آلبوم موسیقی «زمستان» به خوانندگی و آهنگسازی «فرامرز گرمرودی» و اجرای ارکستر سمفونیک رادیو و تلویزیون آذربایجان منتشر شد
رضا مهدوی: خوانندههای ما سادهخوان شدهاند
موسیقی ما- آلبوم موسیقی «زمستان» به خوانندگی و آهنگسازی «فرامرز گرمرودی» و اجرای ارکستر سمفونیک رادیو و تلویزیون آذربایجان منتشر شد و آهنگساز این اثر به همراه دامون شش بلوکی (پژوهشگر موسیقی و مستندساز)، رضا مهدوی (موزیسین و متنقد) در فرهنگسرای ارسباران دربارهی آن سخن گفتند.
در ابتدای این مراسم رضا مهدوی گفت: «من آلبوم «زمستان» ایشان را چند مرتبه گوش دادم و به نظر یک کار فاخر و ارزشمند است که ضمن توجه و حفظ اصالتها مدرن هم محسوب میشود، با توجه به اینکه سابقه کار و ضبط در برخی کشورها مانند آذربایجان را دارم؛ دیدهام که یک ارکستر دور هم جمع میشوند و حدود چهار ساعت یک اثر را تمرین میکنند و همگی با هم آن را اجرا میکنند؛ این درست همان چیزی است که ارکستر سمفونیک کشورمان انتظار داریم منتهی سالهاست که چنین چیزی از آنها ندیدهایم. اما ارکستر آذربایجان به خوبی از پس اجرای این اثر برآمده است. در واقع همانطور که میدانیم فواصل ارکستر تامپره است اما به خوبی توانسته منطبق بر صدای گرمرودی فضای همایون را اجرا کند. گرمرودی تحت تاثیر موسیقی قاجار قرار دارد و نکات جالبی را نیز در اجرایش دارد. متاسفانه امروزه خوانندگان جوان ما به سادهخوانی روی آوردهاند؛ وقتی ردیفهای محمود کریمی با فرم ساده منتشر شد قرار بود دورههای متوسط و عالی آن نیز منتشر شود؛ ولی متاسفانه فقط همین ردیف ساده شده برای یادگیری قرار گرفت و امروز شاهد هستیم که خوانندگان ما دانش چندان مناسبی ندارند.»
رضا مهدوی در مورد ویژگیهای آلبوم زمستان گفت: «آقای گرمرودی در آلبوم «زمستان» به ارائه یک کار تلفیقی پرداختهاند و ما شاهد گونهای متفاوت از تلفیق هستیم. ایشان آواز اصیل ایرانی را با جزئیاتش اجرا کرده و ارکستر آذربایجان نیز همانطور که در فرهنگ خودش دیده میشود به آواز کمک کرده است. شعر زمستان درست است که دردها و برخی مسائل سیاسی را بیان میکند اما در این آلبوم صدای آقای گرمرودی به عنوان یک محلل عمل کرده است و این سردی و نگرانی درون شعر را به فضایی تبدیل کرده که گویی شخص در کنار شومینه به سرمای بیرون مینگرد و امید به آیندهای بهتر میتواند داشته باشد. در واقع فضای گرم صدای گرمارودی ترکیب جالبی با فضای سرد شعر به وجود آورده که جدید است. گرمرودی شعر اخوان ثالث را تلف نکرده و ضمن اینکه رعایت اصول ارکستر را انجام داده، اجرای خودش را نیز داشته اشته است. در اجرا هم خودنمایی احساس نمیشود. متاسفانه امروز شاهد حرکات و پیچشهای عجیب در بدن و حرکات برخی خواننده و نوازندههای ایرانی هستیم که ببیننده را نگران میکند؛ یعنی مخاطب فکر میکند چه اتفاقی دارد برای این فرد میافتد که این حرکات و پیچ و تابها را به بدنش میدهد.»
