نگاهی به آلبوم «امشب کنار غزلهای من بخواب» اثر افشین یداللهی، فردین خلعتبری و همایون شجریان
آشناییزدایی
[ سمیه قاضیزاده - روزنامه نگار ]
ممکن است هنوز وقت نکرده باشید بیش از دو مرتبه به آلبوم جدید همایون شجریان و فردین خلعتبری گوش کنید؛ اما من همین ابتدا به شما توصیه میکنم اگر میخواهید این آلبوم را درک کنید و از آن لذت ببرید، حتماً باید چند بار به آن گوش کنید. همراه این مقدمه، باید دلیل این توصیهام را هم بگویم. شاید اصلیترین دلیل این مسأله، همان است که در تیتر عنوان کردهام: «آشناییزدایی»؛ زدودن آشنایی آثار مشترک و موفق همایون و سهراب پورناظری (نظیر «خداوندان اسرار» و «رگ خواب») که در سالهای اخیر با ملودیهای متفاوت و سازبندیهای پرشور و بدعتگذارانه، مخاطبان بسیاری را به شنیدن واداشته و در زمینه جذب مخاطب رکوردهای غیر قابل دسترسی از خود بر جای گذاشتهاند. البته نباید فراموش کرد که در سوی دیگر این ماجرا فردین خلعتبریای قرار دارد که با آثاری که برای علیرضا قربانی و دیگران ساخته، سالها نبض مخاطبان را در دست داشته است.
طبیعی است که مخاطب «امشب کنار غزلهای من بخواب» اگر این آلبوم را صرفاً به واسطه طرفداری از آثار همایون یا آنچه در ذهنش درباره آثار باکلام فردین خلعتبری داشته خریده باشد، به خواستهاش نخواهد رسید. چون نه خبری از آن شور آلبومهای اخیر همایون در آن هست و نه از ملودیها و ارکستراسیونهای همکاریهای خلعتبری و قربانی. تازه اگر دنبال هیچکدام از اینها هم نبوده و با ذهنی آزاد سراغ شنیدن این اثر رفته باشد، باز ممکن است ابتدا کمی بلاتکلیف باشد.
دلیل عمده این اتفاق را شاید بتوان در آثاری دانست که هر روز به گوش میرسد؛ آثاری که تقریباً همهشان در حال و هواهایی مشابهاند و کمتر شباهتی به «امشب کنار غزلهای من بخواب» دارند یا اگر شبیهاند هم توسط سلبریتیای چون همایون خوانده نشدهاند که در این مقیاس شنیده شوند و در همان روزهای اول نایاب. با این وجود، کافی است با کمی صبوری برابر موج این تولیدات مشابه -که حافظۀ شنیداری مردم را پر کرده- دل به ترک ترک این آلبوم بدهید تا ببینید چطور میتواند به تدریج با شما ارتباط برقرار کند.
از اولین راههای ارتباطی، اشعار افشین یداللهی است؛ اشعاری که به جرأت میتوان گفت با اغلب آثاری که از او شنیدهاید، تفاوت اساسی دارد. اگر تا پیش از این، زندهیاد یداللهی را -همچون عموم مخاطبانش- بهواسطه ترانههایش میشناختهاید، حالا با وجه دیگر او که سرودن غزلها، رباعیات و دوبیتیهای زیبا و پر از تعبیرات شاعرانه و بدیع است، آشنا خواهید شد. بعد از شنیدن این آلبوم، احتمالاً شما هم بیش از گذشته به این باور خواهید رسید که شاعری توانمند و غزلسرا خیلی زود از میان ما رفت. شاعری که فقط ترانهسرای تیتراژ سریالهای تلویزیونی نبود!
