مراسم یادبود «ابراهیم اثباتی» با حضور جمع محدودی از دوستدارانش برگزار شد
نسیم ادبی: «ابراهیم» سپاسگزارم که دوستم داشتی و اجازه دادی دوستت داشته باشم
موسیقی ما- جامعهی تئاتر و موسیقی کشور، حالا سوگوارِ «ابراهیم اثباتی» است، آهنگسازی که سالها با بیماری مبارزه کرد و سرانجام تاب نیاورد. او آهنگساز و نوازندهای بود که علاوه بر آثارِ درخشانی که خلق کرد، با هر که نشست و برخاست و ساز زد، تصویری دلانگیز از خود به یادگار گذاشت. او در سالهای عمرِ خویش بسیار قطعات نوشت و برای چیزی قریبِ هفتاد فیلم و تئاتر موسیقی نوشت و با همراهی گروه «وصل یار» نیز قطعاتِ بسیاری خلق کرد. روز گذشته، خانواده و تعدادی از دوستانش، مراسم یادبودی را برای او برگزار کردند که مشروحِ آن را میخوانید.
در این مراسم دکتر «غلامرضا دینانی» به عنوانِ اولین سخنران حضور داشت: «همهی ما بعد از به دنیا آمدن سوار قطاری میشویم که بلیتِ آن را پدر و مادرانمان به ما دادهاند. در این قطار همه (خانواده و دوستانمان) هستیم، اما هر کدام در ایستگاهی که برایشان تعیین شده است، پیاده میشوند. چقدر زیباست که وقتی نفرِ کناری ما پیاده میشود، به دلیلِ خوشبو، خوش صحبتبودن و مهربان بودن، آدمی آرزو کند که ای کاش او ما و او در ایستگاهِ یکسانی پیاده میشدیم. اگرچه بعضی اوقات در این قطار، کسی کنارِ ما نشسته که این خصایل را ندارد و ما آرزو میکنیم که ای کاش زودتر پیاده شود. در هر حال قطار به حرکت خود ادامه میدهد و چقدر خوب است که فردی که دیگر ساکنِ این قطار نیست، از خودش مهربانیهایی بهجای گذارد که دیگران هر وقت یادش میافتند، وجودشان لبریز از لذت و خاطرهی خوب شود و «ابراهیم» عزیز این کار را انجام داد. من وقتی به چهرهی دوستانش نگاه میکنم و ناراحتی را در آن میبینم، به حقیقتِ این ماجرا پی میبرم، هرچند که او همیشه هست.»
او ادامه داد: «در جادهی زندگی ممکن است هر اتفاقی پیش بیاید و در این میان کسی موفق است که جادهی زندگی را با تمامِ اتفاقاتش پذیرا باشد و انتظار نداشته باشد که همه چیز همواره زیبا باشد؛ این همان نکتهای است که «ابراهیم» همواره به آن توجه میکرد. جناب اثباتی از بین ما رفت و این موضوع برای همسر و خانوادهاش بسیار سخت است؛ اما همگی باید پذیرای این ماجرا باشیم و خوشحال از آنکه او به مقام انسانیت دست یافت.»
«بهزاد فراهانی» - بازیگر و کارگردان تئاتر- دیگر سخنرانِ این مراسم بود که دربارهی آهنگساز فقید سخن گفت: «اگر یک روز از من بپرسند که در بینِ چند هزار نفر اعضای خانهی تئاتر، خوشلبخنذترین چه کسی بود؟ میگویم: «حتما ابی». در این سالها که کنارش بودم، همیشه او را با لبخند میدیدم و اگر هم گاهی دلشورهای داشت به علتِ وظیفه شناسی خاصش بود.»
این بازیگر پیشکسوت ادامه داد: «او بسیار عاشق بود و اگر میتوانست نغمههای خوشش را با فراغِ بالِ بیشتری به سیمها بزند، شاید اسیر این بیماری نمیشد. آخرین بار که او را دیدم، احساس کردم با نگاهی زیرپوستی میگوید: «میخواهم بروم» اما با این وجود اصلا غصهدار نبود که صاحب اندیشه و تفکر و ایمانی مثالزدنی بود.»
«بهزاد فراهانی» با بیانِ این مطلب که تعریفِ از پسِ رفته خوشایند نیست؛ اما ما در زمان بودنش به ستایش او پرداختیم، صحبتهایش را اینگونه به پایان رساند: «من وفاداری و دلبستگی نسیم (ادبی) را پاس میدارم. او بوی خوش زنِ شرقی را میداد و همیشه عاشقِ همسرش بود.»
