وضعیتِ اسفناکِ نشر موسیقی در ایران
وقتی آثار و ایدههای بزرگان موسیقی خاک میخورد
موسیقی ما- «چند کار آماده دارم که زمانِ زیادی صرفشان کردهام؛ اما نمیتوانم منتشرشان کنم. نه خودم از پسِ اجرای این آثار برمیآیم و نه تهیهکنندهای حاضر به سرمایهگذاری است. در این میان ایدههای بسیار به ذهنم میرسد؛ اما حتی به عملیشدنشان فکر هم نمیکند. بر فرضِ انتشار اثر (که در این شرایط بعید است) هیچ سودی نصیبِ هنرمند نمیشود.»
این گفتههای «ارسلان کامکار» (آهنگساز و نوازندهی نامدار موسیقی ایران) نمایانگرِ وضعِ انتشارِ آثار موسیقایی در ایران است. وقتی آهنگسازی در قامتِ او چنین میگوید؛ بیشک تکلیفِ هنرمندانِ دیگر مشخص است؛ به این سخنان «اردوان کامکار» (برادرِ او و دیگر آهنگساز و نوازندهی برجسته) هم دقت کنید که میگوید: «متاسفانه شرایط نشر یک اثر موسیقایی آن اندازه بد شده که دیگر نمیخوام کارهایم را منتشر کنم. قدر هیچ یک از کارهای ما را نه علاقمندان به موسیقی میدانند و نه دولت. یک اثر بعداز انتشار تا یک ساعت دیگر روی سایتهای اینترنتی قرار خواهد گرفت و مردم بدون توجه به هزینههایی که برای این اثر شده است؛ آن را دانلود میکنند.»
وضعیتِ نشر موسیقی در این شرایط بسیار اسفبار است. بسیاری از ناشرین تمامِ همت و سرمایهی خود را روی نشر موسیقی گذاشتهاند، اما پس از چند سال به دلیل این مشکلات، این سرمایه اندک و فرسوده شد. آنچه مشخص است اینکه اقتصادِ ما در بخش هنری مریض است و در بخش موسیقی مریض تر. این در حالی است که در دیگر کشورها با وجود گسترشِ فضای آنلاینِ پخشِ موسیقی، تیراژ هنرمندان شناختهشدهی موسیقی پاپ گاه به ده میلیون نسخه هم میرسد. بخشی از این مسئله نیز به عدم حمایتهای دولتی برمیگردد؛ برای مثال به محض اینکه یک محصول فرهنگی در آلمان منتشر میشود؛ دولت تعداد زیادی از آن را میخرد تا در اختیار موزهها و دیگر مراکز فرهنگی قرار دهد، این حمایت دولتی علاوه بر ایجاد انگیزه در ناشر، باعث میشود تا در این زمینه سودِ کافی هم داشته باشد. بهطور کلی میتوان گفت تمام زحمت یک ناشر موسیقی اروپایی در تولید یک اثر است، اما ناشر ایرانی بعد از تولید اثر فرهنگی، تازه مشکلاتش آغاز میشود.
به همین خاطر است که میتوان گفت توزیع موسیقی درکشور ما غیرمعقول است، حتی نمیتوانیم بگوییم ضعیف یا سنتی است، چون آن هم نیست، تنها هرج و مرج و بی قانونی فضای آن را فرا گرفته است. شاید به همین خاطر است که «اردوان کامکار» به این نکته اشاره دارد که زندگی بسیاری از موسیقیدانها به خاطر عدم رعایتِ حقوق مولف و مصنف در وضعیت ناخرسندی سپری میشود: «یک موسیقیدان که فعالیت در حوزهی موسیقی را به عنوان شغل خود انتخاب کرده است، از سه راه یعنی برگزاری کنسرت، انتشار آلبوم و تدریس زندگی خود را میگذرد. وضعیت اجراهای زندهی موسیقی سنتی که مشخص است؛ انتشار آلبوم نیز به دلیل نبود قانون کپیرایت فقط هزینههای گزاف روی دست هنرمند میگذرد. در این شرایط فقط هنرمندان میتوانند، تدریس کنند و این روند تدریس آنها را روز به روز فرسوده کرده و از خلاقیت آنها میکاهد.»
