جشنواره ملی موسیقی خلاق
 
کنسرت قاف - فرهاد فخرالدینی
 
برنامه یاد بعضی نفرات
 
«سایه»ی سترگِ «هوشنگ ابتهاج» از فرهنگِ این سرزمین رخت بست
زبان « حافظ » حلالش باد كه آن را هيچ‌گاه حرام نكرد
موسیقی ما- در سال ۱۳۴۶ به اجرای شعرخوانی بر آرامگاه حافظ در جشن هنر شیراز می‌پردازد که باستانی پاریزی در سفرنامه‌ی معروف خود (از پاریز تا پاریس) استقبال شرکت کنندگان و هیجان آن‌ها پس از شنیدن اشعار سایه را شرح داد و نوشت که تا قبل از آن هرگز باور نمی‌کرده است که مردم از شنیدن یک شعر نو تا این‌حد هیجان‌زده شوند.

حالا بامدادِ امروز، سایه درگذشت. شاعری که یارِ دیرینش (استاد محمدرضا شفیعی کدکنی) او را هنرمند راستینی دانسته که هیچ‌گاه مردمِ زمانه‌ی خویش را به انکار ننگریست. مردی که شعرهایش چنان بود که متجاوز از نیم قرن، عاشقان شعر فارسی حافظه‌های‌شان را از شعر او سرشار کردند: «از همان حدود ۶۰ سال پیش که در نوجوانی سرود: «روزگاری شد و کس مردِ رهِ عشق ندید/ حالیا چشم جهانی نگران من و توست». تا بعدها که غم‌گنانه با خویش زمزمه می‌کرد: «یک دم نگاه کن که چه بر باد می‌دهیم/ چندین هزار امید بنی‌آدم است این»*

غزل و سایه

گزافه‌گویی است از قدرتِ شاعری «امیر هوشنگ ابتهاج» گفتن، اما ناگزیریم به ذکرِ این‌که او شاعری چیره‌دست و توانا و از درخشان‌ترین چهره‌های غزل معاصر بود. شاعری که هم در شیوهی شعر سنتی و هم در شیوه‌ی نیمایی طبع‌آزمایی می‌کرد و در هر دو به اعتلا، آن‌قدر که شهریار می‌‌گفت سایه نزدیک‌نرین شاعر به حافظ است. او يك نوانديش كهن‌پرداز بود و در اين راه و روال در معاصران همتايي نداشت، به شکلی که والاترين نمونه‌هاي غزل معاصر از آن اوست.

 سايه از سبکِ عراقی بهره می‌جُست. می‌گویند: «سايه تعادل نگاه داشت و از دم پر مهابت اين سبك‌ وارهيد. در شيوة نو كارهاي جمع و جور و مرتب و پاكيزه‌اي از او به چشم مي‌خورد كه البته به پاي اشعار مشابه همگنان نوپردازش و صدالبته به پاي غزلش نمي‌رسد. سايه در شعرش مرد ميداني عاقل و معتدل جلوه مي‌كند. درد اهل زمانه را از دور، ولي عميقاً حس مي‌كند. زبان « حافظ » حلالش باد كه آن را هيچ‌گاه حرام نكرد.»
یکی از  مهم‌ترین آثار ابتهاج تصحیح غزل‌های حافظ است. این اثر با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ خورشیدی از طرف نشر کارنامه به چاپ رسید و سایه در مقدمه‌اش آن را به همسرش (آلما) تقدیم کرد. او سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌شناسی کرد.

رادیو و سایه

هوشنگ ابتهاج از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ سرپرست «برنامه گل‌ها» در رادیو ایران بود و در این برنامه که گلچینی از قطعات موسیقی اصیل ایرانی به‌شمار می‌رفت، هنرمندانی همچون محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، شهرام ناظری، حسین علیزاده و نام‌های بزرگ دیگری را به موسیقی ایرانی معرفی کرد. ابتهاج به‌همراه هنرمندان یادشده در اعتراض به واقعه هفدهم شهریور ۱۳۵۷ (به‌شهادت‌رسیدن شماری از مردم انقلابی تهران به‌دست دژخیمان رژیم شاه) از رادیو استعفا کرد.
 
