقت كنترپوئن به خوبی كار نینف نشنیدهام! ولی خود من تا بهحال دست به كیبورد نزده بودم و به قول نیما وارسته مثل پای مرغ آكورد گرفته بودم!
خوب حالا چیكار كنیم؟ حرفی مانده؟
سیروان: باز هم میخواهی جنجالیاش بكنیم؟ تو خطرناكی، مصاحبههای قبلی هرچی گفتم را چاپ كردی. (خنده)
علی: به خودمان گیر بدهیم، نه، به حمید گیر بدهیم. حمید تو اصلا خبرنگاری؟ (خنده) سیروان، حمید هم همینطوری است ها! هرچه میگویی مینویسد.
سیروان: خوب پس اینها جفتشان همینطوریاند. (خنده)
علی: حالا سیروان از نظر خودت بهترین تنظیم آلبومت كدام بود؟
زانیار: از نظر من كه «باور كن زندگی همین امروزه» و «ساعت 9».
یكی را بگو.
زانیار: «باور كن زندگی همین امروزه».
سیروان: یكی سخت است، چون سه سبك مختلف است. یكی «باور كن زندگی هیمن امروزه» كه خیلی سخت بود، واقعا پدرم در اومد. یكیش «دلم گرفته» و یكی هم از بین «امروز میخوام بهت بگم» و «ساعت نه».
از بین كارهایی كه برای بقیه انجام دادی؟
سیروان: كار مهدی اسدی بود. یك كار جدید زدهام برای عماد و رامین كه خیلی دوستش دارم. كار زانیار هم خوب بود.
«وایسا دنیا»؟
سیروان: آن هم خوب بود اما از كارهایی كه دوست دارم...
زانیار: آلبوم امیر یگانه.
سیروان: آره! آن هم آلبوم خوبی بود. آلبوم امیر یگانه، بهنام صفوی... اكثر كارهایی كه زدهام را دوست دارم.
ولی یك چیزی هست كه همه میگویند سیروان روی كارهای خودش بیشتر از بقیه وقت میگذارد. چون خودت هم خواننده هستی اگر این واقعیت نباشد، نگرانیاش هست كه نكند كار آسات را به دیگران ندهی و برای خودت بگذاری.
سیروان: ولی اینطوری نبوده. خودتان میبینید كه اینطوری نبوده.
علی: همینی كه میگویی میخواهی با خودت پوززنی بكنی باعث میشود بگویی چون سیروانم اینجایش را هم این طوری بكنم و این فكر را هم ایجاد میكند. ولی واقعا سیروان كارش را بلد است. مثلا «طفره نرو» یك كار شش و هشت است اما با همه شش و هشتهایی كه تا الان بوده فرق دارد.
سیروان: میبینی كه برای خودم نزدهام. (خنده)
آقا دیگر اواخر مصاحبه است. یك كم به هم گیر بدهید! علی به دماغ سیروان، سیروان به گوش علی ... !
سیروان: ما با یك نفر خوبیم، دعوایمان نینداز كه علیه هم بیانیه بدهیم!
زانیار: كنسرت ما كه كنسل شد، ولی علی جان لطفاً 20 تا بلیت مهمان كنسرت آریان را برای ما بگذار كنار! (خنده جمع)
منبع:
ماهنامه نسیم
تاریخ انتشار : پنجشنبه 5 آذر 1388 - 00:00
دیدگاهها
aghaune sirvan va zaniar khosravi che Az khod raziaan,tu musighie darhale hazer kheilia karashun khube nabayad digarano maskhare konan aslan tavagho nasashtam
با نظر آقاي مير اميد سلام كاملا موافقم.آخه سيروان جان احسان كجا تو كجا كه خودتو باهاش مقايسه مي كني.خوبه گفتيد احسان استثناء است.مي تونه ميخونه موفقم ميشه.ئس عوض حرف بجنب. به قول انگيليسا «: jelous never rest
گفت و گوی خوبیه ولی سر وته نداره معلوم نیست هدفشون چیه !
بعضی از گله هایی که از موسیقی کردند واقعا درسته که قبلا هم کسانی مثل خواجه امیری و صادقی گفته بودند ولی کو گوش شنوا ؟!
