![موسیقی پاپ روند نزولی دارد](https://mail.musicema.com/sites/default/files/styles/300/public/news/e6/0.4280770haami.jpg?itok=AcseFCdP)
روند فعالیتتان در موسیقی پاپ چطور بود؟
من کارم را از سال 75 زمانی که سرباز بودم، شروع كردم. در آن زمان به واسطه یکی از دوستانم با آقاي علي شاهحاتمي كارگردان سینما آشنا شدم که باز از طریق ايشان با علي راست گفتار آشنا شدم و اولين كارم تيتراژ
تله فيلم فالگير بود که البته هيچكس هم آن را نشنيده و فقط روي همان تله فيلم باقی مانده است. بعدها از طریق علی شاهحاتمي با فريبرز لاچيني آشنا شدم كه درواقع من ورودم به موسيقي را مديون لاچيني هستم. ايشان 2 ترانه را كه چند نفر ديگر هم خوانده بودند ولي از کارشان راضی نبودند برای خواندن به من دادند که یکی از آنها تیتراژ فيلم جواني بود. من بهواسطه آن فيلم با شادمهرعقيلي و محمدرضا چراغعلي آشنا شدم که به دنبال آن با چراغعلی تصميم گرفتيم يك آلبوم كار كنيم. كار بعد از 2 سال جمع شد که سال 80 اولين آلبوم مستقل من منتشر شد. البته قبل از آن هم يك آلبوم مشترك با حمید غلامعلی بهنام «قبيله عشق» منتشر کردم.
از آن سال دوستيهايم با اهالي موسيقي شروع شد و به موسيقي سمفونيك و ارکسترال و موسیقی تلويزيوني وارد شدم که در این میان به خاطر کمکهای امير بكان به پيشرفت خوبی رسیدم. بعد از ورودم به تلویزیون و کار کردن در زمینه موسیقی سریالها و فیلمها با بابك بيات آشنا شدم که ماحصل آن اجرای قطعه دلم گرفت برای فيلم سام و نرگس بود كه به عقیده خودم يكي از برجستهترين كارهاي من است. در همین سالها با ناصر چشمآذر آشنا شدم و غزل را خواندم كه آن قطعه هم برايم هیت شد. بعد از آن آلبوم «دو نيمه رويا» را با بابك بيات كار كردم كه در سال 82 منتشر شد و تا دو سال آنطور که انتظار میرفت به حقش نرسید و همه مرا نقد كردند که چرا آهنگهای به این تلخی خواندي. منتقدين من مرا زير تيغ میگذاشتند و مرا رد ميكردند؛ چرا که آن زمان موسيقي شاد روي بورس بود و همه مرا از خواندن کارهای غمگین منع و براي خواندن آهنگهای شاد تشویق ميكردند، كه من مقاومت كردم تا به امروز که بعد از گذشت 13 سال هنوز تن به این مسئله ندادم و در آلبومهايم از كارهاي شاد استفاده نكردم. البته من نميگويم كارهاي شاد بد است ولي سطح خودم را حفظ کردهام . بعد از کار با چشمآذر نميگويم به بلوغ فكري رسيدم؛ اما به بلوغي رسيده بودم كه احساس ميكردم خودم ميتوانم آلبومم را جمع كنم که آلبومی بهنام «فقط نگاه ميكنم» را با زحمت 4 ساله در سال 86 منتشر کردم که به شخصه این را از بقيه آلبومهايم بيشتر دوست دارم.
پس قطعات زیادی در طول این سالها اجرا کرده اید؟
امروز من با گذشت 13 سال از شروع كارم حدود 130- 125 كار خواندهام كه حدود 40-30 تا از آنها كار تلويزيوني با آهنگسازي آهنگسازان برجسته از جمله فرهاد برنجان و امیر بکان و محمد رضا عقیلی است و مابقي آنها آلبومها و كارهاي سفارشی است كه براي سازمانها و ارگانها به صورت سفارشي خواندم. در کنار این آثار دو CD كلاسيك از جمله سمفونی ايثار و پيامبر است که سمفوني ايثار به آهنگسازی مجيد انتظامي سال 84 منتشر شد که بعد از انتشار آن كار، من را به شاهين فرهت پيشنهاد دادند و بنده در بین خوانندگانی که به دکتر فرهت پیشنهاد شده بود مورد قبول واقع شدم و بخش آوازی این سمفونی را خواندم.
البته من یک آلبوم هم سال 81 به اسم «شب شيشهاي» ضبط کردم که شامل 9 قطعه از آثار مرحوم واروژان بود که همان آهنگهاي قديمي را دوباره ضبط كرديم و هزینه این آلبوم بالغ بر 30 ميليون تومان شد که تهيهكننده خصوصي اين كار را به خيال اينكه ميتواند مجوز بگيرد کار کرد، ولی مجوز نگرفت.
