به بهانه تقدیر از استاد «ایرج» در پنجمین جشن سالانه موسیقی ما
پهلوانِ گردنکلفت آواز ایران
[ استاد اکبرگلپایگانی - خواننده موسیقی ایرانی ]
سابقه رفاقت و دوستی من با آقای حسین خواجهامیری شاید به ده یا دوازده سال قبل از آنکه هر دو در رادیو مشغول فعالیت شویم، برمیگردد. ما از مدتها قبل از آغاز همکاریمان در رادیو، با یکدیگر دوست بودیم. در مدرسهی نظام با هم همکلاسی بودیم و بعدها هر دو وارد دانشکدهی افسری شدیم. من خیلی زودتر متوجه شدم که نمیتوانم در دانشکده بمانم و از آنجا که آن فضا با روحیاتم سازگار نبود، بیرون آمدم و «حسین» در آنجا ماند و بعدها هم در کنار فعالیتهای هنریاش، شغل نظامی پیدا کرد.
من صدای حسین خواجهامیری (ایرج) را خیلی دوست دارم. البته این به معنای دوست نداشتن صدای دیگر خوانندگان همدورهی خودم و حتی جوانترها نیست؛ اما شفافیت و تحریرهای منحصربهفرد او را در هیچ خواننده دیگری سراغ ندارم.
او از همان ابتدای فعالیتهای هنریاش خلاق بود. به زبانِ خودمانی، «ایرج» در آوازِ ایران، نام گردنکلفتی است. او از همان روزی که کارش را آغاز کرد، خوب میخواند و آوازش دلچسب بود. متأسفانه سالهای سال «ایرج» از خواندن محروم ماند و به گمان من، این راه بیش از آسیب رساندن به شخص ایرج، به پیکره هنر ایران آسیب رساند. با این همه اما مردم هنوز هم از او به عنوان «پهلوان آواز» یاد میکنند و دوستش دارند. چون هم خواننده خوبی بوده و هم کارش را برای دل مردم انجام میداده که اگر غیر از این بود، مثل خیلیهای دیگر که امروز عموم مردم حتی نامشان را هم فراموش کردهاند، کسی از او یاد نمیکرد.
نکته مهم و قابلتأمل درباره دلایل ماندگاری صدای ایرج میان نسلهای مختلف هموطنانمان، این است که موفقیت ایرج تنها محدود به استعداد خارقالعاده و حنجره جادویی و توانمندیاش در ارائه تحریرهای منحصربهفرد نبوده است. ما مدتها در مدرسه نظام و بعد دانشکده افسری و پس از آن، سالها در رادیو با هم دوست و همکار بودیم و از نزدیک، در جریان ویژگیها و توانمندیهای یکدیگر بودیم. بنابراین من میتوانم با آگاهی کامل درباره چگونگی ماندگار شدن ایرج نظر بدهم.
حسین خواجهامیری علاوه بر شناخت و تسلط بر ردیف و گوشههای مختلف موسیقی ایرانی، سازها و امکاناتشان برای صدادهی را به خوبی میشناخت. او بر اساس همین تواناییها، سبک خاص خودش را هم پیدا کرد. در اصطلاح بر چهار عمل اصلی در خوانندگی مسلط بود و با خلاقیتی که در وجودش بود، از این چهار عمل برای ارائه هنر خودش استفاده کرد؛ نه مثل خیلی از بهاصطلاح هنرمندان که فقط روی تقلید و ارائه نعلبهنعل چهار عمل اصرار دارند و نه مانند کسانی که این چهار عمل را که همان ردیف موسیقی ایرانی است، به خوبی نمیشناسند و ظرایفش را نمیدانند و میخواهند در زمینه موسیقی اصیل تأثیرگذار باشند.
عمرش دراز باد و آوازش ماندگار!
سابقه رفاقت و دوستی من با آقای حسین خواجهامیری شاید به ده یا دوازده سال قبل از آنکه هر دو در رادیو مشغول فعالیت شویم، برمیگردد. ما از مدتها قبل از آغاز همکاریمان در رادیو، با یکدیگر دوست بودیم. در مدرسهی نظام با هم همکلاسی بودیم و بعدها هر دو وارد دانشکدهی افسری شدیم. من خیلی زودتر متوجه شدم که نمیتوانم در دانشکده بمانم و از آنجا که آن فضا با روحیاتم سازگار نبود، بیرون آمدم و «حسین» در آنجا ماند و بعدها هم در کنار فعالیتهای هنریاش، شغل نظامی پیدا کرد.
من صدای حسین خواجهامیری (ایرج) را خیلی دوست دارم. البته این به معنای دوست نداشتن صدای دیگر خوانندگان همدورهی خودم و حتی جوانترها نیست؛ اما شفافیت و تحریرهای منحصربهفرد او را در هیچ خواننده دیگری سراغ ندارم.
او از همان ابتدای فعالیتهای هنریاش خلاق بود. به زبانِ خودمانی، «ایرج» در آوازِ ایران، نام گردنکلفتی است. او از همان روزی که کارش را آغاز کرد، خوب میخواند و آوازش دلچسب بود. متأسفانه سالهای سال «ایرج» از خواندن محروم ماند و به گمان من، این راه بیش از آسیب رساندن به شخص ایرج، به پیکره هنر ایران آسیب رساند. با این همه اما مردم هنوز هم از او به عنوان «پهلوان آواز» یاد میکنند و دوستش دارند. چون هم خواننده خوبی بوده و هم کارش را برای دل مردم انجام میداده که اگر غیر از این بود، مثل خیلیهای دیگر که امروز عموم مردم حتی نامشان را هم فراموش کردهاند، کسی از او یاد نمیکرد.
نکته مهم و قابلتأمل درباره دلایل ماندگاری صدای ایرج میان نسلهای مختلف هموطنانمان، این است که موفقیت ایرج تنها محدود به استعداد خارقالعاده و حنجره جادویی و توانمندیاش در ارائه تحریرهای منحصربهفرد نبوده است. ما مدتها در مدرسه نظام و بعد دانشکده افسری و پس از آن، سالها در رادیو با هم دوست و همکار بودیم و از نزدیک، در جریان ویژگیها و توانمندیهای یکدیگر بودیم. بنابراین من میتوانم با آگاهی کامل درباره چگونگی ماندگار شدن ایرج نظر بدهم.
حسین خواجهامیری علاوه بر شناخت و تسلط بر ردیف و گوشههای مختلف موسیقی ایرانی، سازها و امکاناتشان برای صدادهی را به خوبی میشناخت. او بر اساس همین تواناییها، سبک خاص خودش را هم پیدا کرد. در اصطلاح بر چهار عمل اصلی در خوانندگی مسلط بود و با خلاقیتی که در وجودش بود، از این چهار عمل برای ارائه هنر خودش استفاده کرد؛ نه مثل خیلی از بهاصطلاح هنرمندان که فقط روی تقلید و ارائه نعلبهنعل چهار عمل اصرار دارند و نه مانند کسانی که این چهار عمل را که همان ردیف موسیقی ایرانی است، به خوبی نمیشناسند و ظرایفش را نمیدانند و میخواهند در زمینه موسیقی اصیل تأثیرگذار باشند.
عمرش دراز باد و آوازش ماندگار!
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : دوشنبه 15 بهمن 1397 - 12:17
افزودن یک دیدگاه جدید