دکتر «حسین خطیبی» نیز دیگر سخنرانِ این مراسم بود و از بعد روانشناختی این پرسش را مطرح کرد که: «چرا ابراهیم این همه محبوب است؟ و چطور ما هم بتوانیم مثلِ او باشیم؟» و در ادامه توضیح داد: «ابراهیم، یک شخصیت کاملا برونگرا بود و کار تیمی را میفهمید و میتوانست با دیگران (فرد و جمع) ارتباط برقرار کند. او عصبیت بسیار پایینی داشت و هیچ چیز نمیتوانست او را از خود بیخود کند. او آگاهی هیجانی بسیار بالایی داشت و همین باعث میشد تمام سختیها را پشت سر بگذارد و نتیجهاش حماسهی تحملِ دو سه سال بیماری بدون شکایت و اعتراض و خشم بود. او به خوبی کنترل هیجان و استرس را بلد بود و در عین حال توافقپذیرترین آدمی بود که در زندگیام دیدم. علاوه بر آن ذهن او برای هر فرد و اتفاقِ جدیدی باز بود و به همین خاطر در تمام کارهایش خلاقیتی مثالزدنی داشت. وجدانمندی دیگر خصوصیتِ او بود که باعث میشد هیچ کاری را نیمه انجام ندهد و مسوؤلیت کار را به شکل کامل برعهده بگیرد. اینها از ابراهیم اثباتی یک شخصیتِ محبوب و موفق ساخت که همیشه در ذهنِ دیگران باقی خواهد ماند.»
«محمد حاتمی» -بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما- اما با حالی ناخوش از او گفت: «ما سوای از قرابت فامیلی، طی 25 سال با یکدیگر همکاری داشتیم در بسیاری از نمایشها (در ایران و خارج) با یکدیگر کار کردیم و جز نیکی هیچ از او به یاد ندارم.»
«مسعود فروتن» نیز با وجود آنکه سوگوار خواهرش بود، به این نکته اشاره کرد که «ابراهیم اثباتی» از جمله کسانی بود که با گشادهدستی صمیمیت و عشق را مصرف میکرد و عاشق حرفه،همسر و زندگیاش بود.»
«نسیم ادبی» - بازیگر تئاتر و سینما- آخرین سخنرانِ این مراسم بود: «فکر میکنم تمام این اتفاقات را خود ابراهیم رقم زد؛ از روزِ خاکسپاری و آن مراسمِ زیبا گرفته تا مراسم یادبودش.»
او از کسانی که با وجود «کرونا» در مراسمِ خاکسپاریاش شرکت کردند، ادامه داد: «تاکنون فکر میکردم فقط من عاشق ابراهیم هستم؛ اما انگار همهی دنیا او را عاشقانه دوست دارند و البته این حجم محبوب بودن هیچ از شخصیت و کاراکتر عزیز دل من بعید نبود. او یک روح آسمانی داشت و زمین جایش نبود و به همین خاطر به زیباترین شکل ممکن عروج کرد.»
او در پایانِ صحبتهایش گفت: «او همواره به پیشرفتِ من کمک کرد و میخواهم بگویم سپاسگزارِ تمام زحماتی که کشیدی، هستم. سپاسگزارِ اینکه دوستم داشتی و اجازه دادی دوستت داشته باشم و میدانم از این پس نیز همراهیام خواهی کرد.»
در این مراسم دکتر «غلامرضا دینانی» به عنوانِ اولین سخنران حضور داشت: «همهی ما بعد از به دنیا آمدن سوار قطاری میشویم که بلیتِ آن را پدر و مادرانمان به ما دادهاند. در این قطار همه (خانواده و دوستانمان) هستیم، اما هر کدام در ایستگاهی که برایشان تعیین شده است، پیاده میشوند. چقدر زیباست که وقتی نفرِ کناری ما پیاده میشود، به دلیلِ خوشبو، خوش صحبتبودن و مهربان بودن، آدمی آرزو کند که ای کاش او ما و او در ایستگاهِ یکسانی پیاده میشدیم. اگرچه بعضی اوقات در این قطار، کسی کنارِ ما نشسته که این خصایل را ندارد و ما آرزو میکنیم که ای کاش زودتر پیاده شود. در هر حال قطار به حرکت خود ادامه میدهد و چقدر خوب است که فردی که دیگر ساکنِ این قطار نیست، از خودش مهربانیهایی بهجای گذارد که دیگران هر وقت یادش میافتند، وجودشان لبریز از لذت و خاطرهی خوب شود و «ابراهیم» عزیز این کار را انجام داد. من وقتی به چهرهی دوستانش نگاه میکنم و ناراحتی را در آن میبینم، به حقیقتِ این ماجرا پی میبرم، هرچند که او همیشه هست.»
او ادامه داد: «در جادهی زندگی ممکن است هر اتفاقی پیش بیاید و در این میان کسی موفق است که جادهی زندگی را با تمامِ اتفاقاتش پذیرا باشد و انتظار نداشته باشد که همه چیز همواره زیبا باشد؛ این همان نکتهای است که «ابراهیم» همواره به آن توجه میکرد. جناب اثباتی از بین ما رفت و این موضوع برای همسر و خانوادهاش بسیار سخت است؛ اما همگی باید پذیرای این ماجرا باشیم و خوشحال از آنکه او به مقام انسانیت دست یافت.»
