گفتوگوی مفصل «موسیقی ما» با بازیگری که این روزها تمامِ خودش را صرف موسیقی کرده است
اشکان خطیبی: فکر نمیکنم بازیگران بدتر از پنجاه درصد خوانندههای پاپ ما بخوانند!
موسیقی ما - «نزدیک به دو دهه است در دنیای موسیقی فعالیت میکنم و بیشتر از خیلیها در موسیقی از اعتبار و سرمایهام هزینه کردهام» این را اشکان خطیبی میگوید. کسی که معتقد است فعالیتهایی که در حرفه موسیقی انجام داده قابل دفاع هستند و احتمالاً مردم به دلیل اینکه فکر میکنند او هم مانند دیگر هنرمندان اول در دیگر رشتههای هنری طبعآزمایی کرده و بعد از معروف شدن وارد دنیای موسیقی شده، نمیپذیرندش. اما شاید ندانند که او در دوران کودکی پیش از تجربه کلاسهای بازیگری، سراغ آموزش ساز رفته است.
اشکان خطیبی از اواخر دهه هفتاد به صورت حرفهای پا به دنیای موسیقی گذاشت و در کنار بازیگری، خوانندگی را هم ادامه داد. اما آنطور که خودش میگوید، موسیقی برایش صرفاً سرگرمی نیست و تعصب عجیبی روی آن دارد که البته این را میتوان از فعالیتهای هنریاش هم فهمید؛ او سه سال است که جلوی دوربین بازی نکرده و بيشتر درگير تئاتر و موسيقى بوده؛ البته در قالبی که خودش دوست دارد، یعنی پرفورمنس -موسیقی که پیش از این هم در قالب تئاترهایی که با محمد رحمانیان کار کرده بود (در روزهای آخر اسفند و...) نمود پیدا کرده است.
در این گفت و گوی مفصل، درباره تمام فعالیتهایی که در موسیقی داشته، بازیگرانی که وارد حوزه موسیقی شدهاند، خوانندههای موسیقی پاپ و گروههای موسیقی تلفیقی و همچنین پروژه جدیدش که ادای دینی به ترانه و سینما است و قرار است برای مرداد و شهریور روی صحنه برود صحبت کردیم؛ صحبتهایی که با توجه به تعصبش به موسیقی در اواخر گفتوگو به این جمله ختم شد: «الان ذوق من برای فعالیت در زمینه موسیقی بیشتر است و از دوستانی که به کار من علاقه ندارند، صمیمانه درخواست دارم اصلاً من را دنبال نکنند. چون اینطوری کار جفتمان را راحتتر کردهاند.»
در مورد خودم هم حقیقتاً هیچوقت دنبال این نبودهام که خودم را ثابت کنم؛ چون برای دل خودم کار میکنم که بعضی وقتها از آن استقبال میشود و گاهی هم به جایی نمیرسد و مردم خوششان نمیآید. برای همین هیچوقت در صدد توضیح دادن خودم برنیامدهام. فکر میکنم مجموع فعالیتهایی که من در حرفه موسیقی کردهام، قابلدفاعاند. من اولین گروه پاپراک رسمی با تیراژ نزدیک به صدهزار نسخه بعد از انقلاب را تشکیل دادم، تقریباً برای تمام سیگل ترکهایم، ویدئوهای باکیفت ساختهام و هر بار هم که اجرای موسیقی (چه در قالب موسیقی-تئاتر و چه در قالب کنسرت) داشتهام، کار شکستخوردهای به حساب نیامده؛ چون همیشه فروش بالایی داشته و چندین بار تمدید شده است. اینکه سال گذشته گروه «راک دِ پن» به جشنواره موسیقی فجر دعوت شد هم دیگر خودش جواب همهچیز را میدهد. من از کودکی موسیقی را به صورت اصولی آموزش دیدهام.
