گفتوگو با نوازندگان کوارتت شهرزاد- تینا جامهگرمی، نگار نوراد، یگانه حسینینیا و نیلوفر سهی-
ما همه یک خانوادهایم
موسیقی ما- حالا چند سالی است که از شکلگیری کوارتت «شهرزاد» میگذرد. کوارتتی که از همان لحظهی تاسیس تا کنون، از حضورِ نوازندگانِ برترِ موسیقی کلاسیک بهره برد و حالا هم دو عضوِ قدیمی آن تینا جامهگرمی و نگار نوراد که هر دو از بهترینهای سازهایشان هستند به همراه دو عضو جدید – یگانه حسینینیا و نیلوفر سهی- با دغدغه به تمرین و فعالیتشان ادامه میدهند. در هفته تمریناتِ منظمی میکنند و حضورشان در کنسرتها و آلبومها هم همواره با اتفاق همراه است؛ هرچند که همیشه عایدی مالی برایشان ندارد؛ اما این آخرین مسالهای است که به آن فکر میکنند؛ اما صرفنظر از کیفیتِ آثاری که ارایه میدهند؛ یک چیز در این کوارتت بیش از هر چیز دیگر به چشم میخورد و آن رابطهی انسانیِ سالم و صمیمی میانِ اعضای گروه است. خودشان میگویند این مهمترین مساله در «شهرزاد» است و راست میگویند؛ اصلا همین دلیلی شد برای اینکه گفتوگو را از این مساله شروع کنیم:
نگار نوراد: شاید حتی بیشتر.
نگار نوراد: مهمترین چیزی که در این کوارتت به چشم میخورد؛ «صمیمتی» است که همیشه میانِ ما وجود داشته است؛ چه حالا و چه در گذشته که نوازندگانِ دیگری با ما همکاری داشتند. اگر بخواهم خیلی خودمانی این مساله را بیان کنم؛ باید بگویم که همیشه در تمرینات به ما خوش میگذرد؛ علاوه بر آنکه سخت کار میکنیم؛ حسهایمان خوب است.
تینا جامهگرمی: و البته همیشه یک فضای احترامآمیز میانمان حاکم است؛ چه بینِ من و نگار که حالا بیش از 20 سال است که با هم دوست هستیم و چه دیگر اعضای گروه. منظورم احترام حرفهای است. ما همیشه با شور در تمرینات حاضر میشویم و فکر نمیکنم هیچکدام از ما این جمله را به کار برده باشیم که: «چه بد که باید بروم تمرین کوارتت.»
یگانه حسینینیا: ما قبل از هر چیز با هم «دوست» هستیم و این برای من بسیار اهمیت دارد. اینکه میتوانم با کسانی که قرار است همراهشان ساز بزنم، در یک فضای دوستانه تنفس کنم؛ بیاینکه کوچکترین خللی در فعالیتهای حرفهایمان رخ دهد؛ اتفاق شگفتانگیزی است. همین مساله است که باعث میشود انگیزههای بیشتری برای فعالیت در این کوارتت داشته باشم. خیلی روزها از اینکه فردا تمرینِ کوارتت دارم، خوشحال بودهام. این جو و فضایی که در «شهرزاد» وجود دارد، حتی در زندگی شخصی من هم تاثیر مثبت خودش را گذاشته است.
نگار نوراد: ببینید موسیقی به خصوص موسیقی کلاسیک، کاری بسیار جدیای است. موسیقی کلاسیک خواهناخواه با خودش یک نظم و جدیتی دارد که اصلا نمیتوان از آن عدول کرد؛ با این حال ما تلاش کردهایم که در عینِ توجه به این نکات، فضایی آسان و روان برای همدیگر به وجود بیاوریم.
