نگاهی به موسیقی فیلمهای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر - روز سوم
صدای خشن قهرمانان خسته
[ نسیم قاضیزاده - روزنامهنگار ]
روز سوم جشنواره روز سازهای زهی و موسیقیهای ارکسترال بود. مهران قائدیپور برای «کشتارگاه»، سحر سخایی برای «من میترسم» و مسعود سخاوتدوست برای «شنای پروانه» موسیقی نوشته بودند. سه فیلمی که در هر سه آنها فضاهای خشن و مردانه موج میزد و همین فضا روی موسیقی متنهای روز سوم تاثیر گذاشته بودند.
- کشتارگاه؛ شمشیر روی سیمها
این فضای رعبآلود، گاه با تکمضرابهای یک ساز بازنمایی شده و گاه با موسیقی صداهای محیطی. یکی از بهترین سکانسها برای این مساله، صحنه غذاخوردن خانواده عبد (حسن پورشیرازی) و حضور امیر (امیرحسین فتحی) سر سفره و صدای برخورد قاشقها و چنگالها در ترکیب با صدای ویولنهایی که به پیشواز حادثه میروند.
این ترکیب صدای محیط با موسیقی، خودش اتفاق خلاقانهای را رقم زده که به سنت موسیقی متن این قیلم تبدیل شده است. موسیقی ارکسترالی که با صدای بع بع گوسفندها میآید و صدای عودی که نماینده حضور اسرا (باران کوثری) و خویشاوندان عربزبان اوست.
حجم موسیقی «کشتارگاه» بالا است و در کنار صدای فیلم کارکرد اصلیاش، افزایش خشونت و رنگآمیزی صوتی با موسیقی است.
- من میترسم؛ شهر بی آوا
نبض شهر پر حادثه و پر از موتوریهای دنبالکننده را کوبهای نمایندگی میکنند. بعد از یک آرامش ناگهانی که با رفتن دختر میآید، صدای تار و عود بار دیگر همراه با شاعر داستان میمانند و قصهشان را در شهری که هزاران قصه دردناک و ناگفته دارد تعقیب میکنند.
- شنای پروانه؛ صدای تنهاییهای حجت
در این حجم بالای بازی صدا و موسیقی، آهنگساز موسیقی گلدرشتی ننوشته و موسیقی متن همان جایی است که باید باشد. نشانهگذاریهای صوتیاش درست است و به شکلی کلاسیک مقاصد فیلمساز برآورده شده است.
در آخرین فیلم محمد کارت میشود ردپاهای تاثیرپذیری از سینمای را دید، اما در موسیقی این فیلم این ردپاها کمی پررنگتر است. آهنگساز عامدانه سراغ یکی از تمهای اصلی فیلم «بابل» به آهنگسازی گوستاوو سانتااولایا رفته و با همان تکنیک از آن بهره گرفته است. از مهمترین لحظات این همانندی میتوان به سکانس گاراژ با حضور مصیب و حجت و قطعه معروف «آسمان آبی، پرواز بیپایان» (Bibo No Aozora) اشاره کرد. اما این بهرهگیری انگار صرف یادآوری آن حال و هوا، آن سردرگمی، و آن وصل بودن داستانها به هم است. فضای اصلی موسیقی بر موسیقی فیوژن بنا شده که گاه به فراخور قصه اکشن میشود و از افکتهای صوتی بیشتری مثل اصطکاک ورقههای آهن روی هم استفاده میکند. در چنین فضایی موسیقی صحنه به صحنه دیزاین شده و برای شخصیتها هم پرسوناژ موسیقایی لحاظ شده. تنهاییهای شخصیت حجت با بازی جواد عزتی و رنجی که هر لحظه بیشتر و بیشتر میشود با پیانو و سازهای زهی نشان داده میشود و چرخشهایی که در سازهای زهی میآید، انگار صدای آشفته و ناکوک ذهن حجت است.
لحظات پایانی فیلم اما قطعات بهتری را روی خود دارد که به نظر میرسد با برنامهریزی و تلاش بر تاثیرگذاری بیشتر و همراهی مخاطب تا بیرون درهای سالن سینما انجام شده. سکانس دستگیری مصیب و گم شدن صدای موسیقی در صدای دهل و سرنا و وصل آن به تم کامل اصلی که در صحنه آخر و زمان صرف شام رخ میدهد از جمله اینها است.
منبع:
موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 بهمن 1398 - 15:39
افزودن یک دیدگاه جدید