نگاهی به موسیقی فیلمهای حاضر در سیوششمین جشنواره فیلم فجر - 4 ؛ فیلم «تنگه ابوقریب»
وقتی از موسیقی حرف میزنیم ...
[ نسیم قاضیزاده - روزنامهنگار و منتقد ]
قریحه داشتن حتما جدا از تکنیک است، حتما جدای از تمام چیزهایی است که مرتبط با "فن" هستند، مرتبط با "زحمت" مرتبط با آنچه به عنوان "کار" از آن یاد میکنیم. به نگاهِ صرفا تکنیکی داشتن یا کمذوقی کسی چندان خرده نمیگیرد چرا که تکنیک داشتن و فن به کار بستن خودش میتواند تا حدودی راهگشا یا به اصطلاح "کار-راه-انداز" باشد اما اگر این قریحه و ذوق با تکنیک همراه شوند حتما شادیآفرین است، حتما به چشم میآید، حتما دیدنی و شنیدنی خواهد بود. موسیقی در تنگه ابوقریب از دستۀ دوم است، موسیقیای که با تو میآید، درگیرت میکند، جای خودش را باز میکند، دست و پای دیده شدن و شنیده شدن را نمیزند و هنر است با تمام ویژگیهایی که برای هنر قائلیم؛ بالندگی، خلاقیت، تازگی، زیبایی و البته تاثیرگذاری.
پسرک بعد از پایان نیمروز جانفرسای ابوقریب ایستاده است به تماشای مهیب صحنۀ پیش رو با تفنگی بر شانه و وحشتی از مواجهای اینچنین سهمناک با واقعیتِ جنگ، پسرکی که تا دیروز مرد نبوده و امروز به ناگهان دنیایش زیر و زبر شده. جهانِ زیر و رو شده را با جانش لمس کرده، جنگ را با وجودش چشیده و بخشی از آن شده، حالا در این تنهاییِ شگرف، موسیقی میآید. موسیقیای که با تمام توان قرار است این وضعیت را در مواجهه با زندگی و جنگ نشان دهد. آرشۀ ویولنسلی که همگام با زانوهای بلاتکلیف و لرزان پسر کشیده میشود و ویلنهایی که با ضربههایشان مارش را مینوازند تا قدمهای پسرک محکم شود، تا زندگی با تمام توانش جلو بیاید و خودش را تحمیل کند. کمی بعدتر کوبهایها برای روزی که از سر رفته، برای سختیای که به چشم آمده، برای اینکه قدمهای پسرک و تمام آنها که ماندهاند راسختر شود برای آنکه کسی یادش نرود چه گذشته است حاضر میشوند و میکویند و کلارینت که چه انتخاب درستی است برای آنها که رفتهاند و خاطرهشان همچون خورشید در وسط آسمان است.
حامد ثابت آهنگساز تنگه ابوقریب است. از روزی که وارد سینما شده تا به امروز کم موسیقیهای خوب به سینمای ایران هدیه نکرده است از پرسه در مه تا اینجا بدون من، از برادرم خسرو تا آاااادت نمیکنیم . از روزی که آمده تا به امروز - هرچند فراز و نشیبهایی داشته- اما با خودش نوآوری و خوشقریحگی آورده و به گوشهای مخاطب ایرانی چه لذتها که بخشیده است. اما در میان کارهای او و همکاریهای بسیارش با بهرام توکلی هم موسیقیِ تنگه ابوقریب جایگاهی ویژه دارد؛ یک موسیقی پخته و در عین حال جاندار که همچون دیگر آثار برجستۀ موسیقی فیلم چه در ایران و چه در خارج از ایران بارها و بارها میتوان آنها را شنید و از شنیدن صرف آن لذت برد. موسیقی به معنای محض آن در رگ و پیِ موسیقی تنگه ابوقریب در جریان است.
