تریوی رامبرانت و حسام اینانلو امشب در شیراز روی صحنه میروند
دیالوگی که هم گفت داشت و هم شنید
موسیقی ما - «تریوی رامبراند» همراه با «حسام اینانلو» شب گذشته توانست تجربهی موسیقایی متفاوتی را در تالار وحدت و برای مخاطبانش رقم زند. حالا آنان، امشب به شیراز خواهند رفت تا بارِ دیگر به همنوازی با یکدیگر پرداخته و تصویری جدی از همنوایی موسیقی شرق و غرب را ارایه دهند.
در بخش اولِ کنسرتِ شبِ گذشتهی تریوی رامبراند، این گروه هلندی روی صحنه رفت و به اجرای منتخبی از قطعات ساخته شده این گروه پرداخت. اعضای این تریو را «رامبرانت تریو» (Trio Rembrandt) را Vinsent Planjer نوازنده پرکاشن، Tony Overwater نوازنده کنترباس و Rembrandt Frerichs نوازنده پیانو و آکاردئون تشکیل میدهند. در بخش دوم کنسرت، «حسام اینانلو» به آنان پیوست و قطعاتی بداهه را به اجرا درآورد؛ «حسام اینانلو» که به تازگی دو آلبوم «وهم» و «یال و باد» را منتشر کرده است، دربارهی این تجربهی موسیقایی میگوید:
«بخش اول کنسرت، من به عنوانِ مخاطب حضور داشتم و تریوی رامبراند به همنوازی پیانو، بیس و درامز پرداختند و علاوه بر آثارِ خودشان، بخشهایی از آثاری که با همراهی آقای کلهر نواخته بودند، مثل قطعهی چهار پاره را اجرا کردند و همچنین چند قطعهی دیگر که قرار است در آلبومی مشترک منتشر شود. آنان همچنین قطعاتی از آلبوم «یک فانتزی» را نواختند که در ایران نیز به همین نام منتشر شده است. میتوانم بگویم بخش اول کنسرت فضایی بسیار متنوع داشت و من نیز به عنوان یک مخاطب از لحظههای این کنسرت بسیار لذت بردم. اعضای این تریو، همهاشان نوازندههای بزرگی هستند و در کارشان بینظیرند.
اما بخشِ دوم کنسرت که با همراهی من به عنوان نوازندهی کمانچه و همنوازی با کنترباس و درامز شکل گرفت. موسیقیای کاملا بداهه؛ ما در این فرصت امکان و فرصتِ تمرین نداشتیم و نتوانستیم با یکدیگر معاشرتی موسیقایی داشته باشیم، بنابراین از همان ابتدا تصمیم گرفتیم تا بخش زیادی از کنسرت، به صورت بداهه باشد، اما آنچه در صحنه شکل گرفت؛ حتی بیش از صحبتهای اولیهامان بود و همان بخش کوتاهی که تمرین کرده بودیم، نیز روی صحنه تغییر کرد. اعضای رامبراند، همواره برخوردشان با موسیقی، بکر و تازه است؛ آنقدر که خودِ من را نیز شگفتزده میکند. برای مثال در اواسط یک قطعه، «رامبراند» که بیرون از استیج بود، به ما ملحق شد و قطعهای را نواخت. فکر میکنم ما در بخشِ دوم کنسرت، توانستیم فضایی مینیمال و تصویری را خلق کنیم، بخشی که از فصلِ اول کنسرت متفاوت بود؛ اگر اعضای گروه در بخش اول روی موتیفهای جز تمرکز داشتند؛ در بخش دوم همهچیز مینیمال و در خلاصهترین شکلِ ممکن بود و به این ترتیب خوشبختانه همنوازی خوبی شکل گرفت. ما توانستیم همدیگر را روی صحنه بشنویم و به «دیالوگ»ی برسیم که هم «گفت» داشت و هم «شنید». در این رویکرد موسیقایی، مهمترین چیز است که هر کس کار خودش را نکند و فکر میکنم شبِ گذشته ما این کار را انجام ندادیم و به همین خاطر، این گفتوگو شکل گرفته بود؛ آنقدر که خیلیها در سالن تصویر نمیکردند که این اجرا، کاملا بداهه باشد. تمام اتفاقی که شب گذشته افتاد، این بود که ما توانستیم موسیقی امان را با هم تفت بدهیم و این موسیقیها با آغشته شد. شاید به این دلیل که هم من با این موسیقی آشنا هستم و هم این سه نوازنده، موسیقی شرق را خیلی خوب میشناسند. اینان با اساتیدی چون کیهان کلهر و حسین علیزاده کار کردهاند و من نیز با «پیمان یزدانیان» - کسی که تجربهی موسیقی ردیفی نداشت- همراه شدم و به همین خاطر لازم نبود تا همه چیز را از صفر شروع کنیم.»
