برنامه یاد بعضی نفرات
 
از ترومپت تا خوانندگي
گفت و گو هومن ظریف با امید حاجیلی؛
از ترومپت تا خوانندگي
[ گفتگو از: هومن ظريف ]

اميد حاجيلي پيش از اينكه خواننده باشد موزيسين چيره‌دستي است كه آكادميك موسيقي را تا مقطع فوق‌ليسانس دنبال كرده است. سهم تجربه و نوازندگي او در گروه‌هاي موسيقي خوانندگاني چون؛ ناصر عبداللهي، رضا صادقي و... شايد وزنه‌اي وزين در عرصه پاپ باشد ولي اتفاقي عجيب و كم‌نظير در فعاليت‌هاي موسيقايي، از او هنرمندي قابل تامل ساخته است.
او سالها نوازنده ترومپت در اركستر سمفونيك بوده و حتي نمادي از ترومپت امضاي اوست.
حاجيلي، به خاطر ورود به عرصه موسيقي پاپ به خاطر جدي نگاه كردن اين ژانر موسيقايي، انتقادات زيادي را در برابر خود ديد. او در صورتيكه از غناي موسيقايي اركستراسيون و گروه نوازي كلاسيك بهره ببرد و آن را در موسيقي پاپ مطرح كند، از خوانندگان صاحب سبك و شناسنامه موسيقي ايران خواهد بود.
س ـ پيش از طرح هر نوع مقدمه‌اي از قطعه «بي‌اختيار» آلبوم «الگرو» صحبت كنيد. چون درون اين آهنگ، در كنار موسيقي آمريكاي لاتين، سلوي كلاسيك، ضربآهنگ افغاني و به لهجه افغاني هم شنيده مي‌شود.
* قطعه بي‌اختيار را من چندين سال پيش ساختم و تنظيم كردم و سعي مي‌كنم كه آهنگهايي بسازم كه حس و حالم نزديك باشد.
آهنگ‌هاي به اصطلاح آرام، خيلي زياد نساخته‌ام ولي آن تعداد كمي هم كه هست از احساسات خودم نشأت مي‌گيرد. همانطور كه تو مشخصات آلبوم نوشتم، من اين آهنگ را تقديم كردم به دوست خيلي خوبم ناصر عبداللهي (روحش شاد) چون قرار بود اين آهنگ را با هم اجرا كنيم ولي...
اين آهنگ را ناصر خيلي دوست داشت. البته اين آهنگ كه الان به اين صورت هست كمي با قبل فرق مي‌كند و ملودي و تنظيم با دوست خيلي عزيزم بابك بروجردي انجام داديم كه پيانو بسيار زيباي كار هم هنر بابك عزيز است.
خيلي‌ها به من گفتند كه اين آهنگ با آهنگ‌هاي هم‌سبك آن فرق مي‌كند، نمي‌دانم شايد به علت تنظيم و استفاده از پيانو و سلو ويلن آلتو باشد كه ميثم مَروَستي هم خيلي خوب اين سلو رو اجرا كرده است و حس و احساسي كه تو آهنگ سرازير است و البته ترانه زيباي ترانه مكرم هم بي‌تأثير نيست... علت اصلي متفاوت بودن آهنگ را مي‌گذارم به عهدة عزيزاني كه اين آهنگ را دوست دارند و گوش مي‌دهند. اين آهنگ تنها آهنگ آرام آلگرو است، خيلي‌ها موافق بودند با اين كار من و خيلي‌ها هم موافق نبودند و مي‌گفتند با اين مجموعه سازگار نيست.
در هر صورت نظر همه براي من محترم است ولي به نظر خودم اين كار من اشتباه نبود و در آلبوم بعدي هم حتماً يك يا دو كار آرام خود هم خواند، چون خيلي‌ها با اين فضا مانوس هستند و دوست دارم سلايق بيشتري را پوشش بدهم.

