جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
در حسرت گوجه‌فرنگی!
موسیقی سنتی، موسیقی پاپ و گوهر کمیاب خلاقیت
در حسرت گوجه‌فرنگی!
  • حمیدرضا منبتی | منتقد موسیقی
موسیقی ما - موسیقی گوش کردن من در طول عمرم حکایتی است برای خودش. تا اواخر دهه هفتاد که موسیقی عنصر مهمی در زندگی من به شمار نمی‌رفت –لااقل به شکل عملی- شاید هر چیزی که به دستم می‌رسید و از آن خوشم می‌آمد را گوش می‌کردم. در حقیقت دوره‌ای بود که موسیقی‌ها بیشتر به صورت تصادفی مرا انتخاب می‌کردند و نه من آنها را. اما ورود به حرفه روزنامه‌نگاری -آن‌هم در حوزه موسیقی- سبک موسیقی گوش کردن من را هم عوض کرد. حالا این من بودم که دنبال موسیقی می‌رفتم؛ مثل مجنون که دنبال لیلی!

من هم کارم را با فعالیت در حوزه موسیقی پاپ شروع کردم. آلبوم‌های پاپ را پیگیری می‌کردم و به کنسرت ناصر عبداللهی و گروه آریان وعلیرضا عصار و... می‌رفتم و زندگی می‌کردم برای خودم. مدتی که گذشت، کم‌کم این سبک حوصله مرا سر برد. من که همیشه حتی در همان موسیقی‌های پاپ، دنبال یک سولوی خوب یا چیزهایی از این دست بودم، کم‌کم از خودم می‌پرسیدم «خب! آخرش چی؟» و معمولاً نتیجه این سوال، جواب چندان مشخص و درخشانی نبود. داخل پرانتز بگویم که برخلاف خیلی از دوستان روشنفکر و روشنفکرنما، هرگز این دوره را انکار و تکفیر نکرده‌ام و اتفاقاً برای رسیدن به امروز لازم می‌دانم‌اش.

خب بد دوره‌ای هم بود. موسیقی پاپ دیگر از روزهای شروع به کارش فاصله گرفته بود و هر جفنگی از کانال ارشاد و لاله‌زار بیرون می‌آمد. در همین دوره بود که دمخوری با یک دوست خوب –و البته راهنمایی‌های نادر داوودی عزیز- مرا با جنس دیگری از موسیقی آشنا کرد. کم‌کم شروع کردم به گوش دادن به بیتلز و دورز و پینک‌فلوید و نیل یانگ و کت استیونس و بیلی جول و دایر استریتس و دیگران.

دوره‌ای با این موزیک‌ها زندگی کردم، تا این‌که دوست دیگری دریچه موسیقی سنتی را بر من گشود. حالا دیگر شب و روزم شده بود شجریان؛ تمام آلبوم‌های او را به نوبت می‌خریدم و هفته‌ای با آن روزگار می‌گذراندم و از حفظ می‌شدم‌اش و آلبوم بعدی. دیگران هم از پی شجریان آمدند؛ ناظری، علیزاده، کیهان کلهر، احمد عبادی، جلیل شهناز و... کمابیش همزمان با همین اتفاقات بود که موسیقی نواحی ایران بر سرم خراب شد. حاج‌قربان سلیمانی آمد و نوای سحرانگیز دوتارش؛ حسین سمندری، شیرمحمد اسپندار، سیما بینا، سید خلیل عالی‌نژاد و...

به همین ترتیب سال‌هایی گذشت و من در بوستان موسیقی سنتی و مقامی ایران خرغلت می‌زدم! اما هرچه گذشت و به آثار متأخر رسیدم، این هیجان کمتر شد. کنسرت «همنوا با بم» دیگر اوج آن لذت‌ها بود و از آن بالاتر نمی‌شد. اما بعدش چه؟ هی ناامیدتر شدیم. تمام کنسرت‌ها و آلبوم‌ها را پیگیری می‌کردیم که شاید خاطره آثار قدیمی زنده شود، اما دریغ که به اینجا رسیدیم که خاطره‌ها را تخریب نکنید، زنده کردن‌شان پیشکش!

حالا مدت‌هاست که دیگر موسیقی ایرانی کاری با من نمی‌کند. زمانی مرا به ناکجاهایی می‌برد که دیگر از آنها خبری نیست. اگر هم حسی هست و حال و هوایی، با همان آلبوم‌های قدیمی می‌آید.