کمال تشکر رو از خبرنگاران محترم دارم که وقتشونو برای این مصاحبه ی زیبا گذاشتند و از سیروان و علی هم بابت صحبت جذابشون ممنونم
واقعا اقای خسروی دلم برات میسوزه تو بدجور در مقابل بنیامین کم اوردی از هر راهی هم می خوای خرابش کنی خودت بدجور دست بالا گرفتی مثلا قطعه اره خیلی ترانه خوب داره تو قسمت رپش میگه برو گوسفند ها برو بشمرو.....واقعا اخر مفهموم تو که نمی تونی به جایگاه بنیامین وخواجه امیری برسی چرا این قدر حسودی می کنی حالا خوب این پهلوان است ک چرت وپرت های این دوتا برادر درست کنه تو حتی به عسگری هم حسودی می کنی وافعا بری خودت وبرادت متاسفم
من میخوام به این آقای پهلوان بگم اگه این کنسرت ها پولی نداره
پس این مبل فروشی درآمدش از کجاست
و اینکه آقای خسروی آلبوم بنیامین واقعا از نظر ترانه از شما بهتره
محسن چاووشی کجایی................!
آلبوم سیروان 500 هزار تا فروخته
آلبوم بنیامین 2 میلیون 500 هزار فروخته بعد میگه اون قدر فرق نداره که شلوغش میکنند
راست میگه دیگه همش 2 میلیون تا فرق داره
سلاام
من ازکار آقا سیروان خیلی خوشم می آد.
به نظر من سیروان از موسیقی ایران 5 یا 10 سال جلوتره که اینو به مروره زمان متوجه می شید.
بعد صدای سیروان خاص خوشه و ما مثل اون نداریم. می تونم بگم صداش سیروانیه.
بع من موندم چرا ایران گام اینطوریه خیلی هنرمندارو اذیت می کنه مخصوصا تو این دو سال اخیر
مثل البو رضا صادقی که همه رو جون به لب کرد و کنسرت های فرزاد و سیروان نمی دوم چرا؟
بیچاره اقای حسین خانی
نمیتونه کنسرت بذاره تقصیر اقای حسین خانی
البومش فروش نمیره اقای حسین خانی
امروز فردا سرما بخوره هم میگه تقصیر اقای حسین خانی هستش
جای تاسف داره اقای سیروان خسروی
دمتون گرم بازم از این کارا بکنید
اقاي سيروان اول كارنامه كاري خودشو با احسان خواجه اميري مقايسه كنه ببين كجاست.بعدا در مورد احسان نظر بده.حتما لياقتشو داشته كه به اينجا رسيده.برو جاي اظهاره نظر كار كن
پس چرا از آلبوم جذاب محمدرضا عیوضی که چند روزه منتشر شده چیزی تو سایتتون ننوشتید؟ واقعا خجالت داره...
مردم که ساده نیستند اگه مجلات به علت پارتی بازی از یکی تعریف می کنند پس این ماهنامه هم با شما رابطه ای داشته نه؟یا همین سایت موزیک ما که همیشه ادعای بی طرفی داره چپ میریم راست میایم از سیروان مطلب می گذاره.فردا مثلا میایم نوشته سیروان ساعت 2 به حمام رفت.ضمنا این سیروان که بابا یک دهم محبوبیت کسایی مثل خواجه امیری و بنیامین و رضا صادقی و محسن یگانه و شادمهر و نداره که بخواد دربارشون نظر بده فقط یه تنظیم کنندست.خداییش برید بیرون بگید سیروان ببینید اصلا کسی می شناسه.بد گویی این ادم فقط به خوانندهای داخل ایران ختم نمی شه حتی درباره شادمهر هم چند وقت پیش مصاحبه کرده بود و گفته بود از وقتی رفته هیچ کاری واسه موسیقی نکرده.الانم که همه مشکلات و انداخته گردن مدیر بیچاره ایران گام.ببین جوری حرف می زنه که چندبار حتی علی پهلوان هم تعجب می کنه همینم هست مگه میشه این کسایی که تو متهم می کنی به این که فقط دنبال پولند واسه کل کل از پول بگذرند؟خوب البومت فروش نکرد به اون بیچاره چه؟اصلا می خواستی بری با یه شرکت دیگه.سیروانم هم مثل مایلی کهن می مونه وقتی کفگیرش به ته دیگ می خوره می خواد با حاشیه خودش و بالا بکشه.بابا صدات جذاب نیست بی روحه اصلا هیچ حسی توش نیست همون تنظیمت و بکن.خوبه تو تنظیم هم هنوز جلو کسایی مثل صفاریان و میلاد ترابی هیچی نیستی.
