نظری که شما قصد پاسخ دادن به آن را دارید وجود ندارد.
بزرگداشت ثمین باغچهبان با حضور خانواده و دوستدارانش برگزار شد
کاوه باغچهبان: به زودی تعدادی دیگر از آثار پدرم منتشر خواهد شد
موسیقی ما- روز گذشته، به بهانهی دهمین سالروزِ درگذشتِ «ثمین باغچهبان» -آهنگساز، شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی- مراسم بزرگداشتی برای او در تالار رودکی با حضور تعداد زیادی از علاقهمندانِ این آهنگساز و همچنین خانوادهاش برگزار شد «ثمین باغچهبان» که باید او را به عنوان یکی از چهرههای مؤثر در موسیقی چندصدایی ایران دانست، یکی از مهمترین آهنگسازانی است که در زمینهی ساختِ اثر برای کودکان فعالیتهای بسیاری کرده است؛ اما محدود کردنِ او به این جنبه از فعالیتها نادیده گرفتنِ بخشِ مهمی از کارهای او از جمله «سوییت سمفونیک بومیوار» (برای ارکستر سمفونیک) است که در سه بخش و با الهام از چند ترانه محلی ایرانی ساخته شده است. «زال و رودابه» او نیز با الهام از داستانهای شاهنامه در گشایش تالار رودکی به اجرا درآمد؛ اما حالا بعد از 51 سال در تالارِ کوچکِ وحدت که به نام «رودکی» شناخته میشود؛ خیلِ عظیمی از دوستدارانش که بیشترشان جوان بودند برای بزرگداشتش آمده بودند.
در این جلسه «محمد سریر» - آهنگساز و از دوستانِ قدیمی ثمین- به عنوانِ اولین سخنران از او گفت. او ابتدا اظهار تاسف کرد که این مراسم در حالی برای «ثمین» گرفته شده است که او دیگر در این دنیا نیست؛ اما یادش ماند که تاکید کند: «او با آثاری که خلق کرده همواره در ذهن و خاطرهی ما وجود داشته است؛ ثمین همیشه در زندگی بخش مهمی از ما حضور داشته است؛ چه آن زمانی که در تهران بود و چه آن زمان که در استانبول زندگی میکرد؛ ممکن است خیلیها با او آشنایی نداشته باشند؛ اما همه آثارش را میشناسند؛ آثاری که در عینِ تفاخرِ موسیقایی، انسانی است و این مهمترین وجه کارهای باغچهبان است. او در حوزهی شعر و کلام و موسیقی چنان کارهای ارزندهای انجام داده است که بسیاری از جمله خودِ من همچنان از او میآموزیم.»
او همچنین بخشی از نامهای را خواند که «ثمین» برایش نوشته بود. این دو دوست سالها با یکدیگر نامهنگاری داشتند وحالا «سریر» میگوید به زودی بخشی از این نامهها را منتشر خواهد کرد تا دیگرانِ بیشتری با او و اندیشههایش آشنا شوند. آهنگسازِ کهنهکار اما از خاطراتِ دیگرش با «ثمین» گفت: «آن زمان که من به هنرستان موسیقی میرفتم، «ثمین» هم در آنجا تدریس داشت؛ اما ما چندان نزدیکیای به هم نداشتیم تا سالِ 1977 – 1356 خورشیدی- که او مشغول ضبطِ «رنگین کمان» بود. آن دوران برای من بسیار باشکوه است. دورانِ معاشرت و همزیستی با «ثمین» به طور قطع اتفاق بسیار بزرگی برای من بود. او «رنگین کمان» را ابتدا در فررانسه ضبط کرد و بعد میخواست آن را در ایران منتشر کند که به خاطر وقوعِ انقلاب، مشکلاتی برای آن پیش آمد و مدتها در گمرک ماند و باران خورد تا سرانجام دو سالِ بعد از آن به خاطر جوانمردی مسوؤلی منتشر شد.»
