یادداشتی برای محصولات تصویری موسیقی ایران؛
در حسرت یک تکه تصویر ...
موسیقی ما - محمدجواد صحافی: سال 1390 را میتوان سالی متفاوت برای موسیقی ایرانی قلمداد نمود ، دلیل بیان این سخن از آن روست که کنسرتهای متعددی توسط هنرمندان و اساتید موسیقی در داخل و خارج از کشور برگزار گردید، همچنین آلبومهای موسیقی نیز در مقایسه کمی تولیدات نسبت به سال گذشته دارای رشد بهتری بودهاند، اگر چند هیچکدام از آنها را نمیتوان جزو آثار ماندگار موسیقی برشمرد، با این اوصاف برگزاری کنسرتهای متعدد اساتید و همنشینی آنان در کنار یکدیگر ، و تشکیل گروه دوستی، که هنر دوستان سالیان سال چنین همنشینی را به انتظار میکشیدند میتوان اتفاقی فرخنده و مبارک در این عرصه قلمداد نمود.
اما در این بین متاسفانه وجود پارهای رسوم غلط در موسیقی از سالهای دور باعث گردیدهاند تا ماندگاری چنین کنسرتهایی در ذهن مخاطبین کمرنگتر گردد .
بارها و بارها بیان گردیده است که متاسفانه بزرگترین نقدی که بر کنسرتهای هنرمندان و اساتید موسیقی رواست، آنست که چنین برنامههایی عمدتا در پایتخت و یا برخی شهرستانهای منتخب (چون اصفهان، شیراز و گاها قزوین) برگزار میگردد و طبیعتا بسیاری از علاقهمندان به شرکت در این گونه کنسرتها به دلیل نداشتن شرایط سفر قادر به حضور در این گونه برنامهها نیستند و همواره در حسرت دیدار هنرمند محبوب و مورد علاقهشان میمانند.
متاسفانه هنرمندان عزیز و اساتید بزرگوارمان نیز پاسخ موجهی برای این سئوال نداشته و حضور خود را منوط به دعوت از آنها به شهرستانها و پرداخت هزینههای گزاف کنسرت و جذب اسپانسر میدانند، نیز اگر هم این پاسخ را موجه قلمداد نماییم باز میتوان قصور را در این بین متوجه هنرمندانمان دانست. چرا که این بزرگواران میتوانند با اندکی همت و با انتشار نسخ تصویری کنسرتهای خود چنین نقصی را جبران نموده و علاقهمندانی را که موفق به حضور در کنسرتهای این عزیزان (که قطعا بیشمارند) نگشتهاند نیز بینصیب نگذارند. اگر چند پخش نسخ تصویری تمام کنسرتهای هنرمندان عزیز با توجه به ترافیک کاری آنان امریست محال، اما انتظار آن میرود تا هنرمندان، خود، با توجه شرایط موجود در کنسرتها و امکان سنجی بهترین کنسرت برگزار شده در سال، یکی از کنسرتهای اجرا شده خود را مدون نموده و با کیفیتی مطلوب به مخاطب ارانه دهند، تا علاقه مندان بینصیب مانده از کنسرتهای زنده اساتید، بتوانند با تهیه این آثار ویدئویی از اجرای هنرمند محبوبشان لذت برده ویا تهیهونگهداری این آثار برای علاقهمندانی که در کنسرتها حضور داشتهاند تداعی کننده خاطرات حضورشان درچنین اجتماعی شود که همین امر باعث ماندگاری کنسرتهای اجرا شده هنرمندان میگردد، سنتی که هیچگاه در بین هنرمندانمان مرسوم نبوده است .
همچنین اتخاذ چنین سیاستی در راستای تولید نسخ تصویری کنسرتها میتواند منافع مالی درخوری را برای هنرمندان درپی داشته باشد، که متاسفانه در این زمینه، توسط هنرمندان بسیار کم کاری گشته است، کما اینکه نگارنده بر این نکته واقف است که مسائل و مصائب بسیاری در این زمینه ممکن است باعث گردند تا هنرمند، مدیران برنامه ها و برگزار کنندگان کنسرتها، عطای سود حاصل از فروش نسخههای تصویری کنسرتها را به لقایشان بخشند، اما شایسته است در این زمینه احترام به مخاطب در دستور کار برنامه ریزان و برگزار کنندگان قرار گیرد و با اندکی صبر و تحمل و با کنار زدن مشکلات یا اتخاذ تدابیری دیگر برای تولیدات تصویری، چنین مهمی انجام گردد.