از سال٧٧، در گروه «ایلیا منفرد»، نوازنده هارمونیکا بودم و بکوکال هم میخواندم و در یکی دو گروه دیگر، ریتم گیتار میزدم. اما وقتی خواستم سلیقه موسیقایی خودم را دنبال کنم، سال 78 گروه «آپولون» را تشکیل دادم که در واقع، شروع فعالیتهای رسمی و حرفهای من در موسیقی بود؛ چرا که بلیتفروشی و شکل رسمی کنسرت داشت. اعضای آن گروه هم الان برای خودشان در نقاط مختلف دنیا، به صورت حرفهای مشغول فعالیتاند. البته این گروه از هم نپاشید؛ همه جوان بودیم و به دنبال پول درآوردن و طبیعتاً نوازندهها جذب گروههایی میشدند که در طول سال اجراهای زیادی داشتند. مثلاً «بابک سعیدی» به همین دلیل از گروه جدا و جذب ارکستر «ناصر عبداللهی» شد. یا مثلاً «رهام بهمنش» سلیقه موسیقایی متفاوتی داشت و در اتریش و کانادا به صورت حرفهای آهنگسازی کلاسیک را دنبال کرد. بعد از «آپولون»، کمکارتر شدم و کمکم برای خودم شروع به کار کردم که غير از ترك «كابوس» بقيه منتشر نشدهاند. بعد هم گروه «ترافیک» شکل گرفت و یک آلبوم منتشر کردیم.
ما حتی در دریافتمان از موسیقی پاپ هم دچار مشکل هستیم؛ یعنی میخواهیم به یک درجه جهانی از موسیقی پاپ برسیم، اما نه جنس صدا و نه جنس تنظیمها و نه حتی میکسها، هیچ سنخیتی با موسیقی روز جهان ندارد. حالا این موضوع در تمام اتفاقات موسیقایی ما بسط پیدا کرده؛ به خصوص در اجراهای زنده. تماشاگر کلی پول خرج میکند و حقیقتاً چیزی جز تغییر قطعات رپرتوار اتفاق نمیافتد. کنسرتهای ما بیبرنامه و شلخته است و کلی صحنه و سالن زشت داریم. مثلاً سالن «میلاد نمایشگاه» یکی از زشتترین سالنهایی است که در جهان وجود دارد! از تماشاگر انبوه پول میگیریم و هیچی به آنها نمیدهیم. با توجه به معذوریتها هم نهایتِ همراهی تماشاچی با یک خواننده (به خصوص پاپ) روی استیج، میشود جیغ زدن! عمده مخاطب کنسرتهای موسیقی پاپ ما قشر سیزده تا هجده یا نهایتاً بیست سال میشوند. ابتدای کار که «سیروان» و «زانیار» هنوز بِرند خودشان را پیدا نکرده بودند هم برای همین طیف میخواندند. تفاوت سیروان با بقیه این بود که گول طرفدارانش را نخورد و سعی کرد هم آنها را راضی نگه دارد و هم کاری که دلش میخواهد را انجام دهد. به همین دلیل، کمی نسبت به سایر خوانندهها به لحاظ نحوه عملکرد، متفاوت شد. جنس موسیقی او متفاوت است و وسواس بیشتری نسبت به کاری که انجام میدهد دارد.