راستی یکی هم گفته بود البوم سیروان 500 هزار تا فروخته.بابا چرا ارقام الکی می گید.فرزاد فرزین 400 تا فروخت بعد این 500 تا؟تا اونجا که من از تو مجلات خوندم کمتر از 300 تا فروخت.
سلام. مصاحبه خيلي خوب و جالبي بود.ممنون از شما و خبرنگاران محترم و همچنين اين دو هنرمند خوب كشورمان. واقعا كاش يه گوش شنوا پيدا بشه كه به مشكلات موسيقي پاپ ايران اهميت دهد...
سايت خوبي دارين. لطفا بيشتر گزارش كنسرت داشته باشيد.
ممنون. موفق باشيد.
عيدتان مبارك.
به این میگن مصاحبه. به جای اینکه هی الکی از همه تعریف بکنن مشکلاتو گفتن.
mosahebey e jalebi bood mer30
سیروان رو با این خوانندها مقایسه نکنین لطفا. از همه لحاظ نسبت به اینایی که بعضیا نوشتن سره. راستی کدوم خواننده محبوبتون رو تو جایی جز ایران تحویل گرفتن؟
برید به جای حسادن بهش افتخار کنین
مرسی نیوشا
نظرت خیلی جالب بود
---سیروان تنظیم کننده خیلی خوبیه (مخصوصا توی تنظیم الکترونیک)
---ولی خواننده خوبی نیست مگر اینکه بخواهید به خاطر اسم سیروان بودنش به خودتون تلقین کنید خوبه!!!
و متاسفانه مغرور و از خود راضیه
---دوستانی که میگن صدای سیروان خاص!!! و سیروانیه!!!
اگر این معیار خواننده شدنه پس من و شما و همه دوستان حاضر صدای خاص خودمونون داریم
نباید برای شهرت بیشتر به هر دری بزنیم
--->فراموش نکنید خواننده کسیه که یه توانایی خاص تو خوندن داشته باشه - نه هر کسی که میخونه<---
بهروز صفاریان با اون همه تجربه و استعداد هیچ وقت توی مصاحبه هاش به کسی توهین نکرده (لطفا یکی از مصاحبه هاش رو بخونید لحن گفت و گو و چیدمان کلماتشو با سیروان مقایسه کنی اونوقت میتونید راحت تفاوت شخصیتشون رو تشخیص بدید)
به نظر من سیروان نباید به این رفتار بچه گانه ادامه بده (مثل آدمهای تازه به دوران رسیده)
من شخصا طرفدار هیچ کس نیستم و فقط سعی میکنم چیزی که به نظرم واقعیته بگم
توی این مصاحبه هم به مشکلات موسیقی داخل کشور به خوبی اشاره شد ولی حیف اونایی که باید توجه کنن....
در آخر برای برادران خسروی و علی پهلوان آرزوی موفقیت میکنم
سیروان صداش عالیه به نظر من. کسی که البوم ساعت 9 رو گوش داده باشه میدونه که هیچکس به جز خود سیروان نمیتونه اون اهنگا رو بخونه.
در ضمن فراموش نکنین بعضی از این خوانندهای به ظاهر هنرمند چند وقت پیش چه عکسی ازشون تو اینترنت پخش شده بود.
همون بهتر که سیروان رو هلندیها ازش تقدیر کنن نه مردم ما که فرق امثال بنیامین و سیروان و درک نمیکنن.
قابل توجه نويد جان.احسان عيد 87 تو اورپا 8 تا اجرا داشته كه تو همش سالن پر بوده.ضمنا" البوماي احسان و بنيامين تو خارج كشور پرفروش ترينن.ميتوني از منابع موثق امار بگيري.بعدم ما سيروان با اين خواننده ها مقايسه نمي كنيم.اون خودشو با اين خواننده ها كه در اندازه ي اونا نيست مقايسه ميكنه.سيروان يه تنظيم كنندس.به چيش افتخار كنيم؟
:البوماي زيادوپرفروشش يا اجرا وكنسرتاي زيادو پر طرفدارش
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
sirvan rajeb e aghay e hossein khani kamelan dorost gofte chera khodetoon o be on rah mizanid mage sirvan tanha khanandeii e ke az dast e in aghay e hossein khani shekaiat dareee???
pas aghay e hossein khani hatman karash dorost nist na in hame khanande!!!