اگر به یاد داشته باشیم؛ در دی ماه سال 1382 کنسرت استاد شجریان به یاد زلزله زدهگان بم و با نام همنوا با بم پس از چندسال وقفه در کنسرتهای داخل کشور ایشان در تالار وزارت کشور تهران برگزار گردید، توجه استاد به دکورپشت صحنه محل اجرا و استفاده از گروه طراحی دکور هفت نفره در این کنسرت نیز بیش از سایر اجراهای قبل و بعد ایشان خود نمایی میکرد، نور مناسب و کیفیت مطلوب صدابرداری و نیز استفاده از کارگردانان هنری و تلویزیونی( غلامرضا صیامی زاده و حسین فرد رو ) همه و همه خبر از انتشار نسخه تصویری این کنسرت بیاد ماندنی و الحق زیبا و متفاوت میداد، استقبال از انتشار لوح تصویری این کنسرت آنچنان بالا بود که هنوز هم در فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی این بسته تصویری، خریدار داشته و میتوان آن را در پیشخوان فروشگاهها یافت.
پس از حدود چهار سال بسته تصویری کنسرت استاد شجریان با همراهی گروه آوا با عنوان " کنسرت بزرگداشت سعدی" که در اردیبهشت ماه سال 1386 در تهران برگزارشد روانه بازار گردید.
از آن پس تاکنون دیگر هیچ مجموعه تصویری از کنسرتهای استاد به صورت قانونی منتشر نگردیده است. اما اگر نگاهی به فعالیتهای سایر هنرمندان در این زمینه بیافکنیم مشاهده میگردد که پرکارترین آنها، از بین هنرمندان، همانا استاد شجریان بوده است، چرا که تاکنون کنسرتی با کیفیت مطلوب از هیچکدام از اساتید موسیقی منتشر نشده و اگر هم چنین مهمی حادث گشته بسیار اندک و خارج از شان هنرمند بوده است، که این امر در مقایسه با تعدد کنسرتهای برگزار شده این عزیزان به هیچ وجه همخوانی ندارد.
جالب است بدانید حتی هنرمندان از داشتن نسخ تصویری آثار اجرا شده خودشان نیز بینصیبند، شاید این مسئله جای تامل بسیاردارد که چرا همت این عزیزان تا این حد ضعیف است، که نخواسته و نتیجتاً نتوانستهاند نه تمام، که غالب مجموعه تصویری اجراهای خود را جمع آوری نمایند که این هم در نوع خود بسیار طنز آمیز و در عین حال تلخ و تعجب برانگیز است.
ممکن است این سئوال در ذهن هزاران هواخواه منعقد گردد که چرا کنسرت ناظری و گروه دوستی، کنسرت شجریان و گروه شهناز، کنسرت حسین علیزاده و کیهان کلهر و دهها کنسرت بزرگ دیگر به صورت یک مجموعه تصویری در اختیار مردم قرار نگرفته و حتی تصمیم بر انتشار آن نیز وجود ندارد؟ چرا وعده انتشار لوح تصویری کنسرت بزرگ شهرام ناظری در آمریکا که تحت حمایت شرکت سونی و با سر و صدای فراوان از حدود دو سال قبل داده شده و برای بسیاری از علاقهمندان نیز با دریافت مبالغی پیش فروش گردید تاکنون محقق نگردیده است؟
اما براستی چه دلایلی میتواند در این راه وجود داشته باشد تا مردم و علاقهمندان را از لذت دیدن کنسرتهای هنرمندان در منازلشان محروم کند؟ اگرچند نگارنده بر این اعتقاد است که در این راه اهمال کاری هنرمندان و عدم پیگیری انتشار آثار تصویری آنان پس از اجرای کنسرتهاشان میتواند یکی از موارد باشد اما نمیتوان تمام قصور را متوجه هنرمند ساخت و تماما وی را مقصر دانست.
بسیاری از هنرمندان برای آنکه متحمل فشار ناشی از هزینه های گزاف برگزاری کنسرتها نگردند، با واگذاری آن به یک اسپانسر و دریافت مبلغی از برگزار کننده، تمام حقوق مربوط به پخش و انتشار لوح تصویری کنسرت خود را به وی واگذار مینمایند و از آنجا که برگزارکنندگان نیز عمدتا از شرکتهای خصوصی بودهاند و تنها به قصد سود بری اقدام به برگزاری کنسرت ها مینمایند، طبیعیست که پس از سود دهی خود را از دردسرهای انتشار یک سی دی رهایی میبخشند اگر چند کنسرت مورد نظر نیز با کیفیتی مطلوب تصویر برداری شده باشد که امری محال است(برگزار کنندگان گاها حتی به خود زحمت پرداخت هزینه برای تصویر برداری را نیز نمیدهند).