در بخش دیگری از این نشست فرامرز گرمرودی گفت: «الشن منصوراف درباره این تکانهایی که برخی نوازندهها و خوانندهها به بدنشان میدهند میگوید این تکانها باید به واسطه موسیقی که اجرا میشود که شنونده ایجاد شود نه موزیسین؛ حالا شما میبینید موزیسین تکان تکان میخورد اما در شنونده تاثیری به واسطه موسیقی ایجاد نمیکند. متاسفانه در موسیقی ایران ما همه چیز را با هم میخواهیم و این امکان پذیر نیست. آکادمیک نبودن موسیقی ایران باعث به وجود آمدن اختلالاتی شده که به ویژه در 20 سال اخیر موسیقیهای خستهکننده به وجود آیند. من شعر زمستان را بسیار دوست دارم و آثاری که پیش از این با استفاده از این شعر صورت گرفته انگیزه بسیاری برای کار کردنم روی این اثر اخوان ثالث ایجاد کرده بود. من یک ملودی در فضای همایون برای این شعر ساختم و از گوشهای این دستگاه نیز استفاده کردم؛ ضمن اینکه آگاهانه خوانندگی را کنترل کردم و صدای آن را بالاتر از ارکستر نگرفتم که ریزیهکاریهای ارکستر به خوبی شنیده شود.»
در بخش دیگری از این نشست نیز دامون شش بلوکی گفت: «از وقتی با آقای گرمرودی آشنا شدهام تفاوتی در نگاهم نسبت به موسیقی آذربایجان ایجاد شده است؛ با اینکه ترک زبان و قشقایی هستم منتهی همیشه دوست داشتم اطلاعات بیشتری در مورد این موسیقی داشته باشم و یک سئوال جدی همواره ذهنم را در گیر کرده است؛ با اینکه فاصل ما تا باکو با هواپیما کمتر از یک ساعت است چرا اطلاعات دقیقی از موسیقی آذربایجان نداریم و تبادلی میان موسیقی ما و آذربایجان اتفاق نیافتاده است؟ تعاملی که به نظرم در این شرایط کنونی برای موسیقی ما میتواند راهگشا باشد. موسیقی موقام در آذربایجان و موسیقی معادل آن در ایران که ردیف دستگاهی محسوب میشود در کشورهای دیگری نیز نمونههایی از آن یافت میشود و اشتراکاتی دارند که انکار ناپذیر است؛ اما با وجود تمام این اشتراکات مسیری که موسیقی آذربایجان طی کرده باعث پویایی آن موسیقی شده و بر خلاف آن ما نتوانستهایم در سالهای اخیر حرکت مهمی داشته باشیم. به نظرم هم ضعف ساز و کار آکادمیک در این حوزه و هم کمبود امکانات برای رشد استعدادهای موسیقی از جمله علتهایی است که باعث شده رشد مهمی در موسیقی ایرانی نداشته باشیم. من امیدوارم با تبادل میان موسیقی ایران و آذربایجان به بازنگری بسیاری از مسائل موسیقی کشورمان بپردازیم.»
در ابتدای این مراسم رضا مهدوی گفت: «من آلبوم «زمستان» ایشان را چند مرتبه گوش دادم و به نظر یک کار فاخر و ارزشمند است که ضمن توجه و حفظ اصالتها مدرن هم محسوب میشود، با توجه به اینکه سابقه کار و ضبط در برخی کشورها مانند آذربایجان را دارم؛ دیدهام که یک ارکستر دور هم جمع میشوند و حدود چهار ساعت یک اثر را تمرین میکنند و همگی با هم آن را اجرا میکنند؛ این درست همان چیزی است که ارکستر سمفونیک کشورمان انتظار داریم منتهی سالهاست که چنین چیزی از آنها ندیدهایم. اما ارکستر آذربایجان به خوبی از پس اجرای این اثر برآمده است. در واقع همانطور که میدانیم فواصل ارکستر تامپره است اما به خوبی توانسته منطبق بر صدای گرمرودی فضای همایون را اجرا کند. گرمرودی تحت تاثیر موسیقی قاجار قرار دارد و نکات جالبی را نیز در اجرایش دارد. متاسفانه امروزه خوانندگان جوان ما به سادهخوانی روی آوردهاند؛ وقتی ردیفهای محمود کریمی با فرم ساده منتشر شد قرار بود دورههای متوسط و عالی آن نیز منتشر شود؛ ولی متاسفانه فقط همین ردیف ساده شده برای یادگیری قرار گرفت و امروز شاهد هستیم که خوانندگان ما دانش چندان مناسبی ندارند.»