منم با اقای مير اميد و متین سلام موافقم سیروان باید به کار تنظیم کنندگیش بپردازه و در رفتار و اظهارنظر راجع به دیگران تجدید نظر کنه
سلام
می خواستم یک یاد آوری کوچولو به آقای پهلوان عزیز بکنم
و اونم اینه که ایشون که از سودشون از کنسرت ها دلخورن
دقت کنند که جناب رجب پور در همون کنسرت باشگاه انقلاب 200 میلیون تومان ضرر کردند که ریالی از خود گروه کسر نشد
می دونم که همیشه هم ضرر نیست برای تهیه کننده ها اما این یادآوری برای آقای پهلوان ضروری بود
قط و فقط علی پهلوان.بهترین بهترین بهترینه.کی تو ایران جرات میکنه 12 سانس کنسرت پشت هم بذاره؟؟؟؟یا مثه پارسال آریان کنسرت بذاره بدوت هیچ گونه تبلیغی و بلیطها سه سوت تموم شه؟؟؟
بعضی از دوستان فکر میکنن هر کی طرافدار بهتره !!! تراکتور هم طرفدار داره !! دلیل نمیشه !؟
اقا میلاد, حرفِ قشنگی زد:
"همون بهتر که سیروان رو هلندیها ازش تقدیر کنن نه مردم ما که فرق امثال بنیامین و سیروان و درک نمیکنن"
این مصاحبه باید در گل آقا چاپ میشد!!!!
واقعا سیروان چی فکر کرده که خودشو می خواد با امثال احسان مقایسه کنه؟!!!
به این می گن اعتماد به نفس کاذب!!!
سلام
در جواب Mas باید بگم : خوب اگر درآمدشون خوب بود که نمی رفتن مبل فروشی ! (انتخاب شغل دوم) البته باز ربطی به آقای پهلوان نداره چون تا جایی که ما خبر درایم آقای صالحی مبل فروشی دارن !
در جواب ستاره هم باید بگم آقای پهلوان همیشه از آقای رجب پور حمایت کردن تو همین مصاحبه هم گفتن که خوشبختانه با رجب پور Oke اگر از تهیه کننده ها انتقاد شد این انتقاد کلیه و مد نظرش رجب پور نیست ...
همه آریانی ها می دونن که رجب پور خیلی کار درسته !
موفق باشید
سیروان کجا خواجه امیری کجا. سیروان اعتبار موسیقی ایرانه. موسیقی ایران رو بدون سیروان نمیشه حتی تصور کرد. فقط میشه ناله و ناله و ناله
خوشحالم که سیروان انقدر موفقه که تا یه مصاحبه میکته همه از حسادت دق میکنن.
اره حتما به صدای مخملی سیروان حسادت می کنیم.یا به فروش البومش.یا به کنسرت های چندین هزار نفریش.انصافا این سایت فقط از سیروان حمایت می کنه.یه همچین مصاحبه ابکی رو چندروزه گذاشتید تیتر اول سایتتون.واسه بقیه هم همین کارو می کنید؟امروز مگه یک شنبه نیست؟؟پس تکلیف البوم رضا صادقی که گفتید امروز میاد چی می شه؟البوم شانس فرزاد فرزینن چی شد؟اینارو ول کردید چسبیدید به این؟
ای بابا ! واقعا حیف شد کنسرتش کنسل شد !
سیروان واقعا بااستعداده !
خیلی مصاحبه ی خوبی بود .
ممنون
مصاحبه خیلی جالبی بود ...
به نظر من کار سیروان خیلی عالیه ولی اگه سعی کنه برای دیگران کمتر تنظیم کنه بهتره
یکی از دوستان راجب تقدیر هلندی ها از سیروان گفت
حالا من کاملش میکنم:
هلند یه کشوریه که موسقس رو خیلی خوب درک میکنه و خیلی از طرفدارای موسیقی یا بهتر بگم اونایی که موشیقی رو میفهمن هلندیهای معروف رو میشناسن که تو دنیای موسیقی حرف اول رو میزنن مثل:
Armin Van burren
tiesto
paul van dyke
....