اما خیلی چیزها را هم میبینم که صرفاً از روی تنگنظری است. ببینید شما فرض کنید ده نفر از بازیگران ما خواننده شدهاند. اما واقعاً این ده نفر بدتر از پنجاه درصد از خوانندههای پاپ ما میخوانند؟ من اینطور فکر نمیکنم. به نظر من «مهران مدیری» یا «کامران تفتی» یا «محمدرضا هدایتی» و «برزو ارجمند» ژوست میخوانند و تو میتوانی صدایشان را دوست داشته باشی یا نداشته باشی. اما اینطور نیست که هر کسی از بازیگری وارد حرفه موسیقی میشود، بد باشد. یادمان نرود که همهجای دنیا این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند. الان درصد بازیگرانی که به صورت حرفهای در جهان کار میکنند و ساز میزنند، خیلی زیاد است. یا تئاتر موزیکال که اصلاً شما باید خواندن و رقص بلد باشی. آنقدر همهچیز در این مملکت غیرتخصصی است که اگر یک بازیگر، سولفژ بداند یا بتواند ساز بزند، برای ما نامتعارف است. در صورتی که تو اگر موسیقی ندانی، یعنی ریتم را نمیشناسی و نمیتوانی بازیگر خوبی باشی. اگر رقص ندانی، یعنی به بدنت مسلط نیستی و نمیتوانی بازیگر صحنهای موفقی باشی و... بنابراین چیزی که به عنوان یک ویژگیِ لازم در کار یک بازیگر و حتی بالعکس در کار یک خواننده وجود دارد را ما مورد نکوهش قرار میدهیم! آنقدر نظرات ناآگاهانه مخاطبان در این زمینه زیاد میشود که مثلاً یک خواننده کمتر جرأت میکند در یک فیلم بازی کند. کما اینکه شاید حضور بعضی از آنها در سینما به اقتصاد سینما کمک کند. مگر چند وقت پیش «رضا صادقی» را امتحان نکردند؟ مگر «شادمهر عقیلی» با همان دو تا فیلمی که بازی کرد، به سینما رونق نداد؟ آیا واقعاً شادمهر بازیگر بدی بود؟ به نظر من که حرفهام این است، بازیگر بدی نبود. جلوی دوربین عادی بود اما بد بازی نمیکرد. این اتفاق در برابر خیلی از خوانندههایی که بازیگر میشوند، وجود دارد. اما بهتر است اجازه دهیم آزمون و خطا کنند. چهطور وقتی یک سوپر استار نیمبند وارد سینما میشود، چندین سال به او اجازه خطا کردن میدهید و انواع و اقسام بازیهای بد را از او تحمل میکنید؟ خب چرا وقتی وارد موسیقی میشود، به او اجازه نمیهید که حداقل دو سال ممارست کند؟ آنچه از طرف مخاطب موسیقی به یک بازیگر یا خواننده یا حتی یک فوتبالیست حقنه میشود، عادلانه نیست.
اشکان خطیبی از اواخر دهه هفتاد به صورت حرفهای پا به دنیای موسیقی گذاشت و در کنار بازیگری، خوانندگی را هم ادامه داد. اما آنطور که خودش میگوید، موسیقی برایش صرفاً سرگرمی نیست و تعصب عجیبی روی آن دارد که البته این را میتوان از فعالیتهای هنریاش هم فهمید؛ او سه سال است که جلوی دوربین بازی نکرده و بيشتر درگير تئاتر و موسيقى بوده؛ البته در قالبی که خودش دوست دارد، یعنی پرفورمنس -موسیقی که پیش از این هم در قالب تئاترهایی که با محمد رحمانیان کار کرده بود (در روزهای آخر اسفند و...) نمود پیدا کرده است.
در این گفت و گوی مفصل، درباره تمام فعالیتهایی که در موسیقی داشته، بازیگرانی که وارد حوزه موسیقی شدهاند، خوانندههای موسیقی پاپ و گروههای موسیقی تلفیقی و همچنین پروژه جدیدش که ادای دینی به ترانه و سینما است و قرار است برای مرداد و شهریور روی صحنه برود صحبت کردیم؛ صحبتهایی که با توجه به تعصبش به موسیقی در اواخر گفتوگو به این جمله ختم شد: «الان ذوق من برای فعالیت در زمینه موسیقی بیشتر است و از دوستانی که به کار من علاقه ندارند، صمیمانه درخواست دارم اصلاً من را دنبال نکنند. چون اینطوری کار جفتمان را راحتتر کردهاند.»