در این بین برخی هنرمندان نیز چون جناب استاد شجریان که حق پخش و انتشار مجموعه آثار و کنسرتهایشان بر عهده شرکت دل آواز که خود مسئولیت آن را بر عهده دارند میباشد سهل تر میتوانند نسبت به انتشار مجموعه تصویری کنسرتهای خود اقدام نمایند.
این در حالیست که خود بر ارزش والای چنین حرکت فرهنگی واقفند که البته با تفاسیری که به میان آمد از چنین هنرمندانی انتظار بیشتری از انتشار آثارشان نسبت به سایر هنرمندان میرود که متاسفانه مشاهده میگردد در این مورد نیز از جانب این عزیزان کم کاری صورت گرفته است.
از طرفی مصائب و مشکلات صدور مجوز انتشار نسخههای ویدئویی کنسرتها نیز به دلایلی بسیار سخت تر از صدور مجوز اجرای یک کنسرت است، مصائبی که همواره هنرمندان موسیقی درگیر آن بوده و برای این عزیزان تبدیل به نوعی عادت گشته است. و بقول یکی از هنرمندان " پوستمان در این راه کلفت شده... " همین امر نیز ممکن است باعث دلسردی هنرمندانمان از ادامه مسیر گردد که البته اگر دست اندرکاران، چنین منطقی را برای عدم انتشار آثار تصویری بکار میگیرند؛ در نظر نگارنده منطقیست باطل، چرا که چنین مواردی همواره بوده و خواهد بود و اگر هنرمند یا برگزارکنندهای به بهانه وجود مشکلات مجوز نشر، هیچ اقدامی انجام ندهد، بایستی این سئوال مطرح گردد که آن عده قلیلی که آثار خود را منتشر میکنند چگونه بر این مشکلات فائق آمدهاند؟
ممکن است زمانی که گروه بزرگی چون دستان، دوستی و یا شهناز مشغول اجرای کنسرتهای خود هستند کسی از سیامک آقایی به رغم هنر والایش انتظار انتشار کنسرتهای تصویری اش رانداشته باشد در صورتیکه مشاهده میکنیم به رغم تعداد کم کنسرتهای این دست پررورده خداوندگار ساز ( ... خدایش بیامرزد مشکاتیان را ) دو مجموعه تصویری یکی با نام سنتور نوازان و دیگری با عنوان یاد باد ، نه با کیفیت مطلوب که به بهترین کیفیت موجود و فیلمبرداری از زوایای مختلف و با روشی نوین(تصویر برداری با استفاده از یازده دوربین اچدی که در آخرین کنسرتش با نام یاد باد و به یاد مرحوم مشکاتیان در آبان ماه سال 88 در تالار وحدت تهران برگزار شد استفاده گردید) و در بسته بندی کاملا متفاوت و زیبا به مخاطبین ارائه مینماید که مورد استقبال و توجه قرار گرفته و اعتبار سیامک آقایی را بیش از پیش میکند .
در نقطه مقابل هنرمندان بزرگی نیز هستند که علیرغم سابقه کاری بسیار و تجربه فراوان چند ده سالهشان هیچ مجموعه تصویری از کنسرتهای خود برای علاقهمندان به یادگار نگذاشتهاند و علاقهمندان به این عزیزان با سختیهای فراوان تکههای کوچکی از کنسرتهای این بزرگان را با کیفیتی نامطلوب یافته و شاد و خرسند از آنند که آثار نایابی از هنرمندی چون شهرام ناظری دارند.
آنان که بر خصوصیات نگارنده واقفند میزان عشق و ارادت باطنی بسیار بنده به این بزرگوار را نیز میدانند، اما این امر هیچگاه دلیل نمیگردد تا چشمان خود را بر ایرادات بسته، کور کورانه و متعصبانه، و تنها بواسطه ارادت قلبی خود به این بزرگوار، نقاط ضعف ایشان را لاپوشانی نمایم.
