یادداشتی بر ترانههای حسین صفا در آلبومِ «پاروی بی قایق»
نترس و بگو
سعید کریمی
[ خواننده، ترانهسرا ]
هفت ترانه از ده ترانهی آلبومِ آخرِ محسن چاووشی را حسین صفا نوشته است، ترانهسرایی که سالهاست با این خواننده همکاری دارد و با پیشینهی شاعری به ترانه روی آورده است، شاعری که هم در غزل و هم در شعر ِ آزاد تجربه دارد و آثاری هم منتشر کرده است.
فرم ِ ترانههای حسین صفا در این هفت ترانه انسجامِ خاصی دارد و با سه ترانهی دیگرِ این آلبوم تفاوت دارد. این تفاوت لزوما به معنای نفیِ رویههای دیگر نیست، ولی با توجه به انتظاری که از مفهوم ِ آلبوم داریم، به نظر میرسد؛ ترانههای صفا از وحدتِ لازم برای آلبوم نامیده شدن برخوردار است و سه ترانهی دیگر تکتراکهایی هستند که بنا به مصلحت و خواستهی خواننده در این آلبوم قرار گرفتهاند.
ترانههای این آلبوم جدا از عدمِ یکدستی در زبان و پرداخت، به لحاظِ ارزشهای ادبی و زیباییشناسی هم یکسان نیستند ولی با این حال حتا ضعیفترین ترانهی این آلبوم هم (به لحاظِ کلام) از معدلِ ترانههای پاپِ امروز بسیار بالاتر است. بیهیچ تعارفی باید بگویم که چاووشی از معدود خوانندههای پاپِ ماست که به معنای درستِ کلمه، به کلام اهمیت میدهد و به نوعی بهتر است استایلِ او را پاپ آلترناتیو بنامیم.
آنچه بهانهی این یادداشت شد، رویکردِ حسین صفاست به ترانه، اساسا تلقی ِ او از ترانه و مداومت و اصرارش بر این رویه به گونهای خاص از ترانه منجر شده است. خاص را به معنای متمایز از جریانِ معمولِ ترانهی امروز به کار بُردهام و نه بر فرض شعرِ معاصر.
در روزگاری که جز افرادی معدود، عدهی زیادی از آبشخورِ ترانهی دههی پنجاه تغذیه یا بهتر است بگوییم تنقیه میکنند! و بعضا ادعای تکثیر هم دارند! و عدهای دیگر هم به یغمانویسی و بمانیکاری مشغول هستند و البته عدهای زیادی هم هیچ کاری نمیکنند، رویکردِ حسین صفا رهیافتیست تازه برای ترانه. رهیافتی که از آزمون و خطا گذشته و به ثمر نشسته، ترانهی «قطار» نمونهی درخشانی از این رویکرد است که در ترانهی بعد از انقلاب کمنظیر است.
حسین صفا در غزل تجربههایی دارد که به لحاظِ تاریخی به نسلِ بعد از منزوی و اواخرِ دههی هفتاد برمیگردد. ترانههای صفا به نوعی انتقالِ این ایدهها و تجربهها به ترانه است. به نظرم جدا از جسارت و نوجویی، آن چه باعثِ توفیقِ این روند شده، دقتِ ترانهسرا به ظرفیتِ زبانی و اجراییِ ترانه است. ترانهی وصیت که تنها ترانه با زبانِ معیار در میانِ این هفت ترانه است، نمونهی خوبی برای بررسی این ویژگی است.
به لحاظِ قالب این ترانه نوعی مسمطِ مسدس (شش تایی) است که هر بند از 6 مصراع تشکیل شده است و مصراعِ آخر قافیهی متحدی را دارد. تقسیمِ هر بند به دو پارهی 3 مصراعی با استفاده از لحن و نقطهگذاریِ معنایی و بعضا قافیهی درونی، ترفندی موثر برای پیوند با ملودی بوده و همچنین نوعی نوجویی هم به شمار میرود، هر چند از دورهی مشروطه به بعد، تجربههای مشابه و البته پراکنده در قالبِ شعرِ کلاسیک صورت گرفته است. ولی ورود ِ این تجربهها به ترانه، پیشنهادِ خوبیست برای گریز از کلیشهی چارپاره نویسی که آفت و کثافتیست عظیم در ترانهی امروز!