س ـ چگونه اميد حاجيلي نوازنده اركستر سمفونيك چنين اثري را با ژانر موسيقي آمريكاي لاتين ساخته است؟
ج ـ به هيچ وجه تظاهر را دوست ندارم. اين آلبوم يعني «آلگرو » يعني خودِ اميد حاجيلي چون من اصولاً عاشق تنوع و متفاوت بودنم. در اين آلبوم «خود» را حفظ كردم و به خاطر اين با بقيه كارايم فرق مي‌كند. يعني هركس خودش باشد واقعاَ با بقيه فرق مي‌كند چون هيچ چيزي در دنيا دقيقاً مثل هم نيست. من عاشق سازم هستم، اين مدل خوندن را دوست دارم و عاشق اين نوع موزيك هستم،‌ عاشق ريتم و موزيكهاي ريتميك و چيزهاي فان هستم. اين موارد وقتي دست به دست هم بدهند، شخصيت من را به درستي بروز مي‌دهد.

س ـ حال چرا ترومپت؟ ترومپت صدايي كششي دارد و بيشتر ـ حداقل به خاطر صدايش ـ انزوا و خلوت را بازگو مي‌كند. شايد من در اشتباه هستم؟
ج ـ من ترومپت را دوست دارم. اول كه اين سازو شروع كردم به نواختن خيلي علاقه‌اي نداشتم يعني نمي‌دانستم علاقه دارم يا نه، چون در سني نبودم كه خيلي اين چيزها درگيرم كند ولي بعد از مدتي نواختن واقعاً علاقه‌مند شدم. بله اين ساز، صداي عجيبي دارد و دقيقاً با احساسات و درون من درهم تنيده است... كاملاً وقتي احساسات من از هر جنسي به غليان درمي‌آيد، مي‌توانم آن را بيان كنم و خيلي وقتها خود را تخليه كنم. البته من سازهاي درام و پركاشن نيز مي‌نوازم.

س ـ احساس مي‌كنم كه ساز بادي چندين سال است كه كمتر از ديگر سازها مجال بروز پيدا كرده است. موافق هستيد؟
ج ـ جامعه به سازهاي بادي خيلي نياز دارد. چون واقعاً نوازندة خوب كم است. و در بين سازهاي بادي، بادي برنجي مثل ترومپت و هورن و تورمبون كه تقريباً هيچ نوازنده‌اي نداريم. تعداد نوازندگان انگشت‌شمار‌ هستند و اين خيلي بد است. البته دركل نوازندة حرفه‌اي در همه عرصه‌ها در ايران خيلي كم است. نوازندگان خيلي كم هستند و شايد شما باور نكنيد و اين مسأله هم برمي‌گردد به اهميت نداشتن موسيقي در جامعه ما. چون اگر واقعاً نيازي بود حتماً يك اتفاقي مي‌افتاد!

س ـ بهتر است شرح حال زندگي موسيقايي را از زبان خود شما بشنويم.
ج ـ من حدود 10 سال نوازندة اركستر سمفونيك تهران بودم كه از عيد به اين طرف ديگر سراغ آن نرفتم. تقريباً هر اركستر حرفه‌اي كلاسيك هم كه تا حالا به صورت رسمي تشكيل شده است من به عنوان نوازندة ترومپت در آنجا حضور داشتم مانند: اركستر فيلارمونيك به رهبري شريف لطفي كه مدتي بود و كنسل شد و اخيراً اركستر فيلارمونيك به رهبري نادر مشايخي. 4 سال نوازندة ترومپت اركستر زنده ياد ناصر عبدالهي و 3 سال تقريباً، رهبر و سرپرست اركستر و نوازندة ترومپت رضا صادقي بودم. همكاري با بسياري از خوانندگان چه در كنسرتها و چه به عنوان آهنگساز و تنظيم‌كننده يا نوازنده در آلبومهاي عزيزان و اين روزها استاد دانشكده موسيقي صدا و سيما هستم.

