برنامه یاد بعضی نفرات
 
«جواد مجابی» (نویسنده‌ی نام‌دار) از «بندر بند» نوشت
مثل ساز زدن مردی در اوج مصیبت ویرانی
موسیقی ما- «جواد مجابی» (نویسنده) پس از تماشای فیلم «بندربند» منیژه حکمت، متنی را با عنوان «بندربند، موسیقی جوان رویاروی مصیبت پیر» منتشر کرده و آغاز آن را با شعری از «اخوان ثالث» شروع کرده و آورده است: «بارانی آمده ست و به راه اوفتاده سیل / هرجا که مرز بوده و خط پاک شسته است /چندان که شهربند قرق‌ها شکسته است / من خواب دیده‌ام / ما خواب دی ..../ بس است !» )
 
فیلم «بندربند» خانم منیژه حکمت را دیدم ، فیلم کم هزینه با هدف آزاده و مستقل ماندن و در عمل بی گزند شدن از آسیب‌های رایج ثروت و قدرت ، فیلمی واقعیت گراست، تلخ اما شریف، نشان دهنده‌ی واقعیت بحرانی استیصال چند تن از نسل جوان که در شهربند سیل گرفتارند موانع و گسل‌ها را مدام پشت سر می‌گذارند برای رسیدن به موقع به جایی دیگر و پناه‌جوئی در آسایش زندگی شاد طبیعی.
 
زیر پوست وقایع سرگذشت پر تلاطم ارتش بیکاران از قشرهای پهناور جامعه جریان دارد که با نومیدی نیرومندی علیه امیدهای واهی اعلام شده درگیرند. گاهی در واقعیت به زانو درمی‌آیند و زمانی با پناه بردن به تخیل هنری برمی‌خیزند؛ اما می‌دانند و می‌دانیم برای همیشه فرو نمی‌افتند، چرا که راه ادامه دارد و هر سد و بند گذشتنی است. استیصال واژه نکبتی است؛ اما وقتی قشر آگاه عاشق را از عبور طبیعی در مسیر زندگی اش بازداری و آنان را با محرومیت و ممنوعیت تا حد مرگ محاصره کنی، این فضای شوم می‌تواند موسیقی زندگی را به ابتذال و فراموشی تهدید کند و ساز طرب را بر آب‌های فنا افکند.
 
فیلم «بندربند» نه لالایی تخدیری است نه پیام دهنده‌ای ستیزه‌گر. دلهره زیستی و اضطراب نسلی را به شیوه‌ای نیمه مستند روایت می‌کند که نه مقصد را آرمان‌شهر می‌پندارند ( تهران / نیویورک / بنگلادش ) و نه به شیوه‌ای نیهیلیستی خود را به پوچ‌انگاری و یاوه‌گی سپرده‌اند.
 
می‌خواهند شهروندی طبیعی باشند با حقوق انسانی برابر با این و آن و شاد کردن خود و دیگران که از آن در هر حال محروم شده‌اند. صحنه‌های طنزآمیز رهائی بخش در فیلم کم نیست مثل ساز زدن مردی در اوج مصیبت ویرانی با حضور بداهه‌وار موسیقی کاران در جمع آسیب دیدگان و آئین عزا را به پایکوبی شادی بخش مبدل کردن، بارها به مدد خیال از گسل‌های مادی گذشتن. انواع خطرها را با غم و شادی اما بی پروا پیمودن. فیلمساز جسورانه با مهم‌ترین مشکل انسانی اکنون و این جا – که جدا از جهان نیستیم – رودررو شده است. همه باید به این هشدار فرهنگی فیلم آگاه شویم که زودا ، سیل می‌تواند همه را با خود ببرد. دیریست که شهربند قرق‌ها شکسته و هر شهروند زندگی شریف و آزاد بی‌گزند و بی‌دربند می‌خواهد. بس است.»
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 آذر 1400 - 12:00

افزودن یک دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Plain text

  • هیچ تگ HTML ی مجاز نیست.
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
This question is for testing whether or not you are a human visitor and to prevent automated spam submissions.



دانلود مثل ساز زدن مردی در اوج مصیبت ویرانی | موسیقی ما