یگانه حسینینیا: به نظرم حضورِ ما در کنسرت- نمایش «سی» به این اتفاق کمکِ بسیاری کرد. ما سیشب، هر شب در کنارِ همدیگر بودیم و همین ما را به هم نزدیکتر کرد. ما طی آن شبها، با هم زندگی کردیم و همین باعث شد اخلاقِ همدیگر را بشناسیم. ما در طول هفته – اجرا داشته باشیم یا نه- تمریناتِ منظمی داریم و همین هم باعث شده است که بیشتر با هم هماهنگ شویم. البته تاکید من روی این مساله به این خاطر است که این فضا به ما کمک میکند تا سازهایمان نیز روحِ یکسانی پیدا کند و با هم هماهنگ شود و به طور قطع روی اجراهایمان نیز تاثیرِ خودش را میگذارد. ما ساز زدنهایمان – از نظر تکنیکی- به هم نزدیک شده است –لااقل من اینطور فکر میکنم- و این اتفاق یکی از مهمترین نکات در نواختنِ گروهی است؛ اینکه نوازندهها در عین تواناییهای فردی و تکنیکهای متفاوتشان، میتوانند صدایی خلق کنند که انگار روحِ یکسانی در آن حاکم است.
یگانه حسینینیا: کار گروهی کردن در ایران همیشه دشوار است.
نگار نوراد: من در گذشته ساز نزدهام؛ بنابراین طبیعی است که نمیتوانم با قطعیت بگویم که در آن زمان چه فضایی میانِ نوازندگان یا اعضای یک گروه وجود داشته است؛ شاید هم این مشکلات همیشه وجود داشته است؛ اما چیزی که برای خود من اهمیت دارد؛ این است که ما اگر از این وضعیتِ کنونی رضایت نداریم؛ باید از «خودمان» شروع کنیم. همهچیز از «فرد» شروع میشود و به «جمع» میرسد. ما اگر هر کداممان تلاش کنیم تا نسبت به دیگری «مسوؤلیت» و «صمیمت» داشته باشیم، این روند خود به خود اصلاح میشود.
تینا جامهگرمی: ما حتی در معاشرتهایمان هم با هم ساز میزدیم و این یکی از تفریحاتمان بود. میگفتیم خب کمی ساز بزنیم و بعد برویم با هم پیتزا بخوریم. (خنده)
نگار نوراد: اولین تجربهی کنسرت دادن ما با «هوشیار خیام» بود.
نیلوفر سهی: زمان ما هنرستان وضعیتِ خوبی نداشت و گاهی ما تا سالی دو رییس در هنرستانمان عوض میکردیم. حتی زمانی میخواستند، هنرستان را تعطیل کنند. اساتید زیادی هم دیگر انگیزهای برای حضور در هنرستان نداشتند و به همین خاطر، تعدادی از اساتید ما بدون هیچگونه چشمداشتی از جان و دل، کار کردند تا فقط هنرستان تعطیل نشود و شاگردانشان به جایی برسد. زمانی که من به هنرستان آمدم؛ آنجا به صورت گروهی مدیریت میشد و رییسِ آن گروه خانم «انیسی» بود. ایشان هماکنون معاونِ هنرستان بود و همین گروهی اداره شدنش سبب اتفاقات بزرگی در آن شد.
یگانه حسینینیا: من از 6 سالگی پیانو مینواختم و قرار بود پیانیست شوم. بعد از آن، پدرم گفتند که همیشه ویولون را دوست داشته و برای همین من را کلاس ویولون گذاشتند. استادِ پیانیستام هم مرا به این کار تشویق کرد. او میگفت تعداد کسانی که مثلِ من میتوانند پیانو بنوازند، بیشتر از کسانی است که مثلِ من میتوانند ویولون بنوازند. ایشان دوست داشتند که من ایرانی بنوازم؛ اما خودم کلاسیک را بیشتر دوست داشتم؛ هر چند که مدتی هم پیش استاد «سمیعی» که از شاگردانِ استاد صبا بودند؛ ویولون ایرانی نواختم. من در خانوادهای بودم که آنها هم همهشان «مهندس» بودند؛ اما با موسیقی هم عجین بودند. داییهایم «پرویز» و «سیروس نصرت» با بزرگان موسیقی به عنوان نوازنده همکاری داشتهاند. البته خودم قبلترها دوست داشتم که «ریاضی» بخوانم و «فیزیکدان» شوم. (خنده). شاید میخواستم ادای مادرم را که مهندسِ الکترونیک بودند؛ در بیاورم؛ اما خب سرنوشتم موسیقی بود.
تینا جامهگرمی: نتی وجود نداشت؛ ما برای اینکه بخواهیم یک نت را بنوازیم، یا باید آن را کپی میکردیم یا باید به فروشگاه «اسکندری» در جمهوری میرفتیم؛ اما الان همه چیز آسان شده است.