------------------------------
بعدشم به نظر من هر کی به اندازه اطلاعات و درکی که از موشیقی داره نظر داده مثلا کسی که شماعی زاده گوش میده معلومه از بنیامین و خواجه امیری و صادقی و چاووشی بیشتر خوشش میاد پس به نظرشون احترام بزارید
vaghty man ahangaye benyamino shenidam va didam cheghadr furush karde goftam ajab shansi avord ke ghable furush ye demo nazasht ke tarafdarasho az dast bedeo hame bekhatere albume ghablish raftan albumesho kharidan,vali alan inja daram mibinam ke hanuzam kheilya hastan ke hichi az musighi nemidunan va man dar morede inke tarafdaraye benyamin eshtebahan albumesho kharidan eshtebah kardam....akhe adamio ke faghad miad sedaye nazokesho tu ye sery ahange mozakhraf ke khodesham hata ye zare zahmat barash nakeshide vel midaro darin ba sirvan moghayese mikonin???man toro to mano man toro
سیما
شنبه 7 آذر 1388 - 7:56 -2
من براتون مناسفم که نمیدونین قضیه شمردن گوسفند تو خواب چی انگلیسیا بش اعتقاد دارن!!! چرا ندونسته حرفی میزنی که بعد پشیمون شی.بهت پیشنهاد میکنم ساعت 9شب اهنگ ساعت9سیروانو گوش بده تا بلکه معجزه ای درت رخ بده
بهتره هرکسی ضعف و کمبود های خودش راقبول کنه و ان را گردن دیگران نندازه تادوباره وقتی کارش گیرکرد بگه مشکلم حل شده .شما که نوشتین کنسرت داره .پس چرا جلوی کنسرت را نگرفتن .اگه کنسرت بزاره خوب برگزار شه می خودم موفق شدم ولی هرمشکلی پیش بیاد یکی مثل این حسین خانی بیچاره رو داره بندازه گردنش .من نمی دونم چرا حسین خانی با علی لهراسبی و احسان خواجه امیری کاری نداره و تو کنسرت هاشون هر اهنگی را راکه مال این شرکته می خونن کسی هم جلوی کارشان رانمی گیره ؟
man vaeghan moafegham ke age sir-1 ham 2-3 sal oon modely ke ehsan saport mishe beshe 5 barabar oon foroosh mikone dalilesh ham faghat sabk khas karhashe
به نظرم هیچکی نمیتونه مثله سیروان توایران پیدابشه.هزاربرابرهم ازافرادی مثله بنیامین بهتره
mosahebaro khoondam khandidam shad shodam!!!!
sirvan tu oham zendegi mikone
az hame bishtar delam vase dadashesh sookht
tefffflakii
khodeshoono ba benyamino ehsan moghayese mokonan???????
khande dare
az hesadat daran miterekaaaaan!!!!
i
vaghan lyaghatetoon hamine ke benyamin goosh bedin ke 1beyto 4min tekrar mikone,bebinam mitoonid sirvano mesle shadmehr farari bedid,yeki az doostan harfe khoobi zad,teraktoram tarafdar dare
unai ke kheili kheili baraye sirvan moteasefan bedunan ke sirvan harcheghad ahange badam bekhuneha enghad albume saate 9esh dar sathe balayie ke khodesho be hame sabet karde....DUSTANE SATHI NEGARI KE AZ MUSIGHI ETELA NADARIDage yekam berin invar unvar motaleatuno afzayesh bedin badan biain ezhare nazar konin
دوستان ..
من خیلی طرفدار بنیامین نیستم ..
با اینکه خیلی آهنگاشو گوش میدم ... ولی چون خیلی ادعاش می شه در مورد همه نظر میده طرفدارش نیستم ...
از نظر کار موسیقی هم در حدی نیستم که در مورد بنیامین و سیروان نظری بدم .
اما از لحاظ شعری که اینا گفتن کجای دنیای یا تو رو من من تو رو .. یعنی چی و اینا شعر نیستن و قافیه ندارن و ...
باید گفت خود شما هم آنچنان شعری ندارید ...