جالب اینجاست که تا مدت‌ها می‌ترسیدم این حس‌ام را برای کسی بازگو کنم. اما از آن جالب‌تر این که با هر کس که این راز را در میان گذاشتم، دیدم آتش ضدسنت‌اش از من تندتر است! آن هم نه فقط آدم‌های معمولی؛ بلکه دست‌اندرکاران همین موسیقی موسوم به سنتی خودمان. نمونه؟ تهمورس پورناظری، بهراد توکلی و... که خود از نزدیک در کار تولید همین سبک موسیقی‌اند. جمله تهمورس از ذهن‌ام بیرون نمی‌رود: «من که آخرین موسیقی که ممکن است برای گوش کردن انتخاب کنم، موسیقی ایرانی خواهد بود!»

مدت‌هاست نکته‌ای که در گوش کردن به موسیقی بیش از هر چیز دیگری مرا به هیجان می‌آورد، «خلاقیت» است و خیال‌تان را راحت کنم، بیخود سراغ این خلاقیت را در موسیقی امروز ایران نگیرید! تک و توک کارهایی هست که شاخک‌هایتان را تکان بدهد، ولی این که شما را از زمین بکَند، عمراً!

حالا اتفاقاً -به غیر از همان موسیقی‌های قدیمی و خاطره‌انگیز سنتی و موسیقی راک و جَز غربی- آن خلاقیت را در موسیقی‌هایی پیدا می‌کنم که تا مدت‌ها قبل اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم؛ خلاقیتی که در کار گروه‌های کوچک تلفیقی –مثل افشارستان، دیوار، رومی، نایما و...- پیدا می‌شود، خلاقیتی که در موسیقی‌های خیره‌کننده سیروان است، خلاقیتی که سینا حجازی و سروش هیچکس و... از خودشان بروز می‌دهند.

موسیقی سنتی هم کماکان درگیر همان فرم‌ها و تعارفات خودش است و البته مردمی که اساتید را حتی با آثار گذشته خودشان هم مقایسه نمی‌کنند و همچنان سوت و جیغ‌شان به راه است. 90 درصد کنسرت‌های این مملکت تنها به این دلیل برگزار می‌شوند که فرهنگ «گوجه‌فرنگی پرانی» در میان ما نیست!
منبع: 
تاریخ انتشار : شنبه 27 آبان 1391 - 00:00

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:48

آقای منتقد، کسی که از یک موسیقی خوشش نیاد، لازم نیست گوجه فرنگی پرانی کنه. تو این وضع اقتصادی پا نمیشه پول بده بیاد کنسرت. پس حتما عاشق این موسیقی که این کارو میکنه.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:48

آقای منبتی شما که هزار ماشاالله هفت شهر موسیقی رو گشتین و سبکی نموند که ازش اسم نبرین ... اما توصیه شدید دارم براتون برای یکبار هم که شده به موسیقی فولک متال گروه شیلیایی uaral گوش کنید ...
مطمئنا با توجه به سلیقتون از زمین کنده شدن سهله ، پرتاب خواهی شد !
با یک جستجوی ساده در youtube میتونید کلیپ هاشو ببینید ...

و صد البته همین محسن چاووشی خودمان ! به خرج دادن بعضی از خلاقیت ها جسارت میخواد ! جسارتی مثل خواندن شعر نو کیکاوس یاکیده و یا اینکه نصف تایم آلبومت پر باشه از سولوهای زیبا و فوق العاه ... محسن چاووشی این جسارت رو همیشه به خرج داده و توی آلبوم جدیدشم که در اوج خودش بود ... قطار و قطعاتی مثل قطار برای گوش خیلی از مخاطبان ایرانی تازگی داره !
و یا جسارتی مثل خواندن یک آلبوم کامل با اشعار کلاسیک در فضای راک-پاپ !
کاش قلم زیباتون رو برای نوشتن این جسارت ها هم استفاده کنین و فقط به اشاره ای تیتر وار اکتفا نکنید ...

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:48

موسیقی اصیل این مملکت احتیاج شنیده شدن داره تا رو به خلاقیت بره ...
جوانانی امثال علی قمصری ها و سیامک آقائی ها اگر حمایت شوند ببیند چه غوغایی در موسیقی ایرانی رخ خواهد داد .