به اعتقاد حقیر اگر بخواهیم نامی از اساتید مسلم آواز ایران ببریم قطعاً استاد شهرام ناظری یکی از آنهاست، نیک میدانیم که این بزرگوارخدمات شایان و غیر قابل انکاری را برای موسیقی ایرانی وشناخت وعرضه آن در جهان انجام داده است(اطمینان دارم که گزاف کاری ننمودهام) اما تاکنون این استاد بزرگ موسیقی و آواز ایرانی در طی 36 سال فعالیت حرفهایاش هیچگاه نسخه باکیفیتی از کنسرتهای داخل و یا خارج از کشور خود را به علاقهمندان عرضه ننموده، و علیرغم وجود امکانات تصویر برداری در کنسرتهای خارج از کشور با علم به استفاده از تجهیزات حرفهای تصویر و صدا، در خارج از کشور آرزوی علاقهمندانش برای دسترسی به نسخه با کیفیتی از آثار تصویری کنسرتهای وی محقق نگشته است. مگر یکی آنهم نه چندان با کیفیت که به صورت غیر قانونی تکثیر و درمیان علاقهمندان دست به دست چرخید(کنسرت ارکستر سمفونیک ارمنستان به رهبری لوریس چکناواریان که در تهران برگزار گردید)کما اینکه خود نیز بر این نکته واقفم که چوب لای چرخ گذاشتنهای بیمورد در صدور مجوز و سنگ اندازیهای مکرر باعث گردیده است که مجریان و برگزار کنندگان از انتشار آثار تصویری کنسرتها منصرف گشته و در اجراهای بعدی نیز تصمیم انتشار آثار تصویری را به کل بفراموشی سپارند.
جدای از آن عدم توجه به طراحی مناسب دکور و صحنه کنسرتهای ایشان همواره مورد نقد نگارنده بوده است؛ چرا که زمانیکه هنرمندی، خود، برای جایگاهی که اکنون بدان نائل گشته است ارزشی قائل نیست دیگر چه انتظاری میتوان از منتقدان داشت، زمانی که شهرام ناظری عزیز بر خواندن بر روی صحنهای قناعت و بسنده میکنند که به هیچ وجه شایسته مرتبت و بزرگی ایشان نیست و دارای دکوری دوراز شان ایشان و نامناسب میباشد، نیز هماره بایستی کنسرتهای ایشان با اختلالات فنی مواجه گردد، تنها تعریف و تمجید محال مینمایاند.
در این بین بسیار هنرمندان دیگری نیز هستند که شاید علاقه مندان به ایشان تنها صدایشان را شنیده اند چونان خانواده بزرگ کامکارها، سراج، تعریف، نوربخش، قربانی، مختاباد و دیگران .... که همواره هنر دوستان و علاقهمندان در حسرت دیدن آثار تصویریشان ماندهاند.
مرحوم بسطامی را همه میشناسند صدایی که بسیار زود خاموش شد، او در اوج بود که با دوستداران خود در حادثه دلخراش بم وداع تلخی نمود و هنر دوستان را در حسرت شنیدن صدای نازنیناش گذارد. در زمان حیاتش آنچنان که باید به او توجه نشد و مطرح نگشت، پس از مرگش بر او نالهها کردند و سوگنامهها نوشتند در اینکه ما ایرانیان مرده پرستان قهاری هستیم هیچ شکی نیست و بحث و مجادلات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است اما سئوالی که در اینجا مطرح میگردد آن است که چرا در زمان حیات این بزرگوار هیچگاه اثری تصویری از کنسرتهایش منتشر نگشت؟ انتشار آثار تصویری کنسرتها و برنامه های اجرا شده آن مرحوم در زمان حیاتش چقدر میتوانست نام ایشان را آنطور که لایقش بود مطرح سازد؟ چندی پیش خبر انتشار آثار تصویری ایرج بسطامی را خواندم، در نکویی این حرکت و یاد کرد این هنرمند فقید بواسطه انتشار آثار تصویریاش هیچ شکی نیست و باید این حرکت ارزشمند را قدر نهاد اما چرا باید پس از مرگ بسطامی کنسرتهای تصویری ایشان منتشر گردد و چرا در زمان حیاتش چنین مهمی حادث نگشت؟ لینک خبر
در انتها، باید یاد آور گشت که اثر گذاری یک تصویر در ذهن مخاطب بسیار بیشتر از صوت است، کما اینکه احساسی که با مشاهده اعضای گروه و حس زیبای آنان در حین نواختن و یا آواز به مخاطب منتقل میگردد و ارتباطی که بین مخاطب و هنرمند برقرار میگردد بسیار کارگر تر از شنیدن صدای یک قطعه موسیقی است . . ..
اما در این بین متاسفانه وجود پارهای رسوم غلط در موسیقی از سالهای دور باعث گردیدهاند تا ماندگاری چنین کنسرتهایی در ذهن مخاطبین کمرنگتر گردد .
بارها و بارها بیان گردیده است که متاسفانه بزرگترین نقدی که بر کنسرتهای هنرمندان و اساتید موسیقی رواست، آنست که چنین برنامههایی عمدتا در پایتخت و یا برخی شهرستانهای منتخب (چون اصفهان، شیراز و گاها قزوین) برگزار میگردد و طبیعتا بسیاری از علاقهمندان به شرکت در این گونه کنسرتها به دلیل نداشتن شرایط سفر قادر به حضور در این گونه برنامهها نیستند و همواره در حسرت دیدار هنرمند محبوب و مورد علاقهشان میمانند.