اما مهم‌ترین جلوه موسیقی ایرانی در آثار ابتهاج، تصنیف‌های بسیار زیبا و نیز اشعار دیگری از اوست که با هنرمندی بزرگ‌ترین آهنگ‌سازان و خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی تبدیل به قطعات ماندگار موسیقی معاصر ایران شده است.

تصنیف «سرگشته» (تو‌ای پری کجایی) یکی از مشهورترین و ماندگارترین آثار موسیقی معاصر ایران است که نخستین بار با آهنگ‌سازی همایون خرم در دستگاه همایون و با صدای حسین قوامی اجرا شده است. این تصنیف را بعد‌ها کامبیز روشن‌روان برای اجرای ارکسترال تنظیم کرد و با صدای محمد اصفهانی بار دیگر اجرا شد.

تصنیف «به‌یاد عارف» (بنشین به یادم شبی) یکی دیگر از تصنیف‌های ماندگار ابتهاج است که در آلبومی به‌همین نام منتشر شده است. این تصنیف با آهنگ‌سازی محمدرضا لطفی در بیات‌ترک و با صدای محمدرضا شجریان اجرا شده است.

تصنیف «سپیده» (ایران‌ای سرای امید) مشهورترین تصنیف هوشنگ ابتهاج است که با آهنگ‌سازی محمدرضا لطفی در دستگاه ماهور و با صدای محمدرضا شجریان اجرا شده است و اهمیت تاریخی آن نیز در این است که مهم‌ترین اثر موسیقی هنرمندان ایران در سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی است.

اما جدا از تصنیف‌های جاودانه ابتهاج که به سه نمونه آن اشاره شد، تعداد زیادی از غزل‌ها و نوسروده‌های این شاعر نیز تبدیل به قطعات آوازی یا تصنیف شده است. مهم‌ترین دلیل اقبال هنرمندان آهنگ‌ساز و خواننده به اشعار ابتهاج شاید زبان روان و موسیقی لطیف شعر‌های او باشد که این دو ویژگی می‌تواند قابلیت یک شعر درخشان را برای اجرای موسیقی بیشتر کند.

استاد محمدرضا شجریان تصنیف‌ها و آواز‌های بسیار زیبا و ماندگاری در آلبوم‌ها و کنسرت‌های مختلف خویش با اشعار ابتهاج اجرا کرده است که در آن میان می‌توان به این نمونه‌ها اشاره کرد: «برسان باده که غم روی نمود‌ای ساقی»، «نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید»، «در این سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند»، «ای عاشقان‌ای عاشقان پیمانه‌ها پر خون کنید» و... همچنین هنرمندان دیگری همچون شهرام ناظری، علیرضا افتخاری، بیژن بیژنی، همایون شجریان، علیرضا قربانی، محمد معتمدی و... نیز غزل‌ها و نوسروده‌هایی از این شاعر را در قالب آواز یا تصنیف اجرا کرده‌اند. با این حال، یکی از آخرین و البته زیباترین اشعار ابتهاج به قالب موسیقی اصیل ایرانی درآمده و تصنیف ماندگاری شده، شعر «ارغوان» است (ارغوان، شاخه هم‌خون جدامانده من/ آسمان تو چه رنگ است امروز...) که از نوسروده‌های شاعر به‌شمار می‌آید و با آهنگ‌سازی مهیار علیزاده و آواز علیرضا قربانی اجرا شده است.

جین لوینسون که مشغول گردآوری پایگاهی کامل از داده‌ها درباره پروژه گل‌هاست، درباره همکاری ابتهاج با رادیو نوشته است: «پس از بازنشستگی پیرنیا به سال ۱۳۴۶ تنی چند از موسیقیدانان و اندیشه‌مندان و شاعران جایگزینِ او شدند که به‌رغم نیت پاک و قصد خیر، هرگز نتوانستند به معیار‌های والای قبلی برسند.»