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:48

"هر جفنگی از کانال ارشاد و لاله‌زار بیرون می‌آمد..."

شما که روزنامه‌نگاری متوجه هستید با این جمله دارید به طور ضمنی موافقت خود را با ممیزیِ موسیقی اعلام می‌کنید؟ چرا از ممیزی دفاع می‌کنید؟ این وضعیت که تشریحش کردید بزرگترین دلیلش ممیزی و سانسور است که شما در همین یادداشت خواسته یا ناخواسته به طور ضمنی از آن دفاع کردید.
فکر کنم اولین گوجه‌فرنگی را باید به سمتِ خود شما پرت کرد.
که با یدک کشیدن نام "منقد موسیقی" هنور نمی‌دانید که اتفاقن باید هر جفنگی اجازه داشته‌باشد، بیرون بیاید، آزادانه به فروش رسد و با سنگ محک مخاطب آزموده شود تا "خلاقیت" را بیابید.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:48

به نظر من فقط تو دنیا استاد شجریان هست که نماینده ایرانه و تنها ایرانی هست که خارجی ها به این شخص لقب استاد دادن. نابغه کیه؟ تو این سایت افرادی رو نابغه معرفی کردن که خیلی معذرت میخوام خنده دار بود واسم.
محمدرضا شجریان 25 ساز درست کرد و 15 سازی که هیچ جای دنیا اختراع نشده این یعنی نابغه. بهترین البومهای جهان شدن یعنی چی؟ این یعنی نابغه. چرا هیچ ایرانی رو تو دنیا نمیگن استاد؟ بله این همه فرق هست بین استاد شجریان و تمام خوانندگان ایرانی داخل و خارج.خوانندگان ایرانی در خارج رو هیچکس غیر ایرانی ها نمیشناسن ولی استاد شجریان رو همه
همون مثاله همیشگی من فوتبال ایران رو با علی دایی میشناسن و مویقی ایران رو هم با استاد شجریان

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:48

حساب سیروان از بقیه جداست.کارش انصافا فراتر از سطح آسیاست.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 18:48

تایید کامنت چاوشیست !
موافقم ...

شنبه 4 مهر 1394 - 22:07

اصولاً در تمام دنیا هنر و موسیقی هم به سطحی پائین نزول کرده... دیگر سوپر استار ظهور نمیکنه و این همه برمیگرده به وضع دنیا که به دهکده جهانی تبدیل شده و هنر به مس پروداکشن تبدیل شده. اما اینکه نویسنده محترم هر چند وقت جذب سبکی میشه هیچ اشکالی نداره چرا که موجود زنده در اثر تغییر شرایط احتیاجاتش هم تغییر میکنه. و اما در ابتدا که ایشان موسیقی پاپ را شنیدند چون حضور ذهن قبلی نداشتند فکر کردند چیز جدیدی شنیده اند. بعد طرف موسیقی سنتی رفتند که از آن هم زده شدند چون نمیدانستند که ۱۰۰ سال است که دچار یکنواختی و مکرارات است... و همینطور تا بقیه ماجرا... هنر بازاری با خواست بازار پیش میره و ساخت پول هدف نهایی آن است. اما هنری که به دنبال خلاقیت های جدید و سبک های جدید باشه و حرفی جدید برای گفتن داشته باشه در قالبی پیش ساخته جای نمیگیرد و ذهن هنرمندش نمیتواند هیچ قانون و قواعدی را به حساب آورد .
موسیقی هنرمند عزیز سیروان تازگی برای شنونده فارسی زبان دارد چرا که اگر سعی شود که مفهوم کلمات به گوش مشخص نشود که زبان فارسی است به نظر شنوده میتواند یک اجرای موسیقی پاپ غربی باشد. اما مشکل آنجا شروع میشود که یک فارسی زبان هرگز کلمات را به این شکل ادا نمیکند و برای اینست در اجرای موسیقی سیروان مفهوم شعر نمیتواند تاثیر گذار باشد و فقط رل مصالح و صدا رابازی میکند. اما در موسیقی غربی لحن صدا خواننده با نوع و تن محاوره ایی که مردمشان دارند یکیست و مفهوم شعر به سبب لحن اش احساس دیگری منتقل نمیکند.
امیدوارم منظورم را توانسته باشم به درستی منتقل کرده باشم.

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود در حسرت گوجه‌فرنگی! | موسیقی ما