ترانهی «یه خونهی کوچیک» نیز به لحاظِ قالب خالی از بدعت نیست. در حالی که قالب چارپاره است، این آرایشِ قافیه در آن بسیار بجا و ساختمند اتفاق افتاده است و جالب این که به لحاظِ شاعرانهگی و روایت نیز بسیار قابل ِ تامل و از لحظههای خوبِ این آلبوم است:
آهای فرصتِ کم! آهای راهِ زیاد! یه عمر فاصله بود از تو به این آغوش
بینِ من و تو هنوز یه ریز برف میآد! به دیدنم که میآی لباسِ گرم بپوش
به دیدنم که میآی، برام گلاب بیار، که مزه مزه کنم، نفس کشیدنتو
برای تشنهگیهام، یه کم سراب بیار، که باز دوره کنم، خیال دیدنتو
توضیحِ بدیهی این که در چارپاره هیچ الزامی به همقافیه بودنِ مصراعهای فرد با هم نیست ولی ترانهسرا در اینجا خود را ملزم به این کار دیده و به ارزشهای موسیقیاییِ اثر افزوده است. (قدما به آن: اعنات، یا لزوم ما لایزم میگفتند!)
اما این لحن سخن گفتن راجع به ترانههای صفا نه تنها کافی نیست بلکه اکتفاء کردن به آن کژسلیقهگیِ ادبی هم به شمار میآید. اگر بنا به قافیه و نوجویی در قالب باشد که احتمالا در بسیاری از ترانههای رپ نیز ویژگیهایی از این دست یافت میشود، نه! من برای ستایشِ قافیه و قالب، یادداشت که بماند، شبهجمله هم نمینویسم!
نگاهِ حسین صفا به عاطفهی کلمات، به نحو، به آساننویسی و نه آسانگیری! که از تجربههایش در شعر ِ آزاد ناشی میشود، رنگ و لحنِ خاصی به ترانههایش داده است. در حقیقت من ترانههای صفا را تقاطعِ غزلها و اشعارِ آزادش میدانم.
میپرم از خوابِ شب و لباسمو تن میکنم
چراغو روشن میکنم، خونهرو پرسه میزنم
ترانهسرا ضمنِ رعایتِ وزن و قافیه، این قدر بیتکلف حرف میزند و به همین سادگی کژتابیِ دستوری در اثر اتفاق میافتد، بیهیچ برجستهسازیِ بیهوده و فخرفروشیِ فرمی! که شاید برای بسیاری اساسا کژتابی به نظر نرسد و این انحراف از نُرم ملموس نباشد.
طبیعتا میبایست نوشته شود: «تو خونه پرسه میزنم» ولی با کژتابیِ ظریفی «خونهرو پرسه میزنم» نوشته شده که شاعرانهگیِ بیشتری دارد.
آسان نویسیِ او در ترانه هر چند عموما موزون است، اما به لحاظِ استراتژی ِ زبان، از جنس ِ شعر ِ گفتار است، مهمترین ویژگیِ حسین صفا همین لحظهها و درنگهاست. سیاقِ شخصیِ او از این منظر شکل گرفته و گسترش مییابد، عموما تصرفی در نحو اتفاق نمیافتد، ترانهسرا گویی با ما حرف میزند و لابهلای این حرفهاست که به کشف و شهودی شاعرانه میرسد:
سیل از توی قاب اومد، تو اتاق در وا شده بود
ما غرق شدیم از بس که اتاق دریا شده بود
و
یکی از بالِ بستهم آسمون ساخته
که در عینِ تخیلی بعید (شاید بتوان گفت از جنسِ بیدل) عاطفهای ملموس هم دارد و کاملا معاصر است و امروزی.
بینِ من و تو هنوز یه ریز برف میآد
به دیدنم که میآی لباسِ گرم بپوش!
به دیدنم که میآی برام گلاب بیار
که مزه مزه کنم نفس کشیدنتو
(که احتمالا شراب بوده و در راهِ مجوز به گلاب تبدیل شده است!)