در کنار اشعار، شیوۀ خواندن همایون شجریان هم قطعاً یکی از دلایلی است که میتوان دل را به آن خوش کرد. از مهمترین خصایص آوازخوانی همایون، روانخوانیای است که او در ذات حنجرۀ ورزیدهاش دارد. او چه در اوجها و چه در بمخوانیهایش، به حنجرهاش فشار نمیآورد تا کلمات را ادا کند. شاید بگویید این دلیلی برای برتری نیست و جزء وظایف اولیه خوانندگی است؛ اما شواهد کمی دال بر این موضوع در میان دیگران وجود دارد. در همین آلبوم، هرچند خبری از اوجهای پرشور آثار اخیرش نیست، اما کم اوج ندارد که به روانی اجرا شده و حالت تغزلی و عاشقانه اشعار و موسیقی را در خود منعکس کردهاند. از اینها گذشته، ورودهای همایون به قطعات در نهایت تبحر است. انگار او تبحر سالها اجرا و خواندن را در این ورودهای لطیف به نمایش گذاشته است. او به آرامی در موسیقی میخرامد و در آرامش به اوج میرسد.
همچنین اگر ورای آثار باکلام خلعتبری، موسیقی فیلمهای او را هم دنبال کرده باشید، بهراحتی میتوانید رنگوبوی آهنگسازی خلعتبری را در آن پیدا کنید. خلعتبری در اکثر موسیقی فیلمهایش، تأثیرپذیری زیادی از آثار برجسته و باکیفیت داشته است. حالا در «امشب کنار...» هم میتوان ترکیبی از موسیقیهای مینیمال خوب را در طعم و رنگ ایرانی و از زاویه دید آهنگسازی که فلسفه میداند و گوشاش از موسیقیهای روز پر است، شنید.
از سازبندی درست و دلنشین این اثر -که شاید بهترین بخش این آلبوم باشد- هم نمیتوان به سادگی گذشت. هرچند اکثر آهنگسازان معتقدند که تنظیم خوب، بخشی از آهنگسازی است اما کیست که نداند این روزها کماند آهنگسازانی که خودشان کارشان را تنظیم کنند؛ تمیز، دقیق و خلاقانه.
کیفیت قابلقبول ضبط نیز در کلیت این آلبوم قابلذکر است. اگرچه تأکید اصلی روی سازها بوده و صدای خواننده هم بهعنوان یک ساز در نظر گرفته شده اما نمیتوان از شفافیت بسیار بالای صدای سازها صرفنظر کرد که هنر کاوه عابدین پشتش است. با این وجود، نظر نگارنده این است که میشد صدای خواننده چند درجه بالاتر از این باشد.
از جمله بهترین قطعات آلبوم میتوان به قطعه «تاکور» اشاره کرد. قطعهای با اورتوری نسبتاً طولانی و صدادهی دلچسب سازهای زهی و ویلنسلها. فضای کلی موسیقی -به ویژه در این قطعه- به فضای موسیقی فیلم نزدیک است و همین مسأله، به تصویری بودن این موسیقی کمک زیادی کرده است. شما میتوانید با وجود باکلام بودن این آلبوم، بارها و بارها آن را بشنوید و هربار تصویری نو بسازید. در «تاکور» علاوه بر زهیها، کاربرد سنتور هم شنیدنی است. مثل بسیاری از قطعات تلفیقی این روزها، ساز ایرانی در آن به زور چپانده نشده و نقشی که برایش تعریف شده، کوتاه و تأثیرگذار است. شبنم مقدمی است در «نفس». انگار که خلعتبری با آن سابقه خوب موسیقی فیلمهایی که ساخته، به سازها جان داده و برای سنتور، جایی ویژه را در نظر گرفته است؛ طوری که به چشم بیاید.
از دیگر قطعات موفق این آلبوم -چه در ملودیپردازی و چه در اجرا و فراز و فرودهای خوانندگی- «آغوش خالی» است. از شعر زیبای افشین یداللهی هم با مطلع «بوی تو میدهد آغوش خالیام/ ای واقعیت عشق خیالیام» نباید گذشت. همچنین «اقرار پشت اقرار» که ملودیاش بیشتر در حال و هوای موسیقی ملی و کارهای قبلی خلعتبری جریان دارد، جاندار و شنیدنی است و فضای کاری و حسیاش از اساس، با دیگر قطعات آلبوم متفاوت است.