وضعیت نشر فیزیکی موسیقی سالهاست که در شرایط مساعدی به سر نمیبرد؛ بخشی از این مساله به رعایت نشدن کپی رایت آثار در ایران برمیگردد. در این مسیر شیوع ویروس کرونا و سوق پیدا کردن به سمت نشر اینترنتی آثار موسیقی هم بر دشواریها افزوده است. با فراگیر شدن تکنولوژی در جهان و البته گسترشِ موبایل، فروش دیجیتالی و آنلاین آثار موسیقی طرفداران زیادی در بین مخاطبان موسیقی در سراسر جهان پیدا کرده است؛ چراکه مخاطب فایل قطعه موسیقی مورد نظر خود را تنها با یک کلیک به دست میآورد؛ این روش تا حد زیادی به نفع محیط زیست و البته ناشران موسیقی در جهان هم هست؛ چرا که در این صورت هزینهی کمتری برای تولید فیزیکی آثار موسیقی صرف میشود و از طرفی مخاطبان موسیقی هر لحظه که میخواهند، میتوانند به اثر مورد نظر خود دسترسی داشته باشند. همین دسترسی از طریق درگاههای موسیقی برای آنها به علت رعایت کپی رایت پولساز است؛ اما شرایط در ایران هم برای ناشران و هم برای هنرمندان اینگونه نشد؛ چرا که قانون کپی رایت آثار هنری در ایران آنچنان که باید تعریف نشده است. حتی زمانی که آلبوم هنرمندی به صورتِ آنلاین، یک میلیون نسخه فروخته؛ اما یکی از تهیهکنندگان موسیقی به این نکته اشاره دارد که فروشِ آلبومهای موفق در فضای مجازی باید به 10 یا 12 میلیون نسخه برسد؛ چرا که در گذشته آلبومهای موفق از آرتیستهای سرشناس یک میلیون نسخهی فیزیکی میفروخت.
امیر مردانه ـ ناشر موسیقی و موزیسین ـ در ارزیابی وضعیت نشر میگوید: «در ۱۰ سال گذشته فروش و نشر آثار به صورت دیجیتالی و اینترنتی جای خودش را در کشور ما باز کرد و در کنار نشر آثار به صورت فیزیکی جایگاه خوبی را به دست آورد. نشر فیزیکی موسیقی در این سالها بسیار آسیب دید و تمام کالاهای فرهنگی ناشران در انبارها ماند و به لحاظ مالی ضرر زیادی کردند؛ ولی از طرفی نشر اینترنتی آثار موسیقی رشد قابل ملاحظهای داشت؛ ولی با توجه به شرایطی که فروش فیزیکی آثار موسیقی در آن قرار دارد باید به دنبال راه چارهای باشیم تا این روش از نشر موسیقی بتواند تا حدودی جایگاهش را همانند همه کشورهای دنیا که از این کالای فیزیکی استفاده میکنند به وضعیت مناسبی برسد.»
این روزها فروش آثار موسیقی به صورت آنلاین از طریق درگاههای موجود نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده؛ اما مسئله اینجاست که فروش آنلاین آثار موسیقی در ایران نسبت به کشورهایی که قوانین کپی رایت را رعایت میکنند، قابل مقایسه نیست. در شرایطی که بخش اعظمی از فروش موسیقی به صورت دیجیتال صورت میگیرد، باید درباره کپی رایت، قوانین محکمی پیاده شود؛ وگرنه آینده خوبی در انتظار نشر صوتی و فیزیکی موسیقی نخواهد بود. حداقل میتوان با قانونی کردن پلتفرمهایی مانند اسپاتیفای، اپل میوزیک و ... تا حدودی مردم را به استفاده از این درگاهها سوق داد. در صورت عملی شدن این امر، هنر و هنرمند جایگاه واقعی خودش را به لحاظ اقتصادی کسب خواهد کرد و میتواند در بازار موسیقی سهم داشته باشد.