ترانهی «خواب» در وزنی جالب و در عینِ حال کمیاب نوشته شده وزنی مختص به مولانا که بعید است نمونههای دیگری جز او داشته باشد: مستفعلتن (مستفعلُ فع)
با من صنما، دل یک دله کن
گر سر ننهم، آن گه گله کن
حسین صفا از این وزن به طور ِ سه تایی استفاده کرده است یعنی هر مصراع سه بار مستفعلتن دارد. او اصراری بر ریتیمیک کردنِ وزن و هیجان دادن به آن ندارد و با استفاده از هجاهای کشیده سعی کردهاست روایت را از هنجارِ گفتارِ عامیانه خارج نکند، یعنی اگر این ترانه پشتِ سرِ هم خوانده شود شاید به نظر برسد که اساسا موزون نیست در حالی که کاملا وزن ِ عروضی دارد. خواننده هم طبیعتا نه به وزن، بلکه به لحنِ کلام توجه داشته است.
و اما ترانهی «جز» که نمونهی قابلِ مطالعهی استفادهی بهینه و مناسب از پتانسیلِ موسیقیاییِ کلام است. شکلِ مکتوبِ این ترانه به این صورت است:
من بی تو چیزی نیستم جُز پردهی بیآفتاب
جُز رختخوابِ کهنه و لیوانِ آب و قرصِ خواب
من بیتو چیزی نیستم جُز خونهی بیپنجره
جُز آدمی که غربتش از مرگ طولانیتره
در وزنِ حماسیِ: مستفعلن (4بار) حال چاووشی به جای عمومِ ملودیهای کلیشهایِ این وزن، «جز» را از ابتدای مصراع ِ بعد به انتهای ِ مصراع ِ قبل آورده و آن را به نوعی ردیف فرض کرده و این خلاقیت به نتیجهای جالب و مثبت منجر شده است.
منبع:
اختصاصی سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 مهر 1393 - 08:43
دیدگاهها
بالاخره یه کارشناس خبره تایید کرد که ترانه "یه خونه کوچیک" شاهکاره، گلومو پاره کردم از بس گفتم این ترانه یه شاهکار فوق بشریه.
ای کاش در مورد ترانه "یوسف" هم صحبتی کارشناسانه میشد.
تاحالا شرح و تفسیر همه آهنگای آلبوم حتی "قهوه قجری" که اینقدر واضح و زیباست رو شنیدم ولی یه نفرم ندیدم که بتونه توضیحی برای ترانه "یوسف" داشته باشه.
ممنون از آقای کریمی بابت این نوشته ی جامع و کامل ! خوندنِ این مطالب باعث شد از گوش دادنِ آلبوم بیش ار پیش لذت ببریم و بیشتر غرق بشیم ...
قابل توجه دوستانی که گوششون به ترانه های 2زاری عادت کرده و با گوش دادن به کارای چاوشی سریعا واکنش نشون میدن که "اشعار سنگین و مفهومی و گنگه ! ما متوجه نمیشیم ..." :) خب نشید !! چاوشی و صفا یه قطار روو به جلو هستن .. حالا هرکی قدرت درکشونو داشت میتونه سوار این قطار بشه تا به بهترین هدف موسیقایی برسن ، هرکیم نخواست میتونه پاپ بازاری رایج توو کشورو گوش کنه و توو مهمونیا از شنیدنشون لذت ببره :)
ترانه های حسین صفا همگی عالی هستن انصافا.
صدای محسن هم کاملا باهاش هماهنگه.
کاش یکی به من پاسخ بده که چرا من چیزی نمی فهمم از ترانه های حسین صفا
با ترانه های روزبه بمانی بیشتر کنار میام و می فهمم
مشکل از منه؟؟؟
ممنون بابت این نوشته
در مورد ترانه "پاروی بی قایق" که پر از زیبایی و استعاره هست هم ای کاش مینوشتید
همچنین در مورد ترانه " یوسف" که چندین داستان رو حسین صفا در این شعر جا داده
حتا ضعیفترین ترانهی این آلبوم هم (به لحاظِ کلام) از معدلِ ترانههای پاپِ امروز بسیار بالاتر است.
حرفی باقی موند عایا !؟
حسین صفا مردی دوست داشتنیه مردی تکرار نشدنی حسین جان دوستت دارم با تمام وجودم
نوشته ی زیبایی بود ... مرسی
به به خدا رو شکر یه نفر کار بلد پیدا شد تا این آلبومو نقد کنه..