نهتنها با شنیدن این قطعه، بلکه با شنیدن تمامی قطعات این آلبوم، میتوان تأثیر وجود یک گروه سازهای زهی حرفهای را بیش از پیش در زندگی آهنگسازی چون خلعتبری دید. او که طی چند سال اخیر، بیشتر از قبل به واسطه گروه «ذاستا» از نظر زمانی، روی سازهای زهی تمرکز کرده، اثرش به وضوح در «امشب کنار غزلهای من بخواب» قابل رؤیت که نه البته، اما قابل شنیدن است.
یکی از عمده ایرادهایی که به این آلبوم گرفته میشود، شباهت فضای قطعات آن است که در واقع شنیدن را برای مخاطب کمی سخت میکند. تا حدود زیادی میتوان این ایراد را وارد دانست؛ چرا که فضای کلی اثر درگیر چیزی بیش از اتحاد درونی است. اما باید به خاستگاه موسیقایی آن که موسیقی مینیمال است هم توجه کرد. از اصلیترین مؤلفههای موسیقی مینیمال همین تکرارها است که البته مایه زیبایی آن و جذب علاقهمندان این سبک هم به شمار میرود.
در «تاکور»، «بید»، «آخرین شعاع آفتاب زمستانی»، «با تو غزل به سادگی حرف میشود» و «قرار» هم میتوان همین رفتوآمدهای مینیمال را هم در اجرای قطعات و هم در اجرای سازها شنید و البته از آن لذت برد. اما خب، اگر شما از جمله مخاطبان آثار سالهای اخیر همایون بوده باشید، قطعاً شنیدن متوالی این قطعات –هر چهقدر هم که کلمات قوی باشند- شما را خسته خواهد کرد و واقعاً باید طرفدار این نوع موسیقی باشید. شاید اینجا و در شنیدن این آلبوم، اینکه صرفاً طرفدار همایون شجریان و صدای او باشید، نتواند به کمکتان بیاید.
طولانی بودن کل آلبوم در 16 ترک هم -که ناشر را ناچار به گنجاندن آن در دو سیدی کرده- میتواند یکی دیگر از دلایلی باشد که مخاطب را پس بزند؛ البته صرفاً مخاطبی را که علاقهمند شنیدن قطعاتی در حالوهوای آثاری از همایون است که طی سالهای اخیر وگرنه صرفاً نهتنها برای نگارنده بلکه برای دیگر طرفداران آلبوم این طولانی بودن لذتبخش هم بوده.
در عمر هنری هر هنرمندی، آثاری هست که برای خود انجام میدهد. این آثار اگر مخاطب خود را پیدا کرد که فبها؛ اما قرار نیست پیدا کردن مخاطب، هدف نهایی این قبیل آثار باشد. هدف چنین آثاری که هنرمند برای خلق آنها، از اعماق وجودش مایه گذاشته، ارضای نیاز روحی خود او است و نیندیشیدن به آنچه که بازار و مخاطب از او میطلبد.
مراحل تولید و ضبط این آلبوم چنان دلی و حسی پیش رفته که شاید در نوع خود مثالزدنی است. شاید نظیر این اتفاق سابقه نداشته باشد که پائیز و زمستانهای چهار سال صرف نوشتن و ضبط یک آلبوم موسیقی شده باشد. این را فردین خلعتبری در اولین گفتوگویی که پس از انتشار «امشب کنار...» با او داشتم، گفت: «اولین بادهای پاییزی که میزد، شروع میکردم به نوشتن و بعد زمستان و برف که تمام میشد، میدیدم آن حس و حال لازم نیست. باز کار را کنار میگذاشتم تا سال بعد!»
خب طبیعی است که کاری که تا این اندازه در حال و هوای دل تولید، ضبط و اجرا شده باشد را باید در همان حال و هوا شنید. خوشبختانه هنوز پاییز است و زمستان در پیش. میشود دل داد و این آلبوم را با گوش جان شنید.