س ـ چگونه شد كه ساز را در دست گرفتيد؟
ج ـ از سوم ابتدايي در سن 9 سالگي نوازندگي پيانو و كيبورد را شروع كردم و از همان زمان نوازندگي تمبك را هم به صورت تجربي چون برادرم نوازندة سنتور بود در كنار او شروع كردم. از اول راهنمايي بعد از كُلي آزمون و مراحل مختلف وارد هنرستان موسيقي شدم كه در آنجا نوازندگي ويلن را نزد استاد تيمور پورتراب شروع كردم، ولي به علت نداشتن علاقه به اين ساز و بازيگوشيهاي زيادي بعد از سه سال نوازندگي ويلن با ارفاقي كه به من شد و من را اخراج نكردند قرار شد ترومپت بنوازم.
بعد از اينكه سركلاس حاضر شدم استاد آن زمان ـ‌خدابيامرز ـ امير بهشتي بود كه در آن زمان جزو نوازندگان خوب ترومپت بود با ديدن فيزيك من تشخيص داد كه من اين ساز را نمي‌توانم بزنم و گفت لبانِ تو براي ترومپت مناسب نيست. ولي با خواهش‌هاي مكرر قرار سد سركلاس حاضر شوم. بعد از مدتي امير بهشتي رفت و استاد منوچهر اسلامي به عنوان استاد ما حاضر شد. من واقعاً نوازندگي ترومپت را مديون استاد اسلامي هستم چون در من انگيزه ايجاد كرد و باعث شد من به نواختن اين ساز تشويق شوم و بعد از ايشان 2 استاد ديگر نيز داشتم. تا ديپلم را گرفتم... بعد فوق ديپلم موسيقي از دانشكده موسيقي و بعد ليسانس از همانجا و الان هم سالِ آخر فوق ليسانس موسيقي رشته نوازندگي ساز جهاني در دانشگاه هنر هستم.

س ـ خوب با اين فراز و نشيب زندگي موسقيايي، برخورد شما با استعدادهاي بيكران تهراني و شهرستاني چگونه است؟
ج ـ برخوردهاي زيادي داشتم مخصوصاً در حين كنسرتها. معمولاً هر كمكي از دست من بر بياد يا هر سؤالي كه بتوانم جواب بدهم دريغ نمي‌كنم. روزي پسري به من زنگ زد از اصفهان و من را مي‌شناخت و خيلي پيگير كارهاي من بود او به تهران آمد و گفت نواختن ترومپت را خودش شروع كرده است.
علاوه بر اينكه كلي تشويقش كردم كلي راهنمايي كردم و چيزهايي كه مي‌دانستم در اختيارش گذاشتم و هرچند وقت كه او مي‌آيد به تهران و من از وضعيت نوازندگي او با خبر هستم و كمكش مي‌كنم. از اين نمونه‌ها براي من زياد پيش آمده است.

س ـ و چگونه شد كه صدايت را كشف كردي؟
ج ـ خواندن من تقريباً از همان 9ـ10 سال پيش شروع شد زماني كه فروشگاه بتهوون در چهارراه وليعصر بود و پاتوق بچه‌هاي هنرستان (يادش به خير چمن آراهاي بزرگ و پير و بي‌حوصله كه واقعاً دوست داشتني بودند و چمن‌آراهاي كوچك آرش و بابك كه جوان و رفيق و هم صحبت ماها و آرش وطن‌خواه هم كه جاي خود داشت) من آن زمان كارهايي مي‌ساختم و در خانه ضبط مي‌كردم و در واكمن گوش مي‌دادم، دوست داشتم نظر بقيه را هم بشنوم چون همان موقع هم كارام به گونه‌اي عجيب و بامزه بود. كارهايم را مي‌دادم بچه‌ها گوش مي‌كردند و تعريف مي‌كردند و آنقدر گفتند كه چرا آلبوم نمي‌دهي كه منم شروع به كار كردم و به فكر آلبوم ادامه دادم!

س ـ چگونه مي‌توان نقش نوازنده، خواننده و ترانه‌سرا را در كنار آهنگساز براي مردم ملموس‌تر كرد؟
ج ـ متأسفانه خيلي اين كار عملي نيست، چون در جامعه ما فرهنگ شنيداري مردم سطح خوبي ندارد و خيلي نمي‌شود روي اين قضيه مانور داد. در كنسرتها مي‌توان ديد مردمي كه ميايند و تماشا مي‌كنند مسحور نوازنده مي‌شوند ولي چون كنسرت‌هاي زيادي هم برگزار نمي‌شود اين قضيه هم تقريباً به صفر مي‌رسد. متأسفانه مسير موسيقي به سمتي مي‌رود كه از جادة آگاهي‌رساني روز به روز دورتر مي‌شود.

س ـ آيا ترانه‌سرايي براي آلبوم آلگرو يعني اينكه شما ترانه‌سرا هم هستيد؟
ج ـ ترانه‌سرا نيستم. ولي براي خودم اگر احساس كنم لازم است چيزهايي مي‌نويسم. اصلاً خودم را در حد جايگاه يك ترانه‌سرا نمي‌بينم. در آلگرو اگر چند قطعه از ترانه‌ها براي خودم است به خاطر اين است كه ترانه‌هايي كه براي من سروده شده است جالب نبوده و ترجيح دادم خود وظيفه ترانه‌سرايي را انجام بدهم.