- * در این سالها مردم نسبت به ورود آدمهای مشهور از حوزههای دیگر به عرصه موسیقی جبهه گرفتهاند. اول اینکه دلیل این مسأله را چه میدانی و دوم اینکه خودت از این اتفاق واهمه نداشتی؟
در مورد خودم هم حقیقتاً هیچوقت دنبال این نبودهام که خودم را ثابت کنم؛ چون برای دل خودم کار میکنم که بعضی وقتها از آن استقبال میشود و گاهی هم به جایی نمیرسد و مردم خوششان نمیآید. برای همین هیچوقت در صدد توضیح دادن خودم برنیامدهام. فکر میکنم مجموع فعالیتهایی که من در حرفه موسیقی کردهام، قابلدفاعاند. من اولین گروه پاپراک رسمی با تیراژ نزدیک به صدهزار نسخه بعد از انقلاب را تشکیل دادم، تقریباً برای تمام سیگل ترکهایم، ویدئوهای باکیفت ساختهام و هر بار هم که اجرای موسیقی (چه در قالب موسیقی-تئاتر و چه در قالب کنسرت) داشتهام، کار شکستخوردهای به حساب نیامده؛ چون همیشه فروش بالایی داشته و چندین بار تمدید شده است. اینکه سال گذشته گروه «راک دِ پن» به جشنواره موسیقی فجر دعوت شد هم دیگر خودش جواب همهچیز را میدهد. من از کودکی موسیقی را به صورت اصولی آموزش دیدهام.
از سال٧٧، در گروه «ایلیا منفرد»، نوازنده هارمونیکا بودم و بکوکال هم میخواندم و در یکی دو گروه دیگر، ریتم گیتار میزدم. اما وقتی خواستم سلیقه موسیقایی خودم را دنبال کنم، سال 78 گروه «آپولون» را تشکیل دادم که در واقع، شروع فعالیتهای رسمی و حرفهای من در موسیقی بود؛ چرا که بلیتفروشی و شکل رسمی کنسرت داشت. اعضای آن گروه هم الان برای خودشان در نقاط مختلف دنیا، به صورت حرفهای مشغول فعالیتاند. البته این گروه از هم نپاشید؛ همه جوان بودیم و به دنبال پول درآوردن و طبیعتاً نوازندهها جذب گروههایی میشدند که در طول سال اجراهای زیادی داشتند. مثلاً «بابک سعیدی» به همین دلیل از گروه جدا و جذب ارکستر «ناصر عبداللهی» شد. یا مثلاً «رهام بهمنش» سلیقه موسیقایی متفاوتی داشت و در اتریش و کانادا به صورت حرفهای آهنگسازی کلاسیک را دنبال کرد. بعد از «آپولون»، کمکارتر شدم و کمکم برای خودم شروع به کار کردم که غير از ترك «كابوس» بقيه منتشر نشدهاند. بعد هم گروه «ترافیک» شکل گرفت و یک آلبوم منتشر کردیم.
- * چه شد که گروه «ترافیک» منحل شد؟
- * گفتی که در این سالها اعتماد مردم از خوانندگی هنرپیشهها صدمه دیده. تو توانستهای این اعتماد را جلب کنی؟
- * واکنش خودت در قبال کامنتها و اظهار نظرهایی که مردم در صفحهات درباره موسیقی مینویسند، چیست؟
- * خب این که با حرف قبلی تو که گفتی باید تکثر وجود داشته باشد، در تضاد است.
- * شاید هم طرز تفکر این عده از مردم که فحش میدهند، این است که آنجا خانه خصوصی تو نیست و اگر قرار بود حریم شخصی باشد، میتوانست پرایوت باشد!