نگار نوراد: الان بچهها، بیشتر میبینند و بیشتر میشنوند. من از بچگی به موسیقی راک و جز هم علاقه داشتم. اما بعدها علاقهام به موسیقی کلاسیک شد. الان هم دلم میخواهد تجربیات جدیدی با ردیف موسیقی ایران انجام دهم.
تینا جامهگرمی: کودکِ عجیبی بوده است. (خنده)
نگار نوراد: اولویت ما نیست.
نگار نوراد: در پیشنهادهای ضبطمان بله.
تینا جامهگرمی: فکر میکنم که اگر کوارتت به کارش پرقدرت ادامه دهد؛ پیشنهادهای بیشتری خواهیم گرفت و حتما در آینده به دستمزد میرسیم؛ نرسیم هم دغدغهمان نیست.
تینا جامهگرمی: اصرار نداریم؛ اما این ترکیب را دوست داریم. به خصوص اینکه نوازندههای زن همیشه چالشهایی دارند؛ شما وقتی به عنوان نوازندهی زن فعالیت میکنید؛ حتی اگر تکنیکتان هم خوب باشد؛ اولویت انتخاب با نوازندهی مرد است یا در ارکستر، باید پشتِ او بنشیند. حتی بهترین نوازندهها هم این مشکلات را دارد.
نیلوفر سهی: سولیست چرا؛ اما مایستر نه. باید اختلاف میان یک نوازندهی زن و مرد بسیار زیاد باشد؛ تا در ارکستر جلوی او بنشیند.
نگار نوراد: خب وقتی گروهی میخواهد تور کنسرت بگذارد و نوازندگان زن نمیتوانند خیلی جاها روی صحنه بروند؛ ترجیحِ سرپرستِ آن گروه، استفاده از نوازندگان مرد است تا کار با سهولت بیشتری انجام شود.
یگانه حسینینیا: به خصوص در کنسرتهای پاپ حضور نوازندگان زن خیلی کم است.
یگانه حسینینیا: من هم با فرزاد فرزین، رضا صادقی، همای، حامی و خیلیهای دیگر کار کردهام.
نیلوفر سهی: من هم اجرایی با «سیروان» داشتم.
نگار نوراد: من هم سالها پیش با «علیرضا عصار» در اختتامیهی جشنوارهی فجر نواختم. همکاری با «سیروان خسروی» هم تجربهی جالبی بود؛ چون نوازندههای خوبی در آن حضور داشتند و تنظیم «کاوه یغمایی» هم در آن بسیار جالب بود. حالا که فکر میکنم ما تجربیاتِ عجیبی داشتهایم. (خنده)
تینا جامهگرمی: فضای کار با ارکستری مثل «پارسیان» خیلی متفاوت است. ما به موسیقی به شکلی بسیار جدی نگاه میکردیم. از صبح مینواختیم و تمرینمان که تمام میشد؛ هنوز در آن فضا بودیم؛ اما در کنسرتهای پاپ، موسیقی راحت است.
نگار نوراد: با همهی اینها فضای موسیقی کلاسیک به روحیاتِ ما بیشتر میخورد.
نگار نوراد: من هم در ارکستر ملی و سمفونیک نواختهام.
نیلوفر سهی: در دوران آقای رهبری ما مجبور بودیم در هر دو ارکستر حضور داشته باشیم؛ من خودم این وضعیت را دوست نداشتم و ترجیح میدادم که روی یک ارکستر تمرکز داشته باشم.
یگانه حسینینیا: من همیشه به عنوان نوازندهی مهمان در ارکستر سمفونیک بودم؛ تا زمان آقای «رهبری» که به ارکستر رفتم و بعد بیرون آمدم.
نگار نوراد: حضور من در ارکسترها خیلی مقطعی بوده است؛ زمانی که آقای شهرداد روحانی به عنوان رهبر مهمان میآمدند، با ایشان مینواختم؛ زمان رهبری آقای کیارس در ارکستر ملی هم به عنوان نوازنده حضور داشتم.
نگار نوراد: شاید هم ما جدیت استادانمان را نداریم.
تینا جامهگرمی: نسل هم تفاوت کرده است.