س ـ شروع رسمي خوانندگي شما چه زماني است؟
ج ـ اين آلبوم تقريباً 8 سال طول كشيد تا بيرون بيايد و حدود 6 سال فقط مجوز آن طول كشيد و 2 سال هم درگير به روز كردن آلبوم و صداهاي آن و ميكس و مَسْتِرش بودم.

س ـ چرا؟
ج ـ‌ دليل طولاني‌شدن مجوز پيگيري‌هاي كم خودم بودم ولي ايرادهايي كه گرفته مي‌شد هم كمي عجيب بود...
تغييرات فقط در ميكس و مستر و سازها بود و هيچ تغييري در شعر و آهنگها نمي‌شد داد چون به اينها و به اين صورت مجوز داده شده بود. ولي از تغييرات راضي بودم.

س ـ استقبال مردم از ‌آلبوم شما قابل پيش‌بيني بود؟
ج ـ من فكر مي‌كردم استقبال كمتر از اين باشد.
البته باتوجه به اينكه هيچ تبليغي وجود ندارد و من هم كار غيرمجاز و كليپ و... نداشته و مردم من را به عنوان خواننده نمي‌شناختن و فقط آهنگ براي عاشقي ديره روي مجموعه فضانوردان مي‌آيند به كارگرداني سيامك انصاري و پيمان قاسم‌خاني به عنوان تيتراژ بخش شده بود. همين تلخ است كه برخي از خوانندگان زيرزميني راه غيرقانوني را طي كردند و من 9 سال پيش خواندم و امروز اولين آلبوم خود را عرضه كردم.

س ـ اين آلبوم را به صورت كنسرت اجرا خواهيد كرد؟
ج ـ در ايران از آنجايي كه هيچ چيز قابل پيش‌بيني نيست نمي‌توانم دقيقاً بگويم ولي احتمالاً اگر مشكلي پيش نياد و خدا بخواهد اواخر ارديبهشت و يا در تابستون كنسرت خواهيم گذاشت.

س ـ جناب حاجيلي نوازنده، چقدر آكادميك‌زدن يك ساز مهم است؟
ج ـ امروزه واژة آكادميك شايد درست نباشد به كار ببريم چون ممكن است يك نوازنده‌اي كه خودش ساز زده به صورت تجربي و حتي اصولي هم نمي‌زند از يك نوازنده آكادميك هم بهتر بنوازد.
اين اتفاق خيلي افتاده است مثلاً: نوازنده‌هاي سياه‌پوست كه خيلي‌هاي آنها خودشان ساز زدند و الان جزو اسطوره‌هاي جهان هستند. ولي همه كه اينگونه نيستند و به اين صورت نمي‌شود كه كسي براي خودش ساز بزند اينجاست كه علم كمك مي‌كند و نواختن اصولي مي‌شود و زماني كه نوازنده خوب بنوازد در نتيجه اركستر بهتر صدا خواهد داد.
در ايران بايد معمولاً نوازنده آكادميك باشد تا نوازندة خوبي باشد.
ولي هر نوازندة آكادميكي خوب نيست احساسات و نوع بيان موسيقي توسط ساز هم خودش خيلي مهمه كه بايد با هم هماهنگ شوند تا گروه نوازي ايده‌آلي بوجود بيايد.

س ـ با اجرا در استوديو چگونه كنار مي‌آيد، شما كه نوازنده صحنه هستيد.
ج ـ اجرا در استوديو حال و هواي خودش را دارد و جذاب است چون كاري كه ضبط مي‌كني ثبت مي‌شود و هر كاري كه دلت بخواهد در استوديو مي‌تواني انجام بدهي. ولي لذت استيج و كنسرت خيلي بيشتر است و چون هم مستقيم با مخاطب روبه‌رو مي‌شويم و هم بايد قدرت ريسك داشته باشيم و شهامت و اعتماد به نفس داشته باشيم. اي كاش اتفاق كنسرت بيشتر مي‌افتاد.

