گفتوگو با موسیقیدان و نوازنده پیشکسوت ساز تنبک
محمد اسماعیلی: من باطن موسیقی بودم و در آن فنا شدم
کمتر از یک هفته دیگر سالروز تولد محمد اسماعیلی است؛ ۴ شهریور۱۳۱۳. محمدعلی اسماعیلی متین نوازنده پیشکسوت ساز تنبک. ازهمان سالهایی که خیلی کوچک بود علاقه بسیاری به موسیقی داشت و با وجود مخالفتهای خانواده، راهش را انتخاب کرد و تا به امروز پای اهدافش ایستاد و آنچه را که تمام و کمال از استادش حسین تهرانی آموخته بود به شاگردانش نیز آموزش داد. او ادب را در کنارهنرش درس گرفت و بارها و بارها به این نکته تأکید داشته که شاگرد باید ادب را نزد استاد رعایت کند و احترام بگذارد...
دیدار و گفتوگو با استاد اسماعیلی در یکی از روزهای پرهیاهوی شهر بود. هنرمندی با سیمای مهربان و لبخندهایی پرمهر. میهمان نوازیش هم به وسعت دل دریاییاش زیبا بود. با همان دستان چروکیده گه گاهی تنبک به دست میگرفت و ساز می نواخت و آنچنان با عشق آموختههایش را از حسین تهرانی نقل میکرد که گویی نوآموزی است در ابتدای راه. تهرانی نوازنده بزرگی است و در پیشرفت و مطرح شدن ساز تنبک درموسیقی ایرانی تأثیر بسیاری داشته است. در گوشهای از ساختمان دو طبقهای که در غرب تهران قرار دارد اتاقی است مزین شده با خاطرات گذشته محمد اسماعیلی. از همان روزهایی که در گروه پایور در کنار فرامرز پایور، علی اصغر بهاری، جلیل شهناز و محمد موسوی ساز مینواخت تا دیگر تصاویری که همراه هوشنگ ظریف، کامبیز روشن روان، محمد رضا شجریان، حسین علیزاده و... به ثبت رسیده است. تاریخ برخی از تصاویر به بیش از 50 سال گذشته برمیگردد یا آن روزهایی که در جوانی درحضور پادشاه افغانستان سلو نوازی میکرد. در اتاق کارش سجادهای قرار دارد با کتاب قرآن و مثنوی و معنوی مولانا. او در روزهایی از هفته که بر سر کلاس حاضر میشود تفألی به کتابهایش میزند و با درسهایی که از قرآن و حضرت مولانا گرفته ابتدا شاگردانش را با آنچه امروز آموخته است آشنا میکند و بعد آن دست به ساز میشود. سازی که به گفته خودش مقدس است و نوای «هو» سر میدهد. شیوه نوازندگی او شیوه استاد حسین تهرانی است و از امکانات تمبک مانند چوب، گرفتهای تمبک استفاده کامل میکند و نوازندگی بسیار با تکنیکی دارد. سال گذشته نام محمد اسماعیلی در کنار استادانی چون ابراهیم قنبری مهر و عاشیق سلجوق شهبازی، بهعنوان «گنجینه زنده بشری در موسیقی ایرانی» در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران) ثبت شد. محمد اسماعیلی در 83 سالگی به سر میبرد و همچنان تأکید دارد نوازنده در روی صحنه باید پوزیسیون داشته باشد تا بتواند مخاطب را بهخود جلب کند. گفتوگو با محمد اسماعیلی که با همیاری سعید ثابت صورت گرفت را در ادامه میخوانید:
درجایی گفته شده «هیچکس در پیش خود چیزی نشد/هیچ آهن خنجر تیزی نشد/ هیچ شاگردی نشد استاد فن / تا که شاگرد شکرریزی نشد.» بسیاری از هنرجویان آموزشگاههای موسیقی ابتدا نسبت به مسیری که انتخاب کردهاند ابرازعلاقهمندی میکنند اما بعد دو- سه ماه که کارکمی سخت ترمی شود عشقشان به پایان میرسد و دیگر این راه را ادامه نمیدهند. اما خیلیها هم هستند دراین راه باقی میمانند و اگر راه و استاد خود را بدرستی برگزینند بیتردید موفق خواهند بود. هنر به مانند چشمه روانی است که نمیتوان مانع از حرکت آن شد حتی اگر هزاران سد در مقابل آن ساخته شود. علاقهمندم کمی هم از آقای سعید ثابت صحبت کنم. بهنظر من ایشان حقی بر گردن موسیقی ایران داشتند که ادا کردند چرا که ایشان هم به مانند من زندگیاش را در راه هنر و استاد بزرگش گذاشت. من تمام زندگی را در کنار استادم گذراندم و زمانی که استاد تهرانی از این دنیا هجرت کردند من شهادتین را درگوش ایشان خواندم و سه - چهار روز به منزل نمیآمدم و بالای سرایشان بودم و با دعای خیر استاد توانستم در هنرم به موفقیت برسم. در محضر استاد بودن یک ظاهر دارد و یک باطن. ظاهر یعنی چند روزی در محضر ایشان هستند و میروند اما باطن آن است که در محضر استاد فانی شوید تا ازهنر و وجود استاد که به معنای کلمه استاد است بهره ببرند و چراغ راه آنها شود. من ازعاشقهایی بودم که غیر شاگردی هر کاری بود برای ایشان انجام میدادم. آقای ثابت هم همینگونه بودند و 8 سال یا شاید هم 10 سال هر روز سهشنبه به استادش (فرامرز پایور) رسیدگی میکرد... اما آیا دراین دوره هم آداب شاگردی رعایت میشود؟ بایست عاشق بود تا راه را بدرستی ادامه داد.