سریر با قاطعیت میگوید که «رنگین کمان» یکی از بهترین کارها در حوزهی موسیقی کودکان است که نمونهای چون او وجود ندارد: «وقتی رنگین کمان منتشر شد؛ به به خاطر آنکه در صفحاتِ سیوسه دور بود، آن زمان استقبالِ چندانی از این ماجرا نشد تا اینکه بعدها به همت یکی از ناشران که بیشتر در زمینهی نوجوانان و جوانان فعالیت میکرد؛ به انتشار درآمد.»
به گفتهی سریر «باغچهبان» نگاه یگانهای داشت که هنوز کسی به آن نگاه نکرده است: «نگاه ما باید به الگوهایی چون او باشد که راهنمای جامعه هستند.»
در این مراسم همچنین تعدادی از قطعاتِ او توسط گروههای مختلف موسیقی اجرا شد؛ اما «کاوه باغچهبان» - فرزند ثمین- هم دیگر سخنرانِ این مراسم بود. او از مراسم بزرگداشتِ پدرش به عنوانِ یک جشنِ تولد یاد کرد که برایش بسیار خوشایند است: «من اولین بار که بعد از 25 سال به ایران آمدم، پدرم درگذشته بود و بسیار غمگین بودم؛ حالا اما این مراسم برایم بسیار هیجانانگیز است و انگار یک جشن بزرگ برای پدرم است. من سالهاست که روی آثار پدرم کار میکنم؛ ابتدا فکر میکردم که این کار ادای دینِ من به پدرم است؛ اما خیلی زود فهمیدم که اینها هدیهای است که پدرم بعد از درگذشتش به من داده و باعث شده تا من این همه سال از آثار او لذت ببرم و یک هدف بزرگ در زندگیام داشته باشم. در این مدت روی بسیاری از کارهای او کار کردیم که «چارشنبه سوری» یکی از اینها بود. ما همچنان مشغولِ کار روی آثارِ دیگر او هستیم که امیدوارم روزگاری در کشورِ خودشان منتشر شود و همین جا از دوستانِ ارشاد میخواهم تا به این آثار مجوز دهند.»
«کاوه» همچنین به این نکته اشاره کرد که بسیاری از ایرانیان، خودشان را «بچههای رنگین کمون» میدانند: «این اثر، هدیهی اولین و ثمین به کودکان این سرزمین است.» او همچنین این نوید را میدهد تا «رنگین کمون» با کیفیتی بهتر و همراه با نقاشیهای استاد کلانتری منتشر شود.
اما «پروانه باغچهبان» - خواهر ثمین- نیز یکی دیگر از سخنرانان بود. او از مسوؤلان و برگزار کنندگان این برنامه که به ارزش فرهنگ و هنر توجه داشتهاند، قدردانی کرد و بیش از همه از کاوه : «پسرِ ثمین با عشق و خستگیناپذیر و با شرایط نامساعد در تمامی این سالها تلاش کرده است ساختههای پدرش را از نوشته به صدا در بیاورد و سعادت شنیدن آنها را به ما ارزانی کند، به همین خاطر برایش آرزوی موفقیت و سرافرازی و توانایی بیش از پیش میکنم.»
او از خاطراتِ کودکیاش با «ثمین» گفت. از کسی که او را با غرور «داداش» صدا میکرد: «من تمام خصوصیات و تصویر انسان را از او یاد گرفتم؛ او حامی و دوستِ من بود و از همان کودکی تا آخرین روزهای حیاتش با او رابطهی نزدیکی داشتم. یادم میآید آن زمانها در تعطیلات تابستان، کارگاه نجاری ثمین برپا بود و او «اوستا» بود و من شاگرد اوستا؛ برادرم با تختههای چوب خانههای کوچکِ چوبی با پنجرههای رنگی میساخت و ما را به خیالهای دور میبرد؛ بعد ما آنها را میفروختیم و چند شاهی گیرمان میآمد؛ خودمان را با ذوق به اولین بقالی محله میرساندیم و بستنیهای شکستهی او را میخریدیم و از دسترنج خودمان لذت میبردیم. »
«پروانه باغچهبان» میگوید به همراه خواهرش همواره قطعاتِ برادر را میخواند: «او نمونهای از یک انسان به معنای واقعی کلمه بود. ثمین به بچههای ما آموخت که به طبیعت چگونه نگاه کنند و آن را ستایش.»