اما نمي دانم از كجا و به چه طریقی کپی و به صورت غیر قانونی منتشر شد که ناگفته نماند خیلی هم مورد استقبال قرار گرفته است.
انتشار غیر قانونی این آلبوم به فعالیتتان لطمه نزد؟
آن موقع احساس ميكردم اگر منتشر شود به اسمم ضرر بزند، اما امروز به اين نتيجه رسيدم كه نه تنها این اتفاق نیفتاده بلکه به پيشرفتم هم خيلي كمك كرده است. مسئله این است که برای جلوگیری از انتشار غیرمجاز این آلبوم هیچ کاری از من ساخته نبوده و نیست و به شخصه به هیچ عنوان با انتشار اثری بهصورت غیر مجاز موافق نیستم.
در ابتدا شما بیشتر در زمینه موسیقی پاپ فعالیت کردید اما يكدفعه وارد كار كلاسيك شديد. تلفيق و كنار گذاشتن پاپ و ورود به كلاسيك در فرم سمفونيك چقدر به كارتان ارتقا داده است؟
این دو سبک هر كدام شاخصه جداگانهاي دارند و تلفيقي برای این دو وجود ندارد اما ميشود از يكسري المانهايي كه در موسيقي كلاسيك هست در موسيقي پاپ استفاده كرد و اسمش را گذاشت پاپ – كلاسيك؛ مثل سازبندي و يكسري فواصلي كه در موسيقي كلاسيك رايج است و ميشود در موسيقي پاپ آنها را وارد كرد.اما ورودم به موسیقی کلاسیک به کمک علي جعفري پويان و امير بكان بود. من از طریق این دو عزیز با موسيقي كلاسيك ايراني آشنا و وارد اين عرصه شدم و اولين قطعهاي هم كه خواندم قطعه چهرههاي ماندگار به آهنگسازي امير بكان بود که برای خود من تجربه بسیار خوبی بود. بعد از آن، آهنگسازاني كه اين سبك موسيقي را دوست داشتند با تواناييهاي صداي من آشنا شدند و براي من كار ساختند، مثل فرهاد برنجان، بيگلري پور و...
آيا قصد نداريد كار تلفيقي كلاسيك- پاپ انجام دهيد؟
در آلبوم فقط نگاه ميكنم قطعاتي وجود دارد كه كلاسيك است و با سازهاي پاپ و کلاسیک اجرا شده؛ از اين به بعد هم مسلما اتفاق ميافتد.
موسیقی کلاسیک در مقابل پاپ که شما هر دو را کار کردید چه میزان مخاطب را به خود اختصاص میدهد؟
مردم مسلما موسيقي كلاسيك را هضم نميكنند؛ اما اگر پافشاري شود و فضاي مناسب ايجاد شود تا مردم آن را بشنوند قطعا مخاطب خود را پیدا خواهد کرد.
با توجه به اینکه شما در زمینه موسيقيهاي فيلم، سريال و تئاتر کار کردید به نظرتان این موسیقیها چه تفاوتی از نظر نوع اجرا، انتخاب ملوديها و انتخاب شعرها با موسيقيهاي آلبومي دارد؟
من تئاتر و سريال خيلي كمتر کار کردم؛ چرا که به خاطر روابطی که در انتخاب خوانندگان سريالها وجود دارد، خوانندههاي معدودی به خاطر داشتن این روابط براي سريالها ميخوانند؛ بر اين اساس من و برخی دیگر كمتر کار سریالی خواندیم. اما در مقابل، من سينمايي بيشتر خواندم و در فيلم سينمايي آنچه كه مسلم است این است که ما موسيقي تصويري ميخواهیم كه با تمام المانهاي فيلم همخواني داشته باشد من هم مسلما يكي از عوامل موسيقي فيلم هستم كه بايد با آن
هم جهت شوم و در مرحله اول این خود یکی از تفاوتهای این موسيقي با موسیقی غير تصويري است.
در تمام موسیقیهای فیلمی که کار کردید خودتان هیچ دخالتی در ساخت نداشتید؟
من با آهنگسازان بسياري موسيقي فيلم كار كردم ولي خودم هم چند تا موسيقي فيلم كار كردم که ترانههايش را هم خودم ساختم و به تهیه کننده پیشنهاد دادم و آنها نیز پذیرفتند؛ اما در بقيه موارد انتخاب ملودي و شعر با آهنگسازان و كارگردان فيلم بوده است.