س ـ سهم شما در اين آلبوم چقدر است؟
در آلبوم Allegro كه سهم زيادي دارم چون خيلي كارها را خودم كردم آهنگسازي (البته يك قطعه با همكاري بابك بروجردي و يك قطعه ملوديِ آهنگي G.Estefan) تنظيم (2 قطعه با همكاري بابك بروجردي و 2 ريميكس توسط سيروان خسروي) و نوازندگي ترومپت و پركاشن و كد و كيبورد و بيشتر ترانه‌ها. پس سهم زيادي بود.

س ـ در استوديو، عوامل ساخت يك آلبوم متأسفانه دور هم جمع نمي‌شوند و بدون ديدن يكديگر جداگانه ساز و آواز خود را مي‌خوانند. آيا اين حس به كارها لطمه نمي‌زند؟
ج ـ بيشتر گروه‌هاي خارجي كه با هم كار مي‌كنند و يا ما آلبوم آنها را مي‌شنويم و وقتي فيلم‌هاي كنسرت اونها را ميبينيم كه دقيقاً مثل آلبوم صدا مي‌دهد و لذت مي‌بريم به صورت آن ميل يا گروهي در استوديو ساز مي‌زنند و آهنگ‌ها را ضبط مي‌كنند. چون اين بهترين حالت ممكن است آنها با هم تمرين مي‌كنند و به نتايج خوبي با هم مي‌رسند و به هم انرژي مي‌دهند و بعد ضبط مي‌كنند. اين كارها كاملاً روح دارد و انرژي ديگري در‌ آنها جاري است و البته معمولاً تمام نوازنده‌هاي آنها فوق‌العاده حرفه‌اي هستند كه اين اتفاق به اين زيبايي مي‌افتد...
اين اتفاق در ايران به آن شكل قابل اجرا نيست.
1ـ به دليل ضعف در ضبط صداي گروه به صورت هم‌زمان و سازهاي مختلف به صورت يكجا.
2ـ ضعف نوازنده‌ها براي اجراي بدون نقص براي ضبطِ يك باره چون براي هر اشتباه يك ساز بايد كل گروه دوباره شروع به نواختن كنند و دوباره ضبط بشود.
در تمام دنيا اركسترهاي كلاسيك به طور 100% به صورت يكجا كار را ضبط مي‌كنند ولي در ايران به طور 100% برعكس عمل ميشه كه نشان از تمام ضعف‌هاست...

س ـ علم صدابرداري تا چه حد در استوديوها حاكم است؟
ج ـ موقعي علم به يادمان ميايد كه نيازش باشد. متأسفانه هيچ نيازي براي صدابرداري در جامعة موسيقي و جامعة ما احساس نمي‌شود و هيچ علمي هم نيست. چون اصلاً مقوله جدي و حساسي نيست كه بخواهد با علم پيش برود و هيچ انرژي براي آن قائل نمي‌شوند.
اگر روزي اين نياز احساس شد به راحتي مسئولان عزيز مي‌توانند با مستركلاسهاي متعدد و با حضور استادان بنام خارجي و ارزش به موسيقي و صدابرداري همچنين صدابرداراني ترتيب كنند كه مثل بقيه رشته‌ها كه ايراني‌هاي بنامي داريم صدابرداران و حتي موزيسين‌هاي بنام هم در سطح بين‌المللي داخل ايران داشته باشيم.

س ـ آيا ديگر شما را در عرصه اركستر سمفونيك نخواهيم ديد؟
ج ـ از اركستر سمفونيك جدا نشدم و من هنوز نوازندة اركستر سمفونيك هستم ولي مدتي بنا به دلايلي نرفتم من هيچ وقت غرق در پاپ نشدم چون زماني كه من موزيك كلاسيك كار مي‌كردم پاپ هم كار مي‌كردم و هر دو شأن و منزلت خاص خود رو دارند.

س ـ در عنوان فوق ليسانس شما نوازندگي ساز جهاني لحاظ شده است تا چه حد اين عنوان صحيح است؟
ج ـ عنوان رشته فوق ليسانس من و بقيه دوستان در دانشگاه‌هاي كشور نوازندگي ساز جهاني است دردانشگاه موسيقي به سه گروه تقسيم بندي مي‌شه: 1ـ نوازندگي ساز جهاني 2ـ نوازندگي ساز ايراني 3ـ‌‌‌آهنگسازي. كه متأسفانه در ايران به اين سه رشته محدود مي‌شود و گرنه در تمام دنيا رهبري اركستر ـ ‌معلمي ـ موسيقي فيلم ـ موسيقي الكترونيك و موسيقي كودكان و... وجود دارد كه ما نداريم.
واژة نوازندگي ساز جهاني اصلاً درست نيست چون ما ساز كلاسيك مي‌زنيم و سازهاي اركستر كلاسيك در دانشگاه‌ها تدريس مي‌شود و هيچ واژة مرتبط و درستي كه براي ترجمة ساز جهاني باشد و همه جاي دنيا بشود بكار برد و جود ندارد.