باید علاوه بر حامد ثابت به بهرام توکلی تبریک گفت که پای همکاریهای سابقش با آهنگسازش ایستاد. ثابت به استفاده از موسیقیهای مینیمال شهره است، به موسیقیهایی که نمیتوان تصوری از لحن "حماسی" در آنها داشت، آن هم برای فیلمی که نام تهیهکنندهای همچون "اوج" روی آن است و تماما جنگی است؛ آن هم نه بخش ملودراماتیک جنگ که جنگ با همۀ ابعاد سکر و لختش. شک ندارم که توکلی خودش هم مردد شده اما شهامتش برای این اعتماد و بله گفتن به اعتمادش به آهنگسازِ همکارش ستودنی است. نتیجهای که از این تجربه در نهایت حاصل شده نه تنها به نفع توکلی و فیلمش بلکه به نفع سینمای ایران بوده که موسیقی میتواند اینقدر کمحرف، گزیدهگو و پرقدرت ظاهر شود؛ و در صحنۀ آخر بیاید و میخش را اینچنین محکم بکوبد. آن قطره اشکهایی که با نفس حبس شده بودند را بگیرد و در سکوت روی صندلی میخکوبت کند و مجبورت کند به تعمق، به فرصتی که در زمان تماشا نداشتهای. پیچ گوشهایت را باز کند و راه به قلبت ببرد. البته که نباید از آرشهای که مهرداد عالمی بر ویولنسلش کشیده و کلارینتی که هادی ثابت نواخته گذشت.
در کنار اینها امیدوارم از متن برداشت این نشود که موسیقی حامد ثابت، موسیقیِ کم زحمتی بوده اما ماجرا اینجاست که کم نبودند موسیقی فیلمهایی در جشنواره امسال که از فرط پر سر و صدایی و پرحجمی، گوش بینوای تماشاگر را در آستانۀ گرفتگی قرار میدادند تا بلکه به چشم بیایند و راه به جایی ببرند که البته دقیقا نمیدانم در تاریخ جایگاهشان کجا خواهد بود و حتی در صورت گرفتن جایزهای هم کجا خواهند ماند؟! اما موسیقی تنگه ابوقریب به تنهایی میتواند درس باشد، درسهایی همچون اینکه "چطور در سکوت تاثیرگذار باشیم؟" یا "چطور پرگویی نکنیم؟" یا "چطور از تلاش فزاینده برای دیده شدن بکاهیم؟".
اگر اهل شنیدن موسیقی فیلم باشید، به راحتی میتوانید همراه با شنیدن این موسیقی، کلی موسیقیهای دیگر را در موسیقی تنگه ابوقریب بشنوید. از آشپز، دزد، معشوقه و همسرش مایکل نایمن گرفته تا خارج از آفریقای جان باری تا فهرست شیندلر جان ویلیامز و خیلی چیزهای دیگر که برای آدمهای مختلف متفاوت است. این همان چیزی است که وقتی از موسیقی حرف میزنیم به آن اشاره میکنیم، به این برهمآییِ آواها و سازها که با شنیدنِ یک اثر جدید، زیباییهای آثار قبلی را برایمان زنده میکند. همچنان که در ادبیات و نقاشی هم چنین است.
حدود ده سال پیش در اولین نوشتهای که برای ورود حامد ثابت به سینمای ایران نوشتم، نوید این را دادم که آهنگسازی خوش قریحه پا به این سینما گذاشته که آیندهدار خواهد بود و موسیقیهایش شنیدنی. آدم خوشحال میشود که حدسش برای گل یا پوچ درست دربیاید چه برسد به اینکه شاهد درست درآمدن تخمینش درباره آیندۀ کاریِ موفقِ آهنگسازی جوان باشد که آخرین کارش به مراتب شنیدنیتر از اولین ساختهاش بوده. همچنان منتظر شنیدن آثار بعدیاش در سینمای ایران خواهم بود و امید که شیوۀ فرهیختهتری از "زحمت" هم در موسیقیِ سینمای ایران دیده شود.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : جمعه 20 بهمن 1396 - 13:58
افزودن یک دیدگاه جدید