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 دی 1396 - 08:48
دیدگاهها
بانوقاضی زاده گرامی چوب حراج زدن به هویت و حیثیت موسیقی ایران دیر زمانی است اغاز شده است ان هم بدست کسانی که قرار بود نگهبان این هنر ارجمند باشند استادعلیزاده گفتند کارهای همایون پاپ است نه سنتی ،همایون پس از البوم ناشکیبا همواره رو به افول بوده است اینکه او نمی خواهد و یا نمی تواند راه پدر را ادامه دهدبحث دیگری است استاد شجریان گفته بودند دو تن پرچم دار اواز خواهند بود ایرج بسطامی و فرزندم همایون ،شاید اگر ایرج برای ما مانده بود امروز اواز ایرانی چنین سرگردان نبود ،این البومی هم که شما می گویید پاپ است ،شاید بگویید زمان کارهای سنتی گذشته است ،مگر زمان استادشجریان مخاطب و در امد ترانه های پاپ و مردم پسند بیشتر نبود ؟این هنرمند است که دائقه و سلیقه مردم را شکل می دهد مانند استادان پایور و مشکاتیان .وگرنه چه چیزی پر درامدتر از سلیقه عامه ؟!!
خيلي متن عجيبي است . براي من كه البوم رو بار ها گوش كردم انگار داريد راجب يه البوم ديگه صحبت ميكنيد . اين البوم نه شعر هاي انقدر خوبي داره ، نه ملودي هاي چشمگيري داره كه حتي نقد هاي اساسي رو بهش ميشه داشت ، نه اساسا اونقدر مينيماله . و يكي از كار هاي با ارفاق متوسط اقاي خلعتبري هست .
من هم از اين نوشته بسيار متعجبم. هم موسيقى بييار ضعيف بود و هم آواز. صداى تو دماغى و لحن جويده و بيهوده نالان. واقعان ٤ بار به زور گوش دادم. ديگر مطمين شدم از همايون دنبال اثر هنرى نبايد باشم. متاسفانه ايشان مجرى كار هستند و در مسيرشان ديدگاه هنرى و سبك آوازى پيدا نمىشه.
سالها پیش که آلبوم "جان عشاق" با صدای استاد شجریان و آهنگ زنده یاد پرویز مشکاتیان به بازار آمد، همان نوار کاست سونی بود و یک تک برگ بروشور . هیچ نامی از نوازندگان نبود و اگر هم بود ما به خوبی آنها را نمی شناختیم. هیچ توصیف اضافی در کار نبود . اصلا نمی دانستیم آهنگساز آنها را زمستان، نوشته، بهار نوشته، موقع خواب نوشته یا سر شام! اصلا هم مهم نبود. قبل از اینکه صدای استاد شجریان به گوش بیاید همان سه چهار نت اول کنترباس جذبمان کرد. نیازی به شنیدن چند باره برای درک بهتر(!) نبود. صدای استاد شجریان هم که آغاز شد دیگر عالی بود. "جان عشاق"، "گنبد مینا"، "دود عود" "شب سکوت کویر" و ... از همان روز اول جذبمان کرد و نیازی به شنیدن چندین باره نبود. نیازی نبود منتظر برگ های پاییز و غنچه بهار و جفت گیری کفتر ها باشیم تا آلبوم روی ما تاثیر بگذارد.
خواستم بگویم وقتی اثری قوی باشد نیازی به توجیهات دوستان نیست. ما مخاطبان موسیقی خوب بلدیم بشنویم و تشخیص دهیم. نیازی نیست روابط عمومی ها برایش بنویسند تا شاید کمی زهر این همه بی هنری را بگیرند. این ماله کشی ها مختص نسل امروز، هنر امروز و آدمهای امروز است که همه چیزشان بی مایه است. از هنرشان، سلبریتی شان، فرهنگشان و متاسفانه قلمشان.
به اندازه ای که من با موسیقی اخیر ایرانی آشنایی دارم فقط محمد معتمدی است که تاحدی سعی می کند میراث آواز ایرانی را پاس بدارد و...