اكثر موسيقي فيلمها با صداي خوانندگان پاپ است آيا اين اتفاق تنها به خاطر شهرتشان رخ میدهد؟
طبیعتا بهخاطر محبوبیت بیشتر خوانندگان پاپ در بین مردم، حضور یک خواننده پاپ به موفقیت فیلم کمک میکند. از طرف دیگر يك پديده صوتي نامانوس با سلیقه امروز مردم در قالب يك پديده تصويري قابل هضم، مورد توجه قرار ميگيرد.
يك بخش از كارهاي شما سفارشي است و این مسئله تصوری را مبنی براینکه خواننده میخواهد از این طریق خودش را مطرح کند و ارتقا دهد ایجاد میکند در این خصوص چه نظری دارید؟
من هيچوقت كار سفارشي نخواندم، اما 10 كار به سفارش پليس، شهرداري و ...انجام دادم كه اين كارهاي سفارشي براي مردم پخش نميشود بلكه فقط براي درون سازمان مربوطه است.اما این را قبول دارم که كار سفارشي خواندن ممكن است به آدم كمك كند كه جاي خودش را محكم كند.
يكي از مشكلات موسيقي پاپ عدم انتخاب ترانه مناسب است، به نظر شما این مسئله چه لطمهای به موسیقی پاپ میزند؟
اين مشكل بهواسطه ادبيات فارسي ضعيف آن آدمهاست. البته تبليغ بد دهني در تلویزیون و سريالهاي طنز باعث لطمه زدن به ادب و فرهنگ مردم شده است. ما و كساني كه ترانههاي مناسب انتخاب نميكنند هم يكي از اين مردمي هستیم كه با تلويزيون برخورد داريم و به خاطر همين، سطح فرهنگ خوانندگان در انتخاب شعر نزول كرده است و از طرفي دیگر هم ترانههاي خوب در ايران خيلي كم شده؛ چرا که ترانهسرایان خوب و متعهد در کشور ما به تعداد انگشتان دست هستند و در مقابل ترانهسرايان زيادي هستند كه فوقالعاده ضعيف کار میکنند و به همه كار ميدهند و باعث ميشوند كارهايي كه توليد ميشود هر روز نزول كند.
فکر میکنید تا چه اندازه موسیقی زيرزميني به پیشرفت پاپ لطمه وارد کرده است ؟
به نظر من موسيقي زيرزميني، اول به فرهنگ مردم و در مرحله دوم به موسیقی متعهد لطمه ميزند؛ و درواقع تمام ضررش اين است كه سليقه مردم را خراب میکند و بازار موسيقي متفکرانه با ضبط و انتشار این نوع موسيقي خراب میشود. من به شخصه از موسيقي غير متعهد، رپ و زيرزمينی بهواسطه اينكه به من ضرر بزند، نميترسم؛ چرا که سالهاست كار خودم را ميكنم و كارهاي اين چنيني به من هیچ ارتباطي ندارد. من آنچه كه دوست دارم را گوش ميدهم و ميخوانم و كاري به سليقه مردم ندارم.
چه شد كه تصمیم گرفتید در جشنواره موسيقي فجر کنسرت دهید؟
این اتفاق فقط به پيشنهاد كامبيز روشن روان صورت گرفت و به خاطر احترامی که برای ایشان قائلم براي اولين بار به جشنواره موسیقی فجر آمدم و از این اتفاق خيلي خوشحالم؛ اما متاسفانه بخش موسیقی پاپ پر بار نیست.
موسيقي پاپ در طول 30 سال انقلاب چه روندی را طی کرده است؟
موسيقي پاپ مرده بود و اصلا زنده نبود و در حال حاضر هم موسيقي پاپ نابسامانيهای زیادی دارد كه هر كس از هركجا آمده، خواننده، آهنگساز و ترانهسرا شده و جالب اینجاست که نه تحصيلات و نه سابقهشان مشخص است. هیچکدام نميدانند چه ميخواهند، یکی براي شهرت و پول درآوردن و اهداف كوتاه مدت کار میکند و تعداد اندکی فقط و فقط برای موسيقي و ارتقاء فرهنگ و يا آرامش خودشان کار میکنند؛ یعنی هنر برای هنر.من خودم جزو دسته دوم هستم؛ چرا که قصد دارم با موسیقیام به موسیقی و ادبیات کشور کمک کنم و اگر عاشقانه ميخوانم به خاطر این است که شاید کسانی كه مشكلات و زندگي نابسامان دارند با شنیدن آهنگهاي من به آرامش برسند؛ اما به طور کلی موسیقی پاپ در این 30 سال روند نزولی داشته است.