ما حتی در دریافتمان از موسیقی پاپ هم دچار مشکل هستیم؛ یعنی میخواهیم به یک درجه جهانی از موسیقی پاپ برسیم، اما نه جنس صدا و نه جنس تنظیمها و نه حتی میکسها، هیچ سنخیتی با موسیقی روز جهان ندارد. حالا این موضوع در تمام اتفاقات موسیقایی ما بسط پیدا کرده؛ به خصوص در اجراهای زنده. تماشاگر کلی پول خرج میکند و حقیقتاً چیزی جز تغییر قطعات رپرتوار اتفاق نمیافتد. کنسرتهای ما بیبرنامه و شلخته است و کلی صحنه و سالن زشت داریم. مثلاً سالن «میلاد نمایشگاه» یکی از زشتترین سالنهایی است که در جهان وجود دارد! از تماشاگر انبوه پول میگیریم و هیچی به آنها نمیدهیم. با توجه به معذوریتها هم نهایتِ همراهی تماشاچی با یک خواننده (به خصوص پاپ) روی استیج، میشود جیغ زدن! عمده مخاطب کنسرتهای موسیقی پاپ ما قشر سیزده تا هجده یا نهایتاً بیست سال میشوند. ابتدای کار که «سیروان» و «زانیار» هنوز بِرند خودشان را پیدا نکرده بودند هم برای همین طیف میخواندند. تفاوت سیروان با بقیه این بود که گول طرفدارانش را نخورد و سعی کرد هم آنها را راضی نگه دارد و هم کاری که دلش میخواهد را انجام دهد. به همین دلیل، کمی نسبت به سایر خوانندهها به لحاظ نحوه عملکرد، متفاوت شد. جنس موسیقی او متفاوت است و وسواس بیشتری نسبت به کاری که انجام میدهد دارد.
- * محسن چاوشی هم همین وسواس و جسارت را در جنس دیگری از موسیقی دارد.
- * معمولاً زمانی که یک بازیگر میخواهد تصمیم به ورود به عرصه موسیقی بگیرد، اطرافیانی هستند که او را تشویق به این کار میکنند تا شاید از قبَل او، به پول و شهرت بیشتر برسند. اطراف تو چنین افرادی بودهاند؟
- * البته شاید یک دلیلش هم این است که ورود به عرصه موسیقی راحتتر به نظر میرسد. مثلاً برای اینکه فوتبالیست شوید، باید سالها تمرین و ورزش کنید. اما برای خوانندگی، تنها کمی استعداد خدادای و جوّ اطرافیان و شش ماه کلاس گیتار رفتن، میتواند شما را وسوسه کند که بخوانید.
- * تا چند سال پیش، تئاتر به عنوان یک هنر بیپول معروف بود. اما در این چند سال، با ساخت سالنهای خصوصی زیاد و اجراهای کوچک و متعدد، اتفاقات خوبی افتاده و الان درآمد بازیگران تئاتر بیشتر شده است.
- * بله اما تعدد اجراها و استقبال مردم غیرقابل انکار است.
- * بله، اما روی دیگر سکه این است که مردمی که میتوانستهاند زمان خود را صرف هر کار دیگری کنند را به سمت این هنر جذب کردهاید.
- * اجراهای خوانندگانی که در این مدت اخیر از نزدیک دیدهای مثل «سیامک عباسی»، «امید حاجیلی» و... هم همینطور بوده یا با بقیه تفاوت داشتهاند؟
- * گروههایی که با نام «تلفیقی» فعالیت میکنند چطور؟
- * دیگر به کدام کنسرتها رفتهای؟
- * گروه «دارکوب» هم امسال دهمین سال فعالیتشان را جشن گرفتهاند. اجرای آنها را هم دیدهای؟
- * به نظرت بین خوانندههایی که با «دارکوب» کار کردهاند، کدام موفقتر بودهاند؟
- * مهران مدیری را در خوانندگی «دارکوب» چهطور میبینی؟
- * از این بعد چهطور میخواهی فعالیتهای موسیقایی خود را پیش ببری؟ فکر میکنم گفته بودی میخواهی حضور پررنگتری در این عرصه داشته باشی و بازیگری را کنار بگذاری.