نگار نوراد: الان امکاناتشان بیشتر است و این وضعیت حیف است.
یگانه حسینینیا: من در آموزشگاه خصوصی درس میدهم؛ استاد ابراهیم لطفی به من پیشنهاد تدریس در هنرستان دادند؛ اما گفتند که چون هنرستان درس نخواندهام، نمیتوانم در آنجا تدریس کنم.
نگار نوراد: مسوؤلیت بسیار سنگینی است.
نیلوفر سهی: ورود دانشجویان به دانشگاه اتفاق بدی است؛ من باید کنار کسی بنشینم که تا به حال ساز دستش نگرفته بود.
- قبل از اینکه دربارهی فعالیتهای حرفهای «شهرزاد» صحبت کنیم، چیزی که در کوارتت شما اهمیت دارد؛ رابطهی انسانی میان اعضای گروه است؛ نوعی صمیمت و دوستی که متاسفانه در فضای موسیقی ایران بسیار بعید به نظر میرسد. این رابطهی انسانی میان اعضای گروه چگونه اتفاق افتاده است و از آن مهمتر چطور از آن مراقبت میکنید؟
نگار نوراد: شاید حتی بیشتر.
- خب این خیلی خوب است و عجیب؛ اصلا چرا تا این اندازه رابطههای انسانی در موسیقی ایران مخدوش است؟
نگار نوراد: مهمترین چیزی که در این کوارتت به چشم میخورد؛ «صمیمتی» است که همیشه میانِ ما وجود داشته است؛ چه حالا و چه در گذشته که نوازندگانِ دیگری با ما همکاری داشتند. اگر بخواهم خیلی خودمانی این مساله را بیان کنم؛ باید بگویم که همیشه در تمرینات به ما خوش میگذرد؛ علاوه بر آنکه سخت کار میکنیم؛ حسهایمان خوب است.
تینا جامهگرمی: و البته همیشه یک فضای احترامآمیز میانمان حاکم است؛ چه بینِ من و نگار که حالا بیش از 20 سال است که با هم دوست هستیم و چه دیگر اعضای گروه. منظورم احترام حرفهای است. ما همیشه با شور در تمرینات حاضر میشویم و فکر نمیکنم هیچکدام از ما این جمله را به کار برده باشیم که: «چه بد که باید بروم تمرین کوارتت.»
یگانه حسینینیا: ما قبل از هر چیز با هم «دوست» هستیم و این برای من بسیار اهمیت دارد. اینکه میتوانم با کسانی که قرار است همراهشان ساز بزنم، در یک فضای دوستانه تنفس کنم؛ بیاینکه کوچکترین خللی در فعالیتهای حرفهایمان رخ دهد؛ اتفاق شگفتانگیزی است. همین مساله است که باعث میشود انگیزههای بیشتری برای فعالیت در این کوارتت داشته باشم. خیلی روزها از اینکه فردا تمرینِ کوارتت دارم، خوشحال بودهام. این جو و فضایی که در «شهرزاد» وجود دارد، حتی در زندگی شخصی من هم تاثیر مثبت خودش را گذاشته است.
نگار نوراد: ببینید موسیقی به خصوص موسیقی کلاسیک، کاری بسیار جدیای است. موسیقی کلاسیک خواهناخواه با خودش یک نظم و جدیتی دارد که اصلا نمیتوان از آن عدول کرد؛ با این حال ما تلاش کردهایم که در عینِ توجه به این نکات، فضایی آسان و روان برای همدیگر به وجود بیاوریم.
یگانه حسینینیا: به نظرم حضورِ ما در کنسرت- نمایش «سی» به این اتفاق کمکِ بسیاری کرد. ما سیشب، هر شب در کنارِ همدیگر بودیم و همین ما را به هم نزدیکتر کرد. ما طی آن شبها، با هم زندگی کردیم و همین باعث شد اخلاقِ همدیگر را بشناسیم. ما در طول هفته – اجرا داشته باشیم یا نه- تمریناتِ منظمی داریم و همین هم باعث شده است که بیشتر با هم هماهنگ شویم. البته تاکید من روی این مساله به این خاطر است که این فضا به ما کمک میکند تا سازهایمان نیز روحِ یکسانی پیدا کند و با هم هماهنگ شود و به طور قطع روی اجراهایمان نیز تاثیرِ خودش را میگذارد. ما ساز زدنهایمان – از نظر تکنیکی- به هم نزدیک شده است –لااقل من اینطور فکر میکنم- و این اتفاق یکی از مهمترین نکات در نواختنِ گروهی است؛ اینکه نوازندهها در عین تواناییهای فردی و تکنیکهای متفاوتشان، میتوانند صدایی خلق کنند که انگار روحِ یکسانی در آن حاکم است.