درود بر چاوشي كبير و حسين باصفا
ب نظره بنده همکاری با روزبه بمانی بهترین اتفاق البوم بود وترانه های روزبه هم فوق العاده بودن مخصوصا دزیره
به نظرم محسن باید با افشین یدالهی و اهورا ایمان هم همکاری کنه
دو نقطه ضعف البوم از دیدگاه تعداد تنظیم های زیاد محسن عزیز و دومی تعداد ترانه های حسین صفا بود هفتا زیاده بود ب نظرم البته کسی رو نظره من گارد نگیره لطفا
خوندنِ این مطالب باعث شد از گوش دادنِ آلبوم بیش ار پیش لذت ببریم و بیشتر غرق بشیم ...
بالاخره یه باسواد پیدا شد!!!
حسین صفا ترانه سراییه که مورد کم لطفی بسیاری از خواننده های پاپ قرار گرفته. خیلی کم میشه ببینیم که فلان خواننده ی معروف، ترانه ای از ایشون رو اجرا کرده. واقعا جای تاسف داره.
همیشه از کارهای ایشون لذت میبرم.
و اینست محسن چاوشییییییییییییییییییییی
باسلام و عرض تشكر از خوانند و ترانه سراي عزيز جناب آقاي سعيد كريمي كه اين متن رو نوشتن
واقعا خوب و عالي و زيبا بود
مرسي از موسقي ما
سروده های حسین صفا رو میشه سالها بعد هم شنید و لذت برد هر چند که هیچ وقت به ذهن سپردنشون ساده نیست مگه اینکه ریتم آهنگ رو بتونی به یاد بیاری، در کل من از کاراش لذت می برم چون وقتی میدونم ترانه صفاست مطمئنم یه هدفی داشته و قافیه سازی نکرده بر عکس اکثر کارایی که این روزا میشنویم و کلمات جدیدی ساخته میشه! یا به جبر قصد ریتمیک کردن یه کار رو دارن برای اینکه همون بار اول حفظ بشی و به اصطلاح اون کار هیت بشه! اما سال بعد که می خوای گوش بدی باعث خنده و شادی میشه...
ممنون از نوشته ی زیباتون. از خوندنش واقعا لذت بردم.امیدوارم محسن چاوشی به این نتیجه رسیده باشه که جز حسین صفا با هیچ ترانه سرای دیگه ای کار نکنه.
اونایی که میگفتن ترانه ها فلانن و بهمانن بیان تحویل بگیرن !
اگه قبول کنیم که محسن چاوشی اقای خاص موسیقی ایرانِ
صد درصد حسین صفا هم اقای خاصِ ترانه سراهاست که به قول نویسنده نه یغما نویسی میکنه
نه بمانی کاری میکنه نه تکرار مکررات دهه پنجاه...
قطعا صفای این البوم به حسین باصفای دوست داشتنیِ... ما چاوشیستا تا اخر پشتتیم حسین جان
دم حسین صفا گرم...شعرهاش واقعا دلنشینه...ممنون ازاقای کریمی...
دو تا دستام دو چاقوی بی دسته
دو تا قفل بزرگ دست و پا بسته
دو تا پارو دو تا پاروی بی قایق
دو تا کشتی با ده تا لنگر خسته :(
تشبیه انگشت های دست به 10 تا لنگر خسته منو می کشته توی این شعر :p
حسین صفا محشره
با سلام و تشکر بابت مطلب عالیتون...
فقط میخواستم بگم توی ترانه ی یه خونه ی کوچیک...شراب خیلی ملموس نیست و اساسا خیلی به نفس های مخاطب شاعر مربوط نیست.برا ی همین گلاب خیلی ملموس تره و بخاطر معطر بودنش باید بیشتر به نفس های معشوقه مرتبط باشه...البته این فقط نظر شخصیم هست.
باز هم تشکر بابت مطلب خوبتون.
جناب کریمی ممنون ازنقدکارگاهی وموشکافانه ی شما .نویساباشید
تو یه طوفان من جزیره
من ناپلئون تو دزیره
جز تو کی می تونست از من
همه دنیا رو بگیره
(دزیره کلاری نامزد ناپلئون. ابتدا قرار بود با ناپلئون ازدواج کند، اما دو سال بعد ناپلئون نامزدی خود را لغو کرد.)