به گفتهی مردانه در ۲۰ سال اخیر به پایینترین حد فروش فیزیکی رسیدهایم. اغلب کسانی که آثار را به صورت فیزیکی تهیه میکنند، مجموعهای از نسخه فیزیکی آثار هنرمند مورد علاقه خود را دارند و اینگونه مجموعه خود را تکمیل میکنند و یا نسخه فیزیکی آثار را برای هدیه دادن، تهیه میکنند؛ در این میان شرکتها و موسساتی که در حوزهی موسیقی پاپ فعالیت میکنند عملا تکلیف خود را با این وضع مشخص کردهاند و هیچ برنامهریزی و توقعی در جهت اینکه درآمدی از فروش آثار داشته باشند ندارند. این گروه با در میان گذاشتن سرمایه بالا، قطعات موسیقی را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار میدهند که بتوانند کنسرتهای متعدد و درآمدزا برگزار کنند؛ ولی در حوزههای دیگر موسیقی، باتوجه به اینکه شنونده زیادی ندارند، نمیتوانند تمرکز خود را بر کنسرت بگذارند و هنوز دنبال این هستند بتوانند نسخه فیزیکی آثارشان را بهتر بفروشند.
در سالهای گذشته موسیقی پاپ از انتشار آلبوم به انتشار تک آهنگها تغییر مسیر داد. خوانندگان موسیقی پاپ دیگر آلبومی منتشر نمیکنند. آنها ترجیح میدهند تکآهنگهایشان را به صورت مجزا و با فاصلههای زمانی مشخص منتشر کنند.
این مسالهای است که «رامین صدیقی» نیز به آن اشاره دارد و میگوید: «وضعیت نشر در این روزها مانند سال گذشته حرفی برای گفتن نداشته و همان روال را طی میکند. موسیقی این روزها به سختی میتواند خود را نشان بدهد و به صورت آلبوم منتشر شده به دست مخاطبان خود برسد. بازار این روزهای موسیقی بازار راکدی است. شرایط اقتصادی جوامع موجب میشود مردم کمتر از هر چیز دیگری به سمت و سوی کارها و کلاهای فرهنگی رفته و از آنها استفاده کنند. در بودجه اقتصادی یک خانواده اولین چیزی که به دنبال پایین آمدن شرایط اقتصادی از سبد کالای آنها حذف میشود کالای فرهنگی است. چرا که قبل از آن مجبور به پرداخت آن هستند، مایحتاج روزانه آنهاست. مایحتاجی مثل کرایه خانه و خورد و خوراک و پوشاک و.... به همین دلیل در شرایط بدی اقتصادی این ما هستیم که خط میخوریم.»
این ناشر همچنین در گفتوگویی به این نکته اشاره کرد: «با وجود شرایط این چنینی به نمیتوان به آینده موسیقی و روند بهبود آن چندان خوشبین بود. چون وقتی شرای مالی و اقتصادی جامعهای خوب نباشد یعنی نیازهای اولیه آنها برطرف نشده و این اجازه نمیدهد که به نیازهای ثانویه رسیدگی شود. در همه حوزهها این وضعیت اقتصادی کاملا تاثیر مستقیم دارد. مردمی میتوانند به فرهنگ بپردازند که از نظر اقتصادی تامین باشند. متسفانه موسیقی در حال حاضر بازار اسفناکی دارد.»
کم شدنِ تولید آلبومهای موسیقی به بالا رفتنِ هزینههای تولید هم مربوط است. بخش مهمی از این هزینهها در بخشِ تولیدِ خودِ سیدیها یا دیویدیها و قابهایشان است. شاید علتِ کم شدنِ این کارخانهها به کاهشِ تولیدِ آلبومهای موسیقی برگردد. دلیل دیگر هم بالا رفتنِ هزینههای تعمیر و نگهداریِ دستگاههای این کارخانههاست. برکسی پوشیده نیست که بالارفتنِ قیمت دلار، این هزینهها را چندبرابر کرده است.