- مساله همینجاست. در این سالها تعداد گروهها و امکانات و تعداد کنسرتها بسیار بیشتر از قبل هست. تعداد نوازندگان و تکنیکهای نوازندگی هم ارتقای بسیاری پیدا کرده است؛ اما فقدان یک چیز را میشود حس کرد. من نمیتوانم دربارهی آن توضیح دهم؛ اما خودم همچنان گرایش بیشتری به شنیدنِ کارهای قدیمی دارم. برای خیلیها هم همینطور است. گاهی که به این مساله فکر میکنم، به گمانم میرسد انگار حسی که از آن خواننده و نوازنده به من منتقل میشود، حس بهتری است، هر چقدر هم که بسیاری از کارهای جدید پرتکنیکتر و از لحاظ موسیقایی برتر باشند.
یگانه حسینینیا: کار گروهی کردن در ایران همیشه دشوار است.
نگار نوراد: من در گذشته ساز نزدهام؛ بنابراین طبیعی است که نمیتوانم با قطعیت بگویم که در آن زمان چه فضایی میانِ نوازندگان یا اعضای یک گروه وجود داشته است؛ شاید هم این مشکلات همیشه وجود داشته است؛ اما چیزی که برای خود من اهمیت دارد؛ این است که ما اگر از این وضعیتِ کنونی رضایت نداریم؛ باید از «خودمان» شروع کنیم. همهچیز از «فرد» شروع میشود و به «جمع» میرسد. ما اگر هر کداممان تلاش کنیم تا نسبت به دیگری «مسوؤلیت» و «صمیمت» داشته باشیم، این روند خود به خود اصلاح میشود.
- از این مساله اگر بگذریم؛ از ایدهی اولیهی شکلگیری «شهرزاد» بگویید.
تینا جامهگرمی: ما حتی در معاشرتهایمان هم با هم ساز میزدیم و این یکی از تفریحاتمان بود. میگفتیم خب کمی ساز بزنیم و بعد برویم با هم پیتزا بخوریم. (خنده)
- اصلا آن زمان این موفقیتها را برای شهرزاد قایل بودید؟ کاار کردن با کسانی مثل روحانی، شریفیان، پورناظری و خیام؟
نگار نوراد: اولین تجربهی کنسرت دادن ما با «هوشیار خیام» بود.
- چه سالی؟
- یادتان میآید چه قطعهای نواختید؟
- همهی شما در هنرستان درس خواندهاید؟
- خب دربارهی انتخاب موسیقی به عنوان رشتهی تحصیلی در هنرستان و انتخاب سازِ تخصصیتان هم میگویید؟
- آن زمان خانم سعیدی رییس هنرستان بود؟
نیلوفر سهی: زمان ما هنرستان وضعیتِ خوبی نداشت و گاهی ما تا سالی دو رییس در هنرستانمان عوض میکردیم. حتی زمانی میخواستند، هنرستان را تعطیل کنند. اساتید زیادی هم دیگر انگیزهای برای حضور در هنرستان نداشتند و به همین خاطر، تعدادی از اساتید ما بدون هیچگونه چشمداشتی از جان و دل، کار کردند تا فقط هنرستان تعطیل نشود و شاگردانشان به جایی برسد. زمانی که من به هنرستان آمدم؛ آنجا به صورت گروهی مدیریت میشد و رییسِ آن گروه خانم «انیسی» بود. ایشان هماکنون معاونِ هنرستان بود و همین گروهی اداره شدنش سبب اتفاقات بزرگی در آن شد.