از روزی که آلبوم منتشر شد منتظر همچین یادداشتی بودم تا نظر کارشناسانه ای در مورد آلبوم به دست بیارم و خوشحالم بالاخره این اتفاق افتاد
خوندن این نوشته باعث شد از گوش دادن به آلبوم بیشتر لذت ببرم
جالبه بتون بگم من دوستی دارم که زیاد طرفدار چاوشی نیست و با این آلبوم هم زیاد غافلگیر نشد ولی همون اول گفت بدون شک بهترین آلبوم امساله
فقط عجیبه چرا بقیه خواننده ها از ترانه های حسین صفا استفاده نمیکنن هرچند ترانه هاش به آقای خاص بیشتر میخوره در هر حال
محسن کلمات صفا رو به بهترین شکل ممکن ادا میکنهو حسش رو منتقل میکنه
اقا سلام...
من در حدی نیستم که بخوام ریز موسیقی رو بفهمم ولی اینو میفهمم که "عاشقانه ها ی" اقا چاووشی مختص "یه جنس مخالف" مثل "دوست دختر" نیست.لااقل من میتونم طرف مقابل (مخاطب خاص) خودم رو مثلا پدر یا مادرم قرار بدم. "شوق تسلیم تو بودن لحظه لحظه نو تنم بود" "بهترین تصویر عمرم عکس زانو زدنم بود" به نظر من اینجا زانو زدن جلوی پدر مادر "بهترین تصویر" عمر هر ادمیه!!!!
حسین غیاثی.رززبه بمانی و حسین صفا...تشکر ازتون که طبع شیوای خودتون رو با ما درمیون میذارید!
اقا چاووشی مرسی که هستی.
محسن چاوشی و حسین صفا و دیگر هیچ ...
حسین صفا یه استثنا در ترانه سرایان کشورمون هستش و شبیه خودشه و مثل محسن چاوشی که خاص هستش ترانه های ایشون هم خاص هست و فوق العاده!! صد البته که روزبه بمانی و یغما گلرویی هم ترانه سرایان قابلی هستن و جزو بهترین ترانه سرایان کشور هستن ولی موضوعی که حسین صفا رو خاص میکنه اینه که مانند روزبه بمانی و یغما گلرویی نمیره تا با همه ی خواننده ها چه نامدار و مشهور و چه بی نام و ناشناخته همکاری کنه و ترانه های خودش رو در اختیار دیگران یعنی غیر از محسن چاوشی قرار نمیده!! سبک ترانه سرایی حسین صفا در پاروی بی قایق و در 2-3 ترک به شدت شبیه برخی ترانه های مهدی موسوی که بسیار دوستش دارم شده و از این بابت واقعا خوشحالم!! ترانه هایی مانند پاروی بی قایق - وصیت و یوسف شباهتهای زیادی به ترانه های مهدی موسوی دارن و ترانه ایی چون خواب - یه خونه کوچیک - جز و کلنجار هم ترانه هایی هستند که مختص خود حسین صفا هستن و شبیه هیچ ترانه ی دیگری نیستن!! محسن چاوشی خودش میدونه در اینده چه کاری رو میخواد انجام بده و با چه ترانه سرایانی میخواد کار کنه که حتما حسین صفا باز هم چندین ترانه برای البوم بعدی محسن عزیز خواهد گفت ولی به شخصه خیلی دوست دارم محسن چاوشی از ترانه های مهدی موسوی هم استفاده کنه و معجون حسین صفا و مهدی موسوی معجونی خارق العاده رو تشکیل خواهد داد!!
دست مرا از دورهای دور میگیری
داری تلو داری تلو از درد میمیری
خاموش گریه میکنی بر سینه ی دیوار
با بغض روشن میکنی سیگار با سیگار
فکر کنید این ترانه رو که بخشی از ترانه ی ( هرشب ) مهدی موسوی هستش رو محسن چاوشی اجرا میکرد!!! یعنی استثنایی میشد!! البته استاد ساکن المان هم این ترانه رو فوق العاده اجرا کرد و حرف و حدیثی باقی نذاشت ولی خیلی دوست دارم که استاد چاوشی هم این ترانه یا ترانه هایی از این دست که مهدی موسوی میگه رو هم اجرا کنه!!!