در این جلسه «محمد سریر» - آهنگساز و از دوستانِ قدیمی ثمین- به عنوانِ اولین سخنران از او گفت. او ابتدا اظهار تاسف کرد که این مراسم در حالی برای «ثمین» گرفته شده است که او دیگر در این دنیا نیست؛ اما یادش ماند که تاکید کند: «او با آثاری که خلق کرده همواره در ذهن و خاطرهی ما وجود داشته است؛ ثمین همیشه در زندگی بخش مهمی از ما حضور داشته است؛ چه آن زمانی که در تهران بود و چه آن زمان که در استانبول زندگی میکرد؛ ممکن است خیلیها با او آشنایی نداشته باشند؛ اما همه آثارش را میشناسند؛ آثاری که در عینِ تفاخرِ موسیقایی، انسانی است و این مهمترین وجه کارهای باغچهبان است. او در حوزهی شعر و کلام و موسیقی چنان کارهای ارزندهای انجام داده است که بسیاری از جمله خودِ من همچنان از او میآموزیم.»
او همچنین بخشی از نامهای را خواند که «ثمین» برایش نوشته بود. این دو دوست سالها با یکدیگر نامهنگاری داشتند وحالا «سریر» میگوید به زودی بخشی از این نامهها را منتشر خواهد کرد تا دیگرانِ بیشتری با او و اندیشههایش آشنا شوند. آهنگسازِ کهنهکار اما از خاطراتِ دیگرش با «ثمین» گفت: «آن زمان که من به هنرستان موسیقی میرفتم، «ثمین» هم در آنجا تدریس داشت؛ اما ما چندان نزدیکیای به هم نداشتیم تا سالِ 1977 – 1356 خورشیدی- که او مشغول ضبطِ «رنگین کمان» بود. آن دوران برای من بسیار باشکوه است. دورانِ معاشرت و همزیستی با «ثمین» به طور قطع اتفاق بسیار بزرگی برای من بود. او «رنگین کمان» را ابتدا در فررانسه ضبط کرد و بعد میخواست آن را در ایران منتشر کند که به خاطر وقوعِ انقلاب، مشکلاتی برای آن پیش آمد و مدتها در گمرک ماند و باران خورد تا سرانجام دو سالِ بعد از آن به خاطر جوانمردی مسوؤلی منتشر شد.»
سریر با قاطعیت میگوید که «رنگین کمان» یکی از بهترین کارها در حوزهی موسیقی کودکان است که نمونهای چون او وجود ندارد: «وقتی رنگین کمان منتشر شد؛ به به خاطر آنکه در صفحاتِ سیوسه دور بود، آن زمان استقبالِ چندانی از این ماجرا نشد تا اینکه بعدها به همت یکی از ناشران که بیشتر در زمینهی نوجوانان و جوانان فعالیت میکرد؛ به انتشار درآمد.»
به گفتهی سریر «باغچهبان» نگاه یگانهای داشت که هنوز کسی به آن نگاه نکرده است: «نگاه ما باید به الگوهایی چون او باشد که راهنمای جامعه هستند.»