رضا مهدوی در مورد ویژگیهای آلبوم زمستان گفت: «آقای گرمرودی در آلبوم «زمستان» به ارائه یک کار تلفیقی پرداختهاند و ما شاهد گونهای متفاوت از تلفیق هستیم. ایشان آواز اصیل ایرانی را با جزئیاتش اجرا کرده و ارکستر آذربایجان نیز همانطور که در فرهنگ خودش دیده میشود به آواز کمک کرده است. شعر زمستان درست است که دردها و برخی مسائل سیاسی را بیان میکند اما در این آلبوم صدای آقای گرمرودی به عنوان یک محلل عمل کرده است و این سردی و نگرانی درون شعر را به فضایی تبدیل کرده که گویی شخص در کنار شومینه به سرمای بیرون مینگرد و امید به آیندهای بهتر میتواند داشته باشد. در واقع فضای گرم صدای گرمارودی ترکیب جالبی با فضای سرد شعر به وجود آورده که جدید است. گرمرودی شعر اخوان ثالث را تلف نکرده و ضمن اینکه رعایت اصول ارکستر را انجام داده، اجرای خودش را نیز داشته اشته است. در اجرا هم خودنمایی احساس نمیشود. متاسفانه امروز شاهد حرکات و پیچشهای عجیب در بدن و حرکات برخی خواننده و نوازندههای ایرانی هستیم که ببیننده را نگران میکند؛ یعنی مخاطب فکر میکند چه اتفاقی دارد برای این فرد میافتد که این حرکات و پیچ و تابها را به بدنش میدهد.»
در بخش دیگری از این نشست فرامرز گرمرودی گفت: «الشن منصوراف درباره این تکانهایی که برخی نوازندهها و خوانندهها به بدنشان میدهند میگوید این تکانها باید به واسطه موسیقی که اجرا میشود که شنونده ایجاد شود نه موزیسین؛ حالا شما میبینید موزیسین تکان تکان میخورد اما در شنونده تاثیری به واسطه موسیقی ایجاد نمیکند. متاسفانه در موسیقی ایران ما همه چیز را با هم میخواهیم و این امکان پذیر نیست. آکادمیک نبودن موسیقی ایران باعث به وجود آمدن اختلالاتی شده که به ویژه در 20 سال اخیر موسیقیهای خستهکننده به وجود آیند. من شعر زمستان را بسیار دوست دارم و آثاری که پیش از این با استفاده از این شعر صورت گرفته انگیزه بسیاری برای کار کردنم روی این اثر اخوان ثالث ایجاد کرده بود. من یک ملودی در فضای همایون برای این شعر ساختم و از گوشهای این دستگاه نیز استفاده کردم؛ ضمن اینکه آگاهانه خوانندگی را کنترل کردم و صدای آن را بالاتر از ارکستر نگرفتم که ریزیهکاریهای ارکستر به خوبی شنیده شود.»
در بخش دیگری از این نشست نیز دامون شش بلوکی گفت: «از وقتی با آقای گرمرودی آشنا شدهام تفاوتی در نگاهم نسبت به موسیقی آذربایجان ایجاد شده است؛ با اینکه ترک زبان و قشقایی هستم منتهی همیشه دوست داشتم اطلاعات بیشتری در مورد این موسیقی داشته باشم و یک سئوال جدی همواره ذهنم را در گیر کرده است؛ با اینکه فاصل ما تا باکو با هواپیما کمتر از یک ساعت است چرا اطلاعات دقیقی از موسیقی آذربایجان نداریم و تبادلی میان موسیقی ما و آذربایجان اتفاق نیافتاده است؟ تعاملی که به نظرم در این شرایط کنونی برای موسیقی ما میتواند راهگشا باشد. موسیقی موقام در آذربایجان و موسیقی معادل آن در ایران که ردیف دستگاهی محسوب میشود در کشورهای دیگری نیز نمونههایی از آن یافت میشود و اشتراکاتی دارند که انکار ناپذیر است؛ اما با وجود تمام این اشتراکات مسیری که موسیقی آذربایجان طی کرده باعث پویایی آن موسیقی شده و بر خلاف آن ما نتوانستهایم در سالهای اخیر حرکت مهمی داشته باشیم. به نظرم هم ضعف ساز و کار آکادمیک در این حوزه و هم کمبود امکانات برای رشد استعدادهای موسیقی از جمله علتهایی است که باعث شده رشد مهمی در موسیقی ایرانی نداشته باشیم. من امیدوارم با تبادل میان موسیقی ایران و آذربایجان به بازنگری بسیاری از مسائل موسیقی کشورمان بپردازیم.»
تاریخ انتشار : سه شنبه 22 اسفند 1396 - 00:32
افزودن یک دیدگاه جدید