س ـ ترومپت به عنوان واژه‌اي قابل تعريف، چگونه تعريف مي‌شود و حس و حال آن را چگونه وصف مي‌كنيد؟
ج ـ نه تنها ترومپت بلكه سازهاي بادي مخصوصاً عجيب هستند چون نوازنده با تمام وجود بايد ساز بزند و نفس خود را در ساز بدمد و ساز را به صدا دربياورد. يعني همه وجود خود را منتقل كند. به نظر من ساز بادي نشانگر درون نوازنده و ذات آن نوازنده است. از صداي ساز هركس مي‌شود فهميد او چگونه آدمي است. نوازنده با ساز احساسات خود را بيان مي‌كند پس ساز جزو وجود آدم است. بيان احساسات با ساز گاهي نافذتر از بيان با سخن و حرف است.

س ـ نوازندگان بنام ايراني وخارجي ترومپت چه كساني هستند؟
ج ـ نوازندگان به نام ترومپت ايران تا اونجا كه من مي‌شناسم و ارادت خاصي بهشون دارم و داشته‌ام، استادان: منوچهر اسلامي ـ منوچهر بيگلري ـ زنده‌ياد كيومرث ميرداديان ـ زنده ياد منوچهر صارمي، زنده‌ياد امير بهشتي هستند.
و نوازندگان خارجي خيلي زياد هستند كه ما تعداد كمي از آنها را مي‌شناسيم و تعدادي هم كه به رحمت خدا رفته‌اند: آرتور ساندوُال ـ جان فاريس ـ فردي هوبارد ـ مارساليس ـ ديزي گيلسپي ـ مايلز ديويس ـ لويي آرمسترانگ و...

س ـ آيا لهجه و زبان مادري نوازنده ترومپت مي‌تواند نوازنده را شناسايي كند؟
ج ـ لهجة مادري در سازهاي ايراني احتمالاً بيشتر خود را نشان مي‌دهد مثلاً نوازندة كمانچه‌اي ساز مي‌زند و شما او را مي‌شناسيد. ولي در سازهاي پاپ و كلاسيك لهجة نوازندگي و صداي ساز نوازنده نشانگر اسم نوازنده است. مثلاً دوستان موزيسين صداي ساز من را مي‌شناسند و از لهجه نوازندگي من كاملاً راحت تشخيص مي‌دهند كه اين را من زده‌ام يا دوستان ترومپتيستي ديگه...!

س ـ آيا نواختن ترومپت مي‌تواند به اين معنا باشد كه ديگر سازهاي بادي را شما مي‌توانيد بنوازيد؟
ج ـ اين تفكر اشتباه است كه هركس يك ساز بادي مي‌زد بايد بقيه سازها را هم خوب بزند. چون هر ساز اصول اجرايي متفاوتي دارد و اصلاً درست زدن و خوب زدن هر سازي به اين راحتي نيست. مگر نمونه‌هاي مشابه كه باز هم دشواري‌هاي خود را دارد مثلاً: كسي كه فلوت كليددار مي‌زند ساكسيفون آلتو را راحت مي‌تواند بنوازد چون كليدهاي نتها خيلي شبيه به هم هستند و فقط كافي است او بتواند صداي ساكسيفون را خوب دربياورد. و يا سازها هم‌خانوادة ترومپت: كُرنت ـ فلوگِل هوزن و يا انواع ترومپتها با كوكهاي مختلف را نوازندة ترومپت مي‌تواند بزند ولي با كمي زحمت.
ولي اينكه يك نوازندة ساكسيفون بتواند ترومبون بزند يا يك ترومپتيست بتواند فلوت بزند چيز عجيبي نيست ولي به شرطي كه ساعتها و ماه‌ها روي آن ساز كاز كند تا بتواند نوازندگي كند.