متاسفانه هنرمندان عزیز و اساتید بزرگوارمان نیز پاسخ موجهی برای این سئوال نداشته و حضور خود را منوط به دعوت از آنها به شهرستانها و پرداخت هزینههای گزاف کنسرت و جذب اسپانسر میدانند، نیز اگر هم این پاسخ را موجه قلمداد نماییم باز میتوان قصور را در این بین متوجه هنرمندانمان دانست. چرا که این بزرگواران میتوانند با اندکی همت و با انتشار نسخ تصویری کنسرتهای خود چنین نقصی را جبران نموده و علاقهمندانی را که موفق به حضور در کنسرتهای این عزیزان (که قطعا بیشمارند) نگشتهاند نیز بینصیب نگذارند. اگر چند پخش نسخ تصویری تمام کنسرتهای هنرمندان عزیز با توجه به ترافیک کاری آنان امریست محال، اما انتظار آن میرود تا هنرمندان، خود، با توجه شرایط موجود در کنسرتها و امکان سنجی بهترین کنسرت برگزار شده در سال، یکی از کنسرتهای اجرا شده خود را مدون نموده و با کیفیتی مطلوب به مخاطب ارانه دهند، تا علاقه مندان بینصیب مانده از کنسرتهای زنده اساتید، بتوانند با تهیه این آثار ویدئویی از اجرای هنرمند محبوبشان لذت برده ویا تهیهونگهداری این آثار برای علاقهمندانی که در کنسرتها حضور داشتهاند تداعی کننده خاطرات حضورشان درچنین اجتماعی شود که همین امر باعث ماندگاری کنسرتهای اجرا شده هنرمندان میگردد، سنتی که هیچگاه در بین هنرمندانمان مرسوم نبوده است .
همچنین اتخاذ چنین سیاستی در راستای تولید نسخ تصویری کنسرتها میتواند منافع مالی درخوری را برای هنرمندان درپی داشته باشد، که متاسفانه در این زمینه، توسط هنرمندان بسیار کم کاری گشته است، کما اینکه نگارنده بر این نکته واقف است که مسائل و مصائب بسیاری در این زمینه ممکن است باعث گردند تا هنرمند، مدیران برنامه ها و برگزار کنندگان کنسرتها، عطای سود حاصل از فروش نسخههای تصویری کنسرتها را به لقایشان بخشند، اما شایسته است در این زمینه احترام به مخاطب در دستور کار برنامه ریزان و برگزار کنندگان قرار گیرد و با اندکی صبر و تحمل و با کنار زدن مشکلات یا اتخاذ تدابیری دیگر برای تولیدات تصویری، چنین مهمی انجام گردد.
اگر به یاد داشته باشیم؛ در دی ماه سال 1382 کنسرت استاد شجریان به یاد زلزله زدهگان بم و با نام همنوا با بم پس از چندسال وقفه در کنسرتهای داخل کشور ایشان در تالار وزارت کشور تهران برگزار گردید، توجه استاد به دکورپشت صحنه محل اجرا و استفاده از گروه طراحی دکور هفت نفره در این کنسرت نیز بیش از سایر اجراهای قبل و بعد ایشان خود نمایی میکرد، نور مناسب و کیفیت مطلوب صدابرداری و نیز استفاده از کارگردانان هنری و تلویزیونی( غلامرضا صیامی زاده و حسین فرد رو ) همه و همه خبر از انتشار نسخه تصویری این کنسرت بیاد ماندنی و الحق زیبا و متفاوت میداد، استقبال از انتشار لوح تصویری این کنسرت آنچنان بالا بود که هنوز هم در فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی این بسته تصویری، خریدار داشته و میتوان آن را در پیشخوان فروشگاهها یافت.
پس از حدود چهار سال بسته تصویری کنسرت استاد شجریان با همراهی گروه آوا با عنوان " کنسرت بزرگداشت سعدی" که در اردیبهشت ماه سال 1386 در تهران برگزارشد روانه بازار گردید.
از آن پس تاکنون دیگر هیچ مجموعه تصویری از کنسرتهای استاد به صورت قانونی منتشر نگردیده است. اما اگر نگاهی به فعالیتهای سایر هنرمندان در این زمینه بیافکنیم مشاهده میگردد که پرکارترین آنها، از بین هنرمندان، همانا استاد شجریان بوده است، چرا که تاکنون کنسرتی با کیفیت مطلوب از هیچکدام از اساتید موسیقی منتشر نشده و اگر هم چنین مهمی حادث گشته بسیار اندک و خارج از شان هنرمند بوده است، که این امر در مقایسه با تعدد کنسرتهای برگزار شده این عزیزان به هیچ وجه همخوانی ندارد.