جهان‌بینی سایه

سایه در جواب سوالی که از او پرسیده بود: «راضی‌ای از زندگی؟» عمیق می‌گوید «فوق‌العاده»… «اِ… ببینید! من این شانس را پیداکرده‌ام که چیزی به اسم سمفونی ۹ بتهوون گوش کنم. کجا می‌توانستم گوش کنم؟ این میز می‌تواند بگوید که من سمفونی ۹ را شنیده‌ام؟ یا بگوید که آواز ابوعطای شجریان را شنیده‌ام که: در نظربازی ما بی‌خبران حیران‌اند…»

اما ابتهاج که بود؟‌

امیر هوشنگ ابتهاج، ۶ اسفند ۱۳۰۶ خورشیدی در رشت چشم به جهان گشود، امیرهوشنگ نوجوان گرچه در درس و مدرسه کوشا نبود؛ اما شیفته مهارت‌آموزی شد و در کنار نقاشی و مجسمه‌سازی به دیگر هنرها نیز علاقه‌مند بود. به‌گفته خودش: «در همان هشت تا ده‌سالگی برای غذا پختن حرص می‌زدم. یک بار هم سه ماهِ تابستان مرا فرستادند، پیشِ یک خانم خیاط. شاید چون در خانه شلوغ می‌کردم. گلدوزی و دِسْمِه‌دوزی هم از او یاد گرفتم. مدت کوتاهی هم پیش «موسیو یرواندی» پدر «جرج مارتیرسیان» نوازنده ارکستر سمفونی تهران، مشق ویولن کردم.»

او در استدلال نام شاعری‌اش یعنی سایه توضیح داده است: «حروف و کلمات برای من رنگ دارند: ر خاکستری، گ نارنجی و ج سیاه است. ی کلمات برایم سرد و گرم‌اند: سایه کلمه‌ای سرد است، گلابی کلمه‌ای گرم. به‌گمان من در کلمه سایه یک مقدار آرامش، خجالتی‌بودن، فروتنی و بی‌آزار بودن هست؛ این‌ها برای من جالب بود و با طبیعت من می‌ساخت. خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا حروف نرم بدون‌ادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابلِ خشونت و حتی می‌توان گفت وقاحت.»

و سرانجام آثار سایه

ابتهاج در سال ۱۳۲۵ مجموعه شعر «نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعار کلاسیک است، منتشر کرد. «سراب» مجموعه شعر بعدی سایه است. اگرچه این مجموعه در قالب چهارپاره و با مضامین معمول غزلیات، از جمله احساسات فردی و بیان عواطف است، می‌توان در آن استفاده از اسلوب جدید، گرایش و تمایل شاعر به شعر نو را دید.

مجموعه سیاه‌مشق که پس از سراب منتشر شد، شامل بهترین غزل‌های سایه است. او در این مجموعه توانایی خود را در غرل‌سرایی، ثابت می‌کند.

سایه علاوه بر ادبیات، در زمینه سیاسی و اجتماعی هم بسیار فعال بود و ازاین‌رو، بسیاری از اشعار او رنگ و مضمون اجتماعی- سیاسی دارند. مجموعه شعرهای «شبگیر» و «چند برگ از یلدا» که به‌ترتیب در سال‌های ۱۳۳۲ و ۱۳۴۴ منتشر شد، حاوی اشعار اجتماعی-سیاسی سایه هستند.

از دیگر آثار هوشنگ ابتهاج، می‌توان به کتاب‌های «زمین»، «تا صبح شب یلدا»،«یادگار خون سرو»، «تاسیان» و «بانگ نی» اشاره کرد. همچنین کتاب «یادنامه» ترجمه‌ای است از اشعار شاعر ارمنی «هوانس تومانیان» در سال ۱۳۹۱.
تاریخ انتشار : چهارشنبه 19 مرداد 1401 - 08:36

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود زبان « حافظ » حلالش باد كه آن را هيچ‌گاه حرام نكرد | موسیقی ما