مثلا آهنگ آره ...
همچین شعر خاص و منحصر به فردی نیست ...
یا چه حالی داره ...
کارای سیروان انقد شلوغ پلوغه (کارای شادش) که مخ آدم بعضی موقع ها از گوش دادن این آهنگا درد میگیره !
کجای دنیای باز انقد شلوغ نیست و میشه چند بار گوشش داد
اما چه حالی داره یا آره رو سه بار گوش بدید ، انقد که سر و صدا و شلوغی توش داره حس می کنید دیگه رو مغزتونه !
بنیامین یه سبک جدید رو وارد موسیقی ایران کرده ... (حالا هر کس می تونه اسمی براش بذاره .. یکی بگه مثل نوحس! یکی بگه انگار داره گریه می کنه و میخونه ! و ... !)
همین شهاب رمضانی هم که سیروان باهاش همکاری کرده دقیقا مثل بنیامین میخونه دیگه !
ولی توی صدا انصافا بنیامین لحن قشنگ تری داره ...
سیروان لحنش قشنگ نیست ... و نوع تلفظش روی حرف :س: خیلی به دل نمیشینه
توی آهنگ چه حالی داره هم اونجایی که چند بار میگه نمیخـــــــــوام ... ! (حدود 1.40 ثانیه که از آهنگ میگذره)
واقعا عجیب و غریب و غیر قابل تحمل می گه نمیخوام !
کی اون روز میاد که خواننده ها انقد واسه هم ادعاشون نشه.
بنیامین با سیروان لجه ...
سیروان با یکی دیگه ..
و تا آخر همه با هم لجن !
ای کاش افراد یه کمی بیشتر به هم احترام بزارن
به نظر من تا وقتی تحمل نقد تو کشور ما کم باشه هیچی پیشرفت نمی کنه. هر خواننده طرفدارای خاص خودشو داره. نباید نظر خودمونو تحمیل کنیم. بهتر به جای اینکه به این فکر کنیم کی بهتره و کی نیست به مشکلات موسیقی تو ایران توجه کنیم. البته این مشکل توی همه ی زمینه ها توی ایران هست حتی تو بخشای علمی وضع خراب تره. تا ما مردم آگاه نباشیم بالادستی ها راحت می تونن همه چی حتی موسیقی رو به گند بکشن. اصلا درست نیست به خاطر تفاوت سلیقه به جون هم بیفتیم.
من خودم به شخصه صدای احسان خواجه امیری و شعراشو خیلی دوست دارم و عاشق ترانه های گروه آریانم چون ریتم ملایمی دارند و گوش و ذهن آدم رو خسته نمی کنن. اما کارای سیروان خسروی هم در نوع خودش تکه. در ضمن اینکه نظر سیروان خسروی راجع به خواجه امیری اونه که دلیل نمی شه محکومش کنیم. چه طور شما خودتون با لحن بدی هر چی دلتون می خواد به خواننده ها می گید اما اونا تو عالم همکاری نمی تونن نظرشونو به هم بگن. اصلا شاید خود خواجه امیری گوش شنوایی داشته باشه و اصلا از این موضوع ناراحت نباشه. چرا ما کاسه ی داغ تر از آش باشیم؟ اگر هم می خوایم انتقادی بکنیم حداقل با لحن بهتری این کارو بکنیم.
من که فقط حرف های سیروان و خوندم به بقیه اش کاری نداشتم ....
حالا که سیروان داره جهانی میشه و بنیامینو احسان و ...که خبری ازشون نیست...
فوقالعاده ای سیروان
هر خواننده ای منحصر به فرده.من سیروانو خیلی وقت نیست که میشناسم ولی وقتی صداشو شنیدم تفاوت چشمگیر صدا و سبک خوندنشو متوجه شدم و همه ی البوم هاشو گرفتم و به غیر از سیروان 4-5 تا دیگه اهنگ(در صورتی که کار خیلی معروف بوده)رو موبایلم دارم و ما سبکی مثل سیروانو تو ایران نداریم.من کارای بنیامین و احسان و ... رو دوست ندارم چون سلیقه ی من با اونا که اهنگا رو میسازن فرق داره و متن اهنگ های سیروان رو بیشتر از اونا دوس دارم.
افزودن یک دیدگاه جدید