جالب است بدانید حتی هنرمندان از داشتن نسخ تصویری آثار اجرا شده خودشان نیز بینصیبند، شاید این مسئله جای تامل بسیاردارد که چرا همت این عزیزان تا این حد ضعیف است، که نخواسته و نتیجتاً نتوانستهاند نه تمام، که غالب مجموعه تصویری اجراهای خود را جمع آوری نمایند که این هم در نوع خود بسیار طنز آمیز و در عین حال تلخ و تعجب برانگیز است.
ممکن است این سئوال در ذهن هزاران هواخواه منعقد گردد که چرا کنسرت ناظری و گروه دوستی، کنسرت شجریان و گروه شهناز، کنسرت حسین علیزاده و کیهان کلهر و دهها کنسرت بزرگ دیگر به صورت یک مجموعه تصویری در اختیار مردم قرار نگرفته و حتی تصمیم بر انتشار آن نیز وجود ندارد؟ چرا وعده انتشار لوح تصویری کنسرت بزرگ شهرام ناظری در آمریکا که تحت حمایت شرکت سونی و با سر و صدای فراوان از حدود دو سال قبل داده شده و برای بسیاری از علاقهمندان نیز با دریافت مبالغی پیش فروش گردید تاکنون محقق نگردیده است؟
اما براستی چه دلایلی میتواند در این راه وجود داشته باشد تا مردم و علاقهمندان را از لذت دیدن کنسرتهای هنرمندان در منازلشان محروم کند؟ اگرچند نگارنده بر این اعتقاد است که در این راه اهمال کاری هنرمندان و عدم پیگیری انتشار آثار تصویری آنان پس از اجرای کنسرتهاشان میتواند یکی از موارد باشد اما نمیتوان تمام قصور را متوجه هنرمند ساخت و تماما وی را مقصر دانست.
بسیاری از هنرمندان برای آنکه متحمل فشار ناشی از هزینه های گزاف برگزاری کنسرتها نگردند، با واگذاری آن به یک اسپانسر و دریافت مبلغی از برگزار کننده، تمام حقوق مربوط به پخش و انتشار لوح تصویری کنسرت خود را به وی واگذار مینمایند و از آنجا که برگزارکنندگان نیز عمدتا از شرکتهای خصوصی بودهاند و تنها به قصد سود بری اقدام به برگزاری کنسرت ها مینمایند، طبیعیست که پس از سود دهی خود را از دردسرهای انتشار یک سی دی رهایی میبخشند اگر چند کنسرت مورد نظر نیز با کیفیتی مطلوب تصویر برداری شده باشد که امری محال است(برگزار کنندگان گاها حتی به خود زحمت پرداخت هزینه برای تصویر برداری را نیز نمیدهند).
در این بین برخی هنرمندان نیز چون جناب استاد شجریان که حق پخش و انتشار مجموعه آثار و کنسرتهایشان بر عهده شرکت دل آواز که خود مسئولیت آن را بر عهده دارند میباشد سهل تر میتوانند نسبت به انتشار مجموعه تصویری کنسرتهای خود اقدام نمایند.
این در حالیست که خود بر ارزش والای چنین حرکت فرهنگی واقفند که البته با تفاسیری که به میان آمد از چنین هنرمندانی انتظار بیشتری از انتشار آثارشان نسبت به سایر هنرمندان میرود که متاسفانه مشاهده میگردد در این مورد نیز از جانب این عزیزان کم کاری صورت گرفته است.