در زمان استاد تهرانی آن رسالتی که برعهده شما بود به سرانجام رساندید اما خود شما چه تحولی در این ساز ایجاد کردید؟
من در شیوههای استادم تعدادی تکنیک اضافه کردم. استاد تهرانی به شیوه سینه به سینه و گوشی کار میکردند. البته کتاب تنبکی را که نوشتهام، استاد تهرانی زدند و روی نوار ضبط کردیم، استاد ظریف زحمت کشیدند آن را به نت درآوردند که 30 سال است آن را تدریس میکنم.
دیدار و گفتوگو با استاد اسماعیلی در یکی از روزهای پرهیاهوی شهر بود. هنرمندی با سیمای مهربان و لبخندهایی پرمهر. میهمان نوازیش هم به وسعت دل دریاییاش زیبا بود. با همان دستان چروکیده گه گاهی تنبک به دست میگرفت و ساز می نواخت و آنچنان با عشق آموختههایش را از حسین تهرانی نقل میکرد که گویی نوآموزی است در ابتدای راه. تهرانی نوازنده بزرگی است و در پیشرفت و مطرح شدن ساز تنبک درموسیقی ایرانی تأثیر بسیاری داشته است. در گوشهای از ساختمان دو طبقهای که در غرب تهران قرار دارد اتاقی است مزین شده با خاطرات گذشته محمد اسماعیلی. از همان روزهایی که در گروه پایور در کنار فرامرز پایور، علی اصغر بهاری، جلیل شهناز و محمد موسوی ساز مینواخت تا دیگر تصاویری که همراه هوشنگ ظریف، کامبیز روشن روان، محمد رضا شجریان، حسین علیزاده و... به ثبت رسیده است. تاریخ برخی از تصاویر به بیش از 50 سال گذشته برمیگردد یا آن روزهایی که در جوانی درحضور پادشاه افغانستان سلو نوازی میکرد. در اتاق کارش سجادهای قرار دارد با کتاب قرآن و مثنوی و معنوی مولانا. او در روزهایی از هفته که بر سر کلاس حاضر میشود تفألی به کتابهایش میزند و با درسهایی که از قرآن و حضرت مولانا گرفته ابتدا شاگردانش را با آنچه امروز آموخته است آشنا میکند و بعد آن دست به ساز میشود. سازی که به گفته خودش مقدس است و نوای «هو» سر میدهد. شیوه نوازندگی او شیوه استاد حسین تهرانی است و از امکانات تمبک مانند چوب، گرفتهای تمبک استفاده کامل میکند و نوازندگی بسیار با تکنیکی دارد. سال گذشته نام محمد اسماعیلی در کنار استادانی چون ابراهیم قنبری مهر و عاشیق سلجوق شهبازی، بهعنوان «گنجینه زنده بشری در موسیقی ایرانی» در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادرهکاران) ثبت شد. محمد اسماعیلی در 83 سالگی به سر میبرد و همچنان تأکید دارد نوازنده در روی صحنه باید پوزیسیون داشته باشد تا بتواند مخاطب را بهخود جلب کند. گفتوگو با محمد اسماعیلی که با همیاری سعید ثابت صورت گرفت را در ادامه میخوانید:
- استاد بفرمایید چطور شد ساز تنبک را انتخاب کردید و به ضرب نوازی روی آوردید؟
- محمد اسماعیلی تنها نوازندهای است که از همان ابتدا با ساز تنبک که ساز اولیهاش بود موسیقی را آغاز کرد و تا به امروز هنرش را وسعت داده است. کمی دراین مورد توضیح می دهید ؟
- اشاره داشتید رابطه استاد و شاگردی شما در محضر استاد جز ادب و احترام نبوده است شرح حال امروز اینگونه رابطهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
