( چهارشنبه 5 آذر 1393 - 10:47:22 )
گزیده ای از گفتگوی طولانی و جالب سایت ( خبر آنلاین ) با مرتضی پاشایی :
در ۱۴ سالگی به صورت نسبتا جدی وارد کار موسیقی شدم. ساز میزدم و آهنگ میساختم.. فراموش نکنید اولین قطعهای از من که خیلی گل کرد، مربوط به حدود ۱۲ سال بعد یعنی ۲۶ سالگیام بود.
ــ خیلیها فکر میکنند که کنسرتهایم بعد از ماجرای مشخص شدن بیماریام شروع شد، در حالی که این طوری نیست. من بعد از انتشار قطعه «یکی هست» و محبوب شدن آن، کنسرتی در کرج داشتم که با استقبال گستردهای روبرو شد. بعد از آن کنسرت تهران که با استقبال فراتر از تصور همشهریهای عزیزم همراه شد ، تور دور ایران را آغاز کردم . سفرهایی که باعث شد از نزدیک با اکثر شهرها، آداب و رسوم و قلب مهربان مردم سرزمینم آشنا شوم و مردم همه این شهرها با انرژی فوقالعادهشان، مرا روی صحنه غافلگیر کردند. همان موقع قرارداد کنسرتهای شهرستان ما برای بسیاری از شهرها بسته شده بود و بعد ..........
بعد از اینکه ماجرای بیماریام مشخص شد این روند شدت گرفت. من نمیخواستم این را اعلام کنم ، اما کمکم همه فهمیدند...
ــ کم کم به این قلبی رسیدم که خداوند میخواهد مرا امتحان کند و من باید از این امتحان سربلند بیرون بیایم. راهش این بود که تا سر حد امکان روی کارم متمرکز شوم و از مردمی که اینقدر به من لطف دارند انرژی میگیرم...
ــ از اولین روزهایی که اسم و رسمی پیدا کردم سعی کردم نشان دهم که موفقیت من اتفاقی نیست و لیاقت آن را دارم. سعی کردم رفتارم را با مردم و دوستان و نزدیکانم تغییر نکند. سعی کردم همان مرتضای آرام و بیآزار باشم و همه عشقی را که در درون من است، به هموطنان و مخاطبانم هدیه دهم .
فکر میکنم چون حرفم از دلم برمیآمد مردم هم آن را پذیرفتند.
( چهارشنبه 5 آذر 1393 - 10:47:22 )
گزیده ای از گفتگوی طولانی و جالب سایت ( خبر آنلاین ) با مرتضی پاشایی :
در ۱۴ سالگی به صورت نسبتا جدی وارد کار موسیقی شدم. ساز میزدم و آهنگ میساختم.. فراموش نکنید اولین قطعهای از من که خیلی گل کرد، مربوط به حدود ۱۲ سال بعد یعنی ۲۶ سالگیام بود.
ــ خیلیها فکر میکنند که کنسرتهایم بعد از ماجرای مشخص شدن بیماریام شروع شد، در حالی که این طوری نیست. من بعد از انتشار قطعه «یکی هست» و محبوب شدن آن، کنسرتی در کرج داشتم که با استقبال گستردهای روبرو شد. بعد از آن کنسرت تهران که با استقبال فراتر از تصور همشهریهای عزیزم همراه شد ، تور دور ایران را آغاز کردم . سفرهایی که باعث شد از نزدیک با اکثر شهرها، آداب و رسوم و قلب مهربان مردم سرزمینم آشنا شوم و مردم همه این شهرها با انرژی فوقالعادهشان، مرا روی صحنه غافلگیر کردند. همان موقع قرارداد کنسرتهای شهرستان ما برای بسیاری از شهرها بسته شده بود و بعد ..........
بعد از اینکه ماجرای بیماریام مشخص شد این روند شدت گرفت. من نمیخواستم این را اعلام کنم ، اما کمکم همه فهمیدند...
ــ کم کم به این قلبی رسیدم که خداوند میخواهد مرا امتحان کند و من باید از این امتحان سربلند بیرون بیایم. راهش این بود که تا سر حد امکان روی کارم متمرکز شوم و از مردمی که اینقدر به من لطف دارند انرژی میگیرم...
ــ از اولین روزهایی که اسم و رسمی پیدا کردم سعی کردم نشان دهم که موفقیت من اتفاقی نیست و لیاقت آن را دارم. سعی کردم رفتارم را با مردم و دوستان و نزدیکانم تغییر نکند. سعی کردم همان مرتضای آرام و بیآزار باشم و همه عشقی را که در درون من است، به هموطنان و مخاطبانم هدیه دهم .
فکر میکنم چون حرفم از دلم برمیآمد مردم هم آن را پذیرفتند.