از طرفی مصائب و مشکلات صدور مجوز انتشار نسخههای ویدئویی کنسرتها نیز به دلایلی بسیار سخت تر از صدور مجوز اجرای یک کنسرت است، مصائبی که همواره هنرمندان موسیقی درگیر آن بوده و برای این عزیزان تبدیل به نوعی عادت گشته است. و بقول یکی از هنرمندان " پوستمان در این راه کلفت شده... " همین امر نیز ممکن است باعث دلسردی هنرمندانمان از ادامه مسیر گردد که البته اگر دست اندرکاران، چنین منطقی را برای عدم انتشار آثار تصویری بکار میگیرند؛ در نظر نگارنده منطقیست باطل، چرا که چنین مواردی همواره بوده و خواهد بود و اگر هنرمند یا برگزارکنندهای به بهانه وجود مشکلات مجوز نشر، هیچ اقدامی انجام ندهد، بایستی این سئوال مطرح گردد که آن عده قلیلی که آثار خود را منتشر میکنند چگونه بر این مشکلات فائق آمدهاند؟
ممکن است زمانی که گروه بزرگی چون دستان، دوستی و یا شهناز مشغول اجرای کنسرتهای خود هستند کسی از سیامک آقایی به رغم هنر والایش انتظار انتشار کنسرتهای تصویری اش رانداشته باشد در صورتیکه مشاهده میکنیم به رغم تعداد کم کنسرتهای این دست پررورده خداوندگار ساز ( ... خدایش بیامرزد مشکاتیان را ) دو مجموعه تصویری یکی با نام سنتور نوازان و دیگری با عنوان یاد باد ، نه با کیفیت مطلوب که به بهترین کیفیت موجود و فیلمبرداری از زوایای مختلف و با روشی نوین(تصویر برداری با استفاده از یازده دوربین اچدی که در آخرین کنسرتش با نام یاد باد و به یاد مرحوم مشکاتیان در آبان ماه سال 88 در تالار وحدت تهران برگزار شد استفاده گردید) و در بسته بندی کاملا متفاوت و زیبا به مخاطبین ارائه مینماید که مورد استقبال و توجه قرار گرفته و اعتبار سیامک آقایی را بیش از پیش میکند .
در نقطه مقابل هنرمندان بزرگی نیز هستند که علیرغم سابقه کاری بسیار و تجربه فراوان چند ده سالهشان هیچ مجموعه تصویری از کنسرتهای خود برای علاقهمندان به یادگار نگذاشتهاند و علاقهمندان به این عزیزان با سختیهای فراوان تکههای کوچکی از کنسرتهای این بزرگان را با کیفیتی نامطلوب یافته و شاد و خرسند از آنند که آثار نایابی از هنرمندی چون شهرام ناظری دارند.
آنان که بر خصوصیات نگارنده واقفند میزان عشق و ارادت باطنی بسیار بنده به این بزرگوار را نیز میدانند، اما این امر هیچگاه دلیل نمیگردد تا چشمان خود را بر ایرادات بسته، کور کورانه و متعصبانه، و تنها بواسطه ارادت قلبی خود به این بزرگوار، نقاط ضعف ایشان را لاپوشانی نمایم.
به اعتقاد حقیر اگر بخواهیم نامی از اساتید مسلم آواز ایران ببریم قطعاً استاد شهرام ناظری یکی از آنهاست، نیک میدانیم که این بزرگوارخدمات شایان و غیر قابل انکاری را برای موسیقی ایرانی وشناخت وعرضه آن در جهان انجام داده است(اطمینان دارم که گزاف کاری ننمودهام) اما تاکنون این استاد بزرگ موسیقی و آواز ایرانی در طی 36 سال فعالیت حرفهایاش هیچگاه نسخه باکیفیتی از کنسرتهای داخل و یا خارج از کشور خود را به علاقهمندان عرضه ننموده، و علیرغم وجود امکانات تصویر برداری در کنسرتهای خارج از کشور با علم به استفاده از تجهیزات حرفهای تصویر و صدا، در خارج از کشور آرزوی علاقهمندانش برای دسترسی به نسخه با کیفیتی از آثار تصویری کنسرتهای وی محقق نگشته است. مگر یکی آنهم نه چندان با کیفیت که به صورت غیر قانونی تکثیر و درمیان علاقهمندان دست به دست چرخید(کنسرت ارکستر سمفونیک ارمنستان به رهبری لوریس چکناواریان که در تهران برگزار گردید)کما اینکه خود نیز بر این نکته واقفم که چوب لای چرخ گذاشتنهای بیمورد در صدور مجوز و سنگ اندازیهای مکرر باعث گردیده است که مجریان و برگزار کنندگان از انتشار آثار تصویری کنسرتها منصرف گشته و در اجراهای بعدی نیز تصمیم انتشار آثار تصویری را به کل بفراموشی سپارند.
جدای از آن عدم توجه به طراحی مناسب دکور و صحنه کنسرتهای ایشان همواره مورد نقد نگارنده بوده است؛ چرا که زمانیکه هنرمندی، خود، برای جایگاهی که اکنون بدان نائل گشته است ارزشی قائل نیست دیگر چه انتظاری میتوان از منتقدان داشت، زمانی که شهرام ناظری عزیز بر خواندن بر روی صحنهای قناعت و بسنده میکنند که به هیچ وجه شایسته مرتبت و بزرگی ایشان نیست و دارای دکوری دوراز شان ایشان و نامناسب میباشد، نیز هماره بایستی کنسرتهای ایشان با اختلالات فنی مواجه گردد، تنها تعریف و تمجید محال مینمایاند.