درجایی گفته شده «هیچکس در پیش خود چیزی نشد/هیچ آهن خنجر تیزی نشد/ هیچ شاگردی نشد استاد فن / تا که شاگرد شکرریزی نشد.» بسیاری از هنرجویان آموزشگاههای موسیقی ابتدا نسبت به مسیری که انتخاب کردهاند ابرازعلاقهمندی میکنند اما بعد دو- سه ماه که کارکمی سخت ترمی شود عشقشان به پایان میرسد و دیگر این راه را ادامه نمیدهند. اما خیلیها هم هستند دراین راه باقی میمانند و اگر راه و استاد خود را بدرستی برگزینند بیتردید موفق خواهند بود. هنر به مانند چشمه روانی است که نمیتوان مانع از حرکت آن شد حتی اگر هزاران سد در مقابل آن ساخته شود. علاقهمندم کمی هم از آقای سعید ثابت صحبت کنم. بهنظر من ایشان حقی بر گردن موسیقی ایران داشتند که ادا کردند چرا که ایشان هم به مانند من زندگیاش را در راه هنر و استاد بزرگش گذاشت. من تمام زندگی را در کنار استادم گذراندم و زمانی که استاد تهرانی از این دنیا هجرت کردند من شهادتین را درگوش ایشان خواندم و سه - چهار روز به منزل نمیآمدم و بالای سرایشان بودم و با دعای خیر استاد توانستم در هنرم به موفقیت برسم. در محضر استاد بودن یک ظاهر دارد و یک باطن. ظاهر یعنی چند روزی در محضر ایشان هستند و میروند اما باطن آن است که در محضر استاد فانی شوید تا ازهنر و وجود استاد که به معنای کلمه استاد است بهره ببرند و چراغ راه آنها شود. من ازعاشقهایی بودم که غیر شاگردی هر کاری بود برای ایشان انجام میدادم. آقای ثابت هم همینگونه بودند و 8 سال یا شاید هم 10 سال هر روز سهشنبه به استادش (فرامرز پایور) رسیدگی میکرد... اما آیا دراین دوره هم آداب شاگردی رعایت میشود؟ بایست عاشق بود تا راه را بدرستی ادامه داد.
- آیا در وجود استادان امروز هم این عشق و علاقه وجود دارد؟
- اولین همکاری شما و استاد تهرانی چهزمانی بود؟
- شما درگذشته عضو وزارت فرهنگ و هنر بودید و بنا به شرایطی اجازه حضور در برنامههای رادیوی گلها را نداشتید. آیا هنرمندان فعال در برنامه گلها همچنین وضعیتی داشتند؟
- به گروه پایور اشاره کردید کمی هم درمورد این گروه توضیح میدهید؟
- استاد تهرانی چه شیوهای در ساز تنبک ایجاد کردند؟
- زمان استاد تهرانی ساز تنبک وارد ارکسترها شد؟
در زمان استاد تهرانی آن رسالتی که برعهده شما بود به سرانجام رساندید اما خود شما چه تحولی در این ساز ایجاد کردید؟
من در شیوههای استادم تعدادی تکنیک اضافه کردم. استاد تهرانی به شیوه سینه به سینه و گوشی کار میکردند. البته کتاب تنبکی را که نوشتهام، استاد تهرانی زدند و روی نوار ضبط کردیم، استاد ظریف زحمت کشیدند آن را به نت درآوردند که 30 سال است آن را تدریس میکنم.
- آیا بهنظر شما باز هم نیاز است در ریتمهای تنبک نوازی تغییراتی ایجاد شود؟
- آثاری هم از استاد تهرانی باقی مانده است که منتشر نشده باشد؟
- شما از سال 58 تا 68 فعالیتی در عرصه موسیقی نداشتید و به نوعی خانه نشین بودید این سکوت به چه علت بود؟
- دراین سالها استقبال از موسیقی ایرانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
- چشمانداز موسیقی ایرانی را چگونه میبینید؟
- صدای ساز تنبک در کوچه و خیابانهای شهرهم شنیده میشود سازی که تلاش بسیاری برای هویت خود داشته است.
- موسیقی ایرانی خواننده محور شده است و کمتر توجهی به آهنگسازان میشود نظر شما دراین باره چیست؟
- آرزوی شما در 83 سالگی چیست و چه انتظاری از مسئولان فرهنگی دارید؟
منبع:
روزنامه ایران
تاریخ انتشار : شنبه 3 شهریور 1397 - 23:43
افزودن یک دیدگاه جدید