دوستان این رو قبول داریم که موسیقی فاخر سنتی گذشته دیگه تکرار نشده نه توسط جناب همایون نه بقیه
اما ایشان اصلا اشاره ای ندارن که سنتی میخونن یا نه ، و این هجمه ای که شما عزیزان اشاره میکنید یه مقدار با تعصب بیان شده .
اصلا با این فرض که سنتی نمیخونه هم نمیتونید قضاوت کنید؟
البته یه مقدار در مورد ایشون حسادت زیاد هست .
البوم زیباییست.مثل بقیه کارهای اقای خلعتبری و همایون.متاسفانه دربرابر هر حرکت جدیدی همیشه مقاومت میشه
این آلبومو فقط باید با حال و هوای سرما و فصل سرد گوش کرد...چیزی که میتونه حس گوش دادن به این آلبومو خوب کنه همینه...بیخود نبوده که ۴تا پاییز و زمستون رو وقفش کردن...خیلی وقتا باید منظور هنرمند رو پرسید وگرنه همواره نقد میشه...
راستش اومدم این گزارش شما رو با خاک یکسان کنم
دیدم باقی دوستان زحمت کشیده اند و کافیست
اما همین را بدونید که "سایت موسیقی" ما با گزاشتن و ارائه یادداشت هایی از جانب افرادی مانند شما اعتبار خودش را پایین میاورد
شما نوع تحلیل و نوع نگاهتان از یک شنونده عادی موسیقی نیز پایین تر است و گزارش شما بیشتر یک گزارش خبریست تا تحلیلی!
کار شما به نوعی ماس مالی کردن یکی از ضعیف ترین کارهای همایون شجریان است! و توجیه خراب کاری ایشون ... چیزی ک به خود همایون هم گفتم و بدش آمد
این رو بدونید که محمدرضا شجریان همایون رو مجبور به نواختن ساز کمانچه کرد فقط ب این علت که دیگران به او نگاه کنند و بروند کمانچه یاد بگیرند (خود محمدرضاشجریان در مصاحبه گفت که من میدونستم همایون از این ساز خوشش نمیاد ولی مجبورش کردم تا بره و یاد بگیره چون بقیه به اون نگاه میکردند و میگفتند اگر پسر شجریان رفته پس به نظر چیزخوبی میاد!=شجریان هدف از این کار رو پرورش نوازندگان کمانچه خوب در آینده بعلت تقلید از روی همایون میدونست = چیزی ک هم اکنون درالان شاهد آن هستیم و میبینیم که خود همایون آنچنان در کمانچه شاخص نیست ، اما رفیق شفیق اون سهراب پورناظری هست!)
پس ببینید محمدرضا شجریان این رو میدونسته که همایون هر کاری بکنه بر روی موسیقی ایران تاثیر میگذاره ، حالا در آواز و خوانندگی 100 برابر این تاثیر بیشتره
همایون سابقه 1000 ساله آواز ایرانی رو داره با خودش یدک میکشه ، اون متعلق به خودش و چن تا آهنگ ساز بداهه کار نیست ، اون متعلق به یک ملته!چیزی ک نمیدونه وهمین کارش داره باعث میشه این سابقه 1000 ساله به گورستان فراموشی سپرده بشه
مطمئن باشید نسل جدید افراد متمایل به همایون ، از گوش دادن نواهای پدر همایون نیز خوششون نمیاد چون ذائقه تغییر کرده
-----------------------------------------
شما هم بجای این کلمات لطفا دانش خودتون رو در عرصه موسیقی بالا ببرید ، شاید تونستید بهتر بنویسید
شاید!
موسيقي ما بايد در مورد گزارشها و نقد وبررسي هايي كه ميكنه بيشتر حرفه اي تر عمل كنه تا چنين گزارشهاي ساده و بي محتوايي از اين سايت به نام و معتبر كه در حال حاضر مرجع اخبار و وضعيت موسيقي كشوره منتشر نشه
افزودن یک دیدگاه جدید