واقعا عالی بود واقعا تحلیل عالی بود واقعا ابعاد جدیدی از آلبوم رو شناختم واقعا محشن چاوشی و حسین صفا در میانه راه آخر خط هستند آنها بی شک بهترین گروه را دارند ..
عاشقتم محسن چاوشی
دوست منتقد آقای سعید کریمی ترانه یه خونه کوچیک مفهوم تا حدودی ضد عشق داره,واسه همین از کلمه گلاب برای حضور مخاطب خاص استفاده شده...
به دیدنم که میای برام گلاب بیار که مزه مزه کنم نفس کشیدنتو
مفهوم تلخ بودن مخاطب خاص است که میگه برای حضورت گلاب لازمه تا تلخ بودنتو حس نکنم(کاملا ضد عشق)
حالا شراب اینجا چه معنی داره که شاعر استفاده کنه؟
شاید برخی جاها سخت بشه تشخیص داد که این آهنگ گله از معشوق هست اما در بعضی جاها کاملا واضحه
مثل: اگه هنوز حرفام حوصلتو سر برد هنوز سحر نشده هوای رفتن کن
زنده باد محسن چاوشی که به طور نامحسوس به مفهوم جذاب ترانه های قدیم برگشته
نتونستم با ترانه های این آلبوم ارتباط برقرار کنم ، ترانه ها سنگین بود ، تو قالب آهنگ به این ترانه ها گوش دادن فوق العاده سخته و نمی شه از آهنگ لذت برد : (
و یه نکته ای هست که باید بگم این سایت قبل از انتشار و بعد از انتشار آلبوم "پاروی بی قایق" به دفعات از این آلبوم پست گذاشت که عدالت رو رعایت نکرد نسبت به آلبوم های دیگه ای که منتشر شد ...
منظورشو از بمانی کاری و یغماشناسی نفهمیدم.خیلی نقد گنگ و در سطح پایینی بود.
شعر به این میگن
داری باعث میشی دوریت چندین و چند سال شه که منم هرچی بخونم همه میگن فالشه!!
به قول اون دوستمون فوق بشریه!!
نمیدونم چرا بعضی ها میخان به زور شعر بگن
ممنون از آقای کریمی....
ما یکی مثل شما رو نیاز داشتیم که مهارت حسین صفا رو به همه نشون بده....
بار ها هم گفتم... مخاطبان محسن چاووشی به شعر های فلسفی صفا عادت دارند....
در ضمن دوستانی که در راه ترانه سرایی قرار گرفتند کتاب مبانی ترانه سرایی رو از آقای کریمی بخونند... خیلی کمک میکنه.
اقا چرا البوم با این سطح از حرفه ای بودن رتبش از البوم اصحابی و بقیه پایین تره؟پس هوادارای محسن کجاااااااااییییییییییییییید؟چرا کاری نمیکنین؟
خیلی نقد منصفانه و کارشناسانه و زیبا بود و واقعن ترانه های این آلبوم شاهکار بودن و امیدوارم ترانه ها و شعرهای آهنگای پاپ و سنتی از این به بعد قوی دنبال بشه. فقط اگه میشد درباره ترانه تفنگ سرپر هم توضیح می دادن که خیلی خوب میشد. به نظر می رسه داره به نوعی از خودکشی حرف می زنه ...
محسن وحسین روز به روز رو به رشد و هر روز بهتر از دیروز. اما بهتر میشه محسن حالا که با ارجینی همکاری نمیکنه از ترانه سرایان دیگه هم استفاده کنه
روز به روز علاقم به چاوشی بیشتر میشه
همیشه موفق باشه
کم نکن سایتو از روی سرم/با تو که باشم از عالم به درم
ترانه های کار رو من هم دوست داشتم و به نظرم خاص اند و نوجو
آهان این رو هم بگم که به لطف دوستانم و شنیدن دسته جمعی کارهای آقای چاووشی علاقه ی من کارهاشون بیشتر از قبل شده
این نقد بود مثلا؟؟
یا تعریف و تمجید دوستانه؟؟!