این گفتههای «ارسلان کامکار» (آهنگساز و نوازندهی نامدار موسیقی ایران) نمایانگرِ وضعِ انتشارِ آثار موسیقایی در ایران است. وقتی آهنگسازی در قامتِ او چنین میگوید؛ بیشک تکلیفِ هنرمندانِ دیگر مشخص است؛ به این سخنان «اردوان کامکار» (برادرِ او و دیگر آهنگساز و نوازندهی برجسته) هم دقت کنید که میگوید: «متاسفانه شرایط نشر یک اثر موسیقایی آن اندازه بد شده که دیگر نمیخوام کارهایم را منتشر کنم. قدر هیچ یک از کارهای ما را نه علاقمندان به موسیقی میدانند و نه دولت. یک اثر بعداز انتشار تا یک ساعت دیگر روی سایتهای اینترنتی قرار خواهد گرفت و مردم بدون توجه به هزینههایی که برای این اثر شده است؛ آن را دانلود میکنند.»
وضعیتِ نشر موسیقی در این شرایط بسیار اسفبار است. بسیاری از ناشرین تمامِ همت و سرمایهی خود را روی نشر موسیقی گذاشتهاند، اما پس از چند سال به دلیل این مشکلات، این سرمایه اندک و فرسوده شد. آنچه مشخص است اینکه اقتصادِ ما در بخش هنری مریض است و در بخش موسیقی مریض تر. این در حالی است که در دیگر کشورها با وجود گسترشِ فضای آنلاینِ پخشِ موسیقی، تیراژ هنرمندان شناختهشدهی موسیقی پاپ گاه به ده میلیون نسخه هم میرسد. بخشی از این مسئله نیز به عدم حمایتهای دولتی برمیگردد؛ برای مثال به محض اینکه یک محصول فرهنگی در آلمان منتشر میشود؛ دولت تعداد زیادی از آن را میخرد تا در اختیار موزهها و دیگر مراکز فرهنگی قرار دهد، این حمایت دولتی علاوه بر ایجاد انگیزه در ناشر، باعث میشود تا در این زمینه سودِ کافی هم داشته باشد. بهطور کلی میتوان گفت تمام زحمت یک ناشر موسیقی اروپایی در تولید یک اثر است، اما ناشر ایرانی بعد از تولید اثر فرهنگی، تازه مشکلاتش آغاز میشود.
به همین خاطر است که میتوان گفت توزیع موسیقی درکشور ما غیرمعقول است، حتی نمیتوانیم بگوییم ضعیف یا سنتی است، چون آن هم نیست، تنها هرج و مرج و بی قانونی فضای آن را فرا گرفته است. شاید به همین خاطر است که «اردوان کامکار» به این نکته اشاره دارد که زندگی بسیاری از موسیقیدانها به خاطر عدم رعایتِ حقوق مولف و مصنف در وضعیت ناخرسندی سپری میشود: «یک موسیقیدان که فعالیت در حوزهی موسیقی را به عنوان شغل خود انتخاب کرده است، از سه راه یعنی برگزاری کنسرت، انتشار آلبوم و تدریس زندگی خود را میگذرد. وضعیت اجراهای زندهی موسیقی سنتی که مشخص است؛ انتشار آلبوم نیز به دلیل نبود قانون کپیرایت فقط هزینههای گزاف روی دست هنرمند میگذرد. در این شرایط فقط هنرمندان میتوانند، تدریس کنند و این روند تدریس آنها را روز به روز فرسوده کرده و از خلاقیت آنها میکاهد.»