در این مراسم همچنین تعدادی از قطعاتِ او توسط گروههای مختلف موسیقی اجرا شد؛ اما «کاوه باغچهبان» - فرزند ثمین- هم دیگر سخنرانِ این مراسم بود. او از مراسم بزرگداشتِ پدرش به عنوانِ یک جشنِ تولد یاد کرد که برایش بسیار خوشایند است: «من اولین بار که بعد از 25 سال به ایران آمدم، پدرم درگذشته بود و بسیار غمگین بودم؛ حالا اما این مراسم برایم بسیار هیجانانگیز است و انگار یک جشن بزرگ برای پدرم است. من سالهاست که روی آثار پدرم کار میکنم؛ ابتدا فکر میکردم که این کار ادای دینِ من به پدرم است؛ اما خیلی زود فهمیدم که اینها هدیهای است که پدرم بعد از درگذشتش به من داده و باعث شده تا من این همه سال از آثار او لذت ببرم و یک هدف بزرگ در زندگیام داشته باشم. در این مدت روی بسیاری از کارهای او کار کردیم که «چارشنبه سوری» یکی از اینها بود. ما همچنان مشغولِ کار روی آثارِ دیگر او هستیم که امیدوارم روزگاری در کشورِ خودشان منتشر شود و همین جا از دوستانِ ارشاد میخواهم تا به این آثار مجوز دهند.»
«کاوه» همچنین به این نکته اشاره کرد که بسیاری از ایرانیان، خودشان را «بچههای رنگین کمون» میدانند: «این اثر، هدیهی اولین و ثمین به کودکان این سرزمین است.» او همچنین این نوید را میدهد تا «رنگین کمون» با کیفیتی بهتر و همراه با نقاشیهای استاد کلانتری منتشر شود.
اما «پروانه باغچهبان» - خواهر ثمین- نیز یکی دیگر از سخنرانان بود. او از مسوؤلان و برگزار کنندگان این برنامه که به ارزش فرهنگ و هنر توجه داشتهاند، قدردانی کرد و بیش از همه از کاوه : «پسرِ ثمین با عشق و خستگیناپذیر و با شرایط نامساعد در تمامی این سالها تلاش کرده است ساختههای پدرش را از نوشته به صدا در بیاورد و سعادت شنیدن آنها را به ما ارزانی کند، به همین خاطر برایش آرزوی موفقیت و سرافرازی و توانایی بیش از پیش میکنم.»
او از خاطراتِ کودکیاش با «ثمین» گفت. از کسی که او را با غرور «داداش» صدا میکرد: «من تمام خصوصیات و تصویر انسان را از او یاد گرفتم؛ او حامی و دوستِ من بود و از همان کودکی تا آخرین روزهای حیاتش با او رابطهی نزدیکی داشتم. یادم میآید آن زمانها در تعطیلات تابستان، کارگاه نجاری ثمین برپا بود و او «اوستا» بود و من شاگرد اوستا؛ برادرم با تختههای چوب خانههای کوچکِ چوبی با پنجرههای رنگی میساخت و ما را به خیالهای دور میبرد؛ بعد ما آنها را میفروختیم و چند شاهی گیرمان میآمد؛ خودمان را با ذوق به اولین بقالی محله میرساندیم و بستنیهای شکستهی او را میخریدیم و از دسترنج خودمان لذت میبردیم. »
«پروانه باغچهبان» میگوید به همراه خواهرش همواره قطعاتِ برادر را میخواند: «او نمونهای از یک انسان به معنای واقعی کلمه بود. ثمین به بچههای ما آموخت که به طبیعت چگونه نگاه کنند و آن را ستایش.»
منبع:
اختصاصی سایت «موسیقی ما»
تاریخ انتشار : شنبه 25 فروردین 1397 - 19:40
دیدگاهها
قطعه رنگین کمان در فرانسه ؟؟؟؟ قطعه رنگین کمان توسط توماس گریستین داوید و به وسیله ارکستر رادیو وین و کر میترا ( گروه کر کودکان بی سرپرست به مدیریت اولین باغچه بان ؛ همسر مرحوم ثمین باغچه بان ) ور وین ضبط شد. فرانسه موجودیت ندارد!
افزودن یک دیدگاه جدید