- * بازگشت مالی برای موزیسینها معمولاً در کنسرت اتفاق میافتد و طراحی صحنه هم اصولاً هزینه زیادی به گروه تحمیل میکند و ممکن است باعث افزایش قیمت بلیتها شود. با توجه به اینکه درباره افت مخاطبان هنری در این چند سال صحبت میکردیم، آیا واقعاً این ایراد به گروهها وارد است؟
- * در مورد تالار وحدت ماجرا این بود که سر برخی اجراها اعتراضهایی بلند شد که این سالن فقط باید در اختیار اجراهای به قول خودشان فاخر و جدی قرار گیرد. راستی ما موسیقی شوخی هم داریم؟!
- * اغلب حتی تعداد نوازندههایشان را هم کاهش میدهند.
- * مثل شیراز یا رشت.
- * تو اصولاً علاقه به حضور در بخشهای مختلف داری. هیچوقت نخواستهای در بخش کارگردانی استیج فعالیت کنی؟
- * یک تعداد کار اوریجینال انگلیسی هم ساخته بودی. آنها به کجا رسیدند؟
- * از کاور کردن قطعات گفتید. کاور موضوعی است که در همهجای دنیا اتفاق میافتد اما معمولاً در ایران این کار با تعابیر خوبی همراه نیست.
- * و بعد از آن هم این ایده در «راک دِ پن» نمود پیدا کرد.
- * چطور؟
- * مخاطب تا چه حد میتواند متوجه این داستانهای بعضاً پیچیده بشود؟
- * همین نگاه و مفاهیم پیچیده قرار است در کارهای بعدی هم ادامه داشته باشد؟
- * شما در موسیقی-نمایش «در روزهای آخر اسفند» هم آثار خارجی را کاور میکردی. دلیل اصرارت برای این کار چیست؟
- * هیچوقت انتقادِ بهجایی از کسی نشنیدهای؟
اما خیلی چیزها را هم میبینم که صرفاً از روی تنگنظری است. ببینید شما فرض کنید ده نفر از بازیگران ما خواننده شدهاند. اما واقعاً این ده نفر بدتر از پنجاه درصد از خوانندههای پاپ ما میخوانند؟ من اینطور فکر نمیکنم. به نظر من «مهران مدیری» یا «کامران تفتی» یا «محمدرضا هدایتی» و «برزو ارجمند» ژوست میخوانند و تو میتوانی صدایشان را دوست داشته باشی یا نداشته باشی. اما اینطور نیست که هر کسی از بازیگری وارد حرفه موسیقی میشود، بد باشد. یادمان نرود که همهجای دنیا این دو لازم و ملزوم یکدیگر هستند. الان درصد بازیگرانی که به صورت حرفهای در جهان کار میکنند و ساز میزنند، خیلی زیاد است. یا تئاتر موزیکال که اصلاً شما باید خواندن و رقص بلد باشی. آنقدر همهچیز در این مملکت غیرتخصصی است که اگر یک بازیگر، سولفژ بداند یا بتواند ساز بزند، برای ما نامتعارف است. در صورتی که تو اگر موسیقی ندانی، یعنی ریتم را نمیشناسی و نمیتوانی بازیگر خوبی باشی. اگر رقص ندانی، یعنی به بدنت مسلط نیستی و نمیتوانی بازیگر صحنهای موفقی باشی و... بنابراین چیزی که به عنوان یک ویژگیِ لازم در کار یک بازیگر و حتی بالعکس در کار یک خواننده وجود دارد را ما مورد نکوهش قرار میدهیم! آنقدر نظرات ناآگاهانه مخاطبان در این زمینه زیاد میشود که مثلاً یک خواننده کمتر جرأت میکند در یک فیلم بازی کند. کما اینکه شاید حضور بعضی از آنها در سینما به اقتصاد سینما کمک کند. مگر چند وقت پیش «رضا صادقی» را امتحان نکردند؟ مگر «شادمهر عقیلی» با همان دو تا فیلمی که بازی کرد، به سینما رونق نداد؟ آیا واقعاً شادمهر بازیگر بدی بود؟ به نظر من که حرفهام این است، بازیگر بدی نبود. جلوی دوربین عادی بود اما بد بازی نمیکرد. این اتفاق در برابر خیلی از خوانندههایی که بازیگر میشوند، وجود دارد. اما بهتر است اجازه دهیم آزمون و خطا کنند. چهطور وقتی یک سوپر استار نیمبند وارد سینما میشود، چندین سال به او اجازه خطا کردن میدهید و انواع و اقسام بازیهای بد را از او تحمل میکنید؟ خب چرا وقتی وارد موسیقی میشود، به او اجازه نمیهید که حداقل دو سال ممارست کند؟ آنچه از طرف مخاطب موسیقی به یک بازیگر یا خواننده یا حتی یک فوتبالیست حقنه میشود، عادلانه نیست.
منبع:
اختصاصی موسیقی ما
تاریخ انتشار : شنبه 3 تیر 1396 - 15:32
دیدگاهها
محسن چاوشی و دیگر هیچ...
چاوشیی عشقه
واقعا چاوشی تو حرفه خودش بی نظیره
من طرفدارشون نیستم ولی منطقیه اکثر حرفاشون! موسیقی پاپ خیلی حسی و مینیماله خیلیییی جای قضاوت نداره. هرکی هرچی دوس داره گوش میده و هر خواننده ای طرفدارای خودشو داره.
قبل از ورود به دنیای بازیگری، ایشون بطور حرفه ای ساز می زدن با گروه ارکستر ایلیا منفرد، اما در دنیای بازیگری معروف شد و مجدد موسیقی کار کرد
اخه کی اهنگای تو رو گوش میده که میای میگی هنرمندان از 50 درصد خواننده های پاپ بهتر میخونم. هر هنرمندی که البوم داده گند زده به موسیقی. بچسب به همون بازیگریت هرچند که تو اونم عددی نیستی
بله دیگه...وقتی امثال اشکان خطیبی و رضا گلزار و برزو ارجمند و...میان میشن خواننده ، نیما مسیحا و حامی و مانی رحنما هم باید بِرَن گوشه خونه بشینَن و سکوت کُنَن...متاسفم...
مهران مديري رو نبايد با بقيه بازيگرا ك تازه تر ميخونن يكي كرد،كارش ي سر و گردن ا ز بقيه بالاتره
ب نظرم پتانسيل خوانندع شدن رو نداره و چند سال ديگه از خيرش ميگذره اينا نميتونن ي هنر ناميرا بسازن فقط صداشون بين صداهاي ديگه گم ميشه بعد مدتي هم فراموش
تا امثال اینا نباشن ادم قدر خواننده های خوب مثل شادمهر و محسن یگانه و سامان جلیلی رو نمیدونه
هیچ بازیگری نمی تونه خواننده بشه،اگه هم شد چون همه اونو با بازیگری به یاد دارن،زود فراموش میشه?
اینهمه خواننده خوب داریم ازین مصاحبه میکنید مگه این خوانندس واقعا که
موسیقی ارتباط مستقیم با سلیقه داره و دیگر هیچ
بيا اين كم بود كه اينم شد خواننده
اون اهنگسازايي كه اسمشو ن و بردي اگه هنرمند بودن با تو كار نميكردن ميرفتن ملودي و تنظيمش ون و ميدادن به يك جوون با استعداد ن به تو بزن خودشونم موندن تو سبك خودشون چون خودشونم خواننده نيستن
والا من که شخصا هم صدای آقای خطیبی رو دوست دارم و هم سبکشون رو.فقط نمیدونم چرا گزیده ی حرفاشون انقدِ یجوریه!نمیچسبه اصلا بِهِم.یطورایی باعث تغییر تصویر ایشون در ذهن بنده میشه?
افزودن یک دیدگاه جدید