- چطور «ویولا» را انتخاب کردید؟
- خانوادهاتان هم اهل موسیقی بودند؟
یگانه حسینینیا: من از 6 سالگی پیانو مینواختم و قرار بود پیانیست شوم. بعد از آن، پدرم گفتند که همیشه ویولون را دوست داشته و برای همین من را کلاس ویولون گذاشتند. استادِ پیانیستام هم مرا به این کار تشویق کرد. او میگفت تعداد کسانی که مثلِ من میتوانند پیانو بنوازند، بیشتر از کسانی است که مثلِ من میتوانند ویولون بنوازند. ایشان دوست داشتند که من ایرانی بنوازم؛ اما خودم کلاسیک را بیشتر دوست داشتم؛ هر چند که مدتی هم پیش استاد «سمیعی» که از شاگردانِ استاد صبا بودند؛ ویولون ایرانی نواختم. من در خانوادهای بودم که آنها هم همهشان «مهندس» بودند؛ اما با موسیقی هم عجین بودند. داییهایم «پرویز» و «سیروس نصرت» با بزرگان موسیقی به عنوان نوازنده همکاری داشتهاند. البته خودم قبلترها دوست داشتم که «ریاضی» بخوانم و «فیزیکدان» شوم. (خنده). شاید میخواستم ادای مادرم را که مهندسِ الکترونیک بودند؛ در بیاورم؛ اما خب سرنوشتم موسیقی بود.
- دیگر ویولون ایرانی ننواختید؟
- تینا جان شما هیچوقت ویولون ایرانی نواختید؟
- از ورودتان به هنرستان میگویید؟
- چرا؟
- هیچوقت سنتور را ادامه ندادید؟
- نگار جان شما چطور؟
- نوازندهی ویولونسل هم بسیار کم داریم.
- شما و چه کسی؟
تینا جامهگرمی: نتی وجود نداشت؛ ما برای اینکه بخواهیم یک نت را بنوازیم، یا باید آن را کپی میکردیم یا باید به فروشگاه «اسکندری» در جمهوری میرفتیم؛ اما الان همه چیز آسان شده است.
نگار نوراد: الان بچهها، بیشتر میبینند و بیشتر میشنوند. من از بچگی به موسیقی راک و جز هم علاقه داشتم. اما بعدها علاقهام به موسیقی کلاسیک شد. الان هم دلم میخواهد تجربیات جدیدی با ردیف موسیقی ایران انجام دهم.
تینا جامهگرمی: کودکِ عجیبی بوده است. (خنده)
- شما دو نفر – نگار و تینا- در ارکستر زهی پارسیان هم حضور داشتید. فعالیت ارکسترهای کلاسیک در ایران چالشهای زیادی دارد که معمولا حیاتِ آن را به مخاطره میاندازد.
- بله؛ به هر حال سه جلسه تمرین در هفته بدون بازخورد مالی ممکن است در دراز مدت تاثیر منفی بگذارد.
نگار نوراد: اولویت ما نیست.
- میشود به این وضعیت ادامه داد؟
- اما کار حرفهای، مناسبات حرفهای میطلبد.
- غیر از آن هیچ دستمزدی دریافت نکردهاید؟
نگار نوراد: در پیشنهادهای ضبطمان بله.
تینا جامهگرمی: فکر میکنم که اگر کوارتت به کارش پرقدرت ادامه دهد؛ پیشنهادهای بیشتری خواهیم گرفت و حتما در آینده به دستمزد میرسیم؛ نرسیم هم دغدغهمان نیست.
- پس با این حساب تاکنون فقط هزینه کردهاید.
- چرا فقط نوازندههای زن در شهرزاد حضور دارند؟ به این مساله اصرار دارید؟
تینا جامهگرمی: اصرار نداریم؛ اما این ترکیب را دوست داریم. به خصوص اینکه نوازندههای زن همیشه چالشهایی دارند؛ شما وقتی به عنوان نوازندهی زن فعالیت میکنید؛ حتی اگر تکنیکتان هم خوب باشد؛ اولویت انتخاب با نوازندهی مرد است یا در ارکستر، باید پشتِ او بنشیند. حتی بهترین نوازندهها هم این مشکلات را دارد.
- ارکستر سمفونیک هیچوقت مایسترِ زن داشته است؟
نیلوفر سهی: سولیست چرا؛ اما مایستر نه. باید اختلاف میان یک نوازندهی زن و مرد بسیار زیاد باشد؛ تا در ارکستر جلوی او بنشیند.