وضعیت نشر فیزیکی موسیقی سالهاست که در شرایط مساعدی به سر نمیبرد؛ بخشی از این مساله به رعایت نشدن کپی رایت آثار در ایران برمیگردد. در این مسیر شیوع ویروس کرونا و سوق پیدا کردن به سمت نشر اینترنتی آثار موسیقی هم بر دشواریها افزوده است. با فراگیر شدن تکنولوژی در جهان و البته گسترشِ موبایل، فروش دیجیتالی و آنلاین آثار موسیقی طرفداران زیادی در بین مخاطبان موسیقی در سراسر جهان پیدا کرده است؛ چراکه مخاطب فایل قطعه موسیقی مورد نظر خود را تنها با یک کلیک به دست میآورد؛ این روش تا حد زیادی به نفع محیط زیست و البته ناشران موسیقی در جهان هم هست؛ چرا که در این صورت هزینهی کمتری برای تولید فیزیکی آثار موسیقی صرف میشود و از طرفی مخاطبان موسیقی هر لحظه که میخواهند، میتوانند به اثر مورد نظر خود دسترسی داشته باشند. همین دسترسی از طریق درگاههای موسیقی برای آنها به علت رعایت کپی رایت پولساز است؛ اما شرایط در ایران هم برای ناشران و هم برای هنرمندان اینگونه نشد؛ چرا که قانون کپی رایت آثار هنری در ایران آنچنان که باید تعریف نشده است. حتی زمانی که آلبوم هنرمندی به صورتِ آنلاین، یک میلیون نسخه فروخته؛ اما یکی از تهیهکنندگان موسیقی به این نکته اشاره دارد که فروشِ آلبومهای موفق در فضای مجازی باید به 10 یا 12 میلیون نسخه برسد؛ چرا که در گذشته آلبومهای موفق از آرتیستهای سرشناس یک میلیون نسخهی فیزیکی میفروخت.
امیر مردانه ـ ناشر موسیقی و موزیسین ـ در ارزیابی وضعیت نشر میگوید: «در ۱۰ سال گذشته فروش و نشر آثار به صورت دیجیتالی و اینترنتی جای خودش را در کشور ما باز کرد و در کنار نشر آثار به صورت فیزیکی جایگاه خوبی را به دست آورد. نشر فیزیکی موسیقی در این سالها بسیار آسیب دید و تمام کالاهای فرهنگی ناشران در انبارها ماند و به لحاظ مالی ضرر زیادی کردند؛ ولی از طرفی نشر اینترنتی آثار موسیقی رشد قابل ملاحظهای داشت؛ ولی با توجه به شرایطی که فروش فیزیکی آثار موسیقی در آن قرار دارد باید به دنبال راه چارهای باشیم تا این روش از نشر موسیقی بتواند تا حدودی جایگاهش را همانند همه کشورهای دنیا که از این کالای فیزیکی استفاده میکنند به وضعیت مناسبی برسد.»
این روزها فروش آثار موسیقی به صورت آنلاین از طریق درگاههای موجود نسبت به گذشته افزایش پیدا کرده؛ اما مسئله اینجاست که فروش آنلاین آثار موسیقی در ایران نسبت به کشورهایی که قوانین کپی رایت را رعایت میکنند، قابل مقایسه نیست. در شرایطی که بخش اعظمی از فروش موسیقی به صورت دیجیتال صورت میگیرد، باید درباره کپی رایت، قوانین محکمی پیاده شود؛ وگرنه آینده خوبی در انتظار نشر صوتی و فیزیکی موسیقی نخواهد بود. حداقل میتوان با قانونی کردن پلتفرمهایی مانند اسپاتیفای، اپل میوزیک و ... تا حدودی مردم را به استفاده از این درگاهها سوق داد. در صورت عملی شدن این امر، هنر و هنرمند جایگاه واقعی خودش را به لحاظ اقتصادی کسب خواهد کرد و میتواند در بازار موسیقی سهم داشته باشد.