جناب منتقد فقط به مسایل فنی و تکنیکی و عروض و قافیه های ترانه ها توجه کرده که اینا رو خیلیای دیگه هم میتونن در بیارن
بحث اصلی مضمون و محتوای ترانه هاست که اون قدرها که نویسنده متن تعریف و تمجید کرده بدیع و قالب شکن نیستند! خیال پردازی درسته که از ارکان شعره اما اون هم برای خودش حد و مرزی داره وگرنه نمیشه که هر چی به ذهنمون رسید رو روی کاغذ بنویسیم و اسمشو بذاریم خیال پردازی!!
اصلا این آقای سعید کریمی کیه؟ کجای شعر و ترانه این مملکته که به این سادگی به همه ترانه سراهای ما داره توهین میکنه؟؟ وقتی میگه ترانه های حسین صفا از معدل ترانه های پاپ ما بهتره یعنی غیر مستقیم داره مونا برزویی - زهرا عاملی - یغما گلرویی - بابک صحرایی - اهورا ایمان - افشین یداللهی - محسن شیرالی - محسن یگانه - روزبه بمانی و ... رو زیر سوال میبره
حتی تلویحا گفته ترانه های صفا تو آلبوم پارو از ترانه های بمانی تو این آلبوم زیباتره!!!
موزیک ما تایید لطفا
تحلیلی بی نظیر ازاشعاری فوق العاده !
فقظ همینو میشه گفت !
فقط مونده Mike oldfield بیاد از آلبوم تعریف کنه , اونجور که من آمار دارم !
ما هوادار یه همچین بزرگ مردی هستیم !! محسن چاوشی
نقد با ارزشی بود. بخصوص که توجه ویژه ای به اصول عروض و قافیه نمودید.
اشاره ای که به شعر ناب ترانه "قطار" کردید بسیار قدرشناسانه و هوشمندانه بود.
راستش من از متن چون یه مقدار تخصصی بود چیزی خیلی سر در نیاوردم. اما یک نکته این وسط هست که باید بگم و اون اینه که نویسنده هر چند "حسین صفا" را بالا برده ولی از این تریبون استفاده کرده که با زیرکی تمام ترانه سراهای دیگه رو بکوبه. چرا این نویسنده از واژه هایی چون "تنقیه" و "کثافت" استفاده می کنه؟ خب خیلی راحت تر هم میتونه خودش رو خالی کنه! چرا این شخص که ترانه سرا هم هست اینطوری صحبت می کنه؟ خب خیلی ها هنوز هستن که دوست دارن به سبک دهه پنجاه ترانه بگن و ترانه هاشون هم خریدار داره و شنیده میشه. خب، جواب نیازهای اون عده ای که ترانه های دهه ی پنجاهی رو دوست دارند رو یکی باید بده.
موسیقی ما لطفا نظر من رو منتشر کن.
ممنون از آقای کریمی به خاطر این متن.من هم بار اولی که این آلبوم رو گوش دادم بیشتر از اینکه نحوه تنظیم و موسیقی آلبوم تحت تاثیرم قرار بده، ترانه های حسین صفا تحت تاثیرم قرار داد! به نظرم فوق العاده بود! و میشد تفاوتشو با سایر کارها حس کرد!
در ضمن به نظرم اون همون گلاب بوده و نه شراب! چون مصرع بعدش میگه "که مزه مزه کنم نفس کشیدنتو!" و چون گلاب بوی قشنگی داره و معشوق هم نفسش مثل گلاب بوی خوبی میده همین گلاب درسته!حالا سعی کنین رابطه شو پیدا کنین! اگه من هم جای حسین صفا بودم همون گلاب رو مینوشتم!
درودها ...
ممنون از جناب کریمی
اما ...
در نهایت حسین صفا به اون بزرگی نیست که بتش می کنین .
من بت سازی رو از طرف جناب کریمی ندیدم اما از طرف دوستان چرا ...
کار خوب ... تاریخ مصرف نداره و این تاریخ هست که نشون میده این ترانه ها چقدر دووم میارن .
آلبوم سنتوری رو خیلی قبول دارم ... اما با کارای دیگه ی محسن هیچ وقت رابطه برقرار نکردم و بیشتر به این اعتقاد دارم که محسن هم به بازار بیشتر از هنر فکر می کنه .
با سلام میشه کسی معنا ومفهوم ترانه خواب وتوظیح بده.این همه استعاره شعرو گنگ ونا مفهوم کرده
افزودن یک دیدگاه جدید