آیا يكي از دلايل نزول موسیقی پاپ عدم حضورش در جشنواره نبوده است؟
اگر موسيقي ما آن قدر پيشرفت كرده باشد كه يك دسته خواننده قدرتمند و هم سطح وجود داشته باشند و بتوانند در مسابقهاي كنار هم شركت كنند و تواناييهايشان را نشان دهند، مسلما شركت خواهند كرد؛ اما متاسفانه بخش جانبي جشنواره فقط يك كنسرت است كه تعداد خاصی از خوانندگان ميتوانند حضور داشته باشند.
تا پایان سال چه برنامههایی خواهید داشت؟
در طول سالهای فعالیتم موسیقی چند تيتراژ تلويزيونی، تئاتر و فيلمهاي سينمايي را خواندهام که گلچینی از آنها را که شامل 8 قطعه است در یک آلبوم جمع کردهام؛ البته با تنظیمهای متفاوت و اجرای جدید که هماکنون به دنبال مجوز آن هستم که در صورت اخذ مجوز در بازار موسیقی منتشر میکنم.البته من دشمنانی هم دارم که دائما به دنبال جلوگیری از ادامه فعالیتهای حرفهای من در موسیقی هستند که بارها گفتهام و این بار نیز میگویم که در آرامشِ تمام و سرسختانه، تا انتها ایستادهام.
دیدگاهها
حامی خواننده بسیار خوبیست.تکنیک و احساس را یکجا دارد.ملودیهای بسیار خوبی را انتخاب میکند.ولی ضعف عمده اش که بی اهمیت هم نیست بعضی از ترانه هایش است.بخصوص ترانه های بسیار ضعیف اهوراایمان.
من بی نهایت پوزش می خوام نظر شما محترمه ولی خیلی ها هستند که کار اهورا ایمان رو ستایش می کنند اصلاً هم ترانه هاش ضعیف نشون نمی ده در ضمن یکی از بهترین ترانه سرایان حال حاضر است
حامی خواننده بسیار خوبیست که به نظر من که یک موزیسین کلاسیک هستم فطرت خوانندگی را تا حدی داراست اما نمی دانم چرا با نچسبترین و تلخترین ترانه سرایان ایران کار میکند. اگرچه اهورا ایمان بد شروع کرد اما کم کم دارد به متوسط میرسد. اما بدبیاری عظیم حامی کار کردن با بابک صحرایی است که با وجود اجرای بیش از 200 ترانه از ایشان خود من به شخصه هیچ ترانه تاثیرگذاری از او نشنیده ام. حالا هم که خالتورهایش را رو کرده . من به عنوان یک علاقه مند به آثار حامی...... و از دور نظاره گر کار شاعرانی باشد که هر کدام از کارهایشان به درستی در دل و زندگی مردم جای باز میکند. ایا شما میتوانید تاثیر مستقیم ترانه ها را در آثار رضا صادقی ، محسن یگانه ، شادمهر و حتی لهراسبی نادیده بگیرید ؟
من با پدرام کاملا موافقم
امیدوارم حامی عزیز این حرفها رو از روی حسادت یا چیز دیگه ای نبینه
حدس میزنم بعد از سالها همکاری با صحرایی و اهورا بین حامی و اونها دوستی پیش اومده باشه و حالا نمیتونه واقع نگر باشه
سوال من اینه که شاعران بسیار خوبی در ایران داریم و حامی چرا سراغ اونا نمیره
یغما گلرویی. جواد شریف پور. مونا برزویی. فرید احمدی. بعضی از کارهای نیلوفر و یدالهی و روزبه و حتی ترانه مکرم
من تو همین سایت خوندم که نیما مسیحا که قبلا همین اشتباه حامی رو انجام می داد حالا تو آلبوم جدیدش با چندتاشون کار کرده و من مطمئنم که جواب مثبت خواهد گرفت
این ترانه سراها بارها ترانه هاشون جواب داده و در نگاه مردم آدمای محبوبی هستند و مثل اون دو نفر آدمای منفوری نیستند
به هر حال صلاح کار خویش خسروان دانند
حامی تو آلبوم اولش و آلبوم جدیدش با یغما کارکرده و کلی آهنگ منتشر نشده با یغما ،سعید امیراصلانی ،افشین یدالهی و... داره که معلوم نیست بالاخره کی منتشر میشه ،مشکل به نظرم فقط ترانه نیست آهنگساز خوب هم لازمه ،مثلاً آهنگ" آبی شو" که چشم آذر ساخته و حامی خوب خونده ترانش می لنگه ولی با این حال به خاطر آهنگش کار جذابی شده
behtarine behtarina dar khanandegi
aghaye hami kelase amuzeshi daran baraye khandan
اگه کسی بخواد شاگرد اقای حامی باشه چه کار؟کجا؟کی؟ منتظرم لطفا مرا راهنمایی بکنید
افزودن یک دیدگاه جدید