در این بین بسیار هنرمندان دیگری نیز هستند که شاید علاقه مندان به ایشان تنها صدایشان را شنیده اند چونان خانواده بزرگ کامکارها، سراج، تعریف، نوربخش، قربانی، مختاباد و دیگران .... که همواره هنر دوستان و علاقهمندان در حسرت دیدن آثار تصویریشان ماندهاند.
مرحوم بسطامی را همه میشناسند صدایی که بسیار زود خاموش شد، او در اوج بود که با دوستداران خود در حادثه دلخراش بم وداع تلخی نمود و هنر دوستان را در حسرت شنیدن صدای نازنیناش گذارد. در زمان حیاتش آنچنان که باید به او توجه نشد و مطرح نگشت، پس از مرگش بر او نالهها کردند و سوگنامهها نوشتند در اینکه ما ایرانیان مرده پرستان قهاری هستیم هیچ شکی نیست و بحث و مجادلات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است اما سئوالی که در اینجا مطرح میگردد آن است که چرا در زمان حیات این بزرگوار هیچگاه اثری تصویری از کنسرتهایش منتشر نگشت؟ انتشار آثار تصویری کنسرتها و برنامه های اجرا شده آن مرحوم در زمان حیاتش چقدر میتوانست نام ایشان را آنطور که لایقش بود مطرح سازد؟ چندی پیش خبر انتشار آثار تصویری ایرج بسطامی را خواندم، در نکویی این حرکت و یاد کرد این هنرمند فقید بواسطه انتشار آثار تصویریاش هیچ شکی نیست و باید این حرکت ارزشمند را قدر نهاد اما چرا باید پس از مرگ بسطامی کنسرتهای تصویری ایشان منتشر گردد و چرا در زمان حیاتش چنین مهمی حادث نگشت؟ لینک خبر
در انتها، باید یاد آور گشت که اثر گذاری یک تصویر در ذهن مخاطب بسیار بیشتر از صوت است، کما اینکه احساسی که با مشاهده اعضای گروه و حس زیبای آنان در حین نواختن و یا آواز به مخاطب منتقل میگردد و ارتباطی که بین مخاطب و هنرمند برقرار میگردد بسیار کارگر تر از شنیدن صدای یک قطعه موسیقی است . . ..
منبع:
شجریانیها
تاریخ انتشار : یکشنبه 25 دی 1390 - 00:00
دیدگاهها
خیلی خیلی ضعیف بود.
اصلا انگار شما تو این مملکت زندگی نمی کنید که این مقاله رو نوشتید
نوشتید که:"هیچکدام از آنها را نمیتوان جزو آثار ماندگار موسیقی برشمرد"
اثری مثل شوق نامه به نظر شما تکرار میشه؟؟؟؟؟؟
نوشتید که"برنامههایی عمدتا در پایتخت و یا برخی شهرستانهای منتخب (چون اصفهان، شیراز و گاها قزوین) برگزار میگردد"
شما یه چند تا سالن خوب دیگه معرفی کن، خواننده ها برن اونجا
و خیلی حرفای دیگه که اصلا.... هیچ
آقای محمدجواد صحافی خواهش می کنم قبل از نوشتن مطلب کمی هم به آرشیو اخبار همین سایت مراجعه کنید کنسرت گروه دوستی قرار است در قالب سی دی بلوری به بازار بیاید.ولی در کلیت حرف نویسنده قابل قبول است.
در جواب به علی
از این قولها خیلی داده شده ولی هیچکدومشون تا بحال عملی نشده ان . من بهتون قول میدم این کار منتشر نمیشه . مثل بقیه کارا که قولشو دادن و هنوز هیچی منتشر نشده
سال ٨٢ کنسرت تصویری رومی که میکس ٧ کنسرت زنده شهرهای مختلف بود آماده بود که الان توی یوتیوب هستش. اما مجوز انتشار نگرفت. شرکت تولید کنندش هم تصویر ایران بود.
ولی استاد ناظری در این زمینه خیلی بی اهمیت هستند_
با سلام
واقعا که مطالب بجا بوده و هست . آیا نمی توان کنسرت گروه عارف با استاد مشکاتیان عزیز بخوانندگی نوربخش را بصورت تصویری منتشر نمود .
یا کنسرت استاد علیزاده ، استاد کلهر و نوربخش در آمریکا قرار بود بصورت تصویری منتشر شود که نشد ؟
یا کنسرت استاد علیزاده با معتمدی و .....
واقعا علاقمندان موسیقی مانده اند که چطور اجرای تصویری این اساتید را تهیه نمایند ؟
افزودن یک دیدگاه جدید