س ـ سير تاريخي وضعيت ساز بادي از گذشته تا حال چگونه بوده است؟
ج ـ تا آنجايي كه من اطلاع دارم اوضاع سازهاي بادي قبل از انقلاب خيلي بهتر بود ولي نوازنده‌هاي خارجي هم زياد بودند و همكاري مي‌كردند ولي الان خيلي اوضاع خوبي نيست چون هيچ انگيزه‌اي براي نوازندگان وجود ندارد و همه با عشق و علاقه شخصي و به زور خود را بالا نگاه مي‌دارند. با اين شرايط فعلي خيلي اوضاع سازهاي بادي خوب نخواهد بود مگر اينكه در نسل‌هاي جديد نوازنده‌ها اتفاق عجيبي بيافتد كه من هنوز چيزي نمي‌بينيم.

س ـ سخن شما با علاقه‌مندان اين ساز كه دور از پايتخت هستند؟
ج ـ‌ پيامم اين است كه با آگاهي كامل قدم به اين راه موسيقي بگذارند و بدانند از موسيقي چه توقعي دارند و خود در قبال موسيقي چه توقعي دارند و بعد از اينكه تكليف روشن شد با كساني كه مي‌توانند مشورت لازم داشته باشند، اين كار را انجام بدهند چون واقعاً خيلي سخت است كه بدون امكانات پيشرفت كنند. و هميشه آواز دهل از دور خوش است.

س ـ سازهاي بادي در كجا ساخت مي‌شوند؟
ج ـ متأسفانه توانايي ساخت ساز بادي (به جزء سازهاي ايراني) در ايران وجود ندارد شايد چون تقاضاي آن هم زياد نيست. تنها نمايندگي معتبر كه در ايران هست و بچه‌ها را ساپورت مي‌كند شركت «سرنا» به مديريت آقاي سعيد خورزاني است كه واقعاً لطف بزرگي به جامعه موزيك ايراني كردند ايشون. من هم از آنها تشكر مي‌كنم به نوبة خودم.

س ـ درباره حضور خواننده افغان در آلبوم خود آنها توضيحي مي‌دهيد؟
ج ـ مسعود حميدي را من از چندين سال پيش مي‌شناختم. در اركستر ناصر عبدالهي باهم آشنا شديم. الياس پسر مسعود آن موقع خيلي كوچيك بود و در اركستر ناصر طبلا مي‌زد. مسعود هردو خوب طبلا مي‌زنند من در كنسرت حتماً از هردو استفاده خواهم كرد. بعد از ساخت قطعة «التماس» در ذهنم بود كه اين كار را با يك خواننده افغاني اجرا كنم كه به ياد مسعود افتاد و به او گفتم و افتخار داد تا باهم همكاري كنيم.
مسعود صداي خوبي دارد و آهنگهاي قشنگ افغاني هم اجرا كرده است كه خودش ساخته است متأسفانه هنوز كسي پيدا نشده كه روي آنها سرمايه‌گذاري كند.
منبع: 
تاریخ انتشار : پنجشنبه 24 بهمن 1387 - 00:00

برچسب ها:

دیدگاه‌ها

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:34

همون طور که موسيقي ما يه رضا يزداني کم داشت جاي نابغه‌اي مثل اميد حاجيلي هم خالي بود!

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:34

ma montazere presto hastimmmmm aghaye hajili(((((:

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:34

با سلام و ارزوی موفقیت... حقیقتا موسیقی پاپ رایج در کشور ما به حضور پر انگیزه و پر رنگ هنرمندانی چون امید حاجیلی با پتانسیل بالا و دانش اکادمیک نیاز مند است تا دریچه هایی تازه برای ارتقای روز افزون این هنر مردمی گشوده شود.

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:34

vojod afrade ba`savadi mesle omid`hajili mitavanad be roshde music`e pop komak konad.vali moteasefaneh music`e ma por shode az afrade bi`savad,modaeiii... ke be jaaye savad faghat o faghat edeaa darand...dorod bar omid`hajili

سه شنبه 15 اسفند 1391 - 17:34

omid hajilli 1 doonas goftamo hamishe migam na roo dastesh darim nahalla halla ha khahim dasht behtarine beh tarin hamine ke hame donbaleshan felan tanha navazandeiie ke mitoone too har shakhie moosighi navazandegi kone va tamame shakheharam mishnase har chi begam kam goftam

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود از ترومپت تا خوانندگي | موسیقی ما