به گفتهی مردانه در ۲۰ سال اخیر به پایینترین حد فروش فیزیکی رسیدهایم. اغلب کسانی که آثار را به صورت فیزیکی تهیه میکنند، مجموعهای از نسخه فیزیکی آثار هنرمند مورد علاقه خود را دارند و اینگونه مجموعه خود را تکمیل میکنند و یا نسخه فیزیکی آثار را برای هدیه دادن، تهیه میکنند؛ در این میان شرکتها و موسساتی که در حوزهی موسیقی پاپ فعالیت میکنند عملا تکلیف خود را با این وضع مشخص کردهاند و هیچ برنامهریزی و توقعی در جهت اینکه درآمدی از فروش آثار داشته باشند ندارند. این گروه با در میان گذاشتن سرمایه بالا، قطعات موسیقی را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار میدهند که بتوانند کنسرتهای متعدد و درآمدزا برگزار کنند؛ ولی در حوزههای دیگر موسیقی، باتوجه به اینکه شنونده زیادی ندارند، نمیتوانند تمرکز خود را بر کنسرت بگذارند و هنوز دنبال این هستند بتوانند نسخه فیزیکی آثارشان را بهتر بفروشند.
در سالهای گذشته موسیقی پاپ از انتشار آلبوم به انتشار تک آهنگها تغییر مسیر داد. خوانندگان موسیقی پاپ دیگر آلبومی منتشر نمیکنند. آنها ترجیح میدهند تکآهنگهایشان را به صورت مجزا و با فاصلههای زمانی مشخص منتشر کنند.
این مسالهای است که «رامین صدیقی» نیز به آن اشاره دارد و میگوید: «وضعیت نشر در این روزها مانند سال گذشته حرفی برای گفتن نداشته و همان روال را طی میکند. موسیقی این روزها به سختی میتواند خود را نشان بدهد و به صورت آلبوم منتشر شده به دست مخاطبان خود برسد. بازار این روزهای موسیقی بازار راکدی است. شرایط اقتصادی جوامع موجب میشود مردم کمتر از هر چیز دیگری به سمت و سوی کارها و کلاهای فرهنگی رفته و از آنها استفاده کنند. در بودجه اقتصادی یک خانواده اولین چیزی که به دنبال پایین آمدن شرایط اقتصادی از سبد کالای آنها حذف میشود کالای فرهنگی است. چرا که قبل از آن مجبور به پرداخت آن هستند، مایحتاج روزانه آنهاست. مایحتاجی مثل کرایه خانه و خورد و خوراک و پوشاک و.... به همین دلیل در شرایط بدی اقتصادی این ما هستیم که خط میخوریم.»
این ناشر همچنین در گفتوگویی به این نکته اشاره کرد: «با وجود شرایط این چنینی به نمیتوان به آینده موسیقی و روند بهبود آن چندان خوشبین بود. چون وقتی شرای مالی و اقتصادی جامعهای خوب نباشد یعنی نیازهای اولیه آنها برطرف نشده و این اجازه نمیدهد که به نیازهای ثانویه رسیدگی شود. در همه حوزهها این وضعیت اقتصادی کاملا تاثیر مستقیم دارد. مردمی میتوانند به فرهنگ بپردازند که از نظر اقتصادی تامین باشند. متسفانه موسیقی در حال حاضر بازار اسفناکی دارد.»
کم شدنِ تولید آلبومهای موسیقی به بالا رفتنِ هزینههای تولید هم مربوط است. بخش مهمی از این هزینهها در بخشِ تولیدِ خودِ سیدیها یا دیویدیها و قابهایشان است. شاید علتِ کم شدنِ این کارخانهها به کاهشِ تولیدِ آلبومهای موسیقی برگردد. دلیل دیگر هم بالا رفتنِ هزینههای تعمیر و نگهداریِ دستگاههای این کارخانههاست. برکسی پوشیده نیست که بالارفتنِ قیمت دلار، این هزینهها را چندبرابر کرده است.
تاریخ انتشار : سه شنبه 5 اردیبهشت 1402 - 15:58
دیدگاهها
سلام. البته باید از آثار فیزیکی مثل سی دی های موسیقی اعه از تصویری صوتی و مستند و گزارش هنری نیز حمایت مادی معنوی بشه. با تبلیغ از این آثار در بین دوستان و گالری های هنری و کتابفروشی ها و سایتهای اینترنتی هنوز هم طرفدار خودش رو داره. اگر تبلیغاتش بیشتر بشه
افزودن یک دیدگاه جدید