نگار نوراد: خب وقتی گروهی میخواهد تور کنسرت بگذارد و نوازندگان زن نمیتوانند خیلی جاها روی صحنه بروند؛ ترجیحِ سرپرستِ آن گروه، استفاده از نوازندگان مرد است تا کار با سهولت بیشتری انجام شود.
یگانه حسینینیا: به خصوص در کنسرتهای پاپ حضور نوازندگان زن خیلی کم است.
- شما تا به حال در کنسرتهای پاپ هم نواختید؟
- آنجا فضای متفاوتی وجود دارد.
یگانه حسینینیا: من هم با فرزاد فرزین، رضا صادقی، همای، حامی و خیلیهای دیگر کار کردهام.
نیلوفر سهی: من هم اجرایی با «سیروان» داشتم.
نگار نوراد: من هم سالها پیش با «علیرضا عصار» در اختتامیهی جشنوارهی فجر نواختم. همکاری با «سیروان خسروی» هم تجربهی جالبی بود؛ چون نوازندههای خوبی در آن حضور داشتند و تنظیم «کاوه یغمایی» هم در آن بسیار جالب بود. حالا که فکر میکنم ما تجربیاتِ عجیبی داشتهایم. (خنده)
تینا جامهگرمی: فضای کار با ارکستری مثل «پارسیان» خیلی متفاوت است. ما به موسیقی به شکلی بسیار جدی نگاه میکردیم. از صبح مینواختیم و تمرینمان که تمام میشد؛ هنوز در آن فضا بودیم؛ اما در کنسرتهای پاپ، موسیقی راحت است.
نگار نوراد: با همهی اینها فضای موسیقی کلاسیک به روحیاتِ ما بیشتر میخورد.
- این نوع موسیقی و شخصیتِ آدمها هم گویا ارتباط مستقیمی با همدیگر دارد.
- شما هیچ تجربهی حضور در ارکسترهای سمفونیک و ملی را داشتهاید؟
- آن زمان رهبر چه کسی بودند؟
نگار نوراد: من هم در ارکستر ملی و سمفونیک نواختهام.
- که تجربهی خوشایندی نیست.
نیلوفر سهی: در دوران آقای رهبری ما مجبور بودیم در هر دو ارکستر حضور داشته باشیم؛ من خودم این وضعیت را دوست نداشتم و ترجیح میدادم که روی یک ارکستر تمرکز داشته باشم.
یگانه حسینینیا: من همیشه به عنوان نوازندهی مهمان در ارکستر سمفونیک بودم؛ تا زمان آقای «رهبری» که به ارکستر رفتم و بعد بیرون آمدم.
- چرا؟
- تینا جان شما اما تا پایان ارکستر ماندید.
نگار نوراد: حضور من در ارکسترها خیلی مقطعی بوده است؛ زمانی که آقای شهرداد روحانی به عنوان رهبر مهمان میآمدند، با ایشان مینواختم؛ زمان رهبری آقای کیارس در ارکستر ملی هم به عنوان نوازنده حضور داشتم.
- و بالاخره برسیم به مسالهی آموزش. با توجه به فعالیتهای آموزشیتان این امر را چطور ارزیابی میکنید؟
- چرا تا این اندازه سطح کیفی آموزش پایین آمده است؟
نگار نوراد: شاید هم ما جدیت استادانمان را نداریم.
تینا جامهگرمی: نسل هم تفاوت کرده است.
نگار نوراد: الان امکاناتشان بیشتر است و این وضعیت حیف است.
یگانه حسینینیا: من در آموزشگاه خصوصی درس میدهم؛ استاد ابراهیم لطفی به من پیشنهاد تدریس در هنرستان دادند؛ اما گفتند که چون هنرستان درس نخواندهام، نمیتوانم در آنجا تدریس کنم.
نگار نوراد: مسوؤلیت بسیار سنگینی است.
نیلوفر سهی: ورود دانشجویان به دانشگاه اتفاق بدی است؛ من باید کنار کسی بنشینم که تا به حال ساز دستش نگرفته بود.
منبع:
سایت موسیقی ما
تاریخ انتشار : یکشنبه 3 دی 1396 - 20:52
افزودن یک دیدگاه جدید