«بهزاد فراهانی» - بازیگر و کارگردان تئاتر- دیگر سخنرانِ این مراسم بود که دربارهی آهنگساز فقید سخن گفت: «اگر یک روز از من بپرسند که در بینِ چند هزار نفر اعضای خانهی تئاتر، خوشلبخنذترین چه کسی بود؟ میگویم: «حتما ابی». در این سالها که کنارش بودم، همیشه او را با لبخند میدیدم و اگر هم گاهی دلشورهای داشت به علتِ وظیفه شناسی خاصش بود.»
این بازیگر پیشکسوت ادامه داد: «او بسیار عاشق بود و اگر میتوانست نغمههای خوشش را با فراغِ بالِ بیشتری به سیمها بزند، شاید اسیر این بیماری نمیشد. آخرین بار که او را دیدم، احساس کردم با نگاهی زیرپوستی میگوید: «میخواهم بروم» اما با این وجود اصلا غصهدار نبود که صاحب اندیشه و تفکر و ایمانی مثالزدنی بود.»
«بهزاد فراهانی» با بیانِ این مطلب که تعریفِ از پسِ رفته خوشایند نیست؛ اما ما در زمان بودنش به ستایش او پرداختیم، صحبتهایش را اینگونه به پایان رساند: «من وفاداری و دلبستگی نسیم (ادبی) را پاس میدارم. او بوی خوش زنِ شرقی را میداد و همیشه عاشقِ همسرش بود.»
دکتر «حسین خطیبی» نیز دیگر سخنرانِ این مراسم بود و از بعد روانشناختی این پرسش را مطرح کرد که: «چرا ابراهیم این همه محبوب است؟ و چطور ما هم بتوانیم مثلِ او باشیم؟» و در ادامه توضیح داد: «ابراهیم، یک شخصیت کاملا برونگرا بود و کار تیمی را میفهمید و میتوانست با دیگران (فرد و جمع) ارتباط برقرار کند. او عصبیت بسیار پایینی داشت و هیچ چیز نمیتوانست او را از خود بیخود کند. او آگاهی هیجانی بسیار بالایی داشت و همین باعث میشد تمام سختیها را پشت سر بگذارد و نتیجهاش حماسهی تحملِ دو سه سال بیماری بدون شکایت و اعتراض و خشم بود. او به خوبی کنترل هیجان و استرس را بلد بود و در عین حال توافقپذیرترین آدمی بود که در زندگیام دیدم. علاوه بر آن ذهن او برای هر فرد و اتفاقِ جدیدی باز بود و به همین خاطر در تمام کارهایش خلاقیتی مثالزدنی داشت. وجدانمندی دیگر خصوصیتِ او بود که باعث میشد هیچ کاری را نیمه انجام ندهد و مسوؤلیت کار را به شکل کامل برعهده بگیرد. اینها از ابراهیم اثباتی یک شخصیتِ محبوب و موفق ساخت که همیشه در ذهنِ دیگران باقی خواهد ماند.»
«محمد حاتمی» -بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما- اما با حالی ناخوش از او گفت: «ما سوای از قرابت فامیلی، طی 25 سال با یکدیگر همکاری داشتیم در بسیاری از نمایشها (در ایران و خارج) با یکدیگر کار کردیم و جز نیکی هیچ از او به یاد ندارم.»
«مسعود فروتن» نیز با وجود آنکه سوگوار خواهرش بود، به این نکته اشاره کرد که «ابراهیم اثباتی» از جمله کسانی بود که با گشادهدستی صمیمیت و عشق را مصرف میکرد و عاشق حرفه،همسر و زندگیاش بود.»
«نسیم ادبی» - بازیگر تئاتر و سینما- آخرین سخنرانِ این مراسم بود: «فکر میکنم تمام این اتفاقات را خود ابراهیم رقم زد؛ از روزِ خاکسپاری و آن مراسمِ زیبا گرفته تا مراسم یادبودش.»
او از کسانی که با وجود «کرونا» در مراسمِ خاکسپاریاش شرکت کردند، ادامه داد: «تاکنون فکر میکردم فقط من عاشق ابراهیم هستم؛ اما انگار همهی دنیا او را عاشقانه دوست دارند و البته این حجم محبوب بودن هیچ از شخصیت و کاراکتر عزیز دل من بعید نبود. او یک روح آسمانی داشت و زمین جایش نبود و به همین خاطر به زیباترین شکل ممکن عروج کرد.»
او در پایانِ صحبتهایش گفت: «او همواره به پیشرفتِ من کمک کرد و میخواهم بگویم سپاسگزارِ تمام زحماتی که کشیدی، هستم. سپاسگزارِ اینکه دوستم داشتی و اجازه دادی دوستت داشته باشم و میدانم از این پس نیز همراهیام خواهی کرد.»
تاریخ انتشار : سه شنبه 7 بهمن 1399 - 19:45
افزودن یک دیدگاه جدید