در بخش اولِ کنسرتِ شبِ گذشتهی تریوی رامبراند، این گروه هلندی روی صحنه رفت و به اجرای منتخبی از قطعات ساخته شده این گروه پرداخت. اعضای این تریو را «رامبرانت تریو» (Trio Rembrandt) را Vinsent Planjer نوازنده پرکاشن، Tony Overwater نوازنده کنترباس و Rembrandt Frerichs نوازنده پیانو و آکاردئون تشکیل میدهند. در بخش دوم کنسرت، «حسام اینانلو» به آنان پیوست و قطعاتی بداهه را به اجرا درآورد؛ «حسام اینانلو» که به تازگی دو آلبوم «وهم» و «یال و باد» را منتشر کرده است، دربارهی این تجربهی موسیقایی میگوید:
«بخش اول کنسرت، من به عنوانِ مخاطب حضور داشتم و تریوی رامبراند به همنوازی پیانو، بیس و درامز پرداختند و علاوه بر آثارِ خودشان، بخشهایی از آثاری که با همراهی آقای کلهر نواخته بودند، مثل قطعهی چهار پاره را اجرا کردند و همچنین چند قطعهی دیگر که قرار است در آلبومی مشترک منتشر شود. آنان همچنین قطعاتی از آلبوم «یک فانتزی» را نواختند که در ایران نیز به همین نام منتشر شده است. میتوانم بگویم بخش اول کنسرت فضایی بسیار متنوع داشت و من نیز به عنوان یک مخاطب از لحظههای این کنسرت بسیار لذت بردم. اعضای این تریو، همهاشان نوازندههای بزرگی هستند و در کارشان بینظیرند.
اما بخشِ دوم کنسرت که با همراهی من به عنوان نوازندهی کمانچه و همنوازی با کنترباس و درامز شکل گرفت. موسیقیای کاملا بداهه؛ ما در این فرصت امکان و فرصتِ تمرین نداشتیم و نتوانستیم با یکدیگر معاشرتی موسیقایی داشته باشیم، بنابراین از همان ابتدا تصمیم گرفتیم تا بخش زیادی از کنسرت، به صورت بداهه باشد، اما آنچه در صحنه شکل گرفت؛ حتی بیش از صحبتهای اولیهامان بود و همان بخش کوتاهی که تمرین کرده بودیم، نیز روی صحنه تغییر کرد. اعضای رامبراند، همواره برخوردشان با موسیقی، بکر و تازه است؛ آنقدر که خودِ من را نیز شگفتزده میکند. برای مثال در اواسط یک قطعه، «رامبراند» که بیرون از استیج بود، به ما ملحق شد و قطعهای را نواخت. فکر میکنم ما در بخشِ دوم کنسرت، توانستیم فضایی مینیمال و تصویری را خلق کنیم، بخشی که از فصلِ اول کنسرت متفاوت بود؛ اگر اعضای گروه در بخش اول روی موتیفهای جز تمرکز داشتند؛ در بخش دوم همهچیز مینیمال و در خلاصهترین شکلِ ممکن بود و به این ترتیب خوشبختانه همنوازی خوبی شکل گرفت. ما توانستیم همدیگر را روی صحنه بشنویم و به «دیالوگ»ی برسیم که هم «گفت» داشت و هم «شنید». در این رویکرد موسیقایی، مهمترین چیز است که هر کس کار خودش را نکند و فکر میکنم شبِ گذشته ما این کار را انجام ندادیم و به همین خاطر، این گفتوگو شکل گرفته بود؛ آنقدر که خیلیها در سالن تصویر نمیکردند که این اجرا، کاملا بداهه باشد. تمام اتفاقی که شب گذشته افتاد، این بود که ما توانستیم موسیقی امان را با هم تفت بدهیم و این موسیقیها با آغشته شد. شاید به این دلیل که هم من با این موسیقی آشنا هستم و هم این سه نوازنده، موسیقی شرق را خیلی خوب میشناسند. اینان با اساتیدی چون کیهان کلهر و حسین علیزاده کار کردهاند و من نیز با «پیمان یزدانیان» - کسی که تجربهی موسیقی ردیفی نداشت- همراه شدم و به همین خاطر لازم نبود تا همه چیز را از صفر شروع کنیم.»
تاریخ انتشار : شنبه 25 دی 1395 - 16:03
افزودن یک دیدگاه جدید