نگاهی به واکنش های کیهان کلهر، همایون شجریان، سیروان خسروی و پرواز همای درباره حوادث اخیر و تبعات آنها
ای کاش مشورتی مشورتی مشورتی در کار میبود
[ وحید لشکری - روزنامهنگار ]
در صنعت موسیقی دنیا، شهرت هر هنرمند یا گروه موسیقی قطعاً با همراهی چندین تیم در قالب اتاق فکرهای گوناگون به دست میآید. از زمان شروع انتشار آثار یک هنرمند، تیمها و مدیرانی در کنارش قرار میگیرند که برای تمامی لحظات و رفتارها و اتفاقات آن هنرمند برنامهریزی میکنند. در این روند برخی اعتقاد دارند مدیر هنری و تهیهکننده مهمترین نفرات هستند زیرا آنها تعیینکننده محتواهایی خواهند بود که از سوی موزیسین به گوش مخاطب میرسد. همین افراد کاراکتر هنری و ظاهری و شخصی هنرمند را با همراهی متخصصان حوزه استایل و گریم و گفتار و... طراحی و مدیریت میکنند. در ادامه هم هنرمندان موسیقی برای اینکه از لحاظ کیفیت اجرا همیشه در سطح بالا باشند چند مربی آواز و موسیقی را در تمامی مقاطع کنار خود دارند. اما در دنیا یک شخص در تیم اجرایی هنرمندان موسیقی حضور دارد که اهمیت کارش کمتر از تهیهکننده، مدیر هنری، استایلیست، مربی آواز و... نیست. آن شخص مدیر یا مشاور رسانهای است. کسی که تعیینکننده نحوه تعامل هنرمند با رسانهها و مخاطبان است. حساسیت سمت او از این جهت است که شاید آهنگ بد، اجرای ضعیف یا گریم و استایل نامناسب هنرمند پس از مدتی از ذهن مخاطب پاک شود اما یک اظهارنظر یا مصاحبه نادرست میتواند تا سالها در اذهان باقی بماند یا مشکلات زیادی را ایجاد کند.
نکته جالب این است که موزیسینهایی در دنیا وجود دارند که بیش از پنجاه سال از شهرت و حضورشان روی صحنه میگذرد اما باز هم شخصی برای مدیریت امور رسانهای و یک تیم اجرایی با شرایط مذکور کنار خود دارند. زیرا اصولاً هنرمندان حرفهای موسیقی در دنیا هیچگاه خودشان را از فراگیری اصول درست کار حرفهای بینیاز نمیدانند. هنوز هم هنرمندانی در این عرصه هستند که با وجود صدها میلیون مخاطب در اقصی نقاط جهان برای یک مصاحبه یا انتشار یک پست در شبکههای اجتماعی با مشاور رسانهای خود مشورت میکنند چون میدانند هر حرف یا اظهارنظری از آنها دقیقاً مانند یک آلبوم موسیقی تا همیشه به یادگار و مورد بحث باقی میماند. به همین دلیل است که اگر یک هنرمند موسیقی در شوهای تلویزیونی یا شبکههای اجتماعی با هنرمند دیگری وارد چالش هم شود یا حتی کار تا مرحله بیان حرفهای ناشایست هم ادامه پیدا کند باز هم همه چیز حساب شده است. این حساب شده بودن صرفاً از جانب آن هنرمند نیست چون هنرمندان، بیشتر دایره هواداران خودشان را میبینند. همانهایی که تحت هر شرایطی هر اتفاق مربوط به هنرمند محبوبشان را تحسین میکنند ولی مشاور رسانهای اتفاقاً نگاه اصلیاش به افراد خارج از دایره هواداران مخاطب است. شخصی با چنین سمت در تیم اجرایی هنرمند میتواند در نوع نگاه سایر مردم و منتقدان نسبت به او تأثیرگذار باشد و از دل بدترین چالشها و سختترین موقعیتها مسیر مناسبی برای عبور هنرمند بسازد. از سوی دیگر در دنیا مواردی وجود دارد که مشاور رسانهای دسترسی کامل به تمامی شبکههای اجتماعی هنرمند دارد و انتشار تکتک پستها و استوریها و محتواهای هنرمند در آن فضاها را هم مدیریت میکند.
اما در ایران تمامی این روند کاملاً برعکس است و اتفاقاً همین موضوع یکی از دلایل اصلی عدم حرکت فعالیتهای موسیقی کشورمان به سمت یک صنعت حرفهای و مطابق با استانداردهای بینالمللی است. فارغ از اینکه نداشتن مربی آواز یا موسیقی در کیفیت آثار و اجراهای هنرمند تأثیر میگذارد، عدم توجه به مشاور رسانهای قطعاً میتواند باعث نزول محبوبیت و چالشهای منفی برای هنرمند شود. بیاهمیتی به حضور چنین شخصی و عدم استفاده صحیح از تریبون بیست و چهار ساعتهای به نام «اینستاگرام» که مانند شمشیری دولبه است باعث شده تا طی دو سه ماه اخیر شاهد اظهارنظرهایی از جانب برخی هنرمندان باشیم که حتی دامنه مخاطبان آثارشان به خارج از مرزهای ایران کشیده شده است.
طی روزهای اخیر و پس از اتفاقات تلخی نظیر فاجعه سرنگونی هواپیمای اوکراینی، میان مخاطبان موسیقی فضای دوقطبی درباره اجراهای زنده موسیقی شکل گرفت. در این میان واکنشهای برخی هنرمندان اتفاقاً سرشناس، بازتابهای فراوانی را رقم زد؛ از جمله بیانیه نسبتاً تند استاد موسیقی ایرانی «کیهان کلهر» که بازخوردهای مثبت و منفی بسیاری را به دنبال داشت. کلهر که در این سالها غالباً به عنوان هنرمندی با بینش سیاسی و اجتماعی شناخته شده، در صورت مشورت با کسی یا کسانی که تجربهای در عرصه رسانه و تعامل با مخاطب دارند، احتمالاً میتوانست بخشی از تبعات منفی واکنشها به صحبتهایش را کاهش دهد.
«سیروان خسروی» هم که سالها است با رسانهها قهر کرده و ترجیح میدهد خودش با صفحه شخصی خودش مصاحبه کند، با انتشار عکس یک آفتابپرست در صفحه اینستاگرام خود و هشتگهایی مانند «سلبریتیهای آفتاب پرست»، «هم از توبره، هم از آخور» و... به همراه یک بیانیه تند، نظرات خود را بیان و سایر هنرمندان را به نانبهنرخروزخوری و فقدان بینش سیاسی متهم کرد. این پست که توسط برادرش «زانیار» نیز بازنشر شد، بازتابهای بیشماری به همراه داشت که میزان بازتابهای منفی بسیار بیشتر بود.
«پرواز همای» هنرمند دیگری بود که در ماجرای اخیر سرنگونی هواپیمای مسافربری، واکنش عجیبی داشت. همای پستاش را با ابراز همدردی با مردم داغدار شروع کرده و در ادامه، سر از جاهایی مثل قیمت بلیت پروازها در آورده که تلاشاش برای تسلیت و همدردی را به نمکی بر زخم بازماندگان تبدیل کرده بود.
چندی پیش نیز «همایون شجریان» برای پاسخ به اتهاماتی در خصوص همکاری با مجموعه «ایرانمال»، بیانیهای از سر خشم منتشر کرد که بازخوردهای متعدد در پی داشت. او بعداً در یک نشست خبری توضیحات تکمیلی پیرامون آن بیانیه عنوان کرد ولی شاید بهتر بود به جای آن پست اینستاگرامی، توضیحاتش را به همان نشست و طرح موضوع با اهالی رسانه موکول میکرد.
این مسائل از یک جهت بسیار تلخ میشود. آن هم اینکه برخی از هنرمندان مورد اشاره، دقیقاً افرادی شهره به سکوتهای صحیح، اظهارنظرهای گزیده و حضورهای مقتضی بودند. شاید اگر آنها خودشان را بینیاز از مشورت با یک مشاور یا فعال حوزه رسانه نمیدانستند یا به تفاوت میان رسانه و شبکه اجتماعی قائل بودند، به چنین مسیر پرچالشی قدم نمیگذاشتند. درست است که اظهار نظرهای این هنرمندان و خصوصاً آن چهرههای باسابقه با استقبال طرفدارانشان مواجه شد ولی کاملاً مشخص بود تمامی نظرات آنها در شرایطی توأم با ناراحتی و احتمالاً عصبانیت نوشته و با یک کلیک منتشر شده است. گاهی یک اظهار نظر هنرمند صرفاً نقد یا موافقت افراد گوناگون را به دنبال دارد و پس از مدت کوتاهی فراموش میشود. اما نظرات روزهای اخیر هنرمندان موسیقی نهتنها به زودی فراموش نمیشود بلکه تشنج و التهاب میان مخاطبان و اهالی موسیقی را هم دوچندان کرد. در حالی که واکنش مناسب و منطقی هنرمندان عرصه موسیقی در رویدادهای مختلف میتواند مسیر حرکت به سمت حرفهای شدن موسیقی ایران را هموارتر کند.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : پنجشنبه 26 دی 1398 - 15:55
دیدگاهها
